شما اولین ملک اجاره ای سخت ترین است; در این مورد به ما اعتماد کنید شما از طریق استراتژی های بسیار زیاد، ناهمسان بازارهایو احساسات در طول فرآیند بیشتر سرمایهگذاران غیرعادی قبل از اینکه بتوانند ثروت واقعی بسازند خسته میشوند و از کار کنار میروند، اما کسانی که دلیل محکمی پشت رویاهایشان برای مالکیت ملک اجارهای دارند، این کار را انجام میدهند و به ندرت پشیمان میشوند. لیروا سانچز"چرا" از او مراقبت می کرد دو پسر در حالی که به عنوان یک مادر مجرد.
مدت کوتاهی پس از جدایی، لیروا می دانست که نمی خواهد هیچ کیفیتی از زندگی فرزندانش را قربانی کند. او هنوز هم می خواست که آنها به بهترین مدارس در امن ترین مناطق بروند، اما در کالیفرنیای جنوبی، حتی ابتدایی ترین ملک گران بود. او چندین استراتژی را برای به دست آوردن اولین ملک اجاره ای خود و ایجاد درآمد اضافی امتحان کرد، اما هیچ کدام ثابت نشد. یک روز، یک لامپ خاموش شد، و او اولین استراتژی اجاره ملک را ارائه کرد.
اگه تو هستی درگیری با فلج تجزیه و تحلیل و نمی دانید در سفر سرمایه گذاری خود به کدام سمت بروید، لیروا را بشنوید. او در سراسر کشور پرواز کرد تا متوجه شود که در حیاط خلوت خودش چه میخواهد. در حال حاضر، او می سازد درآمد جانبی متحول کننده زندگی و مجبور نیست برای به دست آوردن آن زمان را با فرزندانش فدا کند!
برای گوش دادن به پادکست های اپل اینجا را کلیک کنید.
پادکست را از اینجا بشنوید
متن را اینجا بخوانید
اشلی:
این قسمت 331 تازه کار املاک است.
لیروا:
من کمی در مورد چگونگی غربالگری مستاجران، نحوه نوشتن یک توافق نامه، نحوه اجرای قوانین خودم، نحوه انجام بازسازی ها، حتی اگر بازسازی های کوچکی بودند، یاد گرفته ام، اما این بخش بزرگی از سرمایه گذار بودن، دریافت پیشنهادات است. ، تمام آن. بنابراین این فقط زندگی من را تغییر داد و به جایی رسید که اکنون مطمئن هستم که اگر جرأت کنم و معامله دیگری یا پروژه دیگری انجام دهم، به خودم اعتماد دارم. من یه چیزی میدونم
اشلی:
نام من اشلی کهر است و من با همکار خود ، تونی جی رابینسون ، اینجا هستم.
تونی:
و به پادکست تازه کار املاک و مستغلات خوش آمدید، جایی که هر هفته، دو بار در هفته، الهامبخش، انگیزه و داستانهایی را که برای شروع سفر سرمایهگذاری خود باید بشنوید، به شما میآوریم. و در اپیزود امروز، دوز سالمی از همه اینها دریافت خواهید کرد. کمی الهام خواهید گرفت، کمی انگیزه، و کمی ضربه به ته دل خواهید داشت تا واقعاً چیزی اتفاق بیفتد. مهمان امروز لیروا سانچز است. و وقتی داستان لیروا را می شنوید، چیزی می شنوید که احتمالاً بسیاری از شما با آن دست و پنجه نرم می کنید، یعنی اطلاعات زیادی در آنجا وجود دارد، استراتژی های بسیار متفاوتی وجود دارد.
چگونه یکی را انتخاب کنم که برای من منطقی تر باشد؟ و شما داستان لیروا را خواهید شنید که چگونه او در این سفر برای شناسایی قدم بعدی مناسب برای او رفت.
اشلی:
و روشی که او در مورد انتخاب استراتژی خود صحبت می کند، شما می توانید با آن ارتباط برقرار کنید تا بپسندید: "من این کتاب را خواندم، به این پادکست گوش دادم"، چیزهایی مانند آن. اما او در مورد برخی از دلایلی که در نهایت با استراتژی مناسب خود انتخاب کرد، می گوید. او در مورد سبک زندگیاش، چراییاش، دقیقاً از نوع آدمی که هست صحبت میکند. او در واقع شروع به فروش عمده کرد و به شما خواهد گفت که یک اتفاق برای او افتاده است که در واقع خوب پیش می رفت.
اگر عمدهفروش هستید، میگویید: «بله، من میخواهم این اتفاق بیفتد». و او اقدامی در مورد آن انجام نداد زیرا او نبود و این توضیح را انجام داد. اما من فکر میکنم او به نکته بسیار معتبری اشاره میکند که اگر شما ناراحت هستید و احساس نمیکنید که این چیزی است که واقعاً برای شما مناسب است و شما را برآورده میکند، ممکن است با آن موفق نباشید. بنابراین او در مورد تلاش برای گره زدن به چیزهایی صحبت می کند که برای انتخاب استراتژی شما مناسب هستند. اما همچنین ما در مورد معاملات منبع یابی می آموزیم که چگونه او توانسته املاک خارج از بازار را پیدا کند.
تونی:
اکنون، قبل از اینکه وارد مکالمه با لیروا شویم، میخواهم به کسی با نام کاربری DeLauro که به بررسی پنج ستاره در پادکست اپل پرداخته، فریاد بزنم. این شخص میگوید: «این نمایش برای افرادی مثل من که یک شغل تمام وقت کار میکنند، اما میخواهند درباره سرمایهگذاری بیشتر بیاموزند، عالی است. سرمایهگذاری در املاک و مستغلات در ابتدا بسیار زیاد به نظر میرسید، اما گوش دادن به اشلی و تونی هر هفته به من کمک کرد تا با تمام شروط مطرح شده و به طور کلی سرمایهگذاری راحتتر باشم. من در حال حاضر در انجمن BiggerPockets هستم و تا آنجا که می توانم یاد می گیرم. از همه راهنماییها متشکرم، بچهها.»
بنابراین اگر بخشی از مخاطبان تازه کار هستید و هنوز نظری نگذاشتهاید، لطفاً این کار را انجام دهید. تنها چند دقیقه طول می کشد. و هر چه نظرات بیشتری دریافت کنیم، می توانیم به افراد بیشتری دسترسی پیدا کنیم. و نه، هرچه بتوانیم به افراد بیشتری دسترسی پیدا کنیم، امیدواریم افراد بیشتری را تشویق کنیم تا قدم بعدی را بردارند یا اولین معامله را به دست آورند. پس به ما لطف کن، به دیگری لطف کن، آن بررسی را بگذار.
لیروا سانچز یک پرستار ثبت نام شده، مادر مجرد دو پسر است که در جنوب کالیفرنیا زندگی می کند. در واقع برای جایی که در SoCal زندگی می کنم خیلی دور نیست. و پس از جدایی، او دو سال را صرف تعقیب سندروم شی براق عمده فروشی و کمی سرمایه گذاری خارج از کشور کرد. اما پس از آن او استراتژی املاک و مستغلات را دو چندان کرد که واقعا برای او، برای فرزندانش کارآمد بود و فهمید که یک ملک واقعاً می تواند زندگی او را تغییر دهد. پس لیروا، به نمایش خوش آمدید.
لیروا:
سلام. متشکرم، تونی.
تونی:
فوق العاده هیجان زده از داشتن شما.
لیروا:
متشکرم. خیلی ممنونم. متشکرم.
تونی:
از حضور شما در این برنامه با ما هیجان زده ام، اما می خواهم مستقیماً وارد این برنامه شوم، لیروا. بنابراین، چه چیزی شما را به دنیای سرمایه گذاری در املاک سوق داد؟
لیروا:
بنابراین همانطور که اشاره کردید من تازه جدا شده بودم. ما دو پسر جوان داریم و آن زمان واقعاً سخت بود. در واقع، چیزهای خوب زیادی در جریان بود و اتفاقات نه چندان عالی. تازه تمام بدهی ام را پرداخت کرده بودم. من بدهی مدرسه داشتم، وام ماشین داشتم. فقط همه چیز را پرداخت کرد.
اشلی:
شگفت آوره. بابت آن تبریک می گویم. این معمولاً کار آسانی نیست.
لیروا:
متشکرم. متشکرم. بنابراین من در یک سفر دیو رمزی بودم و فقط با پس انداز و پس انداز، و قرار دادن همه چیز برای بدهی پر بود. بنابراین وقتی این انتخاب را انجام دادیم، این تصمیم برای جدایی، واقعاً، واقعاً آشکارا یک دوره چالش برانگیز و دشوار در زندگی من بود، و فقط باعث شد به سمت کار کردن روی خودم حرکت کنم. بنابراین من به توسعه شخصی، کتابهای خودیاری و همه اینها سر میزنم. اما بخشی از این فرآیند، من همچنین با سرمایه گذاری در املاک و مستغلات، ساختن ثروت مواجه شدم.
حالا که تقریباً نیمی از درآمدم را یک شبه از دست دادهام، چگونه همچنان به رویاها و زندگیای که برای فرزندانم میخواهم ادامه دهم. پس اینطوری شد. این بخشی از کل فرآیند رفتن به درون و تلاش برای بهتر شدن، بهتر بودن و داشتن زندگی مشابه یا بهتر برای فرزندانم بدون توجه به وضعیت من بود.
اشلی:
بنابراین، پس از جداییتان، چقدر طول کشید تا واقعاً کار املاک و مستغلات را شروع کنید و شاید کمی از زندگیتان به ما بگویید. رفتی آپارتمان اجاره کردی؟ در خانه تان ماندید؟ جایی کار میکردی؟ تصویر مالی خود را به ما بنویسید.
لیروا:
از نظر مالی، خوب کار میکردم، چون نتیجه داده بودیم و پسانداز را شروع کرده بودیم، اما احساس خوبی نداشتم، زیرا بدیهی است که دسترسی نداشتم... قبلاً درآمد دوگانهای داشتیم. من در یک آپارتمان ماندم. من از آپارتمانی که با هم داشتیم نقل مکان کردم و به منطقه ای رفتم که می خواستم به آن نزدیک تر باشم، مدارس بهتر، همه اینها. بنابراین من قبلاً در شرکتی کار می کردم که اکنون در آن هستم. من یک پرستار ثبت نام شده هستم، اما واقعاً یک نقش سنتی نیست، بنابراین من از خانه برای یک برنامه بهداشتی کار می کنم، و این کاری بود که آگاهانه تلاش کردم زیرا فرزند دومم را داشتم و در بیمارستان کار می کردم. فقط قرار نبود برای من کار کند
بنابراین این که من در خانه کار می کردم و در یک آپارتمان زندگی می کردم کمک کرد و واقعاً سعی کردم هزینه ها را به حداقل برسانم. فقط همچنان در آن ذهنیت بسیار خوش طعم در آن زمان بمانید. بنابراین من در آنجا بودم.
