فرقه سرمایه داری: چگونه MLM ها و طرح های هرمی آمریکایی ها را به دام می اندازند

فرقه سرمایه داری: چگونه MLM ها و طرح های هرمی آمریکایی ها را به دام می اندازند

گره منبع: 1869365

بازاریابی چندسطحی شرکت ها (MLM ها) به صورت مخفیانه عمل کنند. آنها نمی خواهند شما بدانید که محصولات از کجا می آیند، چگونه به فروش می رسند، چه کسی سود می کند و چگونه تجارت کار می کند. آنها فقط از شما می خواهند که بخرید. این کیت استارتر را بخرید، آن مهمانی را میزبانی کنید، دوستان خود را متقاعد کنید و به فرقه بپیوندید- متاسفم، "باشگاه." عملکرد در تاریکی به این صورت است که این طرح‌های هرمی تعداد اعضای خود را افزایش می‌دهند، به شهرهای جدید منشعب می‌شوند و آمریکایی های متوسط ​​را بدهکار نگه دارید اما همچنان در تعقیب یک رویای خالی

So MLMها چگونه به وجود آمدندو اگر آنها اینقدر بدجنس هستند، چرا دولت آنها را برای همیشه تعطیل نکرده است؟ برای پاسخ به این سؤالات و بسیاری از سؤالات دیگر، ما را آورده ایم جنر فورست، مدیر LuLaRich، مستندی که امپراتوری چند میلیارد دلاری MLM، LuLaRoe را افشا می کند. جنر به طور خستگی ناپذیری کار کرده است تا چگونگی وجود این موجودات را کشف کند، چه چیزی باعث می شود آنها تا این حد فرقه مانند شوند، و چقدر آمریکایی های بی ادعا می توانند طعمه آنها شوند به تله های پول سازی آنها

در موردش هم صحبت می کنیم سلسله مراتب طرح های هرمی، فرهنگ درون یک، و ساختار ناهموار پرداخت که به دروغ اعضای جدید را فریب می دهد تا باور کنند که می توانند آن را ثروتمند کنند. شما در مورد یاد خواهید گرفت تاریخچه MLM ها، به اصطلاح "قوانین Amway" و چگونه فروشندگان روغن مار از رسانه های اجتماعی برای رشد امپراتوری خود به ارتفاعات حتی بیشتر استفاده کرده اند.

برای گوش دادن به پادکست های اپل اینجا را کلیک کنید.

پادکست را از اینجا بشنوید

متن را اینجا بخوانید

میندی:
به پادکست Bigger Pockets Money خوش آمدید. امروز یک نمایش بسیار ویژه از مجموعه تاریخچه پول داریم که چهارشنبه های ژانویه اجرا می کنیم. امروز ما در حال تشریح MLMها هستیم.

جنر:
سیستم آمریکایی خود بازاریابی چند سطحی را برای چندین دهه در حال حاضر نادیده گرفته است. و بنابراین افرادی مانند مارک و دین می‌دانستند که از Amway آگاه بودند، آنها بخشی از سایر شرکت‌های بازاریابی چند سطحی بوده‌اند، و به همان اندازه که ما می‌خواهیم آنها را کلاهبردار و کلاهبردار بنامیم، دولت آمریکا علیرغم اینکه از این شکل از تجارت چشم پوشی می‌کند. واقعیت این است که برای همه افراد در خط پایین غارتگر است و تنها اولین اعضای یک شرکت بازاریابی چند سطحی ثروتمند می شوند.

میندی:
سلام. سلام سلام. اسم من میندی جنسن است و مثل همیشه شلوارهای ساق غیر ساقم را با میزبان مشترک اسکات ترنچ می پوشم.

اسکات:
ممنون میندی قسمت امروز پر از اطلاعات در مورد شرکت های بازاریابی چند سطحی است.

میندی:
من و اسکات اینجا هستیم تا استقلال مالی را کمتر ترسناک کنیم، کمتر فقط برای شخص دیگری، تا شما را با هر داستان پولی آشنا کنیم، زیرا ما واقعاً معتقدیم که آزادی مالی برای همه قابل دستیابی است، مهم نیست که چه زمانی و از کجا شروع می کنید.

اسکات:
درست است. چه بخواهید زودتر بازنشسته شوید و به سراسر جهان سفر کنید، سرمایه گذاری های کلان در دارایی هایی مانند املاک و مستغلات انجام دهید، کسب و کار خود را راه اندازی کنید یا یک هرم بسازید. ما به شما کمک می‌کنیم به اهداف مالی‌تان برسید و پولتان را از سر راهتان خارج کنید، تا بتوانید خودتان را به سمت این رویاها حرکت دهید.

میندی:
ما به مردم کمک نمی کنیم هرم بسازند، اسکات. نمایش امروز کمی متفاوت است. اول از همه، ما در روز چهارشنبه منتشر می‌شویم و دوم، کمی درس تاریخ در مورد شروع MLMها داریم که توسط تهیه‌کننده محترم ما، کایلین بنت، خوانده می‌شود. این قسمت در حال غواصی عمیق در MLM یا شرکت های بازاریابی چند سطحی است.

اسکات:
بله، اولا، ما اعتبار کافی برای کایلین قائل نیستیم. از شما برای هر کاری که انجام می‌دهید متشکریم، و ما واقعاً در مورد این مجموعه پولی جدید که قرار است وارد آن شویم، هیجان‌زده هستیم. من فکر می‌کنم این یک قسمت فوق‌العاده بود که در آن ما واقعاً در هنگام تبلیغ این ابزار ثروت‌سازی را در کانون توجه قرار دادیم. اما میندی، فکر می‌کنم منصفانه است که بگوییم ما طرفدار شرکت‌های بازاریابی چند سطحی نیستیم و مهمان ما، جنر فورست نیز نیست، و فکر می‌کنم می‌توانم به جای کایلین صحبت کنم، که او هم طرفدار نیست. و مشکل این مشاغل بازاریابی چند سطحی این است که شرکت‌کنندگان اغلب متقاعد شده‌اند و واقعاً به توانایی دنبال کردن رویای آمریکایی از طریق این فرصت‌های بدون نقل قول اعتقاد دارند. و برای افرادی با نیت خوب که به دنبال ایجاد ثروت و درآمد غیرفعال هستند، این باور واقعی که شرکت کنندگان بازاریابی چند سطحی در کاری که انجام می دهند دارند می تواند به طور خطرناکی اغوا کننده و بسیار قانع کننده باشد. و ما امیدواریم که به مشکلات شرکت های بازاریابی چند سطحی توجه کنیم، و اینکه چرا فقط بخش کوچکی از افراد در بالای سازمان، حدس می زنم نمی توانم از کلمه هرم به معنای قانونی استفاده کنم، واقعا می توانند پول درآوردن.

میندی:
من با شما موافقم اسکات برای افراد خوش نیت که فقط به دنبال کسب درآمد کمی اضافی هستند، می توانید این تبلیغات را خریداری کنید. هیچ کس پیش شما نمی آید و نمی گوید: "هی، من این فرصت تجاری را دارم" و وقتی با شما صحبت می کنند از نقل قول های هوایی استفاده می کنند. "شما احتمالا هیچ پولی به دست نمی آورید، اما من می خواهم آن را به نظر بیاورم که عالی است. من این کلاهبرداری کامل را دارم که می خواهم به شما بگویم.» هیچ کس قرار نیست آن را با شما به اشتراک بگذارد. آنها واقعاً شگفت انگیز به نظر می رسند، آنها مهارت فروش بالایی دارند. و من فکر می‌کنم بزرگ‌ترین چیزی که باید مراقب آن باشید این است که وقتی کسی یک فرصت تجاری برای شما دارد، احتمالاً خرید آن برای شما هزینه زیادی نخواهد داشت. یک فرصت تجاری مشروع اینگونه نیست.
منظورم این است که اگر در حال خرید حق امتیاز هستید، این با خرید در شرکتی که در آن در حال فروش هستید متفاوت است... «مالک شرکت خود باشید. رئیس خودت باش.»

اسکات:
آره، اغوا کننده است.

میندی:
این است. خیلی اغوا کننده است خوب، قبل از اینکه MLM ها را بررسی کنیم، اجازه دهید کمی استراحت کنیم. و ما برگشتیم. امروز داستانی از تهیه کننده مان، کایلین بنت داریم. او ما را در تاریخ MLM ها خواهد برد و سپس با جنر فورست، که مستندساز پشت مستند LulaRich بود، صحبت خواهیم کرد.

