خرید و فروش آموزش آمریکایی

خرید و فروش آموزش آمریکایی

گره منبع: 1938703

فوریه 3، 2023

خرید و فروش آموزش آمریکایی

در زمینه: مدرسه مجازی — Michael K. Barbour @ 9:09 بعد از ظهر
برچسب ها: , , , ,

اولین مورد از دو مورد از یک نئولیبرال... این مورد از یک استاد بازرگانی است که تجربه مستقیم کمی در آموزش دارد، اما معتقد است که اصول اقتصاد بازار آزاد پاسخی به مشکلات آموزش و پرورش (و تقریباً تمام مشکلات اجتماعی جامعه دیگر) است.

در برنامه باز کنید or آنلاین

سوزان زلمن که در چندین نقش در آموزش و پرورش خدمت کرده است - از ناظر آموزش عمومی اوهایو گرفته تا معلم - جنبه های بسیاری از سیستم آموزشی آمریکا را دیده است. در این گفتگو، او برخی از درس‌های مهم از کتاب تازه منتشر شده‌اش، «خرید و فروش آموزش آمریکایی» و نتیجه‌گیری‌هایش را در مورد چگونگی حرکت رو به جلو برای حمایت از موفقیت تک تک کودکان به اشتراک می‌گذارد. مثل همیشه، می‌توانید به پادکست گوش دهید، آن را در یوتیوب تماشا کنید یا متن آن را بخوانید.

مایکل هورن: سوزان نقش‌های جالبی را در اکوسیستم آموزشی ایفا کرده است. او در حال حاضر رئیس گروه مشاوره آموزش زلمان است. من به شما بیشتر خواهم گفت که چرا من به خصوص علاقه مندم که امروز او را در یک لحظه داشته باشم. اما فقط برای اینکه کمی بیشتر از سوابق او به شما بگویم، قبل از آن، او مدیر اجرایی سرپرستی در وزارت آموزش اوهایو بود. او همچنین به‌عنوان معاون ارشد آموزش و برنامه‌ریزی کودکان در شرکت پخش عمومی خدمت کرده است، جایی که سیاست‌ها و برنامه‌هایی را برای ادغام رسانه‌های خدمات عمومی در دستور کار آموزش اصلاحات ملی ایجاد کرده است. و قبل از آن، او به مدت 10 سال سرپرست آموزش عمومی در اوهایو بود. و در طول تصدی وی، ایالت اوهایو در گزارش شمارش کیفیت هفته آموزش در سال 29 از رتبه 2009 در میان ایالت ها به رتبه پنجم رسید. اما مهم‌تر برای این گفتگو، او همچنین نویسنده یا باید بگویم یکی از نویسندگان کتاب جدید و بسیار جالبی با عنوان خرید و فروش آموزش آمریکایی است. سوزان، خوش آمدی خیلی خوشحالم میبینمت.

سوزان زلمن:            اوه، متشکرم. خیلی خوب است که اینجا هستم و از شما برای مصاحبه با من متشکرم.

شاخ:                اوه، شرط می‌بندی. شرط می بندی. بنابراین قبل از اینکه وارد مکالمه پیرامون کتاب و غیره شویم، واضح است که اگر بخواهید، تصویر بند انگشتی از بیوگرافی شما را آورده‌ام، اما من فقط در مورد سفر خود شما از طریق آموزش و سیاست آموزشی و چگونگی آن کنجکاو هستم. شاید سفر به جایی که زمان و اشتیاق خود را در دنیای آموزش سپری کرده اید شکل داده باشد.