اشلی:
باشه. بنابراین شما شروع به یادگیری در مورد املاک و مستغلات کردید. من بسیار کنجکاو هستم که در نقش شما در جایی که توانستید در خانه کار کنید، آیا فکر می کنید که نقش مهمی در تبدیل شدن به یک سرمایه گذار املاک داشته است؟ اگر کسی در حال حاضر گوش می دهد و ممکن است فرصتی برای کار در خانه داشته باشد، چه مزایایی دارد، چه چیزهایی باید برای شروع کار در املاک و مستغلات به آنها فکر کند و این واقعاً چگونه می تواند برای آنها مفید باشد؟
لیروا:
بنابراین فکر میکنم نقش مهمی داشت، زیرا... خب، اکنون، من یک اجاره کوتاهمدت دارم، و بنابراین در واقع در همان ملک است. و بنابراین فقط حضور در ملک کمک می کند. من یک نظافتچی دارم، بنابراین به طور فعال کارهای زیادی انجام نمیدهم، اما فقط بررسی چیزهایی که باید در آنجا حضور داشته باشم، کمک زیادی کرده است. همچنین، در زمان یادگیری و گذراندن مراحل یادگیری آنچه قرار است برای من مفید باشد، در حال رانندگی در محلهها بودم و میدیدم که احتمالاً میتوانم وارد چه مناطقی شوم.
بنابراین بچههایم را از مدرسه رها میکردم و در راه خانه به محلهها رانندگی میکردم. و رانندگی برای دلار، دیدن اینکه آیا وجود دارد یا نه... همه چیزهایی که در پادکست یاد گرفتم، سعی کردم آن را اجرا کنم مانند: "اوه، آیا این خانه خالی است؟ آیا این یک ملک بالقوه است که بتوانم آن را انتخاب کنم؟» فقط سعی کردم چیزهایی را که در پادکست شنیدم پیاده سازی کنم.
اشلی:
بنابراین شما به دنبال خانه های خالی گشتید. چه چیزهایی بود، و گفتی چیزهایی بود که یاد گرفتی. برخی از چیزهای دیگری که در مورد خانه ها آموخته اید که می تواند یک ملک بالقوه برای شما باشد چیست؟
لیروا:
بنابراین من هرگز به آنها عمل نکردم، اما فکر میکنم این فقط چیزی بود که در حال انجام آن بودم. من ارزش ملک را جستجو می کردم و می دیدم: "خوب، این یک خانه خالی است، واقعا چقدر می تواند ارزش داشته باشد؟" و بدون دیدن داخل، حتی می توانم آن را به عهده بگیرم. حدس میزنم در آن زمان فقط نقش سرمایهگذار را بازی میکردم. نمیدانم واقعاً به کار از خانه ربطی دارد یا نه، اما فقط این که در زمان خود نیز کمی انعطافپذیری بیشتری دارید. من بچه هایم را رها کردم و آنها را برداشتم. و بنابراین در آن زمانها، در طول استراحت و چیزهایم، میتوانم مناطقی را رانندگی کنم و املاک، فهرستهای جدیدی را که ظاهر میشوند، ببینم. به محض اینکه به بازار می آمدند می رفتم آنها را ببینم.
تونی:
لیروا، چیزی که برای من جالب بود این بود که پادکست های زیادی گوش دادی و سعی می کنی همه چیزهایی که یاد گرفتی را پیاده سازی کنی. من فکر میکنم این مسیری است که بسیاری از سرمایهگذاران جدید طی میکنند، جایی که همه این استراتژیهای مختلف را میشنوند، تلاش میکنند و دنبال همه چیز میروند. بنابراین من میخواهم به این موضوع بپردازم که چگونه توانستهاید همه اطلاعاتی را که آموختهاید در یک زمان دریافت کرده و آنها را پیادهسازی کنید. اما قبل از انجام من فقط یک سوال دیگر. توصیه شما به کسی که احتمالاً در موقعیت مشابهی است که در حال گذراندن این تغییر بزرگ زندگی است، چیست؟
جدایی، طلاق چیزی است که متأسفانه امروزه به نوعی رایج است، و افراد زیادی وجود دارند که این آرزوها را برای تبدیل شدن به یک سرمایه گذار املاک و مستغلات دارند، اما ممکن است از این اتفاق زندگی یعنی جدایی یا طلاق به عنوان بهانه ای استفاده کنند که چرا این اتفاق افتاده است. آنها نمی توانند در املاک سرمایه گذاری کنند. بنابراین توصیه شما به کسی که در موقعیت مشابهی قرار دارد و به دنبال شروع کار است چیست؟
لیروا:
من فکر می کنم توصیه من این است که امیدوار باشید. یه جورایی میتونی راهی پیدا کنی این نیست که شما نمی توانید، فقط این است که هنوز متوجه نشده اید که چگونه. و یافتن راهی برای اینکه آن را برای شما و سبک زندگی شما کارآمد کند. میتوانم بگویم با گذراندن مراحل، مدت زیادی طول کشید که تسلیم نشدم، تلاش کردم اطلاعاتی را پیدا کنم، مانند خواندن چیزها، با مقالههای تصادفی، چیزهایی که به شما کمک میکنند، برخورد خواهید کرد. به این ترتیب متوجه شدم که برای من بازی می کند. من واقعاً برای خرید ملک پول نقد سختی داشتم. نه برای هزینه های من
و این سرنخهای کوچک یا فرصتها ظاهر میشوند. فرصتی در محل کارم بود که ترفیع بگیرم و از آن استفاده کردم و در پشت سرم به املاک و مستغلات فکر می کردم که به من کمک می کند. پس فقط سعی کنید انگیزه خود را حفظ کنید و چشم را از دست ندهید. سندروم شی براق چیز بسیار بزرگی است و واقعاً برای دو سال خوب روی من تأثیر گذاشت.
تونی:
نکتهای که فکر میکنم یادآوری آن فوقالعاده مهم است، و من عاشق این هستم که گفتی امید، لیروا، زیرا فکر میکنم این چیزی است که بسیاری از مردم وقتی دوران سختی را در زندگی خود پشت سر میگذارند، از دست میدهند. اما وقتی یک اتفاق چالش برانگیز برای شما اتفاق می افتد، هرگز نمی توانید آنچه را که زندگی به شما می زند کنترل کنید، اما همیشه می توانید نحوه واکنش خود را در آن موقعیت ها کنترل کنید. و کسی می تواند چیزی را بگیرد. میتونه طلاق باشه ممکن است یک مرگ در خانواده باشد. این می تواند از دست دادن یک شغل باشد، و آنها می توانند آن لحظه را بگیرند و اجازه دهند آنها را از بین ببرد.
یا می توانند از آن لحظه استفاده کنند و از آن به عنوان انگیزه ای برای تبدیل شدن به نسخه بهتری از خود استفاده کنند. و به نظر می رسد، لیروا، شما رویکرد دوم استفاده از آن را برای منجنیق کردن شما به سمت چیزی بهتر در پیش گرفتید. بنابراین در این یادداشت، بیایید در مورد آنچه که بعداً انجام دادید صحبت کنیم. بنابراین همانطور که گفتم، می خواهم به عقب برگردم زیرا شما گفتید سعی کرده اید همه چیزهایی را که یاد گرفته اید در پادکست پیاده سازی کنید. این تقریباً طاقت فرسا به نظر می رسد. بنابراین من حدس میزنم که ما را از طریق فرآیند تلاش برای پیادهسازی همه چیز و آنچه که کار میکرد و چه چیزی از آنجا کار نمیکرد، راهنمایی کنید.
لیروا:
من شروع به رفتن به جلسات کردم. مثل موضوع هفته بود. من در مورد آن فوق العاده هیجان زده می شوم و سپس به آن نگاه می کنم و سعی می کنم ببینم آیا این چیزی است که می خواهم وارد آن شوم. بنابراین شروع کردم به فکر کردن، "خب، بقیه چه کار می کنند؟" بنابراین شروع کردم به بررسی این موضوع که دیگران در جایی که میتوانم عمدهفروشی را شروع کنم چه میکنند؟
بنابراین به آن نگاه کردم، فکر کردم، «خب، نمیدانم، برای من خیلی واقعی به نظر نمیرسد یا کاری که انجام میدهم، اما به نظر میرسد که همه از آنجا شروع میکنند.» بنابراین، در یکی از جلساتی که در آن حضور داشتم، با یکی از برگزارکنندگان ملاقات کردم و بعد از آن همه با هم معاشرت میکنند. من به او گفتم به چه چیزی علاقه دارم یا به آنچه فکر می کنم علاقه دارم. همه در آن جلسات واقعاً مفید هستند. چه چیزی نیاز دارید؟ دنبال چی میگردی؟
همه فقط در حال اشتراک گذاری و همه چیز هستند. او اکنون یک بالهباز بود، اما بهعنوان عمدهفروش شروع به کار کرد و این برنامه را داشت که خریده بود که به او در عمدهفروشی کمک کرد. او میگوید: «اگر بخواهی میتوانم یک کپی از سیدیها را برایت رایت کنم و این میتواند شما را شروع کند.» من اینطور گفتم: "مطمئناً، عالی است." بنابراین آن را به خانه برد، آن را روی سه راهی، همه چیز اجرا کرد. و سپس به سرعت متوجه شدم که این برای من نیست. داشتم تماس می گرفتم و نمی توانستم جواب تلفن را بدهم. بنابراین این احساسی بود که نمی توانم توضیح دهم. فقط برای من نبود.
