بیرون رفتن با اندام: درس هایی که در تعقیب رویاهایم آموخته ام

گره منبع: 1731923

توسط Deanna M. Petersen، CBO AVROBIO، به عنوان بخشی از ویژگی From The Trenches LifeSciVC

یکی از رایج ترین سوالاتی که از من پرسیده می شود این است که چگونه وارد بخش تجاری صنعت بیوتکنولوژی و به ویژه توسعه تجارت شدم. مسیر شغلی من از یک خط مستقیم و قابل پیش بینی پیروی نکرد. من قصد نداشتم مدیر ارشد بازرگانی در یک شرکت بیوتکنولوژی باشم. این ترکیبی از تصمیم‌هایی بود که گرفتم و ریسک‌هایی که در طول تجربیات مختلف حرفه‌ای‌ام متحمل شدم که من را به جایگاه امروزی رساند.

من می‌توانم پنج درس را بر اساس آن تجربیات شناسایی کنم که ممکن است برای هر کسی که به مسیر توسعه کسب‌وکار در بیوتکنولوژی می‌اندیشد، و به‌ویژه برای زنان مفید باشد: خود را به چالش بکشید، کنجکاو بمانید، قرار بگیرید، ریسک کنید و مطمئن باشید.

خودت را به چالش بکش

جست‌وجوی موقعیت‌هایی که به منحنی‌های یادگیری شدید نیاز دارند - خواه یک شغل، پروژه یا فرصت جدید باشد - روشی است که ما به رشد خود ادامه می‌دهیم. اگر خودمان را به چالش نکشیم به این معنی است که راکد هستیم. و با ایستادن نمی توانید به اهداف خود برسید. کنترل مسیر شغلی یا تغییر مسیر شغلی مستلزم پذیرش چالش های جدید است.

من کارم را به عنوان معلم علوم دبیرستان شروع کردم. اگرچه من عاشق تدریس بودم، اما دو سال بعد از آن شروع به خارش برای چیزی کردم که بتوانم تفاوت بزرگتری در سلامت انسان ایجاد کنم. تصمیم گرفتم شغلم را رها کنم و به شغل جدیدی بروم و به عنوان محقق در آزمایشگاهی که زیست‌شناسی مولکولی مطالعه می‌کرد، کار کنم. گرچه چالش برانگیز بود، دور شدن از تدریس اولین قدمی بود که برای کشف مسیر درست برای خودم برداشتم.

چندین سال بعد، پس از گذراندن دوره ای در یک راه اندازی بیوتکنولوژی و زمانی که به عنوان زیست شناس مولکولی برای یک آزمایشگاه دانشگاهی در دانشگاه آیووا کار می کردم، چالش دیگری را پذیرفتم: تصمیم برای گرفتن MBA. من عاشق علم بودم، اما متوجه شدم که می‌خواهم مسئول موفقیت یک سازمان و تغییر تأثیرگذار باشم. به این معنی بود که باید به مدرسه برگردم. تصمیم گیری در بزرگسالی، با دو کودک کوچک، پیاده روی در پارک نبود. این یک تعهد جدی بود، اما ادامه تحصیل من در نهایت دنیای جدیدی از امکانات را باز کرد و بهترین تصمیم حرفه ای زندگی من بود.

کنجکاو باشید

کنجکاوی می تواند افراد را به مسیرهای جدیدی هدایت کند که ممکن است قبلاً آنها را تشخیص نداده باشند. کنجکاو ماندن در طول حرفه خود بسیار مهم است. یادگیری بیشتر در مورد جهان (یا صنعت) اطرافتان به شما کمک می کند تا تصمیمات شغلی آگاهانه تری بگیرید. و ما هرگز از تصمیم گیری شغلی دست نمی کشیم، مهم نیست که چقدر از نردبانی که در رشته خود بالا می رویم.

در طول زندگی حرفه‌ای‌ام، از هر فرصتی استفاده کردم و از مردم در مورد کارهایی که انجام می‌دهند و حرفه‌شان و مسیرشان برای رسیدن به آن‌جا سوال کنم – و برای من بهتر بود. زمانی که من به عنوان زیست شناس مولکولی در دانشگاه آیووا کار می کردم، پدرم بریده ای از روزنامه را درباره یک شرکت بیوتکنولوژی محلی در آیووا برایم فرستاد. من چیزی در مورد بیوتکنولوژی نمی‌دانستم، اما کنجکاوی بهترین حالت را در من داشت، و سرد با شرکت تماس گرفتم و خواستم با مدیرعامل ملاقات کنم. هدف من کسب اطلاعات بیشتر در مورد شرکت های بیوتکنولوژی بود. قرار نبود مصاحبه شغلی باشد، اما به نوعی در بخش تحقیقات استخدام شدم. تنها پس از چند هفته کار در آنجا، می دانستم که بیوتکنولوژی مکان مناسبی برای من است - همه اینها به لطف یک تماس سرد ساده که برای کشف کنجکاوی خود برقرار کردم.

در طول زندگی حرفه‌ای‌ام، به دنبال کلاس‌ها و فرصت‌های اضافی برای یادگیری بیشتر و تقویت درک خود از بسیاری از جنبه‌های بیوتکنولوژی بوده‌ام. در حین کار در دانشگاه آیووا در کلاس های حقوق ثبت اختراع شرکت کردم. زمانی که در دومین شرکت بیوتکنولوژی خود کار می کردم، در کلاس های ایمونولوژی شرکت کردم. تعهد به یادگیری هر چه بیشتر و جمع آوری اطلاعات در طول مسیر با کنجکاو ماندن، درک بهتر اهداف و آرزوهای حرفه ای را امکان پذیر می کند و مهمتر از آن، می تواند به فرصت های غیر منتظره منجر شود.

