شما کسب و کار کوچک می تواند باشد کلید استقلال مالی, بازنشستگی زودهنگامو درآمد بیشتری نسبت به W2 شما دارد. اما، اکثر صاحبان مشاغل کوچک بهترین راه برای رشد جریان درآمد خود را نمی دانند. با ذهنیت DIY، ممکن است در انجام کار ماهرانه، پاسخ دادن به ایمیل ها، گرفتن تماس های تلفنی، حسابداری، و چرخاندن ده بشقاب به طور همزمان در حالی که کسب و کار شما رشد نمی کند، گیر کرده باشید. در عوض، شما باید از نقش "انفرادی" خارج شوید و به طرز فکر "صاحب کسب و کار" که می تواند به سرعت به شما کمک کند در حالی که برای خودتان کار می کنید درآمد شش رقمی داشته باشید.
مهمان امروز امی ریسک بزرگی کرد کار خود را ترک کرد تا تمرین فیزیوتراپی خود را شروع کند. او آرام آرام شده است درآمد او را افزایش دهد به مقدار ثابت ماهانه، اما میخواهد زمان بیشتری را صرف فعالیتهای پولساز در کسبوکار خود کند و کمتر برای کارهای اداری که بتواند به راحتی استخدام کند. با چند محاسبه سریع، اسکات و میندی روشی مقیاسپذیر برای امی ابداع میکنند شروع به آوردن شش رقم در حالی که تمام کارهایی را که او دوست ندارد برون سپاری می کند.
و حتی اگر امی می خواهد درآمد بیشتری کسب کند، او وسواس زیادی برای زدن سریع آتش ندارد. در عوض، او می خواهد مسیر آهسته به FI، جایی که می تواند روی بزرگ کردن پسرش، گذراندن وقت با خانواده و کمک به بیمارانی که بیشتر به آن نیاز دارند تمرکز کند. بنابراین اگر در یک گیر کرده اید کسب و کار کوچک or تنگی جانبی که زمان زیادی را صرف می کند در حالی که مقدار کمی تولید می کند، توصیه های خیره کننده اسکات و میندی را دنبال کنید!
برای گوش دادن به پادکست های اپل اینجا را کلیک کنید.
پادکست را از اینجا بشنوید
متن را اینجا بخوانید
میندی:
به نسخه جمعه مالی پادکست BiggerPockets Money خوش آمدید، جایی که ما با امی صحبت می کنیم و در مورد کارآفرینی صحبت می کنیم.
امی:
در چند سال گذشته، من واقعاً می خواستم تمرین خودم را شروع کنم و فقط سال ها تحقیق زیادی انجام می دادم و برنامه ریزی می کردم. سپس در نهایت، من اینطور گفتم: "باشه، من این کار را انجام می دهم." بنابراین، من یک تخصص دارم. من فیزیوتراپی سلامت لگن انجام میدهم، بنابراین کمی مشکل است.
اسکات:
حداکثر درآمد بالقوه شما در یک هفته چقدر خواهد بود؟
امی:
دلار 165.
اسکات:
بنابراین، من میانگین آن را به 15 میرسانم. بنابراین، اگر ما 15 بیمار در برابر 165 دلار، چهار هفته در ماه داشته باشیم، زیرا این ماه فوریه است، 10,000 دلار درآمد برای شما به ارمغان میآورد.
میندی:
سلام سلام سلام. اسم من میندی جنسن است و مثل همیشه میزبان جذابم اسکات ترنچ با من است.
اسکات:
ممنون میندی قسمت امروز خیلی درمانی بود.
میندی:
من و اسکات اینجا هستیم تا استقلال مالی را کمتر ترسناک کنیم، نه فقط برای اینکه شخص دیگری شما را با هر داستان پولی آشنا کند، زیرا ما واقعاً معتقدیم آزادی مالی برای همه قابل دستیابی است، مهم نیست از کجا و چه زمانی شروع می کنید.
اسکات:
درست است. چه بخواهید زودتر از موعد بازنشسته شوید و به دنیا سفر کنید، سرمایه گذاری های کلان در دارایی هایی مانند املاک و مستغلات انجام دهید یا کسب و کار فیزیوتراپی خود را راه اندازی کنید، ما به شما کمک می کنیم به اهداف مالی خود برسید و پول را از سر راه خود بردارید تا بتوانید خود را به سمت رویاهای خود حرکت دهید
میندی:
اسکات، من تو را در معرفی ما جذاب خطاب کردم. شما تنها سنگر جذابی نیستید که اخیراً دیده ام. من همسر جذاب شما، ویرجینیا، و کودک جذاب شما، کتی را دیدم. من خیلی هیجان زده هستم که بالاخره در زندگی واقعی او را ملاقات کردم. گاو مقدس، او قد بلندی دارد.
اسکات:
بله، او یک صدک 95 برای طول یا قد است. من مطمئن نیستم که اصطلاح رسمی برای نوزادان در آنجا کدام است، اما بله، ما یک عکس عالی از خاله میندی داریم که او را در آغوش گرفته است. بنابراین، فوق العاده بود. یکی از سرمایه گذاران آینده او در املاک و مستغلات.
