چگونه نانسی رودریگز از «عشق کور است» به آزادی مالی قبل از شهرت رسید

چگونه نانسی رودریگز از «عشق کور است» به آزادی مالی قبل از شهرت رسید

گره منبع: 1959647

اکثر مردم فرض می کنند نانسی رودریگز ستاره سریال عشق کور است بیشتر ثروتش را ساخت بعد از حضور در نمایش اما اکثر مردم اشتباه خواهند کرد. در هفت سال گذشته، نانسی بی سر و صدا در حال ساخت یک مجموعه املاک اجاره ای بوده است که جریان نقدینگی دارد.، به او اجازه می دهد که تبدیل شود بدون بدهی، تمام وقت به سمت املاک و مستغلات بروید و ساختن ثروت نسلی برای خانواده اش او سفر خود را با 0% کاهش وام، تا اجاره های کوتاه مدت کار کرد و اکنون است خرید ملک به صورت نقدی در سراسر ایالت بزرگ تگزاس

نانسی با تحصیلات مالی محدود بزرگ شد. پول موضوعی نبود که اغلب مورد بحث قرار می گرفت، اما مشاهده اینکه والدینش برای به دست آوردن آن سخت کار می کردند به او آموخت که ثروت ارزش به دست آوردن آن را دارد. پس از فارغ التحصیلی از کالج، او را با بند بسته بودند 6 رقم بدهی دانشجویان، او را وادار به تبدیل شدن به یک بدون بدهی شاگرد دیو رمزی اما، همانطور که او بدهی خود را پرداخت کرد، ترس از اهرم از بین رفت و به او اجازه داد ملک شماره یک را با یک 0٪ پرداخت اولیه.

از آنجا، او پول خود را در املاک انباشته کرد، خرید هر چه بیشتر خانه های "زشت" و تبدیل آنها به اقامتگاه های ارزشمند. او با فضای داخلی سوخته سروکار دارد، اسکواشو پیمانکاران بد، اما هیچ چیز مانع او نشده است دستیابی به آزادی مالی او به دنبال اکنون در کانون توجه، نانسی تلاش می کند به دیگران کمک کند تا همین کار را انجام دهند. بنابراین اگر می خواهید سیستم نانسی را بدون حضور در تلویزیون واقعیت تکرار کنید، با این قسمت هماهنگ شوید!

برای گوش دادن به پادکست های اپل اینجا را کلیک کنید.

پادکست را از اینجا بشنوید

متن را اینجا بخوانید

اشلی:
این قسمت 261 تازه کار املاک است.

نانسی:
فکر می‌کنم بخش بزرگی از سفر من واقعاً با درک نکردن بدهی زمانی که به مدرسه می‌رفتم، در مقطع کارشناسی، شروع شد، و واقعاً متوجه نشدم که گرفتن وام ماشین دقیقاً قبل از فارغ‌التحصیلی چه معنایی دارد. و سپس مدرسه را تمام کرده و 100,000 دلار بدهی داشته باشم. من برای خلاص شدن از شر بدهی خود مانند مراحل کودک دیو رمزی را طی کردم، و این تقریباً دو سال طول کشید، تقریباً همزمان با خرید اولین ملک خود به صورت دوبلکس و هک خانه را برای آن ملک انجام دادم.

اشلی:
اسم من اشلی کهر است و با مجری همکارم تونی رابینسون اینجا هستم.

تونی:
و به پادکست تازه کار املاک و مستغلات خوش آمدید، جایی که هر هفته، دو بار در هفته، الهام‌بخش، انگیزه، و داستان‌هایی را برای شما به ارمغان می‌آوریم که برای شروع سفر سرمایه‌گذاری خود باید بشنوید. و امروز میخواهم یک نفر را با نام کاربری Shep 34 فریاد بزنم. گفتند اگر آزادی مالی میخواهی حتما دانلود کن. تازه کار املاک و مستغلات بهترین پادکست املاک و مستغلات با اطلاعات ارزشمندی است که به من کمک کرده تا نمونه کارهایم را توسعه دهم. من در سال گذشته چیزهای زیادی از اشلی و تونی یاد گرفتم که برای آزادی مالی تلاش کنم. برای تکمیل آن، دختر هشت ساله‌ام حتی با من به آن گوش می‌دهد، زیرا او عاشق اشلی است. او همیشه می‌گوید که خیلی خوشحال به نظر می‌رسد، و در حال حاضر ایده‌هایی برای خرید فروشگاه‌های خالی و اجاره آنها به عنوان دفاتر به اشتراک می‌گذارد. بنابراین اگر هنوز این کار را نکرده‌اید، لطفاً در هر پلتفرم پادکستی که به آن گوش می‌دهید، یک امتیاز و بررسی صادقانه برای ما بگذارید. هرچه بازدیدهای بیشتری داشته باشیم، به افراد بیشتری می‌توانیم کمک کنیم و به افرادی که می‌خواهیم انجام دهیم کمک کنیم. اما اشلی، چه احساسی داری که الهام بخش دختران جوان هشت ساله برای پرش به دنیای سرمایه گذاری در املاک و مستغلات هستید؟

اشلی:
تونی، از آنجایی که این روز بعد از روز ولنتاین پخش می شود، تنها چیزی که باید بگویم این است که امسال حتی نیازی به ولنتاین ندارم. تنها کاری که باید انجام دهم این است که بروم و یادداشت های عاشقانه شما را در نقدهای پادکست برای من بخوانم. بنابراین از شما بسیار متشکرم. اما من، باشه خیلی باحاله. من عاشق این هستم که بچه ها را به آنچه اینجا می گذرد علاقه مند کنم. بله، بسیار هیجان انگیز است و از اینکه آن را با ما به اشتراک گذاشتید بسیار متشکرم. پس اگر گوش می کنی، دختر هشت ساله.

تونی:
آنجا می روید

اشلی:
از اینکه گوش دادید بسیار متشکریم و بی صبرانه منتظریم تا شما را به عنوان مهمان در برنامه داشته باشیم.

تونی:
سرد. دیگه چه خبره اشلی؟ اوضاع در گردنه جنگل چطور است؟

اشلی:
خوب حدود یک ماه پیش اینجا کولاک داشتیم.

تونی:
آه، کولاک دیوانه، درست است؟ اوه خدای من.

اشلی:
نمیدونم داشتم چیکار میکردم ولی رفتم گوشیمو نگاه کنم و 10 تا پیامک داشتم که حالم خوبه؟ آن‌ها می‌گویند: «اوه، حتماً خبر ملی رسیده است». اما در واقع فقط دلتنگ خانه ما شده بود. ما خیلی جنوب آن بودیم. ما بادهای بسیار بدی داشتیم و برف می آمد، اما به سختی برف می آمد. برف، بنابراین ما دریفت واقعاً زیاد یا چیزی شبیه به آن نداشتیم. بنابراین ما روزها را به اسنوبورد و اسکیت روی یخ گذراندیم. ما در همان زمان یخ زدگی عمیق هم داشتیم. بنابراین حوض در یکی از املاک من یخ زد. بنابراین ما به یک پیست اسکیت روی یخ تبدیل شدیم که فوق العاده سرگرم کننده بود. بنابراین ما دو ملک داشتیم که در اثر طوفان آسیب دیدند، فقط یکی از آنها یخ روی پشت بام جمع شده و سپس نشت کرده بود. و همچنین یکی از بازسازی هایی که در حال حاضر انجام می دهیم، فقط سه اینچ آب از آن بیرون زده است. زمین، و ما هیچ‌کدام از آب‌ها را واقعاً وصل نکردیم.
خوب، به نوعی کوره خاموش شد. ما فکر می کنیم که سوئیچ برگردانده شده روی بریکر یا چیز دیگری است، یا یک کوره کاملاً جدید است. خب پس از آن کوره یخ زد، بنابراین ما نتوانستیم آن را دوباره راه اندازی کنیم. خوب، وقتی بالاخره آن را دوباره راه اندازی کردیم، لوله کش ها آمدند و در واقع کوره را آب زدایی کردند، ما یک بخاری روی آن گذاشتیم، یک بخاری برقی. سپس وقتی دوباره شروع به کار کرد، آب داخل لوله که آن را یخ زده بود، لوله را ترک کرد. و عکسش را در اینستاگرامم گذاشتم. منظورم این است که شکاف بسیار خوبی در این لوله فلزی بود. و بنابراین در همه جا اسپری می شد. خوشبختانه کفپوش هنوز پایین نیامده بود و ما اینطور نیستیم؟ یک کابین دیگر در ملکی وجود دارد که شریک تجاری من واقعاً در آن زندگی می کند. پس اتفاقاً داخل شد و دید که آیا کوره هنوز روشن شده یا چه اتفاقی می‌افتد، و آب را در حال پاشیدن دید. بنابراین او توانست آن را اصلاح کند و ما فوراً به آن رسیدگی کردیم. بنابراین من فکر می کنم در مقایسه با بسیاری از مردم در مورد خسارت طوفان که رخ داد، خوش شانس بودیم.

تونی:
بله، از آنجایی که ما داستان های ترسناک را به اشتراک می گذاریم، من دو داستان سریع دریافت کردم. بنابراین این کریسمس برای ما فوق العاده دیوانه کننده بود زیرا ما ملک هایی داریم که در ساحل شرقی نیز هستند. ما قطعی آب داشتیم، قطعی برق داشتیم و نه فقط برای یک روز. آب، لوله های ما یخ زد و این اولین بار است که برای ما هم اتفاق می افتد. و ما حتی نمی دانستیم چه کنیم. چنین چیزی در زندگی ما برای ما اتفاق نیفتاده است. بنابراین ما می‌گوییم: «وقتی لوله‌ها یخ می‌زنند چه می‌کنید؟» ما دست‌کار خود را داریم که سعی می‌کند لوله‌ها و همه این چیزهای دیگر را آب‌زدایی کند. اما به هر حال، ما متوجه شدیم که کارهای زیادی وجود دارد که می‌توانید برای جلوگیری از این اتفاق انجام دهید.
اما پس از آن در دارایی‌های خود در کالیفرنیا، ما مخازن پروپان داریم و برای داشتن متری روی مخازن پروپان که شرکت پروپان می‌تواند سطوح آن را اندازه‌گیری کند، هزینه اضافی پرداخت کرده‌ایم، و آنها فقط آن را دوباره پر می‌کنند که به زیر 25 درصد می‌رسد. در دو ملک ما، کنتورها خراب بود، بنابراین املاک بدون گاز رفتند. هیچ وقت به شرکت گاز اطلاع داده نشد. و چون تعطیلات بود، خانواده‌هایی داشتیم که آخر هفته کریسمس آنجا بودند که بنزین نداشتند. بنابراین کریسمس وحشتناکی از منظر ملک بود. فقط یک روز دیگر در زندگی

اشلی:
خوب، یکی از کارهایی که من می‌دانم برای انجام لوله‌ها این است که، شما کمی آب بگذارید، شیر آب را کمی باز کنید تا این اتفاق بیفتد. اما موضوع پروپان این است که چگونه می‌توانید از وقوع آن جلوگیری کنید؟ اگر خراب شوند، هر بار که نظافتچی ها می آیند، در حال بررسی هستند تا مطمئن شوند که سنج هنوز کار می کند؟

تونی:
شرکت بود. من فکر می کنم این شرکت بود زیرا هر دو تانک با یک شرکت هستند. و در دو مکان مجزا اتفاق افتاد. این یکی در تنسی بود که در آنجا بود... نام شرکت را نمی گویم، اما آن شرکت در تنسی و همان شرکت در کالیفرنیا بود. من فکر می کنم هر کاری که آنها با کنتورهایشان انجام می دهند دقیق نیست، بنابراین ما آن شرکت را اخراج می کنیم. ما در شرکت های محلی قرار داریم که خدمات بهتری به مشتریان دارند.

