باید کلی حرف بزنیم املاک و مستغلات در سال 2023. با موضوعات مختلف از مشارکت به هک های بازسازی خانه، ما امسال زمین های زیادی را پوشش دادیم و امیدواریم که اطلاعات به شما کمک کرده باشد سرمایه گذاری املاک و مستغلات سفر!
امروز، ما در حال گذراندن یک سفر به خط حافظه هستیم - با انعکاس همه مهمانان شگفت انگیز و گفتگوهایی که در دوازده ماه گذشته در برنامه داشتیم. برای این قسمت بسیار خاص، چند لحظه از لحظات مورد علاقه خود را برای به اشتراک گذاشتن با شما انتخاب کرده ایم. این که آیا شما به دنبال آن هستید اولین معامله خود را پیدا کنید یا قبلاً چندین مورد را دارید خواص اجاره ای، امیدواریم این مجموعه الهام و انگیزه لازم برای شروع سال جدید را به شما بدهد!
هماهنگ کنید تا همه چیز را از آن یاد بگیرید همراه کردن همسرتان با املاک و مستغلات به جایگزین درآمد W2 شما با اجاره شما متوجه خواهید شد که چرا هک خانه شاید بهترین نقطه ورود به سرمایه گذاری در املاک و مستغلات باشد و چرا آربیتراژ اجاره یک کد تقلب برای است ساده جریان نقدی. شما حتی در مورد آن یاد خواهید گرفت هک "خانه باز". که یک سرمایه گذار تازه کار از آن استفاده می کند برآورد هزینه های توانبخشیو همچنین چند روش هوشمندانه برای پول بیشتری دریافت کنید از خودت بیرون نمونه کارها فعلی!
در اینجا لینک به لیست پخش Spotify برای قسمت های کامل کلیپ شده برای این نمایش!
برای گوش دادن به پادکست های اپل اینجا را کلیک کنید.
پادکست را از اینجا بشنوید
متن را اینجا بخوانید
اشلی:
این فیلم تازه کار املاک است، قسمت 351.
تونی:
به پادکست تازه کار املاک و مستغلات خوش آمدید، جایی که هر هفته، دو بار در هفته، الهامبخش، انگیزه و داستانهایی را که باید برای شروع سفر سرمایهگذاری خود بشنوید، به شما ارائه میکنیم. امروز، من و اش میخواهیم سفری کوچک به خط حافظه داشته باشیم و برخی از بهترین لحظات پادکست تازه کار املاک و مستغلات را برای امسال به شما ارائه دهیم.
اشلی:
اگر میخواهید به هر یک از قسمتهای کامل امروز که خلاصهای از آن را خلاصه کردیم گوش دهید، میتوانید به YouTube تازه کار املاک و مستغلات ما بروید. میتوانید پیوندی به آن را در توضیحات نمایش پیدا کنید، و ما برای هر قسمتی که امروز پوشش داده شد، یک لیست پخش برای شما داریم. رفتن به سال جدید می تواند برای حفظ انگیزه خود سخت باشد، بنابراین ما قصد داریم با به اشتراک گذاشتن چند داستان شروع کنیم تا انگیزه شما را برای ورود به سال جدید حفظ کنیم و سال را تازه و آماده برای دریافت معامله بعدی خود شروع کنیم. و امیدواریم که این چیزی است که شما می توانید در مورد اینکه چرا می خواهید سفر خود را نیز شروع کنید، قابل درک باشد.
تونی:
دنی، برای تو چی؟ منظورم این است که چرا شما همسو بودید؟ آیا براندون در ابتدا این بذر را کاشت؟ چگونه در تجارت ادغام شدید؟
بلندگو 3:
پس چرا من اصلاً همسو نبود. ما حتی نمی توانیم آن را بپوشانیم. من برای مدت طولانی در برابر آن کاملاً مرده بودم. او احتمالاً برای یک سال، شاید کمی بیشتر با من در مورد تمایلش به خرید املاک صحبت می کرد و من می گفتم: "نه، نه، نه." و برای من این بود که باید طرز فکر داشتن پول در حساب بانکی خود را در مقابل سرمایه گذاری تغییر داد. تنها چیزی که میتوانستم ببینم این بود که حساب بانکی در حال سقوط بود و نمیتوانستم فکر کنم که چگونه این کار باعث موفقیت ما میشود. اگر پولی در حساب بانکی نداشته باشیم، این چگونه به ما آزادی مالی می دهد؟ گفتگوهای طولانی شبانه زیادی طول کشید و او همچنین آموزش را با من در میان گذاشت.
قبل از اینکه واقعاً با آن موافقت کنم، مجبور شدم در مورد آن یاد بگیرم، اعداد را اجرا کنم و با او شیرجه بزنم تا بفهمم که ما چه میکنیم و چرا این کار مفید است. اولین ملک ما، من هنوز خیلی روی حصار بودم. من حمایت میکردم، اما در مورد اینکه چه کار میکردیم و چرا میکردیم، خیلی نگران بودم، و فقط به خودم میگفتم که همیشه به او اعتماد داشتهام. فقط باید بهش اعتماد کنم و تا به امروز، او یک معامله ارائه میدهد و من میگویم [نامفهوم 00:02:29] من میگویم، "اما من به شما اعتماد دارم، بنابراین اگر احساس میکنید که معامله خوبی است، ما با آن همکاری خواهیم کرد. " و این دقیقاً چگونه برای ما کار می کند.
تونی:
دنی، من از شفافیت آنجا قدردانی میکنم، زیرا میدانم یکی از بزرگترین سؤالاتی که در این پادکست میپرسیم این است که چگونه میتوانم همسرم را همراهی کنم؟ چگونه همسرم را وادار کنم که با من به این سفر برود؟ شما یک کلمه گفتید که به نظر من بسیار مهم است. تو گفتی، "من به او اعتماد دارم و همیشه به او اعتماد داشته ام." من فکر میکنم که پایهای برای جلب رضایت همسرتان این است که اعتماد بین شما و همسرتان باید وجود داشته باشد. و اگر شما آن پایه اعتماد را ندارید، پس من و اشلی چیزی نمیتوانیم در پادکستی بگوییم که این اعتماد را ایجاد کند. باید عمیق تر از درون رابطه شروع شود. اما بدیهی است که براندون در طول مدتی که با هم هستید کاری انجام داده است که شما بگویید، بسیار خوب، وقتی براندون ذهن خود را به چیزی معطوف میکند، این یک تصمیم عجولانه نیست. دلیلش غیرمنطقی بودن او نیست، به این دلیل است که درباره آن فکر کرده است و به این دلیل است که فکر می کند این بهترین چیز برای خانواده ماست.
بنابراین من عاشق شنیدن آن از زبان شما هستم زیرا فکر می کنم بسیاری از مردم اهمیت اعتماد را نادیده می گیرند. اما نکته دیگری که شما به آن اشاره کردید اشتراک آموزش بود. پس فقط از نقطه نظر واقعی، آیا شما بچه ها فقط با هم به پادکست گوش می دادید؟ آیا براندون فقط یک کتاب به شما داد و گفت: «برو این را بخوان؟» مسیر تحصیلی شما چگونه بود؟
بلندگو 3:
پس شروع کرد. او شروع به صحبت با من در مورد آن می کرد، و من فکر نمی کنم، من نمی دانم. من نمی دانم در مورد چه چیزی صحبت می کنید. و بنابراین مجبور شدم برنامه BiggerPockets را دانلود کنم و او مرا مجبور کرد به برخی از گروه های فیس بوک ملحق شوم، و سپس به نوعی شروع به خواندن و چیزهایی کردم که توجه یا توجه من را به خود جلب کرد. و سپس گفتگوها به نوعی از آنجا شروع شد. "آیا دیدی که آنها این را پست کردند یا این را دیدی؟" و سپس به نوعی آن مکالمات را آغاز می کند.
هرگز روزی را که به من یاد داد چگونه اعداد را اجرا کنم را فراموش نمی کنم. داشتیم رانندگی میکردیم و او میگوید: «گوشیتان را بیرون بیاور، من به شما یاد میدهم که چگونه این کار را انجام دهید». و من می گویم، "نه، من نمی توانم این کار را انجام دهم." او میگوید: «تلفنت را روشن کن. من به شما یاد خواهم داد که چگونه این کار را انجام دهید.» زمانی که ما این کار را انجام دادیم، و من یادم نیست به کجا می رفتیم، اما او انجام داد. در پایان آن، من اعداد را برای او اجرا می کردم. من همیشه می گویم این مانند سرگرمی کوچک ازدواج ما است. ما کارهای زیادی نداریم که با هم انجام دهیم، زیرا هر دوی ما بسیار کار می کنیم، اما این به ما اجازه می دهد تا چیزی مشترک پیدا کنیم که از انجام آن لذت می بریم و ما را به این طریق به هم نزدیکتر کرده است. بنابراین این یک نوع باحال بوده است.
اشلی:
دلیل شما برای این همه چیست؟ چرا برای تبدیل شدن به یک سرمایه گذار املاک و مستغلات تلاش می کنید؟ هدف پشت آن چیست؟
بلندگو 4:
آره پس چرا من شکستن فقر نسلی در خانواده ام است. بنابراین من در پروژه های مسکن نیواورلئان متولد شدم. پروژه Calliope احتمالا یکی از بدترین پروژه های مسکن احتمالا در آمریکا است. و من توسط یک مادر مجرد بزرگ شدم که تنبل نبود. او تقریباً سه شغل داشت، اما فقط با تحصیلات متوسطه، شاید تا کلاس نهم. او مجبور شد در بیمارستان ها سرایدار شود. بنابراین کاری که او انجام داد این بود که به عنوان یک مادر مجرد سعی کرد به من و خواهرانم کمک کند. من یکی از هفت نفر هستم، شش خواهر دارم.
سواد مالی نداشت. اخلاق کاری من از او سرچشمه میگیرد، اما او نمیدانست که شما نمیتوانید فقط با کار کردن ثروتمند شوید. و دلیل من شکستن این نفرین است زیرا من تنها کسی هستم که عمدتاً در خانواده ام است که سواد مالی را می فهمد و آن را تمرین می کند. بنابراین این یک لحظه کامل خواهد بود که بتوانم میراثی را به جای بگذارم که فراتر از من است. بنابراین خواهرزادهها و برادرزادههای آیندهام، خواهرزادهها و برادرزادههای بزرگ و فرزندان احتمالی من مجبور نیستند در فقر به دنیا بیایند. پس دلیل من این است.
اشلی:
لارنس، من به تو افتخار می کنم. فقط بیان این نکته که شما ابتکار عمل را برای آموزش خود به دست گرفته اید، و این خیلی سخت است که چگونه می دانستید همه چیز در طول زندگی تغییر می کند و می خواهید در مورد چیز دیگری اقدام کنید. من فکر میکنم که این یک دلیل عالی است، و به نظر میرسد که قطعاً انگیزه کافی برای ادامه راه و ایجاد واقعاً آن ثروت نسلی است.
تونی:
لارنس، من عاشق شنیدن داستان هستم و فکر میکنم دلیلی بر این است که مشخصاً جایی که شروع میکنید تأثیر زیادی بر میزان پیشرفت شما دارد، اما قطعاً تواناییهای شما را محدود نمیکند.
لیروا سانچز یک پرستار ثبت نام شده، مادر مجرد دو پسر است که در جنوب کالیفرنیا زندگی می کند، در واقع خیلی دور از محل زندگی من در SoCal نیست. و پس از جدایی، او دو سال را صرف تعقیب سندروم شی براق عمده فروشی و کمی سرمایه گذاری خارج از کشور کرد. اما پس از آن او استراتژی املاک و مستغلات را که واقعاً برای فرزندانش کارآمد بود دو چندان کرد و فهمید که یک ملک واقعاً می تواند زندگی او را تغییر دهد. به نظر شما چه چیزی شما را وارد دنیای سرمایه گذاری در املاک و مستغلات کرد؟
بلندگو 5:
بنابراین همانطور که اشاره کردید من تازه جدا شده بودم. ما دو پسر جوان داریم و آن زمان واقعاً سخت بود. در واقع، چیزهای خوب زیادی در جریان بود و اتفاقات نه چندان عالی. تازه تمام بدهی ام را پرداخت کرده بودم. من بدهی مدرسه داشتم، وام ماشین داشتم، فقط همه چیز را پرداخت کردم.
اشلی:
شگفت آوره. بابت آن تبریک می گویم. این معمولاً کار آسانی نیست.
بلندگو 5:
متشکرم. متشکرم. بنابراین من در یک سفر دیو رمزی بودم و فقط با پس انداز و پس انداز و قرار دادن همه چیز برای بدهی پر بود. بنابراین زمانی که ما این انتخاب را انجام دادیم، این تصمیم برای جدایی، واقعاً، واقعاً به وضوح یک دوره دشوار و چالش برانگیز در زندگی من بود و فقط باعث شد به سمت کار کردن روی خودم تغییر کنم. بنابراین من به توسعه شخصی، کتابهای خودیاری و همه اینها سر میزنم. اما بخشی از این فرآیند، من همچنین با سرمایهگذاری در املاک، ساختن ثروت مواجه شدم، چگونه میتوانم به رویاهایم و زندگیای که برای فرزندانم میخواهم ادامه دهم، اکنون که تقریباً نیمی از درآمدم را از دست دادهام. یک شبه اساسا
پس اینطوری شد. این بخشی از کل فرآیند رفتن به درون و تلاش برای بهتر شدن، بهتر بودن و داشتن زندگی یکسان یا بهتر برای فرزندانم صرف نظر از وضعیت من بود.
