چگونه یک میلیونر "آرام" شویم و از دام گوروهای مالی دوری کنیم؟

چگونه یک میلیونر "آرام" شویم و از دام گوروهای مالی دوری کنیم؟

گره منبع: 3009745

تلاش نکن ثروتمند شدن. بجای، تبدیل شدن به یک میلیونر "آرام" پسندیدن ته کیم، "لاک پشت مالی" شما ماشین های پر زرق و برق، شامپاین های فانتزی، و جت های شخصی آنلاین را دیده اید "گوروهای" مالی سپس، مانند ساعت، همین افراد را می بینید ثروت خود را از دست بدهند، ورشکسته شوید یا به طور کامل از دنیای آنلاین ناپدید شوید. چه اتفاقی برای آنها افتاد و این همه "ثروت" کجا رفت؟

در برنامه امروز با تائه در مورد آن صحبت می کنیم راه آهسته، پیوسته و غیرجنسی برای ایجاد ثروت و تبدیل شدن به یک میلیونر که اکثر آمریکایی ها هرگز نمی فهمند. خطر بسیار کمتری نسبت به قمار کردن پول، معامله روزانه یا اهرم بالا در املاک و مستغلات پرخطر است. در عوض، شما می توانید هر شب مثل بچه بخواب, دانستن اینکه شما صدها هزار در بانک دارید، میلیون ها سرمایه گذاری و پول کافی برای تعقیب رویاهای خود اگر از توصیه های ته پیروی کنید.

مسیر تائه به سمت ثروت پیچیده نبود، اما او به تعداد انگشت شماری دست یافت اشتباهات پولی شما نمی خواهید تکرار کنید بعد از پرداخت بیش از شش رقم بدهی، ته اکنون به عنوان قهرمان مالی است که ما به آن نیاز داریم اما لیاقتش را نداریم و به همه می آموزد که چرا راهی آرام و آرام به سوی ثروت هوشمندانه ترین و پایدارترین راه برای «ثروتمند شدن» واقعی است. اگر می‌خواهید شغلتان را رها کنید، کاری را که دوست دارید انجام دهید و هر روز طبق برنامه خود زندگی کنید، به کارتان ادامه دهید!

برای گوش دادن به پادکست های اپل اینجا را کلیک کنید.

پادکست را از اینجا بشنوید

متن را اینجا بخوانید

میندی:
سلام، شنوندگان عزیزم و به پادکست پول BiggerPockets خوش آمدید، جایی که امروز با ته کیم، لاک پشت مالی مصاحبه می کنیم، و در مورد ثروتمند شدن به آرامی و درس های پولی که می توانید از متخصصان مالی شکست خورده یاد بگیرید صحبت می کنیم.
سلام سلام سلام. نام من Mindy Jensen است و مانند همیشه با من استاد ناتوان مالی من، اسکات ترنچ، همراهم است.

اسکات:
ممنون، میندی خیلی خوب است که در اینجا با سرمایه‌گذاری‌هایم در شرکت‌هایی هستم که ماشین‌هایی بدون میزبان خفه کننده، Mindy Jensen، می‌سازند.

میندی:
انجام میدهم. این یکی خوب است. این خوب است، اسکات. من و اسکات اینجا هستیم تا استقلال مالی را کمتر ترسناک کنیم، نه فقط برای اینکه شخص دیگری شما را با هر داستان پولی آشنا کند، زیرا ما واقعاً معتقدیم آزادی مالی برای همه قابل دستیابی است، مهم نیست که چه زمانی و از کجا شروع می کنید.

اسکات:
درست است. چه بخواهید زود بازنشسته شوید و به دنیا سفر کنید، سرمایه گذاری های کلان در دارایی هایی مانند املاک و مستغلات انجام دهید، کسب و کار خود را راه اندازی کنید یا به آرامی مانند لاک پشت، نه خرگوش، ثروتمند شوید، ما به شما کمک می کنیم به اهداف مالی خود برسید. و پول را از سر راه خود بردارید تا بتوانید خود را به سمت رویاهای خود حرکت دهید.

میندی:
بسیار خوب، اسکات، بدون هیچ مقدمه ای، بیایید تائه را بیاوریم. Tae Kim یک خالق محتوای مالی است که خبرنامه محبوب با ارزش بالا، Financial Tortoise را می نویسد. تائه با بیش از 100,000 مشترک یوتیوب و یک مدل موی عالی، فلسفه مالی شخصی خود را در مورد رشد آهسته ثروت و تبدیل شدن به یک میلیونر آرام به اشتراک می گذارد. Tae، به پادکست پول BiggerPockets خوش آمدید. من خیلی هیجان زده هستم که امروز با شما صحبت می کنم.

تائه:
ممنون که منو داشتی

میندی:
ما یک دوست مشترک به نام راجر داریم. و من و راجر چند هفته پیش داشتیم قهوه می خوردیم، و او داشت با من صحبت می کرد که چگونه این دوست را دارد که تصمیم گرفت کارش را رها کند و سپس یک تولید کننده محتوای YouTube شود. و من اینطور گفتم: "اوه، برای او موفق باشید. این کمی تعهد خواهد بود.» و او می گوید، "اوه بله، او مدتی است این کار را انجام می دهد. این تی کیم، لاک پشت مالی است.» من می گویم "من او را می شناسم."
بنابراین من بسیار هیجان زده هستم که شما را در برنامه امروز دارم. من ویدیوهای شما را دوست دارم زیرا شما واقعی هستید. و من فکر می‌کنم این واقعاً تفاوت بین افرادی که در تولید محتوا آنلاین موفق هستند با افرادی که ممکن است کمی موفقیت داشته باشند و سپس از بین بروند، به این دلیل است که آنها واقعاً در تلاش برای آموزش نیستند. و من فکر می کنم این همان چیزی است که شما سعی می کنید انجام دهید. این تصوری است که من دارم.
اگر این چیزی نیست که می‌خواهید انجام دهید، واقعاً کار خوبی انجام می‌دهید. شما یک بازیگر عالی هستید چه چیزی باعث شد که بخواهید شغل خود را ترک کنید؟ منظورم این است که می دانم چرا همه می خواهند شغل خود را رها کنند، اما چه چیزی باعث شد که بخواهید شغل خود را رها کنید و سپس به سمت تولید محتوای مالی بروید؟

تائه:
بله، منظورم این است، فکر می‌کنم بسیاری از افرادی که در نهایت محتوای مالی شخصی تولید می‌کنند، منظورم این است که با توجه به اینکه من و همسرم به نوعی این سفر مالی را پشت سر گذاشتیم، همیشه علاقه مند بودم. وقتی ازدواج کردیم 105,000 دلار بدهی دانشجویی داشتیم. اینطوری ازدواجمون رو شروع کردیم و سپس دوره دیو رمزی را گذراندیم، و فقط سال‌های زیادی را صرف درک پول، پرداخت بدهی کردیم، که واقعاً ما را مجبور کرد به مخارج خود نگاه کنیم. بنابراین واقعاً به ایجاد عادات خوب پولی کمک کرد. بنابراین داشتن آن بدهی کمی برکت بود. این چیزی است که ما در مورد آن صحبت می کنیم.
و سپس فکر می‌کنم همانطور که درباره پول بیشتر می‌آموزیم، دیدم که سواد مالی چقدر قدرتمند است، چیزی که من در دوران کودکی مهاجر و در حرفه حرفه‌ای‌ام در 20 سالگی نداشتم. بنابراین پس از پرداخت بدهی خود، شروع به بالا رفتن از نردبان سواد مالی کردیم. و هر چه بیشتر یاد گرفتم، بیشتر در مورد آن هیجان زده شدم، بیشتر متوجه شدم که چقدر می تواند توانمند باشد.
آره و دیدم وقتی شروع کردم به وبلاگ نویسی در کنار فقط برای سرگرمی، شروع به تعامل با افراد در جامعه مالی شخصی کردم، فقط فکر کردم، "هی، یوتیوب به نظر این مکان هیجان انگیز است، پس چرا سعی نکنم شانس من در آنجا به عنوان یک مرد میانسال است، حتی اگر نمی توانم با همه این بچه های باحال باحال رقابت کنم، اما چرا که نه؟ تعداد ما زیاد نیست، پس چه مشکلی ممکن است پیش بیاید؟» بنابراین من اینگونه شروع کردم.

