ساخت 71,000 $ در هر سال از جانب ONE املاک اجاره یک شاهکار بزرگ برای هر کسی است سرمایه گذار املاک و مستغلات، اما زمانی که مجبور شده اید از پایین به راه خود ادامه دهید بسیار چشمگیرتر است. اگرچه میهمان امروز مجبور به غلبه بر چالش های متعددی بود سفر سرمایه گذاری، انعطاف پذیری او به شکلی بزرگ نتیجه داد!
فقط چند سال پیش ، مت مک درموت زندگی در حال باز شدن بود پس از برخورد به کف سنگ و رفتن به زندانمت متوجه شد که باید تغییرات جدی در زندگی ایجاد کند. مرحله اول هوشیار شدن بود. مرحله دو بود آزادی مالی از طریق املاک و مستغلات. بعد از مشاجره یک شب در آشپزخانه، مت و همسرش به این نتیجه رسیدند که باید اولین ملک اجاره ای خود را بخرند. از آن زمان، آنها ساخته اند تجارت چند میلیون دلاری نقاشی و یک جریان نقدی نمونه کارها املاک و مستغلات!
در این به ثروت در قسمت، مت به اشتراک میگذارد که چگونه در کنار چندین مانع کار کرد تا رویای املاک و مستغلات خود را به واقعیت تبدیل کند. او همچنین نکات مهمی را برای همراه کردن همسرتان با املاک و مستغلاتو همچنین چگونه خانواده خود را درگیر کنید DIY پروژه های بازسازی منزل. در نهایت، اگر شما هستید خویش فرما، مت در مورد روش های خلاقانه صحبت می کند برای معاملات خود بودجه دریافت کنید- مانند استفاده از استهلاک جایزه به قدرت خرید خود را افزایش دهید!
برای گوش دادن به پادکست های اپل اینجا را کلیک کنید.
پادکست را از اینجا بشنوید
متن را اینجا بخوانید
اشلی:
این فیلم تازه کار املاک است، قسمت 353.
تونی:
به پادکست تازه کار املاک و مستغلات خوش آمدید، جایی که هر هفته، دو بار در هفته، الهامبخش، انگیزه و داستانهایی را که باید برای شروع سفر سرمایهگذاری خود بشنوید، به شما ارائه میکنیم. و امروز، به نظر من، دوز بسیار سالمی از الهام را همراه با چیزهای ملموس دریافت خواهید کرد. اما مهمان امروز ما، مت مک درموت، همانطور که می شنوید، شروع بسیار جالبی برای داستان خود دارد. و من به شما می گویم، اگر مت می تواند به جایی که در آن است برسد، با توجه به اینکه از کجا شروع کرده است، شما به معنای واقعی کلمه امروز هیچ بهانه ای برای راه اندازی کسب و کار املاک و مستغلات خود ندارید.
اشلی:
او از دوراهی خود و همسرش می گوید. آنها در آشپزخانهشان ایستادهاند و یکی از معدود بحثهایشان را دارند که پساندازشان را کجا ببرند و سرمایهگذاری کنند یا باید پساندازشان را نگه دارند چون کووید اتفاق افتاده است، همسرش در حال کاهش حقوق است؟ به داستان گوش دهید و برخی از شما ممکن است در شرایط مشابهی قرار بگیرید که این مورد قابل اجرا است، و مت میخواهد در سفر خود به این موضوع بپردازد که آنها در مورد چه تصمیمی گرفتهاند و اینکه چگونه یکی از داراییهای او سالانه 71,000 دلار درآمد دارد. -اجاره مدت
تونی:
در کل داستان مت بسیار الهام بخش است. شما خواهید شنید که چگونه او با گرفتن اولین وام خود بر چالش ها غلبه کرد، چگونه در اولین دوره توانبخشی خود، خود را انجام داد. شما داستان هایی در مورد اینکه او چگونه مقیاس پذیرفت و آخرین خرید او تقریباً یک معامله تجاری بزرگ بود، خواهید شنید. اما وقتی وارد داستان مت می شویم، همه نکات را خواهید شنید. اما قبل از شروع، میخواهم به کسی که نقد پنج ستارهاش را در پادکستهای اپل گذاشته، فریاد بزنم. و عنوان نقد پاسخ های واقعی به سوالات واقعی است. و در ادامه این بررسی میگوید: «من دانش زیادی از این پادکست گرفتم. اشلی و تونی تا حد زیادی بهترین BP برای کمک به آموزش تازه کارها هستند. شما در واقع چیزها را طوری توضیح می دهید که ما می توانیم درک کنیم. شما بچه ها واقعا عالی هستید تمایل شما برای دادن پاسخ هایی که دیگران برای آن هزینه شده اند، یک بلیط طلایی واقعی است که من در جستجوی آن بوده ام."
بنابراین ما قدردان آن، آن بررسی هستیم. و برای همه تازهکارهای ما که گوش میکنند، اگر هنوز گوش ندادهاید، لطفاً 60 ثانیه وقت بگذارید، آن رتبهبندی را بگذارید و مرور کنید، زیرا هرچه نظرات بیشتری دریافت کنیم، به افراد بیشتری میتوانیم کمک کنیم. و در نهایت افراد بیشتری می توانند سفر سرمایه گذاری املاک و مستغلات خود را شروع کنند.
اشلی:
و اگر قبلاً این کار را نکرده اید، به گروه فیس بوک Real Estate Rookie بپیوندید. جامعه هر روز به رشد خود ادامه می دهد، و ما دوست داریم که شما هم بخشی از آن باشید.
تونی:
مت. بنابراین هر سفر سرمایه گذاری املاک و مستغلات از جایی شروع می شود و سفر شما کمی یک داستان منحصر به فرد است زیرا از داخل یک فروش زندان شروع می شود. بنابراین فقط ما را در مورد اینکه چه چیزی در پس زمینه وجود داشت و چگونه آن تجربه شما را به سمت کارآفرین و سرمایه گذار املاک و مستغلات که امروز هستید هدایت کرد؟
مت:
در دوران کالج و کمی بعد از آن، قطعاً به سختی جشن گرفتم. به دردسر افتادم در نهایت مدتی را در داخل و خارج از زندان و مؤسسات سپری کردم و این انشعابی در مسیر زندگی من بود. یادم میآید یک بار با پدرم تماس گرفتم و او دربارهاش گفت: «تو باید آرزو کنی که چیزی باشی. آیا می خواهید بدترین فرد اتاق یا بهترین فرد در اتاق باشید؟» می دانستم که قرار نیست بهترین باشم. من هم در اطراف بدترین بودم و می دانستم که بدترین نخواهم بود. اما آرزو دارید کدام یک باشید؟
من آن نوع برخورد به خانه را به یاد دارم. احساس ناامیدی. این برای من به نوعی ته بشکه بود و آن احساس ناامیدی، امروز را هنوز به یاد دارم و قطعاً هنوز هم یکی از عوامل محرک امروز برای من است.
تونی:
و تو هم تربیت بی نظیری داشتی، مت، چون والدینت سرمایه گذار املاک و مستغلات بودند، درست است؟ آره بنابراین، شما قبلاً طعم سرمایه گذاری املاک و مستغلات را درک کرده اید. بنابراین، فقط برای زمینه داستان، مت، شما در جوانی این سکوی پرتاب واقعا محکم را داشتید. چه تصمیماتی باعث شد که به آن نقطه پایان دهید که پشت میله های زندان بمانید؟
مت:
آره والدین من در اوایل دهه 90 قبل از اینکه موضوعی پرطرفدار باشد، وارد آن شدند. من قطعاً در بازار اجاره کوتاه مدت و واقعاً بنیاد بزرگ شدم. و همانطور که گفتی، تونی، مسیر آنجا بود. من فقط برای مدتی آن را انتخاب نکردم. راستش من از بزرگ شدن متنفر بودم. من هر آخر هفته ناپدید می شدم زیرا می رفتم و با پدر و مادرم کار می کردم و از نیویورک تا کیپ کاد چهار ساعت با ماشین راه بود. دوست نداشتم چون پاتوق نداشتم. من نمی توانستم با دوستانم معاشرت کنم.
حالا نمیتوانستم بیشتر از این شکرگزار باشم. من فکر می کنم که درس های بزرگ و حتی ارزش های خانوادگی، همه چیز را القا کرد. اما من کار خودم را کردم. و راستش من الان خیلی وقته که هوشیارم. فکر میکنم مهم نیست که چه اتفاقی میافتد یا موقعیتهایی که داشتم یا مسیرم از قبل چگونه بود، در کارتهای من بود. من یک الکلی هستم و هنوز هم امروز به الکلی های گمنام می روم و این بخش بزرگی از زندگی من است. بنابراین من فکر می کنم که قرار بود هر اتفاقی بیفتد. مشکل، که می توانست باشد... شاید می شد از این مشکل جلوگیری کرد.
اشلی:
خب، بسیاری از مردم دوست دارند بگویند این باعث شد که شما همانی باشید که امروز هستید.
مت:
کاملا. پشیمان نیستم
اشلی:
ما می خواهیم به داستان مت برگردیم و پس از یک استراحت کوتاه بیشتر در مورد سرمایه گذاری او در املاک و مستغلات اطلاعاتی کسب کنیم. مت، من میخواهم برای چیدن جدول، فقط یک نمای کلی از آنچه امروز نمونه کارها شما به نظر میرسد را بررسی کنم.
مت:
بنابراین من مسیر پیشرو را انتخاب کردم و همچنین هستم... اکثر سرمایه گذاری های من در کیپ کاد در ماساچوست است. بنابراین من دو خانواده مجرد در شهری به نام یارموث جنوبی در کیپ کاد دارم و ما به تازگی یک خانه در شرق فالموث، که شهری در کیپ کاد است، فروختیم. و سپس من و همسرم، فقط سه هفته پیش در یک کلبه مسکونی پنج خانه در بروستر، ماساچوست بسته شدیم.
اشلی:
اوه، به نظر جالب می رسد. و آیا همه آنها اجاره کوتاه مدت هستند؟
مت:
آنها هستند، بله ما یک اجاره میان مدت در ناپل، فلوریدا داریم.