کایلین:
در سال های اخیر، ما شاهد افزایش توجه به بازاریابی چند سطحی به عنوان یک مدل کسب و کار بوده ایم. اکنون بحث و جدل بیشتر، اگر نگوییم همه، MLMهای اصلی که در ایالات متحده فعالیت می کنند، درگیر شده است. با این حال، شرکت های بازاریابی چند سطحی در واقع برای بیش از یک قرن وجود داشته اند و به نظر می رسد هنوز هم در ایالات متحده و در سراسر جهان قوی هستند. آنها در واقع یک پدیده جهانی هستند و گزارش هایی مبنی بر اینکه آنها در حال رشد و توسعه اقتصاد هستند، به ویژه در چین و کشورهای پسا کمونیستی. بنابراین شرکت های بازاریابی چند سطحی واقعاً چگونه کار می کنند؟ آیا آنها یک طرح هرمی هستند؟ آیا آنها روشی قانونی برای کسب درآمد هستند؟ چگونه شروع کردند؟ و چشم انداز این شرکت ها در آینده چیست؟
شرکت های بازاریابی چند سطحی در دهه 1920 و XNUMX در کالیفرنیا شروع به کار کردند. شایان ذکر است، هر دو شرکتی که اولین MLM بودند، هنوز وجود دارند، البته با نام‌های متفاوت و فرمت‌های کمی متفاوت. اولین شرکت ویتامین کالیفرنیا نام داشت که بعدها به نوتریلیت تغییر نام داد. یکی دیگر به نام شرکت عطر کالیفرنیا بود که بعداً به Avon بدنام تبدیل شد. احتمالا اکثر ما با شرکت آون آشنایی داریم. بسیاری از ما یک خانم آوون یا شخصی را می شناختیم که وارد خانه شما شده و سعی کرده است محصولات شخصی مانند لوازم آرایشی، مراقبت از پوست و غیره را به شما بفروشد.
بنابراین مشکل بالقوه این مدل کسب و کار چیست؟ یک شرکت بازاریابی چند سطحی، همانطور که از نام آن پیداست، چیزی است که از طریق یک سلسله مراتب بسیار دقیق عمل می کند. شما افرادی را در بالا خواهید داشت که معمولاً پول زیادی به دست می‌آورند، و سپس توزیع‌کننده‌ها، همکارانی خواهید داشت که گاهی اوقات به آنها اعضای پایین خط گفته می‌شود که به طور سنتی درآمد بسیار کمتری دارند. و در اطراف این افراد، توزیع کنندگان، همکاران، اعضای پایین خط، بحث و جدل پیرامون MLM ها می چرخد. اما روشی که یک شرکت بازاریابی چند سطحی راه اندازی می شود به خودی خود چیز شومی نیست. شما محصولی دارید که می‌خواهید به جای استفاده از واسطه‌هایی مانند سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای یا فروشگاه، آن را مستقیماً به مصرف‌کنندگان بفروشید. به عنوان یک صاحب کسب و کار، می خواهید از این هزینه های واسطه اجتناب کنید، بنابراین افرادی را استخدام می کنید که مستقیماً به خانه های مردم می روند و محصول شما را می فروشند. این افراد از محصولاتی که می فروشند، پورسانت دریافت می کنند، و به خودی خود، یک مدل تجاری بسیار معقول به نظر می رسد.
با این حال، آنچه اغلب در مورد این شرکت‌ها اتفاق می‌افتد این است که فروششان تمام می‌شود. این امر به ویژه در سال های اخیر با ظهور شرکت های خرید آنلاین مانند آمازون و والمارت اتفاق افتاده است. در نهایت، شما نمی توانید با این فروشگاه های خرده فروشی که محصولات بسیار مشابه را با انتخاب گسترده تر و قیمت پایین تر ارائه می دهند، رقابت کنید. بنابراین آنچه در نهایت اتفاق می افتد این است که دیگر نمی توانید از فروش محصول خود درآمد کسب کنید. اما برخی از شرکت های بازاریابی چند سطحی شناخته شده اند که برای شروع به تولید سود بیشتر، افراد بیشتری را استخدام می کنند. افرادی که در راس شرکت های بازاریابی چند سطحی قرار دارند، در نهایت با استخدام توزیع کنندگان بیشتر، پورسانت دریافت می کنند. بنابراین اکنون شما همه این مدیران را دارید که مسئول استخدام افراد بیشتر و بیشتر و متقاعد کردن آنها هستند که می توانند از پورسانت های خود از فروش مستقیم سود ببرند. این عمل به عنوان بخشی از روشی برای ریشه کن کردن طرح های هرمی غیرقانونی غیرقانونی شده است، اما بسیاری از MLM ها هنوز به طور قانونی عمل می کنند.
در سال 1975، FTC، Amway را به فعالیت به عنوان یک طرح هرمی غیرقانونی متهم کرد. پس از چهار سال دعوای قضایی در سال 1975، Amway در پرونده آنها پیروز شد. یک قاضی حکم داد که Amway یک تجارت قانونی در مقابل یک شرکت هرمی است. تفاوت اصلی بین طرح‌های هرمی غیرقانونی و MLM از این حکم این بود که توزیع‌کنندگان می‌توانستند نه تنها برای جذب اعضای جدید، بلکه از فروش محصول نیز کمیسیون بگیرند. در حالی که شرکت های هرمی مبادله کالایی ندارند و تنها با جذب اعضای جدید درآمد کسب می کنند. با این حال، گزارش‌های متعدد نشان داده‌اند که مردم در واقع آن‌طور که شرکت‌های بازاریابی چند سطحی اغلب تبلیغ می‌کنند، از کمیسیون‌ها درآمد کسب نمی‌کنند. در واقع، یک مطالعه اخیر توسط USA Today نشان داد که به طور متوسط، یک توزیع کننده نردبانی در یک MLM بزرگ تنها 100 دلار در ماه درآمد دارد. و مردم شناخته شده اند که فقط برای اینکه بخشی از یکی از این شرکت ها بمانند، بدهی هنگفتی می کنند. مردم تشویق می شوند تا محصولات زیادی را از قبل خریداری کنند، یا باید خرید ماهانه خاصی را انجام دهند تا به عنوان یک عضو فعال باقی بمانند.
همچنین این فشار برای پیوستن وجود دارد، فعالیت هایی که الزامی نیست، اما بسیار تشویق می شوند مانند جلسات آموزشی یا کنفرانس ها. و این هزینه ها به طور مستقیم به عهده خود توزیع کنندگان است. تخمین زده می شود که 99 درصد از توزیع کنندگان به جای کسب درآمد، پول خود را از دست می دهند. و در مقایسه، تنها 97 درصد از قماربازان لاس وگاس ضرر می کنند. علاوه بر این، هر شرکت MLM که برای مدت طولانی فعالیت می کند، احتمالاً به دلیل بازار توزیع اشباع شده، درآمد بالایی برای شما ایجاد می کند. آنچه در MLMها اتفاق می افتد این است که مردم در اوایل زمانی که شرکت جدید است و این همهمه بزرگ در اطراف آن وجود دارد، سود مناسبی کسب می کنند. بنابراین خواهید دید که چند تایمر قدیمی با دستمزدهای کلان توسط این شرکت ها به عنوان نمونه ای درخشان از آنچه می توانید به دست آورید، تبلیغ می شود. با این حال، بعید است که به عنوان یک توزیع کننده جدید به این میزان موفقیت دست یابید. پس آیا MLM ها کلاهبردار هستند؟ از نظر فنی خیر اما آیا آنها به شما در ایجاد درآمد کمک می کنند؟ این بسیار بعید است مگر اینکه از همان ابتدا به یک MLM ملحق شده باشید.

میندی:
بسیار خوب، کایلین، از شما برای درس تاریخ جذاب در مورد MLM بسیار سپاسگزارم. من واقعاً از آن چیزهای زیادی یاد گرفتم. حالا بیایید جنر فورست را بیاوریم. جنر فورست مستند ساز LulaRich است، مستندی که به طور خاص درباره LuLaRoe و به طور کلی صنعت بازاریابی چند سطحی را نشان می دهد. او روی پروژه هایی مانند The Pharmacist و Fyre Fraud کار کرده است و امروز اینجاست تا درباره شرکت های بازاریابی چند سطحی صحبت کند. جنر، به پادکست Bigger Pockets Money خوش آمدید. امروز خیلی خوشحالم که با شما صحبت می کنم.