اسکات:
خوب، شما چند بار یک کلمه را ذکر کرده اید، در حال یادگیری و جزء سواد مالی هستید. من یک قفسه کتاب بزرگ را پشت سر شما می بینم. این مؤلفه خودآموزی چقدر در سفر شما مهم بوده است؟

تائه:
آره، خیلی بزرگ بوده بنابراین من برای MBA به تحصیلات تکمیلی رفتم، اما جالب‌ترین چیز این است که علیرغم اینکه MBA خود را گرفته‌ام، بیشتر درس‌های مالی شخصی که آموخته‌ام خارج از آن از طریق تجربیات شخصی و اشتباهاتی بوده‌اند که مرتکب شده‌ام. پس بزرگ است. منظورم این است که فکر می‌کنم همه چیزهایی که می‌دانم، همه چیزهایی که در کانال درباره آن صحبت می‌کنم بر اساس آن است، این ترکیبی از یادگیری از همه این افراد باهوش است که افکار خود را در این کتاب‌ها تقطیر می‌کنند، و سپس من می‌توانم آن‌ها را به کار ببرم. زندگی شخصی ام، با تأمل در اشتباهاتی که مرتکب شده ام.
بنابراین بله، یعنی فکر می‌کنم چون این موضوعی نیست که به طور سیستماتیک در سیستم مدرسه ما آموزش داده شود، فکر می‌کنم خودآموزی در مورد پول بسیار مهم‌تر است.

اسکات:
تجربه کودکی شما با پول چه بوده است؟

تائه:
بله، وجود نداشت، حدس می‌زنم بحث‌های زیادی در مورد پول در خانه وجود داشت. بنابراین خانواده من، زمانی که من نه ساله بودم از کره جنوبی مهاجرت کردیم. و مانند بسیاری از خانواده های مهاجر، ما با پول مبارزه کردیم. هر دو والدین من از طبقه کارگر بودند، آنها انگلیسی صحبت نمی کردند. و چیزی که به ما می‌گفتند این بود که سخت درس بخوانیم و بعد آماده می‌شوی، خوب می‌شوی. «فقط سخت درس بخوان، به کالج برو و بعد از آن تا آخر عمر خوب می شوی»، زیرا همسایه های ما، آنهایی که به کالج رفتند، اینطور به نظر می رسیدند.
بنابراین بله، منظورم این است که خیلی زیاد بود، حدس می‌زنم به نوعی مشکل مالی نداشت، چیز زیادی نداشت. و فکر می‌کنم بخشی از دلیل اینکه چرا در دهه 20 سالگی مرتکب اشتباهات مالی زیادی شده‌ام، واقعاً ناشی از ناامنی‌هایی بود که در جوانی‌ام داشتم، زیرا تفاوت بین ثروت مالی واقعی و موفقیت را در مقابل آنچه در رسانه‌ها نشان داده می‌شد و آنچه بود، نمی‌دانستم. در اطراف من دیده می شود
بنابراین، فکر می‌کنم با این تصور اشتباه بزرگ شدم که افرادی که ماشین‌های لوکس رانندگی می‌کنند، در این خانه‌های بزرگ زندگی می‌کنند، همیشه به تعطیلات می‌روند، ثروتمند هستند، از نظر مالی موفق هستند. و فکر می‌کنم در 20 سالگی‌ام، این چیزی است که سعی می‌کنم بدون داشتن پایه‌ای از آن تقلید کنم... همانطور که مورگان هاوسل در کتابش درباره آن صحبت می‌کند، این گونه است: «ثروت واقعی زمانی به دست می‌آید که پول را خرج نکنی». و بعد برای من، در 30 سالگی من کلیک کرد، اما بعد در 20 سالگی، یعنی دقیقاً اینطور گفتم: «نمی‌دانم. این کاری است که شما باید انجام دهید، درست است؟ برو یک ماشین کاملاً جدید بخر، وقتی نمی توانی آپارتمان خودت را اجاره کن و همیشه بیرون غذا بخور. این کاری است که افراد ثروتمند انجام می دهند.» بنابراین سعی کردم قبل از اینکه واقعاً ثروت واقعی داشته باشم، آن را تقلید کنم.

اسکات:
برخی از آن اشتباهات بزرگی که در 20 سالگی مرتکب شدید چه بود؟

تائه:
اوه، خیلی، خیلی زیاد. فکر می‌کنم یکی از اولین کسانی که درست از دروازه بیرون آمد، از دانشگاه بیرون آمد، من خودم آپارتمان خودم را اجاره کردم و فکر می‌کردم این کاری است که افراد موفق انجام می‌دهند، که 50 درصد از دستمزد من بود، و من هیچ مبلمانی نداشتم. برای پر کردن آن بنابراین به یک فروشگاه مبلمان رفتم و آنها بسیار سخاوتمند بودند. آنها می گفتند: "هی، ما این معامله را داریم که می توانید برای داشتن مبلمان خود اجاره کنید." بنابراین مطمئناً من اینگونه گفتم: "عالی است. شما بچه ها این کار را برای من انجام می دهید؟»
بنابراین من یک سری مبلمان خریدم که توانایی خرید آنها را نداشتم، اما خوشبختانه آنها مانند "هی، ما این طرح پرداخت را داریم." و من در آن زمان هیچ ایده ای نداشتم، نرخ بهره، برنامه پرداخت، همه این چیزها. بنابراین من چنین گفتم: "این عالی است. می توانستم اثاثیه ام را پر کنم. من مالک آپارتمان خودم هستم و می‌توانم فوراً آن را با مبلمان پر کنم» و موفق به نظر می‌رسیدم. بنابراین، اگر بتوانم به زمانی برگردم، فکر می‌کنم در 22 سالگی بود، دوست دارم بگویم، بله، آن اشتباه احمقانه را مرتکب شدم.

اسکات:
من فقط آن جمله‌ای را که قبلاً به آن اشاره کردید، دوست دارم، جایی که فکر می‌کنم مورگان هاوسل می‌گوید: «ثروت، طبق تعریف، پولی است که خرج نمی‌شود». و به نظر می رسد که این تجربه در 20 سالگی شما واقعاً زمینه را برای معکوس شدن کامل و فلسفه ای که امروز زندگی می کنید آماده کرده است. آیا می توانید در مورد مفهوم میلیونر ساکت و برخی از روش های آرامی که اکنون از ثروت خود لذت می برید صحبت کنید که ممکن است معنی دارتر باشد؟

