چگونه یک بانک راند معامله کنیم

چگونه یک بانک راند معامله کنیم

گره منبع: 2015086

بسیاری از آنچه در این وبلاگ نوشته شده است از بحران مالی "OG" در سال 2008 سرچشمه می گیرد. بدون آن، ما قانون داد فرانک یا شفافیت تجارت در بازارهای مشتقه فرابورس را نمی دیدیم.

در سال 2008 من بودم معاملات سوآپ ارز متقابل. اینها یکی از سخت‌ترین سازها بودند، زیرا دنیا برای دلارها عجله داشت. با آن تجربه، فکر کردم شاید جالب باشد که ببینم چه اتفاقی می افتد SVB و امضا بانک و آنچه ممکن است این بار متفاوت باشد.

چه اتفاقی افتاده است؟

اول از همه، ما به یک خلاصه دقیق از آنچه تاکنون رخ داده است نیاز داریم. مثل همیشه، مت لوین آن را میخکوب می کند:

به علاوه حقایق مهمی که:

در سال 2008 چه اتفاقی افتاد؟

البته همه ما به دنبال نشانه‌هایی هستیم که نشان دهد این بانک‌های نسبتا کوچک «قناری‌های معدن زغال‌سنگ» هستند. پس چی بود تجارت مانند سال 2008? در اینجا چند خاطره وجود دارد:

  • پایه XCCY برای حرکت با افزایش 1/8 تا 1/4 از یک نقطه پایه استفاده می شود.
  • توقف ضرر در چنین بازاری معمولاً پس از حرکت 0.5-0.75 نقطه پایه اتفاق می افتد. در آن روزها این یک حرکت بزرگ علیه شما بود و فرصت کافی برای معامله وجود داشت.
  • سپس، بازارهای پایه در 5 مرحله BASIS POINT حرکت کردند. این افزایش قیمت به معنای واقعی کلمه افزایش یافت مضربی از 40!
  • در واقع، هر پیشنهادی که در برابر تقریباً هر ارزی نشان داده می‌شد، در برخی روزها «داده می‌شد». اگر می‌توانستید قیمتی را در عرض 5 امتیاز پایه پس از آخرین پیشنهاد به دست آورید، تا حدودی یک پیروزی محسوب می‌شد - اگر واقعاً نیاز به افزایش دلار داشتید، «قیمت همان قیمت بود».
  • میزهای معاملاتی وارد ریسک بحران شدند که بر اساس حرکت روزانه 1/4 نقطه پایه تنظیم شده بود. سپس حرکات روزانه به 5، 10، 20 و حتی 75 واحد پایه هر روز در انتهای کوتاه منحنی افزایش یافت. محدودیت‌های ریسک بی‌معنی شدند - همه چیز در مورد دسترسی به بازار، دسترسی به نقدینگی معاملاتی و البته اعتبار نام بود - اگر بانک‌ها فکر کنند اعتبار شما در معرض خطر است، آیا حتی دلار به شما وام می‌دهند؟
  • اصطلاح ساختار از نسبتاً مسطح بین 1 سال تا 30 سال به بسیار تند تغییر کرد - تقاضا عمدتاً برای دلارهای کوتاه مدت بود و پایه XCCY را به 150- واحد در واحد یورو کاهش داد.
  • گاهی اوقات مانند خیره شدن به یک سیاهچاله بود - هیچ کس نمی دانست که آیا معامله واقعاً انجام شده است یا به چه قیمتی. نقدینگی سقوط کرد، عصبیت از پشت بام عبور کرد و نمایشگرهای الکترونیکی برای همگام شدن با واقعیت بازار تلاش کردند.

با این حال؛

  • این یک واکنش واقعی مبتنی بر بازار بود. هیچ ملاحظه‌ای که بانک‌های مرکزی ممکن است ارائه دهند وجود نداشت خطوط مبادله FX یا برای عرضه نقدینگی دلاری به بانک‌های غیرآمریکایی وارد عمل شوید.
  • هیچ کس نمی خواست در بازار با یک بانک آمریکایی روبرو شود.
  • همچنین QE وجود نداشت. سیگنال های قیمت گذاری خالص بودند.
  • بازارهای مبتنی بر XCCY نیز تحت تأثیر سیاست های پولی قرار نگرفتند – چه کسی به کاهش 75 واحدی نرخ بهره اهمیت می دهد، در حالی که پایه XCCY قبلاً 100 واحد در آن روز نسبت به شما تغییر کرده است؟
  • آن دسته از بانک هایی که به طور بالقوه می توانستند بازارها را با دلار تامین کنند، این کار را انجام نمی دادند زیرا 100% از ضرر بازار به بازار مطمئن نبودند که سایر بخش های بانک ممکن است با آن مواجه شوند.
  • عدم شفافیت بیش از هر دو اقدام قیمت و علامت بالقوه به ضرر بازار به نوسانات وحشی هر روز بر اساس XCCY کمک کرده است.
  • ... اما نوسانات وحشی نشانه عدم تعادل عرضه و تقاضا برای تامین مالی دلار بود.

در اصل، این یک بازار بسیار "خالص" بود. هیچ عامل تثبیت کننده ای برای کاهش نوسانات قیمت وجود نداشت. این عدم شفافیت چیز بدی بود، بدون شک اما پس‌زمینه سیاست احتمالاً چیز خوبی بود - به بازار این امکان را می‌داد که هر روز قیمت تسویه واقعی دلار را پیدا کند.

