sgt_slaughtermelon یک هنرمند دیجیتالی است که بیشتر در ترکیببندیهای انتزاعی کار میکند - اغلب کد محور. طرحهای او گسترهای را شامل میشود، از نگاه به عقب تا انتزاع هندسی مدرنیستی و متأثر از باهاوس تا ساختارهای نئونی در حال فروپاشی که با کد اضافه شده مناسب برای عصر آینده.
او بیشتر به خاطر Artblocks drop autoRAD، مجموعه مدرن مولد سوئیس «Lazlo Lissitsky» و آثار هنری معیوب خود در سراسر بلاک چین و روی جلد آلبوم شناخته شده است. او اخیراً یک افت فروش به نام Cantographs در بلاک چین Canto داشت و در همان هفته یک همکاری فروخته شده با FiveTimesNo در MakersPlace داشت.
Slaughtermelon در کتاب من به عنوان یک هنرمند خوش بیان که هنر خود را جدی می گیرد و در عین حال فوق العاده بازیگوش است و مطلقاً هیچ چیز را جدی نمی گیرد، تمایز بالایی کسب می کند. اگر به کار او علاقه مند هستید، به شدت توصیه می کنم از وب سایت او دیدن کنید sgtslaughtermelon.com برای خواندن برخی از مقالات گسترده ای که او در مورد هر یک از مجموعه های خود می نویسد.
اپیزود را در ادامه گوش دهید پادکست های اپل, Spotify, ابری, iHeart, پخش کننده FM, خریدار, بومپلی, تنظیم کردن, زیرباین, پادکست های Google, آمازون موسیقی، یا در پلت فرم پادکست مورد علاقه شما.
مشاهده ما یادداشت های این قسمت را در اینجا نشان دهید.
تو میتوانی بخوانی اولین مصاحبه ما با sgt_slaughtermelon در اینجا.
[1:54] sgt_slaughtermelon:
سلام. آیا به مجموعه جدیدی که برای کانتو کار می کردیم اشاره کردم؟
[2:04] بردی واکر:
من معتقدم که شما این کار را کردید، اما اکنون که در حال ضبط هستیم، دوباره آن را مرور می کنیم.
[2:11] sgt_slaughtermelon:
ما روی مجموعهای از طرحهای Async Art با عنوان کار کردهایم جهان های غیر قابل دسترس. این نام از تجربه من در بازی کردن رام های با مشکل ایجاد شد. من از ابزاری استفاده میکردم که کد هگز یک رام NES را در فواصل زمانی مشخص خراب، تغییر یا تغییر میدهد. اگر با مقادیر مختلف بازی آشنا نباشید، از قبل نمیدانید که این تغییرات چه کاری انجام میدهند. حتی اگر می دانید، اغلب یک بازی حدس و گمانی است. شما به تغییر مقادیر فساد، محدوده ها و فواصل زمانی ادامه می دهید تا زمانی که بازی به شیوه ای جالب عمل کند.
رویکرد من این بود که نسخه های بدون خرابی بازی ها را اجرا کنم و در نقاط مختلف صرفه جویی کنم. پس از آن، رام را خراب میکردم و سعی میکردم آن حالتهای ذخیره را بارگیری کنم. من متوجه شدم که حالت های بارگیری از ابتدای بازی بلافاصله باعث خرابی آن می شود. با این حال، حالتهایی که از عمق بازی ذخیره شده بودند، مثلاً سطح سه یا چهار، قابل بازی بودند. اگر بخواهید از ابتدا شروع کنید، این بخشهای بازی غیرقابل دسترسی خواهند بود. برای شروع بازی باید یک حالت ذخیره شده در این "دیوار فساد" داشته باشید. این مفهوم مرا مجذوب خود کرد - این که نمیتوان به این مکانها دسترسی پیدا کرد مگر اینکه حالت بازی را دستکاری کنید.
[4:05] بردی واکر:
بنابراین، آنقدر بازیها را خراب کردید که تنها قسمتهای قابل پخش باقی مانده، همین حالتهای ذخیرهشده بودند؟
[4:18] sgt_slaughtermelon:
دقیقاً، این نام از آنجا شروع شد. من همچنین فیلمبرداری را امتحان کردم و ترفندهایی مانند بارگیری وضعیت ذخیره شده با یک بازی دیگر را کشف کردم. اکثراً کار نمی کند، اما گاهی اوقات ادغام عجیبی از sprites یک بازی را در طرح رنگ و ترتیب حالت ذخیره شده بازی دیگر مشاهده می کنید. گاهی اوقات بازی حتی سعی می کند بازی کند. این یک کاوش شگفت انگیز است که چگونه این بازی ها را می توان تحریف کرد تا یک دنیای جدید زودگذر ایجاد شود.
من آن را شبیه به تجربیاتی میدانم که برخی افراد درباره فرهنگ مواد مخدر توصیف میکنند. مثل این است که برای مدتی شیمی و عملکرد مغز خود را تغییر دهید، گاهی اوقات به اشتباه. سپس این سؤال پیش میآید که آیا شما به روشنبینی دست مییابید یا این نقص باعث میشود فکر کنید که روشن فکر هستید؟ آیا به دنیای متفاوتی نگاه میکنید که معمولاً پنهان است، یا صرفاً یک بازی شکسته است؟ این چیزی است که در مورد این دنیای بازی های ویدیویی خراب شده قانع کننده می دانم.
[5:53] بردی واکر:
من فکر میکنم رویکرد شما استعارهای جالب از هنر گلیچ بهعنوان یک کل ارائه میدهد. این من را به سوالی که در ذهن داشتم هدایت می کند. من این را می پرسم زیرا می دانم که شما این مفاهیم را به خوبی بیان می کنید. چگونه هنر خود را برای کسی که درست قبل از دیدن آن نابینا شده است توصیف می کنید؟ آنها قبلاً نقطه مرجعی داشته اند، اما هرگز کار شما را ندیده اند. و شاید آنها با مجموعه وسیع تری که شما از آن الهام می گیرید آشنا نباشند؟
[6:34] sgt_slaughtermelon:
در خطوط گسترده، بیشتر هنر من از اشکال هندسی، معمولاً ترکیبات انتزاعی، با ارجاعات به ندرت در دنیای واقعی تشکیل شده است. اما یک سوال بزرگتر در سوال شما وجود دارد، و این شامل مفروضاتی است که آن را به همراه دارد. به عنوان مثال، اگر از دیوید بووی، خدا به روحش، خواسته شود موسیقی خود را توصیف کند، باید مشخص کنید که کدام آلبوم. کارهای اولیه او با آنچه در دهه 90 تولید کرد بسیار متفاوت است. توصیف یک آهنگ یا سبک کل کار او را به تصویر نمی کشد.
[7:25] بردی واکر:
آیا فکر میکنید که در آن صورت ممکن است او در توصیف فرآیند یا فلسفهای که در طول زندگی حرفهایاش هدایت میکرد یا یک ریسمان بود، نافرجام بود؟
[7:39] sgt_slaughtermelon:
مطمئناً، اگر مصاحبه های او را تماشا کنید، این همان کاری است که او انجام داده است. اما این رویکرد لزوماً به شما انتظار واضحی از آنچه که هنگام قرار دادن هدفون خود خواهید شنید، نمی دهد. او به دلیل آن فرآیند یا فلسفه چه چیزی خلق کرد؟ هیچ پاسخ قطعی وجود ندارد، زیرا بستگی به این دارد که او به کجا میرفت یا چه ایدهای را در آن زمان بررسی میکرد.
[8:03] بردی واکر:
درست است، این کمی شبیه رقصیدن شیر در اطراف معماری است، اینطور نیست؟
[8:11] sgt_slaughtermelon:
دقیقا. اگر بخواهم کارم را توصیف کنم، میتوانم بگویم که یک موضوع ثابت ترجیح من برای هنر به کمک ابزار است. اکنون، این اصطلاح با ظهور هوش مصنوعی معنای دیگری به خود گرفته است، که من از آن چندان استفاده نمی کنم. برای من، ابزار کمکی به استفاده از کد، برنامهها یا ماشینها برای خلق هنری است که نمیتوانم تنها با دستانم یا فتوشاپ بدون نرمافزار یا ترفندهای اضافی به دست بیاورم.