تائه:
آره بنابراین کانال من لاک پشت مالی نام دارد و من و همسرم از افسانه مورد علاقه مان، لاک پشت و خرگوش الهام گرفتیم. لاک پشت هیچ کار خیالی انجام نداد. او سعی نمی کرد مهارت شگفت انگیز خود را به عنوان یک مسابقه دهنده نشان دهد. او در طول مسابقه خود در مسیر خود بسیار کند و پیوسته بود. بنابراین من به نوعی از آن فلسفه پیروی می کنم. من دوست دارم این فلسفه را با پول و زندگی نیز دنبال کنم.
بنابراین، اسکات، شما اشاره کردید، من فکر می کنم ثروت کم با ثروت آرام همخوانی دارد. من فکر می‌کنم وقتی روی تلاش برای نشان دادن ثروت خود تمرکز نمی‌کنیم، اما واقعاً روی اصول اولیه چگونگی ایجاد ثروت تمرکز می‌کنیم. و بله، واقعاً مهم نیست که مردم در مورد من چه فکر می کنند یا چه ماشینی سوار می شوم یا چه خانه بزرگی دارم، چه چیزهای شیکی دارم. اما منظورم این است که بگوییم نباید صاحب چیزهای خوب باشید و نباید به تعطیلات خوب چیزی بروید که از آن لذت می برید، بلکه واقعاً این نیست که بتوانید خودتان را از نیاز به نشان دادن این ثروت به دنیا و سپس پیدا کردن آن جدا کنید. آن خودشکوفایی فقط از درون و سپس با استفاده از ثروتی که در اختیار دارید، زندگی را که می خواهید زندگی کنید، فعال کنید.
بنابراین فکر می‌کنم، البته گفتن آن آسان‌تر از انجام آن است. ما در دنیای بسیار اجتماعی زندگی می کنیم که می خواهیم پذیرفته شویم، دوست داشته باشیم، می خواهیم مردم تحت تاثیر کاری که ما انجام می دهیم تحت تاثیر قرار گیرند. بنابراین فکر می‌کنم برای جدا کردن خود از این نیاز برای نشان دادن تصویری خاص از خود به جهان، به تلاش آگاهانه زیادی نیاز است. اما بله، این نوعی فلسفه است که من فکر می‌کنم بعد از درس‌های سخت و سخت که واقعاً دنبالش هستم، از آن حمایت می‌کنم و دوست دارم آن را ترویج کنم.

میندی:
بنابراین، چگونه از خرج کردن و قرار دادن مبلمان مستعمل و تلاش برای ثروتمند به نظر رسیدن به تغییر سوئیچ به رشد آهسته ثروتمند خود رسیدید؟ انگیزه تغییر چه بود؟

تائه:
بله، بنابراین فکر می‌کنم خرج کرده‌ام... بنابراین اگر می‌توانستم در زندگی‌ام تا دهه‌ها به آن فکر کنم، دهه ۲۰ واقعاً فقط مربوط به اشتباهات پولی بود که مرتکب شده‌ام. فکر می‌کنم اثاثیه اجاره‌ای برنده شد، اسکات. درست مثل این است که رفتم و یک ماشین کاملا نو خریدم. من درسمو یاد نگرفتم در 20 سالگی رفتم و برای خودم یک ماشین کاملا نو خریدم. و سپس در 24 سالگی، رفتم و 27 هزار وام دانشجویی برای خودم گرفتم. فقط ادامه داد، اشتباهات.
کمی طول کشید تا آن درس ها را یاد بگیرم. کاش زودتر یاد میگرفتم اما فکر می‌کنم بزرگترین انگیزه زمانی بود که من و همسرم ازدواج کردیم، تقریباً تمام پس‌اندازمان را خرج کردیم و سپس مجموعاً 105,000 دلار بدهی دانشجویی داشتیم. او تازه از دانشکده پرستاری فارغ التحصیل شده است. من تازه از مدرسه بازرگانی فارغ التحصیل شدم. و فکر می کنم این زمانی است که اکنون که خانواده دارم، این مسئولیت را بر عهده دارم.
و سپس متوجه شدم که در این لبه نازک یک فاجعه بزرگ قرار گرفته ام. یک اشتباه بزرگ می تواند ما را از بین ببرد. و فکر می‌کنم این جایی بود که من می‌گفتم: «باید خانه‌ام را مرتب کنم.» و من فکر می کنم خیلی زیاد است، به خصوص در دنیای مالی، نمی گویم سواد، اما رسانه های مالی، فقط پیام های زیادی در اطراف وجود دارد که فکر می کنم سریع پول در بیاورید، سریع پولدار شوید. آنها بسیار اغوا کننده هستند، بسیار هیجان انگیز. و من به آن کشانده شدم.
می‌گفتم: «اوه، تو کتاب رابرت کیوساکی، پدر پولدار پدر بی پول را خواندی. و سپس مستقیماً نمی‌گوید: «سریع پول در بیاور»، بلکه کلمات بزرگ زیادی مانند «ثروتمند شو» است. و سپس می گویید: "اوه، من باید بیرون بروم و کاری هیجان انگیز انجام دهم تا بتوانم فوراً پول زیادی به دست بیاورم." بنابراین این همان چیزی است که من فکر می کنم هک همیشه به دنبال آن بودم.
و بعد فکر می‌کنم وقتی دوره‌ی دیو رمزی را گذراندم، به نوعی فیلمنامه را تغییر داد و اینطور گفت: «اوه، من اصول اولیه را ندارم. من خرجم کم نیست من نمی فهمم اعتبار چگونه کار می کند. من نمی فهمم بدهی چگونه کار می کند. بنابراین اینها چیزهایی هستند که من باید واقعاً روی آنها تمرکز کنم." و سپس فکر می‌کنم همانطور که این فرآیند را طی کردم، شروع به خواندن کتاب‌های بیشتری کردم که هیجان‌انگیز نیستند، اما پر از جواهرات هستند، مانند The Bogleheads، مانند Three-Fund Portfolio. این یک کتاب بسیار خشک است، اما همه چیزهایی که برای تسلط بر پول خود نیاز دارید در آن وجود دارد.
بنابراین اینها چیزهایی هستند که وقتی شروع به مصرف کردم، اینطور گفتم: "اوه، این چیزی است که من واقعاً می خواهم. این واقعاً با من ارتباط دارد. این همان چیزی است که اگر بخواهم ثروت پایدار درازمدت داشته باشم، زمان می برد.» و مانند هر چیز دیگری در زندگی، اگر می خواهید ازدواج شادی داشته باشید، رابطه زمان می برد. سرمایه گذاری روی یکدیگر زمان می برد. مثل فیلم ها فقط گل رز و تک شاخ یک شبه نیست. هیچ چیز خوبی در زندگی یک شبه به وجود نمی آید. همه چیز زمان می برد.

اسکات:
تائه، این چرخش کی اتفاق افتاد؟ در مورد چه سالی صحبت می کنیم؟ چند سالتان بود؟

تائه:
بنابراین من اوایل 30 سالگی بودم. بله، تازه از مدرسه بازرگانی فارغ التحصیل شده است. اوایل 30 سالگی من بود، می توانم بگویم در یکی دو سال اول ازدواجمان.