میندی:
سرمایه گذار آینده املاک و مستغلات عزیزم کتی. بله، او یک عروسک مطلق است و لبخند لثه ای زیبایی داشت. بنابراین، من بسیار هیجان زده هستم که او را به دیدن من آوردی، فقط من. دیگران باید او را ببینند، اما من باید او را در آغوش بگیرم و او شایان ستایش است.
اسکات:
آن لحظه فوق العاده ای بود. بنابراین، دیدار با همه برای او عالی بود. بله، او یک کودک فوق العاده، شاد و سالم است. ما خیلی خیلی خیلی خوش شانسیم
میندی:
بله، شما خیلی خوش شانس هستید، زیرا او هم خوب می خوابد، اینطور نیست؟
اسکات:
او بود.
میندی:
من فقط بهت فحش دادم یا فحش دادم من فقط تو رو هول کردم او دوباره به یک خواب خوب تبدیل خواهد شد. میدونی کلید چیه؟ ثبات و برنامه زمانبندی. وقتی از خواب بیدار شد، او را به پشت بچسبانید.
اسکات:
میندی، حال دختران شما چطور است؟
میندی:
امروز حالشون خوبه همه کمی مریض هستند اشکال بدی در اطراف وجود دارد، اما آنها به خوبی کار می کنند. کلر اکنون در دبیرستان است، که تکان دهنده است. باورم نمی شود که دبیرستانی داشته باشم و دافنه در مدرسه راهنمایی باشد.
اسکات:
میندی شروع به پیش ضبط می کند و می گوید: "امروز واقعاً مریض هستم، اما حداقل دخترانم نیز مریض هستند."
میندی:
بله، پس این یک روز عالی است.
اسکات:
امیدوارم حالتون بهتر بشه میندی
میندی:
متشکرم اسکات متشکرم اسکات من برای اپیزود امروز هیجان زده ام چون داریم با امی صحبت می کنیم. ایمی فیزیوتراپی خودش را اداره می کند، یک تجارت بسیار تخصصی فیزیوتراپی. ما در نهایت روی این موضوع تمرکز کردیم که چگونه او می تواند تجارت خود را بهبود بخشد و من واقعاً هیجان زده هستم که چند ماه دیگر دوباره با او تماس بگیرم و ببینم او چه تغییراتی در نحوه اداره تجارت خود ایجاد کرده است. اما قبل از اینکه او را بیاوریم، بیایید در مورد لحظه پولی امروز صحبت کنیم. ما بخش جدیدی از برنامه داریم به نام لحظه پول که در آن یک هک، انعام یا ترفند پول را به اشتراک می گذاریم تا به شما در سفر مالی خود کمک کنیم.
لحظه پولی امروز این است که آیا می خواهید ارزان تر سفر کنید؟ روزهایی را که رزرو می کنید استراتژی کنید. ارزان ترین روزها برای سفر سه شنبه، چهارشنبه و شنبه است که گران ترین آنها جمعه و یکشنبه است که اگر فکرش را بکنید منطقی است. شما به تعطیلات می روید، جمعه می روید و یکشنبه بر می گردید. اما اگر بتوانید روزهایی را که میروید تغییر دهید، میتوانید پول زیادی پس انداز کنید. آیا یک لحظه پول برای ما دارید؟ به ما ایمیل بزنید
قبل از اینکه ایمی را بیاوریم، بیایید کمی استراحت کنیم و برگشتیم. امروز به ما ملحق می شود، امی، که ازدواج کرده و یک پسر نوجوان دارد و به تازگی کسب و کار خود را راه اندازی کرده است. همه چیز کمی آهسته شروع می شود، اما پتانسیل زیادی دارند، اما او احساس می کند که هزینه هایش کمی وحشیانه است، بنابراین ما نیز روی آن تمرکز خواهیم کرد. امی، به پادکست پول BiggerPockets خوش آمدید. من خیلی هیجان زده هستم که امروز با شما صحبت می کنم.
امی:
ممنون میندی من خیلی هیجان زده هستم که اینجا هستم و اسکات. سلام اسکات
اسکات:
خوشکل
میندی:
بیایید خیلی سریع شماره های شما را بررسی کنیم. امی، من یک حقوق 5,400 دلار با درآمد اضافی تقریباً 1,000 دلار در ماه برای مزاحمت های جانبی شوهرت و 400 دلار برای مزاحمت های جانبی نشان می دهم. بدهیهای 9,700 دلاری وامهای معوق دانشجویی را نشان میدهم که با بازگشت به فعال، دو وام مسکن به جای PMI، حدود 7 درصد خواهد بود. بنابراین، این یک حرکت واقعا هوشمندانه است. ما در یک لحظه در مورد آن صحبت خواهیم کرد. 245,000 دلار با بهره 2.8 درصد. بله یا 2.875 و 21,000 دلار در 4.875.