[8:50] بردی واکر:
به عنوان یک هنرمند دیجیتال، آیا تا به حال از ابزارهای فیزیکی استفاده می کنید؟ مداد و کاغذ برمیداری؟
[8:57] sgt_slaughtermelon:
بله، اما نه مکرر. من معتقدم بی حوصلگی من ناشی از نبودن بهترین هنرمند سنتی است. من می توانم نقاشی بکشم، اما معمولاً به این فکر می کنم که چگونه قطعه را به چیزی دیجیتال تبدیل کنم. در نتیجه، من اغلب حوصله کامل کردن چیزی را از نظر فیزیکی ندارم.
[9:29] بردی واکر:
بنابراین شما از این ابزارها برای مقاصد آماده سازی استفاده نمی کنید، مانند هنگام کار کردن ایده ها؟
[9:38] sgt_slaughtermelon:
گاهی. به عنوان مثال، من یک اسکنر با وضوح بالا دارم که از آن برای اسکن مصنوعات چاپی و نامه استفاده می کنم. وقتی به این موارد چاپی نگاه میکنم، به دلیل توانایی اسکنر در گرفتن بافتهایی که اغلب در زندگی روزمره نادیده گرفته میشوند، پتانسیل ایجاد چیزی واقعاً جالب را میبینم. اگر شروع به خلق هنر با آبرنگ کنم، به این فکر می کنم که چگونه این بافت ها با وضوح بالا اسکن شده به نظر می رسند و چگونه می توانم از آن چیزی جدید بسازم. کل فرآیند من آنقدر با مفروضات دیجیتالی عجین شده است که به ندرت مواد فیزیکی نهایی را در نظر میگیرم. اغلب، من مواد خام را پس از استفاده از آن برای یک پروژه دیجیتال دور می ریزم.
[10:55] بردی واکر:
این جالب است در همین راستا، من می خواستم در مورد همکاری بحث کنم. بویی به خاطر همکاریهایش شناخته شده بود، و شما نیز کارهای زیادی انجام دادهاید، بهویژه در انجمن مشکلات. این انجمن به دلیل ماهیت ذاتی هنر گلیچ به دلیل همکاری ها بدنام است. بنابراین، چه چیزی از همکاری ها به دست می آورید؟ چه چیزی از آنها یاد گرفته اید که در فرآیند خود اعمال کرده اید؟
[11:46] sgt_slaughtermelon:
سوال عالی بهترین همکاریها با افرادی است که میتوانم ببینم چیزی را با من ایجاد میکنند که هیچکدام از ما نمیتوانستیم به تنهایی به آن دست پیدا کنیم. این جوهر واقعی یک همکاری خوب است. من بخشی از پروژههایی بودهام که متوجه شدم میتوانم همه این کارها را به تنهایی انجام دهم، اما این یکسان نیست. فاقد تازگی یک تلاش مشترک است. من تمایل دارم تا زمانی که یک پروژه تکمیل شود، خستگی ناپذیر کار کنم، بنابراین اگر فکر کنم بتوانم قسمت دیگر را انجام دهم، ماهیت متناوب همکاری ها می تواند کمی خسته کننده باشد.
گلیچ آرت دارای نوار ورودی کم اما سقفی فوق العاده بلند است. برخی از هنرمندان، مانند کیم آسندورف، کارهایی را انجام می دهند که هیچ کس نمی داند چگونه آن را تکرار کند. این همان چیزی است که در مورد هنر گلیچ هیجان انگیز است. تعداد بی پایانی از مسیرهای ناشناخته وجود دارد. وقتی کسی را پیدا میکنید که در یکی از این مسیرهای مبهم قدم گذاشته، با او در جایی که هستند ملاقات کرده و با هم کار میکند تا مرزهای آنچه را که با کد و هنر امکانپذیر است پیش ببرید، هیجانانگیز است.
[13:45] بردی واکر:
آره جالبه هنر گلیچ جذاب است زیرا مانند این است که بفهمیم چگونه می توان با ظرافت یک آینه را بدون شکستن کامل آن شکست. آینه هنوز باید به نحوی عمل کند. آیا می توانید کمی در مورد پیشینه خود در هنر گلیچ صحبت کنید و آن را برای شنوندگانی که ممکن است آشنا نباشند توضیح دهید؟
[14:11] sgt_slaughtermelon:
مطمئن. از زمانی که استادیار بودم شروع کردم. ما به دانشجویان فناوری در مورد علوم انسانی و هنر آموزش می دادیم. بخشی از آن شامل کارگاه هایی بود که در آن چیز جالبی برای دانشجویان گرافیک معرفی می کردیم. گلیچ آرت یکی از سمینارهایی بود که برگزار کردیم. رویکرد من به یادگیری معمولاً این است که سعی کنم هر چیزی را که می توانم یاد بگیرم. بنابراین، شروع به تحقیق کردم که چهره های برجسته در هنر گلیچ چه کسانی بودند. من افراد مختلف را جستجو کردم و متوجه شدم که روزا منکمن و مایکل بتانکور کاملاً تأثیرگذار هستند.
ما به دانشآموزان آموزش دادیم که چگونه با استفاده از ابزارهایی مانند پردازش و جسارت، هنر اشکال ایجاد کنند. دیدن دانشآموزان از درک اولیه فرمتهای فایل به دانستن نحوه کار آنها با جزئیات هیجانانگیز بود. من فکر می کنم که درک باعث بهتر شدن هنر آنها شد. و من فقط به دویدن با آن ادامه دادم، انواع جدیدی از اشکالات را کاوش کردم و در برنامه نویسی سرگرم شدم.
در مورد خود هنر اشکال، جالب است زیرا یک دنیای کامل از هنر اشکال آنالوگ وجود دارد که شامل تجهیزاتی است که درست کار نمیکنند و حلقههای بازخورد، که من واقعاً هرگز وارد آن نشدم. این بخشی از چیزی است که من را در مورد آن بسیار مشتاق می کند. من می توانم آن را از منظری عینی درک کنم. اینگونه بود که به مشکل و تاریخچه آن رسیدم.
[17:44] بردی واکر:
آیا میدانید آیا هیچ یک از آن دانشآموزان هنوز در حال ساخت هنرهای glitch هستند؟
[17:49] sgt_slaughtermelon:
مطمئن نیستم، شاید؟ برخی از آنها احتمالا هستند.
[17:57] بردی واکر:
نکته جالب دیگر در مورد هنر اشکال این است که بدانید یک قطعه چه زمانی تمام می شود، زیرا فرآیندهای زیادی وجود دارد که می توانید آنها را فراخوانی کنید. و آیا در حین حرکت پس انداز می کنید؟ یا فقط به دنبال آن هستید و می بینید که چه اتفاقی می افتد؟
[18:28] sgt_slaughtermelon:
این سوال خوبی است. بستگی به پروژه داره واقعا وقتی کار میکنم، معمولاً به قطعه تمامشده اشکالی نمیدهم. در عوض، من مواد منبع را با مشکل مواجه می کنم و سپس آنها را در چیزی ترکیب می کنم. می دانید چه زمانی تمام شد؟ این بستگی به این دارد که من روی چه چیزی کار می کنم. اگر سریال است، آیا با سریال مناسب است؟ پیچیدگی یا مینیمالیسم سریال نیز می تواند بر روی انجام یک قطعه تأثیر بگذارد.
من قبلاً معتقد بودم که خلق این آثار هنری غول پیکر و با وضوح بالا و پر از جزئیات برای مردم راضی کننده خواهد بود. اما اگر آن را در یک صفحه نمایش تمام صفحه مشاهده نکنید، بسیاری از این جزئیات از بین می روند. من آموخته ام که ترکیب بسیار مهم است، و گاهی اوقات، بافت بیش از حد ممکن است طاقت فرسا باشد. یافتن تعادل بین کشف و مهار امری کلیدی است.