اشلی:
خب، امروز یک مهمان هیجان انگیز در برنامه داریم. ما یک مهمان از برنامه تلویزیونی واقعیت، عشق کور است، فصل سوم داریم. ما نانسی رودریگز را داریم تا در مورد سفر سرمایه گذاری خود صحبت کند. او هفت سال پیش شروع به سرمایه گذاری کرد. او تمرکز خود را روی هک کردن خانه، اجاره‌های کوتاه‌مدت انجام داده است، اما او اینجاست تا در مورد چگونگی شروع کارش با دیو رمزی و نظم بخشیدن به امور مالی خود و نحوه ساخت مجموعه‌اش صحبت کند.

تونی:
آره واقعا عالیه من زیاد تلویزیون واقعیت را تماشا نمی‌کنم، اما فصل 3 Love is Blind در واقع یکی از مواردی است که من تماشا کردم، بنابراین برای چت کردن با نانسی هیجان‌زده بودم. و همانطور که شما گفتید، او حتی قبل از نمایش Love Is Blind شروع به سرمایه گذاری کرد. بنابراین به این اپیزود گوش ندهید و فکر نکنید که "اوه، او این کار را فقط به این دلیل انجام داد که این شخص مشهور تلویزیونی بود." او کار سخت زیادی داشت و زمان زیادی را صرف ساختن این بنیاد بسیار قبل از عشق کور کرد تا به او اجازه دهد که در املاک و مستغلات سرمایه گذاری کند.
بنابراین تعداد زیادی قطعه واقعا خوب در سراسر این قسمت وجود دارد. اما یکی از چیزهایی که نانسی درباره آن صحبت کرد واقعا دوست داشتم، دو چیز. یکی این بود که او چگونه با متصرفین و احتکارکنندگانی که قبل از خرید آنها در ملک او زندگی می کردند، برخورد کرد و چگونه هر دوی آنها را مجبور کرد که ملک را با آرامش و در شرایط خوب ترک کنند. او نه یک بار، بلکه دو بار انجام داد. و دومین چیزی که او در مورد آن صحبت می کند NACA و این برنامه وام است که او برای خرید یکی از املاک خود استفاده کرد. بنابراین دو چیز واقعا خوب برای گوش دادن در این قسمت.

اشلی:
نانسی، به نمایش خوش آمدید. برای هر کسی که گوش می دهد، ممکن است نانسی را از فصل سوم Love Is Blind بشناسید، و اینجاست که متوجه شدیم نانسی در املاک و مستغلات سرمایه گذاری می کند. این برنامه در نمایش ظاهر شد و شما در واقع هفت سال است که این کار را انجام می‌دهید، که شگفت‌انگیز است. بنابراین، نانسی، می‌توانید کمی در مورد خودتان و نحوه شروع کارتان در املاک و مستغلات به همه بگویید؟

نانسی:
بله، قطعا. فقط می‌خواهم بگویم که از حضور در اینجا بسیار هیجان‌زده هستم، اول از همه، زیرا بخشی از کل دوره پادکست برای من، در 10 سال گذشته بوده است که واقعاً روی این تمرکز می‌کنم که وقتی من ندارم، راهنمایی من از کجا می‌آید. دوست صمیمی یا یکی از اعضای خانواده که از آنچه می خواهم یاد بگیرم می داند. بنابراین برای من، Bigger Pockets همیشه پادکستی بوده است که یا به آن رفته‌ام یا واقعاً با دیو رمزی شروع کرده‌ام و سپس در انواع مختلف استریم‌ها و قسمت‌هایی که همه شما دارید کار کرده‌ام. بنابراین از شما بسیار سپاسگزارم که این پلتفرم را برای ما دارید، افرادی که واقعاً می‌خواهند رویایی را انجام دهند و واقعاً آن را زنده کنند. بنابراین فکر می‌کنم بخش بزرگی از سفر من واقعاً با ندانستن بدهی زمانی که به مدرسه می‌رفتم، دوره کارشناسی من، درک نکردن معنای واقعی گرفتن وام خودرو درست قبل از فارغ‌التحصیلی، و سپس اتمام مدرسه و داشتن 100,000 دلار شروع شد. بدهی و فهمیدن این که اکنون شغلی به عنوان آسیب شناس گفتار دارم، و با این کار چه کنم؟
بنابراین فکر می‌کنم برای من، فهمیدن این بود که در موقعیتی بودم که می‌توانم تغییری در خانواده‌ام ایجاد کنم، فکر کردن به اینکه پول چیست و چگونه زندگی شما را تغییر می‌دهد اگر با پول متفاوت رفتار کنید یا در مورد آن بیاموزید. بنابراین من مراحل کودک دیو رمزی را طی کردم تا از شر بدهی خود خلاص شوم، و این تقریباً دو سال طول کشید، تقریباً همزمان با خرید اولین ملک خود به صورت دوبلکس، و هک خانه را برای آن ملک انجام دادم. . و این در واقع به من این فرصت را داد که در عرض دو سال آنقدر پول پس انداز کنم که توانستم 100,000 دلار بدهی خود را بپردازم.

تونی:
که به خودی خود فوق العاده چشمگیر است. 100,000 دلار در دو سال فوق العاده چشمگیر است. اما نانسی، من می‌خواهم به عقب برگردم، زیرا شما در مورد دیو رمزی صحبت کردید، و من فکر می‌کنم بسیاری از مردم به نوعی در آن جامعه شروع می‌کنند، اما دیو بدیهی است که هیچ بدهی را تبلیغ نمی‌کند. اگر می خواهید ملک بخرید، 15 درصد کاهش دهید، این کار را انجام دهید، آن را انجام دهید. بنابراین، اینکه یک سرمایه گذار املاک و مستغلات هستید، گاهی اوقات کاری تمام وقت شما با آنچه دیو رمزی موعظه می کند مغایرت دارد. پس چگونه از شاگرد دیو رمزی به یک سرمایه گذار واقعی املاک و مستغلات تبدیل شدید؟

نانسی:
خنده دار است، زیرا در همان روندی که مراحل کودکی را طی می کردم، پدر پولدار، پدر بی پول را هم می خواندم. حدس می‌زنم روشی که من واقعاً دیدم این بود که به نوعی شبیه قانون کلی بود که کلکی‌ها را نخورید، کلوچه‌ها را نخورید. کوکی ها بد هستند. پس هیچ کس قرار نیست کلوچه ها را بخورد، اما اگر من فقط نصف یک کلوچه را بخورم و بتوانم خودم را کنترل کنم و فردا بتوانم نصف دیگر را بخورم چه می شود؟ بنابراین فکر می‌کنم با داشتن این مفهوم از درک معنای عاری بودن از بدهی، داشتن این احساس و سپس دانستن آن، اما اکنون که از بدهی آزاد هستم، چه کاری می‌توانم انجام دهم؟ و آن وقت بود که من واقعاً سعی کردم، به هوشمندترین شکل ممکن، هنوز بدهی نداشته باشم، اما پس از آن متوجه شدم، خوب، خوب، معامله بعدی ممکن است فقط نقدی نباشد، بلکه باید با وام مسکن باشد. و من فکر می‌کنم درک مفهوم وام مسکن چندان یک تعهد نیست، زیرا یک ملک درآمدزا بود. من فکر می کنم این واقعاً چیزی است که طرز فکر را نیز تغییر داد.

اشلی:
و در طول این انتقال دیو رمزی، آیا قبلاً صاحب خانه خود بوده اید یا اولین خانه خود را خریداری کرده اید، حتی ملک سرمایه گذاری قبل یا بعد از دیو رمزی را خریداری نکرده اید؟

نانسی:
بله، بنابراین دوران دیو رمزی شروع شد، خنده دار است زیرا وقتی در سال 2014 فارغ التحصیل شدم، 25، 24 ساله بودم و فکر نمی کردم که "اوه، در چند سال آینده می خواهم ملک بخرم." بنابراین این در ذهن من نبود زیرا 100,000 دلار بدهی داشتم. بنابراین می دانستم که باید اسبم را کند کنم. بنابراین اتفاقی که افتاد این است که من در واقع، دو سالی که آسیب‌شناس گفتار بودم، در واقع در مورد برنامه‌ای به نام NACA شنیدم، و این فقط یک شام بود که با یک مشاور املاک به آنجا رفته بودم، و آن شخص دیگر یک عمده‌فروش بود. سپس همسرش نیز عمده فروش بود.
بنابراین آنها به طور تصادفی گفتند: "هی، ما فردا به این جلسه NACA خواهیم رفت. آیا می خواهید بیایید؟" بنابراین به جلسه NACA رفتم و از اینکه صاحب خانه شدم بسیار هیجان زده بودم. این ایده بود، خدای من، من در واقع می توانستم خانه خودم را داشته باشم. و شما بچه ها به شرایط خاصی که آنها دارند اهمیت نمی دهید این است که شما می توانید بدهی داشته باشید، فقط نمی توانید بدهی در مجموعه ها داشته باشید، و سپس مزایای دیگر یا آنها برای هزینه های بسته شدن شما پرداخت می کنند، شما کمترین نرخ بهره را دریافت می کنید. و سپس، بله، گفتم آنها هزینه های بسته شدن شما را پرداخت می کنند و من هیچ پیش پرداختی نداشتم.

اشلی:
و پیش پرداخت صفر است.