مخارج، رهن 1,700 دلار، آب و برق حدود 333 دلار، بنزین 286 دلار، تعمیر و نگهداری خودرو 25 دلار، خانواده 200 دلار، مواد غذایی 700 دلار، قبض تلفن 125 دلار، رستوران ها 150 دلار، اشتراک 80 دلار، باشگاه ورزشی 75 دلار، پوشاک 200 دلار، هدایا 210 دلار، بیمه عمر و سرگرمی، 45 دلار 94 دلار، هزینه برای فعالیت های کودک 100 دلار، حیوانات خانگی 120 دلار، متفرقه 150 دلار، در مجموع 4,594 دلار. بنابراین، به نظر میرسد بین چیزی که وارد میشود و آنچه که خرج میشود، مقداری دلتا وجود دارد، که فوقالعاده است. ما 26,000 دلار در 401 هزار دلار، 24,000 دلار در Roth IRA، 15,000 دلار در حساب بازنشستگی شوهرتان و پس انداز نقدی حدود 10,000 دلار داریم. بنابراین، امی، امروز در مورد چه چیزی می توانیم با شما صحبت کنیم؟ در چه زمینه ای می توانیم به شما کمک کنیم؟
امی:
آره منظورم این است که دوست دارم از نظر مالی مستقل باشم. من احساس نمیکنم که برای یک مستقل مالی خیلی سریع تیراندازی میکنم. با کمی آهسته تر رفتن مشکلی ندارم. یکی از کارهای بزرگ من این است که کسب و کار خودم را شروع کردم تا بتوانم زمان بیشتری را با پسرم بگذرانم، مخصوصاً از طریق کووید و همه چیز. احساس می کردم آن سال ها گذشت و او اکنون 13 ساله است. بنابراین، میخواهم تعادل خوبی پیدا کنم تا مطمئن شوم من و خانوادهام در مسیر درستی هستیم. من میخواهم عملکرد خوبی داشته باشیم، اما همچنین احساس نمیکنم که برای رسیدن به آن نیازی به سختکوشی داشته باشیم.
اسکات:
کار شما چیست؟
امی:
بنابراین، من یک فیزیوتراپیست و بنابراین حدود یک سال پیش تمرین خودم را شروع کردم.
اسکات:
شما به حقوق 5,400 دلار اشاره کردید. آیا این قبل از مالیات از طرف شوهر شماست؟
امی:
یعنی پس از مالیات.
اسکات:
این به معنای حقوق 65,000 دلار است.
امی:
آره. بنابراین، شوهر من در واقع، او 40,000 دلار درآمد دارد. متاسفم که قبل از مالیات نیست. او ماهیانه حدود 2,000 دلار به خانه می برد و بقیه را من به خانه می برم. بنابراین، پس از همه بیمه ها و همه چیزهای مربوط به بیمه درمانی و همه چیز است.
اسکات:
باشه. بنابراین، هدف این است که ما با مسیر آهستهتر مشکل داریم، اما بیابید که چگونه میتوان این وضعیت را با کسب و کار فیزیوتراپی، درآمد شوهرتان، جمعآوری کرد و به سمت FIRE حرکت کرد، در حالی که در هیچ ساعت کاری هفته آن را از بین نبرید.
امی:
بله دقیقا. آره. من می خواهم بتوانم پسرم را از مدرسه بگیرم و بتوانم به فعالیت های او بروم، بتوانم او را به کلاس های کونگ فوش ببرم، همه این چیزها.
اسکات:
عالی. آیا میتوانیم در مورد شلوغیهای جانبی شوهرتان هم بشنویم؟
امی:
آره. بنابراین، او جواهرات چوبی می سازد و بنابراین در بازارهای تولیدکنندگان محلی و این جور چیزها می فروشد. فصلی است بنابراین، بیشتر در طول تابستان فعال است و برخی از بازارهای تعطیلات کوچکتر و موارد مشابه وجود دارد. که نوسان دارد. این سال گذشته، بسیار کم بود، زیرا مسائل خانوادگی زیادی در جریان بود. بنابراین، من میانگین آن را در ماه محاسبه کردم. بنابراین، ممکن است از 10,000 دلار تا ... اگر او واقعاً از آن استفاده کند، احتمالاً می تواند به 20,000 دلار نزدیک شود.
میندی:
شما گفتید که او آن را در بازارهای محلی می فروشد. آیا او حضور آنلاین دارد؟ آیا او شروع به فروش در Etsy کرده است یا چنین کاری انجام می دهد؟
امی:
بنابراین، او وبسایت خود را دارد، اما به سختی میتواند با آن همراه شود. اما این چیزی است که او میخواهد انجام دهد این است که یک انبار جواهرات داشته باشد که فقط یک مجموعه اولیه داشته باشد و بتواند موجودی و موارد مشابه را مدیریت کند. بنابراین، او اخیراً برای آن وقت صرف نکرده است. همچنین، او قرار است در چند ماه آینده 15,000 دلار افزایش یابد.