[20:41] بردی واکر: با توجه به این نکته، به عنوان یک هنرمند دیجیتال، کار خود را در دنیای واقعی چگونه تصور می کنید؟ آیا به این فکر می کنید که چگونه روی یک صفحه نمایش به نظر می رسد یا به عنوان یک چاپ؟ آیا فعالانه تلاش می کنید هنر خود را به کلکسیون های فیزیکی یا قطعاتی که می توانند روی دیوار آویزان شوند، تبدیل کنید؟
[21:10] sgt_slaughtermelon: بله و نه. من سعی کردم مستقیماً بفروشم، یک چاپگر محلی استخدام کردم تا اقلام تولید کند و خودم آنها را پست کنم. این یک سردرد است و حاشیه سود بسیار ناچیز است. به خصوص وقتی وارد رمزنگاری می شوید. به عنوان مثال، کسی ممکن است یک قطعه را در دانمارک بخرد. این عالی است، تا زمانی که متوجه شوید هزینه های حمل و نقل با قیمت فروش شما برابر است. من فروشگاهی دارم که در آن میتوانید با ارز دیجیتال پرداخت کنید و حمل و نقل را برونسپاری کردهام. این فقط منطقی تر است، به خصوص زمانی که فروش به خوبی مقیاس نمی شود. مگر اینکه هزاران کالا را بفروشید، به سختی می توانید سود کنید. و پولی که از فروش آثار هنری به دست می آید همان چیزی است که وقت گذاشتن برای آن را در زندگی شما توجیه می کند. من خانواده ای دارم که باید در نظر بگیرم این فرآیند فروش آثار هنری به من اجازه می دهد تا زمان بیشتری را با آنها بگذرانم. بنابراین، بله، من سعی کردم چیزهایی را چاپ کنم. اما بسیاری از کارهای من برای نمایشگر طراحی شده است.
من به هنر رمزنگاری و هنر دیجیتالی که دیجیتال باقی می ماند اعتقاد دارم. وقتی چیزی را طوری طراحی میکنید که روی صفحه نمایش جذاب به نظر برسد، چاپ آن بر روی مواد مختلف همان ماهیت را نشان نمیدهد. صحبتهای زیادی در مورد متاوره و مواردی از این دست وجود دارد، اما واقعیت این است که اگر با مردم در صفحهنمایش تعامل داشته باشید، هنر را در آن صفحهها به نمایش بگذارید، در نوعی متاوره زندگی میکنید. اینجاست که هنر دیجیتال خانه خود را پیدا می کند. اگر زمان قابل توجهی را روی صفحه نمایش می گذرانید و هنر آن زمان را غنی می کند، این هنر دیجیتال است. هدف از این نیست که یک سفر ویژه به رایانه خود داشته باشید تا آن را مشاهده کنید. این هنر بخشی از زندگی روزمره شما در صفحه نمایش است.
برخی از قطعاتی که من خلق میکنم به عنوان چاپ معنا بیشتری پیدا میکنند، اما معمولاً متفاوت است. به عنوان مثال، یک قطعه آرشیو مد آمونیاک مربوط به روزهای اولیه من یا قطعه ای که شبیه یک آوانگارد روسی است. چیزهایی که راحت تر در فضای چاپی وجود دارند.
[24:17] بردی واکر: این بسیار منطقی است. با این حال، من استدلال می کنم که شما هنوز هم باید عمداً در حالی که در رایانه خود هستید به دنبال هنر خود باشید. من هنرهای زیادی دارم که ماه هاست به آنها نگاه نکرده بودم. ممکن است زمانی که برای اولین بار آن را خریداری می کنم به آن نگاه کنم و تنها زمانی که در کیف پولم یا در هر پلتفرمی که استفاده می کنم با آن روبرو شوم.
[24:42] sgt_slaughtermelon: درست است، اما شما از نظر تئوری می توانید آن را به عنوان دسکتاپ خود ذخیره کنید، درست است؟
[24:50] بردی واکر: نکته عادلانه. کمی بچرخیم من کنجکاو هستم که درباره برخی از جوامعی که شما در آنها مشارکت دارید بدانم، به ویژه Based Money و Based Ghouls. می توانید در مورد آن جامعه به من بگویید؟
[25:13] sgt_slaughtermelon: کاملاً. در حال حاضر، من پیراهن ماه خود را از Google Mark.net می پوشم. تابستان گذشته، زمانی که Based Ghouls راهاندازی شد، یک مقاله زندگینامهای درباره نحوه ورودم به هنر رمزنگاری و درگیر شدن با جامعه Based منتشر کردم. این کمی خجالت آور بود، زیرا مردم تصور می کردند من یک شخص داخلی رمزنگاری، یک هنرمند باهوش هستم که قطعاتی را برای این جامعه عصبی می سازد. وقتی آنها مقاله را خواندند، متوجه شدند که من فقط یک هنرمند هستم که تقریباً به طور تصادفی به این موضوع برخورد کردم.
Based Money یک استیبل کوین الگوریتمی با تابع تغییر پایه بود که عرضه سکه را به جای ارزش آن تنظیم می کرد تا دوباره آن را به دلار متصل کند. این اولین مواجهه من با کریپتو بود. من حتی بیت کوین نداشتم یا نمی دانستم اتریوم چیست. اولین مفهوم کریپتو که باید درک می کردم یک استیبل کوین الگوریتمی بود که یک میم کوین نیز بود.
سکه طوری طراحی شده بود که به یک دلار متصل شود، اما به ارتفاعات عجیبی رسید، مثلاً هر کدام سیصد یا چهارصد دلار. وحشی و آشفته بود. مثل بازی مرغ، معامله و خرید این توکن غیرقابل پیش بینی بود.
درست زمانی که این کار در حال پایان بود، آنها کار جدیدی را شروع کردند، Moon Based، که با پیراهن من نشان داده شد. این اساساً سرمایهگذاری سرمایهگذاران مخاطرهآمیز جمعسپاری شده بود. ایده این بود که منابع را برای کمک به شروع پروژه های رمزنگاری با مالکیت مشترک جمع آوری کنیم. این یک ایده احمقانه با رابط کاربری جالب بود، که شامل یک سفینه فضایی در حال حرکت در فضا و پروژه های شریک بود که به عنوان توکن نمایش داده می شد.
در مرحله بعد، آنها برنامه ریزی کردند تا Based Loans را راه اندازی کنند، که قرار بود یک پلت فرم وام مانند Compound Finance باشد، اما برای میم کوین هایی مانند Dogecoin و Shiba Inu. این اساساً یک بازار وام کارآمد برای سکه هایی است که مردم به دلیل نوسانات آنها به طور کلی وام نمی دهند یا به عنوان وثیقه ارائه نمی کنند. با این حال، همه خیلی نازک شدند و از بین نرفتند.
در طول این دوره، من با جامعه درگیر بودم و هنر NFT را از اعضای مختلف ساختم. فکر نمیکردم به جایی برسد، اما تا حدی پیش رفت. ما با هم دوست شدیم و حتی پس از شکست برخی پروژهها که مشتاق آن بودیم، با هم میرفتیم. جامعه محلی برای به اشتراک گذاشتن ماجراهای ناگوار رمزنگاری ما شد و من را در معرض مواردی مانند Polygon یا Gnosis safe multisig قرار داد که در غیر این صورت امتحان نمیکردم.
هنگام راهاندازی پروژهها یا آزمایش توکنهای جدید، از یکدیگر حمایت میکنیم. ما واقعاً انسانهای خوبی هستیم که تا زمانی که میتوانیم از تهمت زدن یکدیگر خودداری میکنیم. و سپس، ما Based Ghouls را ساختیم، که پروژه تصویر نمایه ما (PFP) است که تاریخچه مشترک پروژههای شکست خورده و شنودهای DeFi را نشان میدهد.
