تو می خواهی که سبد املاک و مستغلات بسازید، اما ممکن است حتی یک ملک اجاره ای هم نداشته باشید! بنابراین چگونه می توانید از بیننده به سرمایه گذار و در نهایت تبدیل شوید از طریق سرمایه گذاری در املاک و مستغلات از نظر مالی آزاد شوید? با در نظر گرفتن پایان شروع کنید! بسیاری از سرمایه گذاران تازه کار املاک و مستغلات یک زندگی رویایی را با آنها تصور می کنند اجاره پول نقد و استرس کم و بدون استرس، فقط متوجه می شوید که زندگی صاحبخانه با آنچه رسانه های اجتماعی به نظر می رسد بسیار متفاوت است. به یک سبد املاک و مستغلات منفعل را رشد دهید، باید کاری متفاوت انجام دهید. دیوید گرین، میزبان از پادکست املاک BiggerPockets, دقیقا میدونه چیه
دیوید از پلیس به یک فروشنده املاک و مستغلات تبدیل شد, سرمایه گذار، کارگزار و میزبان شناخته شده ترین پادکست سرمایه گذاری املاک و مستغلات جهان. او می داند که داشتن یک چه حسی دارد پرتفوی بزرگ و همه نقاط درد همراه با آن. برای سرمایه گذاران تازه کار، دیوید می خواهد مطمئن شود که شما همان اشتباهاتی را که او مرتکب شد، مرتکب نمی شوید. مقیاس گذاری نادرست پورتفولیوی خود می تواند شما را مجبور به کار دیگری کند، نه به شغل دیگری استقلال مالی شما به دنبال
در کتاب جدید خود، SCALE: راهنمای یک نماینده موفق برای ارتقاء سطح کسب و کار املاک و مستغلات, دیوید دقیقاً آنچه را که باید برای ایجاد یک کسب و کار انجام دهید، بیان می کند، نه یک کابوس صاحبخانه. در این قسمت، او همه چیزهایی را که باید در مورد آن بدانید را به شما می دهد انتخاب منطقه و ملک مناسب، چرا قدردانی اغلب جریان نقدی را شکست می دهد، دانستن "شماره" برای ارائه، و چگونه می توانید کار خود را برون سپاری کنید برای زندگی کردن به زندگی مورد علاقه خود!
پیش سفارش مقیاس اکنون، و از کد "SCALE262" برای 10٪ تخفیف هنگام پرداخت استفاده کنید!
برای گوش دادن به پادکست های اپل اینجا را کلیک کنید.
پادکست را از اینجا بشنوید
متن را اینجا بخوانید
اشلی:
این قسمت 262 تازه کار املاک است.
دیوید:
یک سیستم دو بخش دارد. من در مورد این در مقیاس صحبت می کنم. همه قسمت اول را میدانند، یعنی باید چک لیستی از کارهایی که باید انجام شوند یا کتابخانهای از ویدیوهایی که به کسی نشان میدهد چگونه آن را انجام دهد ایجاد کنید. این اولین قدم در ایجاد یک سیستم است. خطا زمانی رخ می دهد که فکر کنیم تمام یک سیستم همین است، زیرا بخش دوم یک سیستم داشتن انسانی است که در انجام آن کارها ماهر و توانا باشد. همه ما موقعیتی داشتهایم که شخصی را برای انجام کاری استخدام کردهایم و کاملاً واضح بود که او باید چه کار کند و هنوز هم آن را خراب میکنند.
اشلی:
اسم من اشلی کهر است و با مجری همکارم تونی رابینسون اینجا هستم.
تونی:
و به پادکست تازه کار املاک و مستغلات خوش آمدید، جایی که هر هفته، دو بار در هفته، الهامبخش، انگیزه و داستانهایی را که باید بشنوید به شما میآوریم. امروز، میخواهم کسی را با نام کاربری Maryelle PC فریاد بزنم که یک بررسی پنج ستاره در پادکستهای اپل گذاشته است که میگوید: «صادقانه بگویم، من این پادکست را بعد از اولین بار گوش دادن به پادکست OG Bigger Pockets کشف کردم. محتوایم تمام شد و بیشتر می خواستم. این پادکست، ریکی شو، اکنون پادکست مورد علاقه من است. این برای کسی که هنوز در اوایل سفر سرمایه گذاری املاک و مستغلات خود است بسیار مرتبط است و توصیه های مفید و ملموس زیادی ارائه می دهد. تونی و اشلی میزبانان خارقالعادهای هستند و من این پادکست را به هر کسی که به دنبال پیشرفت حرفهای در زمینه سرمایهگذاری در املاک و مستغلات است توصیه میکنم.»
مریل، ما از شما قدردانی می کنیم. که این یک بررسی عالی و خوب و مثبت است. اگر جزو مخاطبان تازه کار هستید و هنوز نظری برای ما نگذاشته اید، دو دقیقه وقت بگذارید، آن نقد را بگذارید. ما آن را قدردانی می کنیم.
اشلی کهر، امروز یک اپیزود عالی برای همه داریم، درست است؟ چیزهای بسیار جالبی که قرار است وارد آنها شویم.
اشلی:
بله، و ای کاش وقتی شما آن نقد را برای مقدمهای که در اینجا ضبط میکنیم، میخواندید، مهمانهای ما بودند.
تونی:
بله ، این درست است
اشلی:
امروز، دیوید گرین را در اختیار داریم، و شگفتانگیز است که او چقدر سریع میتواند یک معامله را تجزیه و تحلیل کند، اگر شما این را در مورد او نمیدانید. او کتابی به نام مقیاس نوشت و قرار است در مورد مقیاسسازی کسبوکار شما صحبت کند، و ما بیشتر بر این تمرکز خواهیم کرد که چگونه میتوانید به سرعت یک معامله را برای رشد کسبوکارتان و چیزهایی که باید در سیستمهایتان پیادهسازی کنید، تجزیه و تحلیل کنید. من میتوانم بگویم این کتاب قطعاً برای هر نوع کسبوکاری مناسب است. این حتی فقط یک عامل املاک و یا حتی خاص سرمایه گذار نیست، بنابراین واقعا مشتاقانه منتظر آن هستیم. اما در واقع تا چند هفته دیگر دیوید را در دنور خواهیم دید.
تونی:
آره ما در حال برگزاری یک میزبان کوچک برای همه پادکست های Bigger Pockets هستیم. این سرگرم کننده خواهد بود. اما آش، من و تو همین الان مجبور شدیم چند روزی در اورلاندو بنشینیم، بنابراین از اینکه به قله آمدی متشکرم.
اشلی:
آره ما فقط نشست اجاره کوتاه مدت تونی را انجام دادیم. این دومین موردی است که به آن میروم، و هر دو بسیار عالی و تجربه یادگیری بسیار خوبی بودهاند. میدونی بیشترین یادداشت ها رو کجا برداشتم؟ این همسر تونی، سارا بود، زمانی که او سخنرانی خود را انجام داد، پس از آن، پرسش و پاسخ، فقط سوالات شگفت انگیزی که مردم می پرسیدند و او پاسخ می داد، فقط همین چیزهای کوچکی بود که شما حتی فکرش را هم نمی کنید، مثل لحظات آهی برایشان بود. من اگر به حیوانات خانگی اجازه می دهید، انتظارات بسیار سختگیرانه ای مانند عدم وجود حیوانات خانگی روی مبلمان داشته باشید. اگر موهای سگ پیدا شد، مبلغ X از شما کسر می شود. همچنین یک تخت برای سگ تهیه کنید. چنین کاری آسان، ارزان و کم هزینه. من فقط با حیوان خانگی کوچکم روی تلفنم بودم و همه این موارد را به آن اضافه می کردم.
تونی:
آره فوق العاده سرگرم کننده بود ما همیشه بسیار هیجانزده هستیم، تقریباً 400 نفر در آن رویداد با ما به اورلاندو آمدند. ما در بهار به آستین می رویم، بنابراین لذت بردن از این چیز در جاده و ملاقات با افراد بیشتری و صحبت در مورد اجاره های کوتاه مدت بیشتر خواهد بود. اما من و سارا هر دو از شما قدردانی می کنیم که بیرون آمدید و برای چند روز بزرگترین طرفدار ما بودید.
اشلی:
خوب، این واقعاً خوب است که می گویید، اگرچه من طبق معمول آب و هوای بد را با خودم آوردم. در تمام مدت هوا خیلی روشن و گرم و آفتابی نبود.
تونی:
بله، اما حداقل پروازها لغو نشدند. ما گیر نکردیم چمدان گم نشد
اشلی:
آره آره آره.
دیوید گرین، به نمایش خوش آمدید. منظورم این است که آیا این دومین، سومین و شاید چهارمین بار شما در پادکست تازه کار املاک و مستغلات است؟
دیوید:
شاید بار چهارم باشد شما بچه ها آنقدر میزبان خوبی هستید که من به من خوش می گذرد. من دائماً تیم سازنده خود را اذیت می کنم و می گویم: "می توانم لطفاً در برنامه Rookie بیایم؟" این یک انفجار است.
اشلی:
آره منظورم این است که پول زیادی به ما پرداخت شده است تا به طور مداوم شما را در برنامه برگردانیم. این کار برای همه ما عالی بوده است.
تونی:
این یک وضعیت برد-برد است. اما فکر میکنم شما رکورد بیشترین حضور ریکی را در حال حاضر دارید، دیوید. پس رفیق، درود بر تو، مرد.
دیوید:
خوب، این فقط نشان می دهد که ما هرگز از تازه کار بودن دست نمی کشیم، درست است؟ مهم نیست که چند ملک خریداری می کنید، همیشه چیزی برای یادگیری وجود دارد. همیشه چیزهایی وجود دارد که اشتباه می کنند. همیشه راه هایی وجود دارد که بتوانید پیشرفت کنید.
تونی:
رفیق پس صبر کن میدانم که امروز موضوع کاملاً متفاوتی برای صحبت کردن داریم، اما آنچه را که گفتی دوست دارم، زیرا مثل این است که مردم به من نگاه میکنند و میگویند: "اوه خدای من، میخواهم مثل تونی باشم." و سپس به شما و براندون نگاه می کنم و می گویم: "اوه مرد، من می خواهم مثل شما بچه ها باشم." و شما بچهها به من نگاه میکنید، نمیدانم چه کسی دیگر، کن مکالروی، و شما بچهها میخواهید شبیه او باشید، و کن به شخص دیگری نگاه میکند که میگوید: "من میخواهم مثل آنها باشم." حتی برای افرادی که به این پادکست گوش میدهند، فقط بدانید که همه افرادی که به آنها نگاه میکنید به دنبال شخص دیگری هستند که سعی دارند از او تقلید کنند. من این مفهوم را دوست دارم، مرد. از شما برای به اشتراک گذاری آن متشکرم.
دیوید:
این واقعاً نکته خوبی است. شنیدم که برخی از بازیکنان NBA وجود داشتند که هواداران را با آنها صحبت می کردند، مثلاً: "تو به خوبی لبرون جیمز نیستی، خیلی بد است." یکی از آنها به نکته بسیار خوبی اشاره کرد. آنها گفتند: "من به لبرون جیمز بیشتر از تو به من نزدیک هستم." باشه؟ این نکته بسیار خوبی است، درست است؟ آیا تا به حال یک ویدیوی خوب از یوتیوب می خواهید، چالش برایان اسکالبرین؟
تونی:
من آن را دیدم.
دیوید:
این عالی است، درست است؟ او این اسکراب با استانداردهای NBA است که همه او را مسخره می کنند و او بهترین بازیکنانی را که احتمالاً می توانست پیدا کند انتخاب کرد که فکر می کردند می توانند او را شکست دهند و با همه آنها زمین را پاک کردند. این فقط نشان می دهد که آن بچه ها چقدر در NBA خوب هستند. افرادی که برای داشتن یک یا دو خانه به این گوش میدهند، یا خانهشان را هک میکنند، به شما نگاه میکنند و میگویند: "اوه، کاش میتوانستم آنها باشم." شما خیلی بیشتر به اشلی، تونی و من نزدیک هستید تا به افرادی که حتی نمی دانند که املاک و مستغلات مهم است، مسائل مالی مهم است، شما باید پول خود را پس انداز کنید و باید بودجه داشته باشید و باید برنامه داشته باشید شما از یک آمریکایی معمولی که ساده لوحانه در زندگی به امید برنده شدن در بخت آزمایی قدم می زند، به جایی که ما هستیم بسیار نزدیک تر هستید. از جایی که در حال حاضر در آن هستید ناامید نشوید. اگر فقط به این گوش میدهید، در حال حاضر از بسیاری از مردم وضعیت بهتری دارید.
اشلی:
و شما در آن کاری که انجام می دهید یا شاید چند کار را انجام می دهید متخصص یا با تجربه هستید. اما دیوید، اگر به شما بگوییم بیایید یک سایت گلمپینگ در بوفالو، نیویورک راه اندازی کنیم، آیا در این زمینه متخصص خواهید بود؟
دیوید:
قطعا نه. نه. ببینید؟
اشلی:
بله دقیقا. حتی با نگاه کردن به کسی که فکر میکنید این سرمایهگذار با تجربه فوقالعاده و فوقالعاده است، چیزهایی وجود دارد که ممکن است بدانید و ممکن است بهتر از دیگران بدانید، زیرا شاید شما فقط یک کمپینگ کوچک، تماشایی، کمپینگ و کمپینگ داشته باشید. خیلی جلوتر از ما سه نفری که اینجا نشسته ایم چون چیزی شبیه به آن نداریم. شما بچه ها، وقتی خودتان را با دیگران مقایسه می کنید که ممکن است بیشتر از آنچه فکر می کنید بدانید، به این موضوع نیز فکر کنید.