چه مفهومی داره؟

این تجربه ذهنیت خاصی را در یک جامعه تجاری ایجاد می کند. دنبال کردن یک استراتژی واحد در هنگام معامله خطرناک است، اما به طور عمده این حرکات بازار فرآیند فکری زیر را ایجاد می کند:

  • قیمت تسویه دلار در هر زمان معین برای شناسایی پتانسیل برای "رویداد دم" بعدی چندان خوب نیست.
  • در نتیجه، شک و تردیدی مداوم در مورد عمق پیشنهاد وجود دارد - آیا واقعاً عرضه‌کننده‌ای مشتاق مقادیر زیادی دلار به «بازار» وجود دارد. اگر چنین است، چرا؟
  • واقعاً هیچ "پایین" یا محدودیتی برای قیمت دلار وجود ندارد. اساس می تواند به هر جایی برود.
  • XCCY Basis یک بازار دوره‌ای منحصربه‌فرد است که دوره‌های نقدینگی معاملاتی و قحطی شدید را به دنبال دارد.

واکنش‌های «زانوی تند» بحران‌های منطقه یورو & کووید توسط این فرآیند فکری نسبتاً ساده هدایت شدند.

آیا آن طرز فکر هنوز هم رایج است؟

هیچ کس نمی تواند هیچ بازار واحدی را با یک قلم مو تخریب کند (ناهمگونی چیزی است که بازارها را می سازد)، اما در نظر بگیرید که این تجربیات در 15 سال گذشته چقدر ضعیف شده اند. من بیش از 10 سال است که معامله نکرده ام (وبلاگ نویسی خیلی وقت گیر است :-P) اما تجربه معامله گرانی را تصور کنید که از سال 2012 به بازار پیوسته اند:

  • GFC منجر به مقررات شد. بازارهای فرابورس قبلاً "غرب وحشی" بودند، اکنون ما قیمت ها را 24 ساعت در روز پخش می کنیم. بازارهای تنظیم شده و همه چیز پاک شده است (به غیر از XCCY 😛 ).
  • زمانی که به آن نیاز دارید «نقدینگی» وجود دارد، اما با قیمت.
  • دولت ها بانک ها را نجات می دهند.
  • بانک های مرکزی نقش خود را به عنوان وام دهندگان آخرین راه حل - از جمله سایر بانک های مرکزی از طریق خطوط سوآپ دلار آمریکا - پذیرفته اند.
  • سیاست پولی اولین کسی است که واکنش نشان می دهد و سیاست مالی ممکن است در نهایت به آن برسد.

اکنون بازارها به ما چه می گویند؟

دو نکته اول باید شفافیت قیمت‌های فعلی بازار را افزایش دهد ("قیمت تسویه واقعی دلار")، اما سه نکته آخر به عنوان کاهش دهنده نوسانات وحشی که در بازارها می‌بینیم عمل می‌کنند.

اگر 100% سپرده ها بیمه شده باشند، آیا واقعاً این بار عجله دارم که دلارهایم را به JPM و HSBC منتقل کنم؟

اگر کمک‌های مالی تسهیل‌شده توسط دولت نتیجه مورد انتظار بازار است، چرا باید از وام دادن به یک دلال معامله‌گر با ترازنامه بسیار اهرمی (شامل دارایی‌هایی که ارزش چندانی ندارند) دلارهایم را دریغ کنم؟ هر چه یک بانک بدتر به نظر برسد، احتمال وثیقه بیشتر است! عالی.

اگر بانک های مرکزی برای وام دادن به دلار آمریکا وارد عمل شوند SOFR + 25 امتیاز پایه در زمان کووید، آیا اساس واقعاً دوباره به زیر -50 می رسد؟

اگر سیاست پولی منجر به سیل ارزان دلار می شود، چرا باید اکنون برای تقویت موقعیت خود عجله کنم؟

دایره شریر

همه اینها به این معنی است که سیگنال کاهش قیمت در بازار وجود دارد قیمت بازار برای تقاضای واقعی دلار این روزها. این دیگر سیگنال خالص تقاضای دلار نیست، بلکه هر چه قیمت افراطی‌تر شود، احتمال وقوع مداخله در بازار بیشتر می‌شود و خود قیمت‌گذاری مداخله در بازار به عامل محدودکننده در تعیین قیمت تبدیل می‌شود.

برای اثبات نظر من، مبنای 3 ماهه EURUSD XCCY امروز دقیقاً این پویایی را نشان می دهد، به حرکت های شدید خود قبل از رسیدن به "نقطه بحران" ادامه می دهد و مداخله شروع به قیمت گذاری می کند:

به نظر من، هیچ تنظیم مجدد این پویایی بازار وجود ندارد - به لطف بحران های متعددی که در زندگی کوتاه من با آن مواجه بوده ایم، جن از بطری خارج شده است. همچنین به این معنی است که اگر هیچ واکنشی از سوی فدرال رزرو/دولت/HSBC در آخر هفته به SVB وجود نداشت، تغییرات قیمت در صبح دوشنبه حتی وحشی‌تر می‌شد. در نتیجه امکان اقدام بسیار بالاتر از سوی مقامات و در نتیجه معکوس شدن قبل از رویداد و غیره!

در خلاصه

در خطر این که مانند یک دست پیر روان رنجور، بدبین و فریبنده به نظر برسد.

  • قیمت‌ها در بازارهایی مانند مبادلات ارز متقاطع دیگر حاوی «خالص» بدون فیلتر زمان گذشته نیستند.
  • اکنون فعالان بازار باید دائماً قیمت را بر حسب پویایی چندگانه ارزیابی کنند.
  • از جمله میزان استرس موجود در بازار…
  • در مقابل احتمال مداخله در بازار
  • ممکن است این روزها بازارها بسیار شفاف‌تر باشند، اما درک و معامله آن‌ها بسیار پیچیده‌تر است.

با خبرنامه رایگان ما مطلع شوید، مشترک شوید اینجا کلیک نمایید.

تمبر زمان:

بیشتر از بلاروس