[31:15] بردی واکر: آیا هیچ کدام از اینها در تأسیس گلیچ فورج نقش داشت؟
[31:20] sgt_slaughtermelon: واقعاً نه، زیرا جمعیت Based Ghouls عموماً در مورد DeFi خود جدیتر هستند. برخی از دوستان نزدیک من از آنجا با Glitch Forge بازی کرده اند، اما این بیشتر مربوط به پروژه حیوان خانگی من بود. برای توسعه دهندگان و چهره های برجسته در جامعه اتریوم که با آنها صحبت کرده ام، تزوس جذاب نیست. آنها هیچ دلیل خوبی برای استفاده از آن نمی بینند، جدا از این که هزینه های آن ارزان است و بسیار شبیه کیف پول EVM عمل می کند. اینها دلایلی هستند که هنرمندان آن را دوست دارند. با این حال، با مکانیسمهای مالی که این توسعهدهندگان روی آن تمرکز کردهاند، همسو نیست.
[32:34] بردی واکر: می بینم. آیا می توانید یک قدم به عقب بردارید و درباره Glitch Forge به شنوندگان ما بگویید؟
[32:40] sgt_slaughtermelon: مطمئنا. Glitch Forge به عنوان یک ابزار هنری مولد برای Tezos در نظر گرفته شد، تا حدودی مانند جعبه شنی برای برنامه های P5.js. ما میخواستیم با استفاده از Python و Node.js یک بکاند بسازیم، جایی که هنرمندان بتوانند با کدنویسها همکاری کنند. ایده این بود که مقادیر زیادی از منبع را از طریق فیلترها پردازش کنیم، آن را سازماندهی مجدد کنیم، پیکسل ها را دستکاری کنیم و از کد برای تولید پروژه های منحصر به فرد استفاده کنیم.
برای اینکه این اتفاق بیفتد، باید یک گیگابایت فضای ذخیره سازی برای مواد خام آپلود کنیم. ما باید مطمئن شویم که محتوا مناسب است و کد چیزی را خراب نمی کند. این یک فرآیند پیچیده است، اما پس از راه اندازی و اجرا، نتایج می تواند شگفت انگیز باشد. برای مثال، پروژهای توسط جارد اسکات و لوکا پیسارک، گیفهای بیدرنگ ایجاد میکند.
هدف ما ایجاد چیزی منحصر به فرد بود که در جای دیگر وجود ندارد. قالب حراج با این مدل به خوبی کار می کند زیرا معاملات در Tezos ارزان هستند و مردم می توانند چندین بار پیشنهاد بدهند. ما همچنین یک نسخه درخواستی برای سری های از پیش رندر شده ساخته ایم. ما میخواستیم تطبیقپذیری را برای کسانی که ممکن است علاقهای به کار با یک کدگذار برای ساخت پروژههای مقیاس بزرگ نداشته باشند، فراهم کنیم.
[34:59] بردی واکر: این که چگونه Glitch Forge را توسعه دادهاید، قابل توجه است. آیا می توانید به جنبه گیمیفیکیشن بپردازید؟ به نظر می رسد بخش جذابی از پلتفرم باشد.
[35:08] sgt_slaughtermelon: این واقعاً یک ویژگی عالی است. جالب است که من آن جنبه را ایجاد نکردم - توسعه دهندگان ما آن را تصور و ساختند. نحوه کار به این صورت است: برای هر حراجی که شروع میکنیم، تعدادی توکن قرار است در پایان ضرب شود. با این حال، آنها تا زمانی که حراج به پایان نرسد، ساخته نمی شوند و بسته به قوانین آن حراج خاص، در بین 16 یا 32 برتر قرار می گیرید.
وقتی پیشنهاد می دهید، برای یکی از نقاط نهایی برای تولید هنر خود رقابت می کنید. با این حال، اگر تصمیم بگیرید که به خلقت خود علاقه ندارید و اجازه دهید دیگران از شما پیشی بگیرند، اگر قطعه شما از رتبه های برتر خارج شود، حذف خواهد شد. با ادامه افزایش قیمتها و سپری شدن زمان، ممکن است قطعه شما در «محل ذوب» جایی که حذف میشود، ختم شود، و هرگز ضرب نمیشود یا روی زنجیره نمیرود.
این مکانیسم باعث جذابیت بیشتر حراج می شود. شرکتکنندگان بهجای اینکه در یک رویداد کور گیر کنند، برای تأثیرگذاری بر آنچه ساخته میشود، حق بیمه پرداخت میکنند. همچنین اجمالی از بخشهایی از پروژه را ارائه میدهد که هرگز به زنجیره نمیرسند و پتانسیل و تنوع پروژه را آشکار میکند. آن چیزی که آن را به مجموعه تبدیل می کند با آنچه که صرفاً ممکن است متمایز می کند.
با این حال، این سفر بدون چالش نبوده است. درست زمانی که ما در حال اتمام کار و جستجوی برنامه نویسان بودیم، تزوس افت قابل توجهی داشت. علاوه بر این، هماهنگ کردن همه چیز - از میزبانی سرورها، توسعه پلتفرم، پیدا کردن هنرمندان شایسته که می توانند منابع ارائه دهند و کد بنویسند - زمان و تلاش قابل توجهی را می طلبد. این یک فرآیند کار فشرده است، اما ما معتقدیم که ارزش آن را دارد.
[37:30] بردی واکر: به نظر من پروژه جذابی است.
[37:32] sgt_slaughtermelon: متشکرم. من کاملا آن را دوست دارم و امیدوارم افراد بیشتری به جنبه های منحصر به فرد آن پی ببرند.
[37:38] بريدي واكر: در حالي كه محور ديگري را انتخاب مي كنيم، مي خواهم توصيه هاي عملي براي شنوندگانمان را بررسي كنم. پیش از این، در مورد تعادل قوام و التقاط در هنر صحبت کردیم. در فضای هنر کریپتو، برخی از هنرمندان مجموعهای از سبکها را به نمایش میگذارند، از یک برنامه به برنامه دیگر میپرند و از منابع مختلف استفاده میکنند. کار آنها اغلب فاقد امضای قابل تشخیص است. از سوی دیگر برخی از هنرمندان مدام خود را تکرار می کنند. چگونه حفظ یک سبک امضا را بدون افتادن در دام تکرار متعادل می کنید؟
[38:45] sgt_slaughtermelon: این یک سوال عمیق است، و من فکر نمی کنم هیچ هنرمندی راه حل کاملی داشته باشد. من اخیراً این وضعیت را با نوازندگان مقایسه کرده ام. با موسیقی، ما پیشبینی میکنیم که یک آلبوم یکپارچگی خاصی داشته باشد، اما لزوماً انتظار نداریم که آلبوم بعدی شبیه آلبوم قبلی باشد. با این حال، هنوز هم میتوانیم قدردان باشیم که همان هنرمند است. این برای نقاشان کاملاً صادق نیست. آنها معمولا یک سبک پیوسته تر ارائه می دهند.
در مورد نوازندگان، این انتظار وجود دارد که هر بار چیزی متفاوت و چندین چیز متفاوت در آن واحد خلق کنند. تشخیص رشته ثابت هنگام تولید سریالهای مختلف یک چالش است. اگر خیلی از مسیر منحرف شوید، ممکن است احساس کنید که واقعاً کار شما نیست. من همه پاسخها را ندارم، اما رویکرد من این است که هر سریال را تا جایی که میتوانم خوب بسازم، با اعتماد به اینکه شهود هنریام به عنوان عنصر وحدتبخش عمل خواهد کرد.
اگر شهود من نتواند یکنواختی را حفظ کند، برای من سخت خواهد بود که به خودم برای کشف مناطق جدید اعتماد کنم. من با دوستانم قطعاتی ساخته ام که به طور قابل توجهی از سبک معمولی من متفاوت است، اما آنها هنوز هم می توانند لمس من را در کار شناسایی کنند. با این حال، اگر بخواهم آن لمس یا حساسیت را تعریف کنم، نمیتوانم انجام دهم، زیرا در این صورت سعی میکنم قواعد یا دستورالعملهایی را از چیزی که اساساً شهود است، انتزاع کنم.