نانسی:
بله، پیش پرداخت صفر است. بنابراین نکته جالب در مورد این فرآیند این است که وقتی در مورد دیو رمزی یاد می‌گرفتم و به طور کلی در مورد سرمایه‌گذاری یاد می‌گرفتم، همه اینها یا از طریق شنیده‌ها بود، اما هیچ کاری واقعاً انجام نداده بودم. بنابراین وقتی برنامه NACA را طی کردم، حدوداً یک پروسه شش تا ده ماهه از روزی که به جلسه خود رفتم تا روزی که تأیید شدم، بود. و بعد از اینکه تایید شدی، باید مراحل خرید خانه را طی کنی، 20 پیشنهاد بدهی قبل از اینکه من واقعاً بتوانم یک معامله را قفل کنم. بنابراین آنچه اتفاق افتاد این است که در برنامه NACA، این یک برنامه بسیار سختگیرانه است. آنها به مسائل مالی شما علاقه زیادی دارند. آنها می خواهند بدانند دقیقا چه پولی وارد می شود و چه چیزی بیرون می آید. بنابراین، برای برنامه NACA، در مورد بودجه و بودجه ماهانه بسیار سختگیرانه بود.
و چون پیشنهادهای زیادی داده بودم، خانه هایی را که پیشنهاد می دادم دریافت نمی کردم. بنابراین من به پس انداز و سپس پس انداز و سپس پس انداز ادامه دادم. بنابراین شش تا ده ماه بعد، شما می گویید: "وای خدای من، من این همه پول دارم، فقط یک مبلغ یکجا و پیش پرداخت ندارم." اوه، یکی دیگر از چیزهایی که من از آن استفاده کردم این است که آنها در واقع به شما اجازه می دهند تا تعمیرات را در وام خود انجام دهید، که یک ویژگی واقعاً منظم است.
باز هم، فقط دانستن، خوب، اگر قرار باشد ملکی بگیرم و تعدادی هم وجود داشته باشد، حتی اگر فقط لوازم آرایشی باشد، بخواهم خانه را رنگ کنم یا هر چیزی که ممکن است باشد، آنها در واقع اجازه خواهند داد، با محدودیت های خاصی، آنها اجازه خواهند داد. به شما اجازه می دهد تا در تعمیرات رول کنید، آن را در وام قرار دهید. بنابراین یک بار که در خانه را می بندم، و دوباره، بدون پیش پرداخت، فکر می کنم هزینه های بسته شدنم، چون مقداری هزینه داشتم که باید می پرداختم، فکر می کنم هزار دلار بود که باید به پایان می رسیدم و اثبات می کردم. از ذخایر، نه اینکه قرار بود از ذخایر استفاده کنم، بلکه فقط مدرکی بود که فکر می کنم سه تا شش ماه ذخایری است که ذخیره کرده بودم و در ملک بستم.
بنابراین در این مرحله، برنامه NACA را مرور کردم که واقعاً بودجه‌ام را محدود می‌کرد، و همزمان به دیو رمزی و Bigger Pockets گوش می‌دادم و پدر پولدار، پدر فقیری را که می‌شناختم می‌خواندم. در آن نقطه، من فکر می کردم، خوب، وقت آن است که در این خانه را ببندم، که انجام دادم. و درست روز بعد من این همه پول را پس انداز کردم که می دانستم تنها گزینه دیگری است که می توانستم کارهای زیادی با آن انجام دهم زیرا فکر می کنید، "اوه، من خانه ام را خریدم، اجازه دهید به تعطیلات بروم و به خودم تبریک می گویم.»
اما نه، من خیلی درد داشتم، اما نوشتن آن چک‌ها از مدرسه به آژانس‌های وام من نیز بسیار خوب بود. یادداشت ماشینم، برای آن به بانک رفتم تا فقط یک چک 14,000 دلاری بنویسم و ​​تحویل بدهم. و آنها می گفتند: "مطمئنی؟" من می گویم، "آره، مطمئنم." بنابراین بله، من فکر می‌کنم که این فرآیند به نوعی با انجام بدهی بدون بدهی اتفاق افتاد، می‌خواستم واقعاً بفهمم وضعیت مالی من به کجا می‌رود، و بعد از آن که توانستم همه چیز را پرداخت کنم، بقیه حرفه ام در املاک و مستغلات را شروع کردم.

تونی:
نانسی، چه داستان خارق العاده ای. و من فقط می خواهم کمی در مورد NACA صحبت کنم زیرا این ابزار بسیار خوبی است، نه فقط برای ساکنان اولیه، بلکه برای سرمایه گذاران نیز. و من سرمایه گذاران دیگری را می شناسم که از NACA برای خرید چند خانواده کوچک به جایی که در حال هک کردن خانه با وام های NACA هستند استفاده کرده اند، و این ابزار عالی است، اما فوق العاده سختگیرانه است. و من و همسرم، زمانی که به دنبال ساکنان اولیه خود بودیم، فرآیند NACA را نیز طی کردیم. ما از طریق NACA تأیید شدیم، اما یافتن ملکی که معیارهای آنها را داشته باشد بسیار دشوار بود. ما فقط در نهایت تسلیم شدیم. اما اگر می‌توانید، من فقط می‌خواهم مزایای استفاده از NACA را برای افرادی که ممکن است آن را از دست داده باشند، مرور کنم.
پیش پرداخت نیست بنابراین آنها 100٪ قیمت خرید را پوشش می دهند. آنها اکثر هزینه های بسته شدن شما را پوشش می دهند و نرخ های بهره معمولا کمتر از نرخ های بهره رایج هستند. من همین الان وب سایت NACA را جستجو کردم. آن‌ها همیشه نرخ‌های بازار را اعلام می‌کنند، و در حال حاضر روی 5.6 در 30 سال ثابت هستند. Ash، آیا اخیراً چیزی را با استفاده از بدهی شخصی بسته اید؟ آیا می دانید نرخ ها در حال حاضر در بخش شخصی کجا هستند؟

اشلی:
آره، در واقع دارم. اگر می خواهید، من می توانم آن را خیلی سریع بالا بیاورم.

تونی:
بله، ما در کابینه ای حدوداً شش و نیم بسته شدیم، بنابراین تقریباً یک امتیاز بالاتر از NACA. اخیراً روی چه چیزی بسته اید؟

اشلی:
بنابراین من یک وام تجاری دادم و آن را برای پنج سال استهلاک ثابت 20 ساله انجام دادم که 7.4 درصد بود. اما پس از آن من فقط یک نقل قول برای وام شخصی دریافت کردم. نرخ جاری برای 30 سال شش و نیم درصد، 20 سال، 6.375 درصد و 15 سال 6 درصد وجود داشت. اما سپس آنها همچنین یک وام مسکن ARM، یک ARM 5/1 با 3.62 برای 2.5٪، و سپس یک ARM 7/1 را ارائه کردند، که بیایید ببینیم، هفت سال کجاست، در 3.875٪ برای هفت سال اول خواهد بود.

تونی:
بنابراین NACA عالی است. شما یک نرخ ثابت 30 ساله دریافت می کنید، یک امتیاز معمولاً کمتر از نرخ بهره رایج، و این یک محصول عالی است. بنابراین نانسی، شما در واقع وام NACA را بستید و اقامتگاه اصلی خود را خریدید. این چیزی است که شما گفتید، و از طریق آن فرآیند، چگونه این همه پول را پس انداز کردید تا بیرون بروید و این کارها را انجام دهید؟

نانسی:
بله، قطعا. و یکی از مزایای دیگر هم این است که وقتی برنامه را انجام دادم، مثل پرنده این خبر را پخش می کردم. به همه کسانی که برای اولین بار خانه خریدند می‌گفتم، شما می‌توانید این کار را انجام دهید، اما فقط در مورد همه قوانین و مقررات سختگیر باشید. بنابراین من در واقع دوستی داشتم که همان برنامه را انجام داد، NACA در شیکاگو، و فکر می‌کنم او در نهایت خرید کرد، فراموش کردم جزئیات چیست، اما وقتی او در ملک NACA خود بسته شد، آنها در واقع با امتیازهای خرید او مطابقت داشتند. بنابراین، نرخ بهره او در پایان تمام خریدها و آنچه که آنها توانستند مطابقت داشته باشند، باید واجد شرایط مسابقه باشید، اما وقتی این کار را انجام دادید، نرخ بهره او 0.025 بود، چیزی دیوانه کننده. و این سالها پیش بود. این مربوط به سال‌ها پیش است، اما یکی از دوستان، فقط برای روشن کردن این موضوع، یکی از دوستانش تابستان گذشته در فلوریدا وام NACA را بست، و او نرخ بهره خود را به 1.25 کاهش داد، به اعتقاد من، با تطابق خرید پایین، زیرا آنها واجد شرایط بودند. برای این.
بنابراین بله، مزایای دیگری نیز وجود دارد که آن‌ها واقعاً آن بخش از آن را تبلیغ نمی‌کنند، زیرا من فکر می‌کنم نکته اصلی این است که واقعاً افرادی را که برای اولین بار خریدار خانه می‌کنند، درک کنند که وضعیت مالی آنها چیست، شما چه می‌سازید؟ هر ماه چه خبر است؟ و از آنجایی که قادر به آموزش NACA هستند، حدس می‌زنم افرادی که وام‌های مسکن NACA را می‌پذیرند در مورد نحوه مدیریت آن به صورت ماه به ماه و نحوه واجد شرایط بودن از طریق آن فرآیند. بنابراین در واقع بسیار آموزشی است. نمی‌دانم، تونی، این را هم از اطلاع‌رسانی در مورد فرآیند شوک پرداخت و اینکه واقعاً چقدر می‌توانید بپردازید، متوجه این موضوع شده‌اید؟ و تعهدی که آنها برای وام مسکن انجام می دهند بسیار دقیق تر از

تونی:
من در این مرحله تعداد زیادی ملک را بسته ام. و روند تایید وام NACA تا حد زیادی بدترین بود. تعداد اسنادی که آنها درخواست کردند، سطح جزئیاتی که آنها به زندگی شخصی شما وارد می کنند دیوانه کننده است، اما در پایان روز، شما یک محصول وام بسیار جالب دریافت می کنید. پس نانسی، حدس می‌زنم بیایید کمی بیشتر صحبت کنیم، درست است؟ بنابراین شما این فرآیند را با NACA طی می کنید، اقامت اولیه خود را دریافت می کنید. چه کار دیگری برای ساختن آن انبوه بازیگرانی که در پایان دارید انجام می دهید؟ آیا فقط به این دلیل است که از شغل خود پول پس انداز می کنید یا کارهای دیگری برای کمک به یارانه دادن و ساختن آن تخم لانه کمی سریعتر انجام می دهید؟

نانسی:
آره، وقتی در ملک را بستم و تمام بدهی را پرداخت کردم، چه اتفاقی افتاد؟ منظورت همینه؟ بعد چه اتفاقی افتاد؟ بله، پس اتفاقی که افتاد این است که من در یک دوبلکس بستم. بنابراین زمانی که در یک طرف زندگی می کردم، اجاره ای نداشتم. و مستاجر در آن زمان، او حدود 10 سال آنجا بود، بنابراین فقط اجاره معمولی را پرداخت می کرد، در واقع بسیار کمتر از اجاره بازار. بنابراین به او زمان دادم و با او معامله کردم. گفتم ببین اگه میخوای تمدید کنی و اون ماه به ماه بود بهش این اختیار رو دادم که تمدید کنه بالاتر، اگه بخواد سه سال بمونه کرایه ماهانه بالاتر میگیره. اما اگر او نمی‌خواست تمدید کند یا اگر می‌خواست ماه به ماه برود، فکر می‌کنم همین بود، من این گزینه را به او دادم... می‌خواستم او را ترک کند، چیزی بود که می‌خواستم بگویم.
من از او می خواستم که اجاره نامه را فسخ کند زیرا او 10 سال آنجا بود و اجاره بسیار کمی می پرداخت. بنابراین اگرچه او یک اجاره بلندمدت می‌خواست، من آن را در مقایسه با ماه به ماه گران‌تر کردم. بنابراین از آنجایی که او ماه به ماه می‌خواست، شش ماه بعد از آن خارج شد. بنابراین من توانستم در آن نقطه پس انداز کنم زیرا اجاره از دوبلکس وارد می شد. هر چیزی که از یک یا دو شغل یا سه شغلی که در آن زمان داشتم درست می‌کردم، واقعاً آن را برای معامله بعدی ذخیره می‌کردم. و سپس معامله بعدی یک دوبلکس 40,000 دلاری بود که آسیب سوختگی و اسکواتر داشت. با اسکواترها و آسیب سوختگی همراه شد. و بنابراین من فکر می‌کنم که واقعاً در شش ماه مشاهده می‌شود، من فکر می‌کنم که حدوداً یک جدول زمانی شش ماهه از بسته شدن بود، حدس می‌زنم حداقل ظرف شش تا 10 ماه آینده ملک بعدی خریداری شد. اما باز هم خرید زشت، خرید با کوچولوها، مدتی در بازار بود و در آن مقطع، 40,000 فقط برای خرید ملک قابل دستیابی بود.