اسکات:
عالی. و از آنجا چه مدت طول کشید تا تمام بدهی وام دانشجویی را پرداخت کنید و جلو بروید؟ آیا این فرآیندی بود که واقعاً موقعیت مالی خود را تغییر دهید؟ یا این یک سوئیچ چراغ بود که خیلی سریع اتفاق افتاد، جایی که نرخ پس‌انداز شما به سرعت بالا رفت و می‌توانید به سمت آن حرکت کنید؟

تائه:
بله، منظورم این است که این یک فرآیند بود. ما دوره دانشگاه صلح مالی دیو رمزی را گذراندیم و پس از آن سه سال و نیم طول کشید تا 105,000 پرداخت کنیم. بنابراین فکر می‌کنم آن زمان چیزی که واقعاً به ما یاد داد مدیریت مخارجمان بود، فقط نگاه کردن به مخارجمان، چیزهایی که قبلاً انجام نمی‌دادیم. من هزینه‌هایم را ردیابی نکردم، و این یکی از اولین کارهایی بود که انجام دادم این بود: «اوه، بگذار ببینم همه پولم کجا می‌رود؟ و سپس اجازه دهید ببینم کجا می توانیم سوراخ را ببندیم؟
بنابراین بعد متوجه شدم که چقدر برای غذا خوردن در بیرون از خانه هزینه می کنم. بنابراین ما شروع به بسته بندی ناهار کردیم. قیمت ماشین ما چقدر است؟ پس ما گفتیم: "میدونی چیه؟ شاید فکر می‌کردیم که ماشین‌هایمان را عوض می‌کنیم، اما تا آنجا که ممکن است این را حفظ خواهیم کرد.»
من فکر می کنم آن بلوک های ساختمانی اساسی که فکر می کنم وجود نداشتند. و من فکر می‌کنم این همان چیزی بود که پرداخت بدهی به ما کمک کرد که واقعاً آن را کنترل کنیم، یعنی کنترل هزینه‌هایمان. و خوشبختانه درآمد ما نیز افزایش یافت زیرا سرمایه شغلی ما افزایش یافت و سپس توانستیم پول بیشتری به ارمغان بیاوریم و بنابراین هزینه های ما ثابت می ماند در حالی که درآمد ما افزایش می یابد. بنابراین ما توانستیم بیشتر از این شکاف برای پرداخت سریعتر وام دانشجویی خود استفاده کنیم. و بعد فکر می‌کنم درست بعد از پرداخت وام دانشجویی‌مان، فکر می‌کنم که ما را به این فکر می‌کند که «خوب، چقدر بیشتر می‌توانیم پس‌انداز کنیم؟ چقدر بیشتر می توانیم سرمایه گذاری کنیم؟»

اسکات:
پنج، شش، هفت سال به جلو بروید و اکنون ما اینجا هستیم. و از شغل تمام وقت خود به YouTube تمام وقت منتقل شده اید. آیا می توانید ما را از طریق آن گذار و تأثیر متقابل بین قدرت موقعیت مالی شخصی شما و تأثیری که بر انتخاب شما برای ترک شغل و دنبال کردن این سرمایه گذاری جدید که به وضوح به آن علاقه دارید راهنمایی کنید؟

تائه:
بنابراین پس از دیو رمزی، ما به نوعی در دنیای FI فارغ التحصیل شدیم. ما وارد ChooseFI شدیم و به رویدادهای زیادی رفتیم. و سپس هدف ما اکنون پس انداز تا حد امکان، سرمایه گذاری تا حد امکان در زمانی که در سال های اوج درآمد خود هستیم، شد. و بعد در پس ذهنمان، فکر می کنم هر دوی ما، هدف مشخصی نداشتیم که به کجا می خواهیم برویم؟ من فکر می کنم که پیگیری استقلال مالی به نوعی به نظر من فرآیند است، من فکر می کنم یک دگرگونی کشف مجدد است. من فکر می‌کنم پول نقشی را ایفا می‌کند که شما را قادر می‌سازد آن را دنبال کنید، آن سفر را دنبال کنید. بنابراین از آنجایی که می‌توانستیم خیلی بیشتر در بازار پس‌انداز کنیم، و سپس از آنجایی که بالشتک‌های بسیار بیشتری در اختیار داشتیم، که گزینه‌های بسیار بیشتری را در اختیار ما قرار می‌داد که می‌توانستیم در حرفه‌مان استفاده کنیم، فکر می‌کنم فقط به نوعی متفاوت بودیم. ایده های "هی، اگر می توانستیم یک عصای جادویی را تکان دهیم و چیزی دیوانه کننده را امتحان کنیم، چه شکلی بود؟"
و بعد فکر می‌کنم، یکی، خوب بودن با امور مالی‌مان، که با دیو رمزی شروع شد، و اینکه بتوانیم خیلی بیشتر پس‌انداز کنیم، واقعاً این اجازه را به ما داد که رویاپردازی کنیم، زیرا فکر می‌کنم اگر آن را نداشتیم، همین جاست. اینگونه بگویید: "این مسیری است که ما باید طی کنیم." منظورم این است که من 10 سال در شغلم کار کردم قبل از اینکه حتی به این فکر کنم که "اوه، چه چیز دیگری ممکن است؟"
بنابراین اسکات، در پاسخ به سوال شما که قبلاً چه چیزی باعث آن شد، حدس می‌زنم به صراحت بگویم، ممکن است در اواخر دهه 30 زندگی‌ام دچار بحران میانسالی شده باشم، و اینطور گفتم: «نمی‌دانم می‌توانم خودم را در 10 سال انجام این کار ببینم یا نه. از حالا." و صادقانه بگویم، من لذت بردم، فکر می کنم از مدرسه بازرگانی، گرفتن MBA، بالا رفتن از نردبان در مسیر FP&A بسیار سنتی بود، و از کار لذت بردم، از تیمی که با آن کار می کردم لذت بردم، اما سپس می‌توانم پیش‌بینی کنم که 10 سال آینده به کجا می‌روم، دقیقاً به کجا می‌برم.
من دقیقاً دیدم، من دارم به آن دفتر گوشه ای حرکت می کنم، من می خواهم این نوع دستمزد را دریافت کنم. من فقط صندلی خود را در جلسه هیئت مدیره از جایی که می نشینم به دو صندلی در جایی که اسلایدها را ایجاد کرده ام منتقل می کنم، اما اکنون می خواهم اسلایدها را بخوانم. دقیقا دیدمش من دیدم که همه چیز در ذهنم پخش می شود. و من اینطور گفتم: "این جایی است که می خواهم باشم؟" و فکر می‌کنم همان جایی بود که گفتم: "خوب، اگر نه، پس کجا می‌خواهم بروم؟"
و این اتفاق چندین سال قبل از اینکه کار روزانه‌ام را ترک کنم، جایی که من و همسرم شروع می‌کردیم، اتفاق افتاد، و این واقعاً عجیب به نظر می‌رسد، اما ما در واقع یک تخته سفید گرفتیم. ما یک نوع برنامه ریزی چشم انداز را شروع کردیم که چگونه به نظر می رسد؟ اگر می‌توانستید پنج سال بعد بگویید، این کار دیوانه‌کننده‌ای است که می‌خواهید انجام دهید، چه شکلی بود؟
و سپس فکر می‌کنم برای هر یک از چشم‌اندازها، ما شروع به فهرست‌بندی کردیم که از نظر مالی چه هزینه‌ای برای ما خواهد داشت؟ سربار ما چه می شود؟ آیا به اندازه کافی داریم؟ باند فرودگاه ما چیست؟ من فکر می کنم در دنیای FI، همیشه این نوع معضل یک سال دیگر وجود دارد. و بعد فکر می‌کنم به نقطه‌ای رسیدیم که شما فقط باید یک سهم در زمین بگذارید و سپس آن را محقق کنید.
یوتیوب همیشه چیزی بود که تا حدودی به آن علاقه داشتم، اما نمی دانستم آن منظره چگونه است. بنابراین بله، جالب است که من شغلم را چند سال پیش در سال 2021 ترک کردم و سپس یک دوربین خریدم و سپس شروع به ضبط خودم و راه اندازی ویدیو کردم، و اینجا هستیم.

