پسرم فقط دو هفته بود که از NICU به خانه آمده بود، در حالی که من جلوی کمد لباس و کفشی ایستاده بودم که دیگر مناسب نیست و سعی می کردم چیزی برای یک مصاحبه شغلی بپوشم. موقعیت جدیدی برای حمایت از فناوری آموزشی و نوآوری در منطقه مدرسه قبلی من باز شد. فکر میکردم برای همیشه ترک کردهام، اما اکنون احساس عقبنشینی کردم. قبل از اینکه پسرم به دنیا بیاید، کار من به ساعات طولانی و سفرهای مکرر نیاز داشت. بعد از 25 روز نشستن در کنار کودک کوچکم، وصل به تمام سیم ها و مانیتورها، می دانستم که دیگر نمی توانم این کار را انجام دهم. او خیلی از من نیاز داشت.
در حال حاضر احساس میکنم آموزش در دورهای است که بیش از هر چیز دیگری با تحولات تعریف شده است، که بسیار شبیه والدین اولیه است. شما هر روز صبح کاملا خسته از شب قبل از خواب بیدار می شوید و به حرکت ادامه می دهید، اما حوزه آموزش نمی تواند برای همیشه اینطور کار کند. به عنوان استاد حقوق جان الف پاول می نویسد: «میزان و شدت تغییر تهدید می کند که از توانایی ما برای انطباق پیشی می گیرد. این به طور گسترده ای به عنوان استرس و اضطراب تجربه می شود.
وقتی مدارس بازگشایی شدند، بسیاری فکر می کردند همه چیز به حالت عادی باز خواهد گشت. من کار را گرفتم و در سپتامبر سال گذشته به سر کار برگشتم، درست همانطور که فهمیدم اولین سال بازگشت به "عادی" ما اصلاً عادی نخواهد بود. در عوض، با چالشهای بزرگتری مواجه شدهایم. تأثیرات درازمدت این همهگیری، آب تغییر را برای همه ما به هم میزند. ما سخت کار می کنیم تا اختلالات یادگیری، کمبود کارکنان و تجهیزات و تأثیرات احساسی این همه تغییر را برطرف کنیم. بسیاری از ایدهها برای شغل جدیدم با تطبیق با واقعیت و شروع به تصور اینکه چه تغییرات واقعی میتواند باشد، از بین رفت.
وقتی مادر شدم، چیزهای زیادی در مورد سازگاری با تغییر یاد گرفتم - آشفتگی، سختی و ضرورت. تغییر میتواند دریچهها را به روی فرصتهای جدید باز کند، اما ما باید تعادلی بین این تهدید که تغییر از توانایی ما برای انطباق پیشی میگیرد و توانایی ما برای بهبود فرصتهای ایجاد شده پیدا کنیم.
آموزش روی پرتگاه ایستاده است. ما باید تا این لحظه بلند شویم—دانشجویان، جوامع و همکاران ما به آن وابسته هستند.
ما باید این کار را با هم انجام دهیم
وقتی پسرم در NICU بود، مامان و مادرشوهرم به بیمارستان میآمدند و روی صندلی تاشو سرد و سخت بیمارستان در اتاقش مینشستند تا با ما همراهی کنند. در روزهای اول، تلفن من پر از پیام های حمایتی و تشویقی از طرف والدین دیگر بود. جامعه ما در این مدت دور ما پیچیده شد و ارتباط و عشق آنها ما را ساخت.
یکی از اولین درسهایی که بهعنوان مدیر منطقه یاد گرفتم این بود که تصمیمات من چقدر سریع بر سایر انسانها تأثیر گذاشت. در چند ماه اول کارم، زمان زیادی را صرف نشستن خودم کردم و سعی کردم مشکلات بزرگ را کشف کنم و راه حل های عالی پیدا کنم. این احمقانه بود و در حرفه ای که همه ما خیلی لاغر هستیم بسیار رایج بود. ما انتظار داریم افرادمان در زندگی شخصی ما در گوشه و کنار ما باشند، اما اغلب در آموزش، احساس میکنیم که باید به تنهایی این کار را انجام دهیم.