اشلی:
نانسی، چطور جرات پریدن به داخل ملکی را به دست آوردی که متصرف‌ها و آسیب‌های آتش‌سوزی داشت؟ طرز فکر شما پشت سر این بود که، خوب، من می توانم این زیبا را درست کنم و می توانم آن را اجاره کنم؟

نانسی:
چه خنده دار است آن روز که می خواستم بروم ملک را ببینم، آماده شدم، ملکی که با من کار می کرد، او هم آمد و ما آماده بودیم. ما یک برنامه بازی داشتیم زیرا لیست در واقع در بخش توضیحات گفته شده است، اتفاقاً با اسکواترها همراه است. بنابراین ما به ملک می رویم و آنها در حال فروش گاراژ بودند. بنابراین من فکر کردم، خوب، این نقطه تماس من است. من می خواهم از فروش گاراژ آنها چیزهایی بخرم، به آنها نگویم که برای خانه اینجا هستم، اما فقط یک نردبان خریدم، نمی دانم آنها یک نردبان را از کجا آورده اند. من چند ابزار تصادفی که آنها داشتند و چیزهایی خریدم، و سپس به آنها انعام 10 دلاری دادم. و سپس به آرامی فقط با آنها صحبت کردم، آنها واقعاً افراد خوبی بودند. آنها فقط در یک مکان بسیار ناهموار بودند که در آن زمان آنها فقط آماده ترک خانه نبودند.
بنابراین، آشنایی با آنها در اولین دیدار اولیه به نظر من چیزی بود که معامله را برای آنها شیرین کرد. هنگامی که در ملک را بستم، کاری که انجام دادم این بود که آنها را برای انجام کارهای نمایشی استخدام کردم. و بنابراین، ما توافق کردیم که، خوب، ما این چند هفته فرصت داریم و من شما را می خواهم، تا زمانی که پیشرفت در خانه انجام شود و پس از انجام این دمو، به صورت هفتگی به شما این مبلغ را پرداخت خواهم کرد. ، باید کوچ کنید. و با آن موافقت کردند. بنابراین فکر می‌کنم واقعاً آنها را به‌عنوان مردم دیدم و آنها را به‌عنوان اینکه در حال گذراندن چیزی هستید و من این توانایی را دارم که به شما کمک کنم تا به مرحله بعدی یا انتقال بعدی بروید. بنابراین اسکوترها، من در واقع نام واقعی آنها را نمی دانم. من فقط می دانم که نام آن پسر باز است و همسرش بیگ بیبی بود. بنابراین باز و بیگ بیبی برای مدتی با من دوست بودند.

تونی:
اشلی، از میان همه مهمانانی که در این پادکست با آنها مصاحبه کرده ایم، آیا تا به حال در مورد موقعیتی شنیده اید که متصرفان نه تنها با خوشحالی ملک شما را ترک کنند، بلکه قبل از ترک آن را برای شما تعمیر کنند؟

اشلی:
نه، من فکر می کنم این یک رکورد جدید است، بله.

تونی:
بله، این احتمالاً بهترین موقعیتی است که تا به حال در مورد اسکوترها داشته ام. ما در تابستان سال گذشته ملکی خریدیم که ساکنان آن ساکن بودند، و تلاش برای بیرون راندن آن افراد سخت بود. بنابراین این واقعیت که شما یک راه بسیار مسالمت آمیز و دوجانبه سودمند برای بیرون آوردن آنها پیدا کردید فوق العاده است. اما من می خواهم به چیزی که قبلاً گفتید برگردم. یه جورایی مختصر اشاره کردی ولی گفتی اون موقع دو سه کار داشتی. حدس می زنم انگیزه انجام این کار چه بوده است؟ و آیا این بودجه ممکن است به سمت این شغل توانبخشی که در مورد آن صحبت کردید صرف شود؟ یا اینکه هدف آنهایی که در یک زمان این همه کار می کردند چه بود؟

نانسی:
خنده‌دار است زیرا فکر می‌کنم برای من همیشه پایه‌ای بوده است، اگر وقت اضافی دارید کار کنید. و من فکر می کنم این چیزی است که از اخلاق کاری مادر و پدرم ناشی می شود. آنها هر دو مهاجر از مکزیک هستند. و برای آنها همیشه اینطور بود، اگر من در خانه با بچه ها نباشم، باید کار کنم یا برعکس. مامانم شیفت شب کار می کرد و بعد بابام شیفت روز کار می کرد. بنابراین حتی فقط خاموش کردن مشاغل. بنابراین فکر می‌کنم این ذهنیت همیشه در من وجود داشته است، اگر می‌خواهید اتفاقی بیفتد، چگونه آن را انجام می‌دهید و چگونه آن را ممکن می‌کنید؟ بنابراین دلیل اینکه من در واقع بعد از شروع حرفه‌ام به عنوان آسیب‌شناس گفتار به چندین شغل ادامه دادم این است که به معنای واقعی کلمه وقت اضافی داشتم. و بنابراین می‌دانستم که با معامله بعدی آن دوبلکس 40,000 دلاری، می‌دانستم که بودجه برای پرداخت هزینه بازپروری از جیب من خواهد آمد.
بنابراین دوباره، این به من انگیزه بیشتری داد تا شغل دومی به عنوان آسیب شناس گفتار داشته باشم، شغلم را به عنوان یک تحلیلگر پژوهشی به صورت آنلاین ادامه دهم. و در واقع در آن زمان، من فکر می‌کنم که تقریباً آخرین سالی بود که توانستم اهدای تخمک خود را انجام دهم. و بنابراین من برای آخرین بار برای اهدای تخمک واجد شرایط شدم. بنابراین این شکل دیگری از درآمد بود که در سال گذشته به آن وارد شد. بنابراین بله، به نظر می رسد که این همان کاری است که من باید انجام دهم. حداقل تا زمانی که به تازگی وارد دو سال گذشته شده ام، تمام وقت املاک و مستغلات بوده ام، و به نوعی خوب است که بگویم: «اوه، این تنها شغل من است. من مجبور نیستم جای دیگری بروم سر کار. این به همین راحتی است.» اما زمان زیادی طول کشید تا به جایی برسم که نمی‌توانم، و حتی در حال حاضر، دوباره به درآمدهای متعدد برگشته‌ام، که خیلی خوب است. اما باز هم فکر می کنم این فقط یک ذهنیت است.

تونی:
بله، من آن را دوست دارم. از آنجایی که شما بین تماشای والدینتان از این نوع پایه بنیادی مالی قوی داشتید، در مورد قطعه دیو رمزی صحبت کردید و می‌خواهید بدهی خود را بپردازید، اما رابطه شما با پول و کار چگونه در بزرگ شدن بود؟ همیشه همینطور بود؟ یا زمانی که متوجه شدید این بار بدهی را دارید، چه چیزی برای شما بزرگ شد؟

نانسی:
نه، من فکر می کنم پول همیشه موضوعی بوده که خانواده من هرگز درباره آن صحبت نکرده اند. و من فکر می کنم متأسفانه، اگرچه پدر و مادرم سعی می کردند از ما محافظت کنند، من نمی دانستم چرا در کریسمس به این کلیسا می رفتیم که نام ما را صدا می کردند و ما برای گرفتن هدایا می آمدیم. نمی‌دانستم که خانواده‌های کم درآمدی که می‌رفتند، این هدیه کریسمس ما در آن سال بود. بنابراین فکر می‌کنم خانواده ما واقعاً این مفهوم را نداشتند که "هی، اشکالی ندارد که در مورد این مشکلات در خانه صحبت کنیم." و هر چه دیدیم محصول آن بود. دیدیم روی میز غذا هست. دیدیم که مامان و بابا همیشه سر کار بودند. بنابراین فکر می کنم برای من، وقتی بزرگتر شدم، اولین کارم در 12 سالگی بود که در رستوران پدرخوانده ام کار می کردم، آخر هفته ها وقتی مدرسه نمی رفتم میز اتوبوس می رفتم.
بنابراین فکر می‌کنم برای من، مفهوم پول همیشه فقط کار بود تا زمانی که باید پس‌انداز کنید، و سپس آنچه را که کار می‌کنید خرج می‌کنید، و هیچ مفهوم واقعی سرمایه‌گذاری وجود ندارد، زیرا شما بودجه لازم برای انجام آن را ندارید. اما باز هم، فکر می کنم به عنوان یک نوجوان 12 ساله، می دانستم که می خواهم به رقص بروم و لباسی را که می خواستم بخرم. بنابراین من می‌گفتم، خوب، خوب، من هر آخر هفته به سر کار می‌روم تا زمانی که برای انجام آن پول پس انداز کنم. می گویم یکی از خاطرات مورد علاقه ام که به گذشته نگاه می کنم زمانی که شروع به نگاه کردن به پول کردم و می خواستم کارهایی انجام دهم این بود که به تازگی به تگزاس نقل مکان کرده بودم و کلاس سوم بودم و می خواستم برای پدرم یک هدیه روز پدر بگیرم، اما بی پول. بنابراین من میزبان یک فروش گاراژ بودم و فقط یک سری چیزهای تصادفی در خانه برداشتم و مادرم از دادن دادن یا حدس می‌زنم بفروشد مشکلی نداشت و 30 دلار درآمد داشتم. براش تیغ خریدم او خیلی هیجان زده بود، یک تیغ برقی، نه لنز پلاستیکی.
بنابراین بله، فکر می‌کنم برای من مفهوم همیشه این بود که شما فقط تا زمانی که وقت اضافی ندارید کار کنید. فکر می‌کنم وقتی واقعاً همه چیز تغییر کرد، فهمیدن این بود که بعد از اتمام مدرسه و داشتن 100,000 دلاری که به کسی بدهکارم، این ترس از اینکه اگر نتوانم هزینه بعدی را بپردازم چه اتفاقی می‌افتد بود؟ خوشبختانه من شغلی به عنوان آسیب شناس گفتار دارم، اما اگر اتفاقی بیفتد چه؟ و بنابراین فکر می‌کنم با داشتن این طرز فکر، کاری که دیو رمزی انجام داد واقعاً بود... من او را عمو دیو می‌نامم زیرا احساس می‌کنم او چراغ راهنمای من برای درک درست پول و درک معنای آزاد بودن از نظر مالی است. سپس وقتی واقعاً دیدم که از نظر مالی آزاد هستم، جریان نقدی که وارد می‌شود، و دوباره، پس‌انداز برای ملک بعدی و سپس آن جریان نقدی وارد می‌شود، و پس از آن، بسیار خوب، حدس می‌زنم که معامله دیگری در راه است. و پس از آن جریان نقدی وارد شد، فکر می‌کنم اینجا جایی بود که من واقعاً شروع به شکل‌دهی مفهوم مالی خود کردم.