اشلی:
پس بیایید به ابتدا برگردیم. شما این گفتگو را با پدرتان انجام می دهید، تصمیم می گیرید که می خواهید به بازتوانی بروید، و سپس قدم واقعی برای گرفتن اولین معامله چیست؟
مت:
بنابراین کمی زمان در این بین وجود دارد. کاش می توانستم بگویم بعد از آن مکالمه کاملاً تمام شده بودم. من نبودم این برای من فرآیندی بود که واقعاً بفهمم چگونه زندگی را با شرایط زندگی زندگی کنم. همه چیز برای من جدید بود، زیرا مدتی بود که در حال خرابکاری بودم. من همسرم را در اوایل سفر بهبودی ام ملاقات کردم و این شگفت انگیز بود. این واقعاً چیزها را برای من از بسیاری جهات تغییر داد.
او همیشه پشتیبان بزرگی بوده است و ما بدون او در جایگاه امروزی قرار نخواهیم داشت. به سرعت به اولین معامله ما فراز و نشیب های زیادی داشت. کووید ضربه زد. می دانستم که ملک می خواهم، اما نمی دانستم چگونه به آنجا برسم. می دانستم که این امکان پذیر است زیرا آن را با پدر و مادرم دیده بودم. اما میکاران، همسرم به دلیل اینکه با هیچ نوع سرمایه گذاری یا سرمایه گذاری در املاک و مستغلات بزرگ نشد، فروش سختی داشت. بنابراین برای او کاملاً جدید بود. من در وبلاگ ها و در تاپیک های مختلف در مورد اینکه چگونه همسرم را متقاعد کنم که با او همراه شود خوانده ام؟ من آن را بارها دیده ام. آهسته و پیوسته.
من همیشه بذرها را کاشتم، حتی اگر میدانستم که واقعاً برای آن آماده نیستیم. یک داستان خنده دار وجود دارد که اوایل، ما در خانه پدر و مادرم بودیم و آنها بازی رومیزی پدر پولدار، پدر فقیر را داشتند. من نمی دانم.
اشلی:
CASHFLOW چیزی شبیه به آن.
مت:
آره، یه چیزی CASHflow. فکر میکنم الان آن را در خانهام دارم، اما والدینم در آن زمان آن را داشتند و میگفتند: "اوه، بیا این را بازی کنیم." و میکاران، او در هیچ چیز سرمایه گذاری نمی کرد و فقط پول را نگه می داشت. این در بازی بود. هر زمان که می گفتم، "اوه، بیایید این ملک را بخریم"، او می گفت: "مطمئناً نه. ما شکسته می شویم.» و پدر و مادر من، همه ما هنوز در مورد آن شوخی می کنیم، زیرا همه چیز در مورد طرز فکر و دیدگاه است. درست؟
تونی:
صبر کنید، من فقط باید یک داستان خنده دار سریع اضافه کنم. بنابراین من یک آی پد فوق قدیمی دارم، آی پد دوم. بنابراین مانند شارژر واقعا چربی در پایین بود. و تنها دلیلی که آن را نگه میدارم این است که قبلاً یک نسخه iPad از بازی Cashflow وجود داشت. اگر یک آی پد جدید دریافت کنید، نمی توانید آن را دانلود کنید. بنابراین تنها دلیلی که این چیز در حال حاضر در خانه من نشسته است این است که هر چند وقت یک بار آن را از بین می برم تا بتوانیم بازی CASHFLOW را انجام دهیم.
مت:
عالی است
تونی:
بله، من آن را دوست دارم.
مت:
بدون اینکه به من بگویید عاشق املاک و مستغلات هستید، به من بگویید که عاشق املاک و مستغلات هستید. بنابراین با کاشت بذر، در مورد آن صحبت خواهیم کرد. او قطعاً شروع به رسیدن به این مفهوم کرد. من کار نقاشی راه انداخته بودم. یک داستان دیگر برای صحبت در مورد زمانی که من برای اولین بار از موسسه ای که در آن بودم بیرون آمدم، Micaran برای من بود و من برای اولین بار در یک شرکت نقاشی مشغول به کار شدم. مجبور بودم وسیله نقلیه و وسایل شخصی خودم را داشته باشم. من پولی نداشتم و آنقدر روی هم خراش دادم تا یک تیر رنگ به دست بیاورم، که مانند یک بازکننده میل است که می توانید دیوارها را با آن و یک دسته غلتکی رنگ کنید.
قرار بود همه وسایل را داشته باشم اما این تمام چیزی است که داشتم. میکاران مرا برای این کار رها کرد و میدانستم که فقط به چند دقیقه در آنجا نیاز دارم، حتی با وجود اینکه آمادگی خوبی نداشتم که اگر بتوانم کار را شروع کنم و شروع به کار کنم، میدانستند که من نقاشی بلدم، میدانستم که چه کاری دارم. انجام می داد. من آن شغل را حفظ کردم خط نقره ای در مورد آن شغل وحشتناک این بود که رئیس من وحشتناک بود و من را به این باور رساند که می توانم این کار را به تنهایی انجام دهم. بنابراین، امروز من و شریک زندگیم، برایان، او مرد فوق العاده ای است. او همچنین در اجاره های کوتاه مدت است که ما بعداً در حرفه خود درگیر آن شدیم. اما اکنون ما یک شرکت رنگسازی چند میلیون دلاری داریم و کار بسیار سختی بوده است، اما از آغازی فروتنانه سرچشمه گرفته است.
تونی:
مت، من فقط می خواهم قبل از اینکه وارد جنبه املاک و مستغلات شوید، شما را با نگاهی سریع متوقف کنم، مرد، زیرا شما به تازگی یک دستاورد بسیار باورنکردنی را فراموش کرده اید. اکثر مردم، صرف نظر از اینکه از کجا شروع کرده اند، هرگز یک کسب و کار چند میلیون دلاری ایجاد نمی کنند. و شما از موقعیتی بیرون می آیید که بسیاری از مردم هرگز از آن بهبود نمی یابند. میزان افرادی که زندان را تنها برای بازگشت در تاریخ بعدی ترک می کنند، فوق العاده بالا است، درست است؟ بنابراین این واقعیت که شما توانستید چند دلاری را که باید برای خرید یک قلم مو و استفاده از آن به عنوان نقطه راه اندازی برای ایجاد یک تجارت چند میلیون دلاری، کنار هم جمع کنید، باید در مورد آن لبخند بزنید، مرد. این یک معامله بزرگ است.
ما با دوستمان، نیک کولی، در این قسمت مصاحبه کردیم، و من نمیتوانم به خاطر بیاورم که کدام قسمت بود، اگر نیک کولی را جستجو کنید و او داستانی را به اشتراک بگذارد که در آن یک فروشنده در جاده بود. نمیتوانم به یاد بیاورم که او چه میکرد، اما در آن زمان به قدری بیتفاوت بود که تنها چیزی که در جاده میتوانست بخرد یک ساندویچ بستنی 2 دلاری بود و آن شام آن روز بود. مثل این است که همه ما این لحظات را داریم که در آن موقعیتی داریم که فکر می کنیم کف زندگی مان است، اما درس های زیادی وجود دارد که شما در مورد اینکه چه کسی هستید، در مورد توانایی هایی که دارید، در مورد پتانسیل بی حد و حصری که واقعاً دارید یاد می گیرید. زمانی را داشته باشید که بتوانید از آن لحظات به عقب برگردید.
مت، تو نمونه درخشانی هستی، مرد. بنابراین صرف نظر از اینکه داستان از کجا میرود، افراد زیادی هستند که در حال گوش دادن هستند که نقطه شروع آنها 100 قدم جلوتر از شماست. بنابراین به معنای واقعی کلمه هیچ بهانه ای برای هر کسی که در حال حاضر گوش می دهد وجود ندارد که بیرون نرود و اولین معامله را دریافت کند. و تو، مت، نمونه ای از آن برادر هستی. بنابراین ما از آن قدردانی می کنیم، مرد.
مت:
آه، ممنون. ممنون رفقا. سپاسگزارم.
اشلی:
و این قسمت 109 با نیک کولی بود، اگر میخواهید برگردید و آن را بررسی کنید. بنابراین، مت، بیایید به اولین سرمایه گذاری شما بپردازیم. پس همسرت را سوار کن و ما را از آنجا ببر.
مت:
بنابراین این نیز کمی فرآیند بود، زیرا از آنجایی که من خوداشتغالی بودم، روشی که ما مالیات را ثبت می کردیم، میزان درآمد باورنکردنی را نشان نمی داد. بنابراین اولین باری که سعی کردیم برای وام مسکن درخواست بدهیم، آنها تقریباً شبیه این بودند: «ما نمیتوانیم یک جعبه مقوایی به شما قرض دهیم. شما واقعاً چیزی را به ما نشان نمی دهید که با آن کار کنیم. یک سال دیگر برگرد.»
اشلی:
آیا میتوانید به ما اطلاعاتی در مورد وضعیت مالی واقعیتان بدهید، شاید از زمانی که از زندان بیرون آمدید و گفتید که فقط میتوانید قلم مو را تهیه کنید و حالا به این نقطه، آن پیشرفت مالی چگونه بود؟ آیا این فقط مربوط به تجارت بود و از داستان قلم مو تا دو سال بعد؟ بازه زمانی در آنجا چقدر بود؟
مت:
پس این شاید چهار سال بعد باشد.
اشلی:
پس تا آن زمان کمی کسب و کار خود را توسعه داده اید؟
مت:
بله کسب و کار را کمی توسعه دهید. همسرم نیز کار میکرد و ما شروع به پسانداز کردن پول کردیم، زیرا میدانستیم که میخواهیم در نهایت وارد این کار شویم. بنابراین نظم و انضباط وجود داشت که به عادات خرج کردن ما اضافه شد. زمانی که ما شروع به درخواست کردیم، و سپس من کل را دریافت کردم، "یک سال دیگر برمیگردی." ما فهرستی از محل اعتبار و آنچه نیاز داریم دریافت کردیم. در آن زمان، من فکر میکنم ما سعی میکردیم به معاملاتی بین 250 تا 300,000 نگاه کنیم و سپس کووید به آن حمله کرد. این همه ما را تکان داد و بسیاری از صنایع را تغییر داد.