جنر:
خیلی ممنون از اینکه من رو دارید خیلی خوب است که اینجا هستم.

میندی:
من مستند شما را دوست داشتم. من تازه باهاش ​​تموم کردم و آیا می‌توانید درباره مستند خود، LulaRich، و پیش‌فرض پشت آن بگویید؟

جنر:
مطمئن. ما توسط شرکای خود در Story Force، یکی دیگر از شرکت های تولید کننده، با این داستان آشنا شدیم. و دومی که دیدیم... شرکت من، The Cinemart، کارهایی را در فضای جرم و جنایت واقعی انجام داده است. ما فیلمی به نام Fyre Fraud ساختیم که توجه زیادی را برای اینفلوئنسرها جلب کرد و نحوه نمایش توهم یک رویداد یا ایده در اینترنت و روشی که مردم را فریب داد و گرفتار یک فانتزی شد. واقعی نبود و البته، توسط یک بنیانگذار و رهبر بسیار کاریزماتیک، و در آن مورد، بیلی مک فارلند که در ادامه متهم شد. بنابراین ما تجربه زیادی در این فضا داشتیم، و برای ما، LulaRich نشان دهنده همان نوع داستان بود، اما یک پیشرفت و کاوش عمیق تر در یک ایده. و بنابراین در Fyre Fraud، به طور مشخص هزاره بود. بسیاری از افرادی که به آن رویداد می‌رفتند، توهم بودن در قایق بادبانی با کندال جنر و دیدن همه این موسیقی‌های باورنکردنی را در این محیط انحصاری می‌خواستند و مایل بودند اساساً زندگی خود را تغییر دهند تا پولی برای رفتن به دست آورند.
و البته، آنها ظاهر می شوند و چادرهای FEMA و ساندویچ های پنیر وجود دارد، و واقعی نبود. و من فکر می کنم که این یک طرف فرهنگ هزاره بود، اما بررسی کاملاً اقتصادی بود. بنابراین در اینجا ما در مورد پول صحبت می کنیم، و در این صورت، شما نسلی دارید که برای اولین بار در تاریخ آمریکا است، با فرصت های ملموس کمتری نسبت به والدین خود. اقتصاد جک خورده است، بازار مسکن وارونه است. تمام پولی که برای آموزش خرج می‌کنید لزوماً شغل شما را به دست نمی‌آورد. طبقه متوسط ​​در این مرحله نسل‌هاست که از بین رفته است. و بنابراین هزاره هایی که اغوا شده بودند، بسیاری از آنها هنوز در خانه زندگی می کردند و قادر به خرید خانه نبودند، حتی علاقه ای به خرید ملک نداشتند. و همه این چیزها که به نظر من یک بررسی اقتصادی بزرگتر بود که در آن ما همیشه سعی می کنیم بر شخصیت ها، انسان ها متمرکز شویم.
و بنابراین ما به LulaRich نگاه کردیم و به داستان LuLaRoe نگاه کردیم و این بنیانگذاران فوق العاده کاریزماتیک، Mark و Deanne Stidham را می بینیم. نه تنها حضور آنها باورنکردنی بود، زیرا آنها واقعاً حمایت تیم های خود را جلب کردند، بلکه به شدت رانده بودند و به شدت رانده شده بودند. و برای ما، این یک داستان انسانی است. و این چیزها تصادفی نیستند، و ما به عنوان داستان نویس مجذوب یا فریفته این ایده نیستیم که این افراد بد وجود دارند که کارهای بد انجام می دهند. و اگر تنها کاری که می توانستیم انجام دهیم این بود که این افراد بد را از خیابان دور کنیم، دیگر اتفاقات بدی رخ نمی داد. و این آمریکا نیست، این دنیا نیست. سیستم ها در حال بازی هستند و مردم بخشی از سیستم هستند. و در برخی موارد در بعد اقتصادی، بازیگران بدی هستند که می دانند محصولشان واقعی نیست و به هر حال آن را می فروشند.
اما یک سیستم در بازی وجود دارد. و من فکر می‌کنم وقتی داستان LuLaRoe را بررسی کردیم و کاری که مارک و دین توانستند انجام دهند این بود که چرخ را دوباره اختراع نکردند، و بازاریابی چند سطحی اساساً برای نسل‌ها توسط سیستم آمریکایی ایجاد شده است. منظورم این است که به دهه شصت و هفتاد برمی گردد، آموی. و Amway در دهه هشتاد به چالش کشیده شد. و اگر واقعاً به داستان Amway نگاه کنید، که من به شنوندگان توصیه می‌کنم پادکست شگفت‌انگیزی به نام رویا را بررسی کنند، و واقعاً به جزئیات پرونده Amway می‌پردازد، اما سیستم آمریکایی مناسب بازاریابی چند سطحی را تایید کرده است. اکنون برای چندین دهه و بنابراین افرادی مانند مارک و دین می دانستند که از Amway آگاه بودند، آنها بخشی از سایر شرکت های بازاریابی چند سطحی بودند. و به همان اندازه که بخواهیم آنها را کلاهبردار و کلاهبردار بنامیم، دولت آمریکا از این شکل از کسب و کار چشم پوشی می کند، علیرغم این واقعیت که این کار برای همه در خط پایین غارتگر است و تنها اولین اعضای یک شرکت بازاریابی چند سطحی ثروتمند می شوند. .
اما واقعیت این است که وعده‌ای که مارک و دین به اولین خرده‌فروشان داده بودند، محقق شد و بسیاری از آنها میلیونر شدند، اما تک تک لایه‌های زیر آن‌ها آسیب دیدند. و زمانی که به میانگین تجربه بازاریابی چند سطحی یا متوسط ​​درآمد خرده‌فروش در سال 2020 برای LulaRich رسیدید، 1,400 دلار بود. این میانگین درآمد یک خرده‌فروش در LulaRich تا سال 2020 است. و این روشی است که بازاریابی چند سطحی کار می‌کند. و با وجود آن، به نظر می رسد آمریکا فکر می کند که مناسب است که این کار قانونی باشد. و این داستان بزرگتری است که می خواهیم بگوییم.

اسکات:
آیا می توانید تفاوت بین یک شرکت بازاریابی چند سطحی و یک شرکت هرمی غیرقانونی را از نظر قانون تعریف کنید و چه تفاوت هایی دارند؟

جنر:
بنابراین این واقعاً چیزی است که جذاب است زیرا در مورد Amway، آنها توانستند این قوانین را مطرح کنند. برای Amway، Amway تقریباً یک Mia Culpa ارائه کرد تا آنجا که مقررات خود به نوعی، اکنون سابقه داشته است. بنابراین تا زمانی که یک شرکت بازاریابی چند سطحی به قوانین Amway بدون نقل قول که برای این شکل از یک شرکت سابقه داشته است احترام بگذارد، آنها دیگر یک طرح هرمی نیستند و یک شرکت بازاریابی چند سطحی هستند. اما وقتی به آن نگاه می‌کنید، کاری که انجام می‌دهد این است که می‌گوید: «خوب، رفتار بدی داشتی. اینم یه بلیط سرعت و تا زمانی که به این قوانین Amway در حال حرکت رو به جلو احترام بگذارید، قانونی هستید. و در مورد LuLaRoe، آنها اساساً یک تثبیت کننده بازاریابی چند سطحی را معرفی کرده بودند که می توانست به همه ناهنجاری های سیستم آنها نگاه کند، و اینکه چگونه آنها اساساً یک طرح هرمی عملکردی هستند و می گفت: "این چیزی است که ما داریم. قرار است انجام دهد. ما این سیاست را تغییر خواهیم داد، ما آن سیاست را تغییر خواهیم داد. ما فقط باید به خرده فروشان در مورد این، آن و این اطلاع دهیم. ما باید میزان خرده فروشی را محدود کنیم. ما نمی توانیم این را بگوییم، نمی توانیم آن را بگوییم.»
و سپس ناگهان شما قانونی هستید و یک بلیط سرعت دریافت می کنید. و حتی اگر به حکم پرونده دادستان کل در واشنگتن علیه لولارو نگاه کنید، که حتی اگر هر ایالتی در کشور، که ما امیدواریم این کار را انجام می‌دادند، امیدواریم که مردم لولاریچ را تماشا کرده باشند، این موضوع به یکباره مشخص شد. سال پیش و سایر دادستان های کل در سراسر کشور می گفتند: «به آنچه واشنگتن انجام داد نگاه کنید. آنها واقعاً توانستند این شرکت را به دلیل کلاهبرداری از ساکنان واشنگتن پاسخگو کنند. چرا کالیفرنیا همین کار را نکرد؟ چرا یوتا همین کار را نکرد؟ چرا نیویورک یا غیره و غیره نشد؟»
و شما می توانید تمام آن احکام را جمع آوری کنید و باز هم نمی توانید مقدار زیادی از سودی را که خانواده مارک و دین از این سرمایه گذاری کسب کرده اند، کاهش دهید. و بنابراین در سیستم بازرگانی ما، تا زمانی که وکلای خوب دارید و تا زمانی که آماده پرداخت جریمه هستید و تا زمانی که استراتژی حقوقی خلاقانه ای دارید، می توانید قانون را زیر پا بگذارید، می توانید نوعی قانون گذاری تقلبی را مطرح کنید. ساختاری در بالای شرکت بازاریابی چند سطحی خود داشته باشید، تا جایی که دادگاه ها می بینند، قانونی شوید و بلیط سرعت را بپردازید. و این، وقتی به داستان انسانی مادران و خانواده‌های بی‌شماری در این نمونه نگاه می‌کنید، که زندگی‌شان زیر و رو شده و به‌طور ملموس ویران شده است، بهایی است که همه ما برای این ایده می‌پردازیم که طمع خوب است و پول درآوردن چیزی است که ما را به حرکت در می‌آورد. کشور و همه در نظام عادلانه است.
و متاسفانه اینطور نیست. و مقررات باید قوی تر باشد. و بسیار سخت است که به حقایق پیرامون بازاریابی چند سطحی نگاه کنیم و بین یک طرح هرمی تمایز قائل شویم. حتی با این قوانین Amway انجام این کار بسیار سخت است. بنابراین فکر می‌کنم این داستان بزرگ‌تر است، آیا چرا یک سیستم وجود دارد؟ چرا این مقررات حتی کافی تلقی می شوند؟ و چرا ما به شواهد قاطع نگاه نمی کنیم که متأسفانه، علیرغم ایجاد ثروت زیاد و با وجود افسانه اقتصاد قطره چکانی و اینکه اگر مقادیر زیادی ثروت برای افراد بالا ایجاد کنیم، به نوعی به این خانواده‌ها که از فرصتی ناامید هستند و از اینکه فقط بخشی از طبقه متوسط ​​باشند، ناامید هستند، علیرغم اینکه در مورد بازاریابی چند سطحی کار نمی‌کنند و علیرغم اینکه این یک طرح هرمی آشکار است، سیستم خود آمریکا از این امر چشم پوشی کرد.
و این داستان بزرگتر است. مهم نیست که مارک و دین چگونه افراد بدی هستند یا اینکه چگونه خرده فروشان دیگر در خط تولید افراد بدی بودند. ما به چنین داستان هایی اعتقاد نداریم. ما معتقدیم که یک سیستم وجود دارد، همه ما شریک جرم هستیم. و علی‌رغم شلیک در فلوریدا، "اوه خدای من، من هرگز درگیر آن نمی‌شوم، به این مکنده‌ها نگاه کن. آنها گرفتار این کلاهبرداری دیوانه کننده شدند. آنها خیلی گنگ هستند.» این درست نیست. همه ما گرفتار چیزهایی می شویم. همه ما کارهایی انجام می دهیم. همه ما در این توهم شریک هستیم که داریم از پس آن برمی‌آییم، وقتی در واقع هر روز به دنبال چیزهایی هستیم. و نوع داستان سرایی ما همدلی و باز کردن قلبمان برای همه از هر طرف است.

میندی:
بنابراین من کاملاً درگیر این موضوع بودم. و من داشتم ویدیو را تماشا می‌کردم و هنوز می‌گفتم: «هی، آن شلوار زیبا به نظر می‌رسد و من هم یکی از آن دامن‌ها را می‌خواهم». قوانین Amway، آیا این قوانین در انتهای ویدیو هستند؟ از آنجایی که وکیل وجود داشت، وکیل زن می گفت که آنها باید سیاست بازخرید، قانون 70 درصد و بیش از 10 مشتری داشته باشند. آیا این قوانین Amway هستند که شما در مورد آنها صحبت می کنید؟

جنر:
اینها اساساً شکل کوتاه قوانین Amway هستند. و من فکر می‌کنم که این همان چیزی است که هر شرکت بازاریابی چند سطحی بدون مظنه به آن نیاز دارد تا به مصرف‌کنندگان محصول ارائه دهد، که در این مورد یک شرکت بازاریابی چند سطحی به عنوان عمده‌فروش عمل می‌کند و افرادی که در حال خرید هستند خرده‌فروشان هستند. و بنابراین تا زمانی که این گزینه‌های اساسی برای خرده‌فروشان بدون نقل قول وجود داشته باشد، که این یک طرح هرمی نیست، این یک شرکت بازاریابی چند سطحی است که به نوعی قانونی است. یا همانطور که دیگران دوست دارند برند خود را تغییر دهند، فروش شبکه ای است یا اصطلاح جدیدی است که به دلیل مطبوعات بد از بازاریابی چند سطحی جذاب تر به نظر می رسد. اما در نهایت اگر مثل اردک راه برود، صدایش شبیه اردک است. این یک اردک است.

اسکات:
جنر، دوست دارید به ما بگویید فرهنگ درون یکی از این شرکت های بازاریابی چند سطحی چیست و چرا و چگونه مردم را به سمت آنها جذب می کند؟

جنر:
بنابراین این یکی دیگر از محورهای اصلی است که من از سرمایه داری سود برده ام و فردی هستم که به شکوفایی و بقای افراد شایسته و همه این چیزهای مختلف در اطراف سرمایه داری اعتقاد دارم، در حالی که فردی بسیار اجتماعی هستم و معتقدم که ما باید شبکه های ایمنی داشته باشد و خدمات ارائه دهد و از طبقه متوسط ​​محافظت بیشتری وجود داشته باشد نقطه، نقطه، نقطه، نقطه، نقطه. بنابراین، می‌خواهم با اذعان به این که همه تعقیب‌های سرمایه‌داری به یک معنا به آنچه می‌گویم هشدار بدهم، اگر به آمریکا نگاه کنید، چه وال استریت، چه حتی دانشگاه، همه چیز تا حدی یک فرقه دارد. ریشه فرهنگ، یک فرقه است. شما باید بخرید، باید طوری لباس بپوشید که مردم لباس می پوشند. شما باید همانطور که مردم صحبت می کنند صحبت کنید. و شما باید تا حدی، مهم نیست که چقدر نوع دوستی دارید، باید کول اید را بنوشید.
و بنابراین من فکر می کنم که آنچه در بازاریابی چند سطحی می بینید شکل افراطی از آن است، که در آن تنها راهی که می تواند کار کند این است که فرهنگ آنقدر محسوس باشد و ما با میل، میل انسانی بازی کنیم. بخشی از ترسی باشید که حتی در محافل مذهبی افراطی می توانید ببینید. بنابراین شما این تلاقی رفتارهای فرقه گونه را می بینید که لازم است و مستقیماً با پول گره خورده است و این ایده انجیل سعادت را می بینید که اگر نامه را در اینجا دنبال کنید و آنچه را که ما انجام می دهیم انجام دهید و به آن گوش ندهید. بیگانگان و به سخنان متنفران گوش ندهید، شما هم مانند سیندی ثروتمند خواهید شد، مانند او خانه ای خواهید داشت. شما می خواهید آن Escalade را داشته باشید، آن Escalade دوتایی با بشقاب های روشویی. شما هم مثل او دو اسکالا با بشقاب های روشویی خواهید داشت.
و من فکر می کنم که این همان چیزی است که بسیاری از زنان به آن جذب شدند. و برای به دست آوردن آن، باید از این مدل پیروی کنید. و بنابراین من نمی گویم که LulaRich، داستان، به هیچ وجه منحصر به فرد است یا LuLaRoe به عنوان یک فرهنگ MLM از هر نظر منحصر به فرد است، اما تا حدی، همه ما در این سیستم، چه پادکست و چه فیلمسازی یا اداره یک استودیوی فیلم، همه ما باید به یک فرهنگ بپردازیم. و وقتی وارد برخی از این محیط‌های با کنترل بالا می‌شوید که … تنها کاری که باید انجام دهید گوگل است، تنها کاری که باید انجام دهید این است که به کسی که دو ماه پیش به دلیل یک تجربه بد ترک تحصیل کرده است، گوش دهید، و ممکن است در مورد اینکه یا نه این شرکت نمی تواند این رویا را فراهم کند که شما را فروخته است. و بنابراین، کاری که بازاریابی چند سطحی انجام می‌دهد، این است که مانند یک فرقه عمل می‌کند، زیرا اساساً سعی می‌کند اطلاعات را تا آنجا که ممکن است کنترل کند، زیرا فقط در آن محیط مصرف‌کننده بدون نقل قول می‌تواند از صمیم قلب به این مأموریت اعتقاد داشته باشد.
چون دومی که شروع به اجازه دادن به فرآیند علمی کردید... برو با مردم صحبت کن، از فلانی بپرس که چه کسانی از تحصیل خارج شده اند. دومی که این کار را انجام می دهید، مانند خانه ای از کارت شروع به از هم پاشیدن می کند.

میندی:
آیا می توانید در مورد ساختار پرداخت در LuLaRoe صحبت کنید؟ چگونه شروع شد و چگونه در طول زمان تغییر کرد؟

جنر:
من فکر می کنم که تا آنجا که جزئیات و آمار در مورد آن وجود دارد، شما وضعیتی با LuLaRoe و سایر شرکت هایی دارید که شبیه به هم هستند زیرا می توانند کارهای خاصی را در ابتدا انجام دهند، در حالی که در حال رشد هستند. به عنوان مثال اشاره کردید که اولین باری که ساق و کیفیت آن را دیدید و یک جفت از آن ساق می خواستید. خوب، زمانی بود که تقریباً شبیه غرب وحشی بود، خرده‌فروشان جدید می‌توانستند پول زیادی به دست بیاورند، زیرا به اصطلاح پول پایینی زیادی وجود داشت، افراد زیادی را می‌توانستید استخدام کنید و بفروشید. شما می توانید این رویدادها و نمایش های تنه را داشته باشید و خانه ای را تصاحب کنید و انرژی در آن وجود داشت. و در همان زمان، مارک و دین در حال نگه داشتن ساق‌ها و لباس‌ها در گاراژ خود بودند، و سپس به یک انبار کمی بزرگ‌تر و سپس یک انبار دیگر رفتند و از درزها می‌ترکیدند.
و در آن مرحله، آنها توانستند به همه خرده فروشان بگویند که این ساق های نرم کره ای در آمریکا ساخته شده اند. و من فکر می کنم با هر چیزی چه اتفاقی می افتد این است که شما فقط می توانید آن سطح از کیفیت و آن سطح از رفاه را برای مدت طولانی حفظ کنید. و من فکر می‌کنم MLMها، طرح‌های هرمی، پوشش عالی برای سیستم در کل هستند. و بنابراین هر چه بزرگتر شوید، کیفیت بیشتر آسیب می بیند، فرصت کمتری وجود دارد. ما متاسفانه نمی توانیم. ما درختانی نداریم که روی آن‌ها پول رشد کنند و کارخانه‌ای نداریم که بتواند ساق‌های نرم کره‌ای را با الگوهای بی‌پایان و به اصطلاح، بدون شروع به مشکلات تولید یا زمان‌بندی برای شما بسازد. و بنابراین شما یک تلاقی اضافی از مسائل را می بینید. وقتی LuLaRoe به یک اندازه خاص تبدیل می‌شود، باید جهانی شوند، و اکنون ناگهان آنها بخشی از این داستان دیگر هستند، که می‌توانید در شرکت‌هایی مانند H&M یا Forever 21 یا Urban Outfitters مشاهده کنید تا این کار را حفظ کنید. به نوعی تقاضا، آنها باید در آنچه مد سریع نامیده می شود شرکت کنند و اکنون باید از کارخانه های خارج از کشور استفاده کنند.
و حالا یکدفعه کیفیت عوض شده و حالا یکدفعه برخی از خرده فروشان می گویند که اجناسشان مثل دستمال توالت خیس است و در دستانشان خراب می شود و به خاطر رفتنشان چیزهایی با کپک می گیرند. کالا به مدت دو ماه در پارکینگ است. بنابراین من فکر می‌کنم که همه اینها در ساختار پرداخت منعکس می‌شود که در ابتدا اگر به عضویت درآمدید، درآمد خوبی کسب کردید، و اگر در وسط به آن ملحق شدید، فقط به نتیجه رسیدید. و اگر در پایان ملحق شدید، خوب [نامفهوم 00:29:03] خوش شانس نبودید.

اسکات:
بله، فکر می کنم در مستند، فکر می کنم به نظر می رسید که یکی از مشاوران یک محصول را 63,000 دلار خرید و آن را به قیمت 78,000 دلار ورق زد. این یک 15 گرند جالب در یک ماه است، اما چک های پاداش 51,000 دلار در تور سود خالص بود. آیا می‌توانید ساختار تشویقی برای شرکت‌کنندگان در این طرح را با ما آشنا کنید و این که چگونه به مشوق‌های واقعاً منحرف منجر شد؟

جنر:
بنابراین این دقیقاً در قلب این است که یک شرکت بازاریابی چند سطحی، نقل قول بدون نقل قول، و آنچه که یک طرح هرمی است. و در هسته خود، یک طرح هرمی بسیار بیشتر در مورد جذب اعضای جدید است تا فروش کالا، زیرا شما در تلاش برای رشد و رشد و رشد هستید، به این ترتیب که برای استخدام خود انگیزه دریافت می کنید، نه برای فروش. کالا و بنابراین، آنچه من فکر می کنم هدف برخی از مقررات این است که آن را جبران کند. و برای پاسخ به سوال شما، و این به سوال اصلی شما برمی گردد، در ابتدا، مردم صدها هزار دلار از جوایز کسب می کردند و فقط همانطور که شما گفتید حاشیه سه رقمی یا چهار رقمی از فروش کالاهای خود بدست می آوردند. . و بنابراین اگر به آن به عنوان یک واقعیت ساده نگاه کنید، پاداش برای استخدام افراد بود. پاداش صرفاً آوردن مردم بود و میلیون‌ها نفر از آنجا به دست می‌آمدند.
و ما یک لحظه شگفت‌انگیز داریم که در قسمت سوم رخ می‌دهد که در آن چک مقوایی تقریباً ناشر غول‌پیکر را که به یکی از اعضای اولیه داده شده است، بررسی می‌کنیم. و در میان جمعیت، شما تعداد زیادی خرده فروش مشتاق دارید، برخی از آنها که به تازگی اولین بسته خود را خریداری کرده اند. و بخشی از فرهنگ یا فرقه این بود، شما باید به رویدادها بیایید، باید به سفرهای دریایی بیایید، باید با برندگان معاشرت کنید. و اینجا در آن رویداد با همه این خرده فروشان مشتاق، آنها شاهد دریافت چک یک میلیون دلاری یک خرده فروش اولیه هستند. و بنابراین، اگر در میان جمعیت باشید، به این فکر می کنید: «من نیز اگر سخت کار کنم، می توانم یک میلیون دلار درآمد داشته باشم، زیرا اینجا آمریکاست. و بنابراین، تنها کاری که باید انجام دهم این است که سخت کار کنم و از قوانین پیروی کنم، مانند این زنان، و من هم روزی آن مقوای بزرگ را بررسی خواهم کرد.»
اما چیزی که آنها به هیچ کس در میان جمعیت نگفتند این بود که اکثر آن چک ها از پاداش بود، نه از فروش هر محصولی که این زنان در میان جمعیت خریده بودند و نه از آسیاب بودن و نمایش های بزرگ و ساختن صندوق عقب. حاشیه های روی ساق شما از جذب افراد بود. و اگر به مرحله پایانی آن نگاه کنید، هیچ فردی برای استخدام برای دریافت پاداشی به این بزرگی باقی نمانده است، و هیچ خط پایینی روی این سیاره باقی نمانده است. و یکی از کارهای بزرگی که ما می‌توانیم در این فیلم انجام دهیم این است که به شما نشان می‌دهیم که چگونه مردم را در سیاره زمین کم می‌کنید تا یک شرکت بازاریابی چند سطحی را حفظ کنید و ساختار پاداشی که برای افراد بالادست وجود دارد. . بنابراین مهم نیست که چگونه آن را بازی می کنید، از نظر ریاضی، افراد کافی در سیاره زمین وجود ندارند که خط پایین شما هرگز شبیه خط پایین کسی باشد که در ابتدا آنجا بوده است. و این توهم است و تقلب اینجاست.

اسکات:
فقط برای افرادی که هنوز این مستند را ندیده‌اند، می‌توانید جزئیات نحوه جمع‌آوری چک پاداش و نحوه عملکرد ساختار پرداخت در LuLaRoe را بررسی کنید، تا بتوانیم آغاز تحلیل‌های شما را بفهمیم که تعداد افراد کم شده است. و چگونه کسی می تواند چک یک میلیون دلاری بگیرد؟

جنر:
بنابراین نحوه عملکرد بازاریابی چند سطحی شبیه به یک طرح هرمی کلاسیک است که در آن دومی که وارد می‌شوید، هر کسی که در نتیجه شما وارد می‌شود، از جمله افرادی که در نتیجه شخصی که در نتیجه شما وارد شده‌اند، وارد می‌شوند. به شما پاداش داده می شود و بنابراین، اگر در ابتدا آنجا هستید یا در سطح دوم یا حتی سوم هستید، که هیجان انگیزترین زمان برای عضویت در یک شرکت بازاریابی چند سطحی است، به این معنی است که 10 نفری که استخدام می کنید، که نه تنها برای استخدام 10 نفر از آنها پاداش دریافت می کنید، بلکه هر یک از آنها می رود و 10 نفر را جذب می کند، و تقریباً مانند مافیا یا چیزی دیگر، به شما ضربه می زند. و بنابراین، در لگد زدن شما، اکثریت پول به بنیانگذاران داده می شود، زیرا آنها در بالاترین سطح قرار دارند.
بنابراین بنیانگذاران این سازمان، این یک دموکراسی نیست، این یک نوع جامعه برابری طلب یا یک تعاونی نیست. پول بالا می رود و فریب به سمت پایین می رود. و بنابراین اساساً، اگر در ردیف دوم یا سوم قرار داشتید، قول مارک و دین به شما محقق شد. شما ماه به ماه و ماه به ماه چک پاداش صد هزار دلاری می زدید. و شما آنها را با خلبان خودکار می ساختید زیرا اکنون، 10، 20 یا صد نفری که شما استخدام کرده اید، هر کدام صد نفر را جذب کرده اند، و آن صد نفر اکنون هر یک صد نفر را جذب کرده اند، و اکنون آن صد نفر از صد نفر، در حال خراشیدن پایین برای هر کدام 25 یا 20 یا 75 عدد هستند. زیرا چیزی که آنها به کسی نگفته اند این است که XNUMX خرده فروش به علاوه در میرتل بیچ وجود دارد.
بنابراین اگر در میرتل بیچ ثبت نام کردید و فکر می‌کردید فرصت خوبی دارید، از آن استفاده می‌شد. این نه تنها برای فروش کالا مورد استفاده قرار گرفت، زیرا در همه جا فروشندگانی وجود داشتند، بلکه برای خرده‌فروشان اضافی نیز مورد استفاده قرار می‌گرفت، که این همان چیزی است که شما چک جایزه خود را از آن دریافت می‌کردید. بنابراین مهم نیست که چگونه به آن نگاه کنید، برای همه کار نمی کند. اما پسر، اوه پسر، این پاداش ها برای افرادی که در ابتدا به آن پیوستند عالی بود.

اسکات:
اما به طور خاص، دلیل این اتفاق این است که افرادی که شما استخدام می‌کنید برای ورود به سازمان، هزینه ورودی پرداخت می‌کنند، فکر می‌کنم 5,000 دلار بود؟

جنر:
یک فرهنگ وجود داشت. و بنابراین اساساً، شما یک هزینه ورودی سطح پایه دارید. و این یکی از چیزهایی است که اگر به نحوه تغییر LuLaRoe از زمان رسوایی اطراف شرکت نگاه کنید، آنها این هزینه ورودی را بسیار پایین تر آوردند زیرا کاملاً روشن شد که اساساً مردم را متقاعد به بدهی و رهن کنند. خانه‌شان، برای قرض گرفتن پول از خانواده‌شان، گدایی، قرض گرفتن و سرقت هر چیزی که می‌توانستند، زیرا به خرید 5,000 دلاری نیاز داشتند، زیرا فقط با 5,000 دلار می‌توانستند انواع مختلفی را به مشتریان خود ارائه دهند. و این حس روشنایی گاز، که یکی دیگر از چیزهایی است که در فرقه ها رایج است، این ایده ای است که من به شما می گویم که وقتی هوا آفتابی است، باران می بارد. این ایده که من این اطلاعات را به شما می‌دهم و زمانی که شما در چشمان خود آن را به تصویر می‌کشم، می‌تواند چیز دیگری را ببیند. و یکی از جنبه های آن این بود که از شما خواسته شد برای خرید این کالا پول زیادی بپردازید تا بخشی از سازمان شوید و سپس به شما گفتند که این یک مزیت است که نمی توانید کالا را انتخاب کنید.
و اینکه یک جعبه اسرارآمیز معادل خرید 5,000 دلاری شما ظاهر می‌شود، و در جعبه حس هیجان و نوید وجود دارد، و جعبه‌گشایی خرید ورودی شما یک رویداد تشریفاتی بود. خب واقعا این چی بود؟ این راهی برای گفتن بود: «ما نمی‌دانیم چگونه با این شلنگ آتش‌نشانی سفارش‌ها رفتار کنیم و فقط باید برخی چیزها را بدون اینکه بدانیم چیست، در این جعبه بکوبیم. و مردم باید به این موضوع مانند یک نعمت نگاه کنند، در حالی که واقعاً یک مشکل است." و به این ترتیب، زنان کیت های اولیه 5,000 دلاری سفارش می دادند و یک دسته اردک لنگ می گرفتند. آنها شلوارهای ساق همبرگر را با همبرگر روی فاق می‌گرفتند. آنها طرح هایی از برج کج پیزا را دریافت می کردند که شبیه فالیک است. همه این اردک ها یا خرهای لنگ، همانطور که روبرتا بلوینز آنها را نامیده است. آنها تک شاخ نبودند.
بنابراین آنها این اصطلاحات را مانند یونیکورن به عنوان اصطلاحی برای یک استارت آپ به کار بردند، که برای همه مقاصد، LuLaRoe یک تکشاخ بود. آنها یک استارتاپ بودند که در عرض چند سال به سمت ارزش گذاری یک میلیارد دلاری پیش می رفت. و ساق ها را تک شاخ می نامیدند، اما در واقع، شما جعبه را باز کردید و الاغ داشتید.

میندی:
یک قسمتی بود، من در واقع نقل کردم، این را کلمه به کلمه یادداشت کردم. در یک نقطه، مصاحبه‌کننده، که می‌توانست شما باشد، بلافاصله پس از آن چک از مارک می‌پرسید، چک 1.4 میلیونی بود. و من فقط این را می دانم زیرا به معنای واقعی کلمه دیگر تماشا نکردم، حدود 45 دقیقه پیش آن را تمام کردم. از مارک می‌پرسید: «آیا فکر می‌کنید این تصور آسان است که راه کسب درآمد در LuLaRoe استخدام افراد است؟» چون از او بی‌پرده پرسیدی: «این چک برای چه بود؟» و او گفت: "این پاداش او بود، پاداش استخدام او." ربطی به میزان فروش آن شخص نداشت. و مارک پاسخ داد: "تشخیص دستاوردهای بزرگ برای گمراه کردن نیست، بلکه برای الهام بخشیدن است. و اگر توسط آن گمراه شدید، این به عهده شماست.» و من اول از همه به او تبریک می گویم که به خاطر گفتن این جمله به او خندیدم زیرا این خیلی پوچ است. وقتی چک 1.4 میلیون دلاری به کسی می‌دهید و می‌گویید: "متشکرم، این برای تمام زحمات شماست." همه کار سخت شما فروش است؟ نه، تمام تلاش شما، جذب افراد بیشتر.

جنر:
من فکر می کنم این یک نکته عالی است. و بسیاری از ما در زمینه مصاحبه خود به این لحظات برخورد می کنیم و مانند این است که اسبی را به سوی آب می بریم و او آن را نوشیده است. من یک لحظه واقعاً جالب در مورد اخلاق و اخلاق دارم، زیرا وقتی از دین پرسیده شد که او این کار را از فروش شلوارهای ساق ساخته است، پاسخ می دهد، او یک آدم کش بود و شلوارهای شلوار زیادی فروخت. و یکی از مولفه های اصلی این فرهنگ خاص نیز همین پوشش مسیحی بود. صداقت، شفقت، رحمت. مارک و دین بخشی از کلیسای LDS هستند و بسیاری از اعضا بخشی از کلیسای LDS، کلیسای مقدسین آخرالزمان، که مردم از آن به عنوان مورمون یاد می کنند، بودند. و این همپوشانی از ارزشهای خانوادگی خوب و صادقانه وجود داشت. و در آن لحظه، فکر می‌کنم مارک این جمله پدرسالارانه‌اش را می‌گوید: «اجازه دهید پرونده را در اینجا تصحیح کنم.
از فروش نبود، اینها از پاداش بود، اما بگذارید روی این سگ تاکسیدو بگذارم و به شما بگویم که اینها برای پاداش بود. اما اگر فکر می‌کنید که این یک مشکل است، مشکل خود شما هستید.» و من فکر می‌کنم این اساساً کاری است که انجیل رفاه انجام می‌دهد، این است که به شما می‌گوید اگر مشکلی پیش می‌رود، به خاطر شماست. و جنبه های خاصی از آن در مورد شخصیت اخلاقی و انتخاب های زندگی وجود دارد که واقعاً ارزشمند هستند. اما وقتی آنها را در سرمایه داری در مراحل آخر به کار می برید و این ایده را به کار می گیرید که یک طبقه کامل از مردم وجود دارند که مسلماً 99٪ از جمعیت در معرض این موضوع هستند و اگر به آنها یک صورتحساب کالایی را بفروشید معیوب است و سپس به آنها بگویید که به خاطر آنها معیوب است، شما در واقع کاری بسیار متفاوت از تشویق آنها برای یافتن بهترین خود انجام می دهید.
داری ازشون کلاهبرداری میکنی و در این مثال، با ارائه یک چک به مبلغ بیش از یک میلیون دلار که 99٪ افراد در آن جمعیت فکر می کنند مربوط به کیت شروع 5,000 دلاری یا آن اخلاق آسیاب یا هر چیز دیگری است، در حالی که واقعاً مربوط به استخدام مستقیم است و وجود دارد. افراد زیادی روی سیاره زمین وجود ندارند که بتوانند آن را بررسی کنند. هیچ یک از آنها در جمعیت نتوانست آن چک را انجام دهد، چه برسد به پنج نفر، چه برسد به 10 نفر، چه برسد به همه آنها. آن وقت شما دارید کاری به مراتب متفاوت از تشویق بهترین شخصیت اخلاقی در آنها انجام می دهید، آنها را فریب می دهید.

میندی:
حرکت به سمت رشد این شرکت. بیایید در مورد رسانه های اجتماعی صحبت کنیم زیرا این شرکت تقریباً در همان زمانی شروع به کار کرد که این افزایش شهاب سنگ در رسانه های اجتماعی واقعاً شروع به اوج گرفتن کرد. آیا می توانید در مورد اینکه چگونه رسانه های اجتماعی در رشد شرکت های بازاریابی چند سطحی به طور کلی و به طور خاص در LuLaRoe نقش داشتند صحبت کنید؟

اسکات:
آره و در تداوم بخشیدن به فرهنگی که به تازگی درباره آن توضیح دادید، در چند دقیقه آخر در اینجا توضیح دادید، چگونه لولارو از رسانه های اجتماعی برای مهار آن استفاده کرد؟

جنر:
شما نمی توانید ظهور LuLaRoe را به عنوان یک شرکت داشته باشید، نمی توانید شکم باورنکردنی جشنواره Fyre را داشته باشید و احتمالاً نمی توانید فضای سیاسی را که در حال حاضر بدون رسانه های اجتماعی داریم، داشته باشید. و کاری که رسانه‌های اجتماعی انجام می‌دهند این است که به ما امکان می‌دهد یک واقعیت را انتخاب کنیم و به افرادی که از مدیریت یک واقعیت سود می‌برند، اجازه می‌دهد تا پیشرفت کنند. و قبلاً مجبور بودید خانه به خانه بروید. اگر فروشنده Amway بودید، باید خانه به خانه می رفتید و مردم باید به سفیدی چشمان شما نگاه می کردند و تصمیم می گرفتند که آیا می خواهند چیزی بخرند یا خیر. و اکنون با رسانه های اجتماعی، آنها می توانند به ماشین شما نگاه کنند، آنها می توانند به خانواده شما نگاه کنند و می توانند به ایده شما و نحوه ارائه خود نگاه کنند و از این طریق تصمیم بگیرند. و این همان کاری است که همه در فرهنگ ما در حال حاضر انجام می دهند.
ما بیشتر وقت خود را صرف نگاه کردن به گوشی خود می کنیم تا اینکه به گل ها یا آسمان یا افراد واقعی در مقابل خود نگاه کنیم. و بنابراین من فکر می کنم که بدون رسانه های اجتماعی نمی توان بازاریابی چند سطحی را به روش امروزی داشت. و رسانه های اجتماعی موتوری باورنکردنی برای رشد هستند که در آن می توانید از صحنه منفجر شوید و دیگر نیازی به رفتن خانه به خانه ندارید، همان طور که دیگر نیازی نیست به عنوان یک سیاستمدار خانه به خانه بروید، و دیگر نیازی به رفتن ندارید. به عنوان خرده فروش یک محصول جدید خانه به خانه بروید. شما فقط می توانید یک حضور عالی در رسانه های اجتماعی داشته باشید و می توانید به میلیون ها و میلیون ها نفر دسترسی داشته باشید. و اگر اخلاقی وجود نداشته باشد و پیگیری نشود و کد رفتاری وجود نداشته باشد و غرب وحشی و وحشی باقی بماند، شما فروشنده روغن مار استروئیدی خواهید داشت که می تواند از توهم چیزی برای ارائه استفاده کند. واقعیتی که واقعی نیست
و من فکر می کنم که بسیاری از زنان رویایی را که صرفاً در رسانه های اجتماعی وجود داشت، خریدند. و برای پیشبرد این نقطه، Facebook Live به تازگی بسیار محبوب شده بود. و از طریق فیس‌بوک لایو بود که رویدادهای فروش رخ می‌داد و فرهنگ فروش رویدادها و شور و اشتیاق که آنها بخشی از چیزی زنده بودند و فروشندگان این هویت‌ها را در رسانه‌های اجتماعی از طریق فیس‌بوک لایو توسعه می‌دادند. و واقعاً اینجاست که شاهد افزایش سرسام آور فروش بودید. و بنابراین بدون رسانه های اجتماعی نمی توانید رشدی در این سطح داشته باشید. و اگرچه رسانه‌های اجتماعی، همه ما می‌خواهیم باور کنیم که تکثیر اطلاعات چیز خوبی است، و تا حدی هم همینطور است، این به این ایده برمی‌گردد که ما و آیا در جامعه‌ای پس از حقیقت زندگی می‌کنیم که در آن حقایق و حقیقت دیگر نمی تواند وجود داشته باشد زیرا این یک ماجراجویی است که خودتان از میان انبوهی از چیزهایی که واقعی نیستند انتخاب کنید.
و بنابراین، اگر غریزه اولیه انسان این است که سر خود را در شن و ماسه قرار دهید، وقتی در شبکه های اجتماعی می روید، باید این کار را انجام دهید، و زمانی که در تجارت هستید باید این کار را انجام دهید. و آنچه در نتیجه اتفاق می‌افتد این است که مردم در نهایت برای چیزی که به نظر می‌رسد قلاب، خط و غرق می‌شوند. و من فکر می کنم بزرگترین پیام LuLaRoe و LulaRich به عنوان یک داستان، و برای کسانی که آن را ندیده اند، در آمازون پرایم است و همه ما باید به خاطر داشته باشیم که چه در تجارت باشد، چه در سیاست، یا در مورد ما جامعه، اگر آنقدر خوب باشد که درست باشد، درست نیست.

اسکات:
این عالیه جنر، مردم کجا می توانند آثار شما، فهرستی از آنها را پیدا کنند، غوطه ور شوند و واقعاً خود را در داستان هایی که باید بگویید غرق کنند؟

جنر:
من واقعاً مردم را تشویق می کنم که به کارهای ما به 10 سال قبل نگاه کنند. می‌توانید کارهای ما را در همه پلتفرم‌های پخش جریانی اصلی پیدا کنید. می‌توانید Time، The Kalief Browder Story را تماشا کنید، که یک قطعه قطعی در مورد نژاد و سیستم عدالت کیفری بود، و فیلم کالیف برودر در نتفلیکس. داستان ما درباره خانواده تریون مارتین و تولد زندگی سیاهان مهم است در آمازون است. نگاه باورنکردنی ما به سفر یک پدر برای انتقام از قتل پسرش و کشف ناآگاهانه اپیدمی مواد افیونی در نتفلیکس است. به این میگن داروساز و البته، Fyre Fraud در Hulu است. ما دوست داریم فکر کنیم از این دو مستند بهتر شدیم. یکی دیگر در نتفلیکس وجود دارد، کلاه بر سر رقبای ما. فکر می‌کنم بدون این دو فیلم، آنها به ترتیب به این بزرگی نمی‌بودند، اما فیلم ما در Hulu است و می‌توانید LulaRich را در Amazon Prime بگیرید. و به سادگی The Cinemart را گوگل کنید. برای دیدن فیلم های جدید به وب سایت ما مراجعه کنید.
دسته اینستاگرام من جنر فورست است. خیلی ساده است، فقط اسم من است و بینندگان را تشویق می کنم که آن را ببینند. و همانطور که در گذشته انجام داده ام، هر زمان که در یک فروم عمومی مانند این هستم، ترسی ندارم که ایمیل مستقیمم را به شما بگویم. و ایمیل مستقیم من است [ایمیل محافظت شده] و اگر می‌خواهید فیلم‌ساز شوید یا داستانی دارید یا فقط می‌خواهید در مورد بخشی از کار ارتباط برقرار کنید، من در دسترس هستم، قابل دسترس هستم و فکر می‌کنم مهم است که در کسب و کارمان واقعی باشیم و شما می توانید در هر زمان با من تماس بگیرید

اسکات:
عالی. خوب خیلی ممنون ما قدردان آن هستیم.

جنر:
از هر دو شما متشکرم، مصاحبه عالی بود، واقعاً از آن تشکر می کنم.

میندی:
بسیار خوب، جنر اول، مستندساز مستند LulaRich، داستان LulaRoe، شرکتی که شلوارهای ساق و دامن می فروشد و انواع چیزهای دیگر بود. اسکات، چیزی یاد گرفتی؟

اسکات:
من خیلی چیزها یاد گرفتم و واقعاً وقتی مستند را تماشا کردم به این نتیجه نرسیدم که او هم پشت مستند جشنواره فایر بود، یا حداقل یکی از آنها، بهتر از این دو. کمی به او می دهیم…

میندی:
Fyre Fraud.

اسکات:
بله، من هنوز یکی دیگر را تماشا نکرده‌ام، اما واقعاً می‌خواهم... فکر می‌کنم باید بیشتر در کارهای او غوطه‌ور شوم و مشتاقانه منتظر یادگیری از داستان‌های دیگری هستم که او باید بگوید. نکته ای که او به ما اشاره کرد این است که یکی از این داستان ها را پوشش نمی دهد مگر اینکه بنیانگذار یا رهبر سازمانی که او مستند می کند، حدس می زنم این کلمه در فضای مستند باشد، مایل باشد با او چت کند و واقعاً طرف آنها را به اشتراک بگذارد. داستان را باز کنید تا بتواند همه جوانب آن را بشناسد. و واقعاً به نظر او، همانطور که چندین بار اشاره کرد، مربوط به افراد سازمان نیست. در حالی که ممکن است بازیگران بدی وجود داشته باشند، اما واقعاً داستان این نیست. داستان در مورد سیستم ها و آسیب هایی است که آنها می توانند وارد کنند. و این مشکل در طرح‌های هرمی بازاریابی چند سطحی است، این سیستمی است که واقعاً می‌تواند به مردم در مقیاس بزرگ آسیب برساند.

میندی:
من از آنچه در پایان گفت خوشم می آید، اگر به نظر می رسد که خیلی خوب است که درست باشد، خیلی خوب است که درست باشد، درست نیست. و منظورم این است که تقریباً برای همه چیز صادق است. اگر به نظر می رسد که آنقدر خوب است که واقعیت داشته باشد، درست نیست، در دام آن نیفتید. و با فروش ساق به دوستان خود در خانه خود در آخر هفته نمی توانید میلیونر شوید. اون اتفاق نمی افته. حالا مردم از طریق LuLaRoe میلیونر شدند، اما با فروش میلیونر نشدند. آنها با ثبت نام افراد زیر آنها میلیونر شدند

اسکات:
میلیونر شدن به عنوان یکی از افراد برتر در یکی از این شرکت‌های بازاریابی چند سطحی بسیار سرگرم‌کننده‌تر است تا با خرج کردن بسیار کمتر از درآمدتان، 10 تا 1000 سال کنار گذاشتن، سرمایه‌گذاری پیوسته در دارایی‌های تولید درآمد که به آرامی قدردانی می‌کنند و پول نقد تولید می‌کنند. جریان و صرف 5,000 تا XNUMX ساعت خودآموزی در مورد امور مالی شخصی و سواد مالی. اما من رویکرد ترجیحی خود را دارم.

میندی:
من ترجیح می دهم این کار را بکنم تا اینکه هر آخر هفته شلوار ساق بفروشم. باشه، اسکات، باید از اینجا برویم؟

اسکات:
اجازه دهید آن را انجام دهد

میندی:
این اولین قسمت از پادکست تاریخچه پول ما را به پایان می‌رساند. او اسکات ترنچ است و من میندی جنسن هستم که می‌گویم کشدار بمان.

اسکات:
اگر از قسمت امروز لذت بردید، لطفاً یک بررسی پنج ستاره در Spotify یا Apple به ما بدهید. و اگر به دنبال محتوای پول بیشتری هستید، از کانال YouTube ما در youtube.com/biggerpocketsmoney دیدن کنید.

میندی:
Bigger Pockets Money توسط Mindy Jensen و Scott Trench ساخته شده است. این توسط کایلین بنت تهیه شده است، تحقیق و نگارش آن توسط آنا کوچارت انجام شده است. تحقیق و نگارش تکمیلی توسط Kailyn Bennett، ویرایش توسط Exodus Media، Copywriting توسط Nate [نامفهوم 00:50:37]. در آخر، یک تشکر بزرگ از تیم Bigger Pockets برای امکان پذیر ساختن این نمایش.

پادکست را اینجا تماشا کنید

[محتوای جاسازی شده]

به ما کمک کنید تا به شنوندگان جدید دسترسی پیدا کنیم آیتونز با گذاشتن امتیاز و بررسی برای ما! فقط 30 ثانیه طول می کشد. با تشکر! ما واقعا از آن قدردانی می کنیم!

در این قسمت ما پوشش می دهیم

  • تاریخچه طرح های هرمی و MLM و چگونه آنها در آمریکا محبوب شدند
  • MLM ها در مقابل طرح های هرمی و تفاوت های ضعیف بین این دو نوع کسب و کار
  • La فرهنگ فرقه مانند که در داخل یک MLM وجود دارد و پرچم های قرمز آشکار که بیرون می زنند
  • La ساختار پرداخت نادرست MLMها و چگونه آنها به طور مصنوعی وعده بازگشت که دستیابی به آنها غیر ممکن است
  • چگونه رسانه های اجتماعی و پست های زنده باعث شد آتش MLM حتی سریعتر رشد کند
  • چگونه شرکت های هرمی با ترس مردم بازی می کنند و ناامیدی برای پیوستن به آنها
  • و So خیلی بیشتر!

پیوندهایی از نمایش

آیا می‌خواهید در مورد حامیان مالی امروز بیشتر بدانید یا خودتان شریک BiggerPockets شوید؟ ما را بررسی کنید صفحه حامی!

یادداشت توسط BiggerPockets: اینها نظرات نوشته شده توسط نویسنده هستند و لزوماً نظرات BiggerPockets را نشان نمی دهند.

تمبر زمان:

بیشتر از جیب های بزرگتر