[41:05] بردی واکر: من در مورد پروژه تصویر نمایه فعلی شما (PFP) که روی آن کار می کنید کنجکاو هستم. آیا می توانم آن را به عنوان بخشی از کار شما شناسایی کنم؟
[41:23] sgt_slaughtermelon: پروژه مخفی PFP من لزوماً یک بیان هنری به معنای معمول نیست. این بیشتر یک ادای احترام است، یک تلاش سرگرم کننده. وقتی منتشر شد، بخشی از امضای من که ممکن است تشخیص دهید، زیربنای مفهومی آن است. این فقط یک پروژه FBX دیگر نیست، بلکه تلاشی برای خلق شخصیتها، صحنهها و وسایل کامل است که متناسب با یک زمینه آشنا باشد.
بسیاری از پروژه های PFP خودسرانه به نظر می رسند. چرا یک شخصیت چشم لیزری دارد در حالی که دیگری کلاه عجیبی بر سر دارد؟ اغلب، معنایی ندارد و این خسته کننده است. پروژه های خوب چشم اندازی برای جهانی سازگار درونی دارند. به عنوان مثال، Bored Ape Yacht Club (BAYC) را در نظر بگیرید. این مملو از ارجاعاتی به دنیای اولیه DeFi و افسانه های اساطیری آن است. هر صفت یک مرجع است نه تصادفی.
این همان چیزی است که پروژه PFP من قصد دارد به ارمغان بیاورد - بیانی سازگار درونی از ایده ای که کار کردن روی آن لذت بخش بود، نه فقط برای به دست آوردن یک دسته پول یا ایجاد یک جامعه ارگانیک. این در مورد این نیست که چیز بزرگ بعدی باشد.
[43:57] بردی واکر: از مکالمات ما، به نظر میرسد که شما هنری خلق میکنید که میخواهید مردم بدون فکر کردن زیاد از آن لذت ببرند، حتی اگر خودتان عمیقاً در مورد آن فکر کنید. انگار به مالویچ فکر میکنید، اما میخواهید تماشاگران مانند لیزا فرانک از آن لذت ببرند.
[44:53] sgt_slaughtermelon: این یک مشاهده دقیق است. این تا حدی به دلیل پلتفرمهای فعلی است که این مکالمات در آن انجام میشود، عمدتا توییتر، که به افکار ظریف کمک نمیکند. ارائه ایدههای عمیق یا حتی فقط جالب در آنجا مانند فشار دادن یک سنگ به بالای تپه است - پر زحمت و به ظاهر پایان ناپذیر.
نکته اصلی این است که خودمان را خیلی جدی نگیریم. اگر واقعاً بیمعنی بودن همه آن را درک کنیم، کنایه و بیتوجهی بیشتر از نجابت یا سرپیچی معنا پیدا میکند. هیچ مخالفت عمیقی در برابر نیستی یا فریاد زدن در خلأ وجود ندارد.
من مقالات عمیق و طولانی را بیشتر برای خودم می نویسم تا افکارم را بیان کنم و از نظر فکری، زیبایی شناختی و تجربی روی کارم سرمایه گذاری کنم. من انتظار ندارم همه در یک سطح مشارکت کنند، و این کاملاً اشکالی ندارد. هنر را می توان بدون نیاز به دست و پنجه نرم کردن با هر مفهوم اساسی لذت برد. گاهی اوقات، شما فقط از قطعه لذت می برید، نیازی به فکر کردن نیست.
[49:14] بردی واکر: درست است؟ بله، من چند بار به مارفا رفته ام و کمی از کارهای دونالد جاد را دیده و خوانده ام. صادقانه بگویم، از بسیاری جهات، شرح و بسط کار او از خود کار جالبتر است. نمیدانم اگر حس کنایه یا طنز داشت کارش چه شکلی میشد.
[49:46] sgt_slaughtermelon: آره، آره.
[49:48] بردی واکر: از طرف دیگر طنز، من کنجکاو هستم که چگونه در تمرین خلاقانه شما ناامیدی به وجود می آید. از چه راهکارهایی برای عبور از آن استفاده می کنید؟ به نظر می رسد چه زمانی بیشتر ظاهر می شود؟ آیا پروژه هایی را دنبال کرده اید زیرا ممکن است موانع کمتری ایجاد کنند؟
[50:35] sgt_slaughtermelon: منطقی است. به عنوان کسی که از کد خلاق برای ساختن چیزها استفاده می کند، همیشه از کدنویسی خود لذت نمی برم. گاهی وقت ها طول می کشد تا چیزهای ساده را بفهمم. رضایت از موفقیت زودگذر است، زیرا وقتی آن را انجام دادید، تمام نشدهاید – باید کار هنری را انجام دهید.
ناامیدی برای من اغلب تاکتیکی است. به عنوان مثال، نمودارهای نامزد جدید که به تازگی منتشر شده اند، زمان زیادی از من گرفت تا بفهمم چگونه تولید ابرداده را درست انجام دهم. بسیاری از ابزارهای رایگان آنلاین فرض میکنند که شما فقط از پوشهها استفاده میکنید، اما من سیستم خود را دارم، گردش کار خود را. کلی کار بود. وقتی این کار انجام شد، من راضی بودم، اما لزوماً سرگرم کننده نبود.
[51:53] بردی واکر: چگونه بر ناامیدی غلبه می کنید؟
[51:59] sgt_slaughtermelon: شما روی آن کار می کنید تا زمانی که آن را درست به دست آورید، با پشتکار بودن. بیش از دو هفته طول کشید تا مولد ابرداده برای Pantographs کار کند. این فقط برچسب گذاری صحیح آن بود، نه بخشی از خود هنر.
گاهی اوقات بازار آنچه ممکن است را دیکته می کند که می تواند ناامید کننده باشد. من از کار روی این موارد به نام لذت بردم استثناهای کشنده در طول تابستان. من از دیگر هنرمندان معیوب خواستم که فیلمبرداری از بازیهای ویدیویی با مشکل را انجام دهند و نوازندگانی را استخدام کردم تا آنها را به ثمر برسانند و انیمیشنهایی از بازیهای ویدیویی ناموفق ایجاد کنند. با این حال، بازاری برای چنین مجموعههایی وجود ندارد. آنها مقیاس خوبی ندارند و سخت است که بدانیم با آنها چه کنیم. این یک رسانه میانی است که به تلاش زیادی نیاز دارد. من در نهایت چند قطعه داشتم که هرگز نور روز را ندیدم، که شکل دیگری از ناامیدی است.
[55:11] بردی واکر: به نظر می رسد که ممکن است لازم باشد برای این نوع پروژه به استراتژی های YouTube و web2 متوسل شوید.
[55:20] sgt_slaughtermelon: آره، فکر میکنم میتوانی. این یک مدل خالق کاملاً متفاوت برای من است. من هرگز نمی خواستم در آن شرکت کنم.
[55:31] بريدي واكر: هنر متوالي نيز به نظر مي رسد در آنجا مانعي دارد. ای کاش کسی اساساً یک کیندل با کیف پول داخلی اختراع کند، جایی که میتوانید کتابها و کتابهای کمیک را از سازندگانی که در حال ساخت ePub هستند دریافت کنید. ما به کسی نیاز داریم که آمازون را از دنیای وب سه سرنگون کند.
[56:02] sgt_slaughtermelon: خیلی خوب است. بسیاری از کتابهای مصور مستقل وجود دارند که میخواهم با آنها درگیر شوم، بهجای اینکه در یک فروشگاه کتابهای کمیک محلی با مشکل مواجه شوم. من فقط می خواهم آنها را بخوانم.