ارتباطات حیاتی در شغل من ضروری است، جایی که آموزش و فناوری اغلب تلاقی می کنند. تغییر زمانی اتفاق میافتد که در کلاسهای درس بنشینیم و معلمان چیز جدیدی را امتحان کنند، وقتی با دانشآموزانی صحبت میکنیم که در سیستمهایی که ما ایجاد کردهایم بزرگ میشوند یا زمانی که با هم برای مقابله با مشکلات بزرگ کار میکنیم. موفقیت تصمیمات ما به طور فزاینده ای به کار مشترک انسان ها در این فضاها بستگی دارد. دانش آموزان و مربیان ما بر این ارتباطات حیاتی تکیه می کنند. ما باید در تغییر بهتر شویم، که تنها زمانی اتفاق می افتد که واقعاً یکدیگر را ببینیم و این کار را با هم انجام دهیم.
ما باید تا این لحظه بلند شویم
من در هفته های آخر بارداری عوارض زیادی را تجربه کردم. هر تغییری کاملاً از دست من خارج شد و وحشتناک بود. پس از به دنیا آمدن پسرم، فکر میکردم که در خانه دوران نقاهت را طی میکنم و از نوازش نوزادان و دیدار با دوستانم لذت میبرم. در عوض، ما در بیمارستان گیر افتاده بودیم، من نمی توانستم پسرم را بدون ماسک ببینم و مجبور شدم فقط برای استفاده از حمام به طبقه دیگری بروم. من برای تجربه مادر شدن که فکر می کردم از دست داده ام سوگوار شدم.
چند سال اخیر چاه های عمیق غم و اندوه را در مدارس و جامعه ما حفر کرده است. شکاف هایی که این چاه ها را تشکیل داده اند، آسیب پذیری هایی را در شالوده آموزش عمومی آشکار کرده است. آموزش همیشه در تغییر بهترین نبوده است و من همیشه در تغییر بهترین نبوده ام. اما وقتی برای اولین بار پسر کوچکم را در آغوش گرفتم، میدانستم که تغییر فرا رسیده است و باید به آن لحظه برسم.
وقتی پسرم یاد گرفت به خورشیدی که از لای برگ درختان نگاه می کند لبخند بزند، مرخصی زایمان من به پایان رسید. زندگی بالاخره در حال تثبیت شدن بود، و وقتی به هم پیوستیم، اندوهی که در آغاز دشوارمان در وجودم حک شده بود با شادی جایگزین شد. این روزها، من این نوع شادی را در کلاس های درس خود می بینم، در اقدامات کوچک مقاومت و مقاومتی که هر روز توسط مربیان انجام می شود، همانطور که همیشه و همیشه خواهند داشت.
ما باید برای شکست
در لحظات عدم قطعیت، به فیلم جیمز بالدوین باز می گردم.گفتگو با معلمان". یک خط وجود دارد که همیشه مرا جذب می کند:
"در برابر هر شهروند این کشور که خود را مسئول می داند - و به ویژه آنهایی از شما که با ذهن و قلب جوانان سروکار دارند - باید آماده "رفتن به شکست" باشند.
ما باید آماده باشیم برو برای شکست.
تا زمانی که پدر و مادر نشدم، مسئولیتی که در جامعه ما بر عهده مربیان گذاشته شده است را درک نمی کردم. اولین باری که پسرم به آن درختان لبخند زد، من گریه کردم و پس از ماهها تلاش در شبهای بیخوابی و روزهای پرمشغله، نور روشن شد.
ما اکنون در یک فضای برزخ، یک دوره میانی، یک شب تاریک روح هستیم که در آن عدم اطمینان در اطراف ما وجود دارد. با این حال، در میان این عدم اطمینان، ما راهی برای ادامه راه پیدا می کنیم، زیرا می دانیم که در نهایت، شادی فرا خواهد رسید.
ما باید در حال حاضر در آموزش و پرورش قد علم کنیم، اما همچنین باید بدانیم که چاه های عمیق یک شبه پر از شادی نمی شوند. تغییر زمانی اتفاق میافتد که احساس هدف و فوریت داشته باشیم، و باید همه چیزهایی را که برای بودن در این لحظه غلبه کردهایم تشخیص دهیم.
- محتوای مبتنی بر SEO و توزیع روابط عمومی. امروز تقویت شوید.
- پلاتوبلاک چین. Web3 Metaverse Intelligence. دانش تقویت شده دسترسی به اینجا.