همسرم در صنعت وام دانشجویی کار میکرد، بنابراین 70 درصد حقوقش را کاهش داد و به کار از راه دور فرستاده شد. وقتی به گذشته نگاه میکنیم، وقتی او این ضربه را از کار گرفت، دو برابر شدیم، زمانی که من شروع به عصبانیت بیشتر در مورد املاک و مستغلات کردم. این قبل از موج واقعی بازار بود، و یک لحظه مهم بود که من و همسرم در آشپزخانه بودیم، و ما اغلب با هم دعوا نمی کنیم، اما در مورد اینکه به کدام سمت می رویم وارد یک بحث بزرگ شدیم. برو او فکر می کرد، "تو تمام پول ما را خرج می کنی." و من فکر می کردم که این جایگزین درآمد او شود.
به خصوص در اجاره کوتاه مدت، کار بیشتر است. و به همین دلیل، شما پتانسیل دریافت پاداش بیشتری را دارید، درست است؟ از قوانین عادی زندگی پیروی می کند زیرا کار بسیار بیشتری است. با این حال، شما می توانید جریان نقدی بیشتری نسبت به نوع جریان نقدی LTR چند صد دلاری خود مشاهده کنید. تمام کارهایی که قرار بود در آن سال انجام دهیم را انجام دادیم. ما به همان بانک برگشتیم که یک بانک محلی در کیپ کاد بود و دوباره ما را رد کردند. و این لحظه ای بود مانند "آیا اینجا توقف می کنم یا ادامه می دهم؟"
من همیشه مصمم بوده ام و روزهای سختی را پشت سر گذاشته ام. بنابراین واقعاً هر چیزی را که اکنون از سر می گذرانم، و گاهی اوقات باید این را به خودم یادآوری کنم، اما مشکلات تجملی وجود دارد. من می دانم مشکل واقعی چیست. می دانم ناامیدی واقعی چیست. بنابراین یک بانک به من گفت که ما به شما وام نمی دهیم برای من کافی نیست. حتماً با 20 تا 25 وام دهنده و دلال تماس گرفتم و بالاخره یکی گرفتم که بود... به شوخی می گفتم، "میکاران، آنقدر احمق پیدا کردم که به ما قرض بدهد." اما یکی را پیدا کردیم، او خنگ نبود. او عالی بود. و اینگونه بود که توانستیم اولین معامله خود را تامین مالی کنیم. و سپس اگر مایل بودید می توانم کمی در مورد اولین معامله به شما بگویم.
اشلی:
خوب، ابتدا، می توانید به ما بگویید که آن مکالمه با هر وام دهنده چگونه بود؟ به آنها چه گفتی؟ آیا این بود، "این وضعیت من است، این چیزی است که من به دنبال آن هستم"؟ آیا میتوانید در صورتی که فردی در موقعیت مشابهی وجود داشته باشد که باید برود و با 25 وامدهنده مختلف تماس بگیرد، اطلاعاتی به ما بدهید؟
مت:
آره من در جریان نبودم. من به برخی از پادکست های BiggerPockets گوش می دادم. من در حال خواندن هستم. من به صورت آنلاین عضو شده بودم. پدر و مادرم حمایت بزرگی بودند. آنها قبلاً خانه هایی در کیپ کاد داشتند. آنها هنوز هم همینطور هستند، و چشم ما به زمین بود چون ما بودیم... نمی دانم این عبارت درست است، آیا پا روی زمین است؟
اشلی:
فکر می کنم چکمه های روی زمین است، اما-
مت:
چکمه روی زمین.
اشلی:
چشم به زمین می اندازم آنها دراز کشیده اند و از طریق شما به زیر خانه نگاه می کنند.
مت:
بودند، بودند. ما بدون آن نمی توانستیم این کار را انجام دهیم. ما در نیویورک بودیم. من اینجا تجارت دارم ما دو تا بچه داشتیم و چیزی پیدا می کردیم. برای مامانم میفرستم او به سمت خانه شلیک می کرد، آن را با مشاور املاک تنظیم می کرد، می گفت: "نه، این خوب نیست یا این خوب است." آنها بخش بزرگی از جایی که امروز در آن هستیم بوده اند. وقتی شروع به تماس کردم، فکر می کنم هنوز در مورد هیچ یک از چیزهای خلاقانه نمی دانستم. همه چیز معمولی بود و من می خواستم 10 درصد پایین بیاورم و این یک نوع ضربه زدن بود. این چیزی بود که من مدام با آن مخالفت می کردم، انجام یک…
تونی:
وام خانه تعطیلات؟
مت:
بله، وام خانه تعطیلات با جایی که امتیاز اعتباری من بود، درآمد من بود. برای قیمتی که ما به دنبال آن بودیم، فشار سختی بود. با این حال، ما در نهایت 20 درصد کاهش را انجام دادیم، زیرا در این مدت نیز مقداری زمان برای پس انداز داشتیم و می دانستیم که، بسیار خوب، برای اولین معامله به 20 درصد نیاز داریم.
تونی:
من فقط میخواهم برای افرادی که شاید خوداشتغال هم هستند، شفافیت پیدا کنم، مت. احتمالاً چه تغییراتی را در نحوه اداره کتابهای کسبوکارتان ایجاد میکردید تا در همان دور اول سرمایهگذاری بیشتری داشته باشید؟
مت:
آره بنابراین واقعاً خیلی بریده و خشک است. باید درآمد را نشان دهید. اگر بتوانید درآمد را نشان دهید، این شما را قابل بانک می کند. بخش 179 در مورد بازگشت تجاری یا بازگشت شما، خوداشتغال، شما آن را پس می گیرید. بنابراین راههایی برای ساختار آن وجود دارد که بدهی مالیاتی شما کاهش یابد، اما قدرت خرید شما بر اساس آن بخش 179 افزایش مییابد. بنابراین اگر خودرویی برای کسبوکار خریداری کردهاید، میتوانید آن را پاداش دهید، ارزش آن را کاهش دهید و به بخش شما وارد شود. 179 و سپس وام دهنده آن را به شما پس می دهد زیرا این یک نوع هزینه داوطلبانه است.
بار شما پایین می آید زیرا بعد از آن ماشین پرداخت می کنید. درست؟ با این حال، از نقطه نظر وام، آنها آن را پس می دهند. بنابراین این چیزی است که ما امروز در هر یک از معاملاتی که اکنون انجام می دهم از آن استفاده می کنیم. اما برای فرد جدیدی که خوداشتغالی است وارد میشود، زیرا میدانم که شما با کارگزار، وامدهنده تماس میگیرید، و آنها میگویند: «برای کار چه میکنی؟ W2 شما چه شکلی است؟ و شما مانند "اوه، من خوداشتغال هستم." آنها مانند "آه، بسیار خوب." هرگز با آغوش باز مواجه نشده است.
تونی:
آره زمانی که خوداشتغالی هستید، قطعاً حلقههای بیشتری وجود دارد که میتوانید از آن عبور کنید.
مت:
مطمئنا
تونی:
مت، شما چیزی را برجسته کردید که زیبایی سرمایه گذاری در املاک و مستغلات است. و بدیهی است که نه اشلی و نه من CPA نیستیم، بنابراین همچنان با یک CPA صحبت کنید که بتواند همه چیز را به شما بدهد. اما یکی از زیباییهای سرمایهگذاری در املاک این است که، A، اگر اجاره میکنید، درآمد منفعل است. و سپس B، شما توانایی اهرم استهلاک پاداش را دارید یا می توانید ملکی بخرید، یک مطالعه تفکیک هزینه انجام دهید و روی کاغذ زیان نشان دهید. اما یک وام دهنده خوب همچنان می تواند بازگردد و بگوید: «خب، هی، شما در واقع پول را از دست ندادید. این فقط ضرری بود که روی کاغذ نشان دادی. بنابراین میتوانیم آن را دوباره اضافه کنیم.»
بنابراین همانطور که شروع به ساختن آن سبد املاک و مستغلات می کنید، از درمان مالیاتی مثبت برخوردار می شوید، اما پس از آن توانایی خروج بالقوه و دریافت محصولات وام بیشتری را نیز خواهید داشت.
اشلی:
ما در واقع این کار را با مزرعه خود انجام دادیم که خانهمان را ساختیم و وام ساخت و ساز گرفتیم، تمام استهلاکها، زیرا هر بار که تجهیزات مزرعه جدید میخریدیم، بخش 179 را انجام میدادیم و آن را در آن سال کامل حذف میکردیم. بنابراین بانک ادامه داد و اضافه کرد که همه دوباره وارد شوند تا در واقع یک عدد درآمد جدید با حذف آن کاهش ارزش برای ما پیدا کنند.
تونی:
متاسفم، مت، ادامه بده. من فقط می خواستم وارد شوم و آن را به اشتراک بگذارم.
مت:
آره نه، این عالی است. و همچنین من فقط می خواهم توضیح دهم که من CPA نیستم و بسیار نادان هستم. من به معنای واقعی کلمه چیزهای استفراغی از حسابدارم دارم که از خط پایین می آید.
اشلی:
خوب، حسابدار شما بسیار به شما افتخار خواهد کرد. خیلی خوب توضیح دادی
تونی:
توضیحات عالی
مت:
این روی پوست دندانم بود، اما…
اشلی:
پس دوباره به وام بپرید. شما یک وام دهنده پیدا کردید، این یکی از دلایلی بود که توانستید با پایین آوردن آن 20 درصد بانکی شوید، زیرا آنها مجدداً استهلاک را افزایش دادند. بنابراین شما درآمد بیشتری از نظر آنها در مورد آنچه که آنها به دنبال آن هستند، داشتید. بنابراین شما می خواهید در مورد چگونگی پیدا کردن ملک و شاید در هر مذاکره یا هر چیز دیگری صحبت کنید.
مت:
آره بنابراین ما ملک را در MLS پیدا کردیم. اصلا یادم نیست برای پدر و مادرم فرستادم یا پدر و مادرم برای من فرستادند. در آن زمان بررسی معاملات مختلف زیاد بود. ما قبلاً چند پیشنهاد در مورد چند ملک دیگر داده بودیم که از بین رفتند. بنابراین نکته جالب در مورد این ملک این بود که به خوبی فهرست نشده بود. و من فکر میکنم که وقتی فقط در حال خرید MLS هستید، باید به دنبال آن باشید زیرا همه خرید MLS هستند.