تونی:
فقط یه سوال دیگه توصیه شما به کسی که احتمالاً در موقعیت مشابهی است که در حال گذراندن این تغییر بزرگ زندگی است، چیست؟ طلاق جدایی چیزی است که متأسفانه امروزه رایج است، و افراد زیادی وجود دارند که این آرزوها برای تبدیل شدن به یک سرمایه گذار املاک و مستغلات را دارند، اما ممکن است از این اتفاق زندگی یعنی جدایی یا طلاق به عنوان بهانه ای استفاده کنند که چرا نمی توانند این کار را انجام دهند. سرمایه گذاری در املاک و مستغلات بنابراین توصیه شما به کسی که در موقعیت مشابهی قرار دارد و به دنبال شروع کار است چیست؟
بلندگو 5:
من فکر می کنم توصیه من این است که امیدوار باشید. یه جورایی میتونی راهی پیدا کنی مسئله این نیست که نمیتوانید، فقط این است که هنوز روشی را پیدا نکردهاید که آن را برای خود و سبک زندگیتان مفید کنید. میتوانم بگویم با گذراندن مراحل مختلف، زمان زیادی طول کشید که تسلیم نشدم، تلاش کردم اطلاعات پیدا کنم، چیزهایی را بخوانم. با مقالات تصادفی روبرو خواهید شد، چیزهایی که به شما کمک می کنند. اینطوری متوجه شدم که برای من بازی می کند. من واقعاً برای خرید ملک پول نقد سختی داشتم. نه برای هزینه های من این سرنخهای کوچک یا فرصتها ظاهر میشوند.
فرصتی در محل کارم بود که ترفیع بگیرم و از آن استفاده کردم زیرا در ته ذهنم فکر می کردم "املاک و مستغلات که به من کمک می کند." پس فقط سعی کنید انگیزه خود را حفظ کنید و چشمانتان را از دست ندهید. سندروم شی براق چیز بسیار بزرگی است و واقعاً برای دو سال خوب روی من تأثیر گذاشت.
تونی:
بنابراین شما بچه ها راه هایی را شنیدید که برخی از مهمانان تازه کار برتر ما دلایل خود را در پشت کسب و کار سرمایه گذاری املاک و مستغلات خود پیدا کردند، اما بدیهی است که بسیاری از شما هدف دارید که شاید تمام این کار املاک و مستغلات را تمام وقت انجام دهید، اما به منظور انجام دادن که، شما باید در اصول اساسی واقعا محکم باشید. بنابراین آنچه در ادامه میشنوید، پایهای است که برخی از مهمانان تازهکار در املاک و مستغلات ما ساختهاند و به آنها اجازه میدهد تا این مرحله را برای انجام این کار تمام وقت بردارند.
بلندگو 6:
و من در سال 2020 سفر سرمایه گذاری خود را آغاز کردم.
تونی:
زمان بسیار خوبی برای شروع است.
اشلی:
آره چه شد که آن وقت شروع کردی؟ آن لحظه برای شما چه اتفاقی افتاد؟
بلندگو 6:
مطمئن نیستم که این یک تجلیل بود یا آمدن به صحبت عیسی با خودم، اما به آن دوراهی رسیدم که در آن گفتم: «خوب، میتوانم به این مسیری که رفتهام و میروم ادامه دهم. تا همین نتایج را بگیریم.» یا می توانم بازی را تغییر دهم و ببینم آیا می توانم زندگی خود را بهتر کنم. من کسی نبودم که در امور مالی علاقه زیادی داشته باشد. صادقانه بگویم من روز به روز آدمی بودم که مثل چک دستمزد به دستمزد. من آن را در نهایت کشف خواهم کرد. و سپس سال 2020 اتفاق افتاد. فکر میکنم میتوانم بسیاری از آن را به یکی از دوستان خوبم، کالب کندی، اعتبار بخشم. او اولین کسی بود که من با او صحبت مالی داشتم و او باعث شد که مقتصد به نظر برسد.
به جای بیرون رفتن و آخر هفته ها و چیزهای دیگر، او می گوید: "مایک، نه." او به من نشان داد، من فکر می کنم این حساب رابینهود او بود و مقدار بسیار قابل توجهی پول در آن وجود داشت. در آن زمان میدانستم که تقریباً همان پولی را در سال به دست آوردهایم و حساب من هیچ شباهتی به حساب او نداشت. بنابراین من اینطور گفتم: "ای مرد، چطور این کار را کردی؟" او می گوید: «من ارزان هستم. من پول خرج نمی کنم.»
تونی:
آره مایک، من آن داستان را دوست دارم زیرا تو گفتی که او مقتصد بودن را جالب جلوه داده است. و این یک تضاد با آنچه جامعه ترویج می کند است. من و یکی از دوستان روز قبل صحبت می کردیم و به نظر می رسد افراد زیادی در رسانه های اجتماعی هستند که این تعداد فالوورهای بزرگ را دارند و دلیل بزرگی که فالوورهای آنها بسیار زیاد است این است که آنها مقدار زیادی پول نقد ارسال می کنند و من این را دریافت کردم. و من آن را دریافت کردم. و این فقط شخصیت من نیست. من اینطور آدم پر زرق و برق نیستم. اما این چیزی است که بسیاری از مردم به هر دلیلی به سمت آن کشیده می شوند.
اما من فکر می کنم اگر همه ما بتوانیم کار بهتری برای عادی سازی صرفه جویی و تبدیل آن به چیز جالب انجام دهیم، و دقیقاً همان چیزی که شما گفتید در جایی که لزوماً ماشینی که او رانندگی می کرد نبود. لزوماً این نبود که آخر هفتهها بیرون میرفت و تمام این کارهای دیوانهکننده را انجام میداد، چیزی که واقعاً شما را بیش از همه در مورد او تحت تأثیر قرار داد، حساب رابینهود او بود.
بلندگو 6:
100% منظورم این است که این یک تغییر برای من بود زیرا من یکی از آن افراد بودم. من یک بی ام و راندم و به معنای واقعی کلمه دستمزد به چک بود. هیچ وقت به بازنشستگیم فکر نکردم. من هرگز به این فکر نکردم که "هی، اگر بچه داشته باشم، هزینه آن دو، سه، 4,000 دلار در ماه خواهد بود." من ماهیانه دو، سه، 4,000 دلار پس انداز نمی کنم، پس چه کنم؟ و به این ترتیب در فوریه 2020 بود. من می گفتم، "خب، من ارزان خواهم بود." من تا آنجا که ممکن بود صورتحساب ها را حذف کردم. شروع کردم به ردیابی هر پنی که خرج کردم.
اشلی:
چطور دنبالش میکردی، مایک؟ آیا از اکسل، برنامه یا چیزی شبیه به آن استفاده می کردید؟
بلندگو 6:
روش خوب قدیمی، قلم و کاغذ.
اشلی:
آره؟
تونی:
به هیچ وجه.
بلندگو 6:
بله قربان. الان کتاب دارم بنابراین من به معنای واقعی کلمه شروع کردم به نوشتن همه چیزهایی که صرف کردم و هر ماه سعی می کردم آن را بهبود بخشم. من اینقدر برای بنزین خرج کردم، اینقدر خرج غذا کردم. بیایید ببینیم آیا می توانم کمی از این کار را حذف کنم یا خیر. و در آن زمان من هنوز بدنسازی می کردم، بنابراین غذای من بسیار ابتدایی بود. بنابراین میرفتم و سعی میکردم ارزانترین مرغ را پیدا کنم، سعی کردم ارزانترین برنج را پیدا کنم. من آن را به صورت عمده می خرم، کیسه های 20، 40 پوندی برنج. سبزی ها رو بریدم من اینطور گفتم: "مرد، من فقط به پروتئین، کربوهیدرات و چربی نیاز دارم." پس متاسفم که سبزها دیگر کار نمی کنند.
و زمانی که شروع به پرداخت بدهی کردم تا حد امکان ارزان شدم، زیرا مقداری بدهی کارت اعتباری داشتم، آن ماشین را داشتم که در نهایت آن را فروختم، وقتی اقتصاد دیوانه شد و ارزش خودروهای استفاده شده بالا رفت، از شر آن خلاص شدم. مجبور نبودم چیزی بپردازم تا از آن خارج شوم، زیرا در آن زمان، فکر میکنم 26، 27,000 دلار به یک ماشین بدهکار بودم، که حالا به گذشته نگاه میکنم، میگویم: «عیسی، مایک، اگر فقط داشتی پولی را که در آن زمان خرج کردی، هرگز در زندگی خود مجبور نیستی یک روز کار کنی.»
پس همان فوریه بود. من هرگز به خرید خانه فکر نمی کردم. هر چقدر هم که این بد به نظر می رسد، فکر نمی کردم هرگز بتوانم این کار را انجام دهم، زیرا به اعتبار خود ادامه ندادم. قبلاً از این همه خجالت میکشیدم، اما اکنون به گذشته نگاه میکنم و به آن افتخار میکنم، زیرا مرا به جایی که امروز هستم رساند.
تونی:
و مایک، خیلی سریع، فکر نمیکنم هرگز نباید از این بابت خجالت بکشی، درست است؟ مثل این است که هر فردی پیشینهای دارد و هیچ یک از ما بدون آن پسزمینه، آن چیزی که هستیم، نخواهیم بود. بنابراین احتمال زیادی وجود دارد که در حال حاضر در این پادکست با ما در حال انجام این گفتگو نباشید، اگر تصمیماتی که گرفته اید و اشتباهاتی که احساس می کنید اگر این اشتباهات اتفاق نمی افتاد، نبودند. بنابراین فکر میکنم همیشه درسی برای آموختن وجود دارد.
اما فقط یک چیز را می خواهم قبل از ادامه حرکت بپرسم. بنابراین شما برای کاهش شدید هزینه های ماهانه خود به این سفر رفتید. شما مجبور نیستید اعداد دقیق را به ما بگویید، اما آیا توانستید آن را به نصف برسانید؟ آیا این کاهش 25 درصدی بود؟ چقدر توانستید هزینه های خود را در آن بازه زمانی کاهش دهید؟
بلندگو 6:
احتمالاً کمی بیش از 2,500 دلار در ماه.
تونی:
وای.
بلندگو 6:
بله، این چیزی است که من توانستم هر ماه پس انداز کنم. بنابراین ماهیانه 2,500 دلار آن را کاهش دادم.
تونی:
چگونه از پس انداز کردن همه چیز به اکنون که آن را برای ساختن درآمد خود ریخته اید، گذار کردید؟
بلندگو 6:
خوب، می دانستم املاک و مستغلات راه خروج است. تقریباً در آن زمان در سال 2012 بود ... در واقع، تا پایان سال به نتیجه نرسیده بود، زیرا در فوریه یک هدف تعیین کردم، گفتم: "تا پایان امسال، من می خواهم خانه بخرم." بنابراین من بدهیها را حذف میکردم، امتیاز اعتباریام را بهبود میدادم، پول پسانداز میکردم. من تمام آن کارت های اعتباری را پرداخت کردم، یک هزار بدهی را پرداخت کردم. 30 دسامبر 2020 زمانی است که اولین خانه ام را بستم.
اشلی:
پسر عموی من، او همین دیروز نامزد کرد. و زمانی که او با دوست پسرش آشنا شد، او صاحب یک دوبلکس شد. و بعد از یک سال آشنایی، با او نقل مکان کرد و فقط شاکی بود، "ما به یک مکان بزرگتر نیاز داریم. من کمد ندارم، این همه چیز.» و من گفتم: "این آخر هفته چه برنامه ای داری؟" و او دو مکان را نام برد که قرار بود شام بخورند. آنها میرفتند، نمیدانم، یک کنسرت. گفتم: "چه سفرهایی در نظر گرفته ای؟" او تمام این سفرها را برنامه ریزی می کند و من می گفتم: «از این کار لذت می بری؟ آیا همه اینها را دوست داری؟» و او مانند، "آره، من."
گفتم: میدانی چرا میتوانی این کار را انجام دهی؟ و او می گوید، "خب، دوست پسرم برای من پول می دهد." گفتم: «آره، فکر میکنی اگر الان این خانه بزرگ را داشته باشد میتواند هزینه آن را بپردازد؟» او مانند "آه، بله." با او کلیک کرد و اکنون او به تازگی در اسکاتلند نامزد کرده است و آنها این خانه زیبا و بزرگ و همه چیز را خریدند. این خوشحالی دیرهنگام بود که مجبور شد رنج بکشد و چند سال در یک آپارتمان کوچک زندگی کند و یک مستاجر در طبقه پایین داشته باشد. اما قابل توجه است که در واقع چه اتفاقی می تواند بیفتد.
ممکن است چندان زیاد به نظر نرسد، اما در واقع میتواند در ادامه مسیر به مقدار زیادی اضافه شود. تقریباً مثل این است که به سود مرکب فکر می کنید. این همه اثرات ترکیبی هک خانه و کاهش هزینههای زندگی است که میتواند در درازمدت برای آن حلقه الماس بزرگ زیبایی که او به دست آورده پسانداز کند.
تونی:
وقتی با شما آشنا شدم، هنوز مشغول کار روزانه خود به عنوان مهندس بودید. و برای بسیاری از مردم کشور، شما قبلاً به بخشی از رویای آمریکایی دست یافته بودید. به دانشگاه رفتی، مدرک فنی گرفتی. حقوق خیلی سالمی داشتی شما این موقعیت را داشتید که احتمالاً تا آخر عمر مشغول به کار می شدید و می توانستید بازنشسته شوید و همه کارها را به درستی انجام دهید. بنابراین انگیزه یا انگیزه شما برای ترک این سبک زندگی بسیار راحت که برای خود ساخته بودید چه بود؟
بلندگو 7:
اساساً وقتی بازگشت به دفتر را شروع کردیم، روح من تازه مرد. من اساساً دو سال گذشته را در دوران کووید گذرانده بودم و می توانستم از خانه کار کنم. پروانه املاکم رو هم گرفتم بنابراین من قبلاً املاک و مستغلات می فروختم و زندگی ام لذت بخش بود و کنترل بیشتری بر زمان زندگی ام داشتم. بنابراین، دومی که شروع به بازگشت به دفتر کردیم، من یک ساعت در هر راه به سمت محل کار رفت و آمد داشتم، که جالب نبود. من تازه شروع کردم به عصبانیت و ناامیدی. و اگر من را بشناسید، من خیلی آدم عصبانی نیستم. داشتن طعم آزادی واقعاً به نوعی آن را برای من افزایش داد. و این زمانی بود که همه دنده ها شروع به تعویض کردند. و سپس من در واقع بلیط کنفرانس تونی را بردم و به کنفرانس رفتم و بیرون آمدم و اخطار دو هفته ای خود را گذاشتم.