میندی:
باشه. بنابراین، وقتی می گویید او برای حفظ وب سایت خود مشکل دارد، آیا به این معنی است که سفارشات خیلی سریع وارد می شوند یا وب سایت اخیراً به روز نشده است؟
امی:
به روز نشده است و او همچنین آن را بازاریابی نکرده است. بنابراین، هر چند وقت یک بار، او چند سفارش دریافت می کند و بعد از آن دست به دست می شود. امیدوارم آن سبکها و سهام خاص را داشته باشم و معمولاً او آن را به کار میاندازد، اما آنقدر هم آن را بازاریابی نمیکند. بنابراین، بسیاری از مردم وجود آن را نمی دانند.
میندی:
بنابراین این مشکلی است که من با crafters کوچکی که در سایت بزرگتری مانند Etsy نیستند می بینم. من نمی دانم bobsjewelry.com وجود دارد، اما می دانم که Etsy وجود دارد. یافتن آن در Etsy ممکن است بسیار دشوار باشد، اما اگر در Etsy نباشید یافتن آن در Etsy غیرممکن است. بنابراین، من فکر می کنم که او باید بازار فروش Etsy را بررسی کند. البته همیشه در حال تغییر است و قبلاً بهتر بود و هر چه بود. من در Etsy چیزی نمی فروشم زیرا خلاق نیستم، اما این می تواند فرصتی باشد برای رشد کسب و کار او فقط با حضور در مکانی که مردم از قبل به دنبال اقلام دست ساز هستند. بنابراین، این چیزی است که باید در مورد آن فکر کنید، چیزی برای کشف، و حتی حضور در آنجا میتواند وجود داشته باشد... هرگز نمیدانید که قرار است چه اتفاقی بیفتد.
امی:
بله، این واقعاً نکته خوبی است. بله، فکر میکنم او مدتی به Etsy فکر میکرد، اما در سال گذشته زیاد با آن کار نکرده است. بنابراین، بله، من باید در مورد آن به او بگویم.
اسکات:
خوب، به نظر می رسد که او محصول عالی دارد و تقاضا دارد. من پیشنهاد Mindy از Etsy را دوست دارم و فکر می کنم می توانید آن را در آمازون بفروشید و خودتان آن را ارسال کنید.
امی:
بله، این یک ایده واقعا خوب است.
اسکات:
بیایید برای یک ثانیه در اینجا بزرگنمایی کنیم. به نظر شما مناطقی که باید برای کمک به شما در آنها غواصی کنیم یا به آنها فکر کنیم کجا هستند؟ چه سوال خاصی از ما دارید؟
امی:
بنابراین، من فکر می کنم افزایش درآمد ما بخش بزرگی از این خواهد بود. هر زمان که یک موقعیت حقوقی داشتم، خیلی راحتتر بودیم و احساس میکردم میتوانیم موج بیشتری را در Roth IRA در 401K خود ایجاد کنیم. بنابراین، گاهی اوقات به گذشته نگاه میکنم، زیرا آنچه را که شما توصیه میکنید، انجام ندادم. من فقط ذخیره کردم پول انباشته کردیم و بعد گفتم: «میخواهم این کار را انجام دهم». سپس ترک کردم و بعد تمرین خودم را شروع کردم.
بنابراین، ما کاهش زیادی در درآمد داشته ایم. الان هم، جایی که الان هستیم، من افتخار می کنم، با اینکه خیلی خوب نیست، الان احساس می کنم. بنابراین، من احساس می کنم همه چیز از بین رفت، مانند هزینه های ما. بنابراین، من احساس میکنم که در حال تقلایم برای تنظیم بودجهمان، افزایش درآمد، و یافتن مسیری رو به جلو برای انجام کارهای بعدی، زیرا آمادهام برای کار بعدی کار کنم.