اما تنوع زیادی بین مجموعه مهارت های مشاوران املاک وجود دارد. مشاوران املاک عالی هستند که می دانند چگونه یک خانه را فهرست کنند. آنها میدانند که ما در دنیای رسانههای اجتماعی زندگی میکنیم و عکسها طعمهای هستند، و عکاسی حرفهای دارند، و تک تک ویژگیهای خوب آن خانه را برجسته میکنند. و سپس دقیقاً عکس آن را خواهید داشت که در آن تصاویر دانه دار هستند.
اشلی:
گوشه دیوار است.
مت:
آره گوشه دیواره این یک مسکن است که این کار را در کنار انجام می دهد. در این مورد حرفی برای گفتن وجود دارد. شریک تجاری من در اینجا در واقع در حال برداشتن است. او برای تعطیلات ژانویه در کیپ کاد در یک خانه تنظیم شده است. دقیقاً به همین دلیل، لیست آن بسیار ضعیف بود. حتی یک عکس از حیاط خلوت که زیبا بود، یک عرشه بزرگ و غیره داشت. در مورد خیلی چیزها صحبت نشد. بنابراین این خانه 0.5 از اقیانوس فاصله داشت، که از نظر تاریخی 0.5 است، اگر بتوانید پیاده تا اقیانوس بروید و زیر نیم مایل باشید، این نقطه شیرین شماست.
خواهید دید که به نرخ شبانه شما ترجمه می شود. این دقیقاً روی 0.5 بود، و فقط 0.5 بود به دلیل بریدگی در انتهای جاده که در آن بود. هیچکدام از اینها لیست نشد. پدرم در واقع آن را با گوگل ارتد کرد، همانطور که دوست دارد با هر ملکی انجام دهد، و اینطور گفت: "هی، به نظر می رسد یک مسیر در انتهای این جاده وجود دارد." او مخفیانه به آنجا رفت و آن را بررسی کرد و دید که وجود دارد، بدون اینکه به نماینده فروشنده اطلاع دهد. اما این به نوعی سقوط توپ در انتهای آنها بود زیرا واقعاً ارزش این خانه های ساحلی را افزایش می دهد.
بنابراین من فکر می کنم درخواست 315 بود و ما کمی به عقب و جلو مذاکره کردیم. ما در نهایت روی 305 مستقر شدیم. من در مورد آن بازرسی کردم. فکر میکنم این اولین و تنها بازرسی من بود، زیرا از آن به بعد همه چیز در حال لغو شدن بود و شما باید واقعاً قابلمه را با پیشنهاد خود شیرین میکردید. خوشبختانه پدرم هم در صنعت ساختمان بود. بنابراین ما فقط یک بازدید دیگر را انجام می دهیم و بازرسی خودمان است.
بنابراین 305، 20 درصد کاهش. هیچ مشکل بزرگی به جز ارسال مدارک وجود ندارد. هر معامله ای در حین این که "من به این سند نیاز دارم، به این سند نیاز دارم" کمی استرس زا می شود. توصیههایی که با آن آموختهام این است که پوشهها را به همان سادگی در اینجا، دقیقاً روی تلفنم باز کردم و شروع به ذخیره فایلهایی کردم که فقط برای امانت دادن هستند. بنابراین وقتی چیزی پیش میآید، سعی میکنم آن را بهروز نگه دارم و اظهارنامههای مالیاتی جدید را در آنجا قرار دهم و جدید را برای کسبوکار قرار دهم.
من باید همیشه صورتهای سود و زیان و ترازنامه مرتبط داشته باشم. بنابراین اکنون من این نوع را ساده نگه میدارم، اما در آن زمان اینطور بود، "اوه خدای من، این 50 چیز است که آنها نیاز دارند."
اشلی:
شما مالیات املاک و مستغلات پرداخت کردید، گواهی بیمه هر ملک. اوه خدای من. طاقت فرسا می شود.
مت:
و سپس کارگزاری که من از آن استفاده می کردم، او سازمان یافته ترین نبود. بنابراین من چیزهایی می فرستادم و او می گفت: "هی، من منتظر اینها هستم. من منتظر P&L های شما از سال 2019 هستم." و من می خواهم بگویم، "من قبلاً آن دو بار برای شما فرستادم."
تونی:
با کل رونق هوش مصنوعی. اوایل امروز با شخصی مصاحبه کردیم که در مورد ابزارهای مختلف هوش مصنوعی صحبت می کرد. سوگند می خورم که با این ایده ساختن نوعی ابزار یادگیری ماشین بازی کرده ام که فرآیند وام مسکن را آسان تر می کند، زیرا تصور کنید اگر بتوانید کارگزار وام مسکن خود را به حساب QuickBooks خود اضافه کنید و سپس به طور خودکار تمام اطلاعات مورد نیاز آنها را وارد کنید. چیزهای آنها یا اگر می توانید آنها را به عنوان کاربر یا چیزی به بانک خود اضافه کنید، و همه این اطلاعات به سادگی وارد می شوند.
به هر حال، اگر با آن خوب هستید و گوش می دهید، لطفاً با من تماس بگیرید تا بتوانیم این را بسازیم. این یک ایده یک میلیارد دلاری است. من فقط مهارت انجام این کار را ندارم.
اشلی:
آره آنها در حال حاضر آن را بدون تو می سازند، تونی. شما ایده را از بین می برید. شما فقط اهرم خود را برای داشتن بخشی از مالکیت آن شرکت از دست دادید.
مت:
آره. و اون رفته.
اشلی:
شاید اسمش را بگذارند
مت:
خوب، یک چیز را می گویم، و من سعی نمی کنم راکت را وصل کنم. آنها با ساده کردن روند درخواست کار خوبی انجام داده اند. من از آنها در حال حاضر چند بار بین بازپرداختها و یادداشتهای جدید استفاده کردهام، و آنها در سادهسازی کار بسیار خوبی انجام دادهاند. می توانید حساب بانکی خود را پیوند دهید. می توانید آن را به آنها پیوند دهید و آنها تمام اطلاعات شما را، حداقل از نظر بانکی، از آنجا می گیرند. من فکر میکنم معرفی QuickBooks ایده خوبی خواهد بود، زیرا این امر برای افرادی مانند ما که QuickBooks دارند، شیرین خواهد بود. اما این اولین معامله، من از Rocket استفاده نکردم و خیلی ساده نبود.
با این حال، ما بسیار وقف انجام این کار بودیم. و هیجان، آتشی که شعله ور بود و در عین حال مهیب و نشاط آور بود.
تونی:
بنابراین شما این مورد را با 20٪ کاهش انتخاب کردید، بنابراین کمی بیش از 60 گراند برای ورود به ملک. آیا هنگام خرید آن کلید در دست آماده است یا باید مقداری پول نقد بگذارید تا برای مهمان آماده شود؟
مت:
پس دهه 1960 بود، اصلاً لمس نشده بود. کاشی صورتی صفر، کل نه یارد.
اشلی:
اما احتمالاً آن را بسیار خوب ساخته است زیرا از آن زمان بازسازی نشده بود.
مت:
بله، به خوبی ساخته شده بود و ما بلافاصله به آن رسیدیم. بنابراین همانطور که گفتم ما در نیویورک هستیم. بنابراین حدود چهار تا چهار ساعت و نیم رانندگی است و از خود گذشتگی دست کم گرفته شده بود. جمعه بعد از کار ماشین را با بچههای کوچک جمع میکردیم، جمعه شب بیرون میرفتیم، با پدر و مادرم تصادف میکردیم، تا یکشنبه بعدازظهر آنجا کار میکردیم و به خانه میرفتیم. ما این کار را ماه ها و ماه ها به طور مستقیم انجام دادیم. و سپس من دوشنبه به سر کار برمی گشتم و میکاران نیز به سر کار برمی گشت. و معامله با بچه ها و پدر و مادرم کمک بزرگی بود، به خصوص در آن پروژه اول.
فکر می کنم آنها واقعاً می خواستند ما را در این امر موفق ببینند. ما هیچ کمک مالی از آنها نداشتیم، اما دانش زیادی داشتیم که از آنها گرفتیم. پدرم کار فوق العاده ای انجام داد و به من کمک کرد. عموی من ویتو هر آخر هفته یک تن کمک می کرد. هر آخر هفته فقط چیزها را وصل می کردیم. برادرم آمد و او کمک می کرد. من نمیخواهم تصویری مانند اینکه ما این کار را کاملاً به تنهایی انجام دادیم، نقاشی کنم. ما بسیار خوش شانس بودیم که در مورد آن کمک داشتیم و در بازسازی کمک داشتیم و من و Micaran همیشه از آن بسیار قدردان هستیم.
اشلی:
مت، من میخواهم در مورد بچههایت بپرسم، زیرا در ابتدای اپیزود به نوعی تصویری کشیدی که شاید در مقطعی از زندگی ات از این که مجبور بودی هر آخر هفته با پدر و مادرت دور از دوستانت بروی، رنجشی وجود داشت. . آیا کاری وجود دارد که برای القای مهارتها و ارزشهایی که در حال حاضر از آنها قدردانی میکنید و به خاطر آنها سپاسگزار هستید و به فرزندانتان قدردانی میکنید، کاری متفاوت انجام میدهید تا آنها بزرگ نشوند و احساس نکنند تعطیلات آخر هفته را با دوستانشان و چیزهایی از این قبیل از دست دادهاند. ? بنابراین آنها از این آموزش و آنچه اکنون یاد می گیرند و می توانند سپاسگزار باشند قدردانی می کنند.
و دلیلی که من این سوال را پرسیدم این بود که بچههای من، هر شنبه در میان، مسئول تخلیه ماشینهای لباسشویی و خشککن سکهای هستند. یا میگوید: «اووووو، ما 10 دلار خود را این هفته دریافت میکنیم یا هر چیز دیگری. یا اینطور خواهد بود که "ما نمی خواهیم برویم." بنابراین من فقط کنجکاو هستم که آیا شما به این فکر کرده اید.
مت:
جواب منفی. ما دقیقاً همان کاری را که برای من بود انجام می دهیم. منظورم این است که قطعاً شباهت های بیشتری نسبت به عدم وجود دارد. برخی از آن مانند اجتناب ناپذیر است. حدس میزنم امروز برای آن بسیار سپاسگزارم که دوست دارم، این یکی از آن درسهایی است که به بچهها میگویند، «باشه. الان بخاطرش از من متنفر باش یک روز به خاطر آن از من تشکر خواهی کرد.»