اشلی:
وای خدای من. وای. این باور نکردنی است. باشه. پس بیایید از همان جا شروع کنیم. بنابراین در کنفرانسی که تصمیم گرفتید اخطار دو هفتهای خود را اعلام کنید، چه شبکههای ایمنی داشتید که میتوانید ادامه دهید و آن تصمیم را بگیرید؟
بلندگو 7:
بنابراین خرید دوبلکس من صادقانه قدم شماره یک بود. من متوجه نشدم که واقعاً چقدر تور ایمنی است زیرا به خصوص... و من هنوز واقعاً هیچ پولی از آن نمی گیرم، اما فقط داشتم این تخم مرغ لانه کوچک را می ساختم. اما نکته جالب در مورد دوبلکس من این است که تمام هزینه های زندگی من را پوشش می دهد، بنابراین می دانستم که حتی اگر فشار بیاورد، به معنای واقعی کلمه من و سگم هستیم. این خانواده من در حال حاضر و تنها افرادی هستند که باید از آنها مراقبت کنم. بنابراین میدانستم که اگر فشار وارد شود، میتوانم تا چند ماه آینده از رامن جان سالم به در ببرم و هنوز هم کاملاً خوب باشم.
پس این اولین قدم بود. و دوبلکس من نیز جریان نقدی دارد، بنابراین من پول اضافی از آن دریافت می کنم. اما پس از آن من بسیاری از کنسرت های جانبی دیگر مانند مطالب رسانه های اجتماعی خود را نیز دارم. می دانستم که خوب می شوم، فقط به فشار نیاز داشتم. و سپس همان زمانی بود که من نیز کسب و کار اجاره کوتاه مدت خود را شروع کردم. و من می گویم به این دلیل است که به معنای واقعی کلمه بعد از آن کنفرانس من در پرواز خانه بودم و به بهترین دوستم پیام دادم که ما فقط هر روز به معنای واقعی کلمه صحبت می کنیم، همه کارها را با هم انجام دهید.
او سالها شنیده است که من در مورد املاک صحبت میکنم، و من میگویم: «بنابراین فکر میکنم میخواهم این تجارت را شروع کنم. آیا به من ملحق میشوی؟" اینطوری همه چیز کم شروع شد.
تونی:
بنابراین، اولیویا، اگر بتوانیم، فقط میخواهم کمی بیشتر در این مورد توضیح بدهم. بنابراین در آن لحظه گفتی که عصبانی بودی، از ایده بازگشت به دفتر ناراحت بودی، اما منظورم این است که باید یک واکنش احساسی واقعاً قوی باشد که بگویی: «این برای من به اندازه کافی بزرگ است. که بخواهم کارم را ترک کنم.» بنابراین حدس میزنم فقط ما را از جنبهی منطقی آن که میخواهم ترک کنم، عبور دهید، بلکه فقط از نظر ذهنی، احساسی، آنچه را که برای شما اتفاق افتاده بود بگذرانید، «این کافی است. من به این دلیل می روم.»
بلندگو 7:
بنابراین من واقعاً این موفقیت عاطفی و ذهنی را پشت سر گذاشتم. این مانند یک تغییر هویت بود، زیرا در 10 سال گذشته من یک مهندس بوده ام و از زنان در مهندسی، سیاه پوستان در مهندسی و همه این چیزها دفاع کرده ام. و ناگهان من به نوعی آن را رها کردم. بنابراین انجام این کار واقعاً شخصاً سخت بود زیرا احساس میکردم بخشی از هویتم را رها میکنم. اما بعد تازه دیدم که چقدر چیز مثبتی در آن وجود دارد.
زمانی که میخواستم کارهای املاک و مستغلات را انجام دهم و زمانی که املاک را راهاندازی میکردم و زمانی که همه این کارها را انجام میدادم بسیار خوشحالتر بودم. بنابراین این نوع فقط مرا از لبه پرت کرد. اما نحوه برنده شدن بلیت های کنفرانس تونی نیز این است که من اصلاً به یاد ندارم که در این جایزه ثبت نام کرده باشم زیرا تونی در حال انجام یک هدیه در رسانه های اجتماعی بود و من اساساً روی کاناپه افسرده و کمی مست بودم، اما من این کار را نمی کنم. به یاد داشته باشید که در واقع ثبت نام کنید. اما من در چنین فضای ذهنی بدی بودم. و سه روز بعد این اعلان را در اینستاگرام از تونی دریافت کردم که میگوید: «تبریک میگویم، اولیویا، تو بلیتها را بردی.» و من می گویم: "صبر کن، چی؟"
به یاد دارم که قرار بود در جریان کنفرانس در وسط خلیج مکزیک به خارج از ساحل بروم، و چنین گفتم: «نه، من روزهای تعطیل را می گذرانم. من به این کنفرانس می روم. این یک نشانه است.» و به این ترتیب آن نوع فقط پیشتاز همه چیز بود. و روز بعد که برگشتم، به خارج از ساحل رفتم.
تونی:
اشلی، فقط میخواهم به این نکته اشاره کنم که من، تو و اولیویا همگی پس از کالج دچار همین نوع بحران هویت هستیم. من ابتدا به مدرسه رفتم تا مهندس شوم. من در واقع در شورون کار می کردم. این جایی نیست که شما هم در شورون کار می کنید، اولیویا؟
بلندگو 7:
بله.
تونی:
آره بنابراین من نیز به عنوان مهندس در شورون کار می کردم. اشلی، می دانم که مسیر حسابداری را طی کردی. و مثل اینکه سخت است چون این همه سال به مدرسه می روی و به هویتی که هستی سرازیر می شوی. و برای رسیدن به این درک که دیگر آن کسی نیست که می خواهید باشید. قورت دادن این قرص برای بسیاری از مردم سخت است، اما من فکر می کنم همه ما باید مقداری به خودمان بدهیم... نمی دانم. ما باید به خودمان افتخار کنیم که A، خیلی جوان هستیم و این تصمیم را می گیریم. اما دوم، فقط شجاعت انجام این کار را داشته باشند، زیرا افرادی هستند که این احساس را برای سالها، چندین دهه در طول زندگی خود گاهی اوقات در درون خود احساس می کنند، اما هرگز نمی توانند واقعاً این ماشه را بکشند و آن تغییر را ایجاد کنند.
یکی از چیزهایی که همیشه فکر میکردم و به آن بازمیگردم این است که اگر این تصمیم را بگیرم و بگویم همه چیز درست نمیشود، همیشه میدانم که میتوانم برگردم و شغل دیگری پیدا کنم.
اشلی:
این انگیزه عالی بود. من دوست داشتم از دلایل لارنس، طرز فکر مالی مایک، و اینکه چگونه اولیویا توانست شغل شش رقمی خود را رها کند، بشنوم. ما همیشه از مهمانان تازه کارمان چیزهای زیادی یاد می گیریم و می خواهم با شنیدن نکات فوق العاده ای که تازه کارها در طول سال با ما به اشتراک گذاشته اند، ادامه دهم. آیا فکر می کردید داشتن مجوز ملکی مزیت بزرگی در شروع کار است؟
بلندگو 8:
بنابراین داشتن مجوز املاک به ما در یکی از پنج ملکی که اکنون خریداری کرده ایم کمک کرده است. من فقط یک بار کمیسیون گرفته ام، بنابراین کمک کرده است، اما کاری که ما معمولاً انجام می دهیم، و اگر در حال بحث در مورد دریافت مجوز ملک خود هستید و سعی می کنید بفهمید آیا ارزشش را دارد یا نه، می توانید مجوز خود را دریافت کنید. و کمک می کند. من فکر می کنم این مفید است که بتوان شماره ها و دسترسی به MLS و چیزهای مختلف را اجرا کرد، اما لزوماً به آن نیاز ندارید زیرا کاری که ما انجام می دهیم این است که من با نماینده لیست تماس می گیرم و می گویم: "هی، من مایلم اگر پیشنهاد ما در مورد این ملک را بپذیرید، از کمیسیون من چشم پوشی کنید.
یا در مورد ملک اول ما چون پیش پرداخت ما عامل محدود کننده ای برای ما بود. گفتم: «هی، اگر بتوانید این پول را در بسته شدن اعتبار هزینه به ما بدهید، از کمیسیون خود صرف نظر می کنم. بنابراین بخشی از کارمزد وام ما را می پردازید و برای ما خانه را ارتقا می دهید.» و این به ما بیشتر از دریافت کمیسیون کمک کرد. بنابراین من فکر می کنم اگر می خواهید در املاک و مستغلات مستقر شوید یا فکر می کنید که قرار است ملک های زیادی بخرید، 50-50 است. به درد نمیخوره ممکن است 600 دلار در سال، هزار دلار در سال برای حفظ مجوز خود هزینه داشته باشید، اما برای شروع یا ایجاد یک مجموعه املاک و مستغلات نیازی به داشتن آن ندارید. این واقعاً یک ترجیح شخصی است.
اشلی:
با این حال، من این پاسخ را دوست دارم، فقط دیدگاه شما و نظر شما را دریافت می کنم زیرا ما اغلب این سوال را دریافت می کنیم.
بلندگو 9:
آره بنابراین منظورم این است که من در زمینه املاک و مستغلات جدیدتر بودم، اما کاری که انجام دادم این بود که با یافتن معامله شروع کردم. بنابراین من معامله را پیدا کردم، اعداد را اجرا کردم، یاد گرفتم که چگونه خواص را محاسبه کنم، بنابراین می دانستم که این ملک پس از تعمیر چه ارزشی خواهد داشت. من میدانستم که فقط با پیشینهای که در قراردادهای عمومی داشتم، وارد کردن آن به چه چیزی نیاز دارد، اگر برخی افراد آن را بررسی کنند. بنابراین من با پیدا کردن معامله شروع کردم و سپس میگوییم: «خوب، چگونه میخواهیم این را تأمین کنیم؟ چه کسی این را میخرد؟»
و با وجود اینکه در آن زمان واقعا تجربه املاک و مستغلات نداشتم، تجربه زندگی داشتم. و بنابراین از خانهام در کالیفرنیای جنوبی، من و شوهرم درگیر محافل متعددی بودیم. ما در جهات مختلف و ورزش و مواردی از این دست مربی بودیم. بنابراین این ارتباط فردی بود که ما سال ها با او کار کرده بودیم. بچه هایشان را به ما اعتماد کرده بودند.
بنابراین من اینگونه گفتم، "خب، اگر آنها به ما در مورد فرزندان خود اعتماد کنند، آنها به پول خود به ما اعتماد خواهند کرد." و بنابراین ما فقط با او تماس گرفتیم و گفتیم: "هی، باب، من می دانم که این دیوانه است، اما این معامله است. این چیزی است که به آن نگاه می کند. این اعداد است. بهت نشون میدم. من کامپوزیت را برات میفرستم این چیزی است که من فکر می کنم می تواند انجام دهد." و از آنجایی که آنها این جنبه اعتماد را داشتند، فکر می کنم قبلاً با ما بودند، آنها در فرصت به ما اعتماد کردند. بنابراین از آنجایی که ما قبلاً آن رابطه را با آنها ایجاد کرده بودیم، آنها احساس راحتی کردند که این جهش را برای مشارکت با ما انجام دهند. و بنابراین از آن زمان، آنها در واقع یکی از شرکای اصلی ما هستند. آنها اکنون در بسیاری از معاملات با ما شریک هستند و ما از آنها بسیار سپاسگزاریم.
تونی:
مککنزی، تو در مورد بسیاری از چیزهایی که من و اش در مورد پیدا کردن شراکت صحبت میکنیم، یک شکست فوقالعاده انجام دادی. بنابراین من فقط می خواهم آنچه شما گفتید را برای یک ثانیه در اینجا تجزیه کنم. پس تحملم کن بنابراین ابتدا مشخص کردید که مهارت منحصر به فرد شما چیست و آن یافتن معامله بود. شما از نقاط قوت خود استفاده کردید، از مهارت های خود برای یافتن یک معامله واقعا خوب استفاده کردید. سپس شما گفتید، "خوب، اگر به قطعات پازل انجام این معامله نگاه کنم، معامله را پیدا کرده ام، حتی دارایی یا سمت مدیریت پروژه را دارم، اما سرمایه را از دست داده ام. سمت. پس باشه، بگذار بیرون بروم و شریکی پیدا کنم تا این خلاء را پر کنم.»
بنابراین شما بیرون می روید و کسی را پیدا می کنید که آن منابعی را دارد که شما فاقد آن هستید. حالا، این شخص قبلاً هرگز واقعاً املاک و مستغلات انجام نداده بود، اما شما گفتید دلیل اینکه آنها مایل به همکاری با شما هستند این است که در آن سطح اعتماد وجود دارد. یکی از چیزهایی که من و اش در کتاب می گوییم این است که وقتی به دنبال شریکی می گردید، مردم معمولاً با افرادی شریک می شوند که می شناسند، دوست دارند و به آنها اعتماد دارند. بنابراین شما به هر سه مورد نیاز دارید. بنابراین، حتی اگر این شخص قبلاً هرگز در املاک سرمایه گذاری نکرده بود، زیرا شما آن پایه و اساس دانش، دوست داشتن و اعتماد را داشتید، وقتی فرصتی را به او ارائه دادید، آنها مایل بودند به آن بپرند زیرا شما بچه ها آن پایه را ساخته بودید.
Ash در مورد اولین شراکت خود صحبت می کند که در آن شریک پس انداز زندگی خود را در یک معامله سرمایه گذاری کرد و به این دلیل است که او و اشلی این اطلاعات، دوست داشتن و اعتماد را داشتند. بنابراین من فقط آن داستان را دوست دارم زیرا شما واقعاً نمونه ای از تمام عناصر حیاتی در کنار هم قرار دادن یک مشارکت هستید.
