چقدر مهم هستند تعیین ذینفع? چه اتفاقی می افتد اگر شما بدون اراده بمیر؟ چه هستند قوانین جانشینی غیر ارثی? مرگ موضوعی است که اکثر مردم می خواهند از آن اجتناب کنند، به خصوص زمانی که با امور مالی تلاقی می کند. متأسفانه، این سؤالات ضروری است که باید بپرسید، زیرا میراث شما در خطر است، و صرف چند ساعت برای برنامه ریزی می تواند هزاران ساعت پس از گذشت شما، خانواده شما را نجات دهد.
زمانی که مهمان و دوست قدیمی رنه تماسی را دریافت کرد که همسر 9 ساله اش داشت غیر منتظره گذشتاو نه تنها با غم خود بلکه با غم و اندوه خود نیز کنار آمد پیامدهای مالی از مرگ شوهرش در حالی که آن دو بحث کرده بودند مرگ و امور مالی در موارد متعدد، کمتر می دانستند که الف خطای مالی رایج یک کابوس لجستیکی ایجاد میکند که منجر به آن میشود مبارزات حقوقی در حال انجام و روابط گسسته.
در قسمت امروز، رنه به ما میپیوندد تا داستانش را تعریف کند و بر اهمیت آن تاکید کند برنامه ریزی برای موارد غیر منتظره. ما مواردی از این قبیل را پوشش می دهیم تعیین ذینفع, وصیت نامه, اعتمادهای زندهو قوانین جانشینی غیر ارثی. رنه همچنین سه مرحله ای را که باید برای جلوگیری از کابوس مالی پس از گذراندن انجام دهید، به اشتراک می گذارد. مثل همیشه، میزبانان ما Mindy و Scott اینجا هستند تا توصیه های ارزشمندی را به اشتراک بگذارند که نمی خواهید از دست بدهید!
برای گوش دادن به پادکست های اپل اینجا را کلیک کنید.
پادکست را از اینجا بشنوید
متن را اینجا بخوانید
میندی:
این قسمت در مورد مرگ غیرمنتظره یکی از عزیزان و عواقب آن حادثه غم انگیز بحث می کند. لطفاً هنگام گوش دادن مراقب باشید، و اگر این یک محرک برای شما است، ممکن است بخواهید این قسمت را رد کنید. به پادکست پول BiggerPockets خوش آمدید، جایی که ما با Renee مصاحبه می کنیم و در مورد آنچه اتفاق می افتد وقتی همسر شما بدون اراده می میرد و وضعیت مالی شما کاملاً ترکیب نمی شود صحبت می کنیم. سلام سلام سلام. اسم من میندی جنسن است و مثل همیشه میزبان دلسوز من اسکات ترنچ است.
اسکات:
خیلی ممنون، میندی. اینجا بودن عالیه
میندی:
من و اسکات اینجا هستیم تا استقلال مالی را کمتر ترسناک کنیم و فقط برای شخص دیگری کمتر ترسیم کنیم. برای اینکه شما را با هر داستان پولی آشنا کنیم زیرا ما واقعاً معتقدیم که آزادی مالی برای همه قابل دستیابی است، مهم نیست که چه زمانی و از کجا شروع می کنید.
اسکات:
درست است. چه بخواهید زودتر از موعد بازنشسته شوید و به دنیا سفر کنید، سرمایه گذاری های کلان در دارایی هایی مانند املاک و مستغلات انجام دهید، کسب و کار خود را راه اندازی کنید یا با عواقب مالی از دست دادن عزیزان خود مقابله کنید، ما به شما کمک می کنیم به اهداف مالی خود برسید و پول را از سر راه خود بردارید تا بتوانید خود را به سمت رویاهای خود حرکت دهید.
میندی:
اسکات، اپیزود امروز به مرگ، مرگ غیرمنتظره همسر، و تمام وظایف اداری، تمام وظایف مالی، تمام پایان دادن به زندگی شخصی می پردازد که از آن زمان گذشته است. و امروز، ما چیزهای مختلفی را به اشتراک میگذاریم که شما باید بفهمید که وقتی بدون اراده بمیرید باید اتفاق بیفتد. هدف ما از این داستان این است که شما را تشویق کنیم که وصیت نامه بگیرید، اعتماد کنید، حداقل ذینفعان را در هر یک از حساب های مالی خود نام ببرید تا در آینده با این مسائل مواجه نشوید.
اسکات:
این یک داستان قدرتمند و نمونه ای از این است که چرا اینقدر مهم است که این نقاط من نقطه و T است.
میندی:
بله، و ما کاملاً می دانیم که انجام این گفتگوها با خانواده، با شریک زندگی تان، گفتگوی سرگرم کننده ای نخواهد بود، اما این بدان معنا نیست که لزومی ندارد. شما باید آماده باشید. هر ساعتی که در زمان زنده بودنتان برای برنامه ریزی صرف می کنید، هدیه ای به ذینفعان شما پس از قبولی است. به ازای هر ساعتی که آماده میکنید، دهها ساعت از بشقاب آنها خلاص میشوید. پس با ذهنی باز و قلم آماده به این قسمت گوش دهید تا بتوانید یادداشت برداری کنید تا مطمئن شوید که ذینفعان شما برای موفقیت آماده شده اند.
قبل از اینکه رنه را وارد کنیم، بیایید کمی استراحت کنیم. امروز با دوستم رنه صحبت می کنیم که همسرش را حدود 18 ماه پیش در یک تصادف عجیب با دوچرخه از دست داد. جان بدون وصیت از دنیا رفت و رنی در اکثر حسابهای او، اما نه همه، ذینفع نامگذاری شده بود. آنها بیشتر امور مالی خود را با هم ترکیب کرده بودند، اما باز هم نه همه آنها. رنه اینجاست تا به اشتراک بگذارد که وقتی بدون اراده می میرید چه اتفاقی می افتد و شما را تشویق می کند که یکی را آماده کنید تا داستان او تبدیل به داستان شما نشود. رنه، به پادکست BiggerPockets Money خوش آمدید. از اینکه به ما پیوستید، از شما ممنونم.
رنه:
ممنون که منو داشتی
میندی:
بیایید درست وارد آن شویم. بیایید در مورد تماس تلفنی که با شنیدن خبر فوت جان دریافت کردید صحبت کنیم.
رنه:
مطمئن. بنابراین، من یک تماس تلفنی دریافت کردم، حدود ساعت 8:30 صبح بود، اما از یکی از دوستانش بود که با او در یک سفر کمپینگ با دوچرخه بود. بنابراین او یک روز قبل رفته بود و آنها با دوچرخه در کوهپایه ها اردو زده بودند. و من هرگز این دوست را که در شهر اینجا زندگی می کند ندیده بودم، اما این اولین باری بود که صدای او را می شنیدم و او به من گفت که تصادفی رخ داده است و تقریباً کجاست و پرسید که آیا می توانم به آنجا برسم. و اولین سوال من این بود که آیا جان، شوهرم هوشیار است؟ و دوستش گفت: نه، اما او ضربان قلب دارد و آمبولانس اینجاست. بنابراین از آنجا اطلاعاتی در مورد بیمارستانی که باید آنها را ملاقات کنم به دست آوردم و به آن بیمارستان رفتم و در آنجا خبر فوت او را دریافت کردم.
میندی:
وضعیت مالی شما در زمان فوت ایشان چگونه بود؟
رنه:
این یکی از راه هایی است که در آن ما واقعاً خوش شانس بودیم و حتی می توانید از برخی جهات ما را آماده صدا کنید. ما از حدود سال 2016 یا شاید حتی از سال 2015 برای استقلال مالی تلاش کرده بودیم و در این مسیر بسیار پیشرفته بودیم. ما در سال 2016 یک برنامه هشت ساله طراحی کرده بودیم که با توجه به حقوق و تعدادمان، قرار بود در سال 2024 به عدد هدفمان برسیم. و اتفاقاتی رخ داد که واقعاً مسیر ما را تسریع کردند. ما حقوق های بالاتری گرفتیم، بیشتر پس انداز کردیم، بازار واقعاً خوب عمل کرد، و ما به این هدف رسیدیم، بیایید ببینیم این ژوئن سال 2020 بود. بنابراین ما واقعاً برآوردهای خود را از نظر مدت زمانی که طول می کشد شکست دادیم. . بنابراین از ژوئن 2020، ما از نظر مالی مستقل بودیم، تازه در کلرادو زندگی می کردیم. ما در طول همهگیری از سانفرانسیسکو که فقط یک سال در آنجا گذرانده بودیم به اینجا نقل مکان کردیم.
و ما با این سوالات مواجه شدیم، خوب، به هدفمان رسیدیم، حالا چه؟ و برای ما، به نظر می رسید که من به مدرسه برمی گردم، زیرا این چیزی بود که من همیشه در نظر داشتم، و آن زمان بود که به آن شیرجه بزنم. و برای او، او در واقع به تازگی برای یک شرکت کار میکرد، یک شرکت نرمافزاری که واقعاً دوستش داشت. و او احساس می کرد بالاخره تیم و مدیر و فرهنگی را که واقعاً در تمام دوران حرفه ای خود به دنبال آن بود، پیدا کرده است. بنابراین، با وجود اینکه به این اعداد رسیده بودیم، او تصمیم گرفت که بگویم، باشه، من میخواهم مدتی اینجا بمانم، شاید یک سال دیگر، ببینیم چطور پیش میرود، اما من میخواهم همچنان ببینم که چطور پیش میرود.
بنابراین او کار می کرد و من در آن سال یا همان سالی که منجر به مرگ او شد، تمام وقت در مدرسه بودم و از نظر مالی راحت بودیم. اینجا در کلرادو خانه جدیدی خریدیم، مستقر شدیم. ما واقعا از خانه خود راضی بودیم. ما شروع کردیم به ساختن آن مال خود، به کار و زندگی نیاز داشت. و بنابراین ما روی آن قطعات کار می کردیم. پس این تصویر مالی در آن زمان بود.
اسکات:
و پس چه اتفاقی افتاد وقتی که از بیمارستان به خانه برگشتید بعد از اینکه او از دنیا رفت؟
رنه:
آره سوال عالی من فکر میکنم این فقط بخشی از چیزهایی است که اگر آن را گذرانده باشید، واقعاً نمیدانید آن روز و روزهای بلافاصله بعد از آن چگونه بوده است. درست؟ بنابراین، به خانه رسیدم، با یکی از والدینش از بیمارستان صحبت کرده بودم. من در واقع در راه بیمارستان با آن پدر و مادر تماس گرفته بودم تا بدانند که من می روم داخل و تصادفی رخ داده است و من نمی دانستم چه اتفاقی افتاده است. و بنابراین می دانستم که آنها منتظر اخبار خواهند بود. بنابراین بلافاصله با آنها تماس گرفتم. یکی از دوستان من را از بیمارستان به خانه برد و خیلی در شوک بودم. من فقط مات و مبهوت بودم. من گریه نمیکردم یا هیستریک، فقط یک موقعیت خیرهکننده بود. بنابراین به خانه رسیدم و شروع به تماس با مردم کردم. با والدین دیگرش که هنوز با او صحبت نکرده بودم تماس گرفتم و مجبور شدم چند پیام صوتی و چند پیامک بگذارم.