اسکات:
خوب، چیزی که در اینجا از آنچه شما گفتید برجسته می شود، نمی دانم که آیا شما بچه ها احساس ناراحتی می کنید زیرا حقوق پایه برای شوهر شما 40,000 دلار است و هزینه شما 4,600 دلار در ماه است. بنابراین، این بدان معناست که شما باید این جریانهای درآمد متغیر را پوشش دهید و متوسط و خوب به نظر برسد، اما این میتواند مشکلاتی را در آنجا ایجاد کند. نکته ای که در مورد بودجه شما به آن اشاره خواهم کرد این است که بله، ما می توانیم خط به خط پیش برویم و در مورد برخی موارد فکر کنیم. شاید درصدی برای ریزش مواد غذایی وجود داشته باشد، شاید کارهایی برای انجام دادن در قبض تلفن وجود داشته باشد، شاید چیزهای دیگری در لباس یا هر چیز دیگری وجود داشته باشد که بتوانید آنها را کاهش دهید، اما این بودجه ظالمانه ای نیست. تو اینجا کار غیر منطقی نمیکنی
به نظر می رسد بسیار مطابق با آنچه شما از یک خانواده سه نفره انتظار دارید. از نظر درآمد، من فکر میکنم هدف سال آینده باید این باشد که چگونه میتوانید به طور مداوم به جایی برسید که به راحتی این هزینهها را پوشش دهید، به علاوه بیایید آن را بافر 1,000 دلاری بنامیم، زیرا چیزهایی برای ماشین ندارید. شما 25 دلار برای تعمیر و نگهداری ماشین دارید. CapEx در زندگی شما بیشتر از این خواهد بود. فکر میکنم این نیز عاملی است که ما باید آن را تصدیق کنیم و از آن آگاه باشیم. بنابراین، من فکر می کنم باید این منابع درآمدی را یکی یکی مرور کنیم و در مورد برخی موارد فکر کنیم. قبلاً کمی در مورد شلوغی سایت صنایع دستی چوب شوهرتان صحبت کردیم. شغل او چیست؟
امی:
بنابراین، او در یک دانشگاه محلی در اینجا موقعیت دارد و به اجرای چیزی که فضای سازنده نامیده می شود کمک می کند. بنابراین، آنها ماشینهای مختلفی دارند تا به جایی که سازندگان میآیند کمک کنند و میتوانند چیزهای مختلفی مانند چاپگرهای سهبعدی، چاپگرهای لیزری، و اینجور چیزها را بسازند. مشکل آن در دوران کووید است که همه چیز بسیار دیوانه کننده بود و ما در تلاش بودیم تا مراقبت از کودک را بفهمیم، خیلی خوب بود زیرا آن موقعیت عالی بود، زیرا او می توانست از خانه کار کند و به مدرسه و همه چیز کمک کند. چیزها من فقط در آن مدت خیلی کار می کردم، اما اکنون، به طرف مقابل رسیده ایم و واقعاً دیگر به ما کمک نمی کند. رئیسش او را به یک موقعیت بالا می برد. هیچکدام از این موقعیتها موقعیتهای پردرآمدی ندارند، حتی اگر او آن را دوست دارد.
بنابراین، این چیزی است که او و من درباره آن صحبت کردهایم، «آیا باید بمانی؟»، نگاه کردن به چیزهای مختلفی که به آنها علاقه دارد و شاید به موقعیتهای دیگر نگاه کند. او به دنبال مشاغل دیگری بوده است، اما دوران بازنشستگی بسیار خوبی با آنها دارد. بیایید ببینیم، او باید 10 درصد اجباری را به این حساب بازنشستگی وارد کند و سپس آنها 15 را مطابقت می دهند. فکر می کنم 15 درصد باشد. بنابراین، این خیلی خوب است. همچنین، انعطاف پذیری خوب است، اما اکنون که زمان بیشتری دارم، برای کمک به مراقبت از کودک به او نیازی ندارم. بنابراین، ما در این نقطه جالب قرار داریم. ما هنوز آن را ندیدهایم، اما او قرار است 15,000 دلار افزایش دهد که ما را تا حدود 55,500 دلار افزایش میدهد.
اسکات:
باشه. بنابراین، شما گفتید که این یک جریان 40,000 دلاری است، در صورتی که این افزایش افزایش یابد 55,000 دلار افزایش می یابد. سپس فقط برای کمک به شما در مفهوم سازی میزان این مزایا، مطمئناً یک بسته بازنشستگی خوب است، اما اگر بگوییم که 15٪ مطابقت دارد و شما واجد شرایط دریافت همه آن هستید، با حقوق پایه 40,000 دلار، این یک مزایا 6,000 دلاری است. بنابراین، به نظر من افزایش 6,000 دلاری به عنوان مثال بیشتر از این مزیت است. در زمینه 55,000 دلار، شما فقط می توانید همه چیز را 15،20 افزایش دهید. 55,000 دلار تقسیم بر 40,000 دلار چیست؟ چیزی شبیه به آن، 30٪، 40٪ بیشتر است.
من احتمالاً دارم آن ریاضی را قصاب می کنم. به جای سود 6,000 دلاری، سود 8,000 تا 10,000 دلاری است. بنابراین، من به شما کمک می کنم تا آن را کمی کنید. به این ترتیب، میتوانید بگویید: «خوب، این بازنشستگی بر هیچ تصمیمی برای مشاغل جدید سنگینی نمیکند. من فقط آن را در نظر میگیرم و آن را بخشی از بسته جبران خسارت میکنم، زیرا گاهی اوقات مردم درگیر این نوع مزایا میشوند.
امی:
آره.
اسکات:
باشه. اگر بازار را آزمایش کند، فکر میکنید چه فرصتهای دیگری خارج از آن از منظر درآمد خواهد داشت؟
امی:
آره خوب، این چیز دیگری است که او دوست دارد به دانشکده حقوق برود، که من می گویم: "من اینطور فکر نمی کنم."
اسکات:
آیا دانشگاه هزینه آن را پرداخت می کند؟
امی:
نه، برای آن هزینه نمی شود. فکر کنم 60,000 دلار باشه فقط
اسکات:
یک سال.