دیوید:
اوه بله. قبل از نمایش، ما سه نفر در مورد صنعت به طور کلی صحبت می کردیم که همه ما بخشی از جایی هستیم که آموزش املاک و مستغلات را به اشتراک می گذاریم. روند در حال حاضر این است که فردی را پیدا کنید که برنامه بهتری نسبت به بقیه داشته باشد و طرح اولیه او را کپی کنید. تعداد زیادی از مردم دورههای آموزشی را میفروشند و این مانند «مثل این شخص باش، مثل این شخص باش». همه آنها برند کوچک خود را دارند و از این طریق پول در می آورند. مشکل این روش این است که شما ممکن است مجموعه مهارت های تونی یا اشلی را نداشته باشید یا مجموعه مهارت های اینفلوئنسر مورد علاقه خود را نام ببرید. ممکن است منابع آنها را نداشته باشید. شما ممکن است شخصیت آنها را در جایی که آنها یک تجارت عمده فروشی را اداره می کنند نداشته باشید و آنها دارای استعدادی هستند و می توانند با هر کسی صحبت کنند. آنها می توانند یخ را به یک اسکیمو بفروشند و در این کار بسیار خوب هستند. یا ممکن است در یک سرمایه گذار باورنکردنی چند خانواده مانند شخص دیگری به شدت تحلیلگر نباشید.
ما داستان های X مقدار پول را بیش از X مقدار واحد می بینیم که فکر می کنیم، "من می خواهم آنچه آنها دارند را داشته باشم." من فکر می کنم بهتر است بگویید: "من می خواهم همانی باشم که آنها هستند." چه کسی میتوانم با مهارتها، شخصیت، اهداف، اصولم با آنها آشنا شوم و شاید بتوانم آن را محل اصلیای باشد که غذایتان را از آنجا تهیه میکنید. خیلی سخت است که بدانید فرد مناسبی برای دنبال کردن چه کسی است زیرا راه های زیادی برای کسب درآمد در این زمینه وجود دارد، اما در همه آنها به یک اندازه موفق نخواهید شد. شما میتوانید در زل زدن فوقالعاده باشید، اما در تلنگر زدن یا راههای مختلف میتوانید وحشتناک باشید. و اگر روشی را انتخاب کنید که با نقاط قوت شما و آنچه که برای شما سبک به نظر می رسد مطابقت ندارد، از هر روز سرمایه گذاری در املاک متنفر خواهید شد، درست همانطور که از هر روز شغل W2 که سعی کردید از آن خارج شوید متنفرید. . در واقع اندکی فکر بیشتری وجود دارد که باید برای اطمینان از انتخاب مسیر درست انجام شود.
اشلی:
دیوید، این نکته بسیار خوبی است و به نوعی ما را به بحث ما در مورد اینکه چرا اینجا هستید زیرا کتابی نوشتید و تجربیات خود را با دیگران به اشتراک گذاشتید، هدایت می کند. آیا میتوانید کمی در مورد آن کتاب و استدلال خود بگویید که چرا فکر میکنید مردم باید از آن بیاموزند؟
دیوید:
آره ممنون وقتی شغل W2 خود را که افسر پلیس بود ترک کردم، تبدیل به یک مشاور املاک شدم که محیطی کاملا متفاوت است. چیزهایی که شما را در یک پلیس خوب می کند، شما را در فروش خانه خوب نمی کند. من باید کاملا متفاوت یاد می گرفتم. این مانند کسی است که یک دونده ماراتن مسافت طولانی است که می خواهد با تونی ورزش کند و می خواهد بدنساز شود. اگر در یکی مهارت دارید، لزوماً در دیگری خوب نخواهید بود. این یک سفر بسیار چالش برانگیز برای من بود که در نهایت باعث شد تا من یک فرد باهوش تر باقی بمانم. من فکر می کنم که این نقشه الهی بود که من قرار بود انجام دهم. اما این انگیزه با تشخیص عوامل خوب بود. من به عنوان یک سرمایه گذار مشغول یافتن نمایندگان بودم، با آنها کار می کردم و متوجه شدم که بیشتر از آنها درباره املاک و مستغلات می دانم. این واقعا ناامید کننده است. من پادکست های بیشتری گوش می کنم، کتاب های بیشتری می خوانم، بیشتر گفتگو می کنم. من بیشتر از نماینده ام که قرار است راهنمای من باشد به نحوه کار این دنیا توجه می کنم.
وقتی به عنوان یک مشاور املاک شروع به کار کردم، فقط رویکرد متفاوتی نسبت به آنچه دیگران انجام میدادند داشتم و این آتش را داشتم که یاد بگیرم چگونه در کارگزار بودن خوب باشم. بنابراین من برای هر بخش از آموزش کلر ویلیامز که می توانستم ثبت نام کردم. من با تمام تولیدکنندگان برتر که در GoBundance بودند صحبت کردم، همه آنهایی که در دفتر من بودند. اگر آنها در فروش خانه ها خوب بودند، من می خواستم آنها را تجزیه و تحلیل کنم، آنها را تشریح کنم و بفهمم که چرا آنها در این کار خوب هستند، و سپس به آرامی شروع به اعمال آن در مورد خودم کردم. حالا، در آن فرآیند، متوجه شدم که شخصیت و آرایشی که ما میگفتیم که در فروش خانه عالی هستم را ندارم.
من دوست ندارم در طول روز مکالمه داشته باشم. من خیلی بیشتر درونگرا هستم من خیلی تحلیلگرترم من دوست دارم بفهمم چه چیزی باعث می شود کار کند، اما اجرا را دوست ندارم. من دوست ندارم دو ساعت با شما صحبت کنم و به شما احساس خوبی نسبت به این روند بدهم. در حالی که تولیدکنندگان برتر، این الگویی بود که من دیدم. آنها انسان ها را دوست داشتند، دوست داشتند با مردم صحبت کنند، دوست داشتند روز کسی را بسازند. آنها روی مشخصات دیسک چشم بالایی داشتند و مال من خیلی کم بود. بنابراین به جای تمرکز بر تبدیل شدن به بهترین نماینده، به نوعی تغییر مکان دادم و روی آموزش نمایندگان تمرکز کردم تا بهترین نماینده باشم و تیمی را رشد دهم، که بسیار بیشتر در خط من بود. بیشتر شبیه سرمایه گذاری بود. اصول بسیار مشابه بود. شما برای به دست آوردن یک ملک سرمایه گذاری بسیار سخت کار می کنید، به آن ارزش اضافه می کنید، به مرور زمان شروع به عملکرد بهتر می کند.
شما مشکلاتی را که ممکن است اشتباه پیش بروند از بین می برید. من هرگز با مستاجر صحبت نکردم. من نمیخواهم کسی باشم که با مستاجر صحبت کنم. اونم مدیر املاک این اولین چیزی است که می خواستم از آن استفاده کنم. خوب، زمانی که من سیستمهایی را ایجاد کردم تا به نمایندگان کمک کنم بفهمند چه کاری باید انجام دهند و چگونه آن را انجام دهند، ابزارهایی را در اختیارشان قرار دادم، به آنها آموزش دادم، دانش را به آنها دادم، آنها در صحبت کردن با آنها بسیار بهتر بودند، این کار با املاک شروع به کار کرد. مشتریان و راهنمایی آنها در طول فرآیند، و بنابراین من یک تیم املاک و مستغلات ایجاد کردم. در پایان آن سفر، به عقب نگاه کردم و گفتم: "خوب، چگونه می توانم تمام این اطلاعاتی را که در شش یا هفت سال گذشته به دست آورده ام با هر عامل دیگری که در اکوسیستم جیب بزرگ وجود دارد به اشتراک بگذارم؟" زیرا آنها نیز به این کمک نیاز دارند. افرادی که نحوه خرید خانه را آموزش می دادند، به نمایندگان بهتری نیاز دارند.
من یک قرارداد کتاب با جیبهای بزرگ تنظیم کردم که در آن سه کتاب از مجموعههای تولیدکننده برتر نوشتم. اولین مورد به نام فروخته شده است، و فقط بر روی اولین گامها برای یک نماینده تمرکز میکند: کاری که شما برای کسب درآمد انجام میدهید، چگونه خانهای را میفروشید، اصولی که کارگزار شما باید به شما آموزش دهد و احتمالاً آنها نیستند. . سپس دومین کتاب این مجموعه مهارت نام داشت. این در مورد تبدیل شدن به یک تولید کننده برتر بود، بهترین نماینده در بازار شما، کسی که همه می خواهند با او کار کنند، آن یک زندگی بسیار خوبی می کند و پول زیادی به دست می آورد تا بتوانند آن را دوباره در املاک و مستغلات سرمایه گذاری کنند.
این کتاب سومی که منتشر می شود مقیاس نام دارد. این کتاب در مورد این است که وقتی یک تولید کننده برتر هستید و پول زیادی به دست می آورید، می خواهید شغل خود را به یک تجارت تبدیل کنید تا در انجام کارهای دیگر آزاد باشید یا بتوانید آن را در درجه بسیار بالایی توسعه دهید. . این کتاب مملو از اصولی است که هر تاجری می تواند از آنها برای انتقال از «من یک شغل دارم» به «من یک کسب و کار را اداره می کنم» استفاده کند. این برای یک مشاور املاک کار می کند. این برای یک اپراتور اجاره کوتاه مدت است که نمی خواهد تمام کارها را انجام دهد. اگر صاحب یک شرکت استخر هستید و در حال تمیز کردن استخرها هستید و میخواهید به جایی برسید که این کسب و کار را به جایی که قراردادهای استخر در سراسر شهر میگیرید برسید. اصول یکسان است.
تونی:
دیوید، من تمایز بین داشتن شغل و اداره یک تجارت را دوست دارم، و بدیهی است که بسیاری از مخاطبان ما افرادی هستند که در ابتدای راه هستند. فکر میکنید چه زمانی کسی باید در چه مقطعی از چرخه عمر سرمایهگذاری در املاک و مستغلات خود به این واقعیت فکر کند که واقعاً در حال ساختن یک تجارت است؟ اجازه بدهید به شما زمینه ای بدهم. من فکر میکنم اغلب مردم زمانی که کار سرمایهگذاری خود را شروع میکنند با این ایده تصمیم میگیرند: «اوه، من یک سرمایهگذار املاک هستم و یک یا دو خانه دارم» و نه «من یک املاک و مستغلات هستم». کارآفرینی که صاحب یک تجارت است.» توصیه شما به افرادی که به تازگی شروع کرده اند در مورد داشتن این طرز فکر که در واقع از همان روز اول یک تجارت را اداره می کنند چیست؟
دیوید:
این یک نکته عالی و عالی است، زیرا آنها هستند، اما شما متوجه آن نیستید. فکر میکنم اجازه دهید با چیزی شروع کنم که فکر میکنم مردم را خراب میکند. بسیاری از ما در جایی که می نشینیم تصمیم نمی گیریم و واقعاً به این فکر می کنیم که می خواهیم زندگی مان چگونه باشد و سپس شروع به ساختن آن می کنیم. این راه ایده آل برای انجام آن خواهد بود. اما من اولین کسی خواهم بود که وقتی برای اولین بار به GoBundance ملحق شدم و آنها گفتند: "خب، اهداف شما چیست؟" مثل این است که "برای اینکه در جایی که الان هستم نباشم." "معنی آن چیست؟" من می خواهم بیش از سه ساعت در شب بخوابم. "چطور به آنجا می روی؟" من نمی دانم، اما این چیزی است که من می خواهم. درست؟ ما واقعاً نمیدانیم چگونه از مکانی که در آن هستیم خارج شویم، اما این مسیر بهتری است. اگر میدانید که میخواهید زندگیتان چگونه باشد، میتوانید شروع به خرید ملک مناسب کنید، آن را به روش درست تنظیم کنید، مراحلی را بردارید که برای رسیدن به جایی که میخواهید به آن نیاز دارید.
درست مثل تو، تونی، تو هم بدنسازی می کنی. شما می دانید که بدنی که قرار است در رقابت برنده شود چگونه به نظر می رسد. شما فقط به باشگاه نمی روید و چیزهایی می خورید و ورزش می کنید و امیدوار هستید که ظاهر بهتری داشته باشید. کاری که انجام میدهید، نحوه انجام آن و روشی که انجام میدهید هدفی دارد. و سپس در طول مسیر، محورهای کوچکی ایجاد می کنید. اگر این قسمت از بدن به سمت خود نمی آید یا این یکی بیش از حد همراه است و شما باید آن را متعادل کنید، آن را تغییر می دهید، درست است؟ این راه درستی برای خوب بودن در کاری است. اما کاری که اکثر ما انجام می دهیم این است که می گوییم: «درد دارم. من شغلم را دوست ندارم، از رفت و آمدم خوشم نمی آید، دوست ندارم سرگردان باشم. من از چیزی در زندگیم خوشم نمی آید. این بهتر از جایی است که الان هستم، پس اجازه دهید این کار را انجام دهم.»
بعد می رویم انجامش می دهیم و بهتر است. اما بعد آن وضعیت دردسرهای خاص خود را دارد. ما می گوییم، "باشه، من این را دوست ندارم. چه کاری می توانم متفاوت انجام دهم؟» ما در نهایت به طرز اسکیزوفرنی از چیزی به چیز دیگر می پریم. ما آن را سندرم شی براق می نامیم. ما آن را ساختن پل های بیش از حد می نامیم. ما همه این روشهای مختلف را برای توصیف آنچه در حال وقوع است داریم. اما اساساً انسانها از نقطهای به نقطهای دردناک در زندگیشان حرکت میکنند، به این امید که به جایی برسند. به هوپیوم معتاد شده است. شما فقط امیدوارید که اگر این بهتر شود، من در نهایت خوشحال خواهم شد. و به ندرت چنین است. چیزی که شما در مورد آن صحبت می کنید این است که طرحی برای مالکیت یک کسب و کار ارائه کنید که شما انتخاب کنید چه نقشی در آن کسب و کار ایفا کنید. اگر میخواهید فروش انجام دهید، اگر میخواهید عملیات انجام دهید، اگر میخواهید کارهای حقوقی انجام دهید، اگر میخواهید فقط در مورد آن صحبت کنید، اگر میخواهید آن را بازاریابی کنید، هر چه که باشد، این گزینه را دارید.