آن والد برای پاسخ دادن به تلفن زیاد در دسترس نیست، بنابراین می دانستم که این یک چالش خواهد بود. به مادر خودم زنگ زدم. به برادرم زنگ زدم. من به چند دوست از طریق پیامک گفتم، یکی از آنها همه چیز را رها کرد و با عجله رفت، پس خوب بود. کلانتر آمد چون از صحنه بیرون آمده بودند، کیف جان، تلفن همراه و کلاه ایمنی دوچرخه، و آنها را برای من آوردند. و آنها همچنین با چیزی که به آن نوعی وکیل می گفتند آمدند. نمی دانم مدافع قربانی است یا مدافع تروما، اما این شخص با پوشه ای از اطلاعات آمده است، خوب، یک نفر به تازگی فوت کرده است، و در اینجا لیستی از خدمات امدادرسانی است که می توانید با آنها تماس بگیرید و این هم یک جزوه در مورد آنچه در صورت دخالت رسانه و این نوع اطلاعات انجام شود. و او مدتی با من نشست و این واقعاً خوب بود.
اسمش ملانی بود. و با رئیس شوهرم تماس گرفتم. من واقعاً در ابتدا برای رسیدن به او مشکل داشتم، زیرا دفتری وجود ندارد، این یک شرکت از راه دور است، شماره دفتری وجود ندارد که بتوانم تماس بگیرم و مانند آن باشم، لطفاً می توانید مرا به فلان راهنمایی کنید؟ بنابراین هیچ شماره تلفن منتشر شده ای وجود ندارد. من نتوانستم با کسی ارتباط برقرار کنم، آدرس ایمیل آنها را نمی دانستم. بنابراین وقتی تلفن شوهرم را از کلانتر پس گرفتم، توانستم وارد اسلک شوم و به رئیسش پیام بدهم و بگویم، باید با من تماس بگیرید، این زن جان است. و او این کار را کرد، و ما با هم گفتگو کردیم و این واقعاً سخت بود. منظورم این است که همه آنها سخت بودند. مطمئناً چیزی در مورد آن روز آسان نیست. و بعد از چند ساعت، واقعاً نه به این مدت، از طرف اهداکنندگان عضو تماس گرفتم و شوهرم همانطور که در گواهینامه رانندگی شما نشان میدهید، اهداکننده عضو بود.
اما چیزی که بعداً فهمیدم این بود که من، به عنوان همسرش، میتوانم آن را وتو کنم، میتوانم بگویم نه، حتی اگر این خواسته او باشد، حتی مطمئن نیستم کلمه درست چه خواهد بود، نه وارثان شما، بلکه هر کسی که باشد. مسئول بعدی، شما باید تصمیم بگیرید. و بنابراین من می توانستم بگویم نه، اما مطلقاً نمی خواستم انجام دهم، می خواستم بگویم بله. اما این بدان معناست که شما باید حدود 30 دقیقه با آنها تلفنی بگذرانید و به بسیاری از سؤالات واقعاً شخصی در مورد تاریخچه پزشکی، در مورد سابقه جنسی، در مورد مواد مخدر و همه این موارد پاسخ دهید. و ما چیزی برای پنهان کردن نداشتیم، اما هنوز در این لحظه خاص، دو یا سه ساعت پس از اطلاع از مرگ شوهرم، دارم به سوالاتی پاسخ میدهم که آیا تا به حال با یک فاحشه ملاقات کرده است؟ آیا تا به حال داروهای وریدی مصرف کرده است؟ و من کاملاً درک میکنم که آنها باید این چیزها را بدانند، و او میخواست اهداکننده عضو باشد، اما این گفتگو کاملاً طاقتفرسا بود.
میندی:
وای من از این خبر نداشتم به نظر من این چیزی است که من فکر نمیکنم آن را در اهدای عضو ترویج کنند. فقط اگر می خواهید بگذرید، این کادر را علامت بزنید و سپس اعضای بدن شما اهدا می شود. اما برای اینکه مجبور شوید به همه این سؤالات پاسخ دهید، آیا پاسخ همه آن سؤالات را نیز می دانید؟
رنه:
من همان کاری را که برای همه آنها اتفاق افتاد انجام دادم، اما گروه خونی او را نمی دانستم. فکر می کنم این چیزی بوده که از من خواسته اند. میتوانم با سابقه مواد مخدر و الکل یا داروهای تجویزیاش صحبت کنم. اما بله، به طور واقع بینانه، چیزهایی وجود دارد که من احتمالاً نمی دانستم و واقعاً در موقعیتی نبودم که در مورد پاسخ ها تحقیق کنم. و من فکر می کنم آنها این را درک می کنند و تا آنجا که می توانند اطلاعاتی را می خواهند. و معلوم نشد که به دلیل ماهیت حادثه توانسته اند از بسیاری از اعضای بدن او استفاده کنند. و بدن او برای مدت طولانی بدون اکسیژن بود. و بنابراین من فکر می کنم که این یک عامل بزرگ است. من بعداً فهمیدم که آنها میتوانند از قرنیه چشم او استفاده کنند، و بنابراین شنیدن آن، چند ماه بعد از آن خبر، معنیدار بود.
میندی:
خب بعدش چی شد؟ آیا می توانید ما را از طریق سردردهای لجستیکی که تجربه کردید راهنمایی کنید؟
رنه:
آره بنابراین ابتدا همه چیز در مورد آگاه کردن مردم، خانواده، دوستان، کار او بود، من باید با پزشکی قانونی صحبت می کردم. چون فوت کرده بود، تصادف دوچرخه سواری که داشت، دو نفر بودند و او عقب بود و از دوچرخه خود پریده بود و با سر و گردنش به گاردریل برخورد کرده بود. اما فردی که با او دوچرخه سواری می کرد، آنها در یک جاده کوهستانی بسیار پر پیچ و خم بودند و آن شخص اصلا این تصادف را ندیده بود. بنابراین، در شهرستان ما، هر مرگی که بدون شاهد باشد نیاز به کالبد شکافی دارد، که برای من خبری بود و از منظر قوانین یا از منظر ایمنی منطقی است. اما این به این معنی بود که من با پزشکی قانونی تماس تلفنی داشتم و باید یک سرویس سردخانه را انتخاب می کردم. دوست من، نام او جو است، که همه چیز را رها کرد و همان روز صبح آمد.
او فهرستی را که ملانی، وکیل مدافع، برای خدمات مرده زنی در منطقه ما به من داده بود، گرفت. و او تماس می گرفت تا قیمت ها را دریافت کند و نظرات Yelp را بررسی می کرد، که دیوانه کننده به نظر می رسد، اما همچنین، نه، من نمی خواهم از سرویس مرده ای استفاده کنم که بازبینی های بی شمار یک ستاره دارد و همه می گویند که کار کردن با آنها وحشتناک بود. بنابراین منطقی است، اما همچنین بسیار دردناک است. در این مدت ناهماهنگی زیادی به وجود آمد. خوب، شوهرم به تازگی مرده است، و من در اینجا به دنبال قیمت سوزاندن مرده هستم. این چگونه واقعی است؟ خیلی پوچ به نظر می رسد، اما این چیزی است که باید اتفاق بیفتد. بنابراین از نظر تدارکاتی موضوع سوزاندن او و انتخاب مکان و سپس انتظار پزشکی قانونی برای تکمیل کالبد شکافی و سپس ترتیب حرکت جسد او از پزشکی قانونی به سردخانه بود.
و سپس انتخابهایی وجود دارد که باید انجام دهید، حتی در مورد سوزاندن خاکستر که من نمیدانستم، در چه کشتی میخواهید خاکستر را دریافت کنید. و شما تمام این ترتیبات را در زمانی انجام می دهید که مغز شما واقعاً از بسیاری جهات خاموش شده است. شما بهترین کاری را که می توانید انجام می دهید، اما این سرمایه T است. حافظه من کاملاً شلیک شده بود، حافظه کوتاه مدت من، مردم چیزهایی به من می گفتند، من آنها را کاملاً فراموش می کردم. بنابراین از نظر آن چند روز اول، همانطور که از نظر تدارکاتی پرسیدید، خانواده من، برادرم صبح روز بعد پرواز کردند. برخی از همسران من در همان روز آمدند. و بعد فقط افرادی در اطراف بودند، میندی، تو یکی از آن افراد روز دوم یا سوم بودی که با دوستان مختلف دیگر آمدی و مردم داخل و خارج شدند. من زمان زیادی را صرف خیره شدن به دیوارها میکردم، فقط به آنچه در اطرافم میگذرد رسیدگی نمیکردم.
میندی:
فکر می کنم حتی درک همه این چیزهایی که قرار است فقط در یک روز معمولی در حال پردازش آنها باشید، بعلاوه اینکه باید مرگ ناگهانی شوهرتان را که در آن زمان 37 سال داشت و در سلامت کامل بود، پردازش کنید واقعاً دشوار است. ، این چیزی نبود که شما اصلاً برای آن آماده کرده باشید. آیا با هم درباره برنامه های پایان زندگی صحبت کرده بودید؟ منظورم این است که چون من آنها را با کارل بحث نکردهام، فکر میکنم که قرار نیست بمیرم، بنابراین این برنامه من است که واقع بینانه نیست. بچه ها اصلاً این گفتگو را داشتید؟
رنه:
بله، در واقع، این یکی دیگر از راه هایی است که من به طور عجیبی در نظر می گیرم که ما بسیار خوش شانس بوده ایم. ما بارها این گفتگوها را داشتیم و لزوماً آنقدر جدی نبودیم. اینطوری نبود، باشه، واقعاً وقتی من میمیرم، x، y، و z را میخواهم، مثل این بود که اوه، اگر من بمیرم، این کاری است که شما باید انجام دهید، بلا، بل، بلا. خوب، به روز خود ادامه می دهیم. بنابراین من در واقع می دانستم که جان می خواهد کمپوست شود. این همان چیزی بود که او می خواست در صورت مرگ برای بدنش بیفتد. و این عالی است، و من از آن حمایت میکنم، اما همچنین دولت ما کشور بزرگی نیست که چنین اتفاقی بیفتد. این چیزی است که از ایالتی به ایالت دیگر با توجه به امکاناتی که ممکن است داشته باشند که واقعاً می توانند به این هدف دست یابند متفاوت است. و در کلرادو در آن زمان، تنها گزینه ای که روی میز بود، نام مناسب آن را فراموش کردم، اما این یک نسخه از کمپوست آبی بود که شما را در آن قرار می دادند یا یک بدن را در نوعی ظرف می گذاشتند و آب اضافه می کردند. و برخی مواد شیمیایی که شما را حل می کند.