اشلی:
شما می توانید صبور باشید.
مت:
بله، می توانم صبور باشم. حدس میزنم یک چیز برای من مهم است این است که هر چند وقت یکبار بچهها را با پدربزرگ و مادربزرگ میگذاریم خانه و فقط من و همسرم میرویم یا خودم یک سفر سریع میروم. اما من فکر می کنم آنچه واقعاً مهم است که آنها حتی در حال حاضر نمی دانند این است که ما با هم به عنوان یک خانواده این کار را انجام می دهیم. و من فکر می کنم که ارزش زیادی دارد به جای اینکه به این واقعیت توجه کنیم که "اوه، ما می خواهیم در خانه بمانیم و بازی های ویدیویی انجام دهیم و این کار را با دوستانمان انجام دهیم."
البته اهمیتی برای آن وجود دارد. آنها هر دو به ورزش، هر دو به بیسبال، و ما آنها را برای فصل های پاییز و بهار ثبت نام می کنیم. ما همچنان درگیر همه اینها هستیم. قطعاً جایگاه خود را دارد که واقعاً مهم است. و همینطور این کار. وقتی بزرگ شدم، به من یاد داد که چگونه سخت کار کنم و به من حس اخلاق کاری را داد که امروز با خود دارم. و به همین دلیل اصلا پشیمان نیستم. مطمئناً، من در بزرگ شدن مانند مهمانی ها، چند چیز را از دست دادم. خب، واضح است که من هنوز باید مهمانی کنم.
اشلی:
آرایش کردی
مت:
من هنوز باید به مهمانی بروم، بنابراین شاید من آنقدرها را از دست ندادم. اما به هر حال، من فکر میکنم مهم است که آنها را درگیر آن نگه داریم و سپس متوجه شوند که بچههایشان و آنها به سرگرمی مرتبط با آن نیاز دارند. بنابراین اگر آنها مانند آخر هفته گذشته کمک کنند، در نهایت به فروش ملکی در ملک جدید دست یافتیم، زیرا آن را مبله خریدیم. بنابراین برخی از چیزها جالب بود و ما نگه داشتیم، و بسیاری از آنها باید می رفتند. اما هر دو بچه در آنجا کمک کردند.
بنابراین بنتلی 11 ساله و تری هشت ساله است. بنابراین بنتلی به سن خود می رسد، "الان می خواهم برای چند ساعت در آخر هفته با شما تماس بگیرم." تری، من می توانستم با او تماس بگیرم، اما نیم ساعت وقت دارم.
اشلی:
دامنه توجه، بله
مت:
سپس آن یک سنجاب است.
اشلی:
من یه بچه 7 ساله دارم پس آره
مت:
باشه. پس میفهمی نیمی از ماشین لباسشویی خالی می شود و بعد از بین می رود.
اشلی:
مثل یک کودک 6 ساله است که سستی آن یکی را برمی دارد.
مت:
آره اما ما به آنها گفتیم که آنها از فروش تخفیف خواهند گرفت، که بسیار شبیه به مشوق هایی است که در آن سن به من داده شد. این یک برش از فروش بود. من با پدر و مادرم وارد معامله شدم. در پایان دبیرستان، من یک و نیم درصد از فروش برخی از تلنگرهایی که آنها انجام می دادند، دریافت می کردم. من بعد از مدرسه در دبیرستان آنجا کار می کردم. من آخر هفته ها کار می کردم و شما بابت آن پول می گرفتید. شما شروع به یادگیری در مورد معنای دلار کردید.
بنابراین در آخر هفته گذشته، بنتلی 10 دلار از فروش و تری پنج دلار دریافت کرد. و تری چنین گفت: "چرا بنتلی یک اسکناس 5 دلاری دارد؟" و ما می گوییم، «چون، تری، تو به سختی کاری انجام دادی. ما به شما پنج دلار می دهیم زیرا احساس بدی داریم. تو واقعاً کار زیادی نکردی.» اما بنتلی مثل این بود که باید به او میگفتم آرامش داشته باشد، زیرا او روی چیزها اعداد و ارقام میآورد. او می گفت: «آره، برای آن 35 دلار به من بده. این کار خواهد کرد.» و من می گویم، "نه، رفیق. این اعداد را از کجا می آوری؟» او می گوید، "اوه، به نظر می رسد ارزش آن 35 دلار است." بنابراین این پاسخ طولانی به این سوال بود.
اشلی:
عالیه. من فکر میکنم که این موضوع بسیار مهمی است که باید در مورد آن صحبت کرد، زیرا املاک و مستغلات، بسیاری از مردم برای آزادی مالی و زمانی به آن میپردازند و دلیل آنها صرف وقت بیشتر با خانوادهشان است. من فکر می کنم که همراه کردن خانواده خود در آن سفر یک گفتگوی عالی است زیرا بسیاری از سرمایه گذاران املاک و مستغلات، این درست است. بچههای شما به نوعی در سفر شما نقش دارند، مخصوصاً زمانی که شما برای اولین بار سفر را شروع میکنید.
تونی:
مت، بیایید به اعداد در اینجا دایره برگردیم. بنابراین شما آن را به قیمت 305 خریدید، 20٪ پایین بگذارید. فکر می کنید چقدر برای بازسازی و اثاثیه جدید هزینه کرده اید؟
مت:
حدود 80,000 تومان برای بازسازی و اثاثیه هزینه کردیم.
تونی:
چگونه آن را تامین کردید؟ آیا این فقط از جیب شما پس انداز اضافی بود؟ آیا به وامی که داشتید بسته شد؟
مت:
بنابراین ما تقریباً رفتیم، هنگامی که آن را بستهایم، میخواهم بگویم که در آن زمان شاید 35,000 تاس داشتیم، و تاس انداختیم زیرا میدانستیم که چند ماه طول میکشد تا از پس آن برآییم. نوسازی هر چیزی را که می ساختم، آن را به مواد منتقل می کردم.
تونی:
شما را
مت:
همه کارها به صورت شخصی انجام می شد، بنابراین کمک بزرگی بین من و خانواده ام بود. ما همه کارها را خودمان انجام دادیم و واقعا مجبور بودیم. خلاصه به امروز، مثل الان نیست. پیمانکاران زیادی هستند فقط به این دلیل که این پروژه جدید بسیار بزرگتر است، زیرا مانند پنج خانه است. بنابراین این یک فرآیند یادگیری بوده است که از کاملاً خود انجام شده به نقش مدیریتی یا نقش GC پروژهها برسیم.
اشلی:
چه کسی عاشق مدیریت پیمانکاران نیست؟
تونی:
در اینجا یک ایده تجاری میلیارد دلاری دیگر وجود دارد. اگر پیمانکار بودید و فقط گوشی خود را برمی داشتید، میلیارد دلار همانجا. همه سرمایه گذاران املاک و مستغلات در سراسر کشور می خواهند شما را استخدام کنند، اگر فقط تلفن را بردارید.
مت:
خودشه. با ما در نقاشی رایدر تماس بگیرید. ما همیشه گوشی را برمی داریم. آنجا
اشلی:
تو برو. مت، بازه زمانی آن توانبخشی چقدر است؟
مت:
بنابراین در سپتامبر بسته شدیم و سپس آن را به صورت زنده روی پلتفرمهای اجارهای برای ۱ آوریل گذاشتیم.
تونی:
بچه ها بعد از آن یک بازپرداخت مالی انجام دادید یا فقط پول نقد را در معامله گذاشتید؟ این چه شکلی بود؟
مت:
بله بنابراین ما پس از آن refied. از مرز فصل گذشته بودیم. چیزی که واقعا جالب بود این بود که ما زمان و انرژی زیادی را صرف این کار کردیم و سپس Micaran لیست را تهیه کرد. او تمام لیست های کوتاه مدت را مدیریت می کند و تمام طراحی خانه ها را انجام می دهد. او با این همه کار واقعاً عالی کار می کند. اما این اولین مورد بود و او لیستی را ایجاد می کند که ما در راه خانه هستیم و پخش شده بود. 24 ساعت طول می کشد، هر چه باشد. پخش زنده شد. ما در حال رانندگی از کیپ به سمت خانه بودیم و درست مثل بینگ، بینگ، بینگ، بینگ، بینگ، رفتن، گرفتن همه این رزروها بود، که میدانم همیشه اتفاق نمیافتد و برخی از معاملات آینده، این اتفاق نیفتاد. مانند آن
قدرت بالاتر ما می گفت: "آنجا بمان." چون ما مرده بودیم و شروع به پریدن کرد و ما فقط داشتیم رقص شاد را در ماشین انجام میدادیم، زیرا تابستان بعد شروع به رزرو کرده بود. اما بله، پس از چاشنی آن، ARV را اصلاح کردیم. در آن زمان رفیع 535,000 بود. حالا همه اینها فقط از روغن آرنج نبود. در طول این مدت، درست قبل از افزایش قیمت خریدیم، زمان بهتری برای خرید نمی توانستیم باشد. بنابراین ما سوار موج شدیم و بازسازی کردیم. بنابراین یک جورهایی بود، ما برای خودمان یک طوفان کامل در آنجا ایجاد کردیم.
تونی:
مضاعف. بله چه مقدار پول نقد توانستی از رفیع بیرون بیاوری، مت؟
مت:
132,000.
تونی:
بنابراین اجازه دهید من آن ریاضی را خیلی سریع انجام دهم. شما حدود 60 دلار برای خرید آن گذاشتید، 80 دلار دیگر، پس 140. 132 را بیرون کشیدید. پس واقعاً فقط کمتر از 10,000 دلار در این معامله بعد از رفیع باقی گذاشتید؟
مت:
آره و در آن مرحله که آن را بیرون کشیدیم، ما قبلاً در وضعیت مثبت اجارهها قرار داشتیم.
اشلی:
وای.