بلندگو 9:
من فکر می کنم بسیاری از مردم فکر می کنند، "اوه، من نمی توانم شروع کنم تا زمانی که این همه تجربه املاک و مستغلات را داشته باشم." خوب، شما هرگز شروع نخواهید کرد اگر... زیرا برای به دست آوردن این تجربه به معاملات، سرمایه و چیزهایی نیاز است. بنابراین من کاملاً موافقم و فکر می کنم اگر مردم چشمان خود را به "اوه، شاید این شخص" باز کنند، همیشه می شنوم که "من کسی پولدار را نمی شناسم." من واقعاً شک دارم که درست باشد. بنابراین واقعاً نگاه کنید و هرگز پرسیدن ضرر ندارد، و من همیشه می گویم: "اگر معامله ای پیدا کردید، احساس می کنم پول و سرمایه به دنبال شما خواهد آمد." شما فقط باید با معامله شروع کنید. پس آره موافقم
اشلی:
این دادهها را از کجا میآورید که میخواهید برای اعداد و هزینههایتان استفاده کنید تا بدانید دقیقترین دادههایی است که میتوانید دریافت کنید؟
بلندگو 10:
آره باشه. بنابراین تا آنجا که به هزینه ها مربوط می شود، هزینه اولیه پیش پرداختی است که ما انجام می دهیم. ما معمولاً 25٪ ریسک پیش پرداخت را از بازپرداخت آن می کنیم. بنابراین آن قسمت ثابت است که هزینه اولیه است. بعد از آن هزینه، سود است که پرداخت رهن است. برای آن، من روابط نزدیکی با وام دهندگان دارم و سعی میکنم در بالای بازار باقی بمانم تا بدانم، «خوب، نرخ وام مسکن ثابت 30 ساله چقدر است؟ نرخ 7/1 ARM چقدر است؟ نرخ 5/1 ARM چقدر است؟
اشلی:
آیا این فقط به آنها ایمیل میزنید و از آنها میپرسید یا میخواهید به وبسایتی بروید تا آن را جستجو کنید؟ شخص دیگری از کجا می تواند آن اطلاعات را پیدا کند؟
بلندگو 10:
من در واقع با آنها تماس میگیرم تا این اطلاعات را دریافت کنم، بله. بنابراین من با آنها تماس میگیرم و از این طریق این اطلاعات را به دست میآورم زیرا هر سناریو بسیار متفاوت است، و از آنجایی که من فقط به اجاره بلندمدت نگاه نمیکنم، میتواند حتی یک اجاره میانمدت باشد. من می توانم یک خانه دوم بخرم و از آن به عنوان یک ملک سرمایه گذاری استفاده کنم. من میتونم دوبلکس یا تریپلکس یا چهاربلکس بخرم. و تامین مالی بسته به نوع ملک متفاوت است. بنابراین بسیار مهم است که فقط به یک شماره از یک وب سایت تکیه نکنید، بلکه در واقع سناریوی دقیق را به اشتراک بگذارید و سپس نرخ ها را دریافت کنید تا اطلاعاتی که از وام دهنده خود دریافت می کنم و فقط با یک وام دهنده تماس نمی گیرم. ، حداقل سه تا زنگ می زنم تا قبل از اینکه تصمیم بگیرم با یکی بروم خریدم را انجام دهم
تونی:
پوجا، یک سوال بعدی برای آن، من افراد تازه کار زیادی را می شناسم، آنها عصبی می شوند که یا اعتبارشان چندین بار اجرا شود یا شاید رابطه بدی با وام دهنده ایجاد کنند، زیرا آنها همیشه این معاملات را به آنها می گویند. در واقع هرگز به خرید ختم نمی شود. نظر شما چیست یا چگونه آن را هدایت می کنید؟ آیا آنها هر بار اعتبار شما را اجرا می کنند یا فقط اعداد اولیه را به شما می دهند؟ آیا آنها می دانند که اینها املاکی هستند که شما فقط به آنها نگاه می کنید یا از شما انتظار دارند که همه آنها را خریداری کنید؟ چگونه با این پویایی کار می کنید؟
بلندگو 10:
بله، بنابراین در مورد نگرانی در مورد آنچه وام دهندگان قرار است فکر کنند، "اوه، شما فقط از آنها می خواهید که نرخ ها را به شما بدهند و فقط با آنها تماس بگیرید." و شما نمی دانید چه زمانی می توانید این معامله را انجام دهید. ممکن است سه ماه، چهار ماه طول بکشد. من در هفت ماه گذشته با وام دهنده خود تماس گرفته ام، بنابراین زمان زیادی است. و بعد از آن، تا آنجا که به چک اعتباری مربوط می شود، نه، آنها چک اعتباری من را اجرا نمی کنند. موافقم. من نمیخواهم هر بار که میخواهم خرید کنم، هر بار که سعی میکنم معاملهای را تحلیل کنم، به اعتبارم ضربه بزنم.
آنها حتی یک چک نرم را اجرا نمی کنند و فقط متفاوت است. فرض کنید من با وام دهنده ای کار می کنم که قبلاً با آن کار کرده ام، آنها از من این سؤال را می پرسند: "هی، آیا چیزی در رابطه با وضعیت شما از نظر بدهی جدیدی که از نظر گرفته اید تغییر کرده است. از درآمد شما؟» آنها این سؤالات را بر اساس اطلاعاتی که قبلاً در مورد من دارند می پرسند، آنها می توانند آن سناریو را برای من اجرا کنند.
بنابراین نه، بررسی اعتبار سخت یک مرحله اجباری نیست. یک وام دهنده خوب که کسب و کار شما را می خواهد، که می داند در حال انجام چه کاری است، باید همیشه مایل باشد که این قیمت را به شما بدهد.
تونی:
پوجا، میخواهم پیگیری کنم، زیرا یکی از چیزهای دیگری که اشاره کردی و به نظرم جالب بود، و تا حدودی وارد آن شدی، این است که در این چهار یا پنج مرحله که در اینجا فهرست کردی، بر روی اول مخارج و شما می گویید، "هی، من نمی خواهم هزینه های من بیش از X دلار در ماه باشد." آیا می توانید به من توضیح دهید که چرا این یکی از اولین قدم های شماست؟ چون فکر میکنم اکثر مردم از جایی شروع میکنند که میگویند: "هی، من میخواهم جریان نقدی من X باشد." اما شما از طرف مقابل به آن نگاه می کنید، جایی که ابتدا روی هزینه ها تمرکز می کنید. فکر میکنید چه فایدهای داشته است که آن را برگردانید و در هزینهها در مقابل جریان نقدی پرداختید؟
بلندگو 10:
دلیل اینکه من با هزینه ها شروع می کنم، حساب کردن سناریوهای پیش بینی نشده، به حساب آوردن جای خالی است. فرض کنید خانه برای یک یا دو ماه خالی است. فرض کنید مستاجر قادر به پرداخت اجاره بهای یک ماه یا دو ماه نیست. شما باید مراحل تخلیه را طی کنید تا خروج ماهانه تصمیم بگیرد که آیا من قادر به پرداخت آن وام مسکن هستم یا خیر، حتی اگر کسی آن وام مسکن را برای من پرداخت نکند. بنابراین اگر 10,000 دلار در ماه است، باید آن 20,000 دلار را برای دو ماه پرداخت کنم. اون پول زیادیه. من نمی خواهم این ریسک را بپذیرم.
بنابراین بسته به ذخایر خودم، بسته به درآمد خودم، آن آستانه را تعیین می کنم. بنابراین 5,000 دلار من خوب هستم. بنابراین اگر جای خالی بود یا کسی کرایه را به موقع پرداخت نمی کرد، یک ماه می توانستم 5,000 دلار بپردازم. بنابراین به همین دلیل است که من با هزینه ها شروع می کنم زیرا ... و این نظر شخصی من است. اگر روی ایجاد جریان نقدی مثلاً 500 دلاری متمرکز بمانم و ملکی بخرم که 1.5 میلیون است و هزینه ماهانه آن حدود 8,000 دلار است، و اگر مجبور باشم آن 8,000 دلار را یک بار بپردازم، 500 دلار منطقی نیست. بنابراین این دلیلی است که من این فرآیند را دارم که در آن ابتدا به هزینه ها نگاه می کنم.
اشلی:
چه شد که با ورق زدن شروع کردید؟
بلندگو 11:
زیرا یک چیز در مورد املاک و مستغلات دوست دارم، و زمانی که بیشتر به آن پرداختم، متوجه شدم که چقدر وجود دارد. من کمی فلج تجزیه و تحلیل داشتم زیرا اینطور بود: "آیا می خواهم یک واحد ذخیره سازی پیدا کنم؟ آیا می خواهم خانه ای را ورق بزنم؟ آیا می خواهم Airbnb انجام دهم و بخش مهمان نوازی را بیشتر انجام دهم؟ آیا میخواهم فقط بخرم و نگه دارم؟» من واقعاً ابتدا بیشتر وارد ورق زدن شدم، فقط به این دلیل که بسیاری از سرمایه گذارانی که با آنها کار می کردم، تلنگر را انجام می دادند، و بنابراین من واقعاً توانستم چیزهای زیادی از این فرآیند یاد بگیرم. من با آنها می رفتم ملک را پیاده می کردم.
فهرست سرمایهگذاران و فهرست عمدهفروشها وجود دارد که میفرستد: «هی، ما امروز یک تا سه خانه باز داریم، همه شما سرمایهگذاران به این خانه بیایید». من به خانه می رفتم، واقعاً قصد خرید آن را نداشتم، اما می رفتم تا ملک را پیاده روی کنم و روی تلاش برای دریافت هزینه های توانبخشی خود کار کنم. من صفحه گسترده کوچک خودم را داشتم که روی آن کار می کردم. سپس شاید چند بار شانس آوردم و یک پیمانکار واقعاً در جاهایی با من قدم زد که آنها تصور خود را از آنچه فکر میکردند به من بدهند.
من فقط به برخی از این خانههای آزاد میرفتم و فقط به آنچه دیگران میگفتند گوش میدادم، زیرا بسیاری از آنها سرمایهگذاران بزرگتر در هیوستون بودند و در اطراف راه میرفتند و به چیزهایی اشاره میکردند. فقط گوش میدادم و میشنیدم که میگویند: "اوه، این کار برای انجام این کار توالت یا هر چیز دیگری هزینه دارد." و من فقط ذهنی یادداشت می کردم.
من در چند ماه اول به 20، 30 مورد از اینها رفتم، بدون اینکه واقعاً قصد خرید داشته باشم، توانایی مالی برای خرید چیزی نداشتم، اما تمام این اطلاعات را به دست می آوردم تا واقعاً هزینه های توانبخشی و اینکه واقعاً چه چیزی قرار است را بیاموزم. من را راحت کن تا به سطح بعدی بروم و در واقع یک پیشنهاد ارائه کنم و پولی را که به سختی به دست آورده ام را جمع کنم که مدت هاست کار کرده ام و از به کارگیری آن بسیار عصبی بودم.
اما زمانی که من واقعاً شروع به ارائه پیشنهادات کردم، همه آن استرس به نوعی از بین رفت، زیرا توانایی آن را دیدم که اگر کاری با یک معامله خوب انجام شود و فقط چیزهایی را امتحان کنید، در واقع چه چیزی ایجاد می کند.
تونی:
گرت، ما با قسمت 289 شما مصاحبه کردهایم، بنابراین تا این لحظه 288 گفتگو داشتهایم، و فکر نمیکنم حتی یک نفر گفته باشد که فقط برای شنیدن اینکه سرمایهگذاران بالقوه دیگر چه هستند، به خانههای باز رفتهاند. گفتن اینکه خانه ممکن است در مورد توانبخشی نیاز داشته باشد. رفیق، چه روش ساده و در عین حال فوق العاده موثری برای تخمین هزینه های توانبخشی خود است، زیرا من احساس می کنم برای بسیاری از سرمایه گذاران جدید، این یکی از چیزهایی است که آنها را واقعاً گیر می کند این است که اگر قبلا هرگز این کار را انجام نداده اید، برای شما سخت است. برای تعیین مقدار پولی که ممکن است برای خرید و بازسازی خانه خرج کنید.
بدیهی است که وقتی چند بار این کار را انجام دادید، و اگر با داخل جعبه خرید خود خرید میکنید، دقیقاً میدانید که هزینه آن چقدر خواهد بود. خاکستر، من مطمئنم که شما دقیقاً می دانید که هزینه بازسازی یک دوبلکس در بوفالو چقدر است. من دقیقاً می دانم که هزینه بازسازی یک سه تخته، دو حمام و درخت جاشوا چقدر است، اما اگر اولین بار است که این کار را انجام می دهید، علامت سوال های زیادی وجود دارد. شما همچنین در مورد راه رفتن GC با شما اشاره کردید، اما یک سوال بعدی دیگر در مورد این گوش دادن.
بنابراین ابتدا حدس میزنم، چه مدت در این خانههای باز بودید؟ آیا شما در تمام مدت آنجا بودید و فقط به مردم اجازه می دادید وارد شوند و سپس آیا واقعاً با سرمایه گذاران دیگر صحبت می کردید یا فقط به نوعی روی دیوار و یادداشت برداری می کردید؟ فقط ما را در بخش تاکتیکی راهنمایی کنید که چگونه در واقع اطلاعات را از آن خانه باز دریافت کردید.
بلندگو 11:
اولش کمی عصبی تر بودم. سعی نمیکردم آشکار باشم که نمیدانم چه کار میکنم و چیزهایی که انجام میدهم، حتی اگر به گذشته نگاه میکنم، خیلی سادهلوحانه است که اینطور فکر کنم. اما من شاید 30 دقیقه، 45 دقیقه بروم. فقط راه می رفتم و طوری رفتار می کردم که انگار می دانم دارم چه کار می کنم. من واقعاً با افراد زیادی صحبت نمی کنم. هر چند وقت یکبار ممکن است به نوعی وارد آن شوم، اما بسیاری از این افراد به هر کسی که در خانه است به عنوان رقیب خود و چیزهایی از این دست نگاه می کردند.
اما ذهنم را به هم ریخت. من این را از خردهفروشیهای مسکونی متوجه شدم که مردم به خانهها میروند و فقط با صدای بلند صحبت میکنند و متوجه نمیشوند که ممکن است من گوش میدهم یا خریداران در حال گفتن همه این چیزها هستند. و طرف مقابل این است که باید واقعا مراقب باشید. و به خریدارانم میگویم، وقتی وارد خانهها میشویم، باید مراقب حرفهایی که با صدای بلند میگویید، باشید. در سمت سرمایه گذار نیز مشابه بود. مردم یک جورهایی شبیه بودند، در حمام راه میرفتند، به بالا نگاه میکردند و میگفتند: «اوه مرد، این را میبینی؟ اوه، یک نشتی وجود دارد. اوه، 5,000 دلار خوب خواهد بود.»