و سپس از آن آب می توان برای بارور کردن چیزها استفاده کرد. و این خیلی خنده دار است، زیرا من چهره ای که شما می سازید را می بینم، و من هم همین واکنش را نسبت به آن دارم. بنابراین می توانم پشت کفنم بپیچم و زیر درخت بکارم، خوب است. اما این، مرا در ظرفی گذاشت و حل کرد، من نمی توانستم آن را تصور کنم. و همچنین واقعاً خوش شانس بودم زیرا بارها من و جان در این گفتگوها به من گفته بود، اما واقعاً اگر من مرده باشم، هر چیزی که برای شما آسانتر است خوب است. و من از این که آن گفتگو را انجام دادیم بسیار قدردانی کردم زیرا اگر تنها چیزی که می دانستم این بود که او می خواهد کمپوست شود، یا کار آبی را انجام می دادم و واقعاً از آن متنفر بودم و اصلاً احساس خوبی در مورد آن نداشتم یا گزینه دیگر این بود که می توانستم جسد او را به ایالت دیگری که آمادگی بیشتری برای این کار دارد، بفرستم.
به طور خاص واشنگتن برای این کار امکاناتی دارد که بیشتر شبیه این است، خوب، شما در خاک هستید و در حال تبدیل شدن به خاک هستید، و خوب، شما می توانید کاری در این زمینه انجام دهید. بنابراین چیزی که من از آن زمان به بسیاری از مردم گفته ام این است که اگر خواسته های خاص خود را برای اتفاقاتی که در هنگام مرگ برای بدن شما رخ می دهد دارید، واقعاً باید این ترتیبات را از قبل انجام دهید، تحقیق کنید، شرکت را پیدا کنید، بسیار واضح باشید. در مورد نیات خود از قبل، زیرا اگر نه، پس کاری که انجام می دهید این است که این بار را به عهده وارثان یا عزیزانتان می گذارید، و آنها مجبور می شوند آن را در زمانی که کمترین مشکل را دارند انجام دهند. قادر به رسیدگی به هر چیزی هستند، زمانی که آنها به تازگی با این خبر وحشتناک مواجه شده اند و آنها فقط لحظه به لحظه نفس می کشند، و سپس شما سعی خواهید کرد آنها را مجبور کنید این تحقیق را در مورد چگونگی کمپوست کردن در یک وضعیت دیگر و نحوه انجام این کار انجام دهند. کشتی
یعنی من در موقعیتی نبودم که این کار را انجام دهم. و خیلی خیلی ممنونم که من و جان این گفتگوها را در جایی که او این پتو را به من داده بود، انجام دادیم. و اینگونه بود که ما به سوزاندن سوزانده شدیم.
میندی:
من فکر می کنم این یک نکته واقعا عالی است. این دو سنتی عبارتند از دفن و سوزاندن، اما گزینههای مختلفی وجود دارد، و من میتوانم بفهمم که چرا کسی میخواهد این کار را انجام دهد، اما اگر این چیزی است که به آن علاقه دارید، مطمئن شوید که خودتان تحقیق کرده اید من آن را دوست دارم.
اسکات:
چه زمانی متوجه شدید که باید به پول و سایر جنبه های مالی مرگ جان بپردازید؟
رنه:
بله، خیلی سریع اتفاق افتاد. میدانستم که حسابهای مختلفی با نامهای جداگانه داشتیم که مربوط به دوران ازدواجمان بود، زمانی که ما واقعاً داراییهای مالی مجزا بودیم. و این با گذشت زمان بسیار تغییر کرد. اما ما به خود زحمت نداده بودیم که کارهای اداری را انجام دهیم تا آن را روی کاغذ رسمی کنیم. ما در عمل در همه جبهه ها ترکیب بودیم، اما روی کاغذ نبودیم. بنابراین من این را میدانستم، و بهویژه چیزی که میدانستم این بود که حسابی که واقعاً تمام جنبههای زندگی ما را تامین مالی میکرد، حساب سرمایهگذاری اصلی ما بود که در چارلز شواب نگهداری میشد. این حسابی بود که جان قبل از ازدواج ما باز کرده بود، نه خیلی قبل از اینکه با هم باشیم، اما هنوز ازدواج نکرده بودیم. و از آنجایی که Schwab خدمات مشتری واقعا استثنایی، رابط کاربری عالی، کارکنان بسیار پاسخگو در همه زمینه ها داشت، حساب پیش فرض ما شد.
ما فقط بیشتر سرمایه گذاری های مشمول مالیات خود را در آنجا نگه داشتیم. و همچنین یک حساب جاری داشت که از آن کارتهای اعتباری مشترکی را که همه از آن استفاده میکنیم، که مواد غذایی ما را خریداری میکردیم، وام مسکن ما را پرداخت میکردیم، تمام قبضهای آب و برق ما را پرداخت میکردیم، همه آن چیزها از این یک حساب میآمد. و حقیقت تاسف بار این است که حساب تنها حسابی است که مشخص شد ذینفع نامی ندارد یا به طور خاص من را به عنوان ذینفع نامگذاری کرده است. و بنابراین، در همان ابتدا، می دانستم که این موضوع باید کشف شود. بنابراین نمیتوانستم به شما بگویم این دقیقاً چه روزی بود، اما تقریباً اوایل بود، شاید روز چهارم یا پنجم بود، خوب، زیرا وام مسکن از آن حساب خارج میشد، همه چیزهایی که پرداخت میشد و خوب بود. من باید در این خانه زندگی کنم.
چیزهای زیادی برای فکر کردن در مورد انجام وجود داشت. اما آن طور که اکنون به آن فکر می کنم و به گذشته نگاه می کنم، پاسخ من به جنبه های مالی بسیار ناشی از آن بود، مانند یک پاسخ تهدید به نظر می رسید، زیرا می دانستم که این کار نیاز به انجام دادن دارد. در آن زمان، نمیدانستم که قرار است چه چیزی به دنبال داشته باشد یا از جهاتی چقدر بد نتیجه میدهد، اما میدانستم که اوضاع به هم ریخته خواهد بود و باید واقعاً کارم را جمع و جور کنم. برای مقابله با این موضوع سازماندهی شده است. و فکر میکنم بخشی از آن فقط به شخصیت خودم و نحوه کنار آمدن من با مسائل مربوط میشود. من آدم بسیار منظمی هستم، بنابراین اگر استرس دارم، خانهام را شلوغ میکنم، چیزهای اضافی را از بین میبرم، کمد پروندهام را مرتب میکنم. من یکی از آن افراد هستم. و من انگیزه های مشابهی در اینجا داشتم.
و در واقع چیزی که من میتوانستم به طور خاص به آن اشاره کنم، برادرم چند روزی اینجا بود، او صبح بعد از مرگ جان پرواز کرد، و در روز دوم یا سه دیدار او، من فکر میکردم که به پرونده نیاز دارم. کابینه خیلی کاغذبازی میشه، بیا بریم مغازه خرج کردن. و به این ترتیب ما به مغازه صرفه جویی رفتیم و یک کمد بایگانی خریدیم. و این، در گذشته، یکی از آن لحظاتی است که در آن چنین ناهماهنگی دارم، مثل اینکه، خوب، شوهرم تازه مرده بود، تمام زندگی ام منفجر شده بود، و من در مغازه صرفه جویی هستم و در حال خرید یک کمد بایگانی هستم. چی؟ اما برای من این نشان دهنده نظم، یک سازمان بود، و اینگونه است که ما از آن عبور می کنیم. اینگونه است که من از همه چیز عبور می کنم، و به این ترتیب می رویم.
میندی:
بله، هر کس به شما بگوید روند سوگواری و نحوه انجام آن و کارهایی که باید انجام دهید، اشتباه می کند. و اگر رفتن به مغازه صرفه جویی کاری است که باید انجام دهید، آن را انجام دهید. و ما با جردن کلینت در قسمت 395 صحبت کردیم و او گفت که ظرف یک هفته به سر کار بازگشته است و این چیزی است که او نیاز دارد. او نمی توانست بنشیند و کاری انجام ندهد، او نیاز داشت که این کار انجام شود. بنابراین شما ذینفع نامبرده در این حساب نسبتاً اصلی نیستید. وقتی ذینفع نامبرده نباشید برای حساب چه اتفاقی میافتد؟
رنه:
آره بنابراین در همان روزهای اولیه، من با شواب تماس گرفتم و مرگ جان را به آنها اطلاع دادم. و خیلی سریع با من در تماس بودند، آنها یک بخش کامل دارند که مانند یک بخش رسیدگی به املاک است برای اتفاقاتی که هنگام مرگ مردم رخ می دهد. و من یک خط مستقیم به یک شخص خاص که شخص من بود دریافت کردم که در تمام مراحل با او کار خواهم کرد، و آنها واقعاً از این نظر فوق العاده بودند. و بنابراین او پس از چند روز به من اطلاع داد، حسابهای دیگری نیز در شواب نگهداری میشد، یک IRA و حدود 401k که بازگردانده شده بودند. و بنابراین او در چند روز با من تماس گرفت و گفت، خوب، پس این داستان است. شما ذینفع نامبرده در همه این حسابهای دیگر هستید، اما این یکی نیست. اصلا ذینفع اسمی نداشت. و این دوباره به این واقعیت برمی گردد که قبل از ازدواج ما باز بود.
بنابراین من فکر کردم، و جان نیز فکر میکرد که این چیزی است که ما بارها در مورد آن صحبت کردهایم، هر دوی ما این تصور را داشتیم که اگر یکی از ما بمیرد، تمام داراییهایمان به طور خودکار به دیگری باز میگردد. این فقط بود، ما قانوناً ازدواج کردیم. ما نه سال بود که بودیم، فکر میکردیم اینطوری کار میکرد، بدون اراده خاص یا تعیین ذینفع که کارها را به شخص دیگری هدایت کند. ما فرض کردیم که به عنوان دو فرد متاهل، مرگ همسر یکی به این معنی است که همسر دیگر همه چیز را به ارث برده است. و معلوم شد که اینطور نیست. و من این را در چند روز پس از مرگ جان در گوگل فهمیدم. و سپس شواب که به من گفت که من ذینفع نیستم، این موضوع را تکرار کرد، و این همان چیزی بود که روند صدور گواهی را آغاز کرد.