[56:18] بردی واکر: درست است. با نزدیک شدن به پایان مصاحبه، من چند سوال نهایی دارم. آیا راهنمایی برای مدیریت زمان دارید؟ شما در حال دستکاری یک شغل تمام وقت، ایجاد هنر، شرکت در جوامع متعدد از جمله اجرای Glitch Forge و فرزندپروری هستید. چگونه همه اینها را مدیریت می کنید؟
[56:58] sgt_slaughtermelon: من در این مورد فکر کرده ام و سعی کرده ام توضیحی ارائه کنم. فکر میکنم مردم وقتی برای موفقیت به یک پروژه خاص نیاز دارید احساس میکنند و به تعویق میافتند. این نوع ناامیدی گاهی اوقات باعث می شود که پروژه کمتر موفق شود. من آنجا بوده ام، روی چیزی وسواس داشته ام، بیش از حد آن را تبلیغ کرده ام و احتمالاً پل ها را آتش زده ام.
من معتقدم باید برای زندگی خود برنامه ریزی کنید تا بدون اینکه رمز ارز برای شما کار کند. وقتی خود را از تکیه بر آن رها می کنید، اغلب بهتر عمل می کند. کار روزانه من نیازها را برطرف می کند. اگر بتوانم مقداری درآمد اضافی در کنار هم داشته باشم، خوب است. من در اوقات فراغتم هنر خلق می کنم، نه زمانی که به کار یا خانواده اختصاص می دهم.
به نظر من، ضروری است که با دست باز به مزایای هنر رمزنگاری و رمزنگاری نزدیک شویم. این نگرش نه تنها شما را جذاب تر می کند، بلکه احتمال اشتباه را نیز کاهش می دهد. اگر سعی نمی کنید همه راه های ممکن را برای کسب درآمد دنبال کنید، از اتلاف وقت، پیوندهای بالقوه مضر و تیم های پرخطر جلوگیری می کنید. ناامید بودن اغلب راهی مطمئن برای از دست دادن پول است. توصیه من این است که در مکانی باشید که در مورد آن نگران نباشید و خلق کردن برای شما لذت بخش است. مردم اغلب به کسی که واقعاً سرگرم می شود، پاسخ مثبت می دهند.
[59:44] بردی واکر: میخواهم به شنوندگانمان اشاره کنم که شما از جوجههای بچه در دفترتان نیز مراقبت میکنید، که ممکن است در پسزمینه بشنوند.
[59:57] sgt_slaughtermelon: بله، جوجه ها به طور موقت در دفتر دور از سگ ها زندگی می کنند. بنابراین، هر ملاقاتی که دارم با صدای حیات وحش همراه است.
[1:00:10] بردی واکر: این دوست داشتنی است. حالا، برای سوال آخر من، چه توصیه ای به خود 20 ساله خود در مورد هنر، خلاقیت، فرآیند خلاقیت، یا هر طرز فکر یا دانشی که دوست دارید داشته باشید، می کنید؟
[1:00:34] sgt_slaughtermelon: این کار سختی است. من احساس می کنم با نحوه کار هنر دیجیتال در کریپتو بسیار هماهنگ هستم. به نظر من شهودی است اما میدانم که در ۲۰ سالگی تلاش میکردم همین کار را انجام دهم، زیرا متقاعد شده بودم که مردم JPEG نمیخرند. در نگاهی به گذشته، بهتر بود شغلی ایجاد کنم که نیازهای روزانه ام را برآورده کند، منطق برنامه نویسی اولیه را یاد بگیرم، مطالعه کنم، فرهنگ ضد فرهنگ را کشف کنم، و حسی از فرهنگ را فراتر از آخرین روندها پرورش دهم.
بنابراین، اگر بخواهم نصیحت کنم، می گویم، برای دیدن ثمرات یادگیری خود عجله نکنید. درک کنید که همیشه هنرمندی را در درون خود پرورش می دهید. اگر متوجه شدید که تماشای تلویزیون یا بازی های ویدیویی را بیشتر از کاوش در چیزهایی که به مهارت های هنری شما کمک می کند ترجیح می دهید، پس شاید هنوز آماده نیستید که به طور کامل به هنرمند بودن متعهد شوید.
این به معنای بیاعتبار کردن هیچ شکلی از هنر نیست، اما اگر قبل از ایجاد هنر خوب، روی رشد شخصی تمرکز کنید، شانس خوبی وجود دارد که هنر شما بهبود یابد. می دانم که ممکن است کمی تحقیرآمیز به نظر برسد، و خود 20 ساله من احتمالاً این را به من می گوید، اما شاید چیزی در آن هم وجود داشته باشد. از توصیه ها سرپیچی کنید، با هنری که می توانید همین الان خلق کنید، اشتباه بودن آن را ثابت کنید.
اپیزود را در ادامه گوش دهید پادکست های اپل, Spotify, ابری, iHeart, پخش کننده FM, خریدار, بومپلی, تنظیم کردن, زیرباین, پادکست های Google, آمازون موسیقی، یا در پلت فرم پادکست مورد علاقه شما.
- محتوای مبتنی بر SEO و توزیع روابط عمومی. امروز تقویت شوید.
- PlatoAiStream. Web3 Data Intelligence دانش تقویت شده دسترسی به اینجا.
- ضرب کردن آینده با آدرین اشلی. دسترسی به اینجا.
- خرید و فروش سهام در شرکت های PRE-IPO با PREIPO®. دسترسی به اینجا.
- منبع: https://rare.makersplace.com/2023/06/01/transcript-sgt_slaughtermelon-the-best-kinds-of-collaborators-balancing-depth-fun-glitch-forge-lisa-frank-and-reinvention-vs-the-signature-style/?utm_source=rss&utm_medium=rss&utm_campaign=transcript-sgt_slaughtermelon-the-best-kinds-of-collaborators-balancing-depth-fun-glitch-forge-lisa-frank-and-reinvention-vs-the-signature-style
- : دارد
- :است
- :نه
- :جایی که
- $UP
- 1
- 10
- 11
- 13
- 14
- ٪۱۰۰
- 17
- 20
- 23
- 24
- 28
- 30
- 31
- 39
- 40
- 49
- 50
- 7
- 8
- 9
- a
- توانایی
- قادر
- درباره ما
- در مورد IT
- کاملا
- چکیده
- انتزاع - مفهوم - برداشت
- دقیق
- رسیدن
- به دست آوردن
- در میان
- فعالانه
- اضافی
- تنظیم شده
- پیشرفت
- نصیحت
- اثر
- پس از
- از نو
- در برابر
- سن
- AI
- هدف
- اهداف
- البوم
- الگوریتمی
- پایدار الگوریتمی
- تراز
- معرفی
- همچنین
- همیشه
- آمازون
- در میان
- مقدار
- an
- و
- تصاوير متحرك
- دیگر
- پاسخ
- پاسخ
- سبقت جستن
- هر
- هر چیزی
- هر جا
- جدا
- سازمان حفاظت محیط زیست
- جذاب
- اپل
- اعمال می شود
- قدردانی
- روش
- مناسب
- معماری
- بایگانی
- هستند
- استدلال
- دور و بر
- ترتیب
- صف
- هنر
- مقاله
- مقالات
- هنرمند
- هنرمندانه