من فقط اینها را در نظر می گرفتم. و بعد از اینکه با سرمایهگذاران مختلف و اصطلاحات و تمام تحقیقات خودم از طریق BiggerPockets و فقط امتحان صفحات گستردهای که مردم آنلاین میگذارند کمی راحتتر شدم، تعداد زیادی آنلاین وجود دارد که... و بهویژه در تگزاس، پیمانکاران یا افراد مختلفی وجود دارند که بازپروریهایی را انجام میدهند. یک صفحه گسترده رایگان از آنچه که این هزینه را برای یک پنجره جدید در اینجا تخمین زده اند ارائه می دهد.
ممکن است پاسخ دقیقی وجود نداشته باشد، اما به من راهنمایی خوبی داد که وقتی به تنهایی شروع به قدم زدن در ملکی کردم که واقعاً قصد خرید آن را داشتم به کجا می رفتم. من همیشه آن بالشتک اضافی را در بالا اضافه می کنم زیرا می دانم که همه چیز همیشه بیشتر است. من این را از کمک به سرمایه گذاران دیدم که همیشه همه چیز از شما گران تر است. به ندرت یک تلنگر یا هر چیزی از بودجه خارج می شود.
تونی:
به هیچ وجه.
بلندگو 11:
آره زمانی که متوجه شدم، گفتم: "اوه، احتمالاً باید در حین انجام آن، یک بافر 20 درصدی نیز به آن اضافه کنم." بنابراین واقعاً کمی اطلاعات به دست میآمد و من احتمالاً برای یکی دو سال اول فلج تجزیه و تحلیل داشتم، زیرا خیلی عصبی بودم، مثل: «اوه، این بچهها، آنها این کار را انجام میدهند. آنها بودجه نقدی برای انجام این کار دریافت کردند. حتی اگر شکست بخورند، خوب خواهند شد. و اگر شکست بخورم، وجوه نقدی من از بین می رود.» اما وقتی این کار را انجام دادم و دیدم جو و جیل معمولی هر کاری را انجام میدهند، همان کارهایی را که من میخواستم انجام میدهند، میدانستم که راهی وجود دارد که میتوانم آن را انجام دهم، و واقعاً فقط نیاز داشتم که پاهایم را در آتش بگذارم و احتمالاً شروع به ارائه پیشنهادات کنید و چند معامله شکست خورده داشته باشید، چیزی که برای یادگیری اتفاق افتاد، "خوب، این کار نمی کند، اما من چیزهای زیادی از آن یاد گرفتم."
هیچ چیز مانند آن شکست نیست. تا زمانی که آن را ترک نکنید نمی توانید شکست بخورید. شما فقط می توانید اینها را به عنوان درس هایی از تمام ضررها یا تمام مصیبت های خود بگیرید که در مرحله بعدی، در نهایت آن اشتباه را دوباره مرتکب نخواهید شد. وقتی شروع به اشتباهات متوالی می کنید، آن موقع است که مشکلی وجود دارد که باید اصلاح شود. اگر یک اشتباه مرتکب شوید و بتوانید از همان ابتدا آن را برطرف کنید، پس از آن چیزی که من از بیرون دیده ام، سفر شما باید به همین شکل باشد.
تونی:
یک سوالی که میخواهم بپرسم این بود که شما این سیستمها را با جزئیات بسیار بالا شمارهگیری کردهاید، و من فکر میکنم یک باور، شاید یک باور محدودکننده که بسیاری از مردم در مورد تغییر خانه دارند این است که شما باید برای قدم زدن در املاک آنجا باشید. شما باید آنجا باشید تا دست پیمانکار را بفشارید و مطمئن شوید که در حال بررسی کار آنها هستید. آیا این درست است یا امکان انجام این کار از راه دور نیز وجود دارد؟
بلندگو 12:
انجام این کار از راه دور کاملاً ممکن است تا زمانی که چکمه هایی روی زمین داشته باشید که حداقل هفته ای یک بار در حال رانندگی باشند. بنابراین حتی اگر چیزی در بازتوانی تغییر نکند، بگویید آنجا نشسته است، ما منتظر مجوزها هستیم تا پردازش شود، ما همچنان هر هفته آن را رانندگی خواهیم کرد، زیرا هرگز نمیدانی که آیا متحصنها قرار است ظاهر شوند یا خیر، ناگهان یک لوله ایجاد میشود. اگر اتفاقی بیفتد که لازم است به دادگاه بروید، می خواهید مطمئن شوید که عکس هایی نیز دارید.
نه برای ترساندن شما بچه ها، اما اگر کسی وارد شده و شما نیاز به درخواست بیمه یا چیزی شبیه به آن داشته باشید، اکنون یک رکورد دارید. و بنابراین بزرگترین نعمت برای کارآمد بودن در تجارت ما این واقعیت بود که من و تارا بیش از یک ساعت از همه پروژههایی که انجام دادیم فاصله داشتیم. بنابراین هیچ راهی وجود نداشت که بتوانیم هر روز یا یک روز در میان تا سه ساعت در ترافیک به آن پروژه ها برگردیم.
بنابراین ما این سیستم ها را ایجاد کردیم تا بتوانیم آنها را از راه دور مدیریت کنیم. هفتهای یک بار پایین میرویم و هفتهای یکبار عکس میگیریم و بعد به پیمانکارانمان آموزش دادیم که اگر سؤالی داشتند، چند عکس برای ما پیامک کنند، یک ویدیو برای ما بفرستند یا ما آنها را فیس تایم کنیم و ما. اطلاعات مورد نیاز را به آنها می رسانم.
و سپس ما همچنین مطمئن شدیم که چکمههایی در آن منطقه داریم، شبکهسازی، شاید سرمایهگذاران جدیدتری که میخواهند بدانند که اگر واقعاً به چیزی نیاز داریم، آنها به ما کمک میکنند، زیرا ما نیز به آنها کمک میکنیم و به رشد آنها کمک میکنیم. کسب و کار. نکته دیگر این است که ما یک دستکار هم داریم که مثلاً یک زیرزمین ناگهان آب میگیرد و پیمانکار ما نمیتواند به آنجا برسد که در حال کار است، یا بخشی از یک محدوده نیست، ما به تمیز کردن آن نیاز داریم. بعد از ساعت کاری چیزی را ایجاد می کنند و انجام آن بسیار گران است. آنها میروند و کیسهها و [نامفهوم 00:43:31] آن را بیرون میگذارند یا چیزی شبیه به آن.
بنابراین در ابتدا که سیستمهای راهاندازی نداشتیم، من شش روز و نیم در هفته کار میکردم. روزهای سخت و طولانی، اما عمدتاً روی رایانه. من فقط یک بار در هفته با ملک ها رانندگی می کردم. و همانطور که شما شروع به راه اندازی این سیستم ها، این الگوها می کنید و در ابتدا در برنامه ریزی بسیار خوب می شوید تا پیمانکاران تمام اطلاعاتی را که از قبل نیاز دارند به دست آورید، در واقع فقط ساخت و ساز را در حین پیش رفتن و حل مشکلات زیر نظر دارید. چیزهای کوچکی پیش می آید که در ابتدا پیش بینی نشده بود.
بنابراین در چند سال گذشته من هر بار به مدت دو ماه به آفریقای جنوبی رفته ام در حالی که برای مثال هفت پروژه در دست اجرا دارم، یا حداقل یک بار در ماه یک تن سفر می کنم. و بنابراین -
اشلی:
در حال حاضر که در حال انجام این پادکست هستید، حتی در خانه نیستید.
بلندگو 12:
من الان خونه نیستم بله دقیقا. و بنابراین داشتن این آزادی، و صادقانه، به همین دلیل است که ما وارد املاک و مستغلات شدیم. و بنابراین از امروز در ساخت آن سیستم ها، ساختن آن الگوها شروع کنید. همانطور که گفتم، آنها ترسناک نیستند. فقط شروع کنید به قرار دادن اطلاعات روی کاغذ و سپس دریابید که چگونه می خواهید آن را سازماندهی کنید. و اگر در این زمینه بهترین نیستید، یک VA را استخدام کنید که در سازمان خوب باشد و در نهایت منجر به استخدام یک عضو تیم شوید.
تونی:
حدس میزنم اگر میتوانید تعریف کنید اجاره میانمدت چیست، حدس میزنم، زیرا ممکن است افرادی باشند که با این عبارت آشنا نباشند. و سپس دوم، چگونه افراد را برای اجاره میان مدت خود جذب می کنید؟
بلندگو 13:
قطعا، بله. بنابراین، اجارهی میانمدت، حداقل در تعریف من، هر چیزی است که یک اقامت 30 روزه است که در جایی که شما در حال پرداخت آب و برق هستید، مبله میشود. و بنابراین اساساً شما یک Airbnb دارید که به جای اینکه آن را برای یک آخر هفته یا سه، چهار شب اجاره کنید، حداقل برای 30 روز به علاوه آن را اجاره می کنید. و دلیل اصلی آن این بود که فورت وین یک بازار تعطیلات نیست. مردم برای تفریح به اینجا نمی آیند. آنها برای کار به اینجا می آیند.
و من که در بخش بهداشت و درمان هستم، هر وقت که رفتم و از بیمارستان عبور کردم، یک بار که اجازه یافتیم بعد از آن برگردیم، فکر میکنم شش هفته بود، آنها ما را گرفتند، NP در خانه بمانیم و سعی کنیم ویزیتهای ویدیویی انجام دهیم. و بعد که به بیمارستان برگشتم، کسی را در بیمارستان نشناختم. من هیچ کدام از پرستاران را نشناختم. و من می گفتم: "چه خبر است؟" و بنابراین من شروع به صحبت با مردم کردم و همه پرستار سفر بودند. و من می گفتم "بچه ها کجا می مانید؟" و آنها می گویند، "اوه، من در ادامه در Super 8 می مانم."
من می گویم، "چقدر برای آن هزینه می کنید؟" اوه، شبی 60 دلار. من می گویم: "با من شوخی می کنی؟ این وحشتناک به نظر می رسد.» و به این ترتیب چرخ های من به چرخش در آمد. من می گفتم: "مطمئناً باید بازاری برای این کار وجود داشته باشد." و اینگونه شروع کردیم. شروع کردیم به اجاره خانه کالسکه. بنابراین ما آن را مبله کردیم. 600 فوت مربع است. این یک آجر کوچک است. یه جورایی باحال به نظر میاد همسرم کار فوقالعادهای انجام داد و مطمئن شد که واقعاً، واقعاً خوب به نظر میرسد.
و در 24 ساعت اولی که ما به صورت زنده در Airbnb رفتیم، یک رزرو نه ماهه داشتیم. و رزرو نه ماهه حتی برای یک پرستار هم نبود، چیزی که من انتظار داشتم نان و کره ما باشد. این کسی بود که با همسرش به شهر می آمد و او یک خط کش مانند سیم های برق بود. او برای شرکت برق ایندیانا میشیگان پاور روی آنها کار می کرد. و بنابراین حتی کسی که در رادار من بود، آن را برای نه ماه رزرو کرد. و به طوری که واقعاً چشمانم را باز کرد که، "هی، صنعت بزرگی برای این کار وجود دارد، نه فقط پرستاران مسافرتی."
و بنابراین پس از آن ما گسترش یافتیم. ما اکنون خانه اصلی خود را داریم که با کالسکه خانه بود. ما از آن خارج شدیم و اکنون اجاره ای میان مدت است. این دو تخت، یک حمام است. و سپس ما یک خانه شهری داریم که سه تخت، دو و نیم حمام است. این یک میان مدت است. ما آربیتراژ یک تخت، یک حمام را در نزدیکی بیمارستانی که من در آن کار می کردم، انجام دادیم، این یک میان مدت است. و سپس من برای یکی از دوستانم میزبانی مشترک می کنم که میان مدت است.
اشلی:
میشه توضیح بدید آربیتراژ چیه؟
بلندگو 13:
کاملا. آره بنابراین من فقط به آنها زنگ زدم. گفتم: «هی، اسم من دیوید است. من اجاره های میان مدت برای پرستاران مسافرتی انجام می دهم. من در بیمارستان کار می کنم. مسکن کافی نیست آیا شما حاضرید با من یک اجاره نامه شرکتی انجام دهید تا بتوانم به چند پرستار مسافرتی اجاره بدهم؟» بنابراین اساساً شما وارد آنجا می شوید، اجاره نامه ای را امضا می کنید و می گویید، من مبلغ X را می پردازم، یعنی هر چه اجاره بازار باشد. و سپس ساختمان را مبله می کنیم، همه امکانات را به نام خودمان می گذاریم، و سپس آن را دوباره به پرستاران مسافرتی اجاره می دهیم، و سپس گسترش می دهیم.
اشلی:
آیا آنها یک غربالگری کامل مستاجر روی شما انجام دادند، اعتبار و پیشینه شما را بررسی کردند-
بلندگو 13:
شماره
اشلی:
... به عنوان اجاره کننده؟ نه؟
بلندگو 13:
هیچ کاری نکردند.
اشلی:
وای.
بلندگو 13:
مطمئن شدم که با اسکرابهایم، با نشانم وارد شدم، بنابراین شاید این کمک کند.
اشلی:
من دوست داشتم که وقتی به آنها نزدیک میشوید از این کلمه استفاده میکنید، میخواهید آن را به عنوان یک اجاره شرکتی انجام دهید زیرا این کار بوده است... این در واقع برای مدت طولانی انجام میشود، اجارههای شرکتی است که در آن این اقامت میانمدت جدید است، جایی که ممکن است افراد بیشتری ندانند. چیست. بنابراین من واقعاً از نحوه بیان و بیان آن خوشم می آید و این واقعاً عالی است.
بلندگو 13:
مطمئن شدم که یک بار هم کلمه Airbnb را ذکر نکرده ام. من اینطور گفتم: "پس آنها هول می کنند." اما این بود، بله، فکر میکنم این بود که من پرستارانی دارم که به شهر میآیند و در بیمارستان کار میکنند. و بنابراین بسیار سخت است که هر زمان که کسی برای کمک به بیمارانی که ما داریم به جامعه میآیند و آن را رد میکنیم.
اشلی:
من فکر می کنم یکی از نکات کلیدی که در آنجا به آن اشاره کردید، قسمت عملیات است. و حتی اگر خود را یک سرمایه گذار می بینید و در حال خرید چند خانواده، یک خانواده یا هر دارایی دیگری هستید که در حال خرید آن هستید، بخشی از مدیریت دارایی وجود دارد و این بخشی از عملیات است. من فکر میکنم که در واقع همان جایی است که پول زیادی روی میز باقی میماند، زیرا همه روی این موضوع تمرکز کردهاند: «من به چیزهای بیشتری نیاز دارم، به بیشتر نیاز دارم. من به واحدهای بیشتری نیاز دارم اینگونه است که من موفق هستم.» به جای اینکه به عقب برگردید و به خواص و بودن خود نگاه کنید، "چگونه می توانم آنها را تثبیت کنم؟ چگونه می توانم هزینه های بیمه خود را با استناد به بیمه خود کاهش دهم؟ انجام همه این موارد تصویر بزرگ و سپس وارد شدن به جزئیات دارایی واقعی و سپس نحوه سیستم و فرآیند شما.
وارد می شوید و می گویید: «این روش عملیاتی است که ما داریم. این فرآیندی است که ما از آن استفاده می کنیم.» و این بخشی از این است که چرا شما تا این حد موفق بوده اید، توانسته اید یک مجموعه قوی داشته باشید زیرا همانطور که در ابتدا اشاره کردید، این سه چیز وجود داشت. کیفیت، فقط پاسخ دادن به تلفن، حتی اطمینان از اینکه مردم می دانند شما آنجا هستید، بخش بزرگی از بسیاری از استراتژی ها است. و تونی، حتی بیشتر برای اجاره های کوتاه مدت، مانند خدمات مشتری، چیز بزرگی است. و در کنار هم قرار دادن این عملیات ها. و اگر واقعاً بتوانید برای از بین بردن آن سیستم ها و فرآیندهایی که قرار است پول بیشتری از خرید، خرید، خرید برای شما به ارمغان بیاورد، وقت بگذارید.
بلندگو 14:
صد در صد
اشلی:
اخیراً یک مهمان داشتیم که اجارههای کوتاهمدت انجام داد، و او گفت: «در حال حاضر دیگر نمیخریم. ما به اجاره های فعلی که داریم برمی گردیم. ما یک جکوزی اضافه می کنیم. ما یک سونا اضافه می کنیم. ما داریم می بینیم که چگونه می توانیم به ویژگی های فعلی که قبلاً داریم ارزش اضافه کنیم زیرا قرار است یک بزرگتر ببینیم... ما 20 گرند را می گیریم، آن را در ویژگی فعلی خود قرار می دهیم. ما شاهد افزایش بیشتر درآمد نسبت به زمانی خواهیم بود که برویم و یک ملک دیگر را بخریم که در آن باید مجموعه کامل دیگری از عملیات را راه اندازی کنیم. الان سربار بیشتری داریم.
و من فکر می کنم این قطعه بزرگی است که فراموش شده است. همه فقط در مورد خرید صحبت می کنند، کسب و عملیات تقریباً گاهی اوقات کنار گذاشته می شود.
بلندگو 14:
خوب، و چون بازار خیلی خوب بود، هیچ کس مجبور به انجام این کار نشد. و دو، صادقانه بگویم، همه خوش شانس بودند. بنابراین همه، همه این تخصیص دهندگان سرمایه و همه چیز، درست مثل این بودند که "اوه خدای من، ما فقط از این سود می بریم." هیچ کس به اجرای واقعی آن فکر نمی کرد. چرا؟ چون نیازی نداشتی اشغال ها خیلی زیاد بود صرف نظر از اینکه شما چه کاری انجام میدهید، نرخهای اجاره فقط بالا میرفتند. و این در حال حاضر عالی است، اما هرگز یک روند طولانی مدت نیست. که همیشه تنظیم مجدد خواهد شد. همیشه.
بازار از شر صاحبان و صاحبان بد و دارایی های بد خلاص خواهد شد. اگر این کار را انجام ندهد، این یک ناکارآمدی واقعی در بازار است. بنابراین وقتی به آن نگاه می کنیم واقعاً مهم است. من چیزی را که گفتی دوست دارم، اشلی، زیرا هدف داشتن در نیست. هدف داشتن پول است. و بنابراین من سعی نمی کنم بیشترین درها را داشته باشم، بلکه سعی می کنم بیشترین پول را داشته باشم. و بیشتر مردم فکر میکنند که فقط به این دلیل که کسی درهای زیادی دارد، در واقع مالک آن چیزها است، که در واقع اغلب اوقات کاملاً درست نیست.
من ترجیح می دهم چیزی را با قیمت 30 دلار در هر فوت مربع بخرم و در عرض 10 سال، 300 دلار در هر فوت مربع ارزش داشته باشد، نه اینکه فقط درهای بیشتری داشته باشم اما آن آسانسور را نداشته باشم. پول بیشتری به دست خواهید آورد
اشلی:
که خیلی بیشتر از یک سردرد بیش از حد.
بلندگو 14:
که خیلی بیشتر از سردرد. و غیر سودآور آنوقت همه شما در حال سوختن هستید. من در این مورد زیاد صحبت می کنم. اکثر مردم برای خود شغل می خرند. این کاری است که آنها انجام می دهند. برای خودشان شغل می خرند. و دو، در واقع آزادی مالی برای آنها ایجاد نمی کند. اینطوری کار نمی کند. درست؟ شما فقط نمی توانید چیزی بخرید و فقط کار می کند و ندارد ... شما باید یک ساختار روی آن بسازید. شما باید یک کسب و کار بسازید. حتی اگر آن یک ملک باشد، همه، یک ملک. و دو، من نمی گویم شما چیزی بسازید. شما مجبور نیستید اموال را مدیریت کنید. شما مجبور نیستید کاری انجام دهید. شما هنوز باید یک کسب و کار بسازید.
پس من مدیر اموالم هستم. من کارگزارم را دارم، بانکم را دارم. من شاید حتی یک مدیر دارایی دارم، یا شاید شما مدیر دارایی باشید. بچه ها بیمه ام را گرفتم، شما تمام تیم خود را دارید. فرآیندها چیست؟ گزارش دارایی یا آن مدیر دارایی چیست. من باید بدانم که آنها چه کار می کنند و باید بدانم که آیا آنها کار بدی انجام می دهند یا خوب. بنابراین من باید یاد بگیرم که چگونه یک دارایی املاک و مستغلات را اداره کنم. نه به این دلیل که باید این کار را انجام دهم، بلکه به این دلیل که باید سؤالات درستی را بدانم که باید بپرسم یا گزارش میگیرم و حتی نمیخواهم معنی آنها را بدانم.
بنابراین شما حتی با یک ملک، و حتی اگر صفر کار را انجام دهید، یک کسب و کار را اداره می کنید. این هنوز یک تجارت است و شما باید با آن چنین رفتار کنید. و سپس از آنجا می توانید نحوه رشد بیشتر را نیز بیابید زیرا بسیاری از مردم این افراد را دوست ندارند، اما یک دوبلکس شما را از نظر مالی آزاد نمی کند. این فقط قرار نیست. درست؟ شما باید بیش از یکی داشته باشید.
اشلی:
منظورم این است که شاید اگر بخواهی در زیرزمین مادرت زندگی کنی و او تمام وعده های غذایی تو را بپزد.
بلندگو 14:
من رشته فرنگی رامن دوست دارم، پس با آن مشکلی ندارم. اما شما باید بیش از یک مورد بخرید. بنابراین باید بفهمید، بفهمید دارید چه کار می کنید، وقت بگذارید. شما نیازی به انجام کار ندارید، اما پس از آن باید دریابید که چگونه آن را تکرار کنید، درست است؟ این در مورد داشتن هزار نیست، درست است؟ این در مورد داشتن آنقدر است که به اهداف خود برسید و راه خوبی برای اجرای آن داشته باشید و این چیزها برای شما ثروت و درآمد ایجاد می کنند. این چیزی است که در مورد آن است. شما باید این کار را خوب و درست انجام دهید و وقت بگذارید. خیلی از مردم، شما بچه ها فقط عجله دارید زیرا افراد زیادی در کوتاه مدت پول زیادی به دست آورده اند و اکنون فکر می کنند که باید این کار را انجام دهند.
همه این بچه ها را دیدند که رفتند و یک سری پول جمع کردند و سر کار گذاشتند و حالا می گویند که آنها صاحب هزار در هستند و فقط می گویند: "وای، من از زندگی بدم می آید چون نیستم. انجام هر یک از این کارها.» در همین حال، آنها در واقع در W2 خود بیشتر از آن مرد با هزار درهای خود درآمد کسب می کنند. این در واقع کاملاً یک نظر است. و بنابراین من فکر می کنم آن را به زمین بیاورید. به خودت نزن روی بلندمدت تمرکز کنید و درست بسازید، حتی اگر آن را انجام نمی دهید. درست انجامش بده
تونی:
مورد دیگری که به آن اشاره کردید استفاده از کارت اعتباری با بهره 0% برای کمک به تامین مالی بخشی از توانبخشی بود. من همین چند روز پیش در شبکه اجتماعی خود پست کردم که من و سارا این تعطیلات شگفت انگیز، شگفت انگیز و تقریباً یک هفته ای را در مکزیک انجام دادیم. می خواهم بگویم زمانی که پروازهای ما را جمع آوری کنید، جایی که در آن اقامت داشتیم، احتمالاً ارزش این سفر حدود 12,000 دلار بود، و ما به معنای واقعی کلمه فقط 200 دلار برای رفتن به آنجا خرج کردیم زیرا همه چیز با امتیازات ما پوشش داده شده بود.
مثل چند صد هزار امتیاز بود که داشتیم. اما هنگام خرید مواد و چیزهای دیگر، ما بسیاری از کارت های اعتباری خود را ورق می زنیم. رویدادهای خود را شخصاً میزبانی می کنیم. تقریباً همه رویدادهای ما از طریق کارت های اعتباری ما انجام می شود. ما برای رویدادهایمان تبلیغات اجرا می کنیم، درست مانند همه چیزهای مختلفی که در کسب و کارمان داریم تا جایی که می توانیم از طریق کارت اعتباری خود اجرا می کنیم. چند بار در سال میتوانیم تعطیلات بسیار جالبی داشته باشیم.
بنابراین، ما پنج روز را در پلایا دل کارمن در استراحتگاه فوقالعاده و مجلل درست در مقابل ساحل گذراندیم. ما ترانسفر فرودگاهی خصوصی و یک تسلا دریافت کردیم که ما را سوار کرد و پیاده کرد. دسترسی رایگان به همه پارک ها داشتیم. بنابراین به هر حال، سفر فوق العاده ای بود. بنابراین برای همه سرمایهگذاران املاک و مستغلات که در آنجا حضور دارند، فکر میکنم یک چیز رایج که مردم نادیده میگیرند، توانایی استفاده از امتیاز کارت اعتباری برای کمک به تامین مالی تعطیلات شما است. من و سارا اکثر اوقات که الان به مسافرت می رویم، هزینه تعطیلاتمان را نمی دهیم.
اشلی:
صادقانه بگویم، حتی اگر شما یک سرمایه گذار املاک و مستغلات هستید، نه، زیرا بسیاری از کارت های اعتباری دارای پاداش ثبت نام هستند و افرادی هستند که در انجام این کار شگفت انگیز هستند، جایی که می روند و کارت های اعتباری جدید را باز می کنند، آنها را می بندند یا هر چیز دیگری، و آنها فقط همه این امتیازها را جمع آوری می کنند زیرا کارت های اعتباری مانند این خواهند بود که اگر در سه ماه اول 5,000 دلار خرج کنید، ما صد هزار امتیاز به شما می دهیم تا از آن برای سفر یا هر چیز دیگری استفاده کنید. و بنابراین من در واقع این کار را برای احتمالا چهار یا پنج سال در حال حاضر انجام داده ام.
من با انجام پاداش های ثبت نام شروع کردم و اکنون با انجام دوره های توانبخشی و همه چیز، قطعاً به جمع آوری امتیاز کمک می کند. اما اگر در چهار سال گذشته به جنوب غربی پرواز کنم، میتوانم کسی را به صورت رایگان با خودم ببرم. من کارت همراه آنها را گرفته ام. و بنابراین مانند تلخ و شیرین است زیرا اگر من با دلتا پرواز کنم، به اندازه کافی امتیاز دارم که از امتیاز کارت اعتباری آنها وضعیت را در آنجا جمع کرده ام. و به این ترتیب مثل این است که من معمولاً به کلاس اول ارتقاء میدهم.
اما اگر کسی با من بیاید، به صورت رایگان در جنوب غربی پرواز می کند، که هیچ ارتقایی ندارد. پس مثل هوم، [نامفهوم 00:56:56] من باید بروم... بله، شما باید با من بیایید، این عالی است، اما اکنون ما در حال پرواز به جنوب غربی هستیم.
تونی:
آنها را مجبور به پرداخت هزینه خود کنید.
اشلی:
ببخشید بچه های پنج ساله باید پول جمع کنی تا بلیطت با من بیاد
تونی:
صبر کن. کارت اعتباری مورد علاقه شما چه بوده است؟ کدام یک را برای امتیاز بیشتر دوست دارید؟
اشلی:
من فکر می کنم Chase Sapphire.
تونی:
آره همون چیزی که میخواستم بگم
اشلی:
به خصوص اگر برای اولین بار شروع به کار کرده اید، این کار را انجام دهید زیرا آنها قانون پنج را دارند. این چیزی است که شما فقط می توانید در آن پنج قانون داشته باشید... این پنج کارت اعتباری است که توسط چیس در طول چهار سال یا چیزی مشابه باز می شود. این چیزی شبیه به آن است یا من نمی دانم، اما آنها شما را محدود می کنند که چه تعداد کارت اعتباری برای امتیاز جمع آوری می کنید. و اگر میتوانید کارتها را به نام شخصی خود باز کنید، اگر کسبوکار دارید، میتوانید آنها را به نام کسبوکارتان باز کنید، اما میتوانید همه آن امتیازها را برای شماره پاداشهای شخصی ماریوت یا دلتا یا هر چیز دیگری ترکیب کنید.