اسکات:
حال، آیا این حالت برای بیان متفاوت است و آیا دوست دارید که قبلاً در چه وضعیتی بودید؟
رنه:
مطمئن. بنابراین قطعاً حالت های متفاوتی برای بیان وجود دارد و آنچه به آن دستورالعمل های جانشینی وضعیت در آزمون ما می گویند. بنابراین هر ایالتی آنها را دارد، و این دستورالعملها دستورالعملهایی هستند که در صورت مرگ بدون وصیت، و/یا بدون تعیین ذینفع، چه اتفاقی برای داراییهای شما میافتد، زیرا این اولین سطح دفاع در تعیینهای ذینفع است، حتی یک وصیت نامه را جایگزین میکند. بنابراین اگر وصیت نامه ای داشته باشم که بگوید، من می خواهم گربه ام 100٪ دارایی من را به دست آورد، اما این یک حساب که 50٪ دارایی من را دارد، برادرم را به عنوان ذینفع دارد، این همان کسی است که برنده می شود. بنابراین تعیین ذینفع جایگزین وصیت می شود.
اسکات:
بنابراین اگر وصیت نامه ای دارید که می گوید من می خواهم همه چیز به همسرم برود و سپس حساب شما ذینفعی نداشته باشد، آیا آن حساب از دستورالعمل های وصیت نامه پیروی می کند؟
رنه:
فکر میکنم اگر ارادهای داشته باشید که مشخص کند میخواهید همه چیز به کجا برود، پس در امان هستید. اما اگر شما آن اراده را داشته باشید و تعیین ذینفع شما به نحوی با آن در تضاد باشد، بنابراین نه عدم وجود ذینفع، بلکه مشخص شدن ذینفع دیگر، آن تعیین برنده خواهد شد. بنابراین بله، این دستورالعملهای جانشینی حالت آزمایشی، برای هر ایالت متفاوت هستند. ما در کلرادو زندگی می کنیم. و بنابراین در کلرادو مجموعهای از دستورالعملها برای اینکه چه اتفاقی میافتد اگر بچه دارید، اما همسر ندارید، وجود دارد. اگر همسر دارید اما اولاد ندارید، یا اگر همسر دارید و اولاد دارید، اما شاید یکی از شما یک نسل از رابطه قبلی داشته باشد، اگر پدر و مادر دارید، همه این موارد وجود دارد. در هر ایالت، ممکن است حدود هشت نام مختلف وجود داشته باشد که تعیین می کند در صورت عدم وجود وصیت نامه، چه اتفاقی برای دارایی های شما می افتد.
بنابراین، در مورد خاص من، اکنون در کلرادو زندگی می کنیم، اما سال قبل در کالیفرنیا زندگی می کردیم، و اگر در زمان مرگ او در کالیفرنیا زندگی می کردیم، من به عنوان همسر اساساً همه چیز را به ارث می بردم. کالیفرنیا یک ایالت دارایی اجتماعی است و آنها دارایی اجتماعی را به عنوان دارایی هایی که در طول ازدواج خود جمع کرده اید تعریف می کنند. ازدواج ما زمانی است که هر دو بخش عمده ای از دارایی هایمان را جمع آوری کرده ایم. می توانم بگویم که قبل از ازدواج، شاید جان چیزی در حدود 30، 40,000،300,000 دلار دارایی در مقایسه با زمانی که او مرده بود، زمانی که ما از نظر مالی مستقل بودیم، داشت، واضح است که این یک تفاوت بسیار بزرگ است. بنابراین اکثریت قریب به اتفاق آن به عنوان دارایی عمومی در نظر گرفته می شد و بنابراین، دوباره در ایالت کالیفرنیا به من می رسید. اما ما در کالیفرنیا زندگی نمیکردیم، ما در کلرادو و در کلرادو زندگی میکنیم، قانون این است که اگر همسر و والدین زنده دارید، به این معنی است که همسر شما XNUMX اولی از داراییهای غیر ارثی شما را بهعلاوه سه چهارم هر چیزی به ارث میبرد. باقی.
پس این چیزی نیست، این هنوز اکثریت است. آن کاملا درست است. اما برای آن دسته از ما در جامعه استقلال مالی که ممکن است بر روی دارایی های هفت رقمی نشسته باشیم، بسته به حساب ها یا هر چیز دیگری، این می تواند بخش بسیار مهمی باشد که باقی مانده است، و این همان چیزی است که من در این موارد خیلی زود یاد گرفتم. چند روز پس از مرگ او، آیا نه تنها من با آن سر و کار داشتم، خوب، شوهرم به تازگی مرده است، و در ابتدا شما حتی نمیتوانید مغزتان را دور هر چیزی که قرار است به آن معنا میدهد بپیچید، درست است؟ مثل نگاه کردن به خورشید است، خیلی روشن است. شما فقط میتوانید در هر زمان کمی از معنای آن را دریافت کنید. بنابراین شما با آن اندوه دست و پنجه نرم می کنید، اما همچنین برای دریافت این اطلاعات در مورد، اوه، من فکر کردم که دارایی های ما امن است. فکر میکردم خوب هستیم چون ازدواج کردهایم. و بعد یاد بگیریم که، اوه، هی، حدس بزن چی؟ افراد دیگری در این مورد ادعای قانونی دارند. خیلی ترسناک و ترسناک بود
اسکات:
بنابراین چگونه این اتفاق افتاد و این وضعیت چگونه بر روابط شما با خانواده شوهرتان تأثیر گذاشت؟
رنه:
بله، بنابراین در همان روزهای اولیه در مورد این موضوع یاد گرفتم، و همچنین در آن زمان مجبور بودم یک وکیل املاک را برای هدایت روند صدور گواهینامه حفظ کنم. و این فقط زمانی مورد نیاز است که دارایی هایی وجود داشته باشد که باید از طریق وثیقه طی شود. پس باید این کار را انجام دهید. شما باید مدارک خاصی را به دادگاه بدهید، یک نفر باید به عنوان مجری تعیین شود، همه اینها. بنابراین من وکیل گرفتم، من به عنوان مجری منصوب شدم، و زمانی رسید که، بسیار خوب، باید به آنها به عنوان ذی نفعان دارایی اطلاع داده می شد که این اتفاق می افتد، و حدس می زنم این واقعی بود. بنابراین من نمی خواستم آنها فقط یک نامه از طریق پست دریافت کنند. آن زمان ما رابطه خوبی با هم داشتیم. ما تا به حال هیچ اختلاف و یا اختلافی نداشتیم. پدر و مادر جان طلاق گرفته بودند، و بنابراین من باید بفهمم که چگونه میخواهم به هر دوی آنها اطلاع دهم، و او رابطه قویتری با یکی از والدین داشت تا دیگری.
و فکر میکنم در نتیجه، رابطه قویتری با والدینی که او به او نزدیکتر بود در مقایسه با دیگری داشتم. و بنابراین تصمیم گرفتم ابتدا با آن یکی صحبت کنم. و من در واقع این کار را در روز یادبود جان انجام دادم زیرا هیچکس در نزدیکی زندگی نمیکند، و مطمئن نبودم که چه زمانی میخواهم هر یک از آن افراد را ببینم، وقتی میگویم آن افراد، منظورم هرکسی است که شرکت کرده است، بیشتر مردم پرواز کردهاند. برای این. بنابراین می خواستم از این فرصت برای گفتگوی حضوری استفاده کنم. و بنابراین من با آن پدر و مادر نشستم و گفتم، میخواهم به شما اطلاع دهم که این نامه را از طریق پست از دادگاه دریافت خواهید کرد، و این دلیل آن است. و من خطوط کلی وضعیت را ارائه دادم زیرا جان بدون وصیت درگذشت، این یک حساب است که من در آن نبودم، و تابع این قوانین است، و به این معنی است که شما بر روی کاغذ حق داشتن یک قطعه را دارید.
اما من همچنین می خواستم به آن پدر و مادر بگویم که به شما نمی گویم که جان وصیت نامه ای داشت که می گفت باید X دلار یا X درصد بگیرید، اصلاً اینطور نبود. این واقعاً یک غافلگیری بزرگ است، و ما برای این برنامه ریزی نداشتیم، این را نمی دانستیم و در واقع بارها در مورد آن صحبت کردیم و فرض را بر این گذاشتیم که اگر یکی از ما بمیرد، دیگری همه چیز را حفظ خواهد کرد. و به این ترتیب آن والد گوش داد و سپس به من گفت، گوش کن، من چیزی را می خواهم که جان می خواهد، و تو بهترین کسی هستی که بدانی آن چیست. بنابراین اگر فکر می کنید پول باید نزد شما بماند، پس من هم همین را می خواهم. و من گفتم، متشکرم، من واقعاً از آن قدردانی می کنم. و این پایان آن گفتگو بود. بنابراین در ماه اکتبر این اتفاق افتاد. و در ماه دسامبر، از طریق وکیلم خبر دریافت کردم که والدین جان هر دو وکیل خود را حفظ کرده اند و آنها قصد دارند این پول را بگیرند.
میندی:
میدونی چرا نظرشون عوض شد؟
رنه:
من این کار را نمی کنم. یک مرحله موقت وجود داشت که آنها یک وکیل داشتند و نامه ای برای اطلاعات بیشتر ارسال کردند. آنها می خواستند بدانند چه چیزی در این حساب وجود دارد، چه دارایی هایی در نظر گرفته شده است که قرار است توزیع شود. و بنابراین بعد از اینکه فهمیدند چقدر پول وجود دارد تصمیم گرفتند به جلو بروند.
اسکات:
بنابراین، منظورم این است که این وحشتناک است، اما بعد چه اتفاقی می افتد؟ اوضاع از آنجا چگونه پیش می رود؟
رنه:
آره خوب، سطوح مختلفی از اتفاقات بعدی وجود دارد، میتوانم بگویم چون آن نقطه عطف تأثیر زیادی بر غم و اندوه و بهبودی من داشت، اگر بخواهیم آن را اینطور بنامیم، یا سلامت روان در آن زمان، واقعاً چیزی را که من فکر میکنم تسریع کرد. در گذشته تا پایان غم و اندوه من باشد. زیرا برای من، چیزی که احساس میکردم ضرر اضافی بود. و منظورم ضرر مالی نیست، منظورم از دست دادن روابط با والدین شوهرم است، زیرا با توجه به این موضوع راهی را نمی دیدم که بتوانم آنها را در زندگی خود ادامه دهم. این بسیار پیچیده است، و من مطمئن هستم که آنها جنبه های خاص خود را دارند، اما برای من، من تصمیم آنها را درک نمی کنم و نمی دانم که چگونه می توانم با آنها به هیچ وجه پیش بروم. بنابراین چیزی که من در آن لحظه سوگواری می کردم، این بود که، خوب، من شوهرم را از دست دادم و هر چیزی که معنی داشت، همه چیز را در مورد زندگی روزمره ام در مورد خانه مان.