- منبع: https://www.edsurge.com/news/2022-12-07-giving-birth-to-my-son-taught-me-that-change-is-hard-here-is-why-teachers-must-adapt-anyway
- a
- توانایی
- درباره ما
- اعمال
- وفق دادن
- نشانی
- تنظیم شده
- پس از
- معرفی
- تنها
- همیشه
- در میان
- و
- دیگر
- اضطراب
- دور و بر
- عزیزم
- به عقب
- برج میزان
- تبدیل شدن به
- قبل از
- شروع
- بودن
- بهترین
- بهتر
- میان
- بزرگ
- بزرگتر
- متولد
- شکست
- ساخته
- نمی توان
- صندلی
- چالش ها
- تغییر دادن
- تبادل
- شهروند
- لباس ها
- همکاران
- مجموعا
- بیا
- مشترک
- جوامع
- انجمن
- شرکت
- به طور کامل
- ارتباط
- اتصالات
- گوشه
- میتوانست
- کشور
- ایجاد شده
- بحرانی
- محصول
- تاریک
- روز
- روز
- مقدار
- تصمیم گیری
- عمیق
- بستگی دارد
- DID
- مشکل
- قطع
- ناحیه
- توسط
- کشیده شده
- در طی
- هر
- در اوایل
- آموزش
- مربیان
- دلگرم کننده
- عصر
- ضروری است
- اتر (ETH)
- در نهایت
- هر روز
- انتظار
- تجربه
- با تجربه
- قرار گرفتن در معرض
- کمی از
- FFF
- رشته
- شکل
- آمار و ارقام
- پر شده
- سرانجام
- پیدا کردن
- نام خانوادگی
- بار اول
- مناسب
- طبقه
- برای همیشه
- تشکیل
- سابق
- پایه
- مکرر
- دوستان
- از جانب
- جلو
- دریافت کنید
- دادن
- Go
- رفتن
- خوب
- در حال رشد
- دست ها
- رخ دادن
- اتفاق می افتد
- سخت
- برگزار شد
- اینجا کلیک نمایید
- صفحه اصلی
- بیمارستان
- ساعت ها
- چگونه
- اما
- HTTPS
- انسان
- ایده ها
- تأثیر
- نهفته
- اثرات
- in
- به طور فزاینده
- ابداع
- در عوض
- آموزشی
- مصاحبه
- IT
- کار
- نگاه داشتن
- نوع
- دانا
- نام
- پارسال
- قانون
- آموخته
- یادگیری
- ترک کردن
- درس
- زندگی
- سبک
- لاین
- زندگی
- طولانی
- دراز مدت
- دیگر
- خیلی
- عشق
- ساخت
- بسیاری
- ماسک
- حداکثر عرض
- پیام
- ذهن
- گم
- مادر
- لحظه
- لحظه
- مانیتور
- ماه
- بیش
- صبح
- مادر
- متحرک
- نزدیک
- ضروری
- جدید
- بعد
- شب
- طبیعی
- ONE
- باز کن
- افتتاح
- فرصت
- دیگر
- غلبه بر
- شبانه
- بیماری همه گیر
- پدر و مادر
- پارک
- ویژه
- مردم
- کامل
- شخصی
- تلفن
- افلاطون
- هوش داده افلاطون
- PlatoData
- تصویر
- موقعیت
- فرصت
- بارداری
- آماده شده
- هدیه
- مشکلات
- حرفه
- معلم
- عمومی
- هدف
- هل دادن
- به سرعت
- نرخ
- واقعی
- واقعیت
- تحقق
- شناختن
- بازیابی
- جایگزین
- ضروری
- حالت ارتجاعی
- مقاومت
- مسئوليت
- برگشت
- طلوع
- سنگلاخ
- اتاق
- مدرسه
- دانشکده ها
- حس
- سپتامبر
- کمبود
- نشسته
- کوچک
- So
- جامعه
- مزایا
- چیزی
- آن
- روح
- فضا
- فضاها
- صرف
- کارکنان
- می ایستد
- آغاز شده
- فشار
- دانشجویان
- موفقیت
- خورشید
- حمایت از
- حمایت
- سیستم های
- صحبت
- معلمان
- پیشرفته
- La
- شان
- اشیاء
- فکر
- تهدید
- تهدید کن
- از طریق
- زمان
- عنوان
- به
- با هم
- هم
- سفر
- درختان
- تردید
- فهمیدن
- ضرورت
- us
- استفاده کنید
- بازدیدکننده داشته است
- آسیب پذیری ها
- بیداری
- از خواب بیدار
- هفته
- ولز
- چی
- که
- WHO
- به طور گسترده ای
- اراده
- در داخل
- بدون
- مهاجرت کاری
- همکاری
- کارگر
- خواهد بود
- پیچیده
- سال
- سال
- جوان
- زفیرنت