تونی:
و برای این که خیلی دور از ریل نباشم، اما آنچه را که من متوجه شدم زیرا ما یاقوت کبود چیس را نیز داریم، و من یکی به نام خودم دارم، سارا یکی به نام او دارد. و حتی اگر آنها کارت های شخصی هستند، ما فقط از آنها برای کارهای تجاری نیز استفاده می کنیم. و سپس ما کارت Chase Business Inc را داریم و شما می توانید همه این کارهای جالب را انجام دهید. اما چیزی که من متوجه شدم این است که در واقع امتیازهای چیس بیشتر از مایل هایی است که من با یونایتد کسب می کنم.
من میتوانم صد هزار مایل داشته باشم و میتوانم صد هزار امتیاز داشته باشم و امتیازات با چیس فراتر از مایلها است، حتی اگر در یونایتد رزرو کنم. به هر حال، نکته تمام این مکالمه این است که همه گوش میدهند، شما باید از بدهیها به شیوهای درست استفاده کنید تا به شما کمک کند هزینه تعطیلات رویاهایتان را تامین کنید.
اشلی:
اگر سابقه به حداکثر رساندن کارتهای اعتباری، انباشته نشدن بدهی روی کارتهای اعتباری خود و پرداخت نکردن ماهانه آنها دارید، ممکن است این راهبردی نباشد که در حال حاضر برای هک سفر تلاش کنید. اما اگر بسیار کوشا بوده اید و هر ماه کارت اعتباری خود را پرداخت می کنید، هرگز موجودی جمع نکرده اید، ممکن است از این امتیازها نیز استفاده کنید. و بچههای نقطه سفر مانند thepointsguys.com است، فکر میکنم یک وبسایت بزرگ است. کلی آدم هستن فکر کنم خاله کارا یا خاله کارا باشه یه همچین چیزی. او در مورد هک مسافرتی صحبت می کند، بنابراین مکان های مختلفی را می توانید امتحان کنید تا در مورد آن بیاموزید.
تونی:
خوشحالم که به این موضوع اشاره کردید زیرا نمی خواهم کسی فکر کند که من و اشلی فقط شش رقم بدهی کارت اعتباری جمع می کنیم. دستیار من وارد می شود و احتمالاً یک روز در میان از کارت اعتباری ما پرداخت می کند. بنابراین ما به ندرت موجودی واقعی روی کارت های اعتباری خود نیز داریم. بنابراین می خواهید مطمئن شوید که پول نقد دارید.
اشلی:
اگر من آن را هر هفته پرداخت نمی کردم ... معمولاً یک هفته تا هر دو هفته است. اول از همه، من نمی توانم تعادل بالا را تحمل کنم، اما احتمالا... داریل در Lowe's خواهد بود. به این صورت خواهد بود، «متاسفم، رد شد. شما به حداکثر رسیدید این محدودیت در دو هفته اخیر در Lowe است."
تونی:
سلام، پس امیدواریم از شنیدن این بهترین برنامه لذت برده باشید. بدیهی است که ما در سال 2023 زمینه های زیادی را پوشش داده ایم و امید ما این است که شما بچه ها بتوانید این داستان ها را بگیرید، این نکات را در نظر بگیرید، این تکه های کوچک انگیزه را در نظر بگیرید و از آنها برای شروع سفر سرمایه گذاری خود استفاده کنید زیرا واقعاً هدف ما همین است. اینجا در پادکست تازه کار. پس به سلامتی برای پایان یافتن سال 2023. اما اینجاست که سال 2024 سال شماست. بگذارید 2024 سالی باشد که اولین معامله را دریافت می کنید. و وقتی این کار را کردید، به ما بازگردید و به ما اطلاع دهید زیرا میخواهیم داستان شما را در برنامه بعدی بشنویم.
اشلی:
ما دوست داریم شما بخشی از خدمه قسمت تازه کار 2024 باشید. بنابراین می توانید به biggerpockets.com/guest بروید و برای مهمان شدن در برنامه درخواست دهید. اما قبل از رفتن، اگر میخواهید به هر یک از قسمتهای کامل امروزی که خلاصهای از آن را خلاصه کردهایم گوش دهید، میتوانید به YouTube تازه کار املاک و مستغلات ما بروید. میتوانید پیوندی به آن را در توضیحات نمایش پیدا کنید و برای هر قسمتی که امروز پوشش داده شد، یک لیست پخش برای شما داریم. بچه ها از اینکه بخشی از سفر ما در پادکست تازه کار املاک و مستغلات بودید بسیار سپاسگزاریم و ما هر دقیقه آن را دوست داشتیم. ما شما را در سال 2024 خواهیم دید.
بلندگو 16:
(آواز خواندن)
قسمت را اینجا ببینید
به ما کمک کنید!
با گذاشتن امتیاز و بررسی به ما کمک کنید تا به شنوندگان جدید در iTunes دسترسی پیدا کنیم! فقط 30 ثانیه طول می کشد و دستورالعمل ها را می توان پیدا کرد اینجا کلیک نمایید. با تشکر! ما واقعا از آن قدردانی می کنیم!
در این قسمت ما پوشش می دهیم:
- بهترین نکات، ترفندها، هک ها و توصیه های املاک و مستغلات از سال 2023
- چگونه به همسرتان را همراهی کنید با سرمایه گذاری در املاک
- سبک زندگی رویایی خود را بسازید از طریق قدرت هک خانه
- چگونه به درآمد W2 خود را جایگزین کنید با املاک اجاره ای
- La هک "خانه باز". برای برآورد هزینه های توانبخشی
- گرفتن پول بیشتر از شما نمونه کارها فعلی
- چگونه به شریک سرمایه گذاری مناسب را جذب کنید (نکته: ابتدا معامله را پیدا کنید!)
- چگونه می توانید جریان نقدی آسان از طریق آربیتراژ اجاره
- امتیاز دادن به تعطیلات با بودجه کامل با استفاده از کارت های اعتباری تجاری
- نحوه تکمیل پروژه های بازسازی منزل از راه دور
- و So خیلی بیشتر!
پیوندهایی از نمایش
آیا علاقه مندید در مورد حامیان مالی امروز بیشتر بدانید یا خودتان شریک BiggerPockets شوید؟ پست الکترونیک .
یادداشت توسط BiggerPockets: اینها نظرات نوشته شده توسط نویسنده هستند و لزوماً نظرات BiggerPockets را نشان نمی دهند.
- محتوای مبتنی بر SEO و توزیع روابط عمومی. امروز تقویت شوید.
- PlatoData.Network Vertical Generative Ai. به خودت قدرت بده دسترسی به اینجا.
- PlatoAiStream. هوش وب 3 دانش تقویت شده دسترسی به اینجا.
- PlatoESG. کربن ، CleanTech، انرژی، محیط، خورشیدی، مدیریت پسماند دسترسی به اینجا.
- PlatoHealth. هوش بیوتکنولوژی و آزمایشات بالینی. دسترسی به اینجا.
- منبع: https://www.biggerpockets.com/blog/rookie-351
- : دارد
- :است
- :نه
- :جایی که
- $UP
- 000
- 1
- 10
- 11
- 12
- 13
- 14
- 16
- 20
- 2020
- 2023
- 2024
- 24
- 26
- 29
- 30
- 300
- 30th
- 31
- 40
- 43
- 500
- 60
- 600
- 7
- 8
- 9
- a
- توانایی
- قادر
- درباره ما
- در مورد IT
- پذیرفتن
- دسترسی
- حساب
- حسابداری (Accounting)
- انباشتن
- جمع آوری شده
- دقیق
- دست
- کسب
- جمع آوری
- در میان
- عمل
- عمل
- واقعی
- واقعا
- اضافه کردن
- اضافه کردن
- آگهی
- مزیت - فایده - سود - منفعت
- نصیحت
- حمایت از
- افریقا
- پس از
- از نو
- در برابر
- عامل
- پیش
- موافقت کرد
- پیش
- Airbnb
- فرودگاه
- هم راستا
- معرفی
- مجاز
- تقریبا
- در امتداد
- قبلا
- همچنین
- همیشه
- am
- شگفت انگیز
- امریکا
- امریکایی
- مقدار
- an
- تحلیل
- تحلیل
- و
- دیگر
- پاسخ
- هر
- دیگر
- هر کس
- هر چیزی
- اپارتمان
- نرم افزار
- اپل
- درخواست
- قدردانی
- روش
- داوری کردن
- هستند
- محدوده
- ARM
- دور و بر
- مقالات
- AS
- کنار
- پرسیدن
- خواهان
- ظاهر
- جنبه
- دارایی
- مدیریت دارایی
- دارایی
- دستیار
- At
- توجه
- نویسنده
- دور
- به عقب
- زمینه
- بد
- کیسه های
- برج میزان
- بانک
- حساب بانکی
- خط مقدم
- اساسی
- اساسا
- اساس
- BE
- ساحل
- خرس
- ضرب
- خوشگل
- زیرا
- شدن
- تبدیل شدن به
- بوده
- قبل از
- شروع
- پشت سر
- بودن
- باور
- باور
- مفید
- سود
- بهترین
- بهترین نمایش
- بهتر
- میان
- خارج از
- بزرگ
- تصویر بزرگ
- بزرگتر
- بزرگترین
- اسکناس
- بیت
- سیاه پوست
- مردم سیاه پوست
- برکت
- BMW
- تخته
- فریب
- پاداش
- کتاب
- رزرو
- کتاب
- چکمه های
- مرز
- متولد
- هر دو
- خریداری شده
- جعبه
- براندون
- نان
- شکستن
- تفکیک
- می شکند
- دستیابی به موفقیت
- به ارمغان بیاورد
- دلال
- آورده
- بودجه
- گاو وحشی
- بافر
- ساختن
- بنا
- ساخته
- دسته
- سوختگی
- کسب و کار
- کسب و کار
- اما
- خرید
- خریداران
- خریداری کردن
- by
- کالیفرنیا
- صدا
- نام
- فراخوانی
- آمد
- CAN
- می توانید دریافت کنید
- کلاه لبه دار
- توانا
- سرمایه
- ماشین
- کارت
- کارت ها
- اهميت دادن
- دقیق
- حمل
- ادامه دادن
- مورد
- پول دادن و سكس - پول دادن و كس كردن
- گرفتار
- به چالش کشیدن
- تغییر دادن
- تغییر
- صراف
- تبادل
- متغیر
- تعقیب
- ارزان
- ارزان ترین
- بررسی
- بررسی
- به سلامتی
- دستکش
- فرزندان
- انتخاب
- دایره
- محافل
- ادعا
- کلاس
- تمیز
- نزدیک
- بسته
- نزدیک
- بسته
- میزبان مشترک
- رمز
- جمع آوری
- کالج
- COM
- ترکیب
- بیا
- می آید
- راحت
- آینده
- توضیح
- کمیسیون
- مشترک
- انجمن
- رفت و آمد
- COMP
- همراه و همدم
- شرکت
- رقابت
- کامل
- به طور کامل
- ترکیب
- کامپیوتر
- علاقمند
- کنسرت
- کنفرانس
- ارتباط
- متوالی
- با توجه به
- ساخت و ساز
- ادامه دادن
- قرارداد
- مقاطعه کار
- پیمانکاران
- کمک
- کنترل
- گفتگو
- گفتگو
- سرد
- شرکت
- اصلاح شده
- به درستی
- هزینه
- هزینه
- میتوانست
- کشور
- زن و شوهر
- شجاعت
- دادگاه
- پوشش
- پوشش داده شده
- کاوید
- دیوانه
- ایجاد
- ایجاد شده
- اعتبار
- کارت اعتباری
- کارت های اعتباری
- چک اعتباری
- اعتبار
- خدمه
- بحران
- بحرانی
- جاری
- لعنت
- مشتری
- خدمات مشتری
- برش
- داده ها
- دوستیابی
- دیو
- داود
- روز
- روز
- مرده
- مقدار
- معاملات
- بحث
- بدهی
- دهه
- دسامبر
- تصمیم گیری
- تصمیم
- تصمیم گیری
- کاهش
- عمیق تر
- تعريف كردن
- قطعا
- تعریف
- درجه
- از
- به تاخیر افتاده
- دلتا
- بستگی دارد
- استقرار
- شرح
- میل
- جزئیات
- دقیق
- جزئیات
- پروژه
- الماس
- DID
- درگذشت
- مختلف
- مشکل
- شام
- نمایش دادن
- مختلف
- غواصی
- do
- میکند
- نمی کند
- سگ
- عمل
- دلار
- انجام شده
- آیا
- درب
- مضاعف
- شک
- فاخته
- پایین
- کشیده شده
- رویا
- رویاها
- راندن
- رانندگی
- کاهش یافته است
- در طی
- پویا
- هر
- زمین
- ساده
- اقتصاد
- لبه
- تعلیم دادن
- آموزش
- آموزش
- موثر
- اثرات
- موثر
- هر دو
- عناصر
- حذف شد
- از بین بردن
- دیگر
- پست الکترونیک
- به کار گرفته شده
- پایان
- به پایان رسید
- مشغول
- مهندس
- مهندسی
- لذت بردن
- لذت بخش
- کافی
- تمام
- جا افتاده
- ورود
- قسمت
- قسمت
- به خصوص
- املاک
- تخمین زدن
- اتر (ETH)
- اخلاق
- حتی
- واقعه
- حوادث
- در نهایت
- تا کنون
- هر
- هر روز
- هر کس
- هر کس
- همه چیز
- کاملا
- مثال
- تجاوز
- اکسل
- منبسط
- انتظار می رود