منظورم از دست دادن خانه واقعی مان نیست، بلکه منظورم خانه ای است که با افرادی که دوستشان داری درست می کنی، او آنجا نبود، او هر روز رفته بود. بنابراین این ضرر وجود دارد، از دست دادن کل آینده ای که با هم برنامه ریزی کرده بودیم. اکنون که به استقلال مالی رسیدهایم و در وضعیتی قرار گرفتهایم که واقعاً دوستش داشتیم و در حال دوستیابی بودیم، ایدهها و رویاهای زیادی داشتیم و همه اینها از بین رفته بود. کل آینده من در آن نقطه خالی بود. و سپس برای مقابله با این از دست دادن اضافی دو نفر دیگر از نزدیکترین افراد، دو نفر دیگر که او را بیش از همه دوست داشتند، و اکنون نمیتوانم به ادامه رابطه با آن افراد فکر کنم. و البته این واقعیت پولی است که آنها قرار بود از آن دور شوند. فکر میکنم همه کسانی که مراقب داراییهای خود هستند و اعداد خوبشان را بررسی میکنند و میپرسند، خوب، آیا ما در امان هستیم؟
آیا رکود در راه است؟ برای چه چیزی باید برنامه ریزی کنیم؟ شرایط اضطراری که باید برای آنها برنامه ریزی کنیم چیست؟ این هرگز در برنامه های ما نبود. اینکه شخص دیگری، هر فرد دیگری می تواند با بخشی از دارایی های ما برود. بنابراین واقعاً بر حاشیه خطا تأثیر می گذارد. اگر میدانستیم که در سرتاسر جاده، یک نفر میتواند با شش رقم پول ما برود، عدد خوب ما فرق میکرد. بنابراین بسیار تهدید کننده است، از نظر احساسی و مالی تهدید کننده است. این کاملاً من را در حالت دفاعی قرار می دهد، فکر می کنم دلیل خوبی دارد. سقوط قابل توجهی وجود داشت و همچنان ادامه دارد.
اسکات:
حساب مورد نظر، آیا در این مدت توانستید از این برای پرداخت خواربار و وام مسکن استفاده کنید یا باید حساب دیگری برای استفاده پیدا کنید؟ از نظر لجستیکی، آیا در این روند مسائل روزمره وجود داشت؟
رنه:
آره سوال عالی من نتوانستم به استفاده از آن حساب ادامه دهم. ملک من محسوب نمی شد، من مجری بودم، اما نمی توانستم به آن دسترسی داشته باشم. بنابراین مجبور شدم ترتیبات دیگری را انجام دهم. و داراییهای دیگری بود، چیزهای دیگری که میتوانستم به آنها دسترسی داشته باشم، اما کمی نامناسب بود، پول را از مکانها بیرون میکشید، میدانید که چگونه میتواند باشد و زمان و هر چیز دیگری. من فکر میکنم که در نهایت برای شش ماه آینده، توزیعی را از Roth IRA فقط برای جریان نقدی دریافت کردم، زیرا توزیعهای عمده از آن حساب تا اواخر سال گذشته اتفاق نیفتاد.
بنابراین بیش از یک سال پس از مرگ او بود که من در واقع بیشتر آن پول را وارد حساب هایم کردم که می توانستم آزادانه از آن استفاده کنم و به آن دسترسی داشته باشم. بنابراین این یک تغییر و تغییر بسیار بزرگ بود زیرا زمانی که او زنده بود، آن حساب کل زندگی ما را تامین می کرد. و زمانی که او رفت، عملاً منجمد شد و در املاک قرار گرفت. آره، اسم ملک رو میگم، نمی دونم کاملا درسته یا نه، ولی دیگه به اسمش نبود، الان املاک جان بود و نمی شد برای پرداخت هزینه های روزانه استفاده کرد.
اسکات:
و این حساب کلا اموال جامعه محسوب می شد؟
رنه:
نه، اگر ما در کالیفرنیا زندگی می کردیم، اینطور بود، اما چون ما در کلرادو زندگی می کنیم و به دلیل اینکه نام من به طور رسمی در حساب ها نبود، در دارایی ایالتی مورد بررسی قرار می گیرد، هیچ ذینفعی نداشت، در وصیت نامه به آن اشاره نشده بود. ، بنابراین بخشی از دارایی او بود و باید از طریق مشروطیت می گذشت.
اسکات:
اما این حسابی بود که فیش حقوقی شما در زمانی که مثلاً در این مدت کار می کردید به آن می رفت؟
رنه:
در واقع، من فکر نمیکنم که چکهای حقوق من هرگز به آن حساب وارد نشده باشد، او اینطور شد. مال من نداشت. اما این حسابی است که وام مسکن ما از آن پرداخت شده است، تمام خدمات ما، ما از یک کارت اعتباری مشترک برای تمام هزینه های روزانه استفاده کردیم و از این حساب پرداخت شد. او همیشه پردرآمدتر بود. بنابراین این فقط یکی از آن چیزها بود، فقط به همین شکل بود. آره
اسکات:
و پس از آن چه اتفاقی برای سایر حسابها افتاد که شما به عنوان ذینفع معرفی شدهاید؟ آیا این فرآیند یک تماس تلفنی بود و همه چیز به آرامی پیش میرفت، یا برای رسیدگی به آن حسابها کاری لازم بود؟
رنه:
بله، واقعاً یک کیسه ترکیبی بود. بنابراین حجم عظیمی از انواع حسابهای کلی وجود داشت که باید با آنها برخورد میشد. بنابراین، 401(k)های قدیمی وجود داشت که برخی از آنها به Schwab یا ارائهدهنده دیگری منتقل شده بودند، برخی از آنها هنوز نزد ارائهدهندگان قدیمی کارفرمایان قدیمی بودند که سالها هیچکس به آنها نگاه نکرده بود. وقتی می گویم هیچ کس، منظورم هیچ کدام از ما نیست. آنها آنجا بودند و ما میدانستیم که آنجا هستند، اما ما به خود زحمت نداده بودیم که کارهای اداری را انجام دهیم تا آنها را به مؤسسهای بیاوریم که بیشتر کارهای بانکیمان را انجام میدادیم. کارتهای اعتباری بودند که باید بسته میشدند یا فقط باید به آنها اطلاع میدادم، و آن شرکتها واقعاً طیف گستردهای را انجام دادند. میتوانم به شما بگویم که امریکن اکسپرس کاملاً بهترین بود و سیتی بانک کاملاً بدترین بود. بنابراین مقابله با آنها یک کابوس کامل بود.
و خیلی وقتها که تماس میگیرید و اغلب در کشور دیگری از این مراکز تماس دریافت میکنید، و مجبور میشوید بارها و بارها پشت تلفن بگویید، شوهرم فوت کرده و من برای بستن حسابش تماس میگیرم، یا شوهرم فوت کرد و من باید این حساب را از نام او به نام خود منتقل کنم و حتی نمی توانم بگویم چند بار آن مکالمه را انجام دادم. و شما پاسخ کتبی دریافت می کنید، مثل این است، اوه، بله خانم. پس از شنیدن آن متاسفم، اجازه دهید شما را به دپارتمان بلا، بل، بلا منتقل کنم. گاهی اوقات با کسی روبرو می شوید که مانند یک انسان با شما صحبت می کند. این همان چیزی است که در امریکن اکسپرس و در شواب اتفاق افتاد، آنها دپارتمانهای اختصاصی داشتند که در این کار واقعاً خوب بودند، و من بهعنوان یک فرد داغدار و داغدار واقعاً از آن قدردانی میکردم، تفاوت واقعاً بزرگی ایجاد کرد. و سپس چیزهای دیگری مانند شرکت وام مسکن وجود داشت که یک کابوس کامل و کامل برای مقابله با آنها بود.
وام مسکن منحصر به فرد بود زیرا ما خانه را با هم نگه داشتیم، هر دوی ما صاحب عنوان بودیم، اما من وام نبودم، وام مسکن نبودم، زیرا وقتی برای آن درخواست دادیم، من دانشجوی تمام وقت بودم. من درآمدی برای اضافه کردن به معادله نداشتم، بنابراین او فقط این کار را کرد. و این یک پروسه 9 ماهه بود که شامل چهار مجموعه مختلف اسناد رسمی بود و به همین دلیل آن را رد می کردند، به همین دلیل رد می کردند، ما نتوانستیم پاسخی بگیریم. آنها فقط از طریق این پورتال پیام رسانی آنلاین ویژه ارتباط برقرار می کنند. هیچ شماره تلفن مستقیمی وجود ندارد، هیچ بخش املاکی وجود ندارد که شما با آن سروکار داشته باشید که وقتی مردم می میرند، امور را مدیریت کند. بنابراین، همه این چیزها، مثل این است که وقتی واقعاً در جایی نیستید که بتوانید با آنها کنار بیایید و صبر داشته باشید، یا نمیدانم، از بسیاری جهات واقعاً، واقعاً دشوار بود.
بنابراین حتی مواردی مانند حساب کاربری لینکدین یا حساب فیس بوک او، این چیزها تازه تمام شده بود. و من مدام به موارد جدید فکر میکردم، اوه، باید ببینم آیا باید کاری برای نمایه GitHub او انجام دهم یا خیر. آیا این یک سرویس پولی است؟ من نمی دانستم. یادم میآید زمانی به رئیسش پیامک فرستادم که میدانم گیت هاب یک چیز است، شوهرم یک توسعهدهنده نرمافزار بود. آیا این یک حساب پولی است که باید پرداخت آن را متوقف کنم یا فقط فعال می ماند؟ و خسته کننده است. منظورم این است که جنبه تجاری بستن زندگی یک نفر روی کاغذ بسیار زیاد است و صدها ساعت کار میطلبد، و شما مجبور هستید آن را در زمانی از زندگیتان انجام دهید که برای انجام این کار کاملاً مجهز نیستید.
میندی:
من فکر می کنم که واقعا مایه تاسف است. به طور خاص شرکت وام مسکن، و من این را میدانم زیرا من و رنه در برخی جنبهها روی این موضوع با هم کار کردیم، من نماینده او بودم که به او کمک میکردم این خانه را بخرد و سپس به شدت تلاش میکردم تا این مشکل را حل کنم. و جان اولین کسی نیست که در حالی که وام مسکن دارد از دنیا می رود. و من فکر می کنم تقریباً جرم است که شرکت وام مسکن حداقل یک شخص دلسوز برای صحبت با او نداشته است، بلکه یک بخش کامل به شما کمک می کند تا در این مورد به شما کمک کند و کمی به شما گوشزد کند. چیزی که معلوم شد این بود که این نوعی مسئله دولتی بود که شما به تایید FHA یا چیزی نیاز داشتید تا بتوانید نام خود را در وام بگیرید یا خیر، فانی و فردی یا چیزی دیگر. شما نیاز به یک نوع تایید عالی دولت داشتید تا نام خود را در آنجا قرار دهید، و این فقط یک فرآیند است که زمان می برد.