وقتی سرمایه گذار هستید، صاحب یک کسب و کار هستید. داشتن یک خانه به شما این فرصت را می دهد که مدیر املاک، فرد ساخت و ساز باشید. شما می توانید نماینده خود باشید. شما می توانید تمام کارها را خودتان انجام دهید یا می توانید آن را به افراد مختلف تیم کمک کنید. آنچه من می خواهم برجسته کنم این است که انسان هایی که فکر می کنند می خواهند شش خانه بگیرند، شما احتمالاً شش خانه نمی خواهید. آنچه شما می خواهید این است که از جایی که در حال حاضر هستید خارج شوید. سپس می توانید صاحب شش خانه شوید و تصمیم بگیرید که آن را هم دوست ندارید و می خواهید از آن خارج شوید. درک اصولی که در این کتاب مقیاس وجود دارد، شما را در موقعیتی قرار میدهد که وقتی تصمیم میگیرید جایی که هستم را دوست ندارم، خیلی آسان است که خودتان را حذف کنید و شخص دیگری را در آن مکان قرار دهید و روی کاری که انجام میدهید تمرکز کنید. مثلاً کل پروژه ای را که روی آن کار می کردید حذف نکنید و پروژه جدیدی را از ابتدا شروع کنید.
تونی:
آره دیوید، چیزهای بسیار خوبی در آنچه که به اشتراک گذاشتی. شما در مورد هوپیوم صحبت می کنید، من قبلاً چنین عبارتی را نشنیده بودم، اما من این جمله را دوست دارم. رفیق، من را خیلی به یاد من می اندازد که در اوایل دهه بیستم بودم. میدانید که بچهها میدانند که هاست آبی شبیه به GoDaddy، وبسایت میزبانی دامنه است. اگر بین 19 تا 27 سالگی وارد حساب کاربری GoDaddy من شده باشید، تقریباً 40 دامنه مختلف وجود دارد که من آنها را خریداری کرده ام زیرا هر چند ماه یک بار این ایده تجاری دیوانه کننده بعدی را داشتم. متوجه شدم که موفقیتی پیدا نمی کنم و دلیلش این بود که واقعاً روی یک چیز متمرکز نبودم. و زمانی که سرمایهگذاری در املاک و مستغلات را شروع کردم، واقعاً به خودم گفتم نه تنها میخواهم یک سرمایهگذار املاک و مستغلات باشم، بلکه میخواهم سرمایهگذار املاکی باشم که فقط روی این یک طبقه دارایی تمرکز کند.
وقتی واقعاً تصمیم گرفتم در این یک چیز در سطح جهانی قرار بگیرم، آن موقع بود که موفقیت واقعاً دنبال شد. بنابراین، اگر توصیهای برای شنوندگان تازه کار ما وجود دارد، این است که حتی در ابتدای سفر، هر چه در مورد چیزی که یک بار در آن خوب میشوید، وضوح بیشتری داشته باشید، در آن زمان واقعاً خوب شدن در آن کار آسانتر میشود. چیز دیگری که شما گفتید فقط در مورد داشتن این اهداف در جلو بود. فکر میکنم اگر بتوانیم پنج، 10 سال آینده فکر کنیم و بگوییم: «میخواهم کسبوکارم چگونه باشد؟» امروز به ما کمک می کند تا تصمیمات بهتری بگیریم که از آن اهداف حمایت می کند. اما اگر فقط با جریان پیش میروید، میتوانید در هر نوع موقعیتی قرار بگیرید، زیرا آن وضوح را در مورد هدفی که برای آن کار میکنید ندارید.
دیوید:
آره دقیقا همینطوره من مصاحبه را فقط با اشاره به این موضوع شروع می کنم زیرا به نوعی مانند سبزیجاتی است که هیچ کس نمی خواهد بخورد. صدای شخص دیگری وجود دارد که می خواهد بگوید: "اگر فقط دوره من را بگذرانید، اگر فقط از برنامه من استفاده کنید، همه مشکلات شما حل خواهد شد." مردم خود را در آن می اندازند، پولشان را خرج می کنند، روی آن سرمایه گذاری می کنند، و سپس در میانه آن، در نقطه ای متوجه می شوند، "اوه، این با وضعیتی که من در آن بودم تفاوتی ندارد. چیز بعدی چیست؟ ”
مورد بعدی وجود ندارد اصول مقیاس پذیری یک کسب و کار در هر شرکتی که می خواهید در آن شرکت کنید یکسان است. اگر بتوانید روی آن تمرکز کنید، در آنها خوب میشوید، در کاری که انجام میدهید به تعالی دست مییابید، چیزی که گفتید، تونی، دقیقاً همان چیزی است که اتفاق میافتد. شما چیز خود را انتخاب خواهید کرد، در آن عالی خواهید شد، نقشی را در آن کسب و کار ایفا می کنید که برای شخصیت شما کار می کند، و سپس اگر می خواهید چیز جدیدی وارد آن شوید، درها را در همه جا باز خواهید کرد. یا یک ثانیه یا فقط دو یا سه یا چهار برابر روی آن چیز شروع کنید و آن را منفجر کنید تا یک دسته کامل از آنها داشته باشید.
هر کاری که میخواهید در زندگی انجام دهید، میتواند در زمان ایجاد یک کسبوکار اتفاق بیفتد، نه اینکه فقط دنبال شغل باشید.
اشلی:
دیوید، فکر میکنم از مکالمه ما تا کنون کاملاً واضح است که این کتاب، اگرچه تا حدودی برای بنگاههای املاک و مستغلات طراحی شده است، به طور کلی تجارت است. این کتاب به هر کسی که در تلاش برای رشد و توسعه هر کسب و کاری است کمک خواهد کرد. اولین سوالی که در زمان رشد و توسعه، به خصوص به عنوان یک مشاور املاک و یا حتی به عنوان یک سرمایه گذار مطرح می شود، این است، خوب، من در بوفالو، نیویورک خرید کرده ام، اکنون می خواهم مدل کسب و کار خود را انتخاب کنم و من می خواهم رشد کنم و به بازار دیگری گسترش پیدا کنم. آیا می توانید در مورد برخی از چیزهایی که باید از آنها آگاه باشید، باید تحقیق کنید، و قبل از ایجاد یک کسب و کار در یک بازار کاملاً جدید دیگر، این آموزش را انجام دهید؟
دیوید:
بله، این یک نکته عالی است. یک تازه کار معمولی می گوید: «بازار داغ چیست؟ کجا سرمایه گذاری کنم بوفالو؟ باشه، من به بوفالو می روم.» آنها در بوفالو سرمایه گذاری می کنند زیرا افراد دیگر سرمایه گذاری می کنند، و شاید آن را به درستی انجام داده اند و آن بازار رشد می کند، و آنها پول در می آورند، و حالا می روند که همه دوستان خود را به ارزش خالص خود افزایش دهند، درست است؟ این همان حسی است که از سرمایه گذاران NFT یا ارزهای دیجیتال دریافت کردید. آنها یک شبه میلیونر شدند و یکدفعه متخصص شدند و سپس به همان سرعت آن را از دست دادند. بهتر است بدانید چرا بوفالو کار کرد. چه چیزهای بنیادی اتفاق افتاد که باعث شد بوفالو اینقدر خوب عمل کند و چه اقداماتی انجام دادید که نتیجه داد و چه چیزی باعث شد آنها کار کنند؟ برخلاف میمون ببین میمون انجام می دهد، من فقط کاری را که دیدم شخص دیگری انجام می دهد کپی می کنم.
هنگامی که می خواهید به یک بازار جدید نقل مکان کنید، می خواهید درک خوبی از اساساً اقتصاد کلان داشته باشید. مملکت داره چیکار میکنه؟ آیا عرضه پول ما بالا می رود یا کاهش می یابد؟ آیا املاک و مستغلات مطلوب است؟ آیا مطلوب نیست؟ آیا منطقه ای وجود دارد که مستأجران به تعداد بیشتری نسبت به سایرین به آنجا نقل مکان می کنند یا مشاغل به جایی می روند که دستمزدها افزایش می یابد؟ و عرضه و تقاضا چگونه کار می کند؟ این واقعا خسته کننده به نظر می رسد. اما تقریباً هر سؤالی که در مورد آنچه می توانم از بازار انتظار داشته باشم می گیرم، اگر عرضه و تقاضا را درک کنید، پیش بینی آن بسیار آسان می شود. بسیار خوب، پس زمانی که این بوفالو فرضی خوب عمل کرد، احتمال وجود محدودیت در عرضه و افزایش تقاضا وجود داشت که منجر به نوعی نتیجه افزایش اجارهها و افزایش ارزشها شد، و به همین دلیل است که به خوبی پیش رفت.
اشلی:
دیوید، از کجا کسی می تواند این اطلاعات را پیدا کند، پس این آمار را دریافت کنید، این داده ها را پیدا کنید؟
دیوید:
پاسخهای آسان، اداره کار و آمار ایالات متحده است که مردم به کجا نقل مکان میکنند. باشه؟ من معتقدم شما همچنین می توانید ببینید که دستمزدها در چه مناطقی در حال افزایش است. اما برای شفاف بودن، من معمولا از آن استفاده نمی کنم. من به افرادی که دوست دارند این مطالب را بخوانند، به آدمهایی که آنها را دنبال میکنند نگاه میکنم، و سپس آن یافتهها را منتشر میکنند. جیب های بزرگ، مانند دیو مایر، درست است؟ وقتی وضعیت بازار را انجام میدهیم، در مورد آنچه میبینیم با دادههایی که نشان میدهند مردم به کجا حرکت میکنند، اتفاق میافتد صحبت میکنیم. اگر کووید را دنبال میکردید، دیدید که افراد زیادی کالیفرنیا را ترک کردند و افراد زیادی نیویورک را در آن زمان ترک کردند. همه جا خبر بود. لازم نیست مکان خاصی برای جستجو داشته باشید. کاملا واضح بود اهالی کالیفرنیا به آیداهو، نوادا، آریزونا نقل مکان کردند، ایالت هایی که به ما نزدیک هستند، اورگان. و سپس نیویورکی ها به فلوریدا نقل مکان کردند. بسیاری از وال استریت به جنوب فلوریدا نقل مکان کردند. تصادفی نیست که ارزش املاک و مستغلات در فلوریدا جنوبی همزمان با خروج پول از نیویورک و رفتن به فلوریدا منفجر شد.
اگر اصول املاک و مستغلات را درک کنید، می توانید ببینید، خوب، در یک نقطه خاص فلوریدا جنوبی برای مردم بسیار گران است که بتوانند به آنجا نقل مکان کنند و قرار است چه کاری انجام دهند؟ آنها می خواهند بگویند، "خب، چه چیزی در نزدیکی فلوریدا جنوبی ارزان تر است؟" این بازار نوظهوری خواهد بود که مردم به آنجا می روند. این اصول، علم موشکی نیستند. شما مجبور نیستید از دیگران پیشی بگیرید. شما فقط باید تعهد داشته باشید که بفهمید چه چیزی باعث افزایش ارزش املاک و اجاره می شود.
هنگامی که اصول تجزیه و تحلیل یک ملک را درک کردید و بدانید که آیا جریان نقدی آن وجود دارد یا خیر، این اولین قدمی است که همه میبرند. مرحله بعدی درک این موضوع است که چه چیزی باعث افزایش جریان نقدی می شود؟ چه چیزی باعث افزایش ارزش ها می شود؟ چگونه می توانم منطقه ای را بیابم که در آینده نسبت به آنچه در حال حاضر است، مطلوب تر باشد؟ و فقط با گوش دادن به اخبار، فقط با تماشای bankrate.com، می توانید متوجه شوید که نرخ بهره به کجا می رود. لازم نیست این چیزی باشد که مردم همیشه از نظر دینی مطالعه کنند. فقط توجه به طور کلی و درک این اصول، زمانی که می خواهید بازار خود را انتخاب کنید و سپس تصمیم بگیرید که کدام ملک را در آن بازار بخرید، مزیت بزرگی به شما می دهد.
اشلی:
بله، برای شنوندگان تازه کار در حال حاضر که هیچ یک از این داده ها را بررسی نکرده اند، حتی فقط یک شهر تصادفی را انتخاب کنید و به مکان هایی که دیوید توصیه کرده است بروید و فقط با این وب سایت ها آشنا شوید. من امروز در حال گوش دادن به پادکست On the Market با دیو مایر بودم، که دیوید توصیه کرد او را بررسی کند. او این گزارش را در مورد جیب های بزرگ منتشر کرد. اگر به biggerpockets.com/report بروید، او فقط یک چشم انداز تقریباً بازار 2023 را جمع آوری کرده است. این اطلاعات در مورد شهرهای مختلف به شما می دهد. آنچه را که او پیشبینی میکند، در یک سال آینده خواهید دید. من فکر می کنم برای اعضای حرفه ای رایگان است، ممکن است برای همه رایگان باشد، اما می توانید به biggerpockets.com/report بروید. او قبلاً آن را منتشر کرده است و ارزش فوق العاده ای دارد، بنابراین به شما بچه ها توصیه می کنم آن و سایر وب سایت هایی را که دیوید ذکر کرده است، بررسی کنید و فقط با آن چیزها آشنا شوید.
دیوید، کارآمد شدن با رشد و مقیاسبندی چطور؟ اکنون که به بازارهای مختلف می روید، چگونه مطمئن می شوید که این کار را به بهترین شکل ممکن انجام می دهید و فقط وقت خود را تلف نمی کنید و دوباره از ابتدا می سازید؟
دیوید:
اشتباهی که اکثر سرمایه گذاران جدید مرتکب می شوند این است که دانش و مهارت خود را با حجم زیاد جبران می کنند. آنها می گویند، "خوب، من صد معامله را تجزیه و تحلیل خواهم کرد و می خواهم یک معامله را پیدا کنم، سوزنی در انبار کاه، که کار می کند." آنها روی Zillow میروند و بهطور تصادفی خانههایی را که زیبا هستند نگاه میکنند و آنها را تجزیه و تحلیل میکنند، و سپس دلسرد میشوند. "هیچ چیز کار نمی کند. مرد، من چیزی پیدا نمی کنم که جریان نقدی داشته باشد. قرار نیست شمارهای را که به من گفتهاند بگیرم، آن 10 درصد را به من بدهد.» در حالی که اگر شما همان پروفایل Zillow را به من نشان می دادید، من حتی حوصله تجزیه و تحلیل را به خود نمی دهم و می توانستم فوراً به شما بگویم که کار نمی کند. خانه های مجردی که در آن شرایط قیمتی خوب هستند، چیزی به قانون 1٪ نزدیک نیستند. شما حتی نیازی به تجزیه و تحلیل آن ندارید.
