سرمایه گذاری استارتاپی: 3 درس از پیتر لینچ

سرمایه گذاری استارتاپی: 3 درس از پیتر لینچ

گره منبع: 2612394

کتاب جیبی مثل پرنده ای مست به سمتم پرواز کرد.

به سینه ام خورد و روی بغلم افتاد.

مدیر پول کوتاه (و پرتاب کننده کتاب) که برای شغلی در وال استریت با من مصاحبه می کرد، گفت: «بخوان». "بعد از آن با هم صحبت خواهیم کرد."

بنابراین کتاب را خواندم.

و چند روز بعد، با ذهنی الهام‌بخش و سینه‌ای کبود شده، به دفتر او برگشتم و کار را محکم کردم.

ده سال سریع به جلو

دیروز عصر، وقتی کیندل من مشغول شارژ بود، با آن جلد شومیز قدیمی در قفسه کتابم برخوردم.

من دیگر در وال استریت کار نمی‌کنم - اکنون یک کارآفرین و سرمایه‌گذار در بازارهای خصوصی هستم - اما وقتی نشستم و کتاب را مرور کردم، متوجه شدم که درس‌های آن امروز به همان اندازه ارزشمند هستند که وقتی برگشتم. ابتدا آن را بخوانید

کتابی که من در موردش صحبت می کنم کتاب پیتر لینچ است خیابان را بزن.

29٪ در سال به مدت 13 سال

پیتر لینچ مدیر پول افسانه ای است که از سال 1977 تا زمان بازنشستگی در سال 1990 صندوق ماژلان فیدلیتی را اداره می کرد.

زمانی که او مدیریت این صندوق را آغاز کرد، دارایی 18 میلیون دلاری داشت.

زمانی که او بازنشسته شد، بیش از 14 دلار داشت بیلیون.

بازده سالانه 29 درصدی او، او را به یکی از موفق ترین مدیران پولی تمام دوران تبدیل کرده است.

اصول پیتر و سرمایه گذاری استارتاپی

پیتر علاوه بر ثبت یک سابقه سرمایه گذاری بسیار چشمگیر، کتاب های درخشانی در زمینه سرمایه گذاری نوشت.

وقتی پیتر در حال نوشتن بود، سرمایه‌گذاران فردی مانند شما هنوز نمی‌توانستند در استارت‌آپ‌ها سرمایه‌گذاری کنند، اما خرد محکم او را می‌توان به راحتی در هر بازاری به کار برد.

برای مثال، وقتی این خط را خواندم، نیشخندی زدم خیابان را بزن: "شات های طولانی تقریباً همیشه علامت را از دست می دهند."

سرمایه‌گذاری در کسب‌وکارهایی که در مراحل اولیه هستند و به دنبال تغییر جهان هستند، اساساً مجموعه‌ای از عکس‌های طولانی را می‌گیرد – به همین دلیل است که ما همیشه در مورد اهمیت فرآیند سرمایه‌گذاری سخت‌گیرانه و در مورد تنوع فریاد می‌زنیم.

در اینجا تعدادی از اصول پیتر وجود دارد که برای سرمایه گذاری استارت آپی قابل اجرا هستند.

هنگامی که در نظر دارید سرمایه گذاری در مراحل اولیه انجام دهید، از آنها استفاده کنید!

اصل شماره 1: "هرگز روی ایده ای سرمایه گذاری نکنید که نتوانید با مداد رنگی تصویر کنید"

اگر به سرمایه گذاری در یک استارت آپ فناوری در مراحل اولیه فکر می کنید - شرکتی که به دلیل ماهیت خود سعی در تغییر جهان دارد - توصیه پیتر در مورد این موضوع ممکن است غیر منطقی به نظر برسد.

به هر حال، آیا این شرکت‌ها در تلاش برای مقابله با چالش‌های فنی پیچیده نیستند؟ البته برخی از آنها…

اما هنوز هم باید بتوانید به سوالات اساسی در مورد آنها پاسخ دهید! مثلا:

  • آنها در صدد حل چه مشکلی هستند؟
  • بازار هدف آنها کیست؟
  • آیا محصول آنها واقعاً نیازهای بازار هدف آنها را برآورده می کند؟
  • چگونه پول در می آورند؟

خیلی ابتدایی است، درست است؟ صرف نظر از اینکه یک تجارت چقدر ممکن است پیچیده باشد techniquement، پاسخ به این سوالات باید واضح باشد.

گوگل را به عنوان مثال در نظر بگیرید…

گوگل یک موتور جستجوی پیشرفته ساخت. من حتی نمی توانم درک کنم که الگوریتم های آن چگونه کار می کنند. اما مشکل اساسی که به عنوان یک شرکت جوان سعی در حل آن داشت - به مردم اجازه می داد محتوای دقیق مورد نظر خود را پیدا کنند - به آن کمک کرد تا مخاطبان بسیار زیادی را جذب کند.