یک شرکت بزرگ وام مسکن، احتمالاً باید این را بدانید و از قبل به من اطلاع دهید. هر ماه سعی میکردیم این یک جنبه را به پایان برسانیم تا بتوانید آن را از صفحه خود حذف کنید و روی چیز بعدی تمرکز کنید. و هر ماه به شما می گفتند آه، شما آن مدارک را پر نکردید، یا هی، ما هیچ پاسخی برای شما نداریم، یا هی، ببخشید، دوباره تماس بگیرید. آنها در این زمان وحشتناک بسیار مفید و بسیار بی رحم بودند. اگر شما یک شرکت بزرگ هستید که با افراد سر و کار دارید، باید با مرگ یک مشتری مقابله کنید و باید یک بخش یا حداقل یک نفر داشته باشید که برای انجام بسته شدن آن حساب آموزش دیده باشد.
رنه:
آره عالی نبود و همچنین برخی از لحظات کمیک پوچ / مرزی رخ داد. بنابراین می دانم که دیوانه کننده به نظر می رسد، اما یکی از آنها، 401(k) در جایی بود که کارفرمای فعلی او در زمان مرگ او بود. و یک فرآیند کامل وجود دارد که در آن زمانی که شما باید گواهی فوت ارسال کنید، و من ذینفع نامبرده بودم، و به این ترتیب که همه چیز خوب پیش رفت، اما زمانی که آنها در نهایت چک را ارسال کردند که من سپس به هر IRA منتقل کنم، وجود دارد خرد است که در بالای چک آمده است و برخی از زبان اداری روی آن با تعدادی اعداد، هر چه باشد، وجود دارد. در آنجا با حروف بزرگ نوشته شده بود نامه مرگ. و من می گویم، بسیار خوب، امروز نامه را باز کردم و این چک را از این 401(k) دریافت کردم و در بالا نوشته شده است نامه مرگ، مهم نیست که چه اتفاقی می افتد، روز خوبی نیست.
و من در واقع بازخوردی را در مورد آن برای کارفرمای او ارسال کردم تا آنها بتوانند آن را به ارائه دهنده 401(k) ارسال کنند. و آنها بسیار متاسف بودند، و خدای من، رنی، این غیرقابل قبول است و ما قطعاً آن را با آنها انجام خواهیم داد، و من واقعاً از آن قدردانی کردم. اما دقیقاً مثل این است که آیا هیچ انسانی در این شرکتها وجود ندارد که بتواند کمی به این موضوع فکر کند و اینطور باشد، اوه، آیا این همان چیزی است که میخواهید از طریق نامه دریافت کنید؟
اسکات:
خوب، چه چیزی را برای افراد دیگری که به نظر می رسند توصیه می کنید، نه، نه، من 32 ساله هستم که از سلامت خوبی برخوردار هستم و انتظار ندارم به این زودی از دنیا بروم. چه توصیه ای به من و همسرم یا سایر افراد دارید تا از برخی مشکلاتی که شما مجبور به مقابله با آن هستید جلوگیری کنیم؟
رنه:
بله، پس چند چیز وجود دارد. اولین مورد این است که تمام حسابهای خود را مرور کنید و مطمئن شوید که ذینفعان شما همان چیزی هستند که میخواهید باشند، چه امور مالی جداگانه داشته باشید چه نداشته باشید، چه اراده یا اعتمادی داشته باشید، این هنوز یک مرحله واقعا مهم است و این اولین قدم شماست. خط دفاع و اغلب ساده ترین کار است. اگر مشتری Schwab هستید، می توانید وارد شوید و با چند کلیک از آن مراقبت کنید، همان در Vanguard. این کار سختی نیست. بنابراین این چیزی است که من امروز همه را به انجام آن تشویق می کنم. و واقعاً چیزی که من را در این مورد می کشد این است که اگر قبل از مرگ شوهرم چنین داستانی را شنیده بودم، می دانم که در هر روز از ازدواجمان می توانستم به خانه برگردم و مثل خدای من این داستان دیوانه وار را شنیده باشم. .
می دانم که فکر می کردیم اگر یکی از ما بمیرد، همه چیز به دست دیگری می رسد، اما معلوم شد که این درست نیست، آیا می توانیم لطفاً همه ذینفعان خود را مرور کرده و به روز کنیم؟ او می گفت، بله، قطعا. ما آن را بلافاصله انجام می دادیم. او هیچ ابایی یا ابایی در مورد این موضوع نداشت زیرا این همان چیزی بود که ما می خواستیم و این همان چیزی بود که انتظار داشتیم. بنابراین اولین چیزی که به مردم می گویم این است که مطمئن شوید ذینفعان شما همان چیزی هستند که شما می خواهید. و این برای تمام حساب های مالی شما، همه 401(k)های شما، خانه شما، املاک شما صدق می کند. چیزی به نام انتقال، انتقال در قبال فوت وجود دارد. بنابراین اگر میخواهید خانه یا سایر املاک شما به شخصی برسد که در حال حاضر آن را در اجاره مشترک با شما ندارد، میتوانید سند فوت را انتقال دهید تا در صورت فوت، به او برسد.
بنابراین اینها همه چیزهایی است که من به مردم توصیه می کنم از آنها مراقبت کنند. مورد بعدی این است که اراده و/یا اعتماد را کشف کنید. امانت بهترین است، همچنین گرانتر از وصیت نامه است، بنابراین تصمیم بگیرید چه چیزی برای شما مناسب است. اما اگر همه کارها را باید انجام میدادم، دوباره، علاوه بر مرحله ذینفع، مطمئن میشدم که من و شوهرم، حتی اگر هنوز داراییها و نامهای متفاوتی داشته باشیم، که فکر نمیکنم چنین میشدیم. اگر ما در بالای مدارک قرار میگرفتیم، اما حتی اگر بودیم، حتی اگر میخواستید هنوز بودجه جداگانه داشته باشید، همچنان میتوانید مطمئن شوید که در صورت مرگ، یک تراست مشترک ذینفع است، یا هنوز میتوانید مطمئن شوید که که یک تراست مشترک همان چیزی است که همه حساب های شما را نگه می دارد. و به این ترتیب، بله، فعلاً مال شماست، و اگر بمیرید، به اعتماد میرود و میتوانید آنها را ترسیم کنید.
بنابراین این دو چیز بزرگ هستند. و سپس آخرین چیزی که به مردم میگویم، و میدانم پیوندی وجود دارد که به Mindy فرستادم که شاید بتوان آن را به اشتراک گذاشت، اما من گوگل میکنم که ایالت شما در قوانین جانشینی ایالت آزمایشی چیست تا شما همه اطلاعات را داشته باشید تا شما تعجب نمی کنید باز هم، ما در کلرادو زندگی میکردیم، در کالیفرنیا زندگی میکردیم، و قبل از آن سالها در میشیگان زندگی میکردیم، و اگر او در هر یک از آن سه ایالت میمرد، همه چیز در هر سه ایالت بسیار متفاوت بود. بنابراین واقعاً اهمیت زیادی دارد که کجا زندگی می کنید و باید بدانید که قوانین مربوط به کتاب های ایالت شما چیست.
اسکات:
اکنون در صدها قسمت پیش، ارین لوری از Brook Millennial را داشتیم، اما او یک نکته در مورد توافقات زناشویی داشت، و نکته این بود که وقتی ازدواج می کنید، یک توافق نامه زناشویی دارید، این اساساً قوانین طلاق ایالت شما است. بنابراین شما یک اراده دارید، اگر اراده ندارید، این قوانین ایالت کلرادو یا هر ایالتی است که در آن زندگی می کنید. نیازی به توافق قبل از ازدواج یا وصیت نیست زیرا من این کار را دقیقاً همانطور که دولت انجام داده است انجام خواهم داد. اما من فکر می کنم که این یک استثنا خواهد بود، نه یک قاعده.
و من فکر می کنم بسیار ساده و قدرتمند است که فقط چند مرحله اساسی را دنبال کنید و در یک سند بسیار ساده مشخص کنید که می خواهید پول خود را به کجا برسانید، حتی اگر دارایی های بسیار کمی دارید. و پس از آن وقتی به پنج یا شش رقم رسیدید، اگر حال شما خوب است و حتی در فرآیند ایجاد یک تراست سرمایه گذاری نکرده اید، چیزی اشتباه است، باید این کار را انجام دهید. من فکر می کنم، به نظر من. منظورم این است که خطرات خیلی زیاد است، اگر این کار درست نباشد، بسیاری از روابط می توانند از بین بروند.
رنه:
کاملا. و من روابطم با همسرم را قربانی این واقعیت میدانم که اعتمادی نداشتیم، ذینفعان خود را به درستی تعیین نکردیم. اگر آن خطاها نبود، من قویاً معتقدم که ما هنوز در زندگی یکدیگر بودیم. و در همه اینها، بخش پول بد است. هیچ راهی برای دور زدن آن وجود ندارد، و من از تاثیری که آن بر روی ظرافت من گذاشته است، احساس خوبی ندارم، به خصوص پس از یک سال مانند سال گذشته که بازار 20 درصد کاهش داشت و ریسک توالی بازده واقعی است و همه این موارد. اما بزرگترین ضایعه برای من، ضایعه ای که تا آخر عمر در کنار خود شوهرم سوگواری خواهم کرد، این است که با دانستن خواسته های او این راه را انتخاب کردند.
اسکات:
خوب، رنی، از شما برای به اشتراک گذاشتن این مطلب متشکرم. من فکر می کنم این یک درس قدرتمند است. درس سختی است صحبت کردن در مورد آن واقعاً سخت است و ما از شجاعت و شفافیت شما در صحبت کردن در مورد همه اینها قدردانی می کنیم. و دوباره، فکر میکنم این فقط یک یادآوری است، یک یادآوری بسیار قدرتمند برای اینکه، منظورم این است که این منها را نقطهگذاری کنید و از این tها عبور کنید، خواستههایتان را بسازید، آنها را به شکل مناسب مستندسازی کنید، آن را انجام دهید. چند دقیقه برای انجام یک سطح پایه از آن و شاید چند ده ساعت طول بکشد تا آن را به روشی درست با یک راه اندازی اعتماد انجام دهید، اما چند هزار دلار. اما اگر جایی نزدیک به سطحی از استقلال مالی، سطحی از استقلال مالی از ثروت داشته باشید، کاملاً ارزشش را دارد و در زمان و درد بسیار صرفه جویی می کنید.
میندی:
رنه، از وقتی که برای به اشتراک گذاشتن این داستان در اختیار ما گذاشتید بسیار سپاسگزارم. شنیدنش سخت است و من ناراحتم که مجبور شدید آن را بگذرانید، اما بسیار خوشحالم که توانستید آن را با شنوندگان ما به اشتراک بگذارید تا شاید آنها نیز مجبور به مرور آن نباشند.