تونی:
نانسی، چه داستان خوبی. و آنچه شما در مورد آن صحبت کردید این است که من احساس می‌کنم شباهت‌هایی در نحوه بزرگ شدن من وجود دارد و همچنین در جایی که پول کمیاب شده بود، وجود دارد، و احساس می‌کنم شما ذهنیت خاصی را در مورد آن ایجاد می‌کنید. اما من فکر می‌کنم مشکل‌تر این است که وقتی در محیطی بزرگ می‌شوید که پول کمیاب است، ذهنیت خاصی در شما ایجاد می‌شود و افراد اطراف شما نیز تمایل دارند همان ذهنیت را داشته باشند. و من حدس می‌زنم گاهی اوقات سخت باشد که اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که ذهنیت فردی را دارند که می‌خواهد موفق باشد و کسی که معتقد است موفقیت و ثروت و همه این چیزهای دیگر واقعاً ممکن است اتفاق بیفتد. بنابراین، همه اینها باید بگوییم، با پشت سر گذاشتن این تغییر ذهنی، حلقه شما چگونه تغییر کرده است؟ آیا می بینید که ممکن است افرادی را که قبلاً با آنها معاشرت می کردید و ممکن است به افرادی که دارای طرز فکر متفاوتی هستند متصل کنید، جدا می کنید؟ این برای شما شخصاً چگونه تغییر کرده است؟

نانسی:
بله، چیزی که واقعاً جالب است این است که یک بار بدون بدهی، و آن هم مانند سال 2016، زمانی بود که من دوبلکس خود را بستم. وقتی دوباره از بدهی آزاد شدم، مثل یک پرنده این کلمه را موعظه می‌کردم، فقط به همه می‌گفتم: "اوه خدای من، احساس بسیار شگفت انگیزی است که بدهی نداشته باشیم." و بنابراین من با مادرم صحبت کردم و به یاد دارم که او یکی از اولین کسانی بود که من واقعاً فشار آوردم یا متقاعد شدم تا نور را ببینم. و با داشتن این نوع گفتگوها، چقدر به خانه خود بدهکار هستید؟ چه چیزی در ماشین شما باقی مانده است؟ چند کارت اعتباری باز دارید؟ چه نوع کارت های اعتباری دارید؟ من در آن زمان 26 ساله بودم؟ و این اولین باری بود که ما تا به حال هر نوع مکالمه ای با این روش داشتیم. من می گویم که بسیار سپاسگزارم که در آن زمان در رابطه ای بودیم که من و شریک زندگیم، خیلی در یک صفحه بودیم تا در مورد آن یاد بگیریم و آنچه را که بزرگ شدیم تغییر دهیم.
و او همچنین یک مشاور املاک و شریک تجاری من بود. بنابراین اساسا داشتن آن سنگ به عنوان بخشی از پایه ما در واقع چیزی است که در واقع رابطه ما را قوی‌تر نگه داشت این بود که ما واقعاً می‌خواستیم یاد بگیریم و باور کنیم که آزادی مالی می‌تواند ما را بسیار بیشتر در سرمایه‌گذاری در املاک و مستغلات برساند. و به این ترتیب با پدرم در مورد املاک صحبت کردم. و بنابراین احساس می کنم جایی که الان هستم، واقعا شفاف خواهم بود. من احساس نمی‌کنم دوستی دارم که بتوانم بگویم: «هی، باید در موردش صحبت کنیم، من این ایده‌ها را دارم.» بنابراین من شریک تجاری خود را دارم، پادکست هایی دارم که به آنها گوش می دهم، و از آن به عنوان یک صفحه صدا استفاده می کنم، اما نه اینکه شما بچه ها با من صحبت کنید، بلکه فقط به دنبال آن هستید. اگر بگویم، "اوه، من می خواهم یک مجتمع آپارتمانی بخرم، چگونه این کار را انجام دهم؟" من به معنای واقعی کلمه فقط آنلاین می‌شوم و شروع به جستجوی پادکست‌های بزرگ‌تر، پادکست‌های جیب‌های بزرگ، قسمت‌هایی می‌کنم که چنین چیزی را دارند.

اشلی:
نانسی، من می توانم خیلی با آنچه شما می گویید ارتباط برقرار کنم. من هم هفت، هشت سال پیش شروع به سرمایه گذاری کردم و کسی را در منطقه خودم نمی شناختم. اولین شریک تجاری من، او می گوید: «من فقط می خواهم پول را سرمایه گذاری کنم. شما همه کار را انجام می دهید. من حتی نمی خواهم در مورد آن صحبت کنم یا چیز دیگری.» بنابراین این یک فرآیند بسیار تنهایی بود که از همان چیزی شروع شد. چند سال طول کشید تا جیب بزرگتر را پیدا کنم. و حتی در حال حاضر، تعداد زیادی سرمایه گذار در منطقه من وجود ندارد که مجبور باشم حضوری با آنها صحبت کنم. من به معنای واقعی کلمه هر روز با شریک تجاری خود معاشرت می کنم زیرا تنها کاری که دوست دارم انجام دهم صحبت در مورد املاک و مستغلات است. بنابراین ما هر روز با هم معاشرت می کنیم، و بعد رفتن به کنفرانس ها بسیار سرگرم کننده است، و سپس من دوستانی در سراسر کشور دارم که در زمینه املاک و مستغلات هستند. و اکنون با حضور من در پادکست، مردم در منطقه من با من تماس گرفته اند و می گویند: "هی، من در واقع چندین سال است که سرمایه گذاری کرده ام. بیا دور هم جمع بشیم بیایید وصل شویم.»
بنابراین من دوستی ها و روابطی با این روش ایجاد کرده ام، اما می تواند یک انتقال بسیار عجیب از رفتن به وقت گذرانی با دوستان معمولی شما به جایی باشد که شما فقط می خواهید در مورد املاک و مستغلات صحبت کنید و روی چیزها تمرکز کنید و نه برای نوشیدن مشروب و مهمانی بیرون بروید. و انجام تمام این کارهای دیگری که ممکن است دوستان شما انجام دهند، و گفتن آن افتضاح به نظر می رسد، اما سرمایه گذار دیگری که من واقعاً با او دوست هستم، او هم یک مادر است و ما فقط می گوییم: "ما نمی توانیم تحمل کنیم. برو و در مورد بچه هایت یا بچه های ما با تو صحبت کنیم. ما دوست داریم در مورد بچه هایمان با پدرانشان و از این قبیل چیزها و با بچه هایمان صحبت کنیم، اما وقتی بیرون می رویم، می خواهیم در مورد املاک، ساختن یک تجارت و چیزهایی از این قبیل صحبت کنیم. من خیلی متاسفم، اما برای ما مهم نیست که فرزند شما در آن روز چه کار خنده‌داری انجام داد.»
و گفتن آن افتضاح به نظر می رسد، اما شما وارد این نوع الگو می شوید و متوجه می شوید که افراد دیگری نیز وجود دارند که طرز فکر مشابهی دارند، همان چیزهایی که از آنها لذت می برند. می تواند شما را به حرکت درآورد و آن شتاب را به شما بدهد و فقط به شما انرژی بدهد. و البته مهم است که سرگرمی‌ها و انجام کارهایی خارج از تجارت و املاک داشته باشید، اما داشتن آن گروه از افراد همفکر و پیس موربی در این مورد زیاد صحبت کرده‌اند. او یک سرمایه‌گذار واقعاً جالب از آریزونا است، و در مورد اینکه چگونه حلقه‌اش خیلی تغییر کرده است، صحبت می‌کند، زیرا می‌گوید: «من افرادی را می‌خواهم که به من فشار بیاورند و رشد کنند و به من کمک کنند تا بهترین باشم.» و او می گوید: "من مجبور شدم دوستی هایم را نیز بر اساس آن تغییر دهم."

نانسی:
نه قطعا و فکر می‌کنم یکی از درک‌هایی که چند سال پیش داشتم این بود که به دنبال یک CPA جدید بودم و یک CPA می‌خواستم که دارای املاک باشد. من یک CPA می خواستم که اجاره های کوتاه مدت Airbnb را بداند. می‌خواستم او به من آموزش دهد، زیرا در آن زمان فقط از CPA خود استفاده می‌کردم که سال‌ها از آن استفاده می‌کردم، اما می‌دانستم که می‌خواهم افرادی که در تیم من بودند احساس کنند دوستان من هستند، خوب، شما اینجا هستم چون در تیم من هستی و بنابراین فکر می‌کنم که داشتن این طرز فکر قطعاً مرا از آن پس گرفته است، نمی‌خواهم همان طور که شما گفتید فقط به شام ​​بروم و در مورد چیزهایی صحبت کنم که دقیقاً مانند، اوه، نه، آیا می‌توانیم گفتگوهای واقعی داشته باشیم؟
اما فکر می‌کنم این قطعاً، برای من، این هدفی است که برای سال آینده انجام می‌شود و داشتن این پلتفرم جدید پس از Love is Blind، واقعاً فکر می‌کنم که فرصت‌هایی را برای من باز می‌کند تا آن ارتباطات را ایجاد کنم و احساس تنهایی نکنم. و در صنعتی که چنین است... فکر می‌کنم ترسناک باشد. نمی گویم اصلا آسان بوده است. بنابراین من می گویم که سرمایه گذاری املاک و مستغلات می تواند ترسناک باشد و از کجا شروع می کنید و چگونه شروع می کنید؟ و هفت سال گذشته است، بنابراین این یک شبه اتفاق نیفتاد. برخی از مردم در واقع از من پرسیدند: "اوه، پس از زمانی که در برنامه حضور داشتی، در زمینه املاک و مستغلات چه کار کرده ای؟" و من می گویم، "خوب، من هفت سال است که این کار را انجام می دهم. وقتش رسیده است.» بنابراین من هیجان زده هستم. من بسیار هیجان‌زده هستم که دانش خود را از آنچه می‌دانم به دست بیاورم و آن را منتشر کنم، اما سپس یاد بگیرم.

تونی:
من خیلی خوشحالم که ما در مورد این صحبت می کنیم. و آخرین چیزی که قبل از اینکه به ادامه مطلب برسیم، فکر می کنم خیلی از تازه کارها که گوش می دهند دقیقاً همان حسی دارند که هر دوی شما هم توضیح دادید. و خوبی این است که در حال حاضر، حتی اگر از نظر فیزیکی در جایی که هستید، شاید یک جامعه قوی وجود نداشته باشد. راه های مختلفی برای مشارکت آنلاین یا همان طور که شما گفتید، در واقع سفر به کنفرانس ها وجود دارد. گروه فیس‌بوک Real Estate Rookie، چیزی که در حال حاضر 50، تقریبا 60,000 عضو در آن گروه درخواست می‌کند، به معنای واقعی کلمه یکی از فعال‌ترین و درگیرترین گروه‌های فیس‌بوک املاک و مستغلات است.
کنفرانس جیب‌های بزرگ، ملاقات‌های متفاوتی وجود دارد، راه‌های زیادی برای محاصره کردن خود با افرادی وجود دارد که در سفری مشابه شما یا او هستند، یا شاید حتی یک قدم جلوتر از شما. و به نظر من، این یکی از بزرگترین موهبت‌های شغلی من، تعامل با افرادی است که قدم‌هایی را برداشته‌اند که می‌خواهم بردارم و به گذشته نگاه می‌کنند و می‌گویند: «تونی، ممکن است. دست یافتنی است، شما می توانید آن را انجام دهید.» بنابراین خوشحالم که همه ما در اینجا در همان صفحه هستیم. نانسی، قبل از اینکه خیلی زیاده‌روی کنیم، این کار را نکرده‌ایم، و احتمالاً باید این کار را در بالای نمایش انجام می‌دادیم، ما واقعاً در مورد اینکه نمونه کارهای شما چگونه به نظر می‌رسد، چه استراتژی‌هایی را دنبال می‌کنید، صحبت نکرده‌ایم. بنابراین می‌توانید نمای 30,000 فوتی از اینکه نمونه کارها امروز شما چگونه است و از چه استراتژی‌هایی استفاده می‌کنید به ما ارائه دهید؟