اشلی:
حدس می زنم برای دریافت آن تماس ها چه کردید؟ چرا مردم حتی با شما تماس می گرفتند؟ قبل از آن چه اقداماتی انجام دادید؟
لیروا:
بنابراین تمام مراحل برنامه، به طوری که آنها به شما آموزش می دهند، شما یک لیست دریافت می کنید و آنها در مورد انواع مختلف لیست هایی که می توانید دریافت کنید به شما می گویند. و بعد تصمیم گرفتم با نامه بروم. بنابراین من میگفتم: «خب، من فقط میتوانم این را با هم بندازم و حروف را ایجاد کنم، آنها را در خانه چاپ کنم.» من یک جعبه پاکت گرفتم. من تمام تمبرها و همه چیز را با همه چیزهایی که آنها میگویند انجام دادم، نکاتی درباره نحوه باز کردن نامهتان، رنگی کردن آن به طوری که در نامه ظاهر شود و همه چیزهایی که... منظورم این است که نکات بسیار متفاوتی وجود دارد.
بنابراین من فقط می خواستم آن را کامل به دست بیاورم و برای همیشه طول کشید تا حتی نامه ها را بیرون بیاورم، زیرا می گفتم "من اشتباه می کنم و هیچ کس نامه من را باز نمی کند." خوب، مردم در واقع شروع به تماس کردند و من حتی نتوانستم تلفن را پاسخ دهم. من از پاسخ دادن به تلفن می ترسیدم، بنابراین این تماس ها به پست صوتی من می رفت. من مجبور شدم یک شماره Google تنظیم کنم، بنابراین می دانستم که آنها از آن شماره خاص تماس می گیرند. و بنابراین من اینطور گفتم: "این خیلی ساختگی است. این چیزی نیست که من هستم.»
من مطمئنم در نامه چیزی شبیه به "من خانه را نقدی می خرم" و من خریدار نداشتم و فقط احساس سستی می کردم. بنابراین فقط برای من کار نکرد. بنابراین چند چیز دیگر وجود دارد که من می توانم از بالای ذهنم فکر کنم. شخصی در مورد خانه های متحرک صحبت کرد و اینکه چگونه آنها در خانه های متحرک سرمایه گذاری می کنند و این کار را انجام می دهند. و بنابراین من یک کتاب خریدم و تا آنجایی که به آن رسیدم.
بنابراین دقیقاً مثل هر موضوعی بود، من در آن غوطه ور می شدم و سپس ناامید می شدم زیرا می گفتم: "خب، این برای من هم کار نمی کند." و بعد چیز بعدی سرمایه گذاری خارج از ایالت بود، زیرا شاید بیشتر از قیمتی بود که فکر می کردم واقعاً می توانم در آن سرمایه گذاری کنم. خانه فقیر خواهم بود یا باید خارج از ایالت اجاره و سرمایه گذاری کنم؟» تصمیم گیری برای من خیلی سخت بود و احساس می کردم نمی توانم این دو را داشته باشم.
بنابراین شروع کردم، "خب، بگذار ببینم آنجا چه چیزی وجود دارد." من به ویژگیهای کلید در دست نگاه کردم، که احساس راحتی نمیکردم، زیرا احساس میکردم در آن زمان تعداد زیادی از اعداد در حال افزایش بودند، زیرا در واقع تجزیه و تحلیل خودم را انجام میدادم. من همچنین فقط به Zillow نگاه کردم و سعی کردم املاک موجود در بازار را پیدا کنم. مسئله این است که من خیلی تلاش می کردم تا بازار عالی را در خارج از کشور پیدا کنم، و اکنون متوجه شدم که چنین چیزی وجود ندارد.
پس این چیز دیگری بود. من احتمالاً صدها معامله را در جیب های مختلف ایالت تجزیه و تحلیل کردم و احتمالاً در آن زمان می توانستم ملکی بخرم زیرا تجزیه و تحلیل زیادی انجام داده بودم. پس وقتی گفتم: "باشه، فقط باید دنبالش بروم." یکی از دوستانم چند سال قبل به کانزاس نقل مکان کرده بود و دوست دختر دیگری از دانشگاه گفت: "چرا به دیدن او نمی رویم؟" و من گفتم: "باشه." و شاید بتوانم این سفر را نیز انجام دهم که در واقع به دیدن املاک خارج از ایالت میروم. کانزاس احتمالا منطقه خوبی است. من به منطقه و آنچه که بازار کار و همه اینها انجام می دهد نگاه کردم. بنابراین من اینگونه گفتم: "باشه." و کار می کند زیرا شاید بتوانم زمانی که آنجا هستم به دیدن دوستم بروم یا اگر زمانی نیاز به بیرون رفتن داشته باشم جایی برای ماندن داشته باشم.
بنابراین ما در آن سفر کار کردیم. ما آن را راهاندازی کردیم و سپس به دوستم گفتم: «هی، من میخواهم یک روز را تا زمانی که آنجا هستم بگذرانم. من به دنبال ملک هستم.» و او گفت: "خب، آیا به یک مسکن نیاز دارید؟" و من گفتم: "خب، آره، من هنوز ندارم." و او گفت: "اوه، من کسی را می شناسم که ممکن است کسی را بشناسد." بنابراین او شماره را برای من گرفت. دست دراز کردم، تماس گرفتم. او از قبل برای من املاک فرستاد. این چیزی است که ممکن است وقتی اینجا هستید ببینید. من نمی توانم به شما قول بدهم که وقتی شما اینجا هستید، هیچ یک از آنها همچنان در دسترس خواهد بود، اما این فقط برای ایده گرفتن است.
او در آن زمان فقط با سرمایه گذاران کار می کرد. مثل بازار داغ بود. به نظر می رسید که کارگزار او به تازگی این بخش سرمایه گذار را راه اندازی کرده است. و بنابراین او فقط با سرمایه گذاران کار می کرد. بنابراین احساس بسیار خوبی داشتم، "خوب، من با کسی کار می کنم که باید بداند بازار چیست و من به دنبال چه هستم." به بیرون پرواز کرد. هشت تا 10 ملک دیدیم فکر کنم و یک روز دوستانم خیلی خسته بودند. شروع شد، همه ما خوشحال و هیجان زده بودیم و همه چیز.
من تنها کسی بودم که میگفتم: «نه، ما باید فهرست را تمام کنیم.» از همه چیز گذشت. اما من کم کم داشتم احساس می کردم، "خوب، این املاک هستند..." به دلیل قیمت من، ما به مناطق C و شاید B منهای نگاه می کردیم و من فقط کمی احساس ناراحتی می کردم. به نظر میرسید سیستمها احتمالاً بودند... شاید سیستمهای اصلی باید دیروز جایگزین میشدند یا فقط در آستانه خرابی بود یا فقط چیز بدی در آنها وجود داشت. چیزی نبود که بگویم: "اوه، این در قیمت من است و همه چیز در مورد آن عالی است."
و تنها بودن در یک ایالت و جدید بودن، من را واقعاً ناراحت کرد. اما من گفتم: "خب، این مربوط به اعداد است." بنابراین من فقط به خانه رفتم و سه مورد برتر را که به طور بالقوه میتوانستم انتخاب کنم، انتخاب کردم و اعداد برای من کارساز نبودند. فقط واضح بود و من فکر می کنم ارزش اموال بین 110 تا 215 بین این سه بود. یادم نیست آن وسط کجا فرود آمد.
تونی:
اما اعداد کار نکردند.
لیروا:
وجه نقد کمتر از 3 درصد بود. فقط بود [نامفهوم 00:20:30]
تونی:
این موضوع بسیار مهمی است که باید آن را صدا کنی، لیروا، زیرا به نظر من بسیاری از تازهکارها، وقتی تمام این زمان و انرژی را صرف نگاه کردن به بازار میکنند، به آنجا پرواز میکنی، یک سری معاملات انجام میدهی، شروع میکنی به این نوع واکنش احساسی را دریافت کنید، مانند: «هی، من قبلاً زمان، انرژی و تلاش زیادی برای این کار صرف کردهام. اجازه دهید شاید کمی اعداد را لمس کنم تا بتوانم در مورد آن احساس بهتری داشته باشم."
اما تو تصمیم گرفتی که این کار را نکنی. بنابراین به نظر می رسد که انگشتان پای خود را کمی در عمده فروشی فرو برده اید. شما ایمیلهایی را ارسال کردید که جواب ندادند. شما به این بازار خارج از ایالت رفتید و با نمایندگان ملاقات کردید و معاملات را تجزیه و تحلیل کردید، و این کار به جایی نرسید. پس چگونه در واقع به استراتژی ای رسیدید که برای شما مناسب بود؟
لیروا:
باشه. بله، این ... دقیقا. از کانزاس برگشتم، اعداد را دیدم. من میگفتم: «این هنوز…» من در این مرحله بسیار ناامید هستم زیرا احساس میکنم هیچ چیز برایم کار نمیکند. برای بقیه به جز من کار می کند. گفتم: "باشه." بازگشت به "من یک خانه می خواهم. من نمی خواهم در کالیفرنیا فقیر باشم. این فقط برای من امکان پذیر به نظر نمی رسد، اما من واقعا، واقعاً یک ملک سرمایه گذاری، یک ملک درآمدزا می خواهم. چگونه آن را دارم؟ چگونه این دو را دارم؟» و فقط به من رسید. من باید ملکی داشته باشم که دارای ADU باشد.
این تنها راهی است که می توانم این دو را به دست بیاورم، بهترین چیزی که می خواهم. و درست مثل این بود که "آره، آره." داشتم مثل این حرف میزدم: "بله، دقیقا همین است... همین است." و وقتی این تصمیم را گرفتم، انگار هیچ چیز نمی توانست جلوی من را بگیرد. به من گفت: "همین است." پس هر چقدر هم که طول بکشد، فکر نمیکنم... در واقع فقط چند ماه بعد از این تصمیم گرفتم که این تصمیم برای سبک زندگی من برای خانوادهام مؤثر خواهد بود و چند ماه طول کشید، اما اگر چنین شود. من را حتی بیشتر از این هم گرفتم، فکر میکنم این همان چیزی است که قرار بود استراتژی من باشد. می دانستم که این برای من کارساز خواهد بود.
اشلی:
آیا می توانید به سرعت برای ما توضیح دهید که ADU چیست؟
لیروا:
بنابراین این یک واحد دیگر است، مانند یک واحد مسکونی جانبی که در یک ملک است. منظورم این است که اصطلاحات دیگری برای آنها وجود دارد یا مانند خانه مهمان، گاراژ تبدیل شده. بنابراین من به هر یک از آن انواع نگاه می کردم، اما باید یک واحد مجزا مانند یک خانه پشتی باشد که بتوانم جداگانه با فرزندانم زندگی کنم، زیرا اگر مجرد بودم، می توانستم خانه بخرم و اتاق ها را اجاره کنم، اما فقط گزینه ای برای آنچه می خواستم نبود. بنابراین در حال حاضر بسیار محبوب است و قبلاً در سال 20 طرفداران زیادی پیدا کرده بود که ... تا آن زمان، سال 2019 یا اواخر سال 2018، آغاز سال 2019 بود. اما به اندازه امروز محبوب نبود. اکنون، مانند ADU است که در کالیفرنیا رونق گرفته است، اما در آن زمان همچنان در حال افزایش بود.