رنه:
ممنون که اجازه دادید به اشتراک بگذارم. من از آن قدردانی می کنم.
میندی:
خیلی خب، رنی، به زودی با شما صحبت خواهیم کرد.
رنه:
به نظر می رسد خوب است
میندی:
بسیار خوب، اسکات، آن رنه بود، و این یک قسمت واقعا قدرتمند بود. من واقعاً از رنه ممنونم که آمد و داستانش را به اشتراک گذاشت. من می خواهم چیزهایی را که او در پایان برنامه گفت تکرار کنم. او گفت، شماره یک، همه حساب های خود را بررسی کنید و مطمئن شوید که در هر یک از این حساب ها ذینفعان را نام برده اید. و این واقعاً ساده ترین کاری است که می توانید در حال حاضر انجام دهید. به هر حسابی که دارید وارد شوید و مطمئن شوید که شخصی قرار است این حساب را به ارث ببرد، و مطمئن شوید که این شخصی است که شما قصد دارید این حساب را به ارث ببرد. شماره دو دریافت وصیت یا امانت است. ایجاد این با... منظورم این است که اینها می توانند واقعاً ارزان باشند. لازم نیست این گزینه ده ها هزار دلاری باشد. شما واقعاً می توانید یک اراده آسان انجام دهید. ما در گذشته یک حامی به نام trustandwill.com داشتیم که می تواند به شما کمک کند اطلاعاتی را که باید در وصیت نامه خود پیدا کنید، جستجو کنید.
نکته دیگر، هم این قسمت و هم قسمت 395 با جردن کلینت در مورد طرح رمز عبور و جعبه اطلاعات ورود صحبت کردند. ما کلاسور اضطراری را از کلاسور اضطراری خانواده دریافت کرده ایم. Emergencybinder.com همچنین می تواند شما را در مسیر دستیابی به اطلاعاتی که باید جمع آوری کنید شروع کند. باز هم، این به شما کمک میکند تا حسابهایی را که به آنها نیاز دارید پیدا کنید تا مطمئن شوید که ذینفع نامگذاری شدهاند. و همانطور که قبلاً گفتم، برنامهریزیای که در زمان زنده بودن انجام میدهید، هدیهای است که پس از قبولی به ذینفعان خود میدهید.
اسکات:
به روز رسانی نام ها و حساب ها و ذینفعان شما در حساب های شما فقط چند دقیقه طول می کشد. شاید یک ساعت طول بکشد تا یک وصیت نامه ساده جمع آوری شود، و من فکر می کنم این تمام چیزی است که واقعاً برای شخصی با کمتر از چند صد هزار دارایی نیاز دارید. و سپس از طرف اراده، دوباره فقط یک یادآوری، فقط مشخص نکنید که دارایی های مالی به کجا می روند، بنویسید که می خواهید با بدن خود چه کاری انجام دهید، با همه ترتیبات تشییع جنازه، این نوع کارها. زیرا اگر این کار را انجام ندهید، همسر عزادار شما باید آن را بفهمد، یا فرزندان شما یا هر کس دیگری که از نزدیکان شماست باید بعد از مرگ شما این را بفهمد، فقط این کار را نکنید. انجام این کار این تمرینی است که من فکر می کنم همه ما می توانیم به عنوان فردی مسئولیت آن را بپذیریم.
میندی:
کاملا. من فکر می کنم این یک نکته عالی است، اسکات. باشه، باید از اینجا بریم؟
اسکات:
اجازه دهید آن را انجام دهد
میندی:
این قسمت پادکست BiggerPockets Money را به پایان می رساند. او اسکات ترنچ است و من میندی جنسن میگویم، مراقب خودت و خانوادهات باش. BiggerPockets Money توسط Mindy Jensen و Scott Trench ساخته شده است که توسط Caitlin Bennett تهیه شده و توسط Exodus Media ویرایش شده است. کپی رایتینگ توسط Nate Weintraub. در آخر، یک تشکر بزرگ از تیم BiggerPockets برای امکان پذیر ساختن این نمایش.
پادکست را اینجا تماشا کنید
[محتوای جاسازی شده]
به ما کمک کنید تا به شنوندگان جدید دسترسی پیدا کنیم آیتونز با گذاشتن امتیاز و بررسی برای ما! فقط 30 ثانیه طول می کشد. با تشکر! ما واقعا از آن قدردانی می کنیم!
در این قسمت ما پوشش می دهیم
- چگونه چند ساعت برنامه ریزی برای پایان زندگی می تواند نزدیکان شما را نجات دهد هزاران نفر از ساعت ها
- چرا تعیین ذینفع پادشاه همه دارایی های مالی هستند
- قوانین جانشینی غیر ارثی و وقتی بدون اراده بمیری چه اتفاقی می افتد
- وقتی دیگران ممکن است یک ادعای حقوقی نسبت به دارایی ها بر سر یک همسر
- چگونه روابط تحت تأثیر پیامدهای مالی مرگ شما قرار می گیرند
- سه مرحله ای که باید برای مرتب کردن دارایی های خود قبل از مرگ انجام دهید
- و So خیلی بیشتر!
پیوندهایی از نمایش
آیا علاقه مند به کسب اطلاعات بیشتر در مورد حامیان مالی امروز هستید یا خودتان شریک BiggerPockets شوید؟ به ما اطلاع دهید!
یادداشت توسط BiggerPockets: اینها نظرات نوشته شده توسط نویسنده هستند و لزوماً نظرات BiggerPockets را نشان نمی دهند.
- محتوای مبتنی بر SEO و توزیع روابط عمومی. امروز تقویت شوید.
- پلاتوبلاک چین. Web3 Metaverse Intelligence. دانش تقویت شده دسترسی به اینجا.
- ضرب کردن آینده با آدرین اشلی. دسترسی به اینجا.
- منبع: https://www.biggerpockets.com/blog/money-401
- :است
- $UP
- 000
- 2016
- 2020
- 2024
- 8
- a
- قادر
- درباره ما
- در مورد IT
- غایب
- کاملا
- شتاب دادن
- دسترسی
- تصادف
- مطابق
- حساب
- حساب ها
- جمع آوری شده
- دقیق
- رسیدن
- عمل
- واقعا
- اضافه
- اضافی
- آدرس
- اداری
- پیشرفت
- پیشرفته
- نصیحت
- مدافع
- پس از
- عواقب بعدی
- عامل
- توافق
- موافقت نامه
- الکل
- معرفی
- جایگزین
- همیشه
- امبولانس
- امریکایی
- امریکن اکسپرس
- مقدار
- و
- دیگر
- پاسخ
- پاسخ
- هر کس
- هر جا
- اپل
- اعمال می شود
- منصوب
- قدردانی
- مناسب
- تصویب
- اب
- هستند
- محدوده
- دور و بر
- AS
- ظاهر
- جنبه
- دارایی
- فرض
- At
- قابل دستیابی است
- وکیل
- نویسنده
- بطور خودکار
- در دسترس
- به عقب
- کیسه
- بانکداری
- خط مقدم
- اساسی
- اساسا
- BE
- زیرا
- شدن
- تبدیل شدن به
- قبل از
- شروع
- شروع
- پشت سر
- بودن
- باور
- ذینفع
- ذینفع
- بهترین
- میان
- بزرگ
- بزرگترین
- اسکناس
- بیت
- سفید
- خون
- بدن
- کتاب
- مرز
- BOSS
- پایین
- خریداری شده
- جعبه
- جعبه
- مغز
- شکستن
- تنفس
- روشن
- به ارمغان بیاورد
- پهن
- آورده
- بار
- کسب و کار
- خرید
- خریداری کردن
- by
- کالیفرنیا
- صدا
- نام
- فراخوانی
- تماس ها
- چادر زدن
- CAN
- می توانید دریافت کنید
- سرمایه
- کارت
- کارت ها
- اهميت دادن
- کاریابی
- دهاتی
- مورد
- پول دادن و سكس - پول دادن و كس كردن
- جریان نقدی
- CAT
- مراکز
- معین
- قطعا
- گواهی نامه
- به چالش
- تغییر دادن
- بار
- چارلز
- چارلز شواب
- بررسی
- بررسی
- حساب کاربری
- مواد شیمیایی
- فرزندان
- انتخاب
- را انتخاب کنید
- انتخاب
- را انتخاب
- سیتی بانک
- ادعا
- واضح
- مشتری
- نزدیک
- بسته
- نزدیک
- بسته
- میزبان مشترک
- کلرادو
- COM
- ترکیب شده
- بیا
- راحت
- آینده
- ارتباط
- انجمن
- شرکت
- شرکت
- مقایسه
- کامل
- پیچیده
- هوشیار
- در نظر بگیرید
- در نظر گرفته
- ظرف
- محتوا
- ادامه دادن
- ادامه داد:
- ادامه
- مداوم
- گفتگو
- گفتگو
- copywriting است
- میتوانست
- مشورت
- کشور
- شهرستان
- زن و شوهر
- دوره
- دادگاه
- پوشش
- ایجاد
- ایجاد شده
- اعتبار
- کارت اعتباری
- کارت های اعتباری
- کیفری
- صلیب
- گذشت
- گریان
- فرهنگ
- جاری
- در حال حاضر
- مشتری
- خدمات مشتری
- روزانه
- روز
- روز به روز
- روز
- مرده
- مقدار
- معامله
- معاملات
- مرگ
- دسامبر
- تصمیم گیری
- مصمم
- تصمیم
- اختصاصی
- به طور پیش فرض
- دفاع
- دفاعی
- قطعا
- بخش
- گروه ها
- بستگی دارد
- تعیین شده
- انتصاب
- نابود شده
- توسعه دهنده
- DID
- مردن
- درگذشت
- تفاوت
- مختلف
- مشکل
- مستقیم
- بحث کردیم
- توزیع شده
- توزیع
- توزیع
- سند
- اسناد و مدارک
- نمی کند
- عمل
- دلار
- اهداء
- آیا
- DOT
- پایین
- رو به پایین
- دوجین
- رویاها
- کاهش یافته است
- دارو
- مواد مخدر
- در طی
- هر
- پیش از آن
- در اوایل