حالا، فکر میکنم نکته کلیدی این است که اگر آن را به مرحله بعدی فراتر ببرید و بگویید، "چه چیزی باید تغییر کند تا جریان نقدینگی داشته باشد؟" خب اجاره ها ماهی 2,500 هست. ملک 500,000 حدود نیم درصد است. تقریباً باید دو واحد در یک خانه با قیمت یکسان داشته باشید. خوب، اگر شما یک واحد داشتید که 2,500 اجاره داده شده بود و یک واحد برای 2100 اجاره کردید، اکنون به اندازه کافی به قانون 1٪ نزدیک شده اید که می تواند کار کند. بنابراین اگر بتوانید در همان منطقه با قیمتی در حدود 500,000، ملکی با دو واحد نزدیک به مبلغ اجاره ای که گفتم پیدا کنید، اکنون ارزش بررسی و تحلیل را دارد. باشه؟ این اطلاعات کوچک میتواند به معنای واقعی کلمه باعث صرفهجویی در زمان پنج تا شش ساعتی شود که به اطراف میچرخد و تک تک خانههای خانواده را تجزیه و تحلیل میکند، به این امید که خانهای را بیابد که به طور معجزه آسایی جریان نقدی دارد.
به جای کسی که میفهمد، «من باید اجاره بها را بالا ببرم. هیچ کس بیشتر از 2,500 برای زندگی در این شهر پرداخت نمی کند، بنابراین من باید دو واحد یا سه واحد بگیرم. و سپس شروع به نگاه کردن به ملک می کنید و می گویید: "خب، آیا می توانم گاراژ را تبدیل کنم؟ من فقط می خواهم به خواصی نگاه کنم که دارای ADU هستند. آیا آنها زیرزمین هایی دارند که قبلاً تغییر کاربری داده اند که بتوانم حمام را به آن اضافه کنم و سپس اجاره کنم؟» فقط کمی روغن آرنج. آیا می توانید فقط کمی از خلاقیت برای پیدا کردن چیزی که در آن بازار کار می کند استفاده کنید؟ زیرا شما درک می کنید که چه چیزی باعث جریان نقدی خواص می شود. این به تنهایی باعث میشود که سرمایهگذاران وقتی تصمیم میگیرند کدام ملک را دنبال کنند و به دنبال آن باشند، کارآمدتر میشود، در مقابل کسی که نمیداند چرا رقم آخر، یعنی بازده نقدی، خوب یا بد بوده است.
تونی:
دیوید، من می خواهم نظر شما را بدانم زیرا بازار تغییر کرده است. درست؟ چیزی که در دو سال گذشته دیدیم، بازار فروشندگانی بود که در آن چندین پیشنهاد، بیش از حد درخواست، بدون اتفاقات احتمالی بود، و چیزی که اکنون شاهد آن هستیم، بیشتر بازگشت به حالت عادی است، جایی که بازار به نوعی بازار خریدار است، درست است؟ خریداران در حال حاضر کمی اهرم بیشتری دارند. من قبلاً این مورد را در پادکست به اشتراک گذاشتهام، اما یک ویژگی وجود دارد که ما به تازگی با آن قرارداد بستهایم و در واقع آن را در حالی که شما در حال چت کردن بودید، برداشتیم. هفت ماه پیش، آن ملک به قیمت 500,000 دلار ثبت شد. آنها به طور ماهرانه قیمت را طی چند ماه آینده کاهش دادند. زمانی که من در ابتدا پیشنهادم را گذاشتم، حدود چهار ماه پیش بود، آنها آن را در 410 لیست کرده بودند. من 312 را در آن خانه پیشنهاد دادم. آنها پیشنهاد من را کاملاً رد کردند. آنها چند ماه بعد پس از افت قیمت 50 هزار تومانی برگشتند و گفتند: "هی، ما قیمت را 50 هزار تومان کاهش دادیم، الان میخواهی؟"
گفتم نه، قیمت من 312 است. بعداً برگشتند، "325 را می گیری؟" نه، قیمت من 512 است، گفتند: 315 می گیری؟ گفتم نه، قیمت من 312 است. ما اکنون با شماره 312 قرارداد داریم. من فکر می کنم همانطور که شما گفتید، واضح است که دانستن اینکه چه نوع ملکی را باید جستجو کنید اهمیت دارد، اما برای تازه کارهای ما که گوش می دهند، آیا فکر می کنید که باید خرید را نادیده بگیرند. یا قیمت درخواستی در حال حاضر و واقعاً فقط روی آن تمرکز کنید، بسیار خوب، برای اینکه این معامله منطقی شود به چه چیزی نیاز دارم؟
دیوید:
این نیمه اول است، بله. شما باید بدانید که شماره معامله برای شما منطقی است. اشتباهی که افراد به محض دریافت شماره خود مرتکب می شوند این است که سعی می کنند فروشنده را مجبور کنند بپذیرد که 12 چیزی است که باید به آن بفروشند. میبینید که آنها سؤالاتی از این قبیل میپرسند: «چگونه میتوانم فروشنده را وادار کنم که با ایجاد یک فاینانس موافقت کند؟ چگونه می توانم فروشنده را وادار کنم که با این قیمت بفروشد؟ آنها باید بفهمند که خانه آنها این ارزش را ندارد.» این یک تمرین بیهودگی است. نیمی از بازی این است که بدانیم چه عددی را ارائه دهیم. نیمی دیگر این است که بدانند چگونه می توانند شناسایی کنند که کدام فروشنده احتمالاً شماره شما را می گیرد. درست؟ همین که این داستان را به من میگویی، این واقعیت که آنها مدام به تو سر میزنند، به من میگوید که نوعی تصور ایجاد کردی. شما نوعی رابطه با آن نماینده لیست ایجاد کردید که آنها می دانستند که شما را تعطیل خواهید کرد و شما بسیار علاقه مند بودید.
شما پیشنهاد تفنگ ساچمه ای نکردید. بله یا نه، آنها گفتند نه و فقط آن را فراموش کردند. چند دانه کاشتهای که به آنها اجازه میدهد بدانند من واقعاً این خانه را میخواهم، اما باید به این قیمت باشد، لطفاً وقتی آماده شدی به من بازگرد. این پیگیری کاری است که کسب و کارها انجام می دهند. این اصلی است که ما در Skill در مورد آن صحبت می کنیم. شما فقط به یک مشتری املاک نمی روید و می گویید: "هی، می توانم نماینده شما باشم؟" "من نمی خواهم در حال حاضر خانه بخرم." "خب، پس تو برای من مرده ای. برو شن و ماسه.» درست؟ شما باید رابطه خود را با آن شخص زنده نگه دارید تا زمانی که برای خرید خانه آماده شد برگردد. برای هر چیزی همینطور خواهد بود. مردی که دیروز وارد دفتر من شد و میخواست اینترنت پرسرعت را برای دفترم یا چیزی به من بفروشد، در اولین تلاش فروش را دریافت نمیکند، اما اگر من آن شخص را بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها ببینم که مرا بگیرد. زمانی که اینترنت من به تازگی قطع شده و عصبانی هستم، احتمالاً خواهم گفت: "بله، اینترنت شما را می گیرم." این یک اصل تجاری است.
افرادی که آن را دریافت می کنند، وقتی وارد سرمایه گذاری در املاک و مستغلات می شوند، به طور معجزه آسایی این معاملات عالی را در 12 سالگی به دست می آورند. مشکل این است که کسی آن را می شنود و می گوید: «خب، نمی دانم. تونی فقط معاملات بهتری از من می گیرد. وقتی پیشنهادی به قیمت 312 برای یک خانه 500,000 دلاری نوشتم، گفتند نه. این کار نمی کند.» درست؟ این رویکرد درک است. من به معنای واقعی کلمه یک صفحه گسترده دارم وقتی به املاک نگاه می کنم و پیشنهاد می نویسیم. این واقعیت که من پیشنهادی برای یک خانه نوشتم، اولین ستون صفحه گسترده من است، پیشنهادات نوشته شده است. من از آن برای پیگیری هر دو هفته یکبار استفاده می کنم اگر واقعاً آن ملک را دوست دارم. تا حالا فروخته شده؟ آیا فروشندگان شما متفاوت فکر می کنند؟ زیرا هرگز نمی دانید چه اتفاقی قرار است بیفتد. بسیاری از مواقع فروشندگان نه می گویند. بعد شروع میکنند به خانههایی که روی زیلو نگاه میکنند و عاشق یکی میشوند، اما باید خانهشان را بفروشند تا بروند آن خانه را بخرند. و وقتی بعد از اینکه یکی از آنها عاشق یک خانه جدید شد، برمیگردید، اکنون آن پیشنهادی که فرستادید ممکن است جذابتر از زمانی باشد که آنها برای اولین بار آن را دریافت کردند.
من دائما پیگیری خواهم کرد خانه ای هست که چند ماه پیش قرارداد داشتم. مجبور شدم عقب نشینی کنم زیرا به 75,000 دلار کار روی عرشه نیاز داشت. خونه هنوز فروخته نشده هر دو هفته یکبار به نمایندهام میگویم: "بررسی کنید و ببینید که چگونه فروشندگان هنوز نظر خود را تغییر دادهاند." این یک اصل تجاری است که در هر کسب و کاری کار می کند. من دوست دارم سرمایه گذاران را بیشتر درک کنند. و سپس ستون بعدی در صفحه گسترده من خواص و escrow، و سپس بستن، و سپس با یک توانبخشی است. من کل این فرآیند را در مورد نحوه ردیابی املاکی که میخرم، دارم. اما اولین گام، پیگیری آن معامله ای است که واقعاً می خواهید و به نوعی آن را در طول زمان نظارت کنید.
اشلی:
دیوید، در مورد صفحهگستردههای شما در اینجا صحبت میکنیم، من و تونی هر دو از monday.com برای ردیابی موارد مشابه استفاده میکنیم، اما آیا میتوانید روند خود را کمی عمیقتر کنید تا شاید یک تازهکار بتواند در تجزیه و تحلیل معاملات سریعتر عمل کند؟ آنها باید چه چیزهایی را در کسب و کار خود پیاده کنند تا در آنالیز معامله با تجربه تر شوند تا از جعبه خرید یا معیارهای خود عبور کنند و زمان زیادی را روی آن تلف نکنند، بسیار خوب، در اینجا یک لیست MLS آمده است. من آن را به این ماشین حساب وصل می کنم. من در حال بررسی تجزیه و تحلیل کامل برای هر ملک هستم. برای سرعت بخشیدن به این فرآیند چه نکاتی را می توانید انجام دهید؟
دیوید:
این یک سوال عالی است. از شنیدن این حرف شما بسیار خوشحالم، زیرا این چیزی است که مردم باید بشنوند. وقتی یاد می گیرید چگونه یک معامله را تجزیه و تحلیل کنید، بله، باید صد معامله را تجزیه و تحلیل کنید، اما زمانی که بدانید چگونه آن را انجام دهید، ارزشی ندارد که فقط این روند را تکرار کنید و سعی کنید این میخ مربع را به یک سوراخ گرد فشار دهید. . وقتی در درک اعداد، ورودیهایی که برای تعیین جریان نقدینگی انجام میشود یا خیر، بسیار خوب هستید، اکنون میخواهید به فاز دو بروید، که، خوب، چه چیزی باعث میشود برخی از ویژگیها کار کنند و ویژگیهای دیگر کار نکنند. کار کردن باشه؟ در تحلیل من، اولین چیزی که به آن نگاه می کنم منطقه است. در ذهن من، 10 راه وجود دارد که ما از طریق املاک و مستغلات پول در می آوریم، و یکی از آنها خرید سهام است. این فقط خرید ملک با ارزش بازار کمتر است. اموال تونی قرار است برای بیش از 312 مورد ارزیابی قرار گیرد. اجباری برابری نیز وجود دارد. این می تواند تعمیر یک ملک، بهبود آن از نظر زیبایی، اضافه کردن متراژ مربع، چیزی شبیه به آن باشد.
چیزی که ما تمایل داریم به آن فکر کنیم فقط جریان نقدی است. این یکی از چادرهایی است که ما روی آن کار می کنیم و فقط به دنبال این هستیم که ببینیم کدام یک از این چیزها جریان نقدی دارند. اما حتی در آن زمان نیز جریان نقدی اجباری وجود دارد. آیا می توانم وارد شوم و واحدی به آن ملک اضافه کنم که جریان نقدی آن را بهتر کند؟ جریان نقدی طبیعی وجود دارد، که دقیقاً به دلیل افزایش تورم اتفاق میافتد، اما پس از آن جریان نقدینگی افزایش ارزش بازار وجود دارد. اگر قبل از انفجار در بازاری مانند فلوریدا جنوبی خرید می کردید، چه؟ می توانید انتظار داشته باشید که جریان های نقدی شما به طور نامتناسبی نسبت به کل بازار افزایش یابد.