اسکات:
فوق العاده مفید است و سوال بزرگی که من اینجا دارم این است که ببین، من آن را دوست دارم. من تجربه مشابهی در اولین کارم در FP&A و امور مالی داشتم، آنچه شما انجام دادید، برنامه ریزی مالی و تجزیه و تحلیل، شما آینده را پیش بینی می کنید. به نظر می رسد این دقیقاً همان کاری است که در مورد بحران میانسالی که به آن اشاره می کنید، انجام دادید. سوال بزرگ من این است که آیا فکر می کنید این بحران، توانایی شما برای تبدیل شدن به یوتیوبر بودن و انتشار این محتوا ممکن بود اگر شش، هفت، هشت سال قبل را در ساختن قرار نمی دادید. وضعیت مالی شما؟ آیا بین توانایی واقعی اجرای آن و کاری که در هشت سال گذشته انجام داده اید، تداخلی وجود داشت؟

تائه:
آره بنابراین بله، و من فکر می کنم برای هر مردمی متفاوت است. می‌توانم بگویم من و همسرم، کمی بیشتر در جناح محافظه‌کار هستیم. بنابراین من شخصاً احساس راحتی نمی‌کردم که سطح خاصی از بالشتک مالی را که در آن زمان داشتیم، و اکنون برای انجام این جهش نداشتیم. بنابراین بسیاری از سناریوهایی که به نوعی اجرا کردیم این گونه بود: «خوب، بیایید بگوییم که در این سفر شروع کرده‌ایم و سپس به اندازه‌ای تولید نمی‌کنیم که هزینه‌های سربار را پوشش دهیم، پس برخی از منابعی که می‌توانیم از آن استخراج کنیم چیست؟ ؟"
بنابراین ما تقریباً دو سال پس‌انداز نقدی ایجاد کردیم که اگر درآمدی نداشتیم، اشکالی ندارد. این همان چیزی است که ما شروع به برنامه ریزی کردیم. اگر بخواهیم همه این چیزهای احمقانه را امتحان کنیم، اولین چیزی که می خواهیم این است که حتی اگر درآمد صفر هم باشد، برای دو سال کاملاً خوب هستیم. پس این یکی از اولین لایه هاست.
و سپس شروع کردیم به نگاه کردن به "خوب، اگر تمام شود." و سپس همسرم می‌گوید: «آره، اگر رویای شما از یوتیوب‌بر شکست بخورد و پولی بیاورید، پس چه می‌شود؟» من می گویم: "خب، باشه." سپس فکر می‌کنم سناریوی دوم این است که می‌توانم کار مشاوره‌ای را شروع کنم. ما می توانیم شروع به استفاده از حساب های مالیاتی خود کنیم. اجاره داریم بنابراین ما همه این اهرم‌های متفاوت، به نظر من، داشتیم که می‌توانیم آن‌ها را بکشیم. و بعد فکر می‌کنم، میندی، شما قبلاً در پادکست‌تان به چیزهای زیادی اشاره کردید، بدترین حالت این بود که ما فقط به آنچه قبلاً انجام می‌دادیم برگردیم. همین است، درست است؟ این بدترین سناریو است. و این خیلی بد نبود فقط باید به خودمان اجازه دهیم چیزی را امتحان کنیم. بیایید به سمت حصارها تاب بخوریم و ببینیم، از اینکه هرگز تلاش نکرده‌ایم تا این که تلاش کرده و شکست خورده‌ایم پشیمان می‌شویم.

میندی:
بله، این نقل قولی از جوئل از FI 180 است. من و اسکات در ژانویه 2018 در Campfire بودیم، و او آن را بیرون انداخت. او می گوید: «بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟ باید برم کار پیدا کنم. بدترین سناریوی من، زندگی روزمره دیگران است.» بنابراین، زمانی که این بدترین سناریوی شما باشد، انجام این جهش می تواند واقعاً آزاد کننده باشد.
با این حال، شما در این مورد باهوش بودید. شما فقط یک ماه پس انداز نداشتید، "اوه، بهتر است در یک ماه آن را بزرگ کنم زیرا در غیر این صورت خراب خواهم شد." شما دو سال پس انداز داشتید، بنابراین لازم نیست نگران باشید که در اسرع وقت ممکن است آن را بزرگ کنید. و بعد از آن، شما اهرم های دیگری برای کشیدن داشتید. و بعد از آن، بدترین سناریوی شما بازگشت به شغل است. و من فکر می کنم که این واقعاً بسیار مهم است.
من می شنوم که بسیاری از مردم می گویند: "اوه، من به تازگی کارم را رها کردم، اکنون می خواهم سرمایه گذاری در املاک و مستغلات را شروع کنم." و من می گویم، "اوه، می توانید شغل خود را پس بگیرید؟" زیرا ابتدا باید پایه داشته باشید. شما در حال حاضر یک ویدیوی بسیار عالی دارید که در آن در مورد درس هایی که از Broke Financial Gurus آموخته اید صحبت می کنید. شما در مورد خطر اهرم صحبت می کنید، که فقط اهرم بسیار عالی و در عین حال وحشتناک است. آیا می‌توانید درباره خطرات اهرم‌ها و درس‌هایی که از این افراد شکست خورده آموختید، بیشتر بگویید؟

تائه:
بله، بله، این یک ویدیوی سرگرم کننده بود که من درست کردم. بنابراین پیش‌فرض این ویدیو این بود که بسیاری از متخصصان مالی در بازار مانند رابرت کیوساکی، مانند رابرت آلن، مانند همه این افرادی که کتاب نوشتند، وجود دارند، و سپس ما فقط داستان‌های سطحی را می‌شنویم که چه چیزی را می‌خواهند به تصویر بکشند یا چه چیزی را به تصویر می‌کشند. بازار. اما وقتی شروع به جدا کردن لایه ها می کنیم، کمی پیچیده تر می شود. بسیاری از آنها دچار مشکلات مالی و ورشکستگی شدند. اما یکی از موضوعات، یکی از نکاتی که به طور خاص در مورد آن صحبت می کنم، خطر اهرم است. اینکه چرا بسیاری از آنها، دلیل اینکه به مشکل مالی دچار شدند، شرکت هایشان یا خودشان ورشکست شدند، موضوع مشترک همه آنها اهرم بود، بدهی.
بنابراین من به طور خاص در مورد نمونه هایی از دیو رمزی صحبت می کنم. او در سن 4 سالگی توانست یک سبد املاک و مستغلات 26 میلیون دلاری بسازد. با این حال، او مجبور شد اعلام ورشکستگی کند زیرا اهرم بیش از حدی داشت. و این همان چیزی است که من فکر می کنم بیشتر متخصصان مالی دیگر آنجا هستند. بله، منظورم این است که این یک جزء دیگر است. من و همسرم، ما بسیار آگاه بودیم که زمانی که تصمیم گرفتیم این جهش را انجام دهیم، خارج از وام مسکن ما بود، که خوشبختانه قبل از اینکه هر دو شغلمان را به نرخ های بهره پایین رها کنیم، آن ها را قفل کنیم، و سپس پرداخت کردیم، آن را نیز بازپرداخت کردیم. تقریباً تمام بدهی‌های دیگری که داشتیم را از بین می‌بریم.
بنابراین ما هیچ تعهد دیگری نداشتیم. بنابراین منظورم این است که یک بار دیگر، اسکات، به حرف قبلی شما، فکر می کنم این بستگی به هر فردی دارد که چه تصمیمی گرفته اید، چگونه آن تصمیم را می گیرید و چه احساس راحتی می کنید. اما برای من و همسرم، فکر می‌کنم، وقتی سناریوها را اجرا می‌کردیم، این گونه بود: «بعضی موارد مطلق وجود دارد که از لحاظ عاطفی احساس راحتی نمی‌کنیم تا زمانی که نتوانیم بسیاری از این خطرات را در زندگی‌مان کاهش دهیم، قبل از اینکه بتوانیم درباره آن فکر کنیم. حتی ریسک کردن در مسیرهای دیگر.»