نانسی:
بله، من در حال حاضر پنج ملک دارم و در طول هفت سال گذشته تا به 9 ملک داشته ام. و خنده‌دار است زیرا گاهی اوقات فراموش می‌کنم هر زمان که یکی فروخته شد و بعد از آن که فصل مالیات نباشد، به نوعی فراموش می‌کنم که کدام یک در چه سالی فروخته شده است. اما در حال حاضر در حال حاضر من از پنج تا دو فقط نقدی خریداری شده است. و فقط به آینده فکر می کنم، می دانم که این موضوع خارج از موضوع است، اما با فکر کردن به آینده، من واقعاً می خواهم در مورد استفاده از آن املاک به عنوان اهرم بیشتر بیشتر یاد بگیرم زیرا فکر می کنم بزرگترین ترس من این است که سایر املاک من دارای وام مسکن هستند. و دیدن این تفاوت در جریان نقدی از خانه ای که فقط پول نقد است در مقابل خانه ای که روی آن وام مسکن دارد، قابل توجه است. و در حال حاضر من یک دوبلکس و دیگری خانه های مجردی دارم. و اکنون بیشتر بر روی خرید خانه هایی تمرکز می کنم که پتانسیل اجاره کوتاه مدت دارند.
و همچنین هر زمان که ملک جدیدی را در نظر می‌گیرم، همیشه می‌خواهم از خودم بپرسم که گزینه‌های دیگر چیست؟ زیرا با مقررات اجاره های کوتاه مدت در حال حاضر در شهرهای مختلف در یک ضربان قلب می توانند بازی اجاره کوتاه مدت را ممنوع کنند. بنابراین حتی فقط از خودم می‌پرسم، آیا این خانه می‌تواند یک خانه زنده باشد؟ آیا این خانه می تواند خانه ای باشد که در هر اتاق خواب اجاره داده می شود؟ آیا این کاری است که من می توانم در جایی که فقط به یک ژانر خاص از حرفه ای ها اجاره می دهم انجام دهم؟ بنابراین من فکر می کنم جایی که من در حال حاضر با نمونه کارها هستم این است که می خواهم به توسعه این مفهوم ادامه دهم که چه چیزهای متعددی را که این یک ملک در واقع می تواند تا جایی که مستاجران به ارمغان می آورد، چه نوع مستاجری می تواند باشد ادامه دهم. در خانه؟

تونی:
ما در مورد آن زیاد صحبت می کنیم زیرا کل مجموعه من اجاره های کوتاه مدت است. و مردم همیشه از من می پرسند، "تونی، آیا برای اجاره های کوتاه مدت خود استراتژی خروج دارید؟" و ما خرید می کنیم، چون شما در دالاس هستید، که یک متروی اصلی است، هر ملکی که ما داریم در یک مقصد تعطیلات واقعی است که در آن دفتر مرکزی تجاری، دانشگاه یا هر چیز دیگری وجود ندارد. بنابراین به نوعی ما در برابر ایده تغییر مقررات محافظت می‌کنیم این است که در بازارهایی خرید می‌کنیم که تا حدودی به اجاره‌های کوتاه‌مدت فعال در آن بازارها وابسته هستند. بنابراین قطعاً راه های مختلفی برای دستیابی به همان هدف وجود دارد.
قبل از اینکه به بخش بعدی خود یعنی نانسی برویم، من فقط می خواهم کمی صحبت کنم زیرا ما کمی به این موضوع پرداختیم، اما شما در مورد تربیت خود و نقشی که والدینتان بازی کردند و طرز فکری که در مورد کار سخت دارید صحبت کردید. و از زمان خود به طور موثر و تقریباً زیاد استفاده کنید. شما از جایی که دوران کودکی تان بود فاصله زیادی گرفته اید. بنابراین وقتی به والدین خود فکر می کنید، واکنش آنها به موفقیتی که تاکنون داشته اید چیست و آنها در مورد تمام کارهایی که تاکنون انجام داده اید چه فکری می کنند؟

نانسی:
نه، من فکر می کنم که کلمات فقط می توانند تا آنجا پیش بروند. بنابراین آنها بسیار افتخار می کنند، آنها بسیار هیجان زده هستند. حتی پدرم اولین باری که او را به رسمیت شناختند به من گفت زیرا یکی دو ماه پیش من را تشخیص داد که او شخصاً پدر من است و او فقط از خوشحالی می درخشید. بنابراین کلمات یک چیز است، اما من فکر می کنم آنچه در خانواده ام دیده ام اقداماتی است که آنها انجام داده اند. بنابراین حتی مادرم هم که پول خانه‌اش را پرداخت می‌کند، پول ماشین‌هایش را می‌دهد، او اکنون در شهری که من در آن بزرگ شده‌ام سرمایه‌گذاری در املاک انجام می‌دهد، و او تازه یک خانه برای تعطیلات خریده است. بنابراین برای من این است که "خوب، من دانه ها را می کارم و اجازه می دهم رشد کنند."
پدرم هم، او یک روز به من زنگ می‌زند و می‌گوید: «باشه، من تازه یک خانه دیگر فروختم. من اینقدر پول دارم، بعد باید چه کار کنم؟» من می گویم، "پدر، بیایید سرمایه گذاری در Roth IRA خود را شروع کنیم، یا اجازه دهید مقداری پول در اینجا بگذاریم، یا اجازه دهید"، بنابراین فکر می کنم برای من این اعمالی است که پدر و مادرم انجام می دهند که هر کلمه ای خوب است. اما این اعمالی است که من دیده ام آنها را در زندگی خود اجرا می کنند. و آنها در واقع هنوز برای مادر و پدرم بسیار جوان هستند. مادر من امسال 50 ساله می شود و پدرم در اواسط 50 سالگی است. بنابراین هنوز زمان زیادی برای آنها باقی مانده است، و من فکر می کنم آنها واقعاً تازه می بینند، حداقل در هفت سال گذشته که من موفقیت خود را در زمینه املاک و مستغلات انجام داده ام و اشتباهاتی که در این مسیر مرتکب شده ام. ، اما آنها واقعاً فقط چیزی را که من به آنها می دادم تا آنجا که دانش می دادم برداشته اند و واقعاً با آن دویده اند.

اشلی:
این بسیار قدرتمند است، فقط در مورد اینکه بله، والدین شما می‌توانند بگویند که به شما افتخار می‌کنند یا کاری که انجام می‌دهید فوق‌العاده است، واقعاً عالی است، صحبت کنید، شما خیلی موفق شده‌اید. اما این واقعیت که آنها در حال اجرا و اقدام در مورد آنچه شما با آنها به اشتراک گذاشته اید، میلیون ها بار قوی تر نشان می دهد که آنها در واقع چقدر ارزش قائل هستند و نشان می دهد که چقدر به شما افتخار می کنند که قرار است بروند و الگوبرداری کنند و دقیقاً همان کار را انجام دهند. چیزی برای خودشان و من فکر می کنم که این واقعاً نشان می دهد که آنها چقدر به شما و این دستاوردهای شگفت انگیزی که انجام داده اید افتخار می کنند. دیدن آن عمل به جای فقط کلمات، واقعاً خیلی طول می کشد.
حق با شماست، آنها به شما احساس خوبی در درون گرم می دهند، اما دیدن شخصی که از نظر فیزیکی کاری انجام می دهد و این مراحل را انجام می دهد، و به علاوه اینکه می توانید ببینید که پدر و مادرتان به آزادی مالی می رسند. این به خودی خود شگفت انگیز است و آنقدر عالی است که آنها راه شما را دنبال می کنند. خوب، خوب، نانسی، ما می خواهیم وارد یکی از معاملات شما شویم. آیا معامله ای در ذهن داشتید که بخواهید با ما به اشتراک بگذارید؟

نانسی:
خوب، من در مورد احتکارکنندگان به شما خواهم گفت.

اشلی:
باشه. نانسی، قیمت خرید این ملک چقدر بود؟

نانسی:
170.

اشلی:
و در چه بازاری قرار داشت؟

نانسی:
در گارلند، تگزاس است.

اشلی:
و آیا دوبلکس تک خانواده است؟

نانسی:
آره، خانه مجردی. چهار اتاق خواب، دو حمام بود.

اشلی:
و استراتژی مورد نظر با این ویژگی چه بوده است؟

نانسی:
آن یکی یک دارایی کاملاً نقدی بود و برای آن یکی در وضعیت بسیار بدی قرار داشت زیرا خانواده ای داشت که یک خانواده احتکار کننده بودند و آنها حدود هفت گربه و سگ در خانه داشتند. خانه شلوغ بود، مربا پر بود، و سپس پدر در یک نقطه می خواست یک رستوران راه اندازی کند، بنابراین این پاسیو بیرونی رستوران با وسایل بیشتری در آنجا بود. بنابراین اساساً هدف این بود که وقتی همه چیز تمیز شد، این می تواند در واقع یک چهار اتاق خواب، سه حمام باشد، و اساساً این چیزی است که پس از توانبخشی به آن تبدیل می شود.

اشلی:
و آیا اجاره کوتاه مدت بود یا اجاره بلندمدت؟

نانسی:
آه بله. بنابراین در اصل برای اجاره کوتاه مدت بود. و این در واقع، من یک سوال از شما دارم. بنابراین اجاره کوتاه مدت، اخیراً چیزی خواندم، فکر می کنم در واقع آماندا بود که گفت هر چیزی هفت روز یا کمتر اجاره کوتاه مدت است و هر چیزی، اما شنیده ام که 30 روز یا بیشتر یا بیشتر اجاره کوتاه مدت است.

تونی:
بنابراین از یک تعریف مالیاتی برای دریافت مزایای مالیاتی ناشی از اجاره کوتاه مدت، میانگین اقامت شما باید کمتر از هفت روز باشد. اما معمولاً از منظر اجرای کد شهر شهرستان، اجاره کوتاه مدت 30 روز یا کمتر است.

نانسی:
بنابراین اجاره طولانی مدت بود، بنابراین من 30 روز یا بیشتر برای این ملک خاص می خواستم.

اشلی:
باشه. و چگونه معامله را پیدا کردید؟

نانسی:
این معامله در واقع برای مشاور املاک من که شریک تجاری من است ایمیل شد و او بخشی از زنجیره ایمیلی از سرمایه گذاران عمده فروش دیگر است، و من فکر می کنم که قیمت لیست در واقع 190 بود و او او را به 170 رساند.

اشلی:
باشه. بنابراین، آیا می‌خواهید ما را از طریق داستان ملک راهنمایی کنید که چگونه همه این چیزها را از خانه، مرکز توانبخشی، و سپس چگونه اعداد و ارقام به معامله ختم شد؟

تونی:
بله، و آیا می توانم فقط یک سوال روشن کننده بپرسم؟ گفتی که این مالک می خواهد رستورانی راه بیندازد. او می خواست در خانه واقعی یک رستوران راه اندازی کند؟ او سعی داشت خانه را به رستوران تبدیل کند؟