من سعی می کنم مناطقی را که در آنها شانس را به نفع خود قرار می دهم شناسایی کنم. نمی دانم قدردانی خواهد شد. نمی دونم قراره بالا بره اما از نظر آماری، اگر من فلوریدا جنوبی یا سیاتل را چند سال پیش، یا آستین، تگزاس پنج سال پیش به عنوان منطقهای که فناوری به سمت آن حرکت میکرد و مشاغل بزرگ ایجاد میکرد شناسایی میکردم و تعداد محدودی از املاک را میتوان ساخت. از آنجایی که منطقه قبلا ساخته شده بود، به طوری که عرضه و تقاضا با تقاضای بسیار بیشتری نسبت به عرضه کاهش می یافت، منطقی است که فکر کنیم در آن منطقه بازدهی بالاتری نسبت به جاهای دیگر خواهم داشت. خود منطقه اولین چیزی است که من به دنبال آن هستم. می خواهم بدانم آیا این مکان مطلوبی است که مردم می خواهند زندگی کنند؟ هوا چطوره؟ فضای اقتصادی چگونه است؟ فضای سیاسی چگونه است؟ ساختار مالیاتی آن شهر یا ایالت واقعی چگونه است؟
و آیا عرضه محدودی دارد؟ من نمی دانم که توپکا، کانزاس قرار است داغ ترین بازار باشد، زیرا کانزاس بسیار بزرگ است و آنها فقط می توانند خانه های بیشتری بسازند. همه شما شنوندگان کانزاس، ما شما را دوست داریم. اگر قیمتهای کانزاس بالا برود، فقط یک میلیون خانه دیگر میسازند و فضای زیادی برای انجام آن وجود دارد، درست است؟ وقتی به بازاری نگاه می کنید که در هشت سال گذشته واقعاً خوب عمل کرده است: سانفرانسیسکو، سیاتل، پورتلند، آستین، همه آنها مراکز کوچک کوچکی هستند که همه به آنجا نقل مکان کرده اند و قبلاً توسعه یافته بودند، اما جایی برای آن وجود نداشت. ساختن. این علم موشکی نیست، اما بنا به دلایلی از سر سرمایهگذاران میگذرد، زیرا در ماشینحساب جایی برای اشاره به این نوع چیزها وجود ندارد.
این منطقه اولین چیزی است که من به دنبال آن هستم. من به دنبال عرضه محدود، جرم کم، و نشانه های توسعه هستم. آیا شرکتها به آنجا میروند و دستمزدهای بیشتری میآورند؟ زیرا حتی اگر بخواهید اجاره بیشتری بپردازید، باید توانایی پرداخت آن را داشته باشید. شما باید بتوانید پول بیشتری به دست آورید تا بتوانید آن اجاره بالاتر را بپردازید. دومین چیزی که بعد از منطقه به آن نگاه می کنم درآمد است، جایی که اکثر مردم از آنجا شروع می کنند. آیا به قانون 1 درصد نزدیک است؟ لازم نیست قانون 1٪ باشد. به خصوص که نرخ بهره پایین تر بود، قانون 1٪، شما می توانید از آن دورتر و دورتر شوید. شاید اگر نرخ بهره 15 درصد باشد، باید قانون 1 درصد را محکم نگه دارید، اما با در نظر گرفتن نرخ بهره هنوز بسیار پایین هستند. لازم نیست دقیقاً آنجا باشد. من حتی قصد ندارم به تجزیه و تحلیل خواصی که بسیار دور از ذهن هستند، بپردازم.
اگر کسی به خانه های مجردی در آستین، تگزاس نگاه می کند که 800 گرند قیمت دارند و آنها 3,200 اجاره می کنند، اذیت نکنید. فقط آن را تجزیه و تحلیل نکنید، مگر اینکه زاویه ای ببینید و سرمایه ای برای تبدیل واحدهای اضافی از آن ملک داشته باشید یا آن را برای یک تلنگر تجزیه و تحلیل کنید، زیرا ارزش سهام زیادی در آنجا وجود دارد. من دوست دارم به سه سال بعد از جاده نگاه کنم تا سال اول، گاهی اوقات پنج سال بعد. این هم یکی دیگر از توصیههایی است که بسیار ناپسند است. مردم دوست ندارند آن را بشنوند، اما من در مورد نحوه نگاهم به املاک صادق هستم. تعداد بسیار کمی از معاملات در حال حاضر بسیار امیدوار کننده به نظر می رسند. دومی که آنها را می خرید. من مطمئن هستم که شما هر دو می توانید موافق باشید. بیشتر آنچه شما تجزیه و تحلیل می کنید این است که 12 تا 15 درصد وجه نقد در بازده نقدی را که پنج سال پیش می توانستیم دریافت کنیم، به شما نمی دهد، یا 10 سال پیش می توانستید 20 تا 25 درصد پول نقد در بازده نقدی دریافت کنید.
در حال حاضر رقابت زیادی برای املاک و مستغلات وجود دارد، و تعداد کمی از کلاسهای دارایی رقابتی وجود دارد که مردم بتوانند پول خود را در آن بگذارند که همه آنها به سمت املاک و مستغلات میروند. اگر در لحظه خرید خانه فقط یک جریان نقدی باورنکردنی می خواهید، هیچ چیز درست نمی شود. کاری که من انجام میدهم این است که به سه سال آینده، چهار سال آینده، پنج سال آینده نگاه میکنم. با افزایش اجاره بها، با افزایش تقاضا، با تثبیت ملک در نهایت، آیا این سرمایه گذاری خوبی خواهد بود یا این هنوز هم بد است؟
زیرا بسیاری از افرادی که من در مورد آن میشنوم در معاملات بد گیر میکنند آنها را از شرکتهای کلید در دست خریدند، یا رفتند و چیزی در ایندیانا به قیمت 40,000 دلار خریدند که شگفتانگیز به نظر میرسید، و پنج سال بعد پول خود را از دست دادند زیرا آن دقیقه یک چیز اشتباه می شود، تمام جریان نقدی آنها از در خارج می شود، یا یک مستاجر بد می گیرند و ناپدید می شود. باشه؟ وقتی جریان نقدی را نظارت می کنیم، هیچ ورودی برای این نوع چیزها در صفحه گسترده وجود ندارد. من به پنج سال آینده فکر می کنم، توسعه چگونه خواهد بود؟ شما نمی دانید، اما همچنین نمی دانید که آیا یک سال جریان نقدی کار می کند یا خیر. این مغالطه است که ماشین حساب به شما می گوید که شما بازده مشخصی را دریافت خواهید کرد، چیزی است که در واقع به نتیجه می رسد. من همیشه از این رویکرد بلندمدت استفاده می کنم و سعی می کنم با درک اینکه هیچ تضمینی وجود ندارد، شانس را به نفع خود قرار دهم.
اشلی:
دیوید، با نگاهی به چشم انداز سه ساله، آیا در حال حاضر چیز خاصی وجود دارد که در مقایسه با دو سال گذشته با تغییر شرایط بازار، کسی باید در کسب و کار خود آن را محور یا پیاده کند؟ آیا چیزی در بالای سر وجود دارد که به یک تازه کار توصیه کنید؟ شاید شما در یک دوره سرمایه گذار املاک بوده اید و این را در دو سال گذشته یاد گرفته اید، یا شاهد انجام این کار توسط سایر سرمایه گذاران بوده اید، و اکنون که بازار تغییر کرده است، دیگر این کار را انجام ندهید یا به جای آن این کار را انجام دهید؟ آیا شما چنین چیزهای کوچکی داشتید؟
دیوید:
برای مثال، دولت در طول پنج سال گذشته پول زیادی چاپ کرده است. تقریباً هر چیزی که می خریدید ارزش آن افزایش می یافت. اما مشکل این بود که ما سرمایه گذاران برای آن اعتبار می گرفتیم. باشه؟ یک نفر می رفت ملکی را در یک منطقه تصادفی بخرد و سپس 20 درصد از آن قدردانی کرد و آنها چنین می گفتند: «من خیلی باهوش هستم. من یک نابغه ام." نه تو مثل خودت نیستی در واقع، این گونه که من به آن نگاه می کنم، املاک 20 درصد گران نشدند، دلار 20 درصد کاهش یافت. شما فقط این اعتبار را به کتاب های خود اختصاص دادید. این یک چیز بزرگ است که فکر میکنم بسیاری از مردم متوجه نشدهاند این است که ما آنقدر که فکر میکردیم در املاک و مستغلات سرمایهگذاری بزرگی انجام ندادیم، پول کاهش یافت. و به همین دلیل من تعجب نمی کنم که تخم مرغ گران است یا بنزین گران است یا ماشین گران است. همه چیز به دلیل تورم گران می شود.
بهترین حرکتی که سرمایه گذاران انجام دادند این بود که پول خود را در چیزی گذاشتیم که ارزش خود را حفظ کرد. در واقع ارزش آن افزایش نیافته است، و زمانی که شما می توانید آن را بپذیرید، تواضع کننده است، اما همچنین احساس فوریت ایجاد می کند که باید پول خود را در چیزی بگذارید که ارزش آن را حفظ کند، زیرا طبیعتاً ارزش پول همراه با کاهش می یابد. تورم. از آنجایی که نرخ بهره را افزایش دادهایم، به نوعی کاهش قیمتها را کاهش دادهایم، اما فکر نمیکنم این بدان معنا باشد که ما آن را متوقف کردهایم. نرخهای دقیقهای دوباره پایین میآیند، ما شاهد کاهش ارزش دیگری خواهیم بود. بخشی از استراتژی در حال حاضر برقراری تعادل است، "من نمی توانم ملکی را بخرم که توانایی خرید آن را ندارم به امید افزایش قیمت." این حدس و گمان است. ما این کار را نمی کنیم. باید چیزی باشد که بتوانید از پس آن برآیید. اما شاید باید انتظارات خود را تعدیل کنید که تا زمانی که تورم چهار تا پنج ساله رخ ندهد و اجاره هایی که می توانید انتظار داشته باشید بالاتر نرود، عملکرد عالی نخواهد داشت.
یا اگر در حال خرید ملک هستید، مثلاً مجبور شدم یکی از پروژه های BRRRR خود را که یک وام پل داشتم را با نرخ بهره 10.75 درصد بازپرداخت کنم. این بد است. این یک وام 2.2 میلیون دلاری است. به هیچ وجه از آن خوشم نیامد. باشه؟ اما وقتی نرخها پایین میآیند، اگر از 10 تا افت کند، شاید شخص دیگری مجبور شود هفت یا هشت بپردازد. اگر به چهار یا پنج برگردد، چه اتفاقی برای ارزش آن ملک خواهد افتاد؟ 2.9 ارزیابی شد. وقتی نرخ ها بسیار پایین می آیند، احتمالاً 3.7 ارزیابی می شود. اگر بتوانم از آن نرخ بالا به چیزی کمتر بازپرداخت کنم، احتمالاً وام مسکن 17,000 دلاری من به 11 یا 12,000 کاهش می یابد و ناگهان جریان نقدی زیادی ایجاد می شود.
من فقط می توانم املاکی را بخرم که توانایی خرید آن را دارم. من دوست ندارم که این موقعیتی است که خودم در آن یافتم، اما اگر رویکرد بلندمدت را در پیش بگیرم خوب خواهم شد. فکر نمی کنم سرمایه گذاران در پنج تا شش سال گذشته چنین فکری می کردند. مثل این بود که «ما داریم پول چاپ می کنیم. ما کشور را در محرک غرق می کنیم. همه دست روی عرشه. شما باید همین الان پولتان را در جایی بگذارید تا از این جزر و مد فزاینده که در حال افزایش است، عبور کنید.» حالا باید کمی بیشتر مراقب باشید و باید فکر کنید: «آیا من در منطقهای میخرم که مطلوبیت خود را طی سه تا پنج سال آینده حفظ کند، زیرا در این صورت مانند یک نابغه به نظر میرسم. ”
اشلی:
فکر میکنم نکته مهمی که تازهکارها باید همانجا با آنچه شما گفتید نگاه کنند، این است که توقعات زیادی نداشته باشید. شما مردم را در شبکه های اجتماعی تماشا می کنید. مانند، "وای، من از انجام این توانبخشی در این ملک 20٪ قدردانی کردم. من آن را بسیار ارزشمند ساختم.» این توقعات را کمی کاهش دهید و گیر ندهید. همچنان اقدام کن داشتن مبلغ برگشتی یا جریان نقدی در یک ملک، هنوز هم عالی خواهد بود. روی داشتن آن معامله عالی تمرکز نکنید، معامله ای که تمام دلاری را که برای آن سرمایه گذاری می کنید به حداکثر می رساند، زیرا فقط می خواهید اولین معامله را انجام دهید. این به شما انگیزه ای می دهد تا شما را به حرکت درآورد. بنابراین درگیر کارهایی که دیگران انجام میدهند یا کارهایی که در دو سال گذشته انجام دادهاند، یا یک BRRRR انجام دادهاید و تمام پول خود را بیرون نمیکشید، نخورید. شاید چند هزار دلار در ملک باقی می گذارید. این اصلاً پایان دنیا نیست. این هنوز هم شگفت انگیز است. شما به تازگی این ملک را به قیمت 2,000 دلار دریافت کرده اید و مردم به شما پول می دهند تا در آنجا زندگی کنید. شما پرداخت وام مسکن را کاهش می دهید و در حال ایجاد سهام در آن هستید. سعی کنید روی اتفاقات دو سال گذشته متمرکز نشوید و خود را تثبیت کنید و در مسیر خود بمانید و روی آنچه اکنون اتفاق میافتد متمرکز بمانید.
دیوید:
این نکته بسیار خوبی است. من اون یکی رو زیاد میشنوم "اوه، من تمام پولم را از BRRRR که شکست خوردند دریافت نکردم." مثل این است که شما باید 25 درصد به اضافه توانبخشی خود را کاهش دهید. اگر به طور سنتی آن را می خریدید، 35 تا 40 درصد از پول خود را در معامله باقی می ماند. در عوض، شما 10 درصد از پول خود را در آنجا گذاشته اید و فکر می کنید که کار اشتباهی انجام داده اید. که این کاملاً هنوز یک برد است. من فکر میکنم به نظر شما، اگر خودمان را با اینفلوئنسر در TikTok مقایسه کنیم که نشان میدهد برندههای بزرگشان را نشان میدهد که ممکن است نتوانید تأیید کنید که واقعاً این کار را انجام دادهاند، احساس بدی میکنیم. اگر خودمان را با فردی که هیچ کاری انجام نداده مقایسه کنیم، واقعاً احساس خوبی خواهید داشت. این فقط یک درس کلی است. اگر همه خودمان را با تونی مقایسه کنیم، فکر میکنیم که در باشگاه به اندازه کافی خوب عمل نمیکنم. درست؟ یا داریم خودمان را با اشلی مقایسه میکنیم، میگوییم: «من به اندازه کافی خندهدار نیستم». اما اگر خودمان را با آنچه دیروز بودیم مقایسه کنیم، تنها چیزی که اهمیت دارد این است که آیا من قویتر هستم و آیا از جایی که بودم خندهدارتر هستم.