امی:
نه، در واقع فکر میکنم در دانشگاه محلی ما مجموعاً 60,000 دلار باشد. بنابراین، این خوب خواهد بود. بنابراین، این وحشتناک نیست. او همچنین به دنبال چیزهای دیگری بوده است. او عاشق تعمیر ماشینها است، بنابراین به دنبال گواهیهای مربوط به برخی از مکانیکها بوده است. او برای مدتی به این گواهینامه فنی برای مکانیک خودروهای الکتریکی نگاه می کرد، چیزی در همین راستا. یادم نیست چطوری، اما او به سختی چیزی را انتخاب می کند. بنابراین، او اغلب نظر خود را تغییر می دهد، اما او برای آن باز است. فکر می کنم باید او را تشویق کنم که چیزی را انتخاب کند.
اسکات:
باشه. سپس اجازه دهید داستان شما را در اینجا مرور کنیم. آیا میتوانید آنچه را که در سال گذشته انجام میدادید، همانطور که اشاره کردید، انجام میدادید، زمانی که همانطور که اشاره کردید بسیار کار میکردید و چگونه انتقال به تمرین جدیدتان آغاز شد؟
امی:
بنابراین، من در یک سیستم بیمارستانی سرپایی کار می کردم. این ترکیبی از فیزیوتراپی سرپایی و فیزیوتراپی بستری بود. بنابراین، کمی از هر دو بود. بعد از شروع کووید بود، ما به شدت مورد انتقاد قرار گرفتیم. سیستم بیمارستانی برخی از مزایای ما را از بین برد و شروع به افزایش بهره وری کرد. بنابراین، ما فقط خیلی کار می کردیم. در چند سال گذشته، من واقعاً می خواستم تمرین خودم را شروع کنم و فقط سال ها تحقیق زیادی انجام می دادم و برنامه ریزی می کردم. سپس در نهایت، من اینطور گفتم: "باشه، من این کار را در مارس سال گذشته انجام خواهم داد."
فکر میکنم آگوست 2021 بود. من کمک به بازنشستگی را متوقف کردم و شروع به پسانداز پول در حساب پسانداز خود کردم و سپس اعلامیهام را گذاشتم. من در PRN ماندم، یعنی همان پول اندکی که از طریق شغل PRN خود در سیستم بیمارستان دریافت میکنم، اما ترک کردم و سپس شروع به اجاره یک اتاق و دیدن بیماران از آن اتاق کردم.
میندی:
اکنون چگونه مشتری جذب می کنید؟
امی:
بنابراین در حال حاضر، این یک مخلوط است. بنابراین، من مشتریانی را بر اساس Google Business خود جذب می کنم. بنابراین، مردم مرا به صورت آنلاین پیدا می کنند. بنابراین، من یک تخصص دارم. من فیزیوتراپی سلامت لگن انجام میدهم، بنابراین کمی مشکل است. بنابراین، این خوب است. من فقط PT معمولی ارتو انجام نمی دهم. بنابراین، من تعداد کمی از بیماران را از یک مرکز زایمان و همچنین از برخی دیگر از متخصصان کایروپراکتیک، طب سوزنی دریافت می کنم که به تازگی با آنها ارتباط برقرار کرده ام. اکثر افراد من به دنبال من هستند و PT کف لگن را در نزدیکی من گوگل می کنند. سپس من نیز در نهایت شروع به دریافت چند نفر بیشتر دهان به دهان کردم. بنابراین، مردم میگویند: «اوه، من رفتم و امی را دیدم و او بعد از بچهدار شدنم یا بعد از هیسترکتومی به من کمک کرد، امی به من کمک کرد.» بنابراین، من در نهایت تعداد بیشتری از آنها را دریافت می کنم، که واقعا خوب است. بنابراین، کمی از چند مکان متفاوت است.
میندی:
آیا این تنها کاری است که انجام می دهید؟ آیا این فوق تخصصی است یا درمان های فیزیکی مختلفی انجام می دهید؟
امی:
بله، بنابراین من سلامت لگن را تبلیغ می کنم، اما اگر کسی مشکل گردن یا کمر داشته باشد، می بینم. یکی از بیمارانم، پدرش را برای شانه اش می بینم. بنابراین، من افراد دیگر را می پذیرم، مگر اینکه احساس کنم بهتر است به سراغ شخص دیگری بروم.
میندی:
من فرض می کنم که شما خودتان نیز یک وب سایت دارید.
امی:
آره.
میندی:
من نمی دانم که آیا فرصتی برای شبکه سازی با سایر PT وجود دارد تا آنها بدانند که شما آنجا هستید. بنابراین، وقتی کسی با این موضوع و همچنین با OB ها به آنها مراجعه می کند و منظور من از OB ها و مراکز زایمان و کل دولاهای زایمان است، ارتباط با دولاها و ماماها و همه افراد در روند زایمان. سلام، من فقط می خواستم به شما اطلاع دهم که این کار را انجام می دهم. آیا بروشور دارید؟ آیا مردم دیگر بروشور پخش می کنند؟
امی:
بله، من هنوز بروشور دارم. گاهی اوقات سعی میکنم کارتها، بروشورهایم را همراه خود داشته باشم و اخبار را منتشر کنم.