تونی:
استراتژی ADU من فکر می کنم چیزی است که، به خصوص اگر بازیگری خانگی شما می تواند فوق العاده قدرتمند باشد، و من فکر می کنم امیدوارم کمی بعد به نحوه عملکرد ADU برای شما، Lyrva، بپردازیم. اما من می خواهم خیلی سریع به چیزی اشاره کنم. سفر شما برای یافتن استراتژی مناسب برای خود، با مرحله آموزشی «هی، بگذار تا آنجایی که می توانم در مورد همه گزینه های مختلف موجود در بازار بیاموزم» آغاز شد، که کار درستی است. و سپس به نوعی انگشتان پای خود را در این استراتژیهای مختلف فرو بردید تا بفهمید: "هی، چه چیزی برای من مفید است؟" شما گفتید عمدهفروشی با شخصیت من مطابقت ندارد. خارج از سرمایه گذاری دولتی، من با این ایده که در این مارک های دیگر این کار را انجام دهم چندان راحت نیستم. من نمی فهمم
اما این استراتژی هک خانه با ADU، کاملاً با شخصیت من و آنچه از سرمایهگذاریهایم میخواهم مطابقت دارد. و من به این نکته اشاره می کنم زیرا اگر شما یک تازه کار هستید که گوش می دهد و هنوز استراتژی خود را مشخص نکرده است، فکر می کنم می توانید آنچه را که لیروا در زمینه آموزش انجام داد دنبال کنید و سپس استراتژی های مختلفی را که در دسترس شما هستند به روشی کوچک آزمایش کنید. . اما حدس میزنم، Ash، وقتی به انتخاب اولین استراتژی خود فکر میکنید، به یاد میآورید که چه مراحلی را انجام دادید تا بگویید: "هی، من میخواهم روی BRRR در حیاط خلوت خود تمرکز کنم؟" آیا قبل از انجام اولین معامله چیزی را امتحان کردید؟
اشلی:
من فقط نمی دانستم که استراتژی های دیگری وجود دارد. من برای یک سرمایهگذار کار کردم و او اجارههای بلندمدت انجام داد، و این تنها چیزی بود که میدانستم سرمایهگذاری در املاک و مستغلات بود. بنابراین من فقط یک ذهنیت محدود و ساده لوح بودم، به همین دلیل است که ذهنیت خود را انجام دادم. اما من همچنین فکر میکنم، وقتی برای شروع به استراتژیهای مختلف نگاه میکنید، فرصت شما کجاست؟ کجا داری... و بنابراین، لیروا، به این نگاه کردی که کدامیک به بهترین وجه با سبک زندگی من مطابقت دارد و من میخواهم چه چیزی را انجام دهم و به هدف شما برای سرمایهگذاری در املاک و مستغلات برسم.
برخی از آنها با کاری که می خواهید انجام دهید، مانند عمده فروشی، مطابقت نداشتند. نمی خواستی جواب تلفن را بدهی این تمام هدف شما از داشتن نوعی آزادی زمانی و رسیدن به آن آزادی مالی را شکست میدهد، زیرا کاری را انجام میدادید که دوست نداشتید و از آن میترسیدید. بنابراین موارد مختلفی وجود دارد که باید هنگام انتخاب آن استراتژی به آنها توجه کنید. بنابراین، لیروا، چه چیزهایی برای شما مهم بود که به همین دلیل است که این استراتژی، اگر برای کسی که گوش میدهد، اگر به نوعی در تصمیمگیری گیر کرده است، توصیه شما چه خواهد بود؟
لیروا:
آره قطعاً سبک زندگی خود را ارزیابی می کنید. چرا من بچه های من بودند من نمیخواستم اجازه دهم این جدایی و در نهایت طلاق که بخشی از این روند بود، در پسزمینه آینده ما را واقعاً مشخص کند و سبک زندگی متفاوتی داشته باشیم. هنوز هم می خواستم همان سبک زندگی را به آنها بدهم. من هنوز هم دوست داشتم که آنها در یک منطقه خوب با مدارس خوب زندگی کنند و این احساس در خانه بودن را داشته باشند. من در خانه ای بزرگ شدم که مادر مجردم در آن زندگی می کرد و مالک آن بود. و بنابراین واقعا برای من مهم بود.
من فقط احساس نمی کردم که چگونه می دانم، اما وقتی آن را فهمیدم، برای من خیلی مهم بود. این فقط چیزی است که من نمی توانستم آن را رها کنم. وقتی فهمیدم چطور این کار را انجام دهم. بنابراین فقط سبک زندگی و نقاط قوت خود را دریابید. اگر قرار نیست به تلفن پاسخ دهد زیرا از پاسخ دادن به فروشندگان می ترسید، تماس بگیرید. این کار را نکن فقط سعی کنید ببینید چه چیزی درست می شود. منطقه نبوغ شما چیست؟ کجا قرار است بدرخشی؟ و من در مورد چیزها خلاق می شوم. و به این ترتیب متوجه شدم که بالاخره چه زمانی ملکم را گرفتم. من خلاق شدم بنابراین این یکی از مناطق من است. من می توانم راه حلی برای چگونگی ایجاد یک اتفاق بیابم. پس این توصیه من است. من می توانم بفهمم استعداد شما کجاست و به نوعی با آن همراه شوم.
اشلی:
هنگامی که تشخیص دادید که می خواهید ملکی را در ADU پیدا کنید، به این دلیل بود که یک ملک را در ADU دیدید یا در مورد آن مطلع شدید و سپس شروع به جستجو کردید؟ چگونه اولین ملک را پیدا کردید؟
لیروا:
چگونه آن را پیدا کردم؟ خوب، من در جلسات در مورد آنها یاد گرفتم. و همانطور که گفتم، این سال 2018، 2019 بود. از قبل در مورد ADU ها سر و صدا وجود داشت و در آن زمان به سختی می توان به آنها دسترسی پیدا کرد. بنابراین هر چند وقت یک بار بالا می آیند. معمولاً شاید یک سرمایه گذار باشد که آن را بخرد. بنابراین مقدار زیادی در بازار وجود نداشت. و بنابراین چگونه آن را پیدا کردم ... خوب، این بخشی از سفر من است. بنابراین من در حال جستجوی آنلاین بودم. تعداد زیادی از آنها وجود نداشت. فکر میکنم شاید هر چند ماه یک بار یکی ظاهر شود.
بنابراین میدانستم که آنها چقدر به ملکی ارزش افزودهاند، مثلاً اگر یک ملک دو خوابه، یک حمام باشد و یک ADU روی آن وجود داشته باشد، مانند «خب، چقدر بیشتر از یک دو اتاق خواب، یک حمام است.» بنابراین من فکر می کردم که چقدر به ملک اضافه می شود. اما من اینطور گفتم: «خب، نمیخواهم صبر کنم. من می خواهم اقدام کنم. من می دانم که اکنون چه می خواهم، بنابراین باید به نحوی آن را پاک کنم.» با دوستم که خواهر بزرگتر است و مشاور املاک است تماس گرفتم و برنامه ام را به او گفتم. گفتم: «باشه. و میدانم که تو در این سفر مرا دنبال کردهای و من درباره همه این کارهایی که انجام میدهم صحبت کردهام، اما میدانم که اکنون چه میخواهم.»
گفتم: «من ملکی میخواهم که دارای ADU باشد مثل بکهاوس یا مهمانخانه و میخواهم ملک را به من نشان دهید. اگر به بازار آمد، میخواهم که مشاور املاک من باشی.» گفتم: «اما من هم میخواهم با شما صادق باشم.» من به دنبال املاک خارج از بازار هستم. من قبلاً کمی داشتم... این تجربه من از عمده فروشی بود، بنابراین می دانستم چگونه از ListSource یک لیست بگیرم، چگونه یک لیست بکشم و به دنبال چه چیزی باشم. اما من هم از او پرسیدم، چون با هم دوست بودیم و این رابطه را داشتیم، «آیا میتوانی فهرستی از MLS برای من بگیری؟ آیا میتوانید فهرستی را با کلمات کلیدی و بازههای زمانی که به شما دادهام، برای من بررسی کنید؟» و او موافقت کرد. او یک حامی بود.
اشلی:
آره برخی از آنهایی که استفاده کردید چه بودند؟
لیروا:
بنابراین من فکر می کنم در MLS، می توانید به دنبال بک هاوس باشید. شما فقط می توانید آزادانه چیزی را تایپ کنید [نامفهوم 00:30:10]
اشلی:
سوئیت مادرشوهر یا چیزی.
لیروا:
سوئیت مادرشوهر یکی از آنها بود. بله، گاراژ تبدیل شده. هر کلمه ای که به طور بالقوه می تواند به این معنی باشد که واحد دیگری در آنجا وجود دارد. و سپس برخی از بازههای زمانی وجود داشت که فکر میکنم اگر آنها در دو سال گذشته خرید کرده بودند، مانند حذف آنها از لیست بود. بنابراین من برخی از پارامترها را به او دادم و او لیست را به من داد و من لیست خود را از ListSource دریافت کرده بودم و آن را ترکیب کردم. و بعد رفتم و این املاک را بصورت آنلاین جستجو کردم. من در گوگل مپ بودم. باز هم بچه هایم را رها می کنم. من میروم لیست را نگاه میکنم، با آنها رانندگی میکنم. سعی میکردم آنهایی را که برای من کار نمیکنند بررسی کنم و فقط آنها را طوری جمعآوری کنم که بپسندند: «باشه. خوب، من قصد ندارم در تپه ها خرید کنم و یک خانه چهار یا پنج خوابه داشته باشم. این فقط امکان پذیر نیست، پس بیایید آن را واقعی نگه داریم.»
بنابراین من آن را به حدود یک دوجین ملک کاهش دادم. و در همان زمان، من همچنین به چیزی برخورد کردم که برای من بسیار مهم بود که واقعاً بتوانم یک ملک بخرم. من اطلاعاتی پیدا کردم مبنی بر اینکه می توانید 10,000 دلار از IRA بگیرید تا از آن برای خرید خانه جدید استفاده کنید. بنابراین اگر شما یک خریدار خانه جدید هستید. و به این ترتیب من را در یک نقطه قیمت کمی متفاوت قرار داد زیرا من اینطور گفتم: "اوه، این پول بیشتر برای هزینه های بسته شدن است." در آن زمان بودجه من خیلی تنگ بود و تفاوت زیادی ایجاد کرد، که نمی توانستم خارج از ایالت از آن استفاده کنم.