قرار گرفتن در معرض

در طول مدتی که در اولین شرکت بیوتکنولوژی بودم، با مدیر عامل شرکت ارتباط زیادی داشتم. ما قبلاً جلسات کارکنان را زیر درخت توت بیرون از دفتر برگزار می کردیم، که در آن بحث های عمیقی در مورد استراتژی، فلسفه، فرهنگ شرکتی و موضوعات دیگر داشتیم. این قرار گرفتن به من کمک کرد تا با گوش دادن مجدانه به مدیر عامل و شرکت در آن مکالمات مهم، چیزهای زیادی یاد بگیرم. در دومین شرکت بیوتکنولوژی من، مدیرعامل و من دو نفر اولی بودیم که استخدام شدیم، و دوباره در معرض استراتژی شرکت و دیگر تفکرات بزرگ قرار گرفتم، در حالی که تجربه مدیریت تقریباً همه بخش‌های شرکت را داشتم تا زمانی که در موقعیت استخدام قرار گرفتیم. کارشناسان من نمی توانم به اندازه کافی در مورد ارزشی که از کار کردن در یک شرکت کوچک کشف کردم تا واقعاً طناب ها را یاد بگیرم و تا حد امکان در معرض جنبه های مختلف یک تجارت قرار بگیرم، بگویم.

اما مهم است که برای مدت طولانی در یک مکان راحت نباشید، به خصوص در اوایل کار. دوره شغلی من در نهایت مرا به دانشگاه بازگرداند، یکی دیگر از مراحل اولیه زیست فناوری، یک بیوتکنولوژی در مراحل آخر و سپس داروسازی. قرار گرفتن در معرض انواع مختلف شرکت‌ها می‌تواند مجموعه‌ای از مهارت‌ها را به شما بدهد که در نهایت به شما کمک می‌کند تا معاملات تجاری را بهتر انجام دهید.

ریسک کن

یک مسیر شغلی عاری از ریسک به اندازه مسیری که در آن وجود دارد، رضایت بخش نخواهد بود. شما نمی خواهید به زندگی و حرفه خود نگاه کنید و از خود بپرسید: "چه می شود اگر؟" آنچه را که می خواهید به دست آورید انتخاب کنید و تا زمانی که آن را انجام ندهید متوقف نشوید - خطرات بخشی از سفر هستند.

زمانی که من در دانشگاه آیووا در دانشگاه کار می کردم، اختراعی وجود داشت که یک استاد ایجاد کرد که پتانسیل کاربرد گسترده ای در علوم زیستی داشت. او بودجه اولیه برای ایجاد یک شرکت بر اساس اختراع دریافت کرد - من استاد را می شناختم و از او پرسیدم که آیا می توانم طرح تجاری را بنویسم. او گفت بله، و من طرح کسب و کار دومم را ایجاد کردم... اولی در مدرسه MBA بود. یک سال بعد، یک مدیرعامل به این شرکت منصوب شد. وقتی مدیرعامل برنامه تجاری من را خواند، می خواست مرا استخدام کند. رویای من به دور کامل درآمده بود، اما این به معنای انجام یک ریسک بزرگ بود: انتخاب دو فرزندم، نقل مکان به بوستون و کار در یک نقش تجاری و مسئولیت بیشتر برای موفقیت شرکتم، تحقق رویای من.

مطمئن باشید

شما نمی توانید برای مدت طولانی در تجارت خیلی خجالتی باشید وگرنه فرصت ها را پیدا نمی کنید.

من همیشه در کودکی خودم را کمی خجالتی می دانستم - جسارت به طور طبیعی برای من اتفاق نیفتاد. باید با خودم صحبت می کردم و تمرین می کردم. دریافته‌ام که کنفرانس‌های تجاری مکانی عالی برای تمرین مهارت‌های اجتماعی شما هستند... معرفی خود و استفاده مناسب از پذیرایی‌های شبکه، ملاقات با کارشناسان و توسعه روابط حرفه‌ای، و صحبت عمومی.

این کار کرد

توانایی من در گرفتن محورهای شغلی یا تصمیمات ناراحت کننده، مانند انتقال خانواده ام به بوستون برای یک فرصت شغلی یا بازگشت به مدرسه، چیزی است که به حس اعتماد به نفس پرورش یافته ام نسبت می دهم.

من در حرفه ام بسیار خوش شانس هستم – توسعه کسب و کار در بیوتکنولوژی نقشی عالی برای من است... نه تنها من را به علمی که دوست دارم نزدیک نگه می دارد، بلکه به من اجازه می دهد تا از تفکر کلی و مهارت های تجاری که دوست دارم نیز استفاده کنم. اما این شانس نبود که من را به اینجا رساند. کار سخت، عزم راسخ و به کارگیری دروسی که اخیراً به اشتراک گذاشتم نیاز داشت. برای اینکه مسئولیت مسیر شغلی خود را بر عهده بگیرید و تأثیری در تغییر ایجاد کنید، این درس‌های آموخته شده را بخوانید و خودتان آنها را به کار بگیرید. من حاضرم شرط ببندم که اگر این کار را بکنید بی نهایت در حرفه خود راضی خواهید بود.

تمبر زمان:

بیشتر از Life SciVC