اسکات:
منظورم این است که برنامه‌ریزی سناریو، و من فقط این را می‌گویم، زمانی که بخشی از طرح سناریو دو سال نقدی باشد، بسیار آسان‌تر و راحت‌تر است، قبل از اینکه حتی مجبور شوید بازده سرمایه‌گذاری را لمس کنید یا درآمد دیگری ایجاد کنید. بنابراین من فکر می کنم که این یک چیز کاملاً حیاتی برای بسیاری از کارآفرینان است. من فکر می‌کنم همبستگی بسیار بالایی وجود دارد، کامل نیست، اما همبستگی بسیار بالایی بین کارآفرینان موفق و موقعیت نقدی زمانی که آن‌ها سفر کارآفرینی را شروع می‌کنند، وجود دارد.
و آنچه واقعاً چشمگیر است این است که شما و همسرتان آن را پس از پرداخت بدهی های فراوان، کار کردن در دو شغل تمام وقت W2، پرداخت مالیات و به وضوح در نتیجه نظم و انضباط روزانه در طول سال ساخته اید. آن نقطه و واقعاً برای شما نتیجه فوق العاده ای داشته است.
اما من می‌خواهم به راهم ادامه دهم و اساساً به این مفهوم که گوروهای مالی شکست خورده‌اند وارد شوم. و چون تمام نشده است، درست است؟ در حال حاضر افراد زیادی در اینستاگرام، یوتیوب، فیس بوک با دوره های آموزشی خود وجود دارند. آنها برنامه های بسیار گران قیمتی هستند. و برخی از آنها خراب خواهند شد. برخی از آنها احتمالاً در حال حاضر با مشکلات بسیار بدی دست و پنجه نرم می کنند، اگر در کلاس های دارایی خاصی باشند که چکش خورده است.
چگونه از درس‌های آن ویدیو استفاده می‌کنید تا به این فکر کنید که چه کسانی را دنبال می‌کنید و کدام درس‌ها را با ذره‌ای نمک می‌خوانید و چه افرادی را برای ایجاد موقعیت خود دنبال کنید؟

تائه:
بله، و سخت است. منظورم این است که فکر می‌کنم چون مثل خودم است، فکر می‌کنم دلیل این همه اشتباه پولی در 20 سالگی این بود که نمی‌توانستم بین نصیحت خوب و بد تشخیص بدهم، زیرا پایه‌ای از دانش مالی نداشتم. و من فکر می کنم شما فقط زمانی می توانید واقعاً تشخیص دهید که سطح سواد مالی داشته باشید. و من فکر می کنم که واقعاً با خودآموزی و خواندن شروع می شود. خسته کننده است، اما مانند خواندن کتاب های کلاسیک امور مالی شخصی است. برو J.L. Collins، Simple Path to Wealth را بخوانید. آنها به شما یک پایه اساسی برای سرمایه گذاری می دهند. برو کل پول دیو رمزی را بخوانید. این به شما یک پایه اساسی در مورد خرج کردن بیش از حد می دهد.
و من فکر می‌کنم وقتی این بلوک‌های سازنده را در ذهن خود دارید و سپس شروع به دیدن این متخصصان مالی در رسانه‌های اجتماعی می‌کنید، می‌توانید بین «خوب، کمی مبهم است» و «اوه، این است» تشخیص دهید. واقعا مطالب خوبیه این مبتنی بر پایه و اساس سالم است.»
و بخش دیگر نیز این است که هیچ مرشد مالی وجود ندارد که برای همه عالی باشد. من فکر می کنم عناصری وجود دارد که در آنها طنین انداز می شود، یک جزء از آنچه این شخص می گوید با شما طنین انداز می شود، اما اجزای دیگری که قرار نیست با شما طنین انداز شود. و سپس فکر می‌کنم که مسئولیت واقعاً با خود ماست و دانستن اینکه چگونه تشخیص دهیم و سپس بتوانیم بهترین‌ها را انتخاب کنیم و سپس آن را در زندگی خود اعمال کنیم.

اسکات:
یکی از چیزهایی که در مورد شما مشاهده کرده‌ام این است که فکر می‌کنم این کلمه به اندازه کافی است، که فکر می‌کنم کلمه عمیقی از نظر دنیای مالی و برنامه‌ریزی شخصی است. آیا مشاهده کرده‌اید که یکی از این چیزهایی است که بر افرادی که دنبال می‌کنید تأثیر می‌گذارد، این مفهوم از افرادی است که به نظر می‌رسد هرگز کافی نیستند و افرادی که دارند؟

تائه:
من هم اینچنین فکر میکنم. منظورم این است که فکر می‌کنم این فقط تأثیرگذاران مالی نیستند، بلکه همه ما می‌توانیم تشخیص دهیم که چه چیزی به اندازه کافی وجود دارد. منظورم این است که من در ویدیوی خود در مورد این داستان زیاد صحبت می کنم ... این دو نویسنده، آنها در مهمانی این میلیاردر بودند، و سپس یکی از نویسنده ها به دیگری می گوید: "هی، چه احساسی داری که این میلیاردر در حال ساختن بیشتر است. پول از حق امتیاز کتابت در تمام زندگیت؟» و سپس نویسنده می گوید: «این میلیاردر چیزی ندارد که من همیشه داشته باشم، همین کافی است. من به اندازه کافی دارم، بنابراین همیشه ثروتمند خواهم بود.»
من فکر می‌کنم که این ایده به اندازه کافی مهم است که بتوانی... زیرا در این صورت هرگز راضی نخواهی شد. و بعد مهم نیست که چقدر پول دارید، ثروت، داشتن یک زندگی ثروتمند، داشتن یک زندگی ثروتمند، بسیار شخصی است که بدانید من چه می خواهم و آیا آن را در زندگی خود دارم؟ و سپس اگر دائماً به دنبال داشتن بیشتر و بیشتر هستید، بدون در نظر گرفتن مقدار پولی که دارید، همیشه فقیر خواهید بود.

میندی:
این یک نکته واقعاً عالی است، و اینکه بتوانید تعریف کنید که چه معنایی برای شما دارد می تواند دشوار باشد. منظورم این است که می بینید، این به تلویزیون و رسانه ها برمی گردد که به شما می گویند، "شما باید همه این چیزها را داشته باشید." "خب، اگر لازم باشد همه این چیزها را داشته باشم، پس هنوز به اندازه کافی ندارم زیرا هنوز باید همه این چیزها را بخرم." پس چه چیزی شما را خوشحال می کند؟ این چه کاری است که می خواهید انجام دهید؟ آیا اسکات ریکن در بازی با آتش، مستند، بود؟ او گفت: «از همسرم خواستم فهرستی از 10 چیز برتر خود را که بیشتر از همه دوست دارد تهیه کند، و آنها واقعاً چیزهای مادی نیستند. مثل یک بطری شراب خوب، شکلات خوب، وقت گذرانی با دوستانم، گذراندن وقت با بچه هایم، گذراندن وقت با شوهرم بود. چیزهای غیر مادی یا غیر گران زیادی بود.» بنابراین آنها زندگی خود را تغییر دادند تا بتوانند این زندگی بهتر را داشته باشند.

تائه:
آره و مورگان هاوسل همچنین در کتاب خود، روانشناسی پول، در مورد اینکه چقدر خوشبختی واقعاً شکاف بین انتظار و آنچه ما می خواهیم یا واقعیت است، صحبت می کند. پس واقعاً، اگر می‌خواهید شادی‌تان را افزایش دهید، توقعات را کم کنید، و سپس شادی‌تان بالا می‌رود، زیرا آنچه را که انتظار دارید دارید.