نانسی:
این پاسیو بیرونی وجود داشت که او آن را ساخت و محصور کرد، بنابراین یک پاسیو سرپوشیده در فضای باز بود، اما او تمام تجهیزات رستوران را در آنجا داشت. در ذهن او، مردم فقط می‌خواستند از کنار خیابان بیایند، حدس می‌زنم، و مانند «سلام، به رستوران من بیا». خیلی واقعاً، واقعاً پسر تمیز، مردم واقعاً خوب. اما من فکر می‌کنم رویاهای زیادی شروع شده‌اند و هرگز به نتیجه نرسیدند. بله، چون وسایل جالبی در خانه بود و درست در زمانی که... خوب، خنده دار است زیرا روزی که برای دیدن خانه رفتم، صاحبان خانه آنجا نبودند، اما بچه ها بودند، و همه آنها بودند. من معتقدم از 18 سال به بالا و بنابراین آنها ما را از طریق این خانه می برند و مانند یک پیچ و خم است. فکر می‌کردم در احتکارها هستم، این یک برنامه تلویزیونی است، زیرا حتی عبور از مسیرها برای عبور از اتاق نشیمن، عبور از آشپزخانه و آشپزخانه در واقع کار نمی‌کند. کنارش یک کباب پز داشتند.
فقط خیلی خیلی زیاد بود، این خانه به عشق زیادی نیاز دارد، و وقتی این خانه محبت زیادی پیدا کرد، می‌خواهیم برخی از اتاق‌ها را بازسازی کنیم و حمام سوم یک چیز باشد. و بنابراین فکر می‌کنم اتفاقی که افتاد این است که، دوباره، فقط با گذراندن این فرآیند، در واقع به آن رسیدیم. ما خانه را خریدیم و همچنین اجاره نامه گرفتیم زیرا خانه آنها که به آن نقل مکان می کردند در تاریخ بسته شدنشان به تاخیر می افتاد. بنابراین وقتی در ماه اکتبر خانه را خریدم، در واقع تا ژانویه به خانه دسترسی نداشتم زیرا از این جمله بود: "اوه، هی، خانه ما در نوامبر آماده می شود." جواب منفی. و سپس دوباره به دسامبر عقب رانده شد. بنابراین من توانستم برای چند ماه اجاره بها را از آنها پس بگیرم، که به من فرصت داد تا وجوه خود را دوباره پر کنم زیرا همه چیز را برای به دست آوردن آن معامله حذف کردم.
این بزرگترین معامله نقدی من بود که انجام داده بودم. و بنابراین من هر چیزی را که می توانستم پیدا کنم حذف کرده بودم تا بتوانم پولی را برای آپلود این مطلب به دست بیاورم. و دوباره، فقط کارم را انجام می‌دادم و جریان نقدی سایر املاک و مستغلات را داشتم، در آن نقطه، تا ژانویه، بالشتک خوبی داشتم که می‌توانستم یک پیمانکار کار را انجام دهد. و این چیزی بود که باز هم بزرگترین پروژه من بود که نقدی خریدم، اما بعد از آن اولین پروژه من بود که فقط از پیمانکار استفاده کردم و انگشتم را بلند نکردم. این یک تجربه جدید برای من بود، زیرا سابقه پدرم این است که او صاحب یک شرکت بازسازی است، نه در دالاس، بلکه حدود دو ساعت فاصله دارد. بنابراین برای من، من می گویم: "اوه، پدرم می تواند این کار را انجام دهد یا پدرم می تواند آخر هفته کمک کند." این ملک در وضعیت بسیار بدی قرار داشت که پس از پایان اجاره و نقل مکان مستاجرین، که مالکان قبلی بودند، در واقع کار بسیار خوبی برای بیرون آوردن همه چیز از آن خانه انجام دادند.
زن در آخرین روز در واقع برگشت و او جارو کرد و تمام خانه را پاک کرد. بنابراین، باز هم بسیار سپاسگزارم، بسیار خوشحالم که این خانواده آماده پاکسازی وسایلشان بود. اما فکر می کنم بک اجاره خیلی به آن ربط داشت چون به راحتی می توانستم داشته باشم و حتی در اجاره نامه از آنها پول گرفتم، شاید زمانی که اجاره بازار نزدیک به 1500 بود 2000 بود. اما من همچنین می‌دانستم که می‌خواهم خوب بازی کنم و به آنها انگیزه بدهم که تا زمانی که نیاز دارند در یک زمان معقول بمانند و سپس با نگرش بد ترک نکنند.

تونی:
نانسی، خیلی سریع، فکر می‌کنم این درس مهمی برای تازه‌کاران است که بفهمند، زیرا شما اکنون دو بار این کار را انجام داده‌اید، جایی که برای مستاجرینی که قبلاً در خانه بودند، ترک ملک را تا حدودی به موقع و ملک در شرایطی که برای شما به عنوان مالک جدید راحت تر بود. در موقعیت اول، شما به معنای واقعی کلمه به آنها پول دادید تا کار را انجام دهند، که این بود، فکر نمی‌کنم تا به حال شنیده باشم کسی این کار را انجام دهد، در این شرایط به آنها استراحتی در اجاره بازار دادید، تا مثل شما بگویید، بازی کنید. با آنها خوب بود تا بتوانند همه چیزهایی را که در داخل ملک داشتند تمیز کنند. بنابراین اگر درسی برای شنوندگان تازه کار وجود دارد، اگر در موقعیتی هستید که مستاجرانی را به ارث می برید که امیدوارید آنها را ترک کنند، چه راهی وجود دارد که می توانید آن موقعیت را طوری ساختار دهید که هم برای شما و هم برای شما تبدیل به یک موقعیت برد-برد شود. برای آن شخص؟ بنابراین من فقط می خواستم به آن اشاره کنم، اما لطفا به داستان ادامه دهید.

نانسی:
متشکرم. و بنابراین پس از آن، هنگامی که بازسازی در آن ملک آغاز شد، کار من در آن زمان تمرکز بر سایر املاکی بود که در حال حاضر داشتم، مدیریت آن‌ها. و واقعاً، پیمانکار مسئولیت را بر عهده گرفت. او لیست را داشت. به اندازه کافی جالب است، این اولین بار بود که مجبور بودم به طور هفتگی به یک پیمانکار پرداخت کنم. هر جمعه، بدون توجه به اینکه چه کاری انجام شده یا نه، حقوق می‌گرفت. و به این ترتیب زمانی بود که دالاس یک طوفان یخ واقعاً بد داشت و لوله‌های ما در آن خانه خاص شکسته شده بود و کل خانه تا یک نقطه خاص زیر آب رفته بود. فکر می‌کنم بخشی از خانه تا حدی زیر آب رفته بود، و این بخشی از صورت‌حساب اصلی نبود، اما او همچنین یک هفته را تعطیل کرده بود، زیرا طوفان یخ بود. بنابراین مجبور شدیم سازش کنیم. من می گویم، "خوب، خوب، شما این هفته سر کار نیامدید، پس چرا این لوله ها را که تعمیر می شوند و به آن سمت می روند، اضافه نمی کنیم."
و بنابراین وقتی آن پروژه انجام شد، به طوری که آن پروژه از ژانویه تا حدودا طول کشید، در واقع زمانی که من برای نمایش رفتم، آنها هنوز روی آن کار می کردند. بنابراین احتمالاً در مورد ژوئن، از ژانویه تا ژوئن چقدر طول کشید. با این حال، او گفت، من به یاد دارم زمانی که ما معامله را انجام دادیم، در ابتدا او گفت: "اوه، نه هفته." و سپس نه هفته تقریباً به شش ماه تبدیل شد. پس این هم یک درس آموزنده بود، که فقط اعتمادی که به تیمم دارم می تواند به من کمک کند. اگر پیمانکاران فرعی خودم را استخدام می کردم و هرکسی شغل خاصی داشت، می توانستم بهتر عمل کنم. در مدت زمان کوتاه تری انجام می شود. اما این نیز همان طور که گفتم، درسی بود که وقتی قرارداد بسته یک پیمانکار را دریافت کردم، می‌گوید، انجام می‌دهم، همه اینها واقعاً به این معنی است که می‌توانم بیشتر کارها را انجام دهم، اما در همه چیز متخصص نیستم.
بنابراین ممکن است دو هفته طول بکشد تا دیوار خشک کنم. ممکن است دو هفته طول بکشد تا کف سازی کنم. در واقع، او در نهایت کفپوش را انجام نداد. و سپس من این قرارداد فرعی را داشتم، مرد کفپوش، و ما فقط آن را از صورت حساب نهایی کم کردیم. اما زمانی که آن ملک انجام شد، حدود یک ماه طول کشید تا آن ملک را تجهیز کنم، آن را در فهرست Airbnb قرار دهم، و همچنین از فروشگاه های دیگر مانند VRBO و Furnished Finder نیز استفاده می کنم. و بنابراین آن ملک، در ابتدا یک بار که سقوط کرد، فکر نمی کنم آن ملک بیش از دو هفته است که خالی بوده باشد. و این از سال 2021 بود.
من واقعاً خوش شانس بودم که در آن زمان برای آن ملک خاص تنظیم کردم، تنظیماتم را روی 30 روز یا بیشتر تنظیم کردم، بنابراین هرکسی که می خواست برای آخر هفته بیاید واقعاً نمی توانست. و بنابراین چیزی که من دریافتم این است که در ابتدا این ملک راه اندازی شد و فقط افرادی حرفه ای را رزرو کرد که برای دو تا سه ماه به آن منطقه می آمدند. و بعد که کمی کندتر شد، فکر می‌کنم در حدود دو هفته بود، من به 14 روز کاهش پیدا کردم. و بنابراین فکر می‌کنم واقعاً کار کردن با این اقامت طولانی‌تر فقط به من سود بیشتر در گردش کمتر و فرسودگی کمتر می‌دهد، فقط در مجموع سردرد کمتری در زمانی که اقامت طولانی‌تری داشته باشم.

تونی:
بنابراین، نانسی، در یک دوره 12 ماهه، فکر می‌کنید چقدر درآمد خواهید داشت و خالص شما در آن ملک، پارکینگ، چقدر خواهد بود؟

نانسی:
بله، من می توانم بگویم که آن دارایی به طور متوسط، ناخالص حدود 6,000 در ماه بود. بنابراین این حدود 72,000 در سال برای آن ملک بود.

تونی:
و آیا بالپارک را می شناسید، تور شما در آن چیست؟ من می دانم که شما این کار را نمی کنید زیرا برای این پول نقد می پردازید، بنابراین وام مسکن وجود ندارد، بنابراین احتمالاً هزینه های شما بسیار کم است، درست است؟ ما در حال صحبت از آب و برق و …

نانسی:
دقیقا. در واقع، از آنجایی که این اولین ملکی بود که من پول نقد انجام داده بودم، اولین ملکی بود که قبل از پرداخت صورتحساب، 6,000 به ارمغان آورد. بنابراین خالص بعد از آن احتمالاً نزدیک به 4,000، شاید 4,500 بوده است زیرا دارای یک استخر است. بنابراین ما برای تعمیر و نگهداری استخر، تعمیر و نگهداری داریم که در این زمینه بسیار گران است. و من فکر می‌کنم چیزی که واقعاً با آن ملک بسیار خوب کار می‌کرد این بود که موقعیت مکانی آن برای بقیه دالاس مرکزی است. بنابراین لزوماً فقط در مرکز شهر نیست، جایی که مردم اینگونه فکر می‌کنند: «اوه، من باید خانه‌ای بخرم که نزدیک‌تر به جایی که اوج می‌گیرد و می‌چرخد. اما واقعاً نه، بسیاری از مناطق اطراف دیگر وجود دارد که مردم به خاطر آنها به گارلند می آیند و می خواهند به پلانو یا تا رولت یا راک وال سفر کنند. بنابراین فکر می‌کنم موقعیت مکانی نیز مکان بسیار شیرینی برای آن ملک بود.