تونی:
رفیق، خیلی شگفت انگیز بنابراین این یک استراتژی است که واقعاً خوب کار می کند مانند BRRRR STR که در آن BRRRR دارید اما به جای اجاره طولانی مدت اجاره کوتاه مدت می کنید. اما جایی که بسیاری از مردمی که گرفتار آن بودند، در آن سرمایهگذاری مجدد است. از چه نوع محصولات وام استفاده کردید؟ آیا این یک محصول وام مخصوص Airbnb یا اجاره های کوتاه مدت بود؟ آیا این فقط یک محصول وام اجاره سنتی بود؟ چه محصول وامی بود؟
مت:
بنابراین ما با وام مسکن راکت جبران کردیم. بنابراین، این برنامههای وام کوتاهمدت عالی هستند اگر واجد شرایط کاری معمولی نباشید. شما همیشه نرخ خود را با آن محصولات افزایش خواهید داد و خیلی خوب است که آنها به بازار آمده اند. و در این آخرین معامله، به دلیل حکومت فانی و فردی که تنها چهار واحد بود، با تامین مالی کمی مشکل داشتم و در پنج خانه بودم.
بنابراین من برخی از آنها را بررسی کردم و در واقع تقریباً یکی از گزینههای تأمین مالی کوتاهمدت را انتخاب کردم. اما شما در جایی برای آن پرداخت می کنید و معمولاً در نرخ است. پس با راکت رفتیم. همانطور که قبلا ذکر کردم، بسیار ساده بود. نرخ کمی بالاتر از آن چیزی بود که اگر به جستجو ادامه می دادیم می توانستیم پیدا کنیم.
تونی:
نرخ چقدر است تا بتوانم صدای ناله همه را بشنوم زیرا مطمئن هستم که کمتر از آن چیزی است که امروز دریافت می کنند.
مت:
آره فکر کنم 3.2 باشه
تونی:
مرد.
مت:
وای خدا، من حتی نمی خواهم این را با صدای بلند بگویم.
تونی:
اشلی، کمترین نرخ بهره در حال حاضر در پرتفوی خود چقدر است؟ میدونی؟
اشلی:
فکر کنم 3.5 شاید.
تونی:
آره مال من 2.675 بالا رفته است.
اشلی:
اوه خدای من.
مت:
تونی ما را شکست داد.
اشلی:
قطعا آنقدر پایین نیست.
مت:
تونی ما را شکست داد.
تونی:
این بهترین نرخ من در حال حاضر است. آن ژانویه 2021 بود، فکر می کنم آنها را می بندیم.
مت:
تونی خیلی نرم بود.
تونی:
آره.
مت:
پایین ترین چیز همه چیست؟ مال من 2.6 است.
تونی:
خوب، مت، به نظر می رسد که شما این توانبخشی را له کردید، شما BRRRR را خرد کردید. شما بچه ها واقعاً توانستید تقریباً تمام پولی را که گذاشته اید پس بگیرید. آیا شما این پنج کلبه را به دست آوردید؟
مت:
نه. بنابراین ما در واقع آن را در معامله دیگری در یارموث جنوبی برای 382 قرار دادیم، که یک 3.1 کوچک بود که پنج دقیقه پیاده روی در جاده بود و آن یکی نیز SCR و همچنین بازسازی داخل آن بود. همین نوع داستان بنابراین من با تمام جزئیات به شما نمی پردازم زیرا آنها بسیار شبیه به مورد اول هستند. و آن یکی نیز عملکرد بسیار خوبی داشته است.
اشلی:
یک نکته وجود دارد که میخواهم به آن اشاره کنید، زیرا فکر میکنم مادر شما احتمالاً قرار است به این قسمت گوش دهد و من در یادداشتهای برنامه دیدم که او چیزی گفته است و من بلافاصله آن را صدا کردم. گفتم: "این واقعا عالی است." بنابراین میخواهم مطمئن شوم که مامانت را فریاد بزنی و به آن خطی که به تو گفته اشاره کنی.
مت:
بله، پس مادرم بخش بزرگی از روند ما بوده و او همیشه بزرگ بوده است. از زمانی که ما کوچک بودیم، او همیشه در مانتراها و گفته ها بزرگ بود. خجالت می کشم بگویم، اما او هر روز در راه مدرسه، ما و خواهر و برادرم را وادار می کرد که این مانترا را بخوانیم.
اشلی:
مثل یک تأیید است. امروز همه این کار را انجام می دهند.
مت:
بله تکرار نمیکنم چون خفن بود او همیشه با گفته ها و مانتراها عالی عمل کرده است و چند جمله داشته است، اما یکی از آنها که همیشه در ذهن من است این است که دست نکش، استراحت کن. فکر می کنم چند مورد از آنها را در یادداشت های خود با شما دوستان ذکر کرده بودم و مطمئن نیستم که اگر-
اشلی:
اون یکی بود
مت:
اون یکی بود؟
اشلی:
[نامفهوم 00:45:09]
مت:
چون او برای یک دسته از آنها خوب است. اما دست نکش، استراحت در زندگی همه ما کاربرد دارد. درست؟ ما دائماً با این موانع و این موانع برخورد می کنیم که باید از آنها عبور کنیم و همیشه در حال تلاش برای بهتر شدن خود در یک مسیر یا جهتی هستیم و گاهی اوقات احساس می کنیم که روی چرخ همستر هستیم و به جایی نمی رسیم. . بزرگترین ضرری که میتوانید به خودتان بکنید این است که بعد از سختکوشی برای رسیدن به یک هدف دست از کار بکشید، در حالی که بیشتر اوقات تنها چیزی که باید انجام دهید این است که استراحت کنید، تنظیم مجدد کنید، یک نفس بکشید، یک آخر هفته استراحت کنید، به دنبال ما بروید.
شهر نیویورک واقعاً نزدیک است. به شهر بروید و یک نمایش برای یک آخر هفته ببینید. من و همسرم بارها این کار را فقط در یک ضرب و شتم، در هرج و مرج انجام دادهایم، و میگوییم: «این آخر هفته ما میرویم.» یا این شب برخی از لیست لباسهای شستهشدهای را که باید انجام دهیم به تعویق میاندازیم، زیرا زندگی ما مانند بسیاری از ما بسیار شلوغ است. و شما به آن استراحت نیاز دارید تا بتوانید دوباره تمرکز کنید و با ذهنی تازه به آن ضربه بزنید. و پس از آن بسیاری از اوقات شما بسیار موفق تر می شوید که به آن از دریچه چشم های متفاوتی مانند آن نگاه کنید.
اشلی:
چه راهی برای جمع کردن آن در آنجا. عالی بود خیلی ممنون که به اشتراک گذاشتید من می خواهم ما را در امتحان تازه کارمان ببرم. بنابراین اولین سوال ما این است که یک کار عملی که تازه کارها باید بعد از گوش دادن به این قسمت انجام دهند چیست؟
مت:
من می گویم فقط کمی زمان را صرف یادگیری کنید. من در ابتدا خیلی عصبی بودم که چگونه درگیر شوم. من فکر می کنم گوش دادن به این پادکست یادگیری است. پادکست تازه کار به ویژه. یادمه اوایل اصلش رو گوش میکردم عالی بود. اشتباه نکنید، من آن را دوست دارم. اما در ابتدا اینطور بود… و آن مرد میگوید: «و سپس برای معامله نود و هشتم، این واحد 98 را گرفتم». و من اینطور گفتم: «چی؟ من فقط سعی می کنم بفهمم که چگونه می توانم وارد اولین معامله شوم." و دانش قدرت است.
بنابراین برای هر کسی که تازه وارد میشود، اگر به این پادکست گوش میدهید، قبلاً گام بزرگی در سفر دانش برداشتهاید، زیرا من هنوز هر روز چیزهای زیادی یاد میگیرم و به یادگیری ادامه میدهم زیرا داشتن دانش قدرتمند است. در مورد این موضوعات تا بتوانید آگاهانه تصمیم بگیرید. بنابراین فکر می کنم این چیزی است که من توصیه می کنم. به گوش دادن به این پادکست ادامه دهید.
تونی:
من خودم بهتر از این نمی توانستم بگویم مت. این یک نکته عالی است. خیلی خوب. پس سوال شماره دو، مرد. یک ابزار، نرم افزار، برنامه یا سیستمی که در تجارت خود استفاده می کنید چیست؟
مت:
برای املاک و مستغلات، من PropStream دارم. من هرگز از طریق آن معامله ای نگرفته ام، اما این یک برنامه عالی است که از آن برای پیدا کردن برخی اطلاعات استفاده می کنم. اطلاعات بیشتری در مورد معاملاتی که نمیخواهید در MLS یا فقط در جستجوی Google پیدا کنید، ارائه میکند.
اشلی:
مت، قصد داری پنج سال دیگر کجا باشی؟
مت:
بنابراین، پنج سال، همسرم مرا به خاطر گفتن این حرف می کشد، اما من خیلی دوست دارم...
اشلی:
آیا این یک ایده میلیارد دلاری دیگر است که می خواهید ارائه دهید؟
مت:
نه. منظورم پنج سال است، دوست دارم در متل بوتیک شرکت کنم. و بنابراین تعداد زیادی از آنها در کیپ کاد تمام شده اند و من دوست دارم ظرف پنج سال یکی را خریداری کنم و آن را به همان شکلی که Micaran طراحی می کند و نحوه کار ما نشان می دهد.
اشلی:
خوب، من احساس می کنم که شما مطمئناً با پنج کلبه به آنجا می روید. منظورم این است که مطمئناً این شروع یک هتل بوتیک است. بنابراین، مت، ما وارد سال جدید شدیم. برای اینکه واقعاً خود را برای برخی از آن اهداف پنج ساله آماده کنید، چه می کنید؟
مت:
آره بنابراین من و رایان در واقع در حال خرید یک ساختمان تجاری جدید برای تجارت خود هستیم و قصد داریم در 12 ژانویه تعطیل کنیم.
اشلی:
اوه، عالی تبریک می گویم.
مت:
بنابراین این یک شروع جالب برای سال جدید است. ما تغییرات و کارهای متفاوتی داریم که قرار است در آنجا انجام دهیم، بنابراین برای سال 24 هیجان زده هستیم.
اشلی:
خوب، مت، از اینکه به ما ملحق شدید بسیار متشکرم. ما قصد داریم اطلاعات مت را به توضیحات نمایش پیوند دهیم. بنابراین، چه در پلتفرم پادکست مورد علاقه خود باشید و چه در YouTube، می توانید به پایین پیمایش کنید، به توضیحات نگاه کنید و ما همه چیز را در آنجا پیوند خواهیم داد. همچنین، برخی از مواردی که مت ذکر کرد یا تونی یا من انجام دادیم، در آنجا لینک خواهند شد. و البته، مثل همیشه، اجتماعی ما، بنابراین شما بچه ها می توانید ما را دنبال کنید. خیلی ممنون و در قسمت بعدی شما را خواهیم دید.