اسکات:
هی، نگاه کن، این مفهوم من را با برخی از سرمایه‌گذارانی که به انباشته شدن بیشتر ادامه می‌دهند، می‌ترساند، مثل این است: «اوه، شما صد ملک دارید و در عرض سه سال به آنجا رسیدید. چه اتفاقی قرار است آنجا بیفتد؟» وقتی در مورد اهرم صحبت می کنید، این تنها راه است. تنها یک راه برای رسیدن به این سرعت وجود دارد، آن استفاده از اهرم، استفاده از پول دیگران، جمع آوری آن از منابع مختلف، ترکیب آن چیزها است. و سپس چه چیزی کافی است؟ چه کسی برای رسیدن به اهداف خود به صد ملک نیاز دارد؟ ممکن است 10 مورد سودمند باشد، و من خوب هستم، از جایی که باید با آن باشم.
به هر حال من این مفهوم را دوست دارم. این مفهوم به اندازه کافی، من فکر می کنم برای درک همه چیزهایی که با لاک پشت مالی در مورد آن هستید از بسیاری جهات کاملاً حیاتی است، یا حداقل این چیزی است که من مشاهده کرده ام. چگونه بر نحوه سرمایه گذاری شما تأثیر می گذارد؟ روی چه چیزی سرمایه گذاری می کنید؟ فلسفه و رویکرد شما چیست؟

تائه:
بله، خیلی ساده است. بنابراین نوع دیگری از عنصری که من واقعاً از آن استقبال کردم، ایده سادگی است. این لاک پشت است، درست است؟ او هیچ ترفند فانتزی در کیفش نداشت. او فقط یک پا را جلوی پای دیگر گذاشت و به راه رفتن ادامه داد، در همان مسیر ماند، حواسش پرت نشد. بنابراین من از پیروان بزرگ جی ال کالینز، مسیر ساده به سوی ثروت هستم. بنابراین بیشتر سرمایه‌گذاری من در صندوق شاخص بازار گسترده است.
اگر آنها با Vanguard هستند، با VTSAX است. اگر اتفاقاً به دلیل 401k قبلی من با Fidelity همراه هستند، من حتی نمی دانم با آنها همراه هستند. فکر کنم یه بار انتخابش کردم S&P 500 یا توتال مارکت یکی از اینها بود. و سپس شما فقط آن را تنظیم می کنید و آن را فراموش می کنید. بنابراین یک فلسفه بسیار ساده در سرمایه گذاری.
و فکر می‌کنم، اسکات، با بازگشت به ایده‌ی کافی، فکر می‌کنم همیشه این فریب وجود دارد که بخواهم بازدهی بهتر و بازدهی بیشتری نسبت به آنچه به دست می‌آورم داشته باشم. اما پس از آن من فکر می کنم که همیشه با هزینه نیز همراه است. هزینه انرژی شما، هزینه ریسک، هزینه صرفاً پیچیدگی. بنابراین، اگر به اندازه کافی خود را اینگونه تعریف کرده باشید: «هی، این مانند یک صندوق VTSAX است که هدف من را برآورده می‌کند، کار را انجام می‌دهد،» پس ما رضایت را در آن پیدا می‌کنیم، و این اشکالی ندارد. و بیشتر نمی خواهید. و در پایان روز، برای من اینگونه است: «خب، پس می‌توانم به جای نگاه کردن به بازار سهام، وقتم را صرف چیزهای مهم‌تری در زندگی کنم.»

اسکات:
در مورد این سرمایه گذاری به وضوح در کتاب و تناسب اندام که می توانیم دقیقاً پشت سر شما در اینجا ببینیم، چه می شود؟

تائه:
آره. آره. من قفسه اسکواتم را همینجا دارم و کتابهایم را همینجا. بنابراین بله، منظورم این است که من به هزینه کردن برای چیزهایی که ارزش زیادی در زندگی به ارمغان می آورد اعتقاد دارم. بنابراین من فکر می‌کنم یکی از آنها آموزش و سلامت و آمادگی جسمانی است. بنابراین من روی یک قفسه اسکوات سرمایه‌گذاری کردم، فکر می‌کنم در آن زمان، قفسه اسکوات 2,500 یا 3,000 دلاری بود که درست پشت میز کارم گذاشتم، بنابراین هیچ بهانه‌ای ندارم که هرگز ورزش نکنم. و بعد وقتی بزرگ شدم، یکی از آرزوهایم این بود که روزی بتوانم همه کتاب‌هایی را که می‌خواهم بخرم. من زمان زیادی را در کتابخانه گذراندم و بعد خیلی خاص بود. گفتم: «نمی‌خواهم جلد شومیز را بگیرم. من می خواهم جلد گالینگور را وقتی بیرون بیاورم بیاورم. قیمت کامل." پس این به نوعی رویای من بود.
روز دیگر، این کتاب را گرفتم، چگونه دوستانی پیدا کنیم و بر مردم تأثیر بگذاریم، و یک نسخه کاغذی دارم، اما می‌گفتم: «یک جلد گالینگور هست؟ من باید آن را دریافت کنم.» آره 22 دلار میدونی چیه؟ این یک سرمایه گذاری است بنابراین این به ایده برمی گردد، بله، من فکر می کنم ما باید... پول وجود دارد، این یک ابزار در پایان روز است. در پایان روز، این ابزاری است که ما را قادر می سازد تا زندگی مورد نظر خود را داشته باشیم، تشخیص دهیم چه چیزی برای ما کافی است و سپس بتوانیم بدون گناه در آن زمینه ها سرمایه گذاری کنیم. بنابراین برای من، ورزش و تحصیل دو مورد از آن چیزهای بزرگ هستند.

میندی:
عاشقشم. چه توصیه ای برای افرادی دارید که به تازگی شروع به سرمایه گذاری یا سفر تولید محتوا کرده اند؟

تائه:
بله، بنابراین سفر سرمایه گذاری، من می گویم مشکلی نیست که همه چیز را ساده نگه دارید. من با افراد زیادی صحبت می‌کنم که فکر می‌کنم افراد بسیار باهوشی هستند، و فکر می‌کنم به خاطر هوششان، آنها به سختی این واقعیت را هضم می‌کنند که یک صندوق شاخص ساده تنها چیزی است که نیاز دارند. بنابراین فکر می‌کنم وقتی سرمایه‌گذاری می‌کنید، من به معنای واقعی کلمه یک مکالمه را بارها و بارها انجام می‌دهم. آنها می گویند، "من VTSAX را خریدم، اما آیا فکر می کنید من به این صندوق S&P 500 نیاز دارم؟ یا تو چی فکر می کنی؟ آیا باید این سرمایه کوچک را اضافه کنم؟» من می گویم، "خب، شما می توانید، اما فایده چیست؟ برای رسیدن به چه چیزی تلاش می کنید؟»
بنابراین اشکالی ندارد که آن را ساده نگه دارید. بنابراین توصیه من این خواهد بود که مگر اینکه شما عاشق نگاه کردن به بازار سهام در تمام طول روز باشید، یک صندوق خوب، یک S&P 500 یا یک بازار توتال پیدا کنید و سپس تا آنجا که ممکن است پول تخلیه کنید. مهم این نیست که بهترین بازده را بدست آورید، مهم این است که چقدر پول وارد می کنید و چقدر آن را در آنجا نگه می دارید. این بیش از هر چیز دیگری بر ثروت شما تأثیر می گذارد.
و بعد فکر می‌کنم با بخش ایجاد محتوا، منظورم این است که این یک موضوع خاص است. می‌توانم بگویم یکی از بزرگترین درس‌هایی که یاد گرفتم این بود که هرگز از امتحان کردن چیزی جدید نترسید. فکر می‌کنم این بزرگترین درس برای من بود، ایجاد ویدیوهای یوتیوب در 40 سالگی، یادگیری نحوه فیلم‌برداری از خودم، ویرایش ویدیوها، منحنی یادگیری شدیدی بود، و احساس می‌کنم از آن بسیار رشد کرده‌ام. بنابراین فکر می‌کنم این توصیه‌ی دیگر من این است که، هی، اگر عرصه‌ای در زندگی‌تان وجود داشته باشد که هرگز فکر نمی‌کردید بتوانید آن را انجام دهید، اما می‌خواهید تلاش کنید، از اینکه هرگز تلاش نکرده‌اید بیشتر از تلاش و شکست پشیمان خواهید شد. پس نترس