تونی:
بنابراین معمولاً وقتی به افراد در مورد اجاره‌های کوتاه‌مدت صحبت می‌کنم، می‌گویم که می‌خواهید درآمد ناخالص سالانه‌تان حداقل ۲۰ درصد از قیمت خریدتان باشد. بنابراین با شما با 20 دلار، شما بیش از دو برابر آن تقریباً 72,000 درصد هستید. پس این یک معامله اسلم دانک است، نانسی، و به شما تبریک می گویم که با آن یکی از پارک را از بین بردید. فقط یک چیز را می خواهم قبل از حرکت به آن اشاره کنم، این خانه یک خانه احتکار کننده بود. و Ash، مطمئنم که شما املاکی از این قبیل خریده اید، می دانم که من املاکی مانند این را آورده ام، جایی که وقتی وارد برخی از این املاک می شوید تقریباً متعجب یا شوکه می شوید و شرایط را می بینید که برخی مردم در آن زندگی می کنند. ما در حال حاضر یک ملک در قرارداد خود داریم که می توانید به معنای واقعی کلمه نور خورشید را از پشت بام اتاق نشیمن ببینید. و اینها شرایطی نیستند که مردم باید در آن زندگی کنند.
و سرمایه‌گذاران املاک و مستغلات، اغلب برای خرید ملک و زیبا کردن آن‌ها این رپ بد را دریافت می‌کنند، اما در واقعیت، ما چیزی را می‌گیریم که برای بسیاری از مردم غیرقابل زندگی بود و به ملکی تبدیل می‌شویم که ارزش محله را بهبود می‌بخشد. این یک تجربه عالی برای مهمانانی است که به صورت کوتاه مدت می آیند یا مستاجران شما اگر برای مدت طولانی در آنجا حضور داشته باشند. بنابراین من می دانم که گاهی اوقات به عنوان یک سرمایه گذار املاک و مستغلات می توانید احساس بدی داشته باشید که این همه صحبت های منفی وجود دارد، اما در واقعیت، من فکر می کنم که ما واقعاً در بسیاری از جوامع کار مثبتی انجام می دهیم.

نانسی:
و من فکر می‌کنم اگر چیزی باشد، واقعاً این ذهنیت را نیز باز می‌کند، که املاک و مستغلات نوعی درآمد است. املاک و مستغلات نوعی سرمایه گذاری است. بنابراین من امیدوارم که در آن، همانطور که شما گفتید، از خانواده هایی که به دلایل پزشکی سفر می کنند، میزبانی کرده باشم. یکی از املاک چهار دقیقه با بیمارستان بزرگی که در دالاس داریم فاصله دارد. بنابراین همیشه اینطور نیست، من فکر می کنم کلمه مورد علاقه مردم که دوست دارند آنلاین استفاده کنند، صاحبخانه زاغه است. و مثل این است که نه، من از این املاک و در مناطقی که شاید چندان مساعد نیستند استفاده می کنم، اما آن را قابل سکونت می کنم و برای یک خانواده قابل دسترس می کنم. و در هفت سال زندگی ام، من همیشه ملکی را به Airbnb یا اجاره کوتاه مدت تبدیل نکرده ام.
گاهی فقط آن را ورق می زد و نگه می داشت. و مسکن، برای مثال، کارگران بدون مدرک که در موقعیتی بودند که خانه ای که در آن بودند، آن صاحبخانه شرایط زندگی خوبی برای آنها نداشت، چیزی درست نکردند، آن خانه را خریدند، تابلو را نصب کردند و در داخل روز بعد آنها رفتند و گفتند، وای، ما دوست داریم اینجا زندگی کنیم. و با دیدن اینکه آنها اعتبار یا سابقه اعتباری یا هیچ چیز دیگری نداشتند، در آن زمان از آنها شانسی گرفتم و آنها اکنون چهار سال است که مستاجر هستند و از آن خانه بسیار مراقبت می کنند. و باز هم، فقط با دانستن اینکه می‌توانم چنین فرصتی را برای کسی ارائه دهم، مثل این است که جنبه‌های زیادی از املاک و مستغلات وجود دارد که می‌توانید وارد آن شوید، خواه اجاره کوتاه‌مدت باشد یا گزینه‌های دیگر.

اشلی:
خوب، نانسی، از شما برای به اشتراک گذاشتن آن معامله با ما و همچنین بینشی در مورد برخی از سرمایه گذاری های دیگری که انجام داده اید بسیار سپاسگزارم. ما واقعاً از شما سپاسگزاریم که دانش خود را به اشتراک می گذارید، و من فکر می کنم که قطعاً ارزش زیادی از کل این قسمت وجود دارد، اما به خصوص این معامله که اعداد و ارقام و نحوه انجام آن را دقیقاً مشخص کردید. ما به امتحان تازه کار خود می رویم، جایی که سه سوال از شما داریم. و اولین مورد این است که یک کار عملی که تازه کارها باید بعد از گوش دادن به این قسمت انجام دهند چیست؟

نانسی:
من فکر می کنم اولین گام قطعاً درک اعداد و ارقام شما، درک وضعیت مالی شما، میزان پول در حال بیرون آمدن است. و من فکر می کنم این مفهوم چیزی است که برای من کار می کند. در حال گذراندن فرآیند NACA بود و آنها مرا مجبور کردند که اعدادم را بدانم، تا بعد متوجه شوم که کجا بیش از حد خرج می کنم، کجا می توانم پولی را خرج کنم، جایی که می توانم درآمدم را افزایش دهم تا بتوانم در هر برنامه مالی که دارم به جلو بروم. داشته باشید، خواه این املاک و مستغلات باشد یا سرمایه گذاری به طور کلی.

تونی:
عالیه نانسی خیلی خوب. سوال شماره دو یک ابزار، نرم افزار یا سیستمی که در تجارت خود استفاده می کنید چیست؟

نانسی:
من نمی توانستم بدون Expensify زندگی کنم. تغییر دهنده زندگی، رسیدهای خودکاری که من برای همه دارایی ها استفاده می کنم. این یک چیز است که بگوییم، "اوه، من یک عکس می‌گیرم و بعداً آن را آپلود خواهم کرد." نه. Expensify شما را وادار می‌کند این کار را همانجا، درست در گزارش انجام دهید. و آپلود خودکار آن بسیار آسان است. و سپس به صورت ماهانه فقط رسیدها را مرور کنید، مطمئن شوید که آپلود هوشمند درست است و اعداد خوب به نظر می رسند و با رسیدها مطابقت دارند.

تونی:
جالبه. آیا با QuickBooks ارتباط دارد؟

نانسی:
من فکر می کنم در واقع یک ویژگی برای آن از طریق QuickBooks وجود دارد.

اشلی:
QuickBooks خود را در برنامه داخلی دارد.

تونی:
آره آیا از Expensify، Ash استفاده کرده اید یا می دانید؟

اشلی:
نه، نه، من هرگز در مورد آن نشنیده ام. بله، من فکر می کنم این اولین بار است که کسی آن را توصیه می کند، بله.

تونی:
باشه. عالی.

اشلی:
نانسی، قصد داری پنج سال دیگر کجا باشی؟ هدف شما چیست یا چه چیزی را می خواهید انجام دهید؟

نانسی:
در پنج سال، من فکر می کنم برای من این اصطلاح واقعا میراثی برای خانواده ام در مورد املاک و مستغلات باقی می گذارد. من می‌خواهم بتوانم به اندازه کافی از آن درآمد غیرفعال، سرمایه‌گذاری غیرمستقیم که در حال وقوع است، داشته باشم، تا بتوانم از خانواده‌ام مراقبت کنم. می‌توانستم خاطرات بیشتری با مادر و پدرم و همچنین برادرانم داشته باشم. و من فکر می کنم که برای من، این همان کسی است که این کار را انجام می دهم. و اگر چیزی باشد، پول می آید و می رود، اما این تجربیاتی است که با پولی که دارید به دست می آورید. و لزومی ندارد که زیاد و مجلل باشد، اما فکر می‌کنم ایجاد بیشتر این پیوندها و خاطرات با خانواده‌ام بسیار مهم است.

تونی:
عالیه نانسی خوب، من آن را دوست دارم و فکر می کنم این یک هدف بزرگ برای بسیاری از ما برای ورود به این دنیای سرمایه گذاری در املاک و مستغلات است. بنابراین شما فوق العاده بوده اید. این گفتگو را کاملا دوست دارم. قبل از اینکه کارها را به پایان برسانیم، فقط می‌خواهم به Rookie Rockstar این هفته فریاد بزنم. راک استار تازه کار این هفته گری کلیفتون است و گری که به تازگی در یک دوبلکس بسته شده است و ماهانه 440 دلار به جریان درآمد منفعل خود اضافه می کند. هدف آنها رسیدن به 3,000 دلار در ماه است. آنها تقریباً در نیمه راه هستند. آنها این دوبلکس را به قیمت 179 خریدند، نمی دانم، 20 درصد به نظر می رسد و جریان نقدی آنها حدود 450 در ماه می شود برای 10 درصد پول نقد با بازگشت نقدی. بنابراین به شما تبریک می گویم، گری برای اینکه پارک را در آن دوبلکس از بین بردید و در نیمه راه به هدف جریان نقدی خود رسیدید.

اشلی:
خوب، نانسی، از اینکه به ما ملحق شدید بسیار متشکرم. ما واقعاً از شما قدردانی می‌کنیم که وقت گذاشتید و به نمایشگاه آمدید و تجربیات و دانش خود را با همه به اشتراک گذاشتید. آیا می توانید به همه اطلاع دهید که کجا می توانند با شما تماس بگیرند و اطلاعات بیشتری در مورد شما پیدا کنند؟

نانسی:
کاملا. خیلی ممنون از اینکه من رو دارید این یک پلت فرم شگفت انگیز است. من اکنون در یوتیوب، نانسی رودریگز لایف هستم، و فکر می‌کنم چیزی که واقعاً در مورد آن پلتفرم وجود دارد این است که جزئیات بیشتری را توضیح می‌دهد و از کجا شروع کردم، چگونه سرمایه‌گذاری در املاک و مستغلات برای من کار کرده است و تمام جزئیات آن تاریخ. . بنابراین من در مورد آن محتوا بسیار هیجان زده هستم. در اینستاگرام و TikTok نانسی رودریگز است. شما می توانید من را در آنجا نیز دنبال کنید زیرا به روز رسانی ها و کلیپ ها را نیز از کانال یوتیوب ارسال خواهم کرد.

اشلی:
عالی. خیلی ممنونم. و من مشتاقانه منتظر بررسی کانال YouTube شما هستم. من اشلی در Wealth از Rentals هستم و او تونی در Tony J Robinson. و ما با یک پاسخ تازه کار در روز شنبه باز خواهیم گشت. بچه ها از اینکه به ما پیوستید بسیار سپاسگزاریم.

پادکست را اینجا تماشا کنید

????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????????

در این قسمت ما پوشش می دهیم

  • پرداخت شش رقمی بدهی دانشجویان و اولین ملک خود را با 0٪ پایین
  • La برنامه صاحب خانه برای اولین بار که به پول نقد و اعتبار نیاز ندارد، و بهترین نرخ های بهره را ارائه می دهد
  • چگونه با آن برخورد کنم اسکواش و یک راه حل برد-برد که هر صاحبخانه باید آن را امتحان کند
  • آموزش مالی خود را بسازید و استفاده از فشارهای جانبی برای تامین مالی خرید ملک خود
  • سرمایه گذاری در اجاره کوتاه مدت و استفاده از آن برای به دست آوردن جریان نقدی بالا در بازار سخت امروزی
  • خرید اجاره به صورت نقدی و زمانی که کاهش بدهی منطقی است
  • ثروت نسلی و با استفاده از یک مجموعه املاک اجاره ای کوچک برای افزایش فرصت های خانواده خود
  • و So خیلی بیشتر!

پیوندهایی از نمایش

کتاب ذکر شده در این نمایش:

ارتباط با نانسی:

آیا می‌خواهید در مورد حامیان مالی امروز بیشتر بدانید یا خودتان شریک BiggerPockets شوید؟ ما را بررسی کنید صفحه حامی!

یادداشت توسط BiggerPockets: اینها نظرات نوشته شده توسط نویسنده هستند و لزوماً نظرات BiggerPockets را نشان نمی دهند.

تمبر زمان:

بیشتر از جیب های بزرگتر