- هنرمندان
- هنر
- آثار هنری
- AS
- ظاهر
- جنبه
- فرض
- At
- تلاش
- تلاشها
- گرایش
- حراج
- حضار
- قبل
- خیابان
- اجتناب از
- دور
- عزیزم
- به عقب
- زمینه
- برج میزان
- موازنه
- بار
- مستقر
- اساسی
- بایک
- BE
- شد
- زیرا
- بوده
- قبل از
- شروع
- بودن
- باور
- مزایای
- بهترین
- بهتر
- میان
- خارج از
- پیشنهاد
- بزرگ
- بیت
- بیت کوین
- بلاکچین
- بدن
- کتاب
- کتاب
- بی حوصله
- میمون بی حوصله
- Bored Ape Yacht Club
- کلوپ قایق بادبانی بی حوصله (BAYC)
- خسته کننده
- مرز
- بووی
- مغز
- شکستن
- شکستن
- پل
- به ارمغان بیاورد
- پهن
- گسترده تر
- شکسته
- ساختن
- بنا
- ساخته
- دسته
- سوزش
- اما
- خرید
- خریداری کردن
- by
- نام
- آمد
- CAN
- می توانید دریافت کنید
- نامزد
- کانتو
- گرفتن
- جلب
- اهميت دادن
- کاریابی
- مورد
- سقف
- معین
- قطعا
- زنجیر
- به چالش
- چالش ها
- شانس
- تبادل
- شخصیت
- کاراکتر
- ارزان
- بررسی
- شیمی
- واضح
- بالا رفتن
- نزدیک
- باشگاه
- رمز
- رمزگذار
- برنامه نویسی
- سکه
- سکه
- همکاری
- همکاری
- مشارکت
- وثیقه
- کلکسیون ها
- مجموعه
- مجموعه
- رنگ
- بیا
- می آید
- راحت
- مرتکب شدن
- جوامع
- انجمن
- مقایسه
- متقاعد کننده
- رقابت
- شایسته
- کامل
- تکمیل شده
- پیچیده
- پیچیدگی
- مرکب
- ترکیب
- امور مالی مرکب
- کامپیوتر
- تصور می شود
- مفهوم
- مفاهیم
- مفهومی
- در نظر بگیرید
- قابل توجه
- استوار
- محتوا
- زمینه
- به طور مستمر
- ادامه دادن
- مداوم
- کمک
- گفتگو
- سرد
- هماهنگ کردن
- خراب
- فساد
- هزینه
- میتوانست
- زن و شوهر
- دوره
- را پوشش می دهد
- سقوط
- دیوانه
- ایجاد
- ایجاد شده
- ایجاد
- ایجاد
- ایجاد
- خالق
- خلاقیت
- خالق
- سازندگان
- جمعیت
- بسیار سخت
- عضو سازمانهای سری ومخفی
- هنر رمزنگاری
- پروژه های رمزنگاری
- فرهنگ
- کنجکاو
- جاری
- روزانه
- رقص
- داود
- دیوید بووی
- روز
- روز
- تصمیم گیری
- عمیق
- عمیق تر
- DEFI
- بی اعتنایی
- قطعی
- دانمارک
- وابسته
- بستگی دارد
- بستگی دارد
- عمق
- توصیف
- طرح
- طراحی
- طرح
- دسکتاپ
- به شدت
- نومیدی
- جزئیات
- جزئیات
- توسعه
- توسعه دهندگان
- در حال توسعه
- دیکته می کند
- DID
- مختلف
- دیجیتال
- هنر دیجیتال
- غوطه
- مستقیما
- کشف
- کشف
- بحث و تبادل نظر
- نمایش دادن
- نمایش
- تنوع
- do
- میکند
- نمی کند
- Dogecoin
- سگ
- دلار
- دلار
- دونالد
- انجام شده
- آیا
- پایین
- قرعه کشی
- قطره
- دارو
- دو
- هر
- پیش از آن
- در اوایل
- کسب درآمد
- به دست آورده
- تلاش
- عنصر
- حذف شد
- دیگر
- در جای دیگر
- پایان
- تلاش کن
- بی پایان
- تعامل
- جذاب
- لذت بردن
- لذت بخش
- اطمینان حاصل شود
- مشتاق
- تمام
- ورود
- تجسم
- قسمت
- برابر
- تجهیزات
- به خصوص
- ماهیت
- ضروری است
- اساسا
- ایجاد
- ethereum
- حتی
- واقعه
- تا کنون
- هر
- هر روز
- هر کس
- همه چیز
- EVM
- مثال
- مهیج
- وجود داشته باشد
- موجود
- انتظار
- انتظار
- منتظر
- تجربه
- تجارب
- توضیح دهید
- توضیح
- اکتشاف
- اکتشاف
- بررسی
- ارائه
- بیان
- وسیع
- اضافی
- چشم ها
- واقعیت
- ناموفق
- عدم
- نتواند
- شکست
- منصفانه
- سقوط
- آشنا
- خانواده
- بسیار
- شگفت انگیز
- محبوب
- ویژگی
- ویژگی های
- باز خورد
- احساس
- هزینه
- کمی از
- کمتر
- شکل
- آمار و ارقام
- پرونده
- پر شده
- فیلترها برای تصفیه آب
- نهایی
- سرمایه گذاری
- پیدا کردن
- پیدا کردن
- پیدا می کند
- نام خانوادگی
- مناسب
- تمرکز
- تمرکز
- برای
- جعل
- فرم
- قالب
- یافت
- تاسیس
- چهار
- رایگان
- غالبا
- دوستان
- از جانب
- میوه ها
- خسته کننده، اذیت کننده
- نا امیدی
- کامل
- کاملا
- سرگرمی
- تابع
- عملکرد
- توابع
- بودجه
- آینده
- افزایش
- به دست آوردن
- بازی
- بازیها
- gamification
- عموما
- تولید می کنند
- نسل
- مولد
- ژنراتور
- دریافت کنید
- گرفتن
- غول
- دادن
- چشم اندازها
- قطعی
- گنوزیس
- گنوز ایمن
- Go
- خوب
- می رود
- رفتن
- خوب
- گوگل
- نمودار ها
- فهم
- بزرگ
- تا حد زیادی
- رشد
- دستورالعمل ها
- بود
- دست
- دست ها
- آویزان کردن
- رخ دادن
- اتفاق می افتد
- سخت
- مضر
- است
- آیا
- داشتن
- he
- عنوان
- هدفون
- شنیدن
- ارتفاعات
- کمک
- HEX
- پنهان
- زیاد
- کیفیت بالا
- خیلی
- استخدام
- خود را
- تاریخ
- صفحه اصلی
- امید
- میزبانی وب
- چگونه
- چگونه
- اما
- HTTPS
- شوخی
- صد
- i
- اندیشه
- ایده ها
- شناسایی
- if
- بلافاصله
- نقص
- موثر
- بهبود
- in
- غیر قابل دسترس
- مشمول
- از جمله
- نادرست
- بطور باور نکردنی
- مستقل
- به طور جداگانه
- نفوذ
- موثر
- ذاتی
- محرم راز
- الهام
- نمونه
- در عوض
- از قصد
- تعامل
- علاقه مند
- جالب
- رابط
- داخلی
- مصاحبه
- مصاحبه
- به
- فریبنده
- معرفی
- شهود
- حسی
- اینو
- سرمایه گذاری
- گرفتار
- شامل
- طنز
- IT
- اقلام
- ITS
- خود
- کار
- مشترک
- سفر
- JPEG ها
- تنها
- مشتاق
- نگاه داشتن
- نگه داشته شد
- کلید
- کیم
- نوع
- دانستن
- دانا
- دانش
- شناخته شده
- عدم
- بزرگ
- در مقیاس بزرگ
- بزرگتر
- لیزر
- نام
- آخرین
- راه اندازی
- راه اندازی
- راه اندازی
- منجر می شود
- یاد گرفتن
- آموخته
- یادگیری
- ترک کرد
- امانت دادن
- کمتر
- سطح
- زندگی
- سبک
- پسندیدن
- احتمالا
- لینک ها
- کوچک
- زندگی
- بارگیری
- وام
- وام
- محلی
- مکان
- منطق
- طولانی
- مدت زمان طولانی
- نگاه کنيد
- شبیه
- نگاه
- به دنبال
- مطالب
- از دست دادن
- از دست رفته
- خیلی
- عشق
- کم
- ماشین آلات