در نهایت شروع به قرار دادن تبلیغات مرتبط در کنار آن محتوا کرد - و امروز، گوگل حدود 140 میلیارد دلار درآمد سالانه دارد.

اگر کسی مداد رنگی و دستمالی بنفش به شما داد، می توانید مدل کسب و کار گوگل را در 60 ثانیه بکشید. که نوع کسب و کاری که باید در آن سرمایه گذاری کنید، چه یک شرکت دولتی یا یک استارت آپ در مراحل اولیه.

اصل شماره 2: "اسراف هر دفتر شرکتی با بی میلی مدیریت نسبت به سهامداران رابطه مستقیم دارد."

اولین باری که "پردیس" گوگل را در کالیفرنیا دیدم را به یاد دارم. فراموش کردم که یک دفتر است - بیشتر شبیه یک آبگرم سطح بالا بود. غذای لذیذ رایگان در کافه تریا، مهدکودک و خشک شویی رایگان، ماساژ رایگان پشت و غیره وجود داشت.

اما سالها و میلیاردها سود طول کشید تا به آن نقطه رسید. بنیانگذاران کار خود را در یک گاراژ و یک اتاق خوابگاه شروع کردند، با خوردن رشته فرنگی رامن و ساختن محصول خود - و این چیز خوبی است.

بنیانگذاران یک استارت آپ نباید روی تجملات تمرکز کنند. آنها باید روی رشد شرکت خود تمرکز کنند و مطمئن شوند که پول نقد کافی در بانک دارند تا یک روز دیگر زندگی کنند. اگر آنها پول خود را برای فضای اداری شیک در یک ساختمان گران قیمت خرج می کنند، دست خود را از دسته چک خود بردارید!

بنابراین به دنبال سرنخ‌هایی بگردید که بنیان‌گذاران برای چیزهای اشتباه بیش از حد خرج می‌کنند - فضای اداری، حقوق‌های کلان، رفت‌وآمدهای گران‌قیمت شرکت، و غیره. اینها پرچم‌های قرمز هستند!

اصل شماره 3: "اگر فروشگاه را دوست دارید، سهام را دوست خواهید داشت"

پیتر لینچ مصر بود که سرمایه گذاران فردی می توانند از مدیران پول «حرفه ای» بهتر عمل کنند. به گفته او تنها کاری که آنها باید انجام می دادند خرید سهام شرکت هایی بود که می شناختند، دوست داشتند و مشتری آنها بودند.

منطق او این بود که مشتریان بینش های مهمی در مورد برندها و محصولات دریافت کردند که به سادگی توسط یک تحلیلگر که در یک دفتر بزرگ نشسته بود و صورت های مالی را می خواند قابل تشخیص نبود.

همین نظریه در مورد سرمایه گذاری در مراحل اولیه نیز صدق می کند. همانطور که یکی از سرمایه‌گذاران حرفه‌ای به من گفت: «اگر نتوانم تصور کنم از محصول استفاده می‌کنم، سرمایه‌گذاری نخواهم کرد.» یک استثنای او؟ اگر فرزندان او عاشق این محصول هستند.

لینچ هم همینطور بود. همانطور که افسانه می گوید، او دختر نوجوان خود را با مقداری پول به مرکز خرید می فرستاد. پس از دیدن اینکه او از کدام فروشگاه ها خرید کرده است، بررسی دقیق خود را روی آن شرکت ها آغاز کرده و سهام آنها را تجزیه و تحلیل می کند.

بنابراین همانطور که شروع به جستجوی فرصت های سرمایه گذاری در مراحل اولیه می کنید، متوقف شوید و از خود بپرسید: «آیا از این محصول استفاده کنم؟ آیا بچه های من یا همسایگانم از آن استفاده می کنند؟»

بیشتر برای یادگیری

اگر اصول پیتر را دوست داشتید و به دنبال راه های دیگری برای هوشمندی در مورد سرمایه گذاری در استارت آپ ها هستید، صفحه منابع ما را بررسی کنید، و دانلود رایگان 10 فرمان سرمایه گذاری استارت آپ ما »

همچنین حتماً وایت پیپر رایگان «نکاتی از طرفداران» را بررسی کنید، جایی که با پنج تن از سرمایه‌گذاران خطرپذیر برتر نیویورک مصاحبه می‌کنیم تا نحوه رویکرد آنها به سرمایه‌گذاری استارت‌آپی را کشف کنیم.

شما آن را در همان صفحه پیدا خواهید کرد.

سرمایه گذاری مبارک

با احترام،
وین مولیگان
وین مولیگان
بنیان گذار
Crowdability.com

نظرات

تمبر زمان:

بیشتر از شلوغی