بازیابی حق الوکاله در دعاوی مربوط به شاهدانه

بازیابی حق الوکاله در دعاوی مربوط به شاهدانه

گره منبع: 2704653

هفته گذشته پس از ما سؤالات بعدی خوبی دریافت کردیم وبینار مربوط به دعاوی حشیش در بازار پایین فعلی. یکی از آنها به بازپرداخت حق الوکاله و میزان احتمال وقوع آن مربوط می شود. بازیابی احتمالی حق الزحمه وکلا در ابتدای هر پرونده یک ملاحظات مهم است، اما به ویژه می تواند بر پیگیری یا عدم پیگیری دعوی در زمانی که مشاغل آسیب می بینند تأثیر بگذارد. این نه تنها بر توانایی کلی طرف در دادخواهی (به امید بازیابی هزینه‌ها در آینده) تأثیر می‌گذارد، بلکه بر کل پویایی پرونده نیز تأثیر می‌گذارد زیرا مخاطرات بیشتر است.

«قاعده آمریکایی» کلی برای حق الوکاله

طبق قانون آمریکا که در اکثر ایالت ها رعایت می شود، پیش فرض این است که هر یک از طرفین بدون توجه به نتیجه پرونده، مسئول هزینه های خود هستند. تئوری پشت این قانون پیش‌فرض این است که دسترسی به دادگاه را ارتقا می‌دهد و از موقعیت‌هایی اجتناب می‌کند که در آن طرف ممکن است اساساً با افزایش هزینه‌های دعوی و ایجاد این تهدید که یک طرف کل هزینه را پرداخت می‌کند، طرف دیگر را از نظر مالی قلدری کند.

استثناهایی از قاعده کلی

البته مواردی وجود دارد که بازپرداخت حق الوکاله اعطا می شود:

  • قراردادهای قراردادی. طرفین ممکن است در قراردادهای خود بندهایی برای حق الوکاله قائل شوند که امکان بازپرداخت حق الوکاله توسط طرف غالب در هر گونه اختلاف مربوط به آن قراردادها را فراهم می کند. ما گام این مفاد را دیده‌ایم – برخی خوب و برخی واقعا بد هستند. اگر هدف هر دو طرف این است، مهم است که اطمینان حاصل شود که این نوع مفاد کاملاً مورد مذاکره و شفاف هستند.
  • قراردادها و قوانین داوری. در همین راستا، اینکه آیا بازپرداخت حق الوکاله در محل داوری امکان پذیر است یا خیر، بستگی به توافق داوری و شاید قوانین مجمع داوری دارد. برای مثال، انجمن داوری آمریکا (AAA) مجموعه ای از دستورالعمل های خاص خود را در مورد حق الزحمه وکلا و رویه های خاص برای جستجوی آنها دارد.
  • اساسنامه. گاهی اوقات، اساسنامه اجازه اعطای حق الوکاله به طرف غالب را می دهد. به عنوان مثال، قوانین حمایت از مصرف کننده یا قوانین نقض مالکیت معنوی، آنها را به عنوان یک موضوع قانونی مجاز می دانند.
  • دکترین های «عادلانه».. گاهی اوقات، شرایط خاصی در دعوا می تواند بازپرداخت حق الوکاله مربوط به یک اختلاف رویه ای خاص را فراهم کند. برای مثال، اگر یکی از طرفین به تعهدات کشف خود عمل نکند، درخواست اجبار اغلب با درخواست حق الوکاله در تهیه آن درخواست همراه است. این امر برای جلوگیری از رفتار بد نیت طرفین در دعوای فعال است.

ملاحظات دادگاه/داور برای درخواست حق الوکاله

بیشتر موقعیت ها مستلزم اعطای حق الوکاله به "طرف غالب" هستند. متأسفانه، آنچه یک حزب غالب را تشکیل می دهد اغلب مشخص نیست، و برخی از آن بسته به تصمیم گیرنده شما می تواند تغییر کند. طرف غالب معمولاً طرفی است که در بخش قابل توجهی از ادعاها یا دفاعیات خود موفق می شود. اما در مواردی که ادعاهای متعدد و مبالغ خسارت متعدد وجود دارد، این امر بی شکل می شود.

و حتی در مواردی که هزینه‌ها قابل بازیافت تلقی می‌شوند، قاضی یا داور غالباً از اختیار خود برای تعیین معقول بودن هزینه‌های درخواستی استفاده می‌کنند. عواملی که می دانیم باید در نظر گرفته شوند عبارتند از: پیچیدگی پرونده، تجربه وکلا، و اینکه آیا مقدار زمان صرف شده معقول بوده است. این غیرمعمول نیست که تصمیم گیرندگان تصمیم بگیرند مقداری از زمان صورتحساب را کاهش دهند، یا نرخ ساعتی یک وکیل را کاهش دهند تا حق الزحمه را کاهش دهند. بنابراین، در حالی که برخی از بهبودی البته بهتر از عدم بهبود است، مهم است که برای آن آماده باشید.

نتیجه

درک قوانین و استثنائات حاکم بر بازپرداخت حق الوکاله برای هر دعوی مهم است. طرف‌هایی که وارد دعوای حشیش یا داوری می‌شوند باید با مشاوران حقوقی مجرب مشورت کنند تا مطمئن شوند که آیا امکان بازپرداخت حق الوکاله‌هایشان وجود دارد یا خیر، تا تصمیمات آگاهانه اتخاذ کنند.

تمبر زمان:

بیشتر از هریس بریکن