- آسان ترین
- ویرایش
- به طور موثر
- هر دو
- پست الکترونیک
- جاسازی شده
- اورژانس
- کارفرمایان
- تشویق
- عظیم
- تمام
- قسمت
- مجهز بودن
- خطا
- خطاهای
- به خصوص
- اساسا
- املاک
- تخمین می زند
- حتی
- واقعه
- حوادث
- در نهایت
- تا کنون
- هر
- هر کس
- همه چیز
- کاملا
- مثال
- استثنا
- استثنایی
- ورزش
- مهاجرت
- انتظار
- انتظار می رود
- مخارج
- گران
- با تجربه
- اکتشاف
- صریح
- اضافی
- چشم
- چهره
- فیس بوک
- در مواجهه
- امکانات
- سقوط
- افتادن
- خانواده
- خارق العاده
- روش
- درک کردن
- باز خورد
- کمی از
- شکل
- شکل گرفت
- آمار و ارقام
- پرونده
- بایگانی
- پر کردن
- سرانجام
- امور مالی
- مالی
- آزادی مالی
- اهداف مالی
- استقلال مالی
- به لحاظ مالی
- پیدا کردن
- پایان
- پایان
- نام خانوادگی
- بار اول
- جریان
- تمرکز
- به دنبال
- پیروی
- برای
- به جلو
- یافت
- فرانسیسکو
- آزادی
- دوست
- دوستان
- از جانب
- منجمد
- کاملا
- سرگرمی
- بودجه
- خنده دار
- آینده
- دریافت کنید
- گرفتن
- هدیه
- GitHub
- دادن
- داده
- می دهد
- دادن
- Go
- هدف
- اهداف
- می رود
- رفتن
- خوب
- گوگل
- دولت
- دولتی
- بزرگ
- مواد غذایی
- مهمان
- دستورالعمل ها
- مشت
- دسته
- دستگیره
- اداره
- رخ دادن
- اتفاق افتاده است
- اتفاق می افتد
- اتفاق می افتد
- خوشحال
- سخت
- آیا
- داشتن
- سر
- سردرد
- سلامتی
- شنیدن
- شنیده
- قلب
- برگزار شد
- کمک
- کمک
- کمک می کند
- اینجا کلیک نمایید
- پنهان
- پنهان شدن
- زیاد
- بالاتر
- تاریخ
- اصابت
- برگزاری
- نگهداری دارایی ها
- دارای
- صفحه اصلی
- بیمارستان
- میزبان
- ساعت ها
- خانه
- چگونه
- چگونه
- HTTPS
- بزرگ
- انسان
- صدها نفر
- i
- من می خواهم
- اندیشه
- ایده ها
- فوری
- تأثیر
- نهفته
- اثرات
- پیامدهای
- اهمیت
- مهم
- in
- شامل
- درآمد
- استقلال
- مستقل
- نشان دادن
- افراد
- ارزان
- اطلاعات
- اینسان
- موسسه
- قصد
- نیت
- رابط
- مصاحبه
- معرفی
- فوق العاده گرانبها
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- گرفتار
- IRA
- موضوع
- مسائل
- IT
- جان
- پیوستن
- پیوستن به ما
- می پیوندد
- مشترک
- اردن
- JPG
- فقط یکی
- نگاه داشتن
- بچه ها
- می کشد
- کین
- نوع
- پادشاه
- دانستن
- دانا
- شناخته شده
- زبان
- نام
- پارسال
- دیر
- راه اندازی
- قوانین
- رهبری
- برجسته
- یاد گرفتن
- آموخته
- یادگیری
- ترک کردن
- ترک
- میراث
- قانونی
- درس
- نامه
- اجازه دادن
- سطح
- سطح
- LG
- مجوز
- زندگی
- پسندیدن
- لاین
- خطوط
- ارتباط دادن
- لینک
- فهرست
- استماع
- کوچک
- زنده
- زندگی
- زندگی
- وام
- طولانی
- مدت زمان طولانی
- دیگر
- نگاه کنيد
- نگاه
- به دنبال
- شکست
- خاموش
- خیلی
- عشق
- محبوب
- ساخته
- اصلی
- عمده
- اکثریت
- ساخت
- باعث می شود
- ساخت
- مدیر
- بسیاری
- بسیاری از مردم
- حاشیه
- بازار
- ماده
- مسائل
- ممکن است..
- معنی دار
- به معنی
- رسانه ها
- پزشکی
- دیدار
- اعضا
- یادبود
- حافظه
- روانی
- سلامت روان
- پیام
- پیام
- میشیگان
- جشن هزار ساله
- ذهن
- حد اقل
- دقیقه
- مخلوط
- لحظه
- لحظه
- پول
- ماه
- ماه
- بیش
- صبح
- رهن
- اکثر
- مادر
- کوه
- حرکت
- به جلو حرکت کن
- جنبش
- متحرک
- چندگانه
- نام
- تحت عنوان
- نام
- طبیعت
- هدایت
- تقریبا
- لزوما
- لازم
- نیاز
- ضروری
- نیازمند
- نیازهای
- نه
- جدید
- اخبار
- بعد
- یادداشت
- اطلاع رسانی
- عدد
- تعداد
- موارد
- اکتبر
- of
- دفتر
- رسمی
- رسما
- خوب
- قدیمی
- on
- ONE
- آنلاین
- باز کن
- باز
- نظر
- دیدگاه ها
- فرصت
- گزینه
- گزینه
- سفارش
- کدام سازمان ها
- سازمان یافته
- دیگر
- دیگران
- طرح کلی
- نمای کلی
- به طور کلی
- خود
- اکسیژن
- پرداخت
- درد
- بیماری همه گیر
- مقاله
- اوراق
- کاغذ کاری
- پدر و مادر
- بخش
- ویژه
- شریک
- عبور
- گذشت
- عبور
- احساساتی
- کلمه عبور
- گذشته
- مسیر
- صبر
- پرداخت
- پرداخت
- مردم
- درصد
- شاید
- دوره
- شخص
- شخصی
- شخصیت
- چشم انداز
- تلفن
- تماس تلفنی
- تماس های تلفنی
- تصویر
- قطعه
- قطعات
- محل
- اماکن
- ساده
- برنامه
- برنامه ریزی
- برنامه ریزی
- برنامه
- افلاطون
- هوش داده افلاطون
- PlatoData
- بازی
- بازیکن
- لطفا
- به علاوه
- پادکست
- نقطه
- پورتال
- موقعیت
- ممکن
- قوی
- تمرین
- آماده
- آماده شده
- نسخه
- زیبا
- قبلی
- قبلا
- قیمت
- قیمت
- قبلا
- شاید
- مشکلات
- روند
- در حال پردازش
- ساخته
- مشخصات
- ترویج
- مناسب
- املاک
- ویژگی
- محافظت از
- ارائه دهنده
- ارائه دهندگان
- منتشر شده
- کشیدن
- هدف
- قرار دادن
- قرار می دهد
- سوال
- سوالات
- سریع
- به سرعت
- نسبتا
- رتبه
- رسیدن به
- رسیده
- رسیدن به
- واکنش
- اماده
- واقعی
- املاک و مستغلات
- واقع بینانه
- تحقق بخشیدن
- دلیل
- گرفتن
- اخذ شده
- شناختن
- توصیه
- با توجه
- منظم
- ارتباط
- روابط
- بقایای
- به یاد داشته باشید
- دور
- نشان دادن
- نمایندگی
- ضروری
- نیاز
- تحقیق
- مصمم
- پاسخ
- مسئوليت
- پاسخگو
- REST
- نتیجه
- نگه داشتن
- بازده
- برگرداندن
- بررسی
- خلاص شدن از شر
- سواری
- خطر
- جاده
- سنگ
- نورد
- رول
- روث ایرا
- تقریبا
- دور
- قانون
- امن
- ایمنی
- سعید
- حقوق
- همان
- سان
- سان فرانسیسکو
- ذخیره
- می گوید:
- صحنه
- مدرسه
- ثانیه
- مشاهده
- به نظر می رسد
- حس
- جداگانه
- دنباله
- سرویس
- خدمات
- تنظیم
- مجموعه
- محیط
- مستقر
- برپایی
- هفت
- جنسی
- اشتراک گذاری
- به اشتراک گذاشته شده
- سهام
- اشتراک
- تغییر
- حمل
- کوتاه مدت
- باید
- نشان
- خاموش
- قابل توجه
- مشابه
- ساده
- پس از
- تنها
- نشسته
- وضعیت
- شرایط
- شش
- شش ماه
- شل
- به نرمی
- So
- نرم افزار
- برخی از
- کسی
- چیزی
- بزودی
- سخن گفتن
- ویژه
- خاص
- به طور خاص
- مشخصات
- هجی کردن
- خرج کردن
- هزینه
- صرف
- حامی
- حامیان
- کارکنان
- سهام
- ستاره
- شروع
- آغاز شده
- راه افتادن
- دولت
- ایالات
- ماندن
- گام
- مراحل
- هنوز
- توقف
- opbevare
- داستان
- فشار
- قوی
- به شدت
- دانشجو
- موضوع
- موفقیت
- چنین
- ناگهانی
- خورشید
- فوق العاده
- پشتیبانی
- مفروض
- تعجب
- غافلگیر شدن
- جدول
- گرفتن
- طول می کشد
- مصرف
- صحبت
- سخنگو
- مذاکرات
- کار
- وظایف
- تیم
- می گوید
- قوانین و مقررات
- آزمون
- پیام کوتاه
- سپاسگزار
- که
- La
- اطلاعات
- مفصل
- دولت
- جهان
- شان
- آنها
- آنجا.
- از این رو
- اینها
- چیز
- اشیاء
- تفکر
- فکر
- هزاران نفر
- تهدید
- سه
- از طریق
- زمان
- بار
- زمان
- عنوان
- به
- امروز
- امروز
- با هم
- هم
- بالا
- جمع
- کاملا
- لمس
- طرف
- سنتی
- آموزش دیده
- رونوشت
- انتقال
- شفافیت
- سفر
- ماشه
- سفر
- درست
- اعتماد
- اعتماد
- حقیقت
- دور زدن
- تبدیل
- عطف
- نقطه عطف
- انواع
- در نهایت
- زیر
- فهمیدن
- غیر منتظره
- مایه تاسف
- منحصر به فرد
- بروزرسانی
- us
- استفاده کنید
- کاربر
- رابط کاربری
- آب و برق
- سودمندی
- پیشتاز
- مختلف
- وسیع
- نسخه
- در مقابل
- کشتی
- رد
- قربانی
- تصویری
- بازدید
- بازدید
- صدا
- منتظر
- کیف پول
- خواسته
- واشنگتن
- آب
- مسیر..
- راه
- ثروت
- هفته
- خوش آمد
- خوب
- چی
- چه
- که
- در حین
- WHO
- هرکس
- زن
- اراده
- پیروزی
- برنده
- خواسته
- با
- در داخل
- بدون
- تعجب کردم
- چوبی
- کلمه
- مهاجرت کاری
- مشغول به کار
- کارگر
- جهان
- بدترین
- با ارزش
- خواهد بود
- بسته بندی کردن
- کتبی
- اشتباه
- X
- سال
- سال
- Yelp
- شما
- خودت
- یوتیوب
- زفیرنت