قسمت را اینجا ببینید
به ما کمک کنید!
با گذاشتن امتیاز و بررسی به ما کمک کنید تا به شنوندگان جدید در iTunes دسترسی پیدا کنیم! فقط 30 ثانیه طول می کشد و دستورالعمل ها را می توان پیدا کرد اینجا کلیک نمایید. با تشکر! ما واقعا از آن قدردانی می کنیم!
در این قسمت ما پوشش می دهیم:
- ساخت 71,000 دلار در سال از ملک ONE با اجاره کوتاه مدت استراتژی
- چگونه همسر خود را در سفر قرار دهیم با رویای املاک و مستغلات شما
- نحوه تامین مالی برای معامله شما وقتی بانک ها به شما «نه» می گویند
- افزایش قدرت خرید شما و کاهش بار مالیاتی شما با استهلاک جایزه
- عطف پروژه های بازسازی خانه DIY به زمان با کیفیت تر با خانواده
- اهرم حقوق صاحبان سهام در پورتفولیوی شما برای خرید املاک و مستغلات بیشتر
- و So خیلی بیشتر!
پیوندهایی از نمایش
ارتباط با مت:
آیا علاقه مندید در مورد حامیان مالی امروز بیشتر بدانید یا خودتان شریک BiggerPockets شوید؟ پست الکترونیک .
یادداشت توسط BiggerPockets: اینها نظرات نوشته شده توسط نویسنده هستند و لزوماً نظرات BiggerPockets را نشان نمی دهند.
- محتوای مبتنی بر SEO و توزیع روابط عمومی. امروز تقویت شوید.
- PlatoData.Network Vertical Generative Ai. به خودت قدرت بده دسترسی به اینجا.
- PlatoAiStream. هوش وب 3 دانش تقویت شده دسترسی به اینجا.
- PlatoESG. کربن ، CleanTech، انرژی، محیط، خورشیدی، مدیریت پسماند دسترسی به اینجا.
- PlatoHealth. هوش بیوتکنولوژی و آزمایشات بالینی. دسترسی به اینجا.
- منبع: https://www.biggerpockets.com/blog/rookie-353
- : دارد
- :است
- :نه
- :جایی که
- $UP
- 000
- 09
- 1
- 10
- 100
- 11
- 12th
- 179
- 20
- 2019
- 2021
- 24
- 25
- 250
- 30
- 300
- ٪۱۰۰
- 50
- 500
- 60
- 80
- a
- توانایی
- قادر
- درباره ما
- در مورد IT
- حساب
- محاسب
- موفقیت
- به دست آوردن
- به دست آورد
- در میان
- واقعی
- واقعا
- اضافه کردن
- اضافه
- اضافی
- بالغ
- نصیحت
- پس از
- بعد از آن
- از نو
- سن
- عامل
- پیش
- پیش
- AI
- معرفی
- تقریبا
- تنها
- در امتداد
- قبلا
- همچنین
- هر چند
- همیشه
- am
- شگفت انگیز
- مقدار
- an
- و
- ناشناس
- دیگر
- پاسخ
- پاسخ
- هر
- هر کس
- هر چیزی
- هر جا
- نرم افزار
- اپل
- مربوط
- کاربرد
- درخواست
- با استفاده از
- قدردانی
- آوریل
- هستند
- استدلال
- استدلال
- اسلحه
- دور و بر
- AS
- پرسیدن
- بمکد
- At
- توجه
- نویسنده
- بطور خودکار
- اجتناب کنید
- مطلع
- دور
- b
- به عقب
- بخش مدیریت
- بد
- برج میزان
- ترازنامه ها
- توپ
- بانک
- حساب بانکی
- قابل نقل و انتقال بانکی
- بانک
- بار
- بیسبال
- مستقر
- BE
- ضرب
- خوشگل
- زیبایی
- زیرا
- شدن
- تبدیل شدن به
- بوده
- قبل از
- شروع
- پشت سر
- بودن
- باور
- بهترین
- بهتر
- میان
- بزرگ
- بزرگتر
- بزرگترین
- لایحه
- بیلیون
- بینگ
- بیت
- وبلاگ ها
- تخته
- جایزه
- کتاب
- رزرو
- کتاب
- رونق
- چکمه های
- مرز
- BOSS
- هر دو
- پایین
- خریداری شده
- گزاف گویی
- جعبه
- BP
- نام تجاری
- شکستن
- نفس
- برایان
- به ارمغان بیاورد
- آوردن
- شکست
- دلال
- کارگزاران
- برادر
- ساختن
- بنا
- ساخته
- دسته
- بار
- سوزش
- کسب و کار
- مشغول
- اما
- خرید
- خریداری کردن
- قدرت خرید
- by
- صدا
- نام
- فراخوانی
- آمد
- CAN
- می توانید دریافت کنید
- توانا
- کلبه
- سرمایه
- ماشین
- کارت ها
- مشاغل
- حمل
- مورد
- پول دادن و سكس - پول دادن و كس كردن
- گرفتار
- چالش ها
- تغییر
- تبادل
- هرج و مرج
- بار
- متهم
- بررسی
- بررسی شده
- فرزندان
- را انتخاب کنید
- دایره
- موقعیت
- شهر:
- وضوح
- کلیک کنید
- نزدیک
- بسته
- بسته
- میزبان مشترک
- ساحلی
- کاد
- سرد
- کالج
- بیا
- می آید
- آینده
- تجاری
- انجمن
- شرکت
- به طور کامل
- مفهوم
- نتیجه
- به طور مداوم
- ساخت و ساز
- زمینه
- ادامه دادن
- ادامه
- مقاطعه کار
- پیمانکاران
- معمولی
- گفتگو
- متقاعد کردن
- سرد
- گوشه
- هزینه
- میتوانست
- کشور
- زن و شوهر
- دوره
- پوشش
- کاوید
- CPA
- سقوط
- کرم
- خالق
- اعتبار
- بسیار سخت
- کنجکاو
- برش
- پدر
- رقص
- تاریخ
- روز
- مرده
- مقدار
- معاملات
- تصمیم گیری
- مصمم
- تصمیم گیری
- عرشه
- اختصاصی
- فداکاری
- قطعا
- مستهلک شدن
- استهلاک
- شرح
- طرح
- طرح
- جزئیات
- مشخص
- DID
- مختلف
- متفاوت است
- شام
- جهت
- انضباط
- نمایش دادن
- شیرجه رفتن
- DIY
- do
- سند
- اسناد و مدارک
- میکند
- نمی کند
- عمل
- دلار
- دلار
- انجام شده
- آیا
- مقدار
- مضاعف
- پایین
- دانلود
- سقوط
- رویا
- راندن
- رانندگی
- قطره
- کاهش یافته است
- خشک
- خشک کن
- گنگ
- در طی
- هر
- پیش از آن
- در اوایل
- آسان تر
- شرق
- تعلیم دادن
- آموزش
- هر دو
- پست الکترونیک
- پایان
- به پایان رسید
- پایان
- انرژی
- کافی
- موسس شرکت
- قسمت
- تجهیزات
- به خصوص
- املاک
- اتر (ETH)
- اخلاق
- حتی
- عصر
- در نهایت
- تا کنون
- هر
- هر روز
- هر کس
- هر کس
- هر کس
- همه چیز
- کاملا
- امتحان
- مثال
- عالی
- جز
- برانگیخته
- هیجان
- تجربه
- توضیح دهید
- توضیح دادن
- اکتشاف
- چشم ها
- فیس بوک
- واقعیت
- عوامل
- سقوط
- خانواده
- خانواده
- بسیار
- مزرعه
- FAST
- چربی
- محبوب
- شاهکار
- ویژگی
- تغذیه
- احساس
- احساس
- احساس
- پا
- کمی از
- مبارزه کردن
- شکل
- واصل
- فایل ها
- سرانجام
- مالی
- تامین مالی
- پیدا کردن
- آتش
- نام خانوادگی
- بار اول
- پنج
- فلیپس
- فلوریدا
- به دنبال
- به دنبال آن است
- برای
- چنگال
- چهارم
- خوش شانس
- به جلو
- یافت
- پایه
- چهار
- آزادی
- تازه
- جمعه
- دوست
- دوستان
- از جانب
- کامل
- سرگرمی
- صندوق
- خنده دار
- مبله
- آینده
- بازی
- بازیها
- به
- دریافت کنید
- گرفتن
- دادن
- داده
- می دهد
- دادن
- Go
- هدف
- اهداف
- خوب
- می رود
- رفتن
- طلایی
- رفته
- خوب
- افرین
- گوگل
- جستجوی گوگل
- کردم
- بزرگ
- ممنون
- بزرگ
- بزرگترین
- رشد
- زمین
- گروه
- شدن
- در حال رشد
- مهمان
- مرد
- بود
- نیم
- همستر
- دسته
- آویزان کردن
- رخ دادن
- اتفاق افتاده است
- خوشحال
- سخت
- کار سخت
- نفرت
- آیا
- داشتن
- he
- سالم
- شنیدن
- کمک
- کمک کرد
- کمک
- او
- اینجا کلیک نمایید
- پنهان
- زیاد
- بالاتر
- نماد
- برجسته
- او را
- استخدام
- خود را
- به لحاظ تاریخی
- اصابت
- ضربه زدن
- صفحه اصلی
- خانه
- صادقانه
- هتل
- ساعت
- ساعت ها
- خانه
- خانه
- چگونه
- چگونه
- اما
- HTTPS
- بزرگ
- فروتن
- صد
- موانع
- i
- من می خواهم
- ICE
- بستنی
- اندیشه
- if
- تصور کنید
- اهمیت
- مهم
- موثر
- in
- انگیزه
- درآمد
- گنجاندن
- باور نکردنی
- بطور باور نکردنی
- لوازم
- صنعت
- اطلاعات
- اطلاع
- داخل
- بینش
- بصیرت
- الهام
- الهام بخش
- در عوض
- القا کنند
- موسسه
- موسسات
- دستورالعمل
- بیمه
- علاقه
- نرخ بهره
- جالب
- مصاحبه
- به
- معرفی
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذار
- سرمایه گذاران
- گرفتار
- اپل
- IT
- ITS
- آیتونز
- زندان
- ژانویه
- ژانویه 2021
- کار
- پیوستن
- پیوست
- پیوستن
- پیوستن به ما
- سفر
- JPG
- پرش
- تنها
- نگاه داشتن
- نگهداری
- نگه داشته شد
- پا زدن
- کیکآف
- بچه ها
- کشتن
- نوع
- دانستن
- دانش
- نام
- بعد
- راه اندازی
- تخمگذار
- رهبری
- یاد گرفتن
- آموخته
- یادگیری
- کمترین
- ترک کردن
- ترک
- رهبری
- ترک کرد
- وام دادن
- وام دهنده
- وام دهندگان
- امانت دادن
- کمتر
- درس
- اجازه
- اجازه دادن
- قدرت نفوذ
- LG
- بدهی
- زندگی
- پسندیدن
- دوست دارد
- بی حد و حصر
- لاین
- پوشش دادن
- ارتباط دادن
- مرتبط
- فهرست
- ذکر شده
- استماع
- فهرست
- لیست
- کوچک
- زنده
- زندگی
- وام
- محلی
- طولانی
- مدت زمان طولانی
- دراز مدت
- نگاه کنيد
- شبیه
- نگاه
- به دنبال
- مطالب
- از دست دادن
- خاموش
- از دست رفته
- خیلی
- با صدای بلند
- عشق
- کم
- پایین ترین
- خوشبختانه
- لوکس
- دستگاه
- فراگیری ماشین
- ماشین آلات
- ساخته
- عمده
- اکثریت
- ساخت
- باعث می شود
- ساخت
- مرد
- مدیریت
- مدیریت می کند
- مدیریت
- سرود
- بسیاری
- بسیاری از مردم
- علامت
- بازار
- ماساچوست
- ماده
- ریاضی
- تکمیل یا پرداخت مات و بی جلا
- ماده
- ممکن است..