تونی:
دیوید، من میخواهم کمی بیشتر در مورد سیستمها و فرآیندهایی که سرمایهگذاران املاک و مستغلات زمانی که به کسبوکارشان فکر میکنند، بسازند، صحبت کنم. به عنوان مثال، من فقط باید یک دستیار جدید در تجارت خود استخدام می کردم. وقتی دستیار قبلیام را نصب میکردم، کار بسیار خوبی برای ضبط ویدیوها در Loom برای کارهای مختلفی که میخواستم دستیار اول انجام دهد، انجام دادم. بنابراین مانند، "هی، این قبض کارت اعتباری را اینجا پرداخت کنید. در اینجا یک ویدیوی Loom است. این فاکتور را پرداخت کنید در اینجا یک ویدیو است. به این عضو تیم پرداخت کنید. در اینجا یک ویدیو است. این کار تصادفی کوچک دیگر را انجام دهید. این یک ویدیو است.” هر بار که این کار را برای اولین EA انجام میدادم، وقتی مجبور بودم او را جایگزین کنم، آموزش او برایم آسان بود. اکنون حتی آسانتر است زیرا هر بار که از این EA جدید می خواهم کاری انجام دهد، فقط یک ویدیو با پیوند را برای او ارسال می کنم. اگر به فرآیند ساختن سیستمها در آن مثال کوچک فکر میکنید، چگونه میتوانیم آن را برای کسی که در حال ساختن یک تجارت املاک و مستغلات است اعمال کنیم؟ برخی از کارهایی که آنها باید از امروز شروع کنند چیست تا بتوانند تجارت املاک و مستغلات خود را سیستماتیک کنند؟
دیوید:
این اصل دیگری است که اعمال میشود، چه سرمایهگذاری در املاک و مستغلات، اداره یک کسبوکار بهعنوان یک نماینده، یا اداره هر نوع کسبوکاری. سادهتر است که هر کاری را که باید انجام دهید را بردارید و آن را انجام دهید، اما این شما را روی چرخ همستر قرار میدهد که هرگز پیاده نمیشوید. یک سیستم دو بخش دارد. من در مورد این در مقیاس صحبت می کنم. همه قسمت اول را میدانند، یعنی باید چک لیستی از کارهایی که باید انجام شوند یا کتابخانهای از ویدیوهایی که به کسی نشان میدهد چگونه آن را انجام دهد ایجاد کنید. این اولین قدم در ایجاد یک سیستم است. خطا زمانی رخ می دهد که فکر کنیم تمام یک سیستم همین است، زیرا بخش دوم یک سیستم داشتن انسانی است که در انجام آن کارها ماهر و توانا باشد. همه ما موقعیتی داشتهایم که شخصی را برای انجام کاری استخدام کردهایم و کاملاً واضح بود که او باید چه کار کند و هنوز هم آن را خراب میکنند.
و بعد چه اتفاقی می افتد این است که می روید، «می دانید چیست؟ مردم کار نمی کنند هیچ راهی برای انجام این کار وجود ندارد. من فقط باید بروم و خودم این کار را انجام دهم.» زیرا زمانی که کار ما باشد، ما همیشه راهی برای انجام کارهایی که باید انجام شوند پیدا خواهیم کرد. این پایان دنیا نیست، زیرا حداقل زمانی که خودتان یک چک لیست داشته باشید، کمتر احتمال دارد که اشتباه کنید. کمتر احتمال دارد که کارهایی را فراموش کنید. در انجام آن کارآمدتر خواهید بود. آنچه من در Scale در مورد آن صحبت میکنم این است که فرآیند اعمال نفوذ در کاری که انجام میدهید باید با همان رویکردی که در زمانی که خودتان انجام آن را یاد میگرفتید مشاهده شود. من در مورد سه بعد موفقیت صحبت می کنم.
اولی فقط یک بعد ساده است، از چپ به راست حرکت می کند. این چیزی است که من به آن می گویم یادگیری. ما شروع می کنیم که هیچ چیز نمی دانیم و به آرامی این طیف را به سمت صد پایین می آوریم. و هر چه به صد نفر نزدیکتر میشویم، پول بیشتری به دست میآوریم، زمان کمتری میبرد، مهارت بیشتری داریم، موفقیت بهتری کسب میکنید. این شما هستید که می دانید چگونه یک اجاره کوتاه مدت را اجرا کنید. شما به 100 نزدیکتر هستید زیرا مدتی این کار را انجام داده اید. شما در تجزیه و تحلیل آنها خوب هستید. شما در پیش بینی مشکلات خوب هستید. شما در به حداکثر رساندن درآمد مهارت دارید. شما در کاهش شکایات مهمان مهارت دارید. شما در گرفتن نظرات خوب خوب هستید. شما یاد گرفته اید که چگونه در این کار خوب باشید، پس پول خوبی به دست آورید. مشکل این است که در یک نقطه خاص به پایان می رسید. شما نمی توانید بهتر شوید. شما 15 مورد از آنها را مدیریت می کنید و می گویید: «16 من را می شکند. من نمی توانم کار دیگری انجام دهم.» در آن مرحله، شما یک انتخاب دارید. شما می توانید با 15 سالگی خود راضی باشید و فقط سخت کار کنید و برای همیشه پول خوبی به دست آورید، یا می توانید از یک طیف جدید، یک بعد جدید، که من آن را اهرم می نامم شروع کنید.
و دوباره، شما از صفر شروع می کنید و اکنون در جهت دیگری حرکت می کنید. این بعد دوم شماست. حالا داری میری بالا در توانایی اهرم، مهارت اهرم، باید به صد نفر برسید. با یادگیری فرق دارد. جایی که مردم این را به هم می ریزند، این است که فکر می کنند، «من قبلاً یاد گرفته ام که چگونه این کار را انجام دهم. من باید با اهرم از صد شروع کنم." و شما این کار را نمی کنید. یک مهارت کاملاً متفاوت وجود دارد که شامل شناسایی استعداد، تربیت استعداد، مسئولیت پذیر نگه داشتن استعدادها می شود. همه چیزهایی که باعث میشوند در اهرمها خوب باشید، آنها را نادیده میگیرید، و در همان ابتدا که شکست میخورید و شکست میخورید و شکست میخورید، از ابتدا شروع میکنید. و اگر کسی به شما نگوید که این چیزی است که در راه است، یک یا دو بار آن را امتحان خواهید کرد. شما خواهید گفت، "این برای من نیست." انصراف خواهی داد شما به جایی برمیگردید که در آن راحت باشید و فقط از کار بیفتید و هرگز به کسی نگویید که از زندگی خود متنفر هستید زیرا پول خوبی به دست میآورید اما زمانی برای خرج کردن آن یا لذت بردن از آن ندارید زیرا در حال کار هستید. همیشه.
تونی:
دیوید، رفیق، نمونه های بسیار خوبی است. خنده دار است، من در واقع اوایل امروز با مدیر عملیاتم برای شرکت تمیز کردن اجاره کوتاه مدتمان تماس گرفتم. یکی از نقشهای جدیدی که در آن شرکت ایجاد کردیم، فردی بود که بازرس اموال است. تمام کار آنها این است که بعد از اتمام کار نظافتچی ها به این اجاره های کوتاه مدت بروند و بررسی کنند که نظافتچی ها چقدر خوب کار کرده اند. و مدیر عملیات من میگفت: «هی تونی، وقتی بازرس مشکلی پیدا کرد، فقط از او میخواهم آن را در محل تمیز کند. به این ترتیب میتوانیم به سرعت آن را رسیدگی کنیم و مهمانها بدون هیچ مشکلی بررسی کنند.» گفتم: «این مطلقاً کاری نیست که ما انجام دهیم.» زیرا اگر آن بازرس اموال آن را در محل تمیز کند، اکنون ما مسئولیت انجام صحیح آن کار را از نظافتچی ها سلب می کنیم.
چیزی که من میخواهم این است که اگر بازرس مشکلی را پیدا کرد، به نظافتچی اطلاع دهد که در آن روز برای بار دوم به ملک برمیگردد تا مشکل واقعی را حل کند. درست؟ دلیلی که من آن را به اشتراک میگذارم این است که اغلب ما احساس میکنیم که حل این مشکلات در خودمان آسانتر است در حالی که در حال ساختن کسبوکارمان هستیم، اما کاری که انجام میدهیم افرادی را که باید مهارتهای حل آن مشکلات را توسعه دهند ناتوان میکند. ما بنابراین، اگر بتوانیم این مسئولیت پذیری را به سمت افرادی که برای انجام این کار استخدام کرده ایم یا با آنها شریک شده ایم، بهتر انجام دهیم، در نهایت به ما این امکان را می دهد که یک قدم به عقب برداریم و اجازه دهیم کسب و کار خود به خود رشد کند.
دیوید:
آنچه که شما توضیح دادید بخشی از مهارت اهرم است. احتمالاً شما آن را به طور خودکار یاد نگرفته اید. مجبور شدی چند موقعیت را پشت سر بگذاری و از این که نظافتچیها به شدت ناامید شدهاند، میگویند: "اوه عالی، من مجبور نیستم کاری انجام دهم." چیزی که متوجه شدید این بود که اگر میخواهم در اهرمها خوب باشم، باید برای فردی که اشتباه کرده است درد ایجاد کنم، در غیر این صورت آنها به اشتباه خود ادامه خواهند داد. هیچ کس این را به شما نمی گوید، این بخشی از چیزی است که باید در آن خوب شوید. من باید آن درس را با کسب و کارم نیز یاد می گرفتم، جایی که این تمایل را داشتم که بخواهم وارد کار شوم و به نماینده ای که مرتکب اشتباه می شود کمک کنم و بیکن آنها را نجات دهم و سعی کنم معامله را زنده نگه دارم. همه ما چیزی داریم که "اگر فقط آن را درست کنم راحت تر است." و سپس مشکل به طور مداوم برای بقیه عمر شما اتفاق می افتد. باید نقطه ای وجود داشته باشد که شخصی که شما به او فشار آورده اید احساس درد کند، مجبور شود مسئولیت را بپذیرد و مشکل خود را حل کند تا شما آن را حل نکنید.
چیزهای زیادی مانند آن وجود دارد که در طول اهرم ظاهر می شوند. شما باید پاک کننده های مناسب را پیدا کنید. شما باید در خواندن افراد خوب شوید. آیا این نظافتچی است که قرار است هر روز ظاهر شود یا این نظافتچی است که مانند «من از قبضهایم عقب ماندهام. من واقعا به کار نیاز دارم. من همه چیزهایی را که می خواهد بشنود به تونی می گویم و دو ماه سخت کار خواهم کرد و بعد درگیر می شوم و انگیزه ندارم و فقط می لغزم دوباره به انجام یک کار بد بازگشت.» شما باید یاد بگیرید که چگونه این موارد را پیشبینی کنید، و در یک نقطه خاص، اهرمها را کاهش میدهید، و اکنون میتوانید از 12 اجاره کوتاهمدت خانواده مجردی به 40 مورد تبدیل شوید. شما یک نمونه کار بزرگ دارید.
اما اگر بخواهید از آن بگذرید بعد دیگری نیز وجود دارد و بعد سوم رهبری است. این یک مجموعه مهارت کاملاً جدید است. شما باید یک راه کاملاً جدید برای نزدیک شدن به چیزها یاد بگیرید و باید از صفر شروع کنید. در مقیاس، من در مورد این حقایق صحبت می کنم زیرا همه خواهان آزادی مالی هستند و می دانند که املاک و مستغلات به آنها کمک می کند تا به آنجا برسند، بنابراین آنها این کار را انجام می دهند. سپس متوجه می شوند که برده مدیریت املاک و مستغلات هستند و به این اهرم نیاز دارند، بنابراین می خواهند از آن خارج شوند. پس آنها از آن خارج میشوند و بعد متوجه میشوند، خوب، من هنوز به یک معنا برده همه این افرادی هستم که برای انجام کار به من وابسته هستند. تا زمانی که به رهبری نرسیدید، واقعاً هرگز کنترل زندگی خود را ندارید. شما آن را به یک تجارت تبدیل نکرده اید، فقط آن را به یک شغل تبدیل کرده اید.
تونی:
مرد، دیوید، خیلی چیزهای خوب، برادر، و من احساس می کنیم می توانیم روزها و روزها به این نقطه ادامه دهیم. اما من فکر میکنم نکته بسیار سریع در مورد رهبری و اهرم این است که هر فردی که میخواهد یک سبد سهام بزرگ بسازد باید از همان روز اول به این اصول فکر کند، زیرا هر چه بیشتر بتوانید آن را در کسب و کار خود در زمانی که کوچک است ادغام کنید. وقتی کسب و کار شما بزرگ می شود، موفقیت آسان تر است.
من همچنین میخواهم برخی از چیزهای دیگری را که شما به آن اشاره کردید، خلاصه کنم. هنگامی که ما در مورد انتخاب بازار صحبت می کنیم و واقعاً قطعه تجزیه و تحلیل معامله و چیزهایی که شما فراخوانی کردید برای تجزیه و تحلیل سریع بود، در مورد حوزه ای صحبت کنید که روی آن تمرکز کرده اید و بدانید که باید در چه بازارهایی حرکت کنید. شما در مورد پتانسیل درآمد صحبت کردید و به سرعت قادر به حذف برخی از املاک هستید، زیرا می دانید که آنها این کادر را علامت نمی زنند زیرا قبلاً چند معامله را در آن بازار تجزیه و تحلیل کرده اید. به دنبال بازارهایی هستید که احتمالاً قدردانی می کنند و فقط بر روی آن یک معیار که جریان نقدی است تمرکز نمی کنند. در نهایت، من فکر میکنم بزرگترین چیز این است که حتی اگر شما این چارچوب را داشته باشید، مردم همچنان باید بر اساس یک مبنای ثابت اقدام کنند تا از دانستن آن چیزها سود ببرند. اینجاست که خیلی از تازه کارها گیر می کنند.