زلمن:            خب، من این سوال را دوست دارم. و در واقع، فکر می کنم سفر تحصیلی من زمانی شروع شد که کلاس ششم را در کلاس خانم آیزنر بودم. در آن زمان ما در پروژه های مرمر هیل زندگی می کردیم. و در طبقه من، خانواده ای از هارلم نقل مکان کردند. و پسری که به PS 122 می رفت، اگرچه اکنون PS 122 نامیده نمی شود، البته دوباره ساخته شده بود، اما در کلاس من بود، در کلاس ششم من. و من در واقع سعی کردم با او دوست شوم و راه افتادم تا... با هم یک پیاده روی طولانی تا مدرسه ابتدایی داشتیم. و به نظر می رسید که مردی خوب و باهوش است و کاملاً قد بلند بود. و یک هفته در کلاس ششم من دوام آورد و بعد به کلاس پنجم تنزل یافت. بنابراین، از معلمم، خانم آیزنر پرسیدم: «چرا؟» او گفت: "خب، او در هارلم به مدرسه رفت و آنها مدارس خوبی در آنجا ندارند."

و فکر کردم چقدر ناعادلانه و نه تنها این، بلکه او سپس به کلاس چهارم تنزل یافت. و این واقعاً من را وحشت زده کرد، زیرا او خیلی قد بلند بود و فقط انگشت شستش دردناک بود. و من فکر کردم، خدایا، سیستم شکست خورده است، ارنست گیبز بیچاره. و تا امروز در سنین پیری، من هنوز ارنست گیبز را به یاد می آورم و به نوعی تعجب می کنم که چه اتفاقی برای او افتاده است. نکته دوم این است که پدربزرگ و مادربزرگ من از روسیه مهاجر بودند، اما تحصیل مسیر طبقه متوسط ​​بود. منظورم این است که پدرم وکیل بود، عمویم وکیل و قاضی بود و عموهایم در دهه سی به دانشکده شهر رفتند و این راه آنها بود تا به طبقه متوسط ​​تبدیل شوند. بنابراین، آموزش همیشه بسیار مهم و یک ارزش بود. بعلاوه، من به نوعی بچه عصبی بودم و از آن دسته بچه هایی بودم که در اردوی تابستانی شکست خوردم.

هیچ کس من را در تیم والیبال خود نمی خواست، اما من نمی توانستم منتظر شروع مدرسه باشم. بنابراین به نوعی، با وجود اینکه می‌دانم پدرم می‌خواست من وکیل شوم، تحصیلات علاقه من بود و در مدرسه احساس راحتی می‌کردم. و بعد می توانستم در سه سال کالج را بگذرانم، اما ماندم تا گواهینامه بگیرم. و برای یک سال، من معلم مطالعات اجتماعی دبیرستان در دبیرستان حرفه‌ای گریس دوج بودم... و بنابراین... باید اتاق معلم را ترک می‌کردم زیرا فکر می‌کردم آن‌ها در مورد دانش‌آموزانشان بسیار قضاوت‌کننده هستند. آن‌ها گفتند که نمی‌توانستند دانش‌آموزان برانکس را از دانش‌آموزان گریس دوج تشخیص دهند، و این واقعاً من را بد می‌کند. بنابراین، پس از آن من توانستم یک بورس تحصیلی کامل دریافت کنم، یک بورسیه تحصیلی و سپس برای رفتن به آن، اما باید این را بگویم در... زیرا من در حال حاضر در اوهایو زندگی می کنم، آن دانشگاه دیگر در شمال، دانشگاه میشیگان.

و من در یک برنامه دکترا بودم که بودجه آن توسط وزارت آموزش ایالات متحده تامین می شد تا افرادی را تربیت کنم که علاقه مند به آموزش و پرورش بودند، که دارای پیشینه تحصیلی بودند، اما برنامه ریزی و ارزیابی تحقیقاتی را برای مدارس دولتی انجام می دادند. و من باید پایان نامه خود را از بررسی حقوق مدنی حقوق مدنی هاروارد انجام دهم. من با شوهرم آشنا شدم که مرا به بوستون آورد. و سپس آن را در عقدنامه ما قرار داد، ازدواج ما باطل نبود مگر اینکه ظرف یک سال تمام کنم، که انجام دادم. و بعد از قضا، از طریق معلم انگلیسی دبیرستانی که داشت، شغلی پیدا کردم که در کالج امانوئل تدریس می کردم. و من در 14 سال اول کارم دانشگاهی بودم. من همچنین به طور همزمان یک قرار تحقیقاتی در مرکز فناوری آموزشی هاروارد برگزار کردم. سپس یک کمک هزینه NSF از کالج معلمان کلمبیا برای زنانی که در کالج های کوچک هنرهای لیبرال تدریس می کردند، دریافت کردم.