- شاید
- me
- متوسط
- به معنای
- رسانه ها
- دیدار
- ذکر
- ذکر شده
- با
- میان ترم
- قدرت
- ذهن
- ذهنیت
- مال من
- دقیقه
- از دست
- از دست رفته
- MLS
- مادر
- لحظه
- لحظه
- دوشنبه
- پول
- ماه
- بیش
- رهن
- اکثر
- انگیزه
- بسیار
- باید
- my
- yo mismo
- نام
- لزوما
- نیاز
- ضروری
- مذاکره
- نه
- هرگز
- جدید
- سال نو
- نیویورک
- بعد
- شکاف
- شب
- نه نفر
- نه
- هیچ
- نه
- طبیعی
- یادداشت
- اکنون
- عدد
- تعداد
- موانع
- اقیانوس
- of
- خاموش
- ارائه
- پیشنهادات
- غالبا
- oh
- خوب
- قدیمی
- on
- یک بار
- ONE
- آنلاین
- فقط
- باز کن
- باز
- کار
- دیدگاه ها
- فرصت ها
- مقابل
- گزینه
- or
- سازمان یافته
- اصلی
- دیگر
- دیگران
- ما
- خودمان
- خارج
- روی
- به طور کلی
- غلبه بر
- قریب به اتفاق
- خود
- متعلق به
- مالک
- بسته
- لایی
- پرداخت
- رنگ
- نقاشی
- مقاله
- پدر و مادر
- بخش
- ویژه
- احزاب
- شریک
- حزب
- غیر فعال
- گذشته
- مسیر
- بیمار
- توقف
- پرداخت
- مردم
- برای
- در صد
- کامل
- انجام
- شخص
- چشم انداز
- تلفن
- عکاسی
- انتخاب کنید
- برگزیده
- پس مانده
- کلاهبرداری
- تصویر
- تصاویر
- رنگ صورتی
- محوری
- محل
- برنامه
- برنامه ریزی
- کاشت
- سکو
- سیستم عامل
- افلاطون
- هوش داده افلاطون
- PlatoData
- بازی
- بازیکن
- لطفا
- برق وصل کردن
- پادکست
- پــادکـست
- نقطه
- نقطه
- فقیر
- مقام
- موقعیت
- مثبت
- ممکن
- گلدان
- پتانسیل
- بالقوه
- قدرت
- قوی
- پیش
- آماده شده
- زیبا
- قیمت
- زندان
- شاید
- مشکل
- مشکلات
- روند
- محصول
- محصولات
- حرفه ای
- سود
- برنامه
- برنامه ها
- پیشرفت
- پروژه
- پروژه ها
- اثبات
- املاک
- ویژگی
- محفوظ
- مغرور
- کشیدن
- خرید
- هل دادن
- قرار دادن
- قرار دادن
- واجد شرایط شدن
- کیفیت
- سوال
- سوالات
- سریع
- کتابهای سریع
- به سرعت
- کاملا
- بالا بردن
- نرخ
- رتبه
- رسیدن به
- رسیده
- خواندن
- مطالعه
- اماده
- واقعی
- املاک و مستغلات
- واقعیت
- تحقق بخشیدن
- متوجه
- واقعا
- مسکن
- دلیل
- دلایل
- اخیر
- توصیه
- بهبود یافتن
- بهبود
- Refi
- بدون در نظر گرفتن
- پشیمانی
- توانبخشی
- نسبی
- مربوط
- به یاد داشته باشید
- عوض کردن
- دور
- اجاره
- تکرار
- جایگزین کردن
- نشان دادن
- REST
- برگشت
- بازده
- این فایل نقد می نویسید:
- بررسی
- پاداش
- غنی
- راست
- جاده
- جاده ها
- سنگ
- موشک
- نقش
- رول
- نورد
- اتاق
- دور
- قانون
- قوانین
- دویدن
- در حال اجرا
- رایان
- سعید
- فروش
- فروشنده
- همان
- روز شنبه
- ذخیره
- صرفه جویی کردن
- پس انداز
- دید
- گفتن
- گفته
- مدرسه
- نمره
- حرکت
- جستجو
- جستجو
- فصل
- چاشنی
- فصل
- دوم
- ثانیه
- بخش
- دیدن
- دانه
- مشاهده گردید
- فروش
- ارسال
- در حال ارسال
- حس
- فرستاده
- سپتامبر
- جدی
- تنظیم
- مجموعه
- حل و فصل
- چند
- اشتراک گذاری
- به اشتراک گذاشته شده
- سهام
- اشتراک
- او
- تکان داد
- شلیک
- خريد كردن
- کوتاه
- کوتاه مدت
- باید
- نشان
- نشان داد
- نمایش
- طرف
- امضاء
- نقره
- پوشش نقره ای
- مشابه
- شباهت ها
- به سادگی
- پس از
- تنها
- نشسته
- وضعیت
- مهارت
- مهارت ها
- مهارت
- پوست
- شل
- کند
- کوچک
- So
- هوشیار
- آگاهی
- رسانه های اجتماعی
- نرم
- نرم افزار
- فروخته شده
- جامد
- برخی از
- کسی
- چیزی
- گاهی
- یک جایی
- جنوب
- محدوده
- خاص
- خرج کردن
- هزینه
- عادات خرج کردن
- صرف
- حامیان
- ورزش ها
- Spot
- بهار
- فشار دادن
- ایستاده
- دیدگاه
- ستاره
- شروع
- آغاز شده
- راه افتادن
- شروع می شود
- اظهارات
- ماندن
- ثابت
- گام
- مراحل
- هنوز
- توقف
- داستان
- طوفان
- داستان
- راست
- استراتژی
- ساده
- ساده
- ساختار
- دانشجو
- مهاجرت تحصیلی
- موفق شدن
- موفق
- تابستان
- یکشنبه
- فوق العاده
- پشتیبانی
- مفروض
- مطمئن
- شیرین
- سیستم
- جدول
- برخورد با
- گرفتن
- صورت گرفته
- طول می کشد
- مصرف
- صحبت
- سخنگو
- مذاکرات
- محسوس
- طعم
- تدریس کرد
- مالیات
- عوارض
- گفتن
- گفتن
- قوانین و مقررات
- وحشتناک
- وحشتناک
- نسبت به
- تشکر
- با تشکر
- که
- La
- آینده
- اطلاعات
- پروژه ها
- شان
- آنها
- سپس
- آنجا.
- اینها
- آنها
- چیز
- اشیاء
- فکر می کنم
- تفکر
- این
- این هفته
- کسانی که
- اگر چه؟
- فکر
- سه
- از طریق
- بلیط
- گره خورده است
- زمان
- زمان خرید
- دوره زمانی
- بار
- نوک
- نکات
- عنوان
- به
- امروز
- امروز
- با هم
- گفته شده
- تن
- تونی
- هم
- در زمان
- ابزار
- ابزار
- موضوع
- کاملا
- لمس کرد
- سخت
- شهر
- سنتی
- رونوشت
- ترجمه کردن
- حمل و نقل
- رفتار
- عظیم
- روند
- سعی
- سفر
- زحمت
- درست
- صادقانه
- امتحان
- تلاش
- زندانبان
- دو برابر
- دو
- نوع
- نوعی
- در نهایت
- اجتناب ناپذیر
- زیر
- فهمیدن
- منحصر به فرد
- واحد
- واحد
- تا
- یو پی اس
- us
- استفاده کنید
- استفاده
- کاربر
- با استفاده از
- معمولا
- مرخصی
- ارزش
- ارزشها
- نسخه
- بسیار
- تصویری
- بازی های ویدئویی
- چشم انداز
- بازدید
- منتظر
- چشم پوشی کرد
- راه رفتن
- دیوار
- می خواهم
- خواسته
- بود
- موج
- مسیر..
- راه
- we
- هفته
- اخر هفته
- هفته
- خوب
- رفت
- بود
- چی
- چه شده است
- هر چه
- چرخ
- چه زمانی
- چه
- که
- در حین
- WHO
- تمام
- چرا
- زن
- اراده
- تمایل
- WISE
- با
- در داخل
- بدون
- کلمه
- مهاجرت کاری
- مشغول به کار
- کارگر
- با این نسخهها کار
- جهان
- با ارزش
- خواهد بود
- بسته بندی کردن
- پیچیده
- نوشتن
- کتبی
- اشتباه
- سال
- سال
- هنوز
- نیویورک
- شما
- جوان
- شما
- خودت
- یوتیوب
- زفیرنت
- صفر