میندی:
از آنجایی که به نظر می رسد کمی فراگیری است، که می تواند نتیجه بسیار خوبی داشته باشد. چون این یک چیز تخصصی است، تصور می کنم شما رقابت زیادی ندارید.
امی:
بنابراین، در منطقه من، برخی دیگر از PT های کف لگن در منطقه من وجود دارد، اما تعداد ما به این تعداد نیست. این یک نیاز بسیار بزرگ است. بسیاری از مردم حتی نمی دانند که وجود دارد، اما من فکر می کنم که شروع به تبدیل شدن به چیزی رایج تر شده است که مردم در مورد آن می دانند که به دنبال آن هستند.
میندی:
آیا در وب سایت خود به مردم آموزش می دهید که چرا به این نیاز دارند؟ نه تنها مردم نمی دانند این چیست، بلکه منظورم این است که بسیاری از زنان هستند که حتی از همه کارهایی که بدنشان انجام می دهد و در مورد روند زایمان نمی دانند و اینکه ممکن است فرصتی برای این کار بعد از آن وجود داشته باشد وجود دارد. نوشتن پست های وبلاگ درباره کارهایی که می توانید برای افراد انجام دهید مانند یک قطعه آموزشی در وب سایت خود، ویدیوهای YouTube، فقط صحبت کردن با دوربین. به همین دلیل است که شما نیاز به فیزیوتراپی دارید، یا سلام، آیا این علائم را دارید؟ فقط به این موضوع می گویید که این یک چیز است و شما می توانید به آنها کمک کنید.
امی:
بله، این همیشه چالشی است که به مردم بگوییم برای چیزی که با آن سر و کار دارند کمک وجود دارد. بنابراین، به طور معمول، در وبسایت خود، من میگویم: «اگر بیاختیاری ادرار، درد لگن، افتادگی را تجربه میکنید،» معمولاً فقط همه این موارد را فهرست میکنم. سپس در قسمت دیگری از وب سایتم می گویم این شرایط را درمان می کنم. یکی از اهداف من امسال برگزاری کارگاه های بیشتر است. بنابراین، من با استودیوهای یوگا تماس گرفته ام، از این قبیل چیزها، ببینم آیا می توانم وارد آنجا شوم، ببینم آیا می توانم در مقابل مشتریان آنها برای میزبانی کارگاه ها حضور داشته باشم. کمی سخت تر از آن چیزی است که فکر می کردم. من همچنین کمی درونگرا هستم، بنابراین قطعا، امسال، باید بیشتر در مقابل افراد بیشتری حضور داشته باشم. من فکر میکنم ویدیوهای YouTube ایده خوبی هستند، زیرا فکر میکنم این به سئوی وبسایت من نیز کمک میکند که دوباره به وبسایت من متصل شوند.
میندی:
هر گونه حضور در رسانه های اجتماعی، اینستاگرام، تبلیغات فیس بوک، فقط به اطلاع رساندن این خبر که علائمی که تجربه می کنید طبیعی نیستند. کمک وجود دارد، درمان وجود دارد، یا هر عبارتی که شما می خواهید. من پیامرسانی را به شما واگذار میکنم، اما فقط این را داشته باشید، زیرا زنانی هستند که میگویند: «خب، حدس میزنم که الان اینگونه هستم. بعد از بچه دار شدن، این دقیقاً شبیه است.» لازم نیست که باشد. آره جالبه من دوست دارم ببینم شما در حال طوفان فکری در مکان های مختلف مانند استودیو یوگا هستید، چه ایده خوبی است. برای ایجاد شبکه در مکانهای مختلف طوفان فکری کنید و سپس هفتهای یکبار ایمیل ارسال کنید یا هفتهای دو بار برای ۱۰ شرکت ایمیل ارسال کنید. هی، این کاری است که من انجام می دهم. اینگونه می توانم به مشتریان شما کمک کنم. من دوست دارم بیام و چت کنیم.
امی:
من آن را دوست دارم. یکی از کارهایی که من انجام می دهم، پرداخت خودم است. پس بیمه قبول نمیکنم بنابراین، این پتانسیل زیادی دارد. این به من امکان می دهد افراد بسیار کمتری را ببینم و زمان بیشتری را با آنها بگذرانم. بخشی از آن این است که به مردم بگوید چرا نباید از بیمه خود برای دیدن من استفاده کنند، که سخت است. بنابراین، من هم روی آن کار کردهام، فقط به صراحت به آنها میگویم وقتی با من کار میکنید، با هیچکس دیگری کار نمیکنید. شما این همه، آن چیز، مزایای کار نکردن در شبکه را خرج می کنید.
میندی:
این می تواند مفید باشد که شخصی مانند یک نویسنده به شما کمک کند تا آن پیام را بسازید، زیرا غلبه بر کل آن دشوار است، "اوه، خوب، من نمی توانم از بیمه استفاده کنم. فراموشش کن، کارم تمام شد.» این یک مانع بزرگ است. بنابراین، در اینجا این است که چرا این یک ایده خوب است یا در اینجا دلیل آن برای شما مفید است. داشتن کسی که می تواند به شما در ایجاد آن پیام کمک کند، می تواند واقعا مفید باشد، واقعاً قدرتمند.