دیوید، حدس میزنم آخرین سوال از شما باشد. اگر کسی کتاب ها را مطالعه کند، اگر کسی به پادکست گوش دهد، چگونه می تواند به طور مداوم اقدام کند؟ چه توصیه ای به کسی دارید که واقعاً کارهایی را که باید انجام دهد تا این موضوع را تا آخر ببیند، انجام دهد؟
دیوید:
خوب، با دانستن اینکه چه اقداماتی باید انجام شود شروع کنید. من باید چه کسی باشم یا چه چیزی باید بدانم تا واقعاً در این کار خوب باشم؟ فقط به تشبیه وزنه برداری خود پایبند باشید، شما فقط ... بخشی از کار سخت کار کردن است، اما نمی خواهید فقط در باشگاه حاضر شوید و بدون برنامه واقعاً سخت کار کنید. آیا می توانید تشخیص دهید که چه چیزی باعث رشد عضلات می شود؟ چه غذاهایی باید خورد؟ درست؟ چقدر سخت خیلی سخت است یا خیلی سخت وجود دارد؟ آیا می توانید روشن کنید که چه چیزی باعث موفقیت این کار می شود؟ وقتی آن را دارید، فقط روی مرحله بعدی تمرکز می کنید. بسیاری از سرمایه گذاران، این فقط نظر شخصی من است، به مردی که مجتمع های آپارتمانی 700 واحدی دارد نگاه می کنند و می گویند: "من می خواهم آنها باشم." آنها سعی می کنند از این طرح یا سیستمی کپی کنند که دستیابی به آن برای آنها واقع بینانه نیست.
قرار نیست بروند سندیکا شوند و یک سری پول جمع کنند و مجتمع آپارتمانی 100 واحدی بخرند و از این طریق یاد بگیرند. خیلی بهتر است که فقط هک خانه را انجام دهند، فقط سه و نیم درصد روی یک ملک کم کنند، و به اصول اولیه عادت کنند، عادت کنند ببینند چه چیزی اشتباه می شود، عادت کنند بفهمند کدام قسمت از املاک را دوست دارید. . و سپس در پایان یک سال، هر قسمت از خانه را که در آن زندگی میکردید، اتاق خواب، واحد، هر چیزی و دوباره هک خانه را اجاره دهید. فقط این کار را هر سال برای سه، چهار، شاید پنج سال آینده انجام دهید. شما این حس را خواهید داشت که املاک و مستغلات به نوعی قابل پیش بینی هستند. درست؟
شما یک خانه می خرید، می گویید: «باشه، من می روم امضا کنم. این چیزی است که من قصد دارم در اسناد بررسی کنم. من باید مطمئن شوم که این کار انجام می شود. این بخشی است که پیمانکار همیشه از دست می دهد.» وقتی پیشبینی میکنید که چه اتفاقی قرار است اشتباه پیش برود، به نقطهای میرسید که برای برداشتن گام بعدی آماده هستید. و بعد از هک کردن خانه، فقط 5 درصد از خانه را کم کردید، چندین بار پشت سر هم تمام پول خود را در یک معامله به خطر نینداختید. شما مقداری سهام ایجاد کرده اید، در موقعیتی هستید که می توانید یک HELOC را از آن ملک خارج کنید، شما درک بسیار خوبی از اصول اولیه املاک و مستغلات دارید. سپس بگویید: "خوب، فکر می کنم می توانم یک مجتمع آپارتمانی 12 واحدی بخرم." یا اگر واقعاً مطمئن هستید، شاید یک 20 یا 25 بخرید. و سپس فقط یک سال به خود فرصت دهید تا بفهمید که چگونه کار می کند. سپس از بخش هایی از آن استفاده کنید، از یک مدیر املاک بخواهید که آن را تصاحب کند، شرکت دیگری را بخواهید که روی اجاره نامه ها تمرکز کند و سپس به نوعی قدم بعدی را بردارید.
این واقعا دو راه برای اشتباه وجود دارد. شما می توانید خیلی بزرگ شوید و سعی کنید کارهای زیادی انجام دهید و خودتان را درگیر کنید و کاری انجام ندهید. یا می توانید بگویید: «من اصلاً آماده نیستم. من فقط اینجا می نشینم و هیچ کاری نمی کنم.» فقط همیشه قدم های خیلی کوچک بردارید. من اخیراً دوباره وارد باشگاه شده ام. دلسرد کننده بود زیرا انتظار داشتم کاری را که دو سال پیش انجام دادم، زمانی که همیشه می رفتم، انجام دهم، و چیزی به آن نزدیک نبود. این صدای کوچک وجود دارد که شبیه این است: «فقط این کار را نکن. هیچ نکته ای ندارد." درست؟ کلید این نبود که ببینم چقدر بلند می کنم. فقط برای این بود که مطمئن شوم آیا به باشگاه رفتم؟ آیا تا حد شکست تمرین کردم؟ چه کسی اهمیت می دهد که گرم کردن قدیمی من اکنون حداکثر است. مهم نیست. فقط مهمه که انجامش دادم
و بعد به مرور زمان کم کم شروع به برگشت و برگشت میکند، و حالا حدود سه ماه بعد، هر بار که میروم به معنای واقعی کلمه وزنم را افزایش میدهم و احساس خوبی دارم. این یادآوری برای خودم است، زیرا همه ما یک تازه کار هستیم. فقط باید بارها و بارها این کار را انجام دهید و مطمئن شوید که آن را انجام می دهید و سپس درها باز می شوند. اینطور نبود که «از کجا بفهمم برای بلند کردن وزنه بیشتر آماده هستم؟» می توانید بگویید. میتوانی سنگینتر شوی و روی صورتت نیفتد، پس این کار را میکنی. بعد از چند جلسه خانه متوجه خواهید شد که وقت آن است که بزرگتر شوید. و وقتی بزرگتر شدی، متوجه می شوی که خسته کننده می شود. من برای برداشتن قدم بعدی آماده هستم.
اشلی:
خوب، دیوید، دفعه بعد که شما را همراهی می کنیم، اکنون که به تمرین برگشته اید، باید با تونی نوعی مسابقه لیفت انجام دهید.
دیوید:
آره این چیزی است که Bigger Pockets نیاز دارد، رقابت پمپ بزرگتر.
اشلی:
ما نوعی رویداد خیریه را برگزار خواهیم کرد که در آن مردم می توانند دلارهایی را اهدا کنند که فکر می کنند چه کسی برنده خواهد شد. آره خوب، دیوید، از اینکه در پادکست تازه کار املاک و مستغلات به ما پیوستید بسیار سپاسگزاریم. آیا می توانید به همه اطلاع دهید که کجا می توانند کتاب جدید شما را پیدا کنند؟
دیوید:
بله، آنها می توانند. اگر به pockets.com/scale بزرگتر یا scalebook می روید، اما کلمات scale کمتر است، آن را تایپ کنید. شما می توانید کتاب را از آنجا تهیه کنید و می توانید در رسانه های اجتماعی در davidgreene24 اطلاعات بیشتری در مورد من پیدا کنید.
اشلی:
باشه. و اگر شما بچه ها به pockets.com/scalebook بزرگتر بروید و از کد تخفیف scale262 استفاده کنید، می توانید 10٪ تخفیف دریافت کنید.
دیوید:
درست است. من معتقدم که ما در حال تنظیم یک طرح بازاریابی دیگر هستیم که در صورت خرید هر سه کتاب، میتوانند یک ماه عضویت رایگان در مغز متفکری که من اداره میکنم دریافت کنند، که این کتابها به چیزی نزدیک به هزینهی مغز متفکر نیستند. یک معامله فوق العاده خوب و اگر نمی دانید، اگر نماینده نیستید، آنها را بخرید و به بنگاه های املاکی که دارید بدهید. قدردان آن خواهند بود. این یک کار سخت است و آنها به اندازه کافی راهنمایی لازم را دریافت نمی کنند.
اشلی:
یا اگر از قبل دو کتاب دیگر را دارید، احتمالا هنوز ارزشش را دارد که آن سه کتاب را بخرید و یکی را به کسی بدهید.
دیوید:
بله، این کاملا درست است.
اشلی:
و فقط برای ورود رایگان به مغز متفکر، این یک ارزش بسیار جالب است. خوب، پس شما را وادار کنید آن را در کتابفروشی Bigger Pockets بررسی کنید.
من اشلی در Wealth Firm Rentals هستم، و او تونی در Tony J. Robinson است، و ما با مهمان دیگری باز خواهیم گشت.
بلندگو 4:
(آواز خواندن).
پادکست را اینجا تماشا کنید
در این قسمت ما پوشش می دهیم
- دیوید گرین چگونه رفت از پلیس پر استرس گرفته تا سرمایه گذار بی پول
- چگونه به ایجاد یک تجارت، شغل نیست که وقتتان را از روزتان می گیرد
- هنگام تحقیق در مورد یک منطقه سرمایه گذاری به چه نکاتی توجه کنیم و اینکه آیا بازارهای جریان نقدی ارزش آن را دارند یا خیر
- دانستن "کارایی" یک معامله و چگونگی انجام آن شما را بسیار ثروتمندتر می کند
- "چشم انداز بلند مدت" دیوید هنگام تجزیه و تحلیل هر معامله املاک و مستغلات استفاده می کند
- نحوه استفاده از "اهرم" به کمتر کار کن بیشتر کسب کنو کسب و کار بهتری بسازید
- چرا خرید بیشترین ملک ممکن گزینه خوبی برای سرمایه گذاران نیست
- و So خیلی بیشتر!
پیوندهایی از نمایش
کتاب های ذکر شده در این نمایش:
ارتباط با دیوید:
آیا میخواهید در مورد حامیان مالی امروز بیشتر بدانید یا خودتان شریک BiggerPockets شوید؟ ما را بررسی کنید صفحه حامی!
یادداشت توسط BiggerPockets: اینها نظرات نوشته شده توسط نویسنده هستند و لزوماً نظرات BiggerPockets را نشان نمی دهند.
- محتوای مبتنی بر SEO و توزیع روابط عمومی. امروز تقویت شوید.
- پلاتوبلاک چین. Web3 Metaverse Intelligence. دانش تقویت شده دسترسی به اینجا.