بنابراین من چنین گفتم: "اوه، این فقط نشانه دیگری است که من در راه درست هستم." در واقع، من این را بی نظم نمی گویم. قبل از اینکه از دوستم لیست را بخواهم، این مقاله را از یک طراح مانند یک دکوراتور پیدا کردم و او یک پست وبلاگی منتشر کرده بود که می گفت چگونه ملکی را بخریم که در بازار نیست. و این واقعاً مفید بود زیرا من در مورد عمده فروشی می دانستم، اما از دیدگاه تازه دیگری بود. این فقط یک فرد معمولی بود که سرمایهگذار نبود و میخواست در یک محله تاریخی خاص زندگی کند، و آنها اغلب به آنجا نمیآمدند.
بنابراین او نامه ای بسیار واقعی نوشت که چرا می خواهد در آن منطقه خرید کند و به آن منطقه خاص مراجعه کرد. و من فکر می کردم، "اوه، من می توانم این کار را انجام دهم. اینطور نیست که من با پول نقد خانه بخرم. این احساس خیلی بیشتری به من داشت.» و بنابراین فکر کردم، "اوه، من قطعا می توانم این کار را انجام دهم و فکر می کنم می توانم به آن تماس های تلفنی پاسخ دهم." بنابراین با قرار دادن آن با آن لیست، و من آن را به دوجین رساندم و نامه را دریافت کردم، از الگوی او استفاده کردم، زیرا او همه چیز را در آنجا قرار داد و من آن را به داستان خود اضافه کردم.
So it was just about me and my kids and that we lived in that area. And the reason why I would want to purchase a home, their specific type of home. And those letters wrote in my car for about two to three weeks. I could not get them out. It was this fear of like, “Well, what if… My name is unique. What if they’re like people that go to my kids’ school, their parents, and they’re like, ‘Oh, you’re sending us this. Why do you want to buy our house?’” And I just thought what are people going to think about me? And then it just came to the point where I was like, “I don’t care what people think about me. I did this. I am going to make this work somehow.” I sent them out and I was like, “I’m done. I don’t care what people think about me. This is what I want and I’m going to go for it.”
تونی:
این بسیار الهامبخش است، لیروا، اما من فقط میخواهم شما را در این مورد مکث کنم زیرا فکر میکنم ترس از قضاوت چیزی است که بسیاری از سرمایهگذاران جدید با آن دست و پنجه نرم میکنند، حتی فقط این ایده است: «هی، من میخواهم دارایی داشته باشم». و به خصوص اگر از یک پیشینه یا جامعه ای هستید که در آن اغلب برای داشتن املاک سرمایه گذاری انجام نمی شود، مردم ممکن است فکر کنند که شما رویاهای خیلی بزرگی می بینید یا دوست دارید، "اوه، این لیروا و رویاهای دیوانه کننده است." اما فکر میکنم باید به خود اطمینان داشته باشید که «هی، اگر این هدف را تعیین کردهام، وقت خود را صرف آموزش خودم کردهام. من منابعی را که برای انجام این کار نیاز دارم جمع آوری کرده ام. چرا قدم بعدی را بر ندارید؟»
و بدیهی است که برای شما بسیار خوب بود. بنابراین من فرض میکنم که شما بالاخره جرأت میکنید آن نامهها را از طریق پست ارسال کنید. آیا تلفن شما بلافاصله شروع به زنگ زدن می کند؟ آیا قبل از اینکه پاسخ کسی را بشنوید ماه ها منتظر می مانید؟ و پس از آن چگونه میتوانید با فروشندهها مذاکره کنید، پس از بازگشت دوباره آنها.
لیروا:
هیچ انتظاری نداشتم گفتم: "خب، میدونی چیه، الان دارم انجامش میدم و میخوام ادامه بدم." اما بخشی از جمله من بود، "من این کار را انجام می دهم." بنابراین با دوستم تماس گرفتم و گفتم: "هی، من آن نامه ها را فرستادم. از اینکه لیست را برای من ارسال کردید متشکرم، اما من هنوز... این چیزی است که واقعاً می خواهم.» بنابراین دو ملک به بازار آمدند، دو ملک که حدود یک هفته یا بیشتر در آن بازه زمانی دارای ADU بودند. و من گفتم: «میتوانیم قراری بگذاریم که برویم آنها را ببینیم؟ همانطور که در بازار یا خارج از بازار به شما گفتم، من آن را دنبال می کنم. بنابراین او گفت: "حتما."
آخر هفته رفتیم دیدنشون. فکر کنم شاید یک هفته، یک هفته و نیم گذشت. وقتی نامه ها را فرستادم، به نوعی آن را فراموش کردم، آن را از ذهنم دور کردم. برای دیدن املاک رفتیم و در حالی که در یکی از املاک بودم، یکی از مالکان از طریق ایمیل با من تماس گرفت. مثل این است که «اوه خدای من. این در واقع در حال وقوع است.» و دوستم، مشاور املاک، همراه من بود، و من میگفتم: "به من کمک کن تا پاسخی را بنویسم." و من اینطور گفتم: "چیزی در حال رخ دادن است." من نمی دانم. هر چه هست یک اتفاقی در حال رخ دادن است.
من یک پاسخ فرموله کردم. چند بار رفتیم و برگشتیم و عصر همان روز از من دعوت کردند که ملک را ببینم. دوستم نتوانست با من برود، بنابراین من یک نفر دیگر را برای همراهی با من آوردم. من این افراد را نمی شناسم من می روم در خانه آنها ملاقات کنم. اما من می گفتم: "اما من می روم." چون وقتی ایمیل را دریافت کردم، نام آن را شناختم. من این املاک را انبار کرده بودم. می دانستم کجا هستند. من می گفتم: "این گلخانه در گوشه ای است. خیلی نازه. میخواستم برم ببینمش.»
بنابراین من آن شب رفتم تا با آنها و زوج فوق العاده خوب، خانواده فوق العاده خوب ملاقات کنم. آنها مرا به ملک خود در داخل، بیرون بردند. آنها ADU را به من نشان دادند. کمی بداخلاق بود، و من اجازه ندادم که مرا بترساند. من می گفتم، "من می توانم با این کار کنم. من کاملاً می توانم با این کار کنم، به خصوص اگر این را در یک معامله دریافت کنم. اگر قیمت آنها خارج از محدوده من نباشد، من کاملاً با این کار خواهم کرد."
پس البته من این را به آنها نگفتم. گفته بودیم: «بیایید هر دو در این مورد فکر کنیم. شما وقت خود را صرف کنید و ما هم برای تصمیم گیری در مورد اینکه آیا می خواهیم به جلو حرکت کنیم، وقت خود را صرف می کنیم. گفتند: یکی دو روز وقت بگذار و با ما تماس بگیر تا بدانی که هر دو را بدانیم. آنها کمی در مورد داستان خود و اینکه چرا حتی با من تماس گرفتند به من گفتند. بنابراین خانواده ای بودند که سعی می کردند وارد منطقه شوند. باز هم مدارس، کل چیز، در آن زمان ورود به یک ملک دشوار بود.
بنابراین آنها سه سال آنجا بودند. آنها آن را از بازار از دوستان خود خریدند و سعی کردند آن را مانند ملکی کنند که واقعاً برای آنها مناسب نیست، اما واقعاً می خواستند وارد منطقه شوند. بنابراین آنها یک خانواده شش نفره بودند. آنها چهار بچه داشتند. و بنابراین یک خانه کوچک است. این یک اتاق خواب، یک حمام است. بنابراین دو فرزند بزرگتر آنها در ADU زندگی میکردند، و داشتن نوجوانان شما و ADU مناسب نبود. بنابراین آنها فکر کردند، "خب، این یک ملک واقعا بزرگ است. شاید بتوانیم آن را بازسازی و تمدید کنیم.»
و آنها تمام مراحل برنامه ریزی و انجام همه این کارها را طی کردند، اما واقعاً برای آنها گران تمام شد. بنابراین آنها گفتند: "بیایید این را کنار بگذاریم، یک خانه بزرگتر بخریم و آن را به عنوان اجاره نگه داریم." و بنابراین آنها در آن زمان آن را تعمیر می کردند تا آن را به عنوان اجاره تعمیر کنند، و آنها امانتی برای خانه دیگری بودند. در آن زمان که به آنها رسیدم، آنها گفتند که شاید فکر می کنند بیش از آن که بتوانند بجوند دارند گاز می گیرند. بنابراین آنها فکر می کردند: "شاید ما نتوانیم صاحبخانه باشیم. شاید این برای ما خیلی زیاد باشد. شاید زندگیمان را سخت میکنیم و باید ادامه دهیم.» و این شخص وجود دارد که با ما تماس می گیرد.
اشلی:
وقتی به این ملک نگاه میکردید، آیا میدانستید که توانبخشی این چیزی است که میتوانید انجام دهید؟ تونستی تمومش کنی؟
لیروا:
آره بنابراین اقامتگاه اصلی برای من کلید دستی بود تا با بچه هایم به آنجا نقل مکان کنم. برای مهمانخانه، فکر میکنم به اندازه کافی کوچک بود، «من میتوانم با آن کار کنم. من می توانستم بودجه کمی داشته باشم و دیوار خشک بود. فکر میکنم این واقعاً بخش مهمی بود که باید انجام میشد.» یک کمد بد بو در آشپزخانه به جای اتاق خواب وجود داشت. و من اینطور گفتم: "خب، اتاق خواب دقیقاً در کنار آشپزخانه است، من فقط می توانم آن را برگردانم و یک فضای خالی بگذارم و یک کابینت کاربردی مانند انباری در آشپزخانه بسازم." من فقط می گفتم، "من می توانم این کار را انجام دهم. من میتونستم با این کار کنم قیمت دیوار خشک چقدر است؟
اشلی:
آیا می توانید اعداد کل این موضوع را برای ما بیان کنید؟ من به نوعی آن را به سمت شما شلیک می کنم. قیمتی که می خواستند چند بود یا شما فقط قیمت دادید؟
لیروا:
بنابراین آنها با قیمت 605 شروع کردند. آنها در واقع دو قیمت دادند. یکی با آشپزخانه بازسازی شده و دیگری بدون، و من بدون آن گرفتم چون اینطور بودم.
اشلی:
باشه. و سپس این همان چیزی است که شما برای آن هزینه کردید، 605.
لیروا:
من این کار را انجام دادم زیرا می دانستم که یک ADU، یک ملک با چه ... پس در بازار بود.
اشلی:
سپس چگونه به تامین مالی این معامله رسیدید؟
لیروا:
بنابراین یک وام متعارف بود. من فقط برای اینکه پرداختم قابل انجام باشد، 10٪ پایین آوردم، و از IRA که از شغل قبلی داشتم استفاده کردم، و از آن برای 10,000 دلار برای هزینه های بسته شدن استفاده کردم.
اشلی:
پس از IRA خود پول قرض کردید یا آن را بیرون کشیدید؟
لیروا:
بدون پنالتی بیرون کشیده شد، بنابراین من آن را بیرون کشیدم.
اشلی:
و سپس بازتوانی که باید در ADU انجام دهید چقدر بود؟
لیروا:
فکر کنم خرج کردم... فکر کنم شاید 35، 4,500 بود. مثل حداقل چیزی بود، رنگ کنید و آن جابجایی کوچک کمد را انجام دهید، و من باید این کار را سریع انجام دهم.
اشلی:
بعد برای اجاره این ملک چه تصمیمی گرفتید و اجاره بلندمدت یا کوتاه مدت یا حتی میان مدت دارید؟
لیروا:
بنابراین من شروع به کار کردم، این کار را به مدت دو سال انجام دادم. سال اول 1375 بود. پس یک اتاق خواب، یک حمام است. این یک واحد مهمان خانه کوچک است.
اشلی:
وام مسکن شما بابت آن چه بود؟ یک ماه. پس چقدر پرداخت وام مسکن شما را پوشش می دهد؟
لیروا:
بنابراین در آن زمان، چون من چند بار از آن زمان تا کنون بازپرداخت کرده ام، می خواهم بگویم که حدود 3,000 بود.
اشلی:
پس کمی بیشتر از یک سوم پرداخت وام مسکن شما؟ پوشش داد.
لیروا:
آره.
اشلی:
باشه. خب پس چی شد؟ گفتی برای یک سال اجاره بلندمدت دادی. بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟
لیروا:
بنابراین یک سال، سال 1375 بود و بعد همهگیری اتفاق افتاد، بنابراین منتظر شدم تا اجارهبها را بالا ببرم و بعد آن را به 1425 رساندم.
اشلی:
اوه، عالی
لیروا:
بنابراین او ماند، مستاجر دو سال ماند، و وقتی نقل مکان کرد، من چنین گفتم: "فکر می کنم می خواهم اجاره کوتاه مدت انجام دهم." فکر می کنم می خواهم به آن دست بزنم و بنابراین من در منطقه دیده بودم، در آن زمان تعداد کمی بودند و آنها برای مدت طولانی این کار را انجام می دادند و به نوعی همینطور بود. شاید آنها فقط اثاثیه معمولی یا وسایل قدیمی را که پیدا کرده بودند و مهمانخانه و واحدهای پشتی خانه قرار داده بودند. من در مورد خانه ها صحبت نمی کنم.
بنابراین فکر کردم که می توانم آن را انجام دهم و می توانم آن را بهتر انجام دهم. من در واقع می توانم تمام وسایل جدید را تهیه کنم و آنها را مطابقت دهم. میتوانم بگویم که اینها میزبانان باتجربهای بودند که به نوعی این کار را انجام میدادند، میخواهم بگویم به روش مدرسه قدیمی که درست مثل یک سرگرمی بود و آنها فقط مبلمان احتمالاً مستعمل خود را در آنجا قرار میدادند. و برای آنها کار می کرد. اما به این فکر میکردم: «میخواهم این کار را انجام دهم و آن را مانند یک تجارت واقعی انجام دهم. من میخواهم آن را مبله کنم، آن را زیبا کنم و تمام کار را انجام دهم.»
بنابراین تا آن زمان بودجه داشتم. من دو سال وقت داشتم، صاحبخانه بودم و در این ملک بودم و کمی راحتتر بودم. بنابراین من کمی بیشتر بازسازی کردم. گفتم: "خب، من باید کمی بیشتر در حمام کار کنم." کفپوش را دوباره اصلاح کردم و چند چراغ روشنایی اضافه کردم.
اشلی:
با انجام این بازسازی ها، آیا توانستید به عنوان یک اجاره کوتاه مدت خیلی بیشتر از اجاره بلندمدت دریافت کنید؟
لیروا:
درآمدم را دو برابر کردم.
تونی:
وای.
لیروا:
خیلی زیبا بود [نامفهوم 00:43:12].
اشلی:
ارزشش را داشت.
تونی:
پس تقریباً کل وام مسکن شما را پوشش می دهد، به نظر می رسد، درست است، با ADU؟
لیروا:
آره تقریبا
تونی:
آره این فوق العاده است منظورم این است که بتوانید در کالیفرنیای جنوبی زندگی کنید و تقریباً هیچ هزینه ای برای وام مسکن خود خرج نکنید دیوانه کننده است. انجام این کار بسیار دشوار است. پس آفرین به شما که راهی برای انجام آن پیدا کردید. لیروا، من همه چیز را در مورد داستان شما دوست دارم. من این واقعیت را دوست دارم که این عناصر مختلف از استراتژی هایی که شما امتحان کردید، توانستید به این معامله ای که برای شما منطقی ترین بود، بپیوندید، درست است؟ شما با ارسال آن 12 نامه بسیار مطمئن بودید زیرا قبلاً در ارسال تمام نامه های عمده فروشی تلاش کرده بودید. و کاری که برای تجزیه و تحلیل معاملات خارج از کشور انجام دادید، به شما کمک می کند تا زمانی که زمان تجزیه و تحلیل ملک در حیاط خلوت خود می رسد، اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید.
بنابراین هر چیزی که یاد گرفتید در این یک معامله به اوج خود رسید و به نظر می رسد که برای شما بسیار خوب و باورنکردنی بوده است. پس برای سوال امروز آماده ای لیروا؟
لیروا:
مطمئن.
تونی:
همانطور که در حال گوش دادن هستید و میخواهید سوال خود را در یکی از قسمتهای ما نشان دهید، به biggerpockets.com/reply بروید، و ما فقط ممکن است از سوال شما استفاده کنیم. بنابراین سوال امروز از جودی آندروود میآید و جودی میگوید: «برای کسانی از شما که در برابر 401(k) خود برای خرید ملک وام گرفتهاند، آیا خانهتان را مجدداً سرمایهگذاری کردهاید تا به خودتان بازپرداخت کنید؟ چگونه از وجوه 401 (k) خود برای سرمایه گذاری در املاک و مستغلات استفاده کردید؟ من واقعاً نمیخواهم به غیر از گرفتن وام برداشت کنم.» پس توصیه شما چیست، لیروا، برای جودی متاسفم.
لیروا:
پس این دقیقاً وضعیت من نبود. بنابراین من یک IRA داشتم که با کارفرمای فعلی من نبود. و من احساس میکنم همه آنها را دارند زیرا شما قبلاً در جای دیگری کار کردهاید. بنابراین من می گویم قبل از رفتن به فعلی خود، 401(k) یا 403(b)، هرچه بازنشستگی فعلی شما باشد، بروید ببینید آیا بازنشستگی یا نوعی صندوق بازنشستگی با یک کارفرمای قبلی دارید یا نه، و سپس می توانید آن را در یک IRA بچرخانید. و سپس آن ها 10,000 دلار جریمه رایگان هستند که می توانید برای خرید خانه استفاده کنید.
بنابراین نمیدانم که آیا لزوماً از برنامه بازنشستگی فعلیام وام میگیرم یا خیر. من حدس میزنم این فقط بستگی دارد، اما من قبل از استفاده از آن سرمایههای دیگر، ابتدا این کار را انجام میدهم.
اشلی:
عالی. متشکرم. خوب، ما به امتحان تازه کار خود می رویم. و اولین سوال این است که "یک کار عملی که تازه کارها باید بعد از گوش دادن به این قسمت انجام دهند چیست؟"
لیروا:
من برای ارزیابی سبک زندگی شما برمی گردم. چه چیزی برای شما مهم است؟ میخواهید آیندهتان چگونه باشد؟ زندگی خانوادگی شما چگونه است؟ و از آن به عنوان پله ای برای تصمیم گیری در مورد استراتژی خود استفاده کنید.
تونی:
خیلی خوب. سوال شماره دو یک ابزار، نرم افزار یا سیستمی که در تجارت خود استفاده می کنید چیست؟
لیروا:
خوب، حالا که اجاره کوتاه مدت دارم، از Airbnb استفاده می کنم، بدیهی است که یکی از بزرگ ترین هاست. اما همانطور که گفتم، من این کار را به عنوان یک تجارت انجام می دهم، و بنابراین سعی می کنم کمی پیچیده تر باشم. و با وجود اینکه من فقط یک مورد دارم، از نرمافزار قیمتگذاری استفاده میکنم، که بسیاری از مردم این کار را انجام نمیدهند، زیرا فکر میکنند، "خب، این برای آنها هزینه دارد، اما در واقع اگر به روش درست از آن استفاده کنم، برای من درآمد ایجاد میکند." بنابراین از زمانی که به آن تغییر کردم، از خودم متعجب شدم که چقدر میتوانم برای شبهای خاصی که رویدادهایی در جریان است و چیزهایی که حتی فکرش را هم نمیکردم، به دست بیاورم.
اشلی:
باشه. و آخرین سوال ما، امروز میخواهم کمی متفاوت با شما رفتار کنم، اما چگونه سرمایهگذاری در املاک و مستغلات زندگی شما را تغییر داده است؟
لیروا:
وای. همه چیز را برای من تغییر داد. احساس میکنم این تجربه، این همه چیز به من کمک کرد به بچههایم یاد بدهم: «این کاری است که شما میتوانید انجام دهید. شما هر طور که میروید چیزهایی را درست میکنید و چیزهایی را درمییابید.» اما فقط سبک زندگی من، احساس میکنم توانسته به من کمک کند سبک زندگیای را داشته باشم که میخواهم در منطقهای که میخواهم در جنوب کالیفرنیا زندگی کنم، و از ملکی که دقیقاً در همسایگی آن زندگی میکنم، پول بسیار خوبی کسب کنم. این در پشت من است در مقابل یک حالت یا چند نفر دور و فقط برای این که به آن و فقط یادگیریی که از طریق کل این فرآیند به دست آورده ام چشم داشته باشم.
من کمی در مورد چگونگی غربالگری مستاجران، نحوه نوشتن توافق نامه، نحوه اجرای قوانین خودم، نحوه انجام بازسازی ها، حتی اگر بازسازی های کوچکی بودند، یاد گرفته ام. اما این بخش بزرگی از سرمایهگذار بودن، دریافت پیشنهادات و همه اینها است. بنابراین، زندگی من را تغییر داد تا جایی که اکنون مطمئن هستم که اگر جرأت کنم و معامله دیگری یا پروژه دیگری انجام دهم، به خودم اعتماد دارم. من یه چیزی میدونم من کمی در مورد املاک و مستغلات می دانم.
تونی:
آیا این احمقانه نیست که یک معامله برای اعتماد شما انجام می دهد؟ و به همین دلیل است که هدف بزرگ نمایش تازهکار این است که به همه کسانی که گوش میدهند این اعتماد به نفس را بدهد تا اولین معامله را به دست آورند. زیرا هنگامی که اولین مورد را بدست آورید، دومی به طور تصاعدی آسان تر می شود. حرکت و اعتماد به نفس خیلی بیشتری پشت شماست. بنابراین از اشتراک گذاری شما سپاسگزارم، لیروا. قبل از پایان دادن به اینجا، میخواهم به ستاره تازه کار این هفته راک بگویم. ستاره راک امروزی آرون نایگارد است. و نمی توانم نام خانوادگی نیگارد را بدون فکر کردن به برنامه تلویزیونی فارگو بگویم. بنابراین اگر فارگو را می شناسید، به هر حال، من آن نمایش را دوست دارم.
اما هارون می گوید: «در ملک شماره دو از طریق یک دوست مشترک بسته شد. من به همه اعلام کردم که هدفم از سرمایه گذاری تمام وقت در املاک و مستغلات است. اولین دارایی ام که از طریق پست مستقیم دست نویس به دست آوردم. و اعداد را داد. قیمت خرید 105 است. 20,000 دلار برای بازسازی و سپس 225,000 ارزیابی شد. هارون میگوید: «حالا برای جشن بستن در این واحد، برای سیگار برگ بیرون بروید.» پس هارون، مبارکت باشه برادر.
اشلی:
خوب، لیروا، از اینکه امروز در پادکست به ما ملحق شدید بسیار متشکرم. آیا می توانید به همه اطلاع دهید که کجا می توانند با شما تماس بگیرند و اطلاعات بیشتری در مورد شما پیدا کنند؟
لیروا:
متشکرم. من در lyrvasanchez.com و در فیس بوک نیز Lyrva Sanchez هستم. و سپس می توانید B&B روستیک و شیک را در اینستاگرام بررسی کنید.
اشلی:
عالی. خیلی ممنونم. من اشلی @wealthfromrentals هستم و او Tony@tonyjrobinson در اینستاگرام است. فراموش نکنید که کتاب جدید ما را در biggerpockets.com/partnerships برای دریافت نسخه بررسی کنید. ما شنبه با یک پاسخ تازه کار برمی گردیم.
بلندگو 4:
(آواز خواندن)
قسمت را اینجا ببینید
به ما کمک کنید!
با گذاشتن امتیاز و بررسی به ما کمک کنید تا به شنوندگان جدید در iTunes دسترسی پیدا کنیم! فقط 30 ثانیه طول می کشد و دستورالعمل ها را می توان پیدا کرد اینجا کلیک نمایید. با تشکر! ما واقعا از آن قدردانی می کنیم!
در این قسمت ما پوشش می دهیم:
- استراتژی کامل اجاره ملک برای اولین بار که لیروا آن را "the بهترین هر دو” راه سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری خارج از کشور و هنگام خرید ملک از راه دور است حرکت درستی نیست
- سرمایه گذاری در شرایط سخت در زندگی خود و استفاده از "چرا" خود برای ادامه شکار ملک شماره 1
- UDA (واحد مسکونی لوازم جانبی) سرمایه گذاری و چگونه فضای اضافی را به a تبدیل کنیم جریان جدی درآمد
- چگونه به املاک ارزان قیمت و خارج از بازار را پیدا کنید معاملات به عنوان یک مبتدی کامل
- و So خیلی بیشتر!
پیوندهایی از نمایش
کتاب ذکر شده در نمایش
ارتباط با لیروا:
آیا علاقه مندید در مورد حامیان مالی امروز بیشتر بدانید یا خودتان شریک BiggerPockets شوید؟ پست الکترونیک .
یادداشت توسط BiggerPockets: اینها نظرات نوشته شده توسط نویسنده هستند و لزوماً نظرات BiggerPockets را نشان نمی دهند.
- محتوای مبتنی بر SEO و توزیع روابط عمومی. امروز تقویت شوید.
- PlatoData.Network Vertical Generative Ai. به خودت قدرت بده دسترسی به اینجا.
- PlatoAiStream. هوش وب 3 دانش تقویت شده دسترسی به اینجا.
- PlatoESG. کربن ، CleanTech، انرژی، محیط، خورشیدی، مدیریت پسماند دسترسی به اینجا.
- PlatoHealth. هوش بیوتکنولوژی و آزمایشات بالینی. دسترسی به اینجا.
- منبع: https://www.biggerpockets.com/blog/rookie-331
- : دارد
- :است
- :نه
- :جایی که
- $UP
- 000
- 1
- 10
- 110
- 12
- 20
- 2018
- 2019
- 225
- 24
- 30
- ٪۱۰۰
- 500
- a
- آرون
- قادر
- درباره ما
- در مورد IT
- دسترسی
- لوازم جانبی
- انجام دادن
- رسیدن
- به دست آورد
- در میان
- بازیگری
- عمل
- فعالانه
- واقعا
- اضافه کردن
- اضافه
- مزایای
- نصیحت
- پس از
- بعد از آن
- از نو
- در برابر
- عاملان
- توافق
- Airbnb
- معرفی
- تقریبا
- قبلا
- همچنین
- همیشه
- am
- شگفت انگیز
- an
- تحلیل
- تحلیل
- تجزیه و تحلیل
- تجزیه و تحلیل
- و
- دیگر
- پاسخ
- هر
- هر کس
- هر چیزی
- اپارتمان
- نرم افزار
- اپل
- وقت ملاقات
- قدردانی
- روش
- هستند
- محدوده
- مناطق
- دور و بر
- مقاله
- مقالات
- AS
- At
- حضار
- نویسنده
- در دسترس
- دور
- b
- به عقب
- زمینه
- اساسی
- اساسا
- BE
- زیرا
- شدن
- تبدیل شدن به
- بوده
- قبل از
- شروع
- پشت سر
- بودن
- سود
- بهترین
- بهتر
- میان
- بزرگ
- بزرگتر
- بیت
- بلاگ
- کتاب
- کتاب
- مرز
- امانت گرفتن
- قرض گرفت
- هر دو
- خریداری شده
- شکستن
- تفکیک
- می شکند
- آوردن
- دلال
- برادر
- آورده
- بودجه
- ساختن
- بنا
- ساخته
- دسته
- سوختگی
- کسب و کار
- اما
- خرید
- خریدار..
- by
- کابینه
- کالیفرنیا
- صدا
- فراخوانی
- تماس ها
- آمد
- CAN
- می توانید دریافت کنید
- ماشین
- اهميت دادن
- حمل
- ادامه دادن
- مورد
- پول دادن و سكس - پول دادن و كس كردن
- CDS
- جشن گرفتن
- سیمانی
- معین
- به چالش کشیدن
- تغییر دادن
- تغییر
- بررسی
- کودک
- فرزندان
- انتخاب
- را انتخاب کنید
- انتخاب
- سیگار
- پاک کننده
- واضح
- نزدیک
- بسته
- میزبان مشترک
- کالج
- رنگ
- COM
- ترکیب شده
- بیا
- می آید
- راحت
- مشترک
- انجمن
- شرکت
- کامل
- اعتماد به نفس
- مطمئن
- کنترل
- معمولی
- گفتگو
- مبدل
- گوشه
- هزینه
- هزینه
- میتوانست
- کشور
- زن و شوهر
- شجاعت
- دوره
- پوشش
- پوشش داده شده
- پوشش
- دیوانه
- ایجاد
- خالق
- کنجکاو
- جاری
- دیو
- روز
- روز
- مقدار
- معاملات
- مرگ
- بدهی
- تصمیم گیری
- مصمم
- تصمیم گیری
- تصمیم
- تعريف كردن
- قطعا
- بخش
- بستگی دارد
- طراح
- پروژه
- DID
- تفاوت
- مختلف
- مشکل
- مستقیم
- نمایش دادن
- شیرجه رفتن
- do
- میکند
- نمی کند
- عمل
- دلار
- انجام شده
- آیا
- توسط
- مقدار
- مضاعف
- فاخته
- پایین
- دوجین
- رویاها
- راندن
- رانندگی
- قطره
- در طی
- آسان تر
- ساده
- آموزش
- آموزش
- آموزش
- تلاش
- هر دو
- عناصر
- دیگر
- پست الکترونیک
- پایان
- به پایان رسید
- انرژی
- اعمال
- کافی
- تمام
- قسمت
- قسمت
- سپرده
- به خصوص
- املاک
- اتر (ETH)
- ارزیابی
- ارزیابی
- حتی
- عصر
- واقعه
- حوادث
- در نهایت
- تا کنون
- هر
- هر کس
- همه چیز
- کاملا
- امتحان
- به طور انحصاری
- برانگیخته
- انتظار
- مخارج
- گران
- تجربه
- توضیح دهید
- توضیح
- نمایی
- گسترش
- اضافی
- چشم ها
- فیس بوک
- واقعیت
- جعلی
- خانواده
- خارق العاده
- بسیار
- FAST
- توجه
- ترس
- امکان پذیر است
- ویژه
- تغذیه
- احساس
- خطا
- کمی از
- شکل
- شکل گرفت
- پر کردن
- سرانجام
- مالی
- آزادی مالی
- پیدا کردن
- پیدا کردن
- پایان
- آتش
- نام خانوادگی
- مناسب
- پنج
- رفع
- انعطاف پذیری
- فلیپ
- تمرکز
- به دنبال
- به دنبال
- برای
- برای همیشه
- چهارم
- انجمن
- به جلو
- یافت
- چهار
- رایگان
- آزادی
- تازه
- دوست
- دوستان
- از جانب
- نا امید
- کامل
- تابعی
- صندوق
- بودجه
- بودجه
- آینده
- به دست آوردن
- گاراژ
- به
- سوالات عمومی
- مولد
- نابغه
- واقعی
- دریافت کنید
- گرفتن
- دادن
- دادن
- Go
- هدف
- خوب
- رفتن
- خوب
- پول خوب
- گوگل
- نقشه های گوگل
- کردم
- بزرگ
- رشد
- مهمان
- هک
- بود
- نیم
- رخ دادن
- اتفاق افتاده است
- اتفاق می افتد
- اتفاق می افتد
- خوشحال
- سخت
- آیا
- داشتن
- he
- سر
- سلامتی
- سالم
- شنیدن
- شنیده
- کمک
- کمک کرد
- مفید
- کمک می کند
- او
- اینجا کلیک نمایید
- پنهان
- هیلز
- او را
- خود را
- تاریخی
- صفحه اصلی
- خانه
- صادق
- امید
- خوشبختانه
- بیمارستان
- میزبان
- HOT
- خانه
- خانه
- چگونه
- چگونه
- اما
- HTTPS
- بزرگ
- صدها نفر
- صید
- i
- من می خواهم
- اندیشه
- شناسایی
- شناسایی
- if
- بلافاصله
- تأثیر
- انجام
- اجرا
- مهم
- in
- درآمد
- بطور باور نکردنی
- اطلاعات
- اینسان
- داخل
- الهام
- الهام بخشیدن
- الهام بخش
- اینستگرام
- در عوض
- دستورالعمل
- علاقه مند
- به
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذار
- سرمایه گذاران
- دعوت
- IRA
- IT
- خود
- آیتونز
- کار
- پیوستن
- پیوستن به ما
- سفر
- JPG
- پرش
- تنها
- فقط یکی
- کانزاس
- نگاه داشتن
- کلید واژه ها
- پا زدن
- بچه ها
- نوع
- دانستن
- آفرین
- زمین
- صاحب خانه
- بزرگ
- نام
- دیر
- بعد
- یاد گرفتن
- آموخته
- یادگیری
- ترک کردن
- ترک
- ترک کرد
- کمتر
- اجازه
- نامه
- LG
- زندگی
- سبک زندگی
- سبک
- پسندیدن
- محدود شده
- خطوط
- فهرست
- گوش داد
- استماع
- لیست
- لیست
- کوچک
- زنده
- زندگی
- زندگی
- وام
- طولانی
- مدت زمان طولانی
- دراز مدت
- دیگر
- نگاه کنيد
- شبیه
- نگاه
- به دنبال
- از دست دادن
- خاموش
- از دست رفته
- خیلی
- عشق
- ساخته
- عمده
- ساخت
- باعث می شود
- ساخت
- بسیاری
- نقشه ها
- بازار
- مسابقه
- ممکن است..