اسکات:
امی، چند ساعت در هفته حاضری کار کنی و نرخ ساعتی ات چقدر است؟
امی:
آیا میپرسید چند بیمار در هفته قرار است ببینم یا در مجموع چند ساعت، بدون احتساب مراقبت از بیمار؟
اسکات:
من سعی می کنم سقف درآمد کسب و کار شما را مشخص کنم. اگر بخواهید هر شکاف موجود را پر کنید، اگر بخواهید کسب و کار خود را بهینه کنید، حداکثر درآمد بالقوه شما در یک هفته چقدر خواهد بود؟
امی:
بله، بنابراین من حاضرم حدود 20 بیمار را در هفته ببینم. خوب، من برای ارزیابی هزینه کمی بیشتر می کنم، اما پس از آن بازدیدهای بعدی 165 دلار است.
اسکات:
بنابراین، شما می توانید 20 قرار ملاقات 165 دلاری در هفته انجام دهید و برنامه شما این کار را انجام می دهد و می توانید آن را انجام دهید. چند ساعت طول می کشد تا این کار را انجام دهید؟ آیا 20 ساعت است؟ آیا این ساده است، به اضافه هزینه های اداری؟
امی:
آره. بنابراین، اگر من فقط با تمام کارهای ادمین و همه کارها بودم، احتمالاً در کل حدود 40 ساعت خواهد بود، زیرا من تمام بازاریابی را انجام می دهم. من باید اسناد و مدارک و مدیریت را انجام دهم، مانند تماس با مردم، ارسال ایمیل به افراد، این جور چیزها. بنابراین، من دقیقاً مطمئن نیستم که آیا این 40 ساعت خواهد بود یا خیر، اما حدس میزنم که در حدود دوبرابر از جمله تمام کارهای اضافی مدیریت باشد.
اسکات:
باشه عالیه. بنابراین، اگر 3,300 برابر 20 انجام دهیم، میتوانیم حداکثر 165 دلار در هفته درآمد برای این کسبوکار ببینیم. به طور متوسط در هفته چند بیمار را میبینید؟ هفته گذشته چند نفر را دیدید یا این هفته خواهید دید؟
امی:
آره بنابراین، هفته گذشته، من 16 بیمار را دیدم، و این هفته، اگر هیچ کنسلی نداشته باشم، 14 بیمار را می بینم.
اسکات:
باشه. بنابراین، من میانگین آن را به 15 خواهم رساند. بنابراین، ما 15 بیمار ضربدر 165 دلار در چهار هفته در یک ماه داریم، زیرا این ماه فوریه است. 10,000 دلار درآمد برای شما به ارمغان می آورد. آیا در ماه فوریه 10,000 دلار درآمد خواهید دید؟
امی:
نه من نیستم. خب، خرج های من که فکر نمی کنم زیاد است و از شهریور ماه به بعد مقداری از هزینه هایم را یادداشت کردم چون نوسان دارد. ماه گذشته 5,000 دلار هزینه داشتم که بیشترین هزینه ای است که تا به حال انجام داده ام. اما این به این دلیل است که من مجبور شدم برای دو سه ماهه آخر مالیات بر فروش بپردازم زیرا عقب افتادم، اما این ماه، 2,700 دلار هزینه خواهم داشت.
اسکات:
می توانم بگویم که ما در حال حاضر 5,000 دلار در ماه درآمد داریم. بنابراین، شوهر شما 40 گرند در سال می آورد و شما نزدیک به 60 گرند در سال اضافه می کنید که احتمالاً در حالت عادی است. بنابراین، ما در واقع در یک نقطه بسیار خوب در اینجا هستیم. اجازه دهید این را از شما بپرسم، اگر قرار بود به امور اداری رسیدگی کنید، اگر بتوانم آن مشکل را برای شما پاک کنم، حاضرید در یک هفته چند بیمار را ببینید؟
امی:
اوه، احتمالاً میتوانم 25 را ببینم. نمیدانم لزوماً میخواهم بیشتر از 25 ببینم یا 27. قطعاً بیشتر از 30 نیست، اما خیلی راحتتر خواهد بود.
اسکات:
من عاشق چیزهای بازاریابی هستم. ما می خواهیم این تا 20 بیمار را در هفته پر کنیم و باید تعدادی از آن ها وجود داشته باشد، اما شما خیلی دور نیستید که در بشقاب خود پر شوید. من در مورد هر خدمات اینگونه فکر می کنم، هر کسب و کار خدمات انفرادی نسبت به حجم بار است. چگونه حجم خود را پر کنم؟ نرخ رقابتی چیست؟ سپس چگونه می توانم مطمئن شوم که اساساً هر لحظه ای که در حال کار هستم صرف فعالیت واقعی ایجاد درآمد در ملاقات با بیمار می شود؟ زیرا ارزش زمان شما 165 دلