مشاهده گرین: بر هم زنندگان معاملات املاک اجاره ای که می توانند جریان نقدی شما را از بین ببرند

مشاهده گرین: بر هم زنندگان معاملات املاک اجاره ای که می توانند جریان نقدی شما را از بین ببرند

گره منبع: 1992204

برای ملک اجاره ای "معامله شکن" میتوانست خودت را بکش جریان نقدی? چه زمانی زمان مناسب برای پس انداز را متوقف کنید و شروع به سرمایه گذاری کنید? و پس از ضربه زدن چه کاری باید انجام دهید درآمد غیر فعال اهداف؟ اینها همه سؤالاتی هستند که سرمایه گذاران روزمره املاک و مستغلات مانند شما و در این قسمت از آنها می پرسند دیدن گرین، دیوید تمام پاسخ های مورد نیاز را ارائه می دهد. بنابراین، چه تازه شروع کرده اید، چه زمان سرمایه گذاری را زیر سوال ببرید، یا آماده باشید زود بازنشسته شدن اما نمی خواهید از تصمیم خود پشیمان شوید، این قسمت برای شماست!

دیوید گرین، سرمایه گذار متخصص، نماینده، کارگزار و میزبان پادکست شما، می تواند به شما کمک کند به اهداف ثروت‌سازی خود برسید سریعتر از همیشه این بار، دیوید به تشریح سه رکن پس انداز و سرمایه گذاری و اینکه چگونه پیروی از این دستورالعمل ساده می تواند شما را از این امر باز دارد از دست دادن تمام ثروت خود در یک لحظه بعد، در مورد اینکه آیا یا نه بحث می کنیم پرداخت یک ملک اجاره ای در بی ثباتی امروز معنا پیدا می کند نرخ بهره محیط و چگونگی تورم سرمایه گذاری در املاک و مستغلات را بیش از هر زمان دیگری چالش برانگیز می کند. در نهایت، ما به "معامله شکنان" ملک اجاره ای و آنچه که نماینده شما باید قبل از خرید معامله به شما بگوید، می پردازیم.

می خواهید از دیوید یک سوال بپرسید؟ اگر چنین است, سوال خود را اینجا مطرح کنید بنابراین دیوید می تواند در قسمت بعدی Seeing Greene به آن پاسخ دهد. پرش کنید انجمن های BiggerPockets و نظر سرمایه گذاران دیگر را بپرسید، یا دیوید را در اینستاگرام دنبال کنید برای اینکه ببینید او چه زمانی پخش زنده می‌شود تا بتوانید به پرسش و پاسخ زنده بپردازید و پاسخ سؤال خود را در محل دریافت کنید!

اینجا کلیک کنید برای گوش دادن به پادکست های اپل

پادکست را از اینجا بشنوید

متن را اینجا بخوانید

دیوید:
این پادکست BiggerPockets، نمایش 735 است.
واقعیت این است که هر ملکی که من تا به حال در حرفه خود دیده ام مطابق با کد نیست. باشه؟ اکثر شهرهای منطقه خلیج که در آن زندگی می کنم از شما می خواهند که اگر کفپوش را عوض کنید، اگر شیر آب را عوض کنید، اگر محوطه سازی خود را در حیاط عوض کنید، مجوز دریافت کنید. اگر واقعاً به آنچه شهر از شما برای دریافت مجوز می خواهد نگاه کنید، همه چیز است.
حتی خانه‌هایی که مانند خانه‌های جدید ساخته می‌شوند، با همه چیز سازگار نیستند. اکنون، این بدان معنا نیست که گرفتن مجوز اشکالی ندارد. این فقط به این معنی است که فوراً یک معامله شکن نیست زیرا چیزی مجاز نیست.
چه خبره همه نام من دیوید گرین است و اگر نمی دانید، اکنون می دانید. این بهترین، بزرگترین و بدترین پادکست املاک و مستغلات روی کره زمین است و ما اینجا هستیم تا با شما صحبت کنیم. در اپیزود امروز، نمایشی به سبک Seeing Greene، من از شما، جامعه BiggerPockets سؤال می‌کنم و به آنها پاسخ می‌دهم تا همه بشنوند، و پسر آیا این سرگرم کننده است.
ما وارد مسائل سختی می‌شویم که اغلب از آنها پرسیده نمی‌شود، و من از پاسخ دادن به سؤالات چالش‌برانگیز لذت بردم. این موارد شامل موضوعاتی مانند، «چه مقدار از پولی که در پس‌انداز به دست می‌آورم باید سرمایه‌گذاری کنم؟ آیا فرمولی وجود دارد که باید از آن پیروی کنم؟» «آیا باید املاک موجودی را که در حال حاضر دارم پرداخت کنم یا باید به گسترش ادامه دهم؟ من مطمئن نیستم که راه درست برای من چیست." و، "من در حال خرید ملک هستم، اما همه چیز مجاز نیست. آیا باید با آن پیش بروم یا نه؟ از کجا بدانم از این چه باید بکنم؟» همه اینها و بیشتر در برنامه امروز.
قبل از اینکه به آن بپردازیم، یک نکته سریع برای شما دارم. این برای من بسیار نزدیک و عزیز است و امیدوارم همه شما از نزدیک گوش کنید.
ایجاد ثروت چیزی فراتر از خرید ملک است. من می دانم که شما اینجا هستید تا در مورد سرمایه گذاری املاک و مستغلات بیاموزید و این چیزی است که این نمایش دارد. اما اشتباه است که به شما نگوییم اگر می خواهید ثروت بسازید، باید پول خود را نیز پس انداز کنید. حالا این مثل این است که به شما بگویم باید سبزیجاتتان را بخورید. من می دانم که هیچ کس آن را دوست ندارد، اما توجه داشته باشید که پول شما به کجا می رود.
ردیابی هزینه های شما بسیار خسته کننده است، اما فوق العاده ثمربخش است. من این را در جوامعی که مدیریت می‌کنم به اشتراک می‌گذارم، همه افرادی که مرا دنبال می‌کنند، به همه می‌گویم، ما یک رکود در راه داریم. هر دلاری که به دست می آورید باید محافظت شود. افرادی هستند که می خواهند آن را از شما بگیرند. در مورد پس انداز پول خود جدی باشید تا وقتی معامله مناسبی پیش آمد، در موقعیتی باشید که آن را از بین ببرید. خوب، بیایید به سوال اول خود برسیم.

متی:
دیوید پیلف گرین را مطالعه می‌کند، از اینکه سؤال من را پذیرفتید بسیار متشکرم. نام من متیو ون هورن است. من اهل ممفیس، تنسی هستم. من یک نمونه کار کوچک دارم. من صاحب سه اجاره کوتاه مدت اینجا در ممفیس هستم، و یک تجارت جانبی دارم که اجاره های کوتاه مدت را برای افراد دیگر مدیریت می کند. به هر حال، اگر مردم مرجع مطالعه pilf را درک نمی کنند، باید به قسمت 674 با اشلی همیلتون گوش دهند. فکر کردم آموزنده و بسیار بسیار خنده دار است.
دیوید، سوال من این است که چقدر باید نسبت به نرخ پس اندازم سرمایه گذاری کنم؟ امیدوارم منطقی باشد. فقط برای بیان یک مثال، بیایید بگوییم که من می توانم 5,000 دلار در ماه جمع آوری کنم، خواه از شغل، تجارت، درآمد املاک و مستغلات باشد. فرض کنید می‌توانم 5,000 دلار در ماه جمع‌آوری کنم که می‌توان آن را مجدداً در معاملات آتی سرمایه‌گذاری کرد. آیا فرمول یا نوعی قانون سرانگشتی وجود دارد که بگوید هر چند وقت یکبار باید آن را سرمایه گذاری کنم؟
آیا یک قاعده کلی وجود دارد که می گوید شما باید یک بار در سال سرمایه گذاری کنید، بنابراین من باید زمانی سرمایه گذاری کنم که بعد از یک سال آن 60K را داشته باشم؟ آیا صرف نظر از اینکه معاملات چقدر کوچک هستند، صرفاً هر چند وقت یکبار سرمایه گذاری کنم منطقی است؟ آیا من یک سوال احمقانه می پرسم؟ فقط امیدوارم بتوانید در این مورد به من کمک کنید، دیوید، از شما سپاسگزارم.

دیوید:
بسیار خوب، متشکرم، متیو. از دیدن دوباره شما خوشحالم و بله، این یک قسمت خنده دار با اشلی همیلتون بود. من به همه کسانی که دوست دارند بخندند توصیه می کنم که بروند به آن یکی گوش دهند. این بسیار سرگرم کننده و همچنین الهام بخش بود.
خوب، بیایید در مورد سوال شما صحبت کنیم. من کاری را که معمولا انجام می دهم انجام خواهم داد. من می خواهم با برداشتی گسترده از آن شروع کنم و سپس به آرامی محدودتر می شوم. نظر شخصی من، این فقط دیوید گرین است که در حال حاضر صحبت می کند. من نماینده همه در BiggerPockets یا همه در جهان نیستم.
آیا این کار نمی کند که سؤال را به شکلی که شما انجام دادید، طرح ریزی کنید، اما با این حال همه ما می خواهیم این کار را انجام دهیم، خوب؟ بنابراین مردم می گویند: "چند درصد از پول را برای تعمیرات یا موارد اضطراری کنار بگذارم؟" مردم مانند شما خواهند گفت: "چند درصد از درآمدم باید سرمایه گذاری کنم؟" این راحتی از فرمول های واضح و مختصر ناشی می شود. اگر بتوانم آن را در صفحه‌گسترده قرار دهم، احساس می‌کنم در امنیت هستم و کار را درست انجام می‌دهم.
خطر در این، این است که زندگی بر اساس این قوانینی که ما ایجاد می کنیم کار نمی کند. بسیاری از این قوانین، اگر کاملا رک بگویم، از مشاوران مالی سرچشمه می‌گیرند که افرادی مانند شما را می‌فروشند که به آن گوش می‌دهند، با روش‌هایی که همراه با راحتی ارثی هستند، اما واقعی نیستند، خوب؟
بنابراین وقتی سوز اورمن یا دیو رمزی یا هر کسی که معامله‌گر سهامی که به او گوش می‌دهید صحبت می‌کند، باید اطلاعات را به گونه‌ای بسته‌بندی کنند که مغز شما بتواند آن را دریافت کند و بگوید: «این منطقی است. من آن کار را انجام خواهم داد." آنها سعی می کنند شما را وادار به انجام کاری کنند، که ذاتاً اشتباه نیست. وقتی فکر می کنید زندگی در یک صفحه گسترده کار می کند خطرناک می شود زیرا واقعاً اینطور نیست. باشه؟ و وقتی اینطور فکر می کنید در واقع برای رشد خودتان محدود می شود.
من مجبور شدم از همان چیز کوچکی بگذرم که شما در آن هستید، جایی که مورفیوس قرص قرمز و قرص آبی را دراز کرده است و او می گوید: "شما می توانید قرص آبی را مصرف کنید و می توانید از خواب بیدار شوید و می توانید بلافاصله به این موضوع برگردید. قبلاً فکر می‌کردی، یا می‌توانی قرص قرمز را بخوری و حقیقت را بپذیری، اما این خیلی ناراحت‌کننده خواهد بود.» و بنابراین من نمی توانم به همه بگویم که چه زمانی باید آن قرص را مصرف کنند یا آیا باید آن را مصرف کنند. شما باید خودتان این تصمیم را بگیرید. باشه؟
بنابراین نمی‌خواهم اینطور به نظر برسد که دارم به تو توهین می‌کنم، متیو، چون اینطور نیستم. شما یک سوال عالی می‌پرسید که برای افراد زیادی صدق می‌کند. من فقط سعی می کنم پیش زمینه ای را ارائه دهم که در جاهای دیگر نخواهید شنید. واقعیت املاک و مستغلات این است که شما نمی دانید چه زمانی اتفاق می افتد. باشه؟
من در حال حاضر در حال گذراندن فرآیندی هستم که به نوعی مجبور شدم به واسطه کسی که مالکیت املاک من را می دزدد و من مجبور شدم بفروشم و وارد 1031 شوم و در مدت زمان بسیار کوتاهی یک سری املاک و مستغلات بخرم. و سپس طوفان کامل به من رسید. من نمی توانم از شهرها برای تأیید مجوزها استفاده کنم. من نمی توانم معماران را مجبور به رها کردن نقشه ها کنم. من نمی توانم از پیمانکاران بخواهم کارها را تمام کنند. من هشت ملک چند میلیون دلاری خالی دارم که در حال حاضر خونریزی دارند، و هیچ کاری نمی توانم انجام دهم تا از این آشفتگی خلاص شوم. من این اتفاق را ندیدم زیرا نمی دانستم روند مجوز چقدر بد خواهد بود.
اگر به دلیل محافظه‌کاری فوق‌العاده‌ای ذخایر بزرگ نداشتم، این می‌تواند مرا آزار دهد. به خاطر ذخیره ها خوب می شوم، اما احساس خوبی ندارم. در کوتاه مدت بد است. و اگر من آن را در جایی تنظیم کنم که برای هر ملک شش ماه ذخیره داشته باشم و آن را در یک صفحه گسترده قرار دهم و این روشی است که کار می کند، در حال حاضر خراب می شوم.
من رویکرد متفاوتی دارم. وقتی آن قرص قرمز را مصرف کردم، که نباید با مسائل سیاسی اشتباه گرفته شود، فقط با درک اینکه در صفحه گسترده با املاک و مستغلات کار نمی کند، متوجه شدم که سه رکن وجود دارد که باید روی آنها تمرکز کنم و در آنها برتری داشته باشم، که در واقع کار می کنند، در حالی که رویکرد صفحه گسترده اینطور نیست.
اولین رکن دفاع است. من هر روز یک چالش دارم. چند درصد از پولم را می توانم پس انداز کنم؟ آیا می توانم از خرید فراری خودداری کنم؟ آیا می توانم صرفاً به این دلیل که مقدار زیادی از آن را دارم از خرج کردن زیاد پول خودداری کنم؟ وقتی مسافرت می‌روم و به هتل می‌روم، آیا فقط به این دلیل که می‌خواهم باحال به نظر بیایم و پول آن را دارم، به سوئیت ریاست جمهوری ارتقاء می‌دهم یا اینکه منظم بمانم و این کار را نکنم؟ وقتی سفر می‌کنم، مطمئن می‌شوم که دستیارم همچنان به دنبال ارزان‌ترین پرواز است، نه فقط در کوتاه‌ترین جاده، «اوه، دیوید پول زیادی دارد. من فقط او را در این پرواز رزرو می کنم." این باخت در دفاع است و دفاع قهرمانی را به دست می آورد، بنابراین من همیشه هزینه هایم را کم نگه می دارم.
این بدان معنا نیست که من خودم را محروم می کنم، اما پولی را صرفا برای خرج کردن آن خرج نمی کنم. امیدوارم هرگز مرا نخواهید دید که در حال ریختن شامپاین از بطری گران قیمت هستم. فقط برای این که همه بدانند من آنقدر پول دارم که می توانم آن را بسوزانم. فکر می کنم وقتی به این شکل زندگی می کنید این بی احترامی به خدایان مالی است.
رکن بعدی تخلف است. آیا من تا جایی که می توانم درآمد دارم؟ شما می گویید، شما در ماه پنج کلان درآمد دارید. من ترجیح می‌دهم سوال دیگری بپرسی، «دیوید، چگونه می‌توانم بیش از پنج دلار در ماه درآمد داشته باشم؟ چگونه می توانم مقدار پولی را که می توانم به دست بیاورم و پس انداز کنم، دو برابر کنم؟» به جای این که «با چه نرخی باید پولی را که به دست می‌آورم سرمایه‌گذاری کنم؟» فقط سوال بهتری برای پرسیدن است. اگر همه ما پدال خود را با توهین به فلز نگه داریم، تا جایی که می توانیم درآمد کسب می کنیم. ما شخصاً در حال رشد هستیم ما به دنبال راه هایی برای به چالش کشیدن خود هستیم. ما از منطقه راحتی خود خارج می شویم.
و رکن سوم سرمایه گذاری است. چگونه تا آنجا که می توانم با احتیاط سرمایه گذاری کنم؟ حالا، این است، شما به نوعی از من یک سوال به زبان اسپانیایی می‌پرسید و من به آن به فرانسوی پاسخ می‌دهم. من می دانم که این می تواند گیج کننده باشد. فقط می‌گویم، فکر نمی‌کنم بتوانم به سؤالی که می‌پرسید پاسخ دهم، زیرا دنیا به این شکل کار نمی‌کند. به این صورت عمل می‌کند، اگر به این صورت باشد که «من می‌خواهم در سهام سرمایه‌گذاری کنم، آنها ۷ درصد بازدهی برای من خواهند داشت و من می‌توانم آن را در ۴۰ سال آینده محاسبه کنم، اگر ۷ درصد بازدهی سرمایه‌گذاری کنم، من می توانم انتظار داشته باشم که X مقدار پول داشته باشم." دلیل اینکه کار نمی کند این است که تورم بالاتر از 7٪ است، نه فقط تورم CPI، بلکه چقدر پول چاپ می شود.
آن استراتژی های قابل پیش بینی که آرامش بخش هستند باعث شکست شما می شوند. شما نمی توانید با انجام این کار از میزان پولی که چاپ می شود مطلع شوید. اکنون تنها راهی که می‌توانید برنده شوید، برتری در سه ستون است. تا جایی که می توانید پس انداز کنید، تا جایی که می توانید ایجاد کنید، تفاوت را سرمایه گذاری کنید.
حالا وقتی نوبت به سرمایه گذاری می شود، من نمی گویم هر ماه باید 5,000 خرج کنید یا آن را سرمایه گذاری کنید یا وقتی به 60,000 رسیدید باید 40,000 از آن را خرج کنید، خوب؟ چیزی که من می خواهم بگویم این است که شما باید به دنبال برتری در ستون سرمایه گذاری باشید، که به معنای یافتن بهترین معامله ای است که می توانید.
ممکن است تا سه سال اصلاً خانه ای نخرید و در پایان این سه سال، با دو معامله روبرو شوید که می توانید با قیمت 400,000 خرید کنید که دارای ARV 600,000 خواهد بود و اجاره های کوتاه مدت عالی هستند که نقدینگی خواهند داشت. جریان فوق العاده قوی و شما باید هر دو را بخرید. این برای چگونگی کار کردن، واقع بینانه تر است.
ممکن است توجه خود را به توهین معطوف کنید و پول بیشتری به دست آورید و در فرآیند جذب سرمایه گذاران بیشتر و مدیریت خانه های آنها برای آنها، خود را به این شکل به چالش بکشید، چند نفر از آنها می گویند: "ما دیگر نمی خواهیم اینها را داشته باشیم. . آیا می خواهید آنها را فقط از من بخرید؟" و معاملات عالی دریافت می‌کنید که می‌گویید: «اوه، اگر تمام پولم را صرف معاملات متوسط ​​نمی‌کردم، زیرا قرار بود آن را با نرخ معینی خرج کنم، می‌توانم این معاملات شگفت‌انگیز را بخرم». این خیلی بیشتر از سبک من است.
من ممکن است در طول یک دوره سه یا چهار ساله املاک زیادی نخرم و بعد از باز شدن بازار، یکسری از آنها را بخرم. من ممکن است تعداد زیادی از یک نوع دارایی را بخرم و سپس جابجا شده و به نوع دیگری نقل مکان کنم و در این لحظات حرکت های بزرگی انجام دهم، زیرا من نمی خواهم زندگی را به این شکل قابل پیش بینی که شما می گویید زندگی کنم.
اکنون سوزه اورمان می تواند به این سوال پاسخ دهد. افراد کاملاً مالی هستند که می توانند، آنها احتمالاً سرمایه گذاران املاک و مستغلات نیستند. زیرا سرمایه گذاران املاک و مستغلات باید در زمان رسیدن به معامله، از آن استفاده کنند. ترجیح می‌دهم بگویید: «من معاملات عالی می‌خرم. من به دنبال معاملات عالی هستم من آماده و مایع خواهم بود تا وقتی چیزهای زیادی ببینم، به شدت بپرم. من تمام ابزارهایی را در جعبه ابزارم دارم که می توانم از آنها استفاده کنم.» مانند تامین مالی فروشنده یا هر چیز دیگری که می توانید در آن برای به دست آوردن آن معاملات عالی برتری داشته باشید. اما شما کنترل نمی کنید که معامله بزرگی پیش بیاید. چیزی که می توانید کنترل کنید این است که چقدر پول خرج می کنید، چقدر پول پس انداز می کنید و چقدر پول در می آورید.
بنابراین از شما می‌خواهم که برگردید، به biggerpocketes.com/david بروید، یک ویدیوی دیگر برای من بفرستید و می‌خواهم بگویید: «ممنونم، دیوید. کمی ناراحتم که به سوال من پاسخ ندادی، اما من تو را می بخشم. چه توصیه ای برای من دارید که چگونه می توانم بیش از 5,000 دلار در ماه بسازم یا پس انداز کنم؟ در اینجا کسب و کار من به نظر می رسد." و سوال را از این زاویه می گیریم.
برای همه کسانی که گوش می‌دهند، امیدوارم این مطلب منطقی باشد، خوب؟ اگر می خواهید بتوانید مانند افراد ثروتمند پول را جمع آوری کنید، باید به طور متفاوتی به پول نگاه کنید. افراد ثروتمند اینگونه سوال نمی پرسند. نمی‌توانید افرادی را ببینید که واقعاً با پول خوب هستند و می‌گویند: «چه مقدار از پولم را باید در ماه خرج یا سرمایه‌گذاری کنم؟» می شنوید که می گویند: «فرصت های من کجاست؟ چگونه از آنها استفاده کنم و چگونه به خودم فشار بیاورم تا فردا نسخه بهتری از امروزم باشم؟» کلیپ بعدی ما از برانکو در رالی، کارولینای شمالی است.

برانکو:
هی، دیوید، چه خبر مرد، این برانکو با eXp اینجا در رالی، کارولینای شمالی است؟ مختصر می گویم ممنون بابت هر کاری که میکنی مرد من و همسرم هر دو 29 ساله هستیم، حدود 250,000 دلار در سال درآمد داریم، چهار خانه، سه هک خانه و یک معامله خارج از بازار داریم.
به خاطر این سوال، ما فقط سه هک خانه را جبران می کنیم، و اساساً این سؤال است. برنامه A، پرداخت کنید. طرح B، نتیجه نگیرید. و دلیل اینکه ما حتی به بازپرداخت طرح A فکر می کنیم این است که پس از پرداخت 750,000 دلار وام مسکن، ما هزینه زندگی عالی را تأمین می کنیم که حدود 10 کلان، 11 کل جریان نقدی است، و هنوز هم با HELOCs بازی می کند. آن خواص و هنوز هم به دنبال معاملات دیگر، که برای من سرگرم کننده است.
طرح B، این است که به انجام کاری که انجام می‌دهیم ادامه دهیم و خانه‌ای بخریم مانند یک سال، خانه هر سال و نیم، شاید دو سال، و من می‌دانم که طرح B از نظر مالی منطقی‌تر است زیرا مشخصاً دارایی‌های بیشتری خواهیم داشت. اما من نمی دانم فقط از آنجایی که در حال حاضر بودجه زندگی را تامین می کند، کافی است، کافی است و من نمی دانم. من همچنان به دنبال معاملات هستم، بنابراین وسوسه انگیز است که آن را پرداخت کنم.
ما، دوباره، من یک نماینده هستم. شاید من به آن فکر می کنم زیرا بازار به نوعی در حال کند شدن است. من نمی دانم. هر توصیه، حکمت بسیار قدردانی خواهد شد. مواظب خودت باش مرد خداحافظ.

دیوید:
باشه برانکو این سوال خوبی است و من از شفافیت شما قدردانی می کنم. این آخرین سوال خواهد بود. ما باید آن را کمی عمیق تر تجزیه کنیم. من نمی توانم فقط جواب شما را بدهم.
هر دو رویکرد مزایایی دارند، پرداخت املاک و مستغلات، زندگی با جریان نقدی، تلاش نکردن برای مولتی، چند میلیونر بودن، فقط داشتن یک زندگی خوب یا استفاده از اهرم، استفاده از مهارت هایی که به عنوان نماینده دارید، با استفاده از دانشی که در BiggerPockets به دست می‌آورید، با استفاده از مجموعه مهارت‌هایی که هر سال برای به دست آوردن معاملات بهتر و بهتر و ساختن زندگی بزرگ‌تر افزایش می‌یابد. باشه؟
من نمی توانم به شما بگویم که راه مناسب برای شما کدام است و شما این را می دانید. این چیزی است که می توانم به شما بگویم. زمانی که نرخ بهره واقعاً بالا بود، رویکرد پرداخت املاک شما بسیار منطقی‌تر بود. همچنین زمانی که ما مانند الان پول چاپ نمی‌کردیم، بسیار منطقی‌تر بود. این بدان معنا نیست که من به شما می گویم گزینه دیگر ادامه مقیاس برای شما بهتر است. من می گویم که ترازو به نفع مردمی است که در حال رشد هستند، به دلیل این همه پولی که ما چاپ کردیم. اجازه دهید من یک مثال بزنم.
من به وضوح نقطه خاصی از زندگی ام را به خاطر دارم، احتمالاً 28 ساله بودم. من به تازگی خانه ام را در خلیج دیسکاوری، کالیفرنیا خریده بودم. سلب مالکیت بود. من پرداخت کردم، فکر می کنم برای آن 272 پرداخت کردم. من آن را در یک حراجی خریدم، از وام FHA برای دریافت آن استفاده کردم، و سه و نیم درصد پایین آوردم، اما در نقطه‌ای بودم که واقعاً یکی از کوروت‌های جدید را می‌خواستم. انگار مدل Stingray برگشته بود. فوق العاده باحال بودند
من احتمالاً هفت ملک اجاره ای داشتم، یک زوج در کالیفرنیا و یک زوج در آریزونا. من هنوز به فلوریدا نرفته بودم، و با تیم رود، که چندین بار در پادکست درباره آینده من داشتیم صحبت کرده بودم، و او می‌گوید: «ببین چقدر برای بازنشستگی نیاز داری، برای آن کار کن. شماره، وقتی به آنجا رسیدید توقف کنید.» بنابراین می‌گفتم: «بسیار خوب، اگر ماهانه پنج دلار برای املاک اجاره‌ای می‌گرفتم و ماهی پنج دلار برای بازنشستگی به عنوان پلیس دریافت می‌کردم، خدای من، 10 هزار تومان». این خیلی بیشتر از آن چیزی است که من نیاز دارم. و اگر خانه‌ام را پرداخت کنم، می‌توانم وام مسکنم را با دیگری رها کنم، 900 دلار یا چیزی شبیه به آن بود.
این چیزی است که دیوانه است. وقتی من 28 ساله بودم، 10 گرند به طور قابل توجهی بیشتر از آنچه در حال حاضر است، بود. بنابراین نقشه من این بود که با یک افسر پلیس دیگر، شین کادوتی، صحبت کردم و او می‌گوید: «چرا اینقدر به پول اهمیت می‌دهی؟ شما به آن نیاز ندارید. برای خود یک کوروت بخر و از زندگی لذت ببر.» و من در واقع برنامه ریزی کرده بودم که آن را به حالت تعلیق درآورم، "باشه، من اجاره ام را گرفتم. دیگر لازم نیست نگران این چیزها باشم. من فقط می خواهم آن کوروت را بخرم. من می‌خواهم مبلغ کمی را در بانک نگه دارم تا پوششم را پوشش دهد، و سپس زندگی آسانی خواهم داشت.» چیزی با من درست نبود.
نه طمع بود، نه جاه طلبی. من مجبور نبودم چیزی را ثابت کنم. این صدای ساکن کوچک بود که می‌گفت: «اگر این کار را انجام می‌دهی، اشتباه بزرگی است، آن را انجام نده.» و من در واقع مسیر دیگری را طی کردم. به کسی در مورد معضلم گفتم، آنها مرا با بانک فلوریدا شمالی مرتبط کردند. من یک خط اعتبار برای شروع خرید اجاره دریافت کردم. من روش BRRRR را یاد گرفتم. من یکی از خانه هایم در آریزونا را فروختم. من رفتم و حدود 10 یا 11 ملک دیگر در فلوریدا با همان 80 گرند خریدم که فقط از طریق BRRRR بازیافت می کردم.
من در درک ساخت و ساز، یافتن معاملات بسیار بهتر شدم. من مذاکره کردم، زیرا اغلب این کار را انجام می‌دادم، احتمالاً به 40 ملک یا بیشتر در فلوریدا، به اضافه سایر ملک‌هایم رسیدم. بهتر شدم. من کتابی نوشتم به نام سرمایه گذاری در املاک از راه دور. من در BiggerPockets درگیر شدم، امروز در اینجا به عنوان یک صاحب کسب و کار که صاحب شرکت‌های مختلف است و می‌توانم روی افراد زیادی تأثیر بگذارم، این مطالب را در سطح بالایی آموزش می‌دهم.
املاک و مستغلات خیلی بیشتر از اینکه فقط پنج دلار در ماه برای زندگی کردن به من بدهند، برای من انجام داد. و نکته ترسناک اینجاست، وقتی به جایی که بودم نگاه می کنم، اگر آن را قطع می کردم، همچنان به عنوان پلیس کار می کردم. من فقط پنج دلار در ماه درآمد غیرفعال دارم، شاید با افزایش اجاره بها. ممکن است در حال حاضر 6,500 یا چیزی شبیه به آن باشد.
اما زندگی در منطقه خلیج، کالیفرنیای شمالی، اینطور نیست، نمی‌خواهم اینطور به نظر برسد که من نخبه‌گرا هستم، زیرا قطعاً سبک زندگی ساده‌ای را دوست دارم. پول زیادی نیست شما می توانید اینطور زندگی کنید، اما نمی توانید هر زمانی که بخواهید سفر کنید. من نمی توانم فقط برای دیدن براندون به هاوایی بروم. زمانی که واقعاً بتوانم سفر کنم، باید بودجه ای در نظر بگیرم. من مالک کاندوهایی نیستم که در هاوایی دارم و بتوانم اعضای خانواده را نزد همکاران تجاری به دوستان نزدیک خود بفرستم.
یکی از چیزهای مورد علاقه من این است که وقتی یک زوج نزدیک من دچار مشکلات زناشویی می شوند، می توانم آنها را به کاندوهای خود در هاوایی بفرستم و بگویم: «گوش کن، من مراقب همه چیز هستم. من هزینه هواپیمای شما را پرداخت می کنم. من برای پرستار بچه پول می دهم. من هزینه کاندو را پرداخت می کنم. قرار است بروی و به تو خوش بگذرد.» یا می توانم اعضای خانواده ای را که دوست دارند بفرستم. مادر من عاشق بازدید از آن مکان ها است، هاوایی چیز مورد علاقه اوست.
اگر آن املاک را نداشتم نمی توانستم این کار را انجام دهم و اگر زودتر بازنشسته می شدم قطعاً آنها را نداشتم. من سعی نمی کنم شما را به هیچ سمتی سوق دهم. من فقط در مورد این ایده که داشتم صادقانه می گویم، اینکه اگر رشدم را متوقف کنم و همان جایی که هستم بمانم، اشتباه بود، جایی که بودم نمی ماندم.
تورم، چیزها احتمالاً سه برابر بیشتر از هزینه‌هایشان هزینه دارند، در آن زمان از زندگی‌ام احتمالاً می‌توانستم یک استیک در Safeway با هشت دلار بخرم. همان استیک در حال حاضر حدود 25 دلار است. این است. همه چیز خیلی بیشتر پول است. ماشینی که من رانندگی می کردم بالاخره فرسوده می شود. من آن چیز را خریدم کمری کاملا نو بود و 22 گرند خریدم. با استانداردهای امروزی بسیار ارزان بود. اکنون، همان ماشین ممکن است 40، 50 گرند یا بیشتر برای یک ماشین مدل پایه معمولی باشد.
خوب، وقتی وسایلم فرسوده شد و مجبور شدم بروم یکی دیگر بخرم، خراب می‌شدم. تعمیر خانه ای است که من زندگی می کنم و پرداخت خانه یکسان است، اما به دلیل تورم، همه چیز برای من هزینه بیشتری دارد تا تعمیر کنم. و من متوجه شدم که دنیا رشد نمی کند فقط به این دلیل که ما رشد نمی کنیم یا کار نمی کنیم. شما همیشه در یک نبرد سخت هستید. چیزها با گذشت زمان گران تر می شوند.
بنابراین من شما را تشویق می‌کنم که به‌شدت به کار به‌عنوان یک نماینده، ادامه سرمایه‌گذاری در املاک، ادامه هک کردن خانه‌ها در هر سال، ادامه تصمیم‌گیری‌هایی ادامه دهید که نسخه ۱۰، ۲۰، ۳۰ سال آینده شما را خوشحال کند. ، و این فرض را نگیرید که همه چیز درهم و برهم است. که همه چیز خوب خواهد شد، که شما اموال خود را پرداخت خواهید کرد و خوب خواهید بود.
پولی که می توانید از پرداخت املاک خود به دست آورید، نمی تواند برای زندگی کافی باشد. ممکن است بچه دیگری داشته باشید، ممکن است یکی از اعضای خانواده بیمار را بگیرید. بازار کارگزاران املاک ممکن است تغییر کند و کمیسیون ها از بین بروند. شما دیگر نمی توانید به این شکل امرار معاش کنید و متوجه می شوید که مجبور هستید برای کار در کارخانه ای که زندگی شما را دوست ندارد، برگردید، زیرا ما نمی توانیم پیش بینی کنیم که چه اتفاقی می افتد.
من فکر می کنم وقتی بهترین را فرض می کنیم اشتباه بزرگی است. دنیا راحت تر می شود، بهتر می شود. ما فقط می توانیم متوقف شویم. شما نمی دانید چه اتفاقی قرار است بیفتد. اگر مریض شوید یا در نهایت بمیرید و خانواده‌تان بدون نان‌آور بمانند، چه؟ اگر انبوهی از املاک و مستغلات دارید که می توانند بفروشند، این مقداری پول است که آنها می توانند با آن زندگی کنند. اگر رفته اید، قضیه یکسان نیست.
بنابراین می توانید بگویید که من بیشتر به سمت آن متمایل هستم. شما یک پسر جوان هستید، جاه طلب هستید، به عنوان یک نماینده کار می کنید، خوب صحبت می کنید، مهارت دارید. از آنها استفاده کنید. من هرگز به کسی که واقعاً به تناسب اندام علاقه دارد نمی گویم: «برو در یک مسابقه تناسب اندام برنده شو و بعد بازنشسته شو و دیگر ورزش نکن. نیازی نیست.» درست است که شما مجبور نیستید، اما چرا می خواهید ناسالم تر شوید؟ وقتی تناسب اندام را یاد گرفتید و در ورزش خوب هستید و در غذا خوردن خوب هستید، لازم نیست در بالاترین سطح رقابت کنید، اما چرا آن را دور می اندازید؟ پیشی گرفتن در این موارد برای شما آسان تر از دیگران است.
بنابراین اگر پیدایش سوال شما ناشی از شاید شرم یا گناه است، مانند: «من نباید اینقدر جاه طلب باشم. من به این مقدار نیاز ندارم.» در آن خرید نکنید. من مجبور شدم با همان نبرد روبرو شوم و هرگز تبدیل به یک حفره حریص نشدم. من هرگز کسی نشدم که با تمام پولم بوگاتی و مک لارن می خرید. من هرگز جت شخصی نخریده ام. من هنوز در همان خانه زندگی می کنم، باور کنید یا نه. من هرگز نرفتم و ملک Big Baller را خریدم. من نیازی ندارم من الان خانواده ندارم آن ملک خوب است. در واقع، من احتمالاً می توانم رتبه را کاهش دهم.
من می توانم به یکی از واحدهای اجاره کوتاه مدتی که در حال توسعه هستم نقل مکان کنم و آن خانه را بفروشم، و ممکن است در نهایت این کار را انجام دهم. من به یک ملک هنگفت نیاز ندارم. فکر نمی کردم همه چیز بهتر پیش برود. می دانستم که ممکن است بدتر هم شود و خیلی خوشحالم. من خیلی خوشحالم که کسب و کارها را ایجاد کردم و به توسعه ادامه دادم و به پیشرفت ادامه دادم زیرا اکنون پول برای افراد بیشتری تبدیل به یک مسئله می شود و هر چه بیشتر از آن داشته باشم، بیشتر می توانم کمک کنم.
بنابراین امیدوارم که به پاسخ سوال شما کمک کند. اگر وضوح بیشتری وجود دارد که می توانم ارائه دهم، لطفاً یک ویدیو دیگر برای ما ارسال کنید. خبرم کن. "باشه، دیوید، من شنیدم که به چه فکر می کنی. در اینجا سوال من در مورد آنچه که باید انجام دهم است. مایلم با شما همراهی کنم و از اینکه آسیب پذیر هستید و سؤالی را که بسیاری از افراد در قایق شما با آن مواجه هستند به ما نشان می دهید، سپاسگزارم.» سوال بعدی ما ارسال ویدئویی از JD Mims است.

دال:
سلام دیوید. سوال من در مورد مشاوران املاک است. بنابراین من به دنبال ملکی در اینجا برای اقامت شخصی خود در کالیفرنیا در ساکرامنتو هستم، و مکانی را پیدا کردم که تمام کادرها را علامت زده بود. تنها مشکلی که داشتم این بود که کارهایی برای تبدیل آن به دوبلکس انجام شد که مجاز نبود.
اکنون، من از نماینده در مورد مجوزها پرسیدم، زیرا من در واقع ملکی اینجا در کالیفرنیا نخریده‌ام، بنابراین فکر کردم که شاید در ایالت‌ها متفاوت عمل کند، و بنابراین گفتم: «این نگرانی من است. کار مجاز نبوده است من نگران هستم که اگر بخواهم آن را بفروشم و اگر یک اجاره‌دار را پس از نقل مکان کنم چه اتفاقی می‌افتد." مامور یک مامور جدیدتر است، بنابراین از رئیس خود پرسید. رئیس او می گوید: "خب، تا زمانی که کار به شیوه ای کارگر انجام شود، تا زمانی که ارزیاب وارد شود و ارزیابی را پشت سر بگذارد، حالت خوب است." به شهر رسیدم و گفتند که این درست نیست.
بنابراین سوال من این است که آیا این یک معامله شکن است یا نوعی منطقه خاکستری وجود دارد که من آن را درک نمی کنم؟ چون احساس می‌کنم پاسخی که به من داده‌اند فقط برای آرام کردن من بوده است، زیرا مدتی است که دنبال آن بوده‌ایم و بازار خیلی سخت است و فقط می‌خواهند من چیزی بخرم و ادامه دهم.
اما احساس من این است که باید یک معامله بزرگ باشد، اما نمی دانم که آیا آن را بزرگتر از چیزی که واقعا باید باشد، می کنم یا نه، زیرا احساس می کنم به عنوان یک نماینده باید به دنبال من باشید و به من درستی بدهید اطلاعات، اما من نمی دانم، شاید یک منطقه خاکستری وجود دارد. شاید من آن را به یک معامله بزرگتر از آنچه که نیاز است تبدیل می کنم، بنابراین من از بازخورد شما در این مورد خوشحال خواهم شد. متشکرم.

دیوید:
بسیار خوب، جی دی، به نظر خوب می رسد. بیایید این وضعیت را تجزیه کنیم زیرا شما تنها کسی نیستید که اینجا هستید. مرد، زوایای زیادی برای مقابله با این وجود دارد.
اول از همه، وقتی می گویید: "آیا این مسئله بزرگی است؟" ما باید تعریف کنیم که چه چیزی بزرگ است. زوایای مختلفی برای نزدیک شدن به این موضوع وجود دارد. بنابراین قیاسی که من می‌خواهم بگویم زمانی است که درباره آزادی بیان در آمریکا صحبت می‌کنیم. باشه؟ این چیزی است که هنگام اجرای قانون یا اگر آنچه را که در رسانه های اجتماعی می گذرد دنبال می کنید، بسیار با آن برخورد می کنید.
آزادی بیان در آمریکا وجود دارد. مشکل این است که وقتی کسی چیزی توهین‌آمیز می‌گوید و سپس مردم از آنها عصبانی می‌شوند یا شغل خود را از دست می‌دهند یا از یک پلتفرم یا چیزی شبیه به آن اخراج می‌شوند، پاسخ همیشه این است: «خب، من آزادی بیان دارم. تو نمی‌توانی این کار را با من بکنی.» فقط آنها آن را به روشی اشتباه به کار می برند. در عرصه افرادی که شما را دوست دارند یا شغلی را که دارید یا قوانین آن پلتفرم رسانه اجتماعی را دوست دارند، نمی توانید چیزی بگویید. آنها قوانین خاص خود را دارند.
در عرصه قانون جزا، شما آزادی هایی دارید. شما نمی توانید به خاطر گفتن "من رئیس جمهور را دوست ندارم" به زندان بروید. اما شما می توانید شغل خود را از دست بدهید، فکر می کنم برای گفتن چنین چیزی. شرکت های خصوصی اجازه دارند مجموعه قوانین خود را داشته باشند چه شما با آنها موافق باشید یا نه.
حمایت از آزادی بیان در مورد همه چیز صدق نمی کند. این فقط در مورد اینکه دولت بتواند شما را مجازات کند صدق می کند. شما نمی توانید برای گفتن چیزی نامحبوب تخلف دریافت کنید یا نقل قول دریافت کنید. و وقتی مردم در مورد آن گیج می‌شوند، نمی‌دانند از آن چه باید بکنند، زیرا می‌گویند: «خب، آیا قوانینی برای محافظت از آزادی بیان من وجود ندارد؟» آنها می گویند: "بله، اما این بدان معنا نیست که شما می توانید کارهای خاصی را در محیط های خاص بدون عواقب انجام دهید." باشه؟ این در مورد وضعیت مجوز شما صدق می کند.
آیا کار بزرگی است؟ خوب، اگر با شهر تماس بگیرید و بگویید: "آیا باید مجوز داشته باشد؟" صددرصد مواقع می خواهند بگویند بله. آنها باید بگویند بله. این مثل زمانی است که من در اجرای قانون بودم، و یکی به سمت من می آید و می گوید: "هی، من همین الان یک جی واک می خواهم. آیا من اجازه انجام آن را دارم؟» من اجازه ندارم بگویم، "آره، برو و جی واک کن." چون اگر ماشینی به شما برخورد کند، من مسئول آن هستم. بنابراین نمی توانم بگویم: «بله. برو جی واک.»
از طرف دیگر، آیا به این معنی است که من تک تک افرادی را که در آن طرف خیابان دیدم بدون استفاده از گذرگاه تعقیب کردم؟ نه، احتمالاً اهمیتی نمی‌دادم، مگر اینکه یک تقاطع فوق‌العاده شلوغ بود و آنها باعث ایجاد مشکل بزرگی می‌شدند. این بهترین مثالی است که می توانم برای موقعیت های مجاز بیان کنم.
واقعیت این است که هر ملکی که من تا به حال در حرفه خود دیده ام مطابق با کد نیست. باشه؟ اکثر شهرهای منطقه خلیج که در آن زندگی می کنم از شما می خواهند که اگر کفپوش را عوض کنید، اگر شیر آب را عوض کنید، اگر محوطه سازی خود را در حیاط عوض کنید، مجوز دریافت کنید. اگر واقعاً به آنچه شهر از شما برای دریافت مجوز می خواهد نگاه کنید، همه چیز است.
حتی خانه‌هایی که مانند خانه‌های جدید ساخته می‌شوند، با همه چیز سازگار نیستند. اکنون، این بدان معنا نیست که گرفتن مجوز اشکالی ندارد. این فقط به این معنی است که فوراً یک معامله شکن نیست زیرا چیزی مجاز نیست.
همچنین، من به شما می گویم، و همه می خواستند به شما بگویند، همیشه این اجازه را بگیرید، اما این به این دلیل است که مردم باید این را به شما بگویند. این فقط عملی نیست که همه این کار را انجام دهند. حالا، اگر می‌خواهید بفهمید، "آیا این من را به دردسر می‌اندازد؟" بستگی به این دارد که چه چیزی باشد.
وقتی می گویید کار بدون مجوز انجام شده است، به من جزئیات کافی در مورد آنچه اتفاق افتاده ارائه نکرده اید. اگر مقداری دیوار گچی یا چند ورق یا چیز دیگری می گذاشتند و مجوز نمی گرفتند، یک اتاق نشیمن را به دو اتاق خواب تبدیل می کردند. من هرگز در حرفه ام ندیده ام، این بدان معنا نیست که نمی تواند اتفاق بیفتد. من تا به حال ندیدم، شهر درگیر شود و بگویند: "شما بدون مجوز دیوارهای خشک نصب کردید، در دردسر بزرگی هستید، ما شما را به زندان می اندازیم."
اما اگر ملک در منطقه ای باشد که برای املاک تک خانوار پهنه بندی شده است و آنها آن را به صورت دوبلکس اداره می کنند چه؟ وضعیت منطقه‌بندی می‌تواند به یک مشکل بزرگ تبدیل شود. اگر اجازه ندارید بیش از یک در در آن محله داشته باشید و در آن به عنوان دو در کار می کنید، می توانند شما را ببندند. شهر می تواند به آنجا برود و بگوید: "هی، این کار نمی کند."
اکنون، کالیفرنیا، چون گفتید در ساکرامنتو هستید، قوانینی دارد که شهرداری ها را از گذاشتن ADU در ملک خود منع می کند. بنابراین این یک راه حل زمانی است که شهر سعی می کند بگوید، "شما نمی توانید واحد دوم داشته باشید، نمی توانید آن را دوبلکس کنید." جایی که می‌توانید وارد شوید و بگویید: «نمی‌توانی من را از انجام آن منصرف کنی. من اجازه دارم ADU داشته باشم." شهر می‌تواند برگردد و بگوید: «آیا این واحدی که شما آن را ADU می‌نامید، شرایطی را که ما به‌عنوان ADU بیان کرده‌ایم برآورده می‌کند؟» این یکی از راه‌هایی است که می‌توانم سؤال شما را به نماینده یا شهرتان برسانم.
«هی، این ملک کاری داشت که انجام شد. اکنون دوبلکس است. آیا واحد دوم به عنوان ADU محاسبه می شود؟ و من اطلاعاتی در مورد آن به دست خواهم آورد تا ببینم آیا ممکن است شما در آنجا تحت پوشش قرار بگیرید. همچنین ممکن است بگویم اگر ملک را بخرم و کار مجاز نباشد، چه عواقبی می تواند کاهش دهد؟ شاید شهر بگوید: «ما هیچ نظری نداریم. اگر کسی شکایت نکند، ما اهمیتی نمی دهیم.»
شاید شهر بگوید: "اوه، ما فوراً یک بازرس می فرستیم و شما را مجبور می کنیم کار را درست کنید." اما من فکر می‌کنم جی دی، شما باید کمی تلاش کنید تا بفهمید واقعاً چه اتفاقی می‌افتد. حسی که من دریافت می کنم، این است که می خواهید نماینده شما این کار را برای شما انجام دهد و به شما بگوید که این کار بزرگی است، و سپس احتمالاً به فروشنده بروید و از فروشنده بخواهید که قیمت خود را کاهش دهد یا کار مجوز را انجام دهد. و شما می‌خواهید همه اینگونه باشند، "اوه، ما نمی‌توانیم اجازه دهیم این وضع باقی بماند." و این جایی است که ممکن است ناامیدی شما از آنجا ناشی شود.
احتمالاً فروشنده اهمیتی نخواهد داد زیرا فروشنده می داند که هیچ کس با مجوز کار نکرده است. اینکه خریدار دیگری وجود داشته باشد که ملک را بخرد و ممکن است به هیچ وجه به آن اهمیت ندهند. موضوع مجوز یک موضوع کلید داغ است زیرا هیچ خط واضحی در شن وجود ندارد که بتوانیم با آن در این موقعیت ها حرکت کنیم، چیزی که می خواهیم. وقتی مشخص باشد چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید انجام شود، آرامش بیشتری دارد.
من نمی توانم پاسخ مستقیم تری به شما بدهم زیرا اطلاعات بیشتری ندارم، اما چیزی که می توانم بگویم این است که از نماینده شما به خاطر پاسخی که به شما می دهند عصبانی نخواهم شد، زیرا این چیزی است که هر نماینده ای دارد. همه جا قرار است بگوید همچنین می‌گویم که فوری نیست، مجاز نیست، بنابراین آن را نخرید زیرا تقریباً هر ملکی، احتمالاً هر ملکی که تا به حال دیده‌ام، نوعی کار انجام شده است که مجاز نبوده است. اما نوع کار را نمی دانم.
اگر آنها یک خانه تک‌خانواده‌ای را گرفتند و این را گذاشتند، به معنای واقعی کلمه یک متراژ مربع آن را ساختند و هیچ مجوزی دریافت نکردند و نمی‌دانید که آیا این کار با خیال راحت انجام شده است یا خیر، این کار بزرگی است. شما نمی توانید فقط با آن خانه ای بسازید، شاید پیمانکاران این کار را انجام نداده باشند. شاید صاحب خانه خودش آن را ساخته است.
اما شاید آنها فقط یک منطقه از خانه را گرفته اند و آن را از بقیه آن جدا کرده اند، و حتی با وجود اینکه به شهر نگفتند که کار هنوز با کد انجام شده و هنوز با خیال راحت انجام می شود، و کاملاً خوب است. فکر می‌کنم قبل از تصمیم‌گیری در مورد اینکه آیا باید ملک را بخرید یا نه، باید جزئیات بیشتری در مورد وضعیت کسب کنید، و متأسفانه من آن‌ها را دریافت نکردم، بنابراین نمی‌توانم پاسخ مستقیم‌تری به شما بدهم. امیدوارم توصیه ای که به شما داده ام به تصمیمی که باید بگیرید کمک کند.
خیلی خوب. ما داریم به قسمتی از نمایش می‌رویم که می‌توانم نظرات نمایش‌های قبلی را در YouTube به اشتراک بگذارم، و من این را دوست دارم. من می خواهم شما را تشویق کنم که لطفا نظرات بیشتری را برای خواندن من بگذارید. هر چه خنده دار تر، روشنگرتر است. هر چه باهوش تر، بهتر است. و حتی اگر چیزی است که شما با آن موافق نیستید یا می خواهید شفافیت بیشتری در مورد اینکه چرا چیزی را گفتم یا گیج شده اید یا موضوعی دارید که می خواهید بیشتر در مورد آن صحبت کنیم، در نظرات به ما بگویید. ما آنها را برای هر نمایش می خوانیم و آنها را در برنامه های بعدی قرار می دهیم.
اولین نظر ما از جان کنرادی است. "دیوید، تو یک رئیس هستی و در سفر من بسیار مفید بوده ای. فقط می خواهم بگویم که چیزها را بسیار واضح توضیح دادید و به کار خوب ادامه دهید." ممنون جان
این احتمالاً سخت ترین قسمت کار است. همیشه این نیست که بدانیم به همه چه بگویم. این است که چگونه می توانم این را به وضوح بگویم بدون اینکه چیزی را که ممکن است کسی را به دردسر بیاندازد نادیده بگیرم، بدون اینکه توجه او را از دست بدهم. زمانی که دارم صحبت می‌کنم سطح استرس من از اینجا ناشی می‌شود، مانند: "آیا چیزی را کنار گذاشتم یا زیاد گفتم و چگونه تعادل کامل را پیدا کنم؟"
زاخاری هیچکاک می‌گوید: «من عاشق پادکست هستم و به تغییر رفتار من از چک حقوقی به چک دستمزد به سمت در مسیر رسیدن به ثروت نسلی بلندمدت کمک کرده است.» زاخاری، که قلب من را گرم می کند. عاشق شنیدن آن
او در ادامه می گوید: «سوال. من از این پادکست ها و همچنین کتاب هایی در مورد مذاکره چیزهای زیادی یاد گرفته ام. بهترین راه برای استفاده از این دانش در حالی که مجبور به مذاکره از طریق نمایندگان هستید چیست؟ آیا صحبت مستقیم با یک فروشنده تابو است یا بهتر است انرژی را برای استراتژی با نماینده خود متمرکز کنم؟
بله، این سخت است. من گاهی اوقات وسوسه می شوم که در اطراف نماینده خود و همچنین، و من یک فرد با تجربه هستم. به طور کلی، شما نمی خواهید این کار را انجام دهید. چیزی که احتمالاً می خواهید پیدا کنید این است که می خواهید نماینده ای را انتخاب کنید که از مشاوره شما استقبال کند. بنابراین وقتی می گویید: "هی، می خواهم بروی این را بگو." شما نماینده ای را می خواهید که واقعاً به شما گوش دهد و بگوید: "بسیار خوب، من می روم اینطور بگویم." یا عقب می زند و می گوید: "من نمی خواهم این کار را انجام دهم." می خواهید این تصور را داشته باشید که نماینده به نحوه مذاکره آنها اهمیت می دهد، خوب؟
کاری که اکثر نمایندگان انجام می دهند، خیلی خوب نیستند، این است که می گویند: «من نمی خواهم این کار را انجام دهم. فقط برایشان چیزی بنویسیم. بیایید آن را به صورت مکتوب بفرستیم و به آنجا بفرستیم.» اما آنها به ارائه آن به روش صحیح فکر نمی کنند. روی حیله و تزویر است. مشکلی که شما مستقیماً با نماینده لیست صحبت می کنید این است که هنوز هم هستید و می خواهید با فروشنده صحبت کنید. شما می روید با نماینده فروشنده صحبت می کنید و سپس کلمات شما از فیلتر آنها عبور می کند که به فروشنده می رسد و هنوز آن چیزی که شما می خواهید نمی شود.
مذاکره با روشی که من توصیف می کنم زمانی که از طریق نمایندگان انجام می شود بسیار دشوار است. شما فقط می خواهید مطمئن شوید که نماینده ای را انتخاب می کنید که در این زمینه مهارت دارد و وقتی با آنها ارتباط برقرار می کنید، بهتر است که آنها بتوانند شما را بفروشند، به احتمال بسیار زیاد می توانند نماینده دیگر را در این زمینه بفروشند. به همان شیوه.
این نظرات مربوط به قسمت 717 است، به هر حال، بچه ها اگر می خواهید بروید آن یکی را بررسی کنید. مورد بعدی از جو چاوز می آید، «دختران طلایی. بلانچ دورو هکر اصلی خانه بود و چه کسی نمی‌خواهد سوفیا مستاجر شود؟ تصویرش کن سیسیل، 1925 به دنبال یک BRRRR. این خنده دار است زیرا ما در آن قسمت درباره Golden Girls صحبت کردیم و بله، فکر می کنم بلانچ یک هکر خانه بود و همه دختران دیگر با او زندگی می کردند. هک کردن خانه قبلاً و نامش درست به Golden Girls برمی گردد. آفرین، جو. خنده دار است.
استیو بورووسکی می‌گوید: «وای، صبر کن، دیوید. مردم عناوین دارایی شما را می دزدیدند و شما فقط به آن نگاه می کردید. متوجه شدم که نمی‌خواهید وارد جزئیات شخصی درباره این موضوع شوید، اما خوشحال می‌شوم اگر بتوانید کمی در مورد نحوه محافظت از خود در برابر چنین چیزهایی صحبت کنید. در ذهنم، به این فکر می کنم که اگر ممکن است برای دیوید جی اتفاق بیفتد، ممکن است برای من اتفاق بیفتد و چگونه از آن اجتناب کنم؟ آره من سعی می‌کنم در آینده بیشتر هدف آن قرار نگیرم و به‌طوری که این اتفاق افتاد، متاسفانه نمی‌توان از آن اجتناب کرد.
بنابراین من در حال تغییر ساختار چیزها هستم تا آن را طوری انجام دهم که این اتفاق دوباره تکرار نشود، اما سرقت عنوان بسیار واقعی است و باعث ایجاد یک سری مشکلات برای من شده است. من را مجبور به 1031 کرد. من در یک زمان بیشتر از آنچه می خواستم ملک خریدم. مجوزهای شهر وارد شده و اوضاع را به هم ریخته اند. من انواع مشکلات را در تلاش برای تأیید موارد داشتم.
من افرادی را در تیمم داشتم که پورتفولیوی من را مدیریت می کردند که باید از این کار کنار می رفتند. این کاملاً وحشتناک بود و من را در جایی قرار داد که سعی می‌کنم از فاجعه بیرون بیایم، اما این امر ایجاد می‌کند، اما در مورد املاک و مستغلات اتفاق می‌افتد. این در زندگی اتفاق می افتد. شما نمی توانید خود را به یک قربانی تبدیل کنید فقط به این دلیل که یک معامله خام به شما داده شده است. و طبق تجربه من، وقتی به انجام کارهای درست ادامه می‌دهی، خدا، سرنوشت جهان، هر طور که می‌خواهی به آن نگاه کنی، به نحوی به نفع من کار خواهد کرد.
بنابراین دلیل اینکه جزئیات بیشتری در مورد چگونگی اتفاق افتادن آن به اشتراک نمی‌گذارم این است که نمی‌خواهم آن را در آنجا معلق کنم تا افراد بیشتری یاد بگیرند که چگونه می‌توانند همان کار را انجام دهند. من فکر می‌کنم تعداد شکارچیانی که به دنبال سرقت وسایل دیگران هستند، بسیار بیشتر از آن چیزی است که ما از آن آگاه هستیم، اما اگر به من پیامی بفرستید، در یک گروه خصوصی که خودم اداره می‌کنم در مورد آن صحبت می‌کنم. اگر در آن گروه هستید، می توانید در مورد آن بیشتر بشنوید، پس از شما متشکرم.
باشه همه این نمایش امروز ماست. امیدوارم شما هم از شنیدن آن لذت برده باشید همانطور که من از ساختنش لذت بردم. همچنین امیدوارم از این قسمت های Seeing Greene لذت برده باشید. دوباره، اگر می‌خواهید در اینجا برجسته شوید، به biggerpockets.com/david بروید و سؤال خود را ارسال کنید. من دوست دارم به آن پاسخ دهم و لطفاً به نظرات YouTube ادامه دهید.
در نهایت، اگر این را دوست دارید و آن را دوست داشتید، مجبور نیستید برای آن هزینه کنید. تنها کاری که از شما می‌خواهم انجام دهید این است که به هر جایی که به پادکست خود گوش می‌دهید بروید، پادکست اپل، Spotify، هر چه که هست، و یک بررسی پنج ستاره برای ما بگذارید و فقط به مردم بگویید که چرا این برنامه را دوست دارید. این به یک تن کمک می کند.
اگر می‌خواهید درباره من بیشتر بدانید، می‌خواهید ببینید من چه کار کردم، می‌خواهید به نوعی به پرده نگاه کنید و ببینید در گرینلند چه خبر است، می‌توانید من را @davidgreene24 در تمام رسانه‌های اجتماعی دنبال کنید.
همچنین می‌توانید وب‌سایت جدید من، davidgreene24.com را بررسی کنید و سپس به من پیام دهید یا نظر خود را در مورد وب‌سایت به من بگویید. من مجبور شدم پول زیادی بپردازم تا این وسیله ساخته شود. خیلی زود راه‌اندازی می‌شود یا احتمالاً باید تا زمانی که این موجود است منتشر شود، بنابراین لطفاً در مورد آن به من بازخورد بدهید.
و در آخر، اگر کمی وقت دارید، ویدیوی دیگری را تماشا کنید، به پادکست دیگری گوش دهید، خود را بیشتر آموزش دهید، و اگر ندارید، در قسمت بعدی شما را خواهم دید. دوستت دارم از شما قدردانی می کنم. من می دانم که شما می توانید اطلاعات خود را از هر جایی دریافت کنید، و بنابراین از توجه شما، ارزشمندترین کالایی که در اختیار دارید، در BiggerPockets متشکریم.
اگر می‌خواهید بیشتر بیاموزید، وب‌سایت BiggerPockets را با انجمن‌ها بررسی کنید، و نمی‌خواهید این کار را با گوش دادن انجام دهید، اگر به خواندن علاقه دارید، در برنامه بعدی شما را می‌بینم.

قسمت را اینجا ببینید

???

به ما کمک کنید!

با گذاشتن امتیاز و بررسی به ما کمک کنید تا به شنوندگان جدید در iTunes دسترسی پیدا کنیم! فقط 30 ثانیه طول می کشد و دستورالعمل ها را می توان پیدا کرد اینجا کلیک نمایید. با تشکر! ما واقعا از آن قدردانی می کنیم!

در این قسمت ما پوشش می دهیم:

  • پس انداز در مقابل سرمایه گذاری و زمانی که زمان آن است که ماشه یک ملک اجاره ای را بکشید
  • سه ستون از مدیریت پول و چرا شما همیشه به ذخایر اضطراری نیاز دارید
  • پرداخت ملک اجاره ای شما و با شش رقم در جریان نقدی سالانه چه باید کرد
  • تورم، افزایش قیمت ها، و اینکه چگونه سرمایه گذاری هوشمندانه شما را در برابر محیطی محافظت می کند پول مفت
  • بازسازی های غیر مجاز و اینکه آیا یک معامله ارزش آن را دارد یا نه
  • پرچم قرمز عامل املاک و اگر نماینده شما به دنبال بهترین منافع شما نباشد چه باید بکنید
  • مذاکره از طریق نمایندگان و چگونه می توان نظر خود را هنگام صحبت از طریق واسطه ها بیان کرد
  • و So خیلی بیشتر!

پیوندهایی از نمایش

کتاب ذکر شده در نمایش

آیا می‌خواهید در مورد حامیان مالی امروز بیشتر بدانید یا خودتان شریک BiggerPockets شوید؟ ما را بررسی کنید صفحه حامی!

یادداشت توسط BiggerPockets: اینها نظرات نوشته شده توسط نویسنده هستند و لزوماً نظرات BiggerPockets را نشان نمی دهند.

تمبر زمان:

بیشتر از جیب های بزرگتر