- ساخته
- مجله
- حفظ
- نگهداری
- ساخت
- پول را
- باعث می شود
- ساخت
- مدیریت
- مدیریت
- دستکاری شده
- بسیاری
- حاشیه
- علامت
- بازار
- ماده
- مصالح
- معنی
- به معنی
- مکانیزم
- مکانیسم
- متوسط
- نشست
- اعضا
- الگوهای رفتاری
- سکه الگوی رفتاری
- سکه های میم
- صرفا - فقط
- متاداده
- متاوررس
- مایکل
- قدرت
- ذهن
- ذهنیت
- ذوب شده
- ضرب
- آینه
- اشتباهات
- مدل
- مدرن
- پول
- ماه
- ماه
- بیش
- علاوه بر این
- اکثر
- اغلب
- متحرک
- بسیار
- چندگانه
- چندرسانه ای
- موسیقی
- نوازندگان
- my
- نام
- طبیعت
- لزوما
- ضروریات
- نیاز
- نیازهای
- نه
- گاز نئون
- خالص
- هرگز
- جدید
- بعد
- NFT
- هنر NFT
- خوب
- نه
- گره
- Node.js و
- یادداشت
- هیچ چی
- بدنام
- رمان
- تازگی
- اکنون
- عدد
- متعدد
- هدف
- of
- خاموش
- ارائه
- پیشنهادات
- دفتر
- غالبا
- خوب
- on
- روی زنجیره
- بر روی تقاضا
- پردازنده
- یک بار
- ONE
- آنلاین
- فقط
- باز کن
- or
- سازمانی
- نشات گرفته
- دیگر
- دیگران
- در غیر این صورت
- ما
- خودمان
- خارج
- روی
- غلبه بر
- خود
- متعلق به
- مالکیت
- PAN
- مقاله
- پدر و مادر
- بخش
- شرکت کنندگان
- شرکت کننده
- ویژه
- ویژه
- شریک
- بخش
- گذشته
- صبر
- پرداخت
- عجیب و غریب
- مردم
- کامل
- شاید
- دوره
- شخصی
- چشم انداز
- پروژه pfp
- فلسفه
- فتوشاپ
- فیزیکی
- از نظر جسمی
- انتخاب کنید
- تصویر
- قطعه
- قطعات
- محور
- محل
- برنامه
- برنامه ریزی
- سکو
- سیستم عامل
- افلاطون
- پلاتو AiStream
- هوش داده افلاطون
- PlatoAiCast
- PlatoData
- بازی
- بازی
- پادکست
- نقطه
- نقطه
- چند ضلعی
- تأمل
- استخر
- ممکن
- احتمالا
- پتانسیل
- بالقوه
- عملی
- تمرین
- غالباً
- ترجیح می دهند
- حق بیمه
- در حال حاضر
- قبلی
- قیمت
- چاپ
- چاپ
- چاپ
- قبلا
- شاید
- روند
- فرآیندهای
- در حال پردازش
- تولید کردن
- ساخته
- معلم
- مشخصات
- سود
- عمیق
- برنامه
- برنامه نویسان
- برنامه نويسي
- برنامه ها
- پروژه
- پروژه ها
- برجسته
- ثابت كردن
- ارائه
- منتشر شده
- کشد
- اهداف
- دنبال کردن
- فشار
- تحت فشار قرار دادند
- هل دادن
- قرار دادن
- پــایتــون
- سوال
- سوالات
- تصادفی
- نسبتا
- خام
- رسیده
- خواندن
- مطالعه
- اماده
- واقعی
- دنیای واقعی
- زمان واقعی
- واقعیت
- تحقق بخشیدن
- متوجه
- واقعا
- دلیل
- دلایل
- تازه
- شناختن
- توصیه
- ضبط
- را کاهش می دهد
- منابع
- اشاره دارد
- منتشر شد
- تکیه بر
- بقایای
- تکرار
- نمایندگی
- نشان دهنده
- ضروری
- نیاز
- وضوح
- توسل
- منابع
- پاسخ
- REST
- نتیجه
- نتایج
- آشکار
- راست
- طلوع
- خطرناک
- جاده ها
- سنگ
- پینک
- قوانین
- در حال اجرا
- هجوم بردن
- روسی
- امن
- حراجی
- همان
- گودال ماسهبازی
- رضایت
- راضی
- ذخیره
- صرفه جویی کردن
- زرنگ
- گفتن
- مقیاس
- اسکن
- صحنه های
- طرح
- نمره
- اسکات
- پرده
- صفحه نمایش
- راز
- دیدن
- مشاهده
- به دنبال
- به دنبال
- به نظر می رسد
- به نظر می رسد
- مشاهده گردید
- به ندرت
- خود
- فروش
- حس
- سلسله
- جدی
- خدمت
- تنظیم
- اشکال
- اشتراک گذاری
- به اشتراک گذاشته شده
- شیبا
- شیبا اینو
- حمل
- فروشگاه
- طرف
- قابل توجه
- به طور قابل توجهی
- مشابه
- ساده
- به سادگی
- پس از
- وضعیت
- مهارت ها
- So
- نرم افزار
- راه حل
- برخی از
- کسی
- چیزی
- تاحدی
- ترانه
- روح
- صدا
- منبع
- منابع
- فضا
- محدوده
- ویژه
- به طور خاص
- خرج کردن
- هزینه
- Spotify
- گسترش
- پایدار کوکوین
- کشتی فضایی
- شروع
- آغاز شده
- دولت
- ایالات
- ساقه ها
- گام
- هنوز
- ذخیره سازی
- opbevare
- استراتژی ها
- دانشجویان
- سبک
- سبک
- موفق شدن
- چنین
- تابستان
- عرضه
- پشتیبانی
- سطح
- سویسی
- سیستم
- تاکتیکی
- گرفتن
- صورت گرفته
- طول می کشد
- مصرف
- صحبت
- شیر
- تدریس کرد
- تعلیم
- تیم ها
- پیشرفته
- گفتن
- مدت
- سرزمین
- Tezos
- نسبت به
- تشکر
- که
- La
- متاورس
- شان
- آنها
- موضوع
- خودشان
- سپس
- آنجا.
- اینها
- آنها
- چیز
- اشیاء
- فکر می کنم
- تفکر
- این
- به طور کامل
- کسانی که
- اگر چه؟
- هزاران نفر
- سه
- هیجان انگیز
- از طریق
- سراسر
- زمان
- بار
- نکات
- خستگی ناپذیر
- با عنوان
- به
- با هم
- رمز
- نشانه
- هم
- در زمان
- ابزار
- ابزار
- بالا
- لمس
- سخت
- تجارت
- سنتی
- معاملات
- رونوشت
- انتقال
- روند
- سعی
- سفر
- درست
- صادقانه
- اعتماد
- اعتماد کردن
- امتحان
- tv
- توییتر
- دو
- انواع
- نوعی
- به طور معمول
- اساسی
- فهمیدن
- درک
- منحصر به فرد
- غیرقابل پیش بینی
- تا
- us
- استفاده کنید
- استفاده
- استفاده
- با استفاده از
- معمولا
- استفاده کنید
- ارزش
- ارزشها
- مختلف
- VeeR
- ریسک
- سرمایه داری
- نسخه
- در مقابل
- بسیار
- تصویری
- بازی های ویدئویی
- بازی های ویدئویی
- چشم انداز
- دید
- نوسانات
- vs
- دیوار
- کیف پول
- می خواهم
- خواسته
- بود
- تماشا کردن
- تماشای
- مسیر..
- we
- وب
- Web2
- Web3
- سایت اینترنتی
- هفته
- هفته
- خوب
- بود
- چی
- چه شده است
- هر چه
- چه زمانی
- که
- در حین
- WHO
- تمام
- چرا
- وحشی
- حیوانات وحشی
- اراده
- با
- در داخل
- بدون
- مهاجرت کاری
- گردش کار
- کارگر
- کار کردن
- با این نسخهها کار
- کارگاه های آموزشی
- جهان
- جهان
- نگران
- با ارزش
- خواهد بود
- نوشتن
- کد بنویس
- اشتباه
- کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
- باشگاه قایق بادبانی
- بله
- هنوز
- شما
- شما
- خودت
- یوتیوب