- منتظر
- مخارج
- گران
- تجربه
- توضیح دهید
- اضافی
- چشم
- چشم ها
- فیس بوک
- FaceTime
- واقعیت
- عامل
- FAIL
- ناموفق
- شکست
- سقوط
- آشنا
- خانواده
- خارق العاده
- بسیار
- محبوب
- فوریه
- احساس
- احساس
- هزینه
- پا
- خطا
- کمی از
- شکل
- شکل گرفت
- آمار و ارقام
- پرونده
- پر کردن
- سرمایه گذاری
- امور مالی
- مالی
- آزادی مالی
- سواد مالی
- به لحاظ مالی
- تامین مالی
- پیدا کردن
- پیدا کردن
- پایان
- آتش
- نام خانوادگی
- مراحل اول
- بار اول
- پنج
- ثابت
- پرواز
- پرواز
- فلیپ
- فلیپس
- جریانها
- پرواز
- تمرکز
- متمرکز شده است
- تمرکز
- به دنبال
- غذا
- پا
- برای
- فراموش
- برج و بارو
- یافت
- پایه
- چهار
- رایگان
- آزادی
- تازه
- دوست
- از جانب
- جلو
- نا امید
- کامل
- سرگرمی
- صندوق
- اصول
- بودجه
- مبله
- بیشتر
- آینده
- بازی
- تغییر دهنده ی بازی
- GAS
- به
- چرخ دنده ها
- سوالات عمومی
- تولید می کنند
- مولد
- نسلی
- ثروت نسلی
- دریافت کنید
- گرفتن
- مبهم
- دادن
- سادگی
- می دهد
- دادن
- Go
- هدف
- اهداف
- می رود
- رفتن
- رفته
- خوب
- افرین
- خدایا
- کردم
- درجه
- بزرگ
- ممنون
- بزرگ
- سبزی
- پر زحمت
- زمین
- گروه ها
- شدن
- مهمان
- مهمان
- خلیج
- مرد
- هک
- هک
- هک
- بود
- نیم
- دست
- دست ها
- رخ دادن
- اتفاق افتاده است
- اتفاق می افتد
- خوشبخت تر
- سخت
- آیا
- داشتن
- he
- سر
- بهداشت و درمان
- سالم
- شنیدن
- شنیده
- شنوایی
- کمک
- کمک کرد
- کمک
- کمک می کند
- او
- اینجا کلیک نمایید
- پنهان
- زیاد
- او را
- استخدام
- استخدام
- خود را
- تاریخ
- اصابت
- دارای
- صفحه اصلی
- خانه
- صادقانه
- امید
- خوشبختانه
- بیمارستان
- مهمان نوازی
- بیمارستان ها
- میزبان
- HOT
- ساعت
- ساعت ها
- خانه
- خانه
- مسکن
- هوستون
- چگونه
- چگونه
- HTTPS
- بزرگ
- صد
- صدمه
- درد می کند
- هیاهو
- i
- من می خواهم
- اندیشه
- شناسایی
- هویت
- if
- تأثیر
- مهم
- تحت تاثیر قرار
- بهبود
- بهبود
- in
- درآمد
- افزایش
- باور نکردنی
- ایندیانا
- صنعت
- اطلاعات
- در ابتدا
- ابتکار عمل
- داخل
- الهام
- اینستگرام
- در عوض
- دستورالعمل
- بیمه
- یکپارچه
- قصد
- قصد
- علاقه
- جالب
- مصاحبه
- به
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذار
- سرمایه گذاران
- گرفتار
- موضوع
- IT
- اقلام
- آیتونز
- کار
- شغل ها
- پیوستن
- یوشع اسرائيل بني پيغمبر
- سفر
- JPG
- پرش
- تنها
- فقط یکی
- نگاه داشتن
- نگه داشته شد
- کلید
- بچه ها
- نوع
- دانستن
- دانا
- شناخته شده
- می داند
- فاقد
- لین
- بزرگتر
- نام
- بعد
- رهبری
- نشت
- پرش
- یاد گرفتن
- آموخته
- یادگیری
- اجاره دادن
- کمترین
- ترک کردن
- ترک
- رهبری
- ترک کرد
- میراث
- وام دهنده
- وام دهندگان
- درس
- درس
- اجازه
- اجازه دادن
- سطح
- اهرم
- بهره برداری
- LG
- مجوز
- زندگی
- سبک زندگی
- پسندیدن
- محدود
- خطوط
- ارتباط دادن
- فهرست
- ذکر شده
- استماع
- فهرست
- سواد
- کوچک
- زنده
- زندگی
- وام
- منطقی
- طولانی
- مدت زمان طولانی
- دراز مدت
- دیگر
- نگاه کنيد
- نگاه
- به دنبال
- مطالب
- از دست دادن
- تلفات
- از دست رفته
- خیلی
- مقدار زیادی
- با صدای بلند
- عشق
- محبوب
- مجلل
- ساخته
- اصلی
- عمدتا
- حفظ
- ساخت
- ساخت
- مرد
- مدیریت
- مدیریت
- مدیر
- اجباری
- بسیاری
- بسیاری از مردم
- بازار
- عظیم
- مصالح
- ممکن است..
- شاید
- me
- وعده های غذایی
- متوسط
- به معنی
- در ضمن
- رسانه ها
- متوسط
- عضو
- حافظه
- روانی
- ذکر شده
- با
- روش
- مکزیک
- میشیگان
- متوسط
- میان ترم
- قدرت
- مخفف کلمه میکروفون
- میلیون
- ذهن
- ذهنیت
- مال من
- دقیقه
- دقیقه
- گم
- اشتباه
- اشتباهات
- MLS
- لحظه
- لحظه
- پول
- نظارت بر
- ماه
- ماهیانه
- ماه
- بیش
- رهن
- اکثر
- مادر
- حرکات
- انگیزه
- انگیزه
- نقل مکان کرد
- متحرک
- بسیار
- چندگانه
- my
- yo mismo
- نام
- تحت عنوان
- نام
- هدایت
- نزدیک
- لزوما
- نیاز
- ضروری
- لانه
- خالص
- توری
- شبکه
- هرگز
- جدید
- نیواورلئان
- سال نو
- جدیدتر
- به تازگی
- بعد
- شب
- نه نفر
- نه
- هیچ
- به طور معمول
- یادداشت
- هیچ چی
- اطلاع..
- اخطار
- اکنون
- عدد
- تعداد
- هدف
- واضح
- of
- خاموش
- ارائه
- پیشنهادات
- دفتر
- غالبا
- oh
- خوب
- on
- یک بار
- ONE
- آنلاین
- فقط
- باز کن
- باز
- کار
- عملیاتی
- عمل
- عملیات
- نظر
- دیدگاه ها
- فرصت ها
- فرصت
- مخالف
- مقابل
- or
- سفارش
- کدام سازمان ها
- اورلئان
- دیگر
- ما
- خودمان
- خارج
- خارج از
- روی
- شبانه
- مدیون
- خود
- متعلق به
- صاحبان
- داشتن
- پرداخت
- مقاله
- پارک ها
- بخش
- شریک
- همکاری
- شرکای
- همکاری
- مشارکت
- عبور
- گذشته
- مسیر
- پرداخت
- پرداخت
- پرداخت
- کشور
- مردم
- برای
- در صد
- هنرمندان
- شاید
- اجازه می دهد
- شخص
- شخصی
- شخصیت
- شخصا
- چشم انداز
- فوق العاده
- تلفن
- برگزیده
- تصویر
- تصاویر
- قطعه
- قطعات
- لوله
- تنگ
- محل
- اماکن
- برنامه ریزی
- برنامه ریزی
- برنامه
- افلاطون
- هوش داده افلاطون
- PlatoData
- بازی
- بازیکن
- به علاوه
- پادکست
- پــادکـست
- نقطه
- نقطه
- مقام
- موقعیت
- امکان
- ممکن
- + نوشته شده در
- پتانسیل
- پوند
- فقر
- قدرت
- شرکت برق
- تمرین
- مقدماتی
- در حال حاضر
- ارائه شده
- زیبا
- قیمت گذاری
- خصوصی
- شاید
- مشکل
- روند
- پردازش
- فرآیندهای
- مفید
- پروژه
- مدیریت پروژه
- پروژه ها
- ترویج می کند
- ترویج
- اثبات
- املاک
- ویژگی
- محفوظ
- پروتئين
- مغرور
- کشیدن
- خرید
- خرید
- هدف
- فشار
- تحت فشار قرار دادند
- قرار دادن
- قرار می دهد
- قرار دادن
- پازل
- کیفیت
- سوال
- سوالات
- سریع
- کاملا
- رادار
- ریشه ای
- آهنگ
- مطرح شده
- تصادفی
- اعم
- به ندرت
- نرخ
- نرخ
- نسبتا
- رتبه
- رسیدن به
- واکنش
- خواندن
- مطالعه
- اماده
- واقعی
- املاک و مستغلات
- تحقق
- تحقق بخشیدن
- متوجه
- واقعا
- دلیل
- تازه
- شناختن
- رکورد
- كاهش دادن
- کاهش
- با توجه
- بدون در نظر گرفتن
- ثبت نام
- منظم
- توانبخشی
- ارتباط
- روابط
- نسبی
- تکیه
- قابل توجه
- به یاد داشته باشید
- از راه دور
- اجاره
- اجاره
- تعمیر
- تکرار
- گزارش ها
- نشان دادن
- تحقیق
- ذخایر
- مسکونی
- توسل
- منابع
- احترام
- REST
- نتایج
- خرده فروشی
- خرده فروشی
- بازنشستگی
- برگشت
- درامد
- پاداش
- برنج
- خلاص شدن از شر
- راست
- حلقه
- خطر
- جاده
- Robinhood
- نورد
- دور
- مسیر
- قانون
- دویدن
- در حال اجرا
- هجوم بردن
- ایمنی
- سعید
- حقوق
- حراجی
- همان
- ذخیره
- صرفه جویی کردن
- پس انداز
- دید
- گفتن
- گفته
- سناریو
- سناریوها
- مدرسه
- حوزه
- نمره
- اسکاتلند
- غربالگری
- دوم
- ثانیه
- دیدن
- دانه
- مشاهده
- به نظر می رسد
- به نظر می رسد
- مشاهده گردید
- فروش
- ارسال
- حس
- جداگانه
- سرویس
- تنظیم
- محیط
- هفت
- چند
- اشتراک گذاری
- به اشتراک گذاشته شده
- اشتراک
- او
- تغییر
- فروشگاه
- خريد كردن
- کوتاه
- کوتاه مدت
- باید
- نشان
- نشان داد
- طرف
- منظره
- امضاء
- قابل توجه
- امضای
- مشابه
- ساده
- پس از
- تنها
- آقا
- نشسته
- وضعیت
- شش
- مهارت ها
- مهارت
- کوچک
- So
- آگاهی
- رسانه های اجتماعی
- جامعه
- نرم
- جامد
- حل کردن
- برخی از
- به نحوی
- کسی
- چیزی
- گاهی
- روح
- سپارش
- جنوب
- آفریقای جنوبی
- جنوبی
- فضا
- رهبری کرد
- ویژه
- خرج کردن
- صرف
- حامیان
- ورزش ها
- Spotify
- گسترش
- صفحه گسترده
- مربع
- ایستادن
- دیدگاه
- شروع
- آغاز شده
- راه افتادن
- شروع می شود
- حاکی
- وضعیت
- ماندن
- ماند
- اقامت
- گام
- مراحل
- هنوز
- ذخیره سازی
- داستان
- داستان
- استراتژی ها
- استراتژی
- نقاط قوت
- فشار
- قوی
- ساختار
- موفق
- چنین
- ناگهانی
- فوق العاده
- حمایت
- مفروض
- مطمئن
- زنده ماندن
- سیستم های
- جدول
- تاکتیکی
- گرفتن
- صورت گرفته
- طول می کشد
- مصرف
- صحبت
- سخنگو
- مذاکرات
- طعم
- تدریس کرد
- تیم
- فنی
- گفتن
- گفتن
- قالب
- مستاجر
- مدت
- واژه شناسی
- قوانین و مقررات
- تسلا
- وابسته به تکزاس
- متن
- نسبت به
- تشکر
- که
- La
- پایتخت
- سبزها
- اطلاعات
- ابتکار
- پروژه ها
- جهان
- شان
- آنها
- خودشان
- سپس
- آنجا.
- اینها
- آنها
- چیز
- اشیاء
- فکر می کنم
- تفکر
- فکر می کند
- این
- در این سال
- کسانی که
- اگر چه؟
- فکر
- هزار
- سه
- آستانه
- از طریق
- سراسر
- بلیط
- بلیط
- زمان
- دوره زمانی
- بار
- نکات
- به
- امروز
- امروز
- با هم
- توالت
- تن
- تونی
- هم
- در زمان
- بالا
- تاپیک
- کاملا
- لمس کرد
- طرف
- شهر
- پیگردی
- ترافیک
- دنباله
- آموزش دیده
- معامله
- رونوشت
- انتقال
- انتقال
- شفافیت
- سفر
- درمان
- درخت
- روند
- سعی
- ماشه
- سفر
- درست
- اعتماد
- مورد اعتماد
- اعتماد کردن
- امتحان
- تلاش
- دور زدن
- عطف
- دو برابر
- دو
- نوع
- به طور معمول
- زیر
- فهمیدن
- درک می کند
- پیش بینی نشده
- متاسفانه
- منحصر به فرد
- واحد
- متحد
- واحد
- تا
- به روز رسانی
- ارتقاء
- بر
- بالا
- us
- استفاده کنید
- استفاده
- استفاده
- با استفاده از
- معمولا
- آب و برق
- مرخصی
- ارزش
- ارزشها
- سبزیجات
- در مقابل
- بسیار
- تصویری
- بازدیدکننده داشته است
- منتظر
- راه رفتن
- راه می رفت
- راه رفتن
- دیوار
- می خواهم
- خواسته
- می خواهد
- بود
- مسیر..
- راه
- we
- ثروت
- ثروتمند
- سایت اینترنتی
- هفته
- اخر هفته
- هفته
- خوب
- رفت
- بود
- چی
- چه شده است
- هر چه
- چه زمانی
- هر زمان که
- چه
- که
- در حین
- WHO
- هرکس
- تمام
- چرا
- زن
- اراده
- مایل
- باد
- پنجره
- با
- در داخل
- بدون
- زنان
- برنده شد
- شگفت انگیز
- کلمه
- مهاجرت کاری
- از خانه کار کن
- کار کردن
- مشغول به کار
- کارگر
- با این نسخهها کار
- جهان
- نگران
- بدترین
- با ارزش
- خواهد بود
- می داد
- وای
- بسته بندی کردن
- نوشته
- کتبی
- X
- سال
- سال
- بله
- دیروز
- هنوز
- شما
- جوان
- شما
- خودت
- یوتیوب
- زفیرنت
- صفر