میندی:
عاشقشم. متشکرم، تائه که عالی بود. کل این قسمت فوق العاده بوده است. من واقعاً قدردان وقت شما هستم. ما به این موضوع اشاره کردیم که شما لاک پشت مالی هستید، اما وقتی مردم به دنبال شما هستند، کجا شما را پیدا خواهند کرد؟

تائه:
بله، بنابراین فکر می کنم مردم می توانند من را در کانال YouTube، Tae Kim - Financial Tortoise پیدا کنند. و سپس اگر آنها می خواهند مستقیماً با من ارتباط برقرار کنند، می توانید به وب سایت من financtortoise.com بروید و سپس به خبرنامه ایمیل من بپیوندید. بنابراین من هنوز مدرسه قدیمی هستم، بنابراین فکر می کنم دوست دارم از طریق ایمیل رابط کاربری داشته باشم. در تعامل با رابط یوتیوب در یوتیوب خیلی خوب نیست، اما می توانید محتوای من را در آنجا پیدا کنید. بنابراین بهترین مکان برای پیدا کردن من است.

اسکات:
خوب، خیلی ممنون که امروز به ما ملحق شدید، ته، واقعاً از آن متشکریم. امیدوارم تعطیلات خوبی را در هفته خود داشته باشید و در روزهای آینده یک روابط عمومی در آن قفسه اسکوات در اینجا قرار دهید. بنابراین برای تمام کارهایی که انجام می دهید متشکرم.

تائه:
بله بله. متشکرم. متشکرم. از اینکه من را دارید متشکرم

میندی:
گربه های مقدس، باید بگویم لاک پشت مقدس، اسکات، آن ته کیم بود و نمایش فوق العاده ای بود. چه فلسفه بزرگی و من دوست دارم که او در ابتدا کمی دست انداز در جاده داشت. یعنی دوستش ندارم من اینطور نیستم که "وو هو، او با پول وحشتناک بود." اما به نظر می رسد که این واقعاً میل به آموزش مردم را در زمانی که مهمانانی در برنامه داریم که این تجربه اشتباه کردن را داشته اند و آنها می گویند، "هی، این چیزی است که من یاد گرفتم." من هم می خواهم آن را با شما به اشتراک بگذارم.»

اسکات:
بله، منظورم این است که اگر حتی برای چند قسمت به BiggerPockets Money گوش می‌دهید، فوراً متوجه می‌شوید که ته از نظر نحوه فکر کردن ما در مورد امور مالی شخصی، با من و میندی همبستگی دارد. من فقط عاشق گوش دادن به داستان او هستم. چه داستان موفقیت شگفت انگیزی. درس های زیادی آموخته شد. و ببینید، هیچ چیز دیوانه کننده ای در مورد داستان او و دهه 20 و 30 سالگی اش و شروع، او واقعاً در 30 سالگی در سفر مالی شخصی اش بود. بنابراین فکر می کنم او واقعاً الهام بخش است. من فکر می کنم که او احتمالاً با رویکرد خود در آینده بسیار بسیار موفق خواهد بود. و به درهایی نگاه کنید که درست بعد از پنج، شش، هفت سال باز شدن واقعاً با مسائل مالی شخصی‌اش و به او این امکان را می‌دهند که زندگی رویاهایش را داشته باشد، تناسب اندام بماند، سالم بماند، یک کانال YouTube بسازد و کاری را که دوست دارد انجام دهد. هر روز.

میندی:
آره این چی میگه وقتی عاشق کاری هستید که انجام می دهید، یک روز در زندگی خود کار نمی کنید. او بهترین زندگی خود را با انجام هر کاری که می خواهد انجام می دهد سپری می کند. از نقطه ای که در نمایش می گوید، "خب، این ممکن است کمی خنده دار به نظر برسد" خوشم آمد. اوه، نه به ما، تائه. این ممکن است کمی خنده دار به نظر برسد، اما من و همسرم یک تخته سفید را شکستیم و شروع به برنامه ریزی زندگی خود کردیم. من می گویم، "اوه، این کاری است که همه ما انجام می دهیم، ته."

اسکات:
بله، این چیزی است که بسیار نادر است، اما در میان افرادی که در واقع به استقلال مالی دست می‌یابند و از پاداش‌ها و مزایای ناشی از آن بهره می‌برند، بسیار رایج است.

میندی:
بله اگر شما هم این کار را انجام می دهید، به انجمن خود خوش آمدید. باشه، اسکات، باید از اینجا برویم؟

اسکات:
اجازه دهید آن را انجام دهد

میندی:
این قسمت فوق العاده پادکست پول BiggerPockets را به پایان می رساند. او اسکات ترنچ است و من میندی جنسن هستم که می گویم، مراقب باش. لاک پشت باش نه خرگوش

اسکات:
اگر از قسمت امروز لذت بردید، لطفاً یک بررسی پنج ستاره در Spotify یا Apple به ما بدهید. و اگر به دنبال محتوای پول بیشتری هستید، از کانال YouTube ما در youtube.com/biggerpocketsmoney دیدن کنید.

میندی:
BiggerPockets Money توسط Mindy Jensen و Scott Trench، تولید شده توسط Kailyn Bennett، ویرایش توسط Exodus Media، کپی رایت توسط Nate Weintraub ساخته شده است. در آخر، یک تشکر بزرگ از تیم BiggerPockets برای امکان پذیر ساختن این نمایش.

قسمت را اینجا ببینید

[محتوای جاسازی شده]

به ما کمک کنید تا به شنوندگان جدید دسترسی پیدا کنیم آیتونز با گذاشتن امتیاز و بررسی برای ما! فقط 30 ثانیه طول می کشد. با تشکر! ما واقعا از آن قدردانی می کنیم!

در این قسمت ما پوشش می دهیم

  • میلیونر "آرام". و چرا می خواهید ثروتمند باشید نه ثروتمند
  • اشتباهات پولی که باید به هر قیمتی از آنها اجتناب کنید زمانی که در سفر به استقلال مالی
  • چقدر پول باید داشته باشی در بانک قبل از اینکه ترک کنی کارشما
  • چرا بسیاری از "گوروهای" مالی خراب می شوند؟ در عرض چند سال پس از به دست آوردن ثروت آنها
  • چگونه "به اندازه کافی" خود را تعریف کنیم بنابراین در نهایت زندگی خود را از دست ندهید
  • توصیه سرمایه گذاری باورنکردنی ساده Tae برای کسانی که تازه شروع کرده اند
  • و So خیلی بیشتر!

پیوندهایی از نمایش

کتاب های ذکر شده در این قسمت

با Tae ارتباط برقرار کنید

آیا می‌خواهید در مورد حامیان مالی امروز بیشتر بدانید یا خودتان شریک BiggerPockets شوید؟ ما را بررسی کنید صفحه حامی!

یادداشت توسط BiggerPockets: اینها نظرات نوشته شده توسط نویسنده هستند و لزوماً نظرات BiggerPockets را نشان نمی دهند.

تمبر زمان:

بیشتر از جیب های بزرگتر