یه جورایی داشتم خسته میشدم با اینکه بچه هایم کم سن و سال بودند. و من به طور اتفاقی مایک دوکاکیس را در مهمانی همسایگانمان ملاقات کردم که در دفتر حقوقی او بود و قاضی می شد و من برای پیوستن به دولت گروهی به عنوان کمیسر همکار استخدام شدم. بنابراین، من حرفه آکادمیک درخشان خود را ترک کردم و به دولت ایالتی پیوستم. و نه تنها این، بلکه من واقعاً اشتیاق خود را پیدا کردم. احساس می‌کردم که می‌توانم به طراحی و بهبود سیستم‌های آموزشی کمک کنم و می‌توانم تأثیر بیشتری بگذارم. و من معاون بخش جدیدی به نام پرسنل آموزشی بودم و حدود شش سال و نیم در آنجا دوام آوردم. و سپس من فرصتی داشتم که واقعاً سقف شیشه ای را بشکنم و معاون اول کمیسر در ایالت میسوری شوم. اوه خدای من، اگر تا به حال بوده باشیم، بسیار دور از ذهن است. و دو دختر من در آن زمان در کالج بودند، اما ما پسرمان را به میسوری بردیم، و او آن را ایالت به اندازه کافی خوب می نامید.

اول از همه، او عصبانی بود، زیرا وقتی او در دبیرستان بود، حق مادری او را از رفتن هر روز به میدان هاروارد انکار می کردم، اما واقعیت این بود که من متوجه تغییر کیفیت آموزش از ایالت به ایالت شدم. او به آرلینگتون های بالا رفت. اما رک و پوست کنده، جایی که او رفت، که منطقه بسیار خوبی در میسوری به حساب می آمد، برای او چالش برانگیز نبود. و این اشتیاق بیشتری به من داد. و سپس من به عنوان سرپرست ایالت در اوهایو استخدام شدم و این کار را به مدت 10 سال انجام دادم. من تقریبا دو به واشنگتن رفتم، برگشتم. من در واقع مدت کوتاهی را در یک شرکت انتشاراتی به نام Houghton Mifflin Harcourt انجام دادم. آره، هوتن میفلین. و سپس یک فرماندار جدید وارد شد، او مرا پاک کرد و من به عنوان مدیر اجرایی برگشتم.

شاخ:                من فقط کنجکاو هستم، زیرا شما تجربه زیادی در بسیاری از حالات، زمینه های بسیار، اشتیاق شخصی زیاد، و در برخی موارد عصبانیت دارید، درست است؟ و تو به نوعی دلیل خودت هستی و من کنجکاو هستم که می‌خواهید در این کتاب چه چیزی را وارد کنید و واقعاً در حین نوشتن آن با خوانندگان به اشتراک بگذارید.

به قسمت های آینده آموزش در برنامه گوش دهید

بهترین تجربه شنیداری را دریافت کنید.
برنامه iOS را دریافت کنیدبرنامه Android را دریافت کنید

© 2023 مایکل هورن
548 Market Street PMB 72296, San Francisco, CA 94104

هنوز نظری نوشته نشده است.

RSS خوراک برای نظرات در مورد این پست. پیگیری بازگشت URI

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بدانید که چگونه نظر شما پردازش می شود.

تمبر زمان:

بیشتر از آموزش مجازی