- منبع: https://www.biggerpockets.com/blog/rookie-262
- 000
- 1
- 10
- 100
- 11
- ٪۱۰۰
- 2023
- 7
- 9
- a
- توانایی
- قادر
- درباره ما
- در مورد IT
- کاملا
- پذیرفتن
- حساب
- مسئوليت
- رسیدن
- در میان
- عمل
- اقدامات
- اعمال
- واقعا
- نصیحت
- پس از
- عامل
- عاملان
- پیش
- تراز می کند
- معرفی
- اجازه می دهد تا
- تنها
- قبلا
- همیشه
- شگفت انگیز
- امریکایی
- مقدار
- مقدار
- تحلیل
- تحلیلی
- تحلیل
- تجزیه و تحلیل
- و
- دیگر
- پاسخ
- سبقت جستن
- پیش بینی
- هر کس
- هر جا
- اپارتمان
- جذاب
- حضور
- اپل
- درخواست
- با استفاده از
- قدردانی
- قدردانی
- تقدیر
- روش
- نزدیک شدن
- محدوده
- مناطق
- آریزونا
- دور و بر
- دارایی
- کلاس دارایی
- دستیار
- توجه
- حضار
- آستین
- نویسنده
- بطور خودکار
- میانگین
- به عقب
- بد
- برج میزان
- bankrate.com
- اساسا
- مبانی
- اساس
- زیرا
- شدن
- شود
- تبدیل شدن به
- قبل از
- شروع
- پشت سر
- بودن
- باور
- سود
- بهترین
- بهتر
- میان
- بزرگ
- بزرگتر
- بزرگترین
- لایحه
- اسکناس
- بیت
- فوت
- آبی
- بدن
- کتاب
- کتاب
- مرز
- خسته کننده
- خریداری شده
- جعبه
- علامت گذاری
- براندون
- شکستن
- برایان
- بریج
- پل
- روشن
- به ارمغان بیاورد
- آوردن
- شکست
- دلال
- آورده
- بودجه
- گاو وحشی
- ساختن
- بنا
- ساخته
- دسته
- دفتر
- کسب و کار
- رشد کسب و کار
- مدل کسب و کار
- کسب و کار
- خرید
- خریداران
- خریداری کردن
- کالیفرنیا
- صدا
- نام
- چادر زدن
- می توانید دریافت کنید
- لغو شد
- نمی توان
- توانا
- سرمایه
- کارت
- کاریابی
- دقیق
- اتومبیل
- پول دادن و سكس - پول دادن و كس كردن
- جریان نقدی
- کشتی
- گرفتار
- ایجاد می شود
- معین
- به چالش
- به چالش کشیدن
- تغییر دادن
- متغیر
- متهم
- صدقه
- تعقیب
- چت
- ارزان
- ارزان تر
- بررسی
- انتخاب
- را انتخاب کنید
- شهرستانها
- شهر:
- وضوح
- کلاس
- کلاس ها
- تمیز کاری
- واضح
- مشتری
- مشتریان
- نزدیک
- نزدیک
- رمز
- تصادف
- ستون
- COM
- بیا
- راحت
- آینده
- تعهد
- رفت و آمد
- شرکت
- شرکت
- مقايسه كردن
- مقایسه
- مقایسه
- رقابت
- رقابت
- شکایت
- به طور کامل
- پیچیده
- مفهوم
- شرط
- شرایط
- مطمئن
- تکرار
- با توجه به
- استوار
- به طور مداوم
- ساخت و ساز
- محتوا
- زمینه
- به طور مستمر
- به طور مداوم
- قرارداد
- مقاطعه کار
- قرارداد
- کنترل
- گفتگو
- گفتگو
- تبدیل
- مبدل
- سرد
- هزینه
- میتوانست
- کشور
- زن و شوهر
- دوره
- دوره
- کاوید
- سقوط کرد
- ایجاد
- ایجاد شده
- ایجاد
- ایجاد
- خلاقیت
- اعتبار
- کارت اعتباری
- جرم
- ضوابط
- عضو سازمانهای سری ومخفی
- سرمایه گذاران رمزنگاری
- چرخه
- داده ها
- دیو
- داود
- روز
- روز
- مرده
- مقدار
- معاملات
- تصمیم گیری
- تصمیم
- تصمیم گیری
- کاهش
- قطعا
- درجه
- تقاضا
- دنور
- عمق
- توصیف
- شرح داده شده
- تعیین
- توسعه
- در حال توسعه
- پروژه
- DID
- مختلف
- بعد
- ابعاد
- جهت
- تخفیف
- دلسرد
- کشف
- گفتگو
- نمایش دادن
- فاصله
- اسناد و مدارک
- نمی کند
- سگ
- عمل
- دلار
- دلار
- دامنه
- حوزه
- بخشیدن
- آیا
- توسط
- درب
- دو برابر
- پایین
- رویا
- قطره
- کاهش یافته است
- قطره
- در طی
- EA
- هر
- پیش از آن
- در اوایل
- کسب درآمد
- آسان تر
- خوردن
- اقتصادی
- اکوسیستم
- لبه
- آموزش
- موثر
- تخم مرغ
- هر دو
- از بین بردن
- دیگر
- سنگ سنباده
- لذت بردن
- کافی
- سرمایه گذاری
- موسس شرکت
- محیط
- به همان اندازه
- انصاف
- خطا
- سپرده
- به خصوص
- املاک
- اتر (ETH)
- حتی
- واقعه
- در نهایت
- تا کنون
- هر
- هر روز
- هر کس
- همه چیز
- کاملا
- مثال
- مثال ها
- برتری
- عالی
- برانگیخته
- اعدام
- ورزش
- انتظار
- انتظارات
- انتظار می رود
- گران
- تجربه
- با تجربه
- کارشناس
- اضافی
- چشم
- چهره
- FAIL
- ناموفق
- شکست
- سقوط
- آشنا
- خانواده
- پنکه
- طرفداران
- FAST
- سریعتر
- توجه
- محبوب
- کمی از
- شکل
- شکل گرفت
- سرانجام
- سرمایه گذاری
- امور مالی
- مالی
- به لحاظ مالی
- پیدا کردن
- پیدا کردن
- پیدا می کند
- پایان
- آتش
- شرکت
- نام خانوادگی
- مراحل اول
- رفع
- صاف
- پرواز
- فلیپ
- طبقه
- فلوریدا
- جریان
- در حال جریان
- جریانها
- تمرکز
- متمرکز شده است
- تمرکز
- تمرکز
- به دنبال
- پیروی
- غذا
- مواد غذایی
- استحکام
- برای همیشه
- فرم
- به جلو
- یافت
- چهارم
- چارچوب
- فرانسیسکو
- رایگان
- آزادی
- دوستان
- از جانب
- جلو
- نا امید
- خسته کننده، اذیت کننده
- کامل
- سرگرمی
- اصول
- خنده دار
- بیشتر
- آینده
- بازی
- گاراژ
- GAS
- سوالات عمومی
- نابغه
- دریافت کنید
- گرفتن
- هدیه
- دادن
- دادن
- Go
- اهداف
- می رود
- رفتن
- خوب
- افرین
- پول خوب
- دولت
- گرفتن
- بزرگ
- بیشتر
- شدن
- در حال رشد
- رشد می کند
- ضمانت
- مهمان
- مهمان
- راهنمایی
- مرد
- باشگاه بدنسازی
- هک
- هک
- هک
- مو
- نیم
- همستر
- دست ها
- آویزان کردن
- رخ دادن
- اتفاق افتاده است
- اتفاق می افتد
- خوشحال
- سخت
- داشتن
- سر
- شنیدن
- شنیده
- کمک
- کمک می کند
- اینجا کلیک نمایید
- پنهان
- زیاد
- بالاتر
- نماد
- خیلی
- استخدام
- نگه داشتن
- برگزاری
- سوراخ
- صفحه اصلی
- خانه
- صادقانه
- امید
- خوشبختانه
- امید
- هپیوم
- میزبان
- میزبانی وب
- میزبان
- HOT
- داغترین
- ساعت ها
- خانه
- خانه
- چگونه
- چگونه
- HTTPS
- بزرگ
- انسان
- انسان
- من می خواهم
- ICE
- اندیشه
- دلخواه
- شناسایی
- شناسایی
- شناسایی
- انجام
- اجرای
- اهمیت
- بهبود
- بهبود
- in
- نادرست
- افزایش
- افزایش
- افزایش
- افزایش
- باور نکردنی
- بطور باور نکردنی
- ایندیانا
- صنعت
- ارزان
- تورم
- نفوذ
- اطلاعات
- در ابتدا
- ورودی
- الهام
- در عوض
- ادغام
- علاقه
- نرخ بهره
- نرخ بهره
- علاقه مند
- اینترنت
- مصاحبه
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذار
- سرمایه گذاران
- موضوع
- مسائل
- IT
- خود
- کار
- شغل ها
- پیوست
- پیوستن
- پیوستن به ما
- سفر
- پرش
- کانزاس
- نگاه داشتن
- کلید
- نوع
- دانستن
- دانا
- دانش
- آفرین
- کار
- صاحب خانه
- لین
- نام
- رهبری
- منجر می شود
- یاد گرفتن
- آموخته
- یادگیری
- ترک کردن
- ترک
- رهبری
- قانونی
- درس
- قدرت نفوذ
- بهره برداری
- LG
- کتابخانه
- زندگی
- بلند کردن اجسام
- سبک
- احتمالا
- لاین
- خطوط
- ارتباط دادن
- ذکر شده
- استماع
- فهرست
- کوچک
- زنده
- زندگی
- وام
- طولانی
- دیگر
- نگاه کنيد
- شبیه
- نگاه
- به دنبال
- مطالب
- پارچه
- از دست دادن
- خیلی
- قرعه کشی
- عشق
- محبوب
- کم
- اقتصاد کلان
- ساخته
- اصلی
- حفظ
- ساخت
- پول را
- باعث می شود
- آرایش
- ساخت
- مرد
- مدیر
- مدیریت
- بسیاری
- مسابقه دو ماراتون
- بازار
- شرایط بازار
- بازار یابی (Marketing)
- بازارها
- ماده
- مسائل
- حداکثر
- به معنی
- رسانه ها
- دیدار
- عضو
- اعضا
- عضویت
- ذکر شده
- روش
- متری
- مایر
- متوسط
- قدرت
- میلیون
- میلیونرها
- ذهن
- ذهنیت
- دقیقه
- دقیقه
- از دست رفته
- اشتباه
- اشتباهات
- تسکین دهنده
- MLS
- مدل
- لحظه
- حرکت
- دوشنبه
- پول
- منبع مالی
- مانیتور
- نظارت بر
- ماه
- ماه
- بیش
- کارآمدتر
- رهن
- اکثر
- انگیزه
- انگیزه
- حرکت
- حرکت می کند
- متحرک
- چندگانه
- نام
- طبیعی
- NBA
- تقریبا
- لزوما
- نیاز
- ضروری
- نیازهای
- خالص
- نوادا
- جدید
- بازار جدید
- نیویورک
- اخبار
- بعد
- NFT
- شب
- یادداشت
- عدد
- تعداد
- هدف
- واضح
- شانس
- ارائه
- ارائه شده
- پیشنهادات
- دفتر
- افسر
- خوب
- قدیمی
- در محل
- شبانه روزی
- ONE
- باز کن
- عملیات
- اپراتور
- نظر
- دیدگاه ها
- فرصت
- مخالف
- گزینه
- سفارش
- اورگان
- اورلاندو
- دیگر
- دیگران
- در غیر این صورت
- نمای کلی
- چشم انداز
- به طور کلی
- شبانه
- خود
- مالک است
- پرداخت
- درد
- نقاط درد
- بخش
- شریک
- مشارکت کرد
- بخش
- غیر فعال
- گذشته
- مسیر
- الگو
- پرداخت
- پرداخت
- PC
- میخکوب کردن محکم کردن
- مردم
- در صد
- کامل
- انجام دادن
- انجام
- شخص
- شخصی
- شخصیت
- حیوانات خانگی
- فاز
- فوق العاده
- تلفن
- انتخاب کنید
- برگزیده
- قطعه
- محور
- محورها
- محل
- اماکن
- ساده
- برنامه
- افلاطون
- هوش داده افلاطون
- PlatoData
- بازی
- بازیکن
- بازیکنان
- لطفا
- بسیاری
- به علاوه
- جیب
- پادکست
- پــادکـست
- نقطه
- نقطه
- پلیس
- سیاسی
- پوف
- استخر
- استخرها
- پاپ
- مقام
- پورتلند
- موقعیت
- مثبت
- پتانسیل
- پوند
- قابل پیش بینی
- ارائه
- زیبا
- قبلی
- قیمت
- قیمت
- اصل
- از اصول
- در هر
- شاید
- مشکل
- مشکلات
- روند
- فرآیندهای
- تهيه كننده
- تولید
- تولید
- مشخصات
- برنامه
- پروژه
- پروژه ها
- امید بخش
- پروانه
- املاک
- ویژگی
- ارائه
- ارائه
- فراهم می کند
- منتشر کردن
- کشیدن
- تلمبه
- خرید
- خریداری شده
- هدف
- دنبال کردن
- فشار
- هل دادن
- قرار دادن
- قرار می دهد
- قرار دادن
- پرسش و پاسخ
- سوال
- سوالات
- سریع
- به سرعت
- بالا بردن
- تصادفی
- نرخ
- نرخ
- رسیدن به
- خواندن
- مطالعه
- اماده
- واقعی
- املاک و مستغلات
- واقع بینانه
- تحقق بخشیدن
- متوجه
- تحقق
- دلیل
- معقول
- خلاصه
- اخذ شده
- تازه
- به رسمیت شناخته شده
- توصیه
- توصیه می شود
- رکورد
- ضبط
- توانبخشی
- سرمایه گذاری مجدد
- ارتباط
- منتشر شد
- برداشتن
- اجاره
- اجاره
- جایگزین کردن
- گزارش
- نشان دادن
- تحقیق
- منابع
- مسئوليت
- REST
- منحصر
- نتیجه
- برگشت
- بازده
- درامد
- این فایل نقد می نویسید:
- بررسی
- سوار شدن
- طلوع
- خطر
- جاده
- موشک
- علم موشک
- نقش
- نقش
- اتاق
- دور
- ROW
- قانون
- دویدن
- دونده
- در حال اجرا
- سعید
- فروش
- حراجی
- همان
- سان
- سان فرانسیسکو
- شن و ماسه
- ذخیره
- صرفه جویی کردن
- می گوید:
- مقیاس
- مقیاس گذاری
- علم
- سیاتل
- دوم
- دانه
- مشاهده
- انتخاب
- فروش
- فروشندگان
- فروش
- حس
- احساس فوریت
- سلسله
- تنظیم
- محیط
- هفت
- چند
- اشتراک گذاری
- به اشتراک گذاشته شده
- اشتراک
- کوتاه مدت
- باید
- نشان
- امضاء
- امضاء شده
- نشانه ها
- مشابه
- تنها
- سایت
- نشسته
- وضعیت
- شرایط
- شش
- مهارت
- ماهر
- مهارت ها
- مهارت
- خواب
- به آرامی
- کوچک
- هوشمند
- So
- تا حالا
- آگاهی
- رسانه های اجتماعی
- فروخته شده
- حل
- حل می کند
- برخی از
- کسی
- چیزی
- تاحدی
- یک جایی
- جنوب
- صحبت کردن
- خاص
- طیف
- حدس و گمان
- سرعت
- خرج کردن
- حامیان
- Spot
- صفحه گسترده
- بهار
- مربع
- استانداردهای
- شروع
- آغاز شده
- راه افتادن
- شروع می شود
- دولت
- ایالات
- ارقام
- ماندن
- گام
- مراحل
- چسبیده
- هنوز
- محرک
- توقف
- متوقف شد
- داستان
- داستان
- استراتژی
- خیابان
- نقاط قوت
- سخت
- قوی
- ساختار
- در حال مطالعه
- موفقیت
- موفق
- چنین
- ناگهانی
- قله
- فوق العاده
- عرضه
- عرضه و تقاضا
- پشتیبانی
- مفروض
- غافلگیر شدن
- سیستم
- سیستم های
- طراحی شده
- گرفتن
- طول می کشد
- مصرف
- استعداد
- صحبت
- سخنگو
- کار
- وظایف
- مالیات
- تعلیم
- تیم
- فن آوری
- می گوید
- مستاجر
- وابسته به تکزاس
- La
- محوطه
- مبانی
- پایتخت
- آینده
- جهان
- شان
- خودشان
- آنجا.
- چیز
- اشیاء
- تفکر
- فکر می کند
- سوم
- فکر
- سه
- از طریق
- جریان
- تاکسی
- زمان
- بار
- نکات
- به
- امروز
- امروز
- با هم
- لحن
- تونی
- هم
- ابزار
- بالا
- موضوع
- کاملا
- طرف
- مسیر
- پیگردی
- به طور سنتی
- قطار
- آموزش
- رونوشت
- شفاف
- عظیم
- روند
- سه برابر
- درست
- دور زدن
- تبدیل
- انواع
- نوعی
- در نهایت
- زیر
- فهمیدن
- درک
- درک می کند
- واحد
- واحد
- ضرورت
- us
- استفاده کنید
- معمولا
- ارزشمند
- ارزش
- ارزشها
- سبزیجات
- در مقابل
- تصویری
- فیلم های
- صدا
- حجم
- مزد
- راه می رفت
- راه رفتن
- وال استریت
- خواسته
- میخواهم
- تماشای
- راه
- ثروت
- هوا
- سایت اینترنتی
- وب سایت
- هفته
- هفته
- وزن
- خوش آمد
- چی
- چه شده است
- چرخ
- چه
- که
- در حین
- WHO
- زن
- اراده
- پیروزی
- برنده
- در داخل
- کلمات
- مهاجرت کاری
- کار کردن
- مشغول به کار
- کارگر
- کار کردن
- با این نسخهها کار
- جهان
- سطح جهانی
- جهان
- با ارزش
- خواهد بود
- می داد
- نوشتن
- کتبی
- اشتباه
- X
- سال
- سال
- شما
- خودت
- یوتیوب
- زفیرنت
- صفر
- Zillow