- شاید
- me
- متوسط
- دیدار
- ملاقات ها
- ذکر شده
- مش
- با
- متوسط
- میان ترم
- قدرت
- ذهن
- ذهنیت
- مال من
- به حداقل رساندن
- حد اقل
- دقیقه
- اشتباه
- MLS
- موبایل
- مادر
- لحظه
- حرکت
- پول
- ماه
- ماه
- بیش
- رهن
- اکثر
- مادر
- حرکات
- انگیزه
- انگیزه
- حرکت
- به جلو حرکت کن
- نقل مکان کرد
- بسیار
- متقابل
- my
- yo mismo
- نام
- لزوما
- نیاز
- ضروری
- هرگز
- جدید
- به تازگی
- بعد
- خوب
- نه
- هیچ
- توجه داشته باشید
- هیچ چی
- اکنون
- عدد
- تعداد
- هدف
- of
- خاموش
- ارائه
- غالبا
- خوب
- قدیمی
- بزرگتر
- on
- یک بار
- ONE
- آنهایی که
- آنلاین
- فقط
- باز کن
- باز
- دیدگاه ها
- فرصت ها
- فرصت
- گزینه
- گزینه
- or
- سفارش
- برگزارکنندگان
- دیگر
- ما
- خارج
- خارج از
- روی
- شبانه
- قریب به اتفاق
- خود
- متعلق به
- صاحبان
- مالکیت
- پرداخت
- رنگ
- بیماری همه گیر
- پارامترهای
- پدر و مادر
- بخش
- شریک
- گذشت
- مسیر
- توقف
- پرداخت
- پرداخت
- پرداخت
- مستمری
- مردم
- کامل
- کاملا
- شخص
- شخصی
- چشم انداز
- فاز
- تلفن
- تماس های تلفنی
- انتخاب کنید
- برگزیده
- تصویر
- محل
- برنامه
- برنامه ریزی
- افلاطون
- هوش داده افلاطون
- PlatoData
- بازی
- بازی
- بازیکن
- بازی
- لطفا
- جیب
- پادکست
- پــادکـست
- نقطه
- فقیر
- پاپ
- پاپ
- محبوب
- احتمالا
- پست
- پتانسیل
- بالقوه
- قوی
- در حال حاضر
- زیبا
- قبلی
- قبلا
- قیمت
- قیمت
- قیمت گذاری
- اصلی
- چاپ
- شاید
- روند
- برنامه
- پروژه
- وعده
- ترویج
- املاک
- ویژگی
- محفوظ
- خرید
- خریداری شده
- خرید
- هدف
- قرار دادن
- قرار دادن
- کیفیت
- سوال
- سریع
- به سرعت
- کاملا
- تصادفی
- محدوده
- سریع
- رتبه
- رسیدن به
- رسیده
- رسیدن به
- واکنش
- خواندن
- مطالعه
- اماده
- واقعی
- املاک و مستغلات
- تحقق بخشیدن
- متوجه
- واقعا
- مسکن
- دلیل
- دلایل
- به رسمیت شناخته شده
- توصیه
- بدون در نظر گرفتن
- ثبت نام
- پشیمانی
- منظم
- توانبخشی
- ارتباط
- نسبی
- به یاد داشته باشید
- برداشتن
- اجاره
- اجاره
- جایگزین
- پاسخ
- نشان دادن
- اقامتگاه
- منابع
- پاسخ
- پاسخ
- بازنشستگی
- درامد
- این فایل نقد می نویسید:
- بررسی
- راست
- راک استار بشم
- نقش
- نورد
- اتاق
- دور
- قوانین
- قربانی
- امن ترین
- سعید
- همان
- روز شنبه
- صرفه جویی کردن
- دید
- گفتن
- گفته
- می گوید:
- می ترسم
- مدرسه
- دانشکده ها
- پرده
- جستجو
- چاشنی
- دوم
- ثانیه
- دیدن
- مشاهده
- به نظر می رسد
- به نظر می رسید
- به نظر می رسد
- مشاهده گردید
- به ندرت
- فروشندگان
- در حال ارسال
- حس
- فرستاده
- جداگانه
- تنظیم
- چند
- اشتراک
- او
- تغییر
- درخشش
- کوتاه مدت
- باید
- نشان
- نشان داد
- طرف
- منظره
- امضاء
- مشابه
- پس از
- تنها
- خواهر
- وضعیت
- شرایط
- شش
- کمی متفاوت
- کوچک
- So
- نرم افزار
- راه حل
- برخی از
- به نحوی
- کسی
- چیزی
- یک جایی
- بزودی
- مصنوعی
- سپارش
- جنوبی
- فضا
- خاص
- خرج کردن
- صرف
- حامیان
- ستاره
- شروع
- آغاز شده
- راه افتادن
- دولت
- ایالات
- وضعیت
- ماندن
- ماند
- گام
- قدم زدن
- مراحل
- هنوز
- STONE
- توقف
- داستان
- داستان
- استراتژی ها
- استراتژی
- جریان
- نقاط قوت
- قوی
- مبارزه
- تلاش
- موفق
- چنین
- کت و شلوار
- دنباله
- فوق العاده
- حامی
- مطمئن
- غافلگیر شدن
- سیستم
- سیستم های
- گرفتن
- صورت گرفته
- طول می کشد
- مصرف
- استعداد
- صحبت
- سخنگو
- مذاکرات
- نوجوانان
- گفتن
- قالب
- مستاجر
- قوانین و مقررات
- تست
- نسبت به
- تشکر
- با تشکر
- که
- La
- محوطه
- اطلاعات
- جهان
- شان
- آنها
- خودشان
- سپس
- آنجا.
- اینها
- آنها
- چیز
- اشیاء
- فکر می کنم
- تفکر
- سوم
- این
- کسانی که
- اگر چه؟
- فکر
- سه
- از طریق
- TIE
- زمان
- دوره زمانی
- بار
- نکات
- خسته
- به
- امروز
- امروز
- با هم
- گفته شده
- لحن
- تونی
- هم
- در زمان
- ابزار
- بالا
- موضوع
- پاره شده
- کاملا
- لمس
- سخت
- طرف
- کشش
- سنتی
- رونوشت
- سعی
- سفر
- اعتماد
- امتحان
- تلاش
- دور زدن
- تبدیل
- زندانبان
- tv
- نمایش تلویزیونی
- دو برابر
- دو
- نوع
- انواع
- به طور معمول
- زیر
- فهمیدن
- متاسفانه
- منحصر به فرد
- واحد
- واحد
- us
- استفاده کنید
- استفاده
- با استفاده از
- معمولا
- معتبر
- ارزش
- ارزشها
- ریسک
- کنار
- نسخه
- در مقابل
- بسیار
- از طريق
- تصویری
- بازدید
- صبر کنيد
- راه رفتن
- می خواهم
- خواسته
- بود
- مسیر..
- we
- ثروت
- هفته
- اخر هفته
- هفته
- خوش آمد
- خوب
- رفت
- بود
- چی
- چه شده است
- هر چه
- چه زمانی
- که
- در حین
- WHO
- تمام
- عمده فروشی
- چرا
- اراده
- با
- برداشت
- در داخل
- بدون
- کلمه
- مهاجرت کاری
- از خانه کار کن
- کار کردن
- مشغول به کار
- کارگر
- کار از خانه
- با این نسخهها کار
- جهان
- با ارزش
- خواهد بود
- بسته بندی کردن
- نوشتن
- کتبی
- نوشت
- سال
- سال
- دیروز
- هنوز
- شما
- جوان
- شما
- خودت
- یوتیوب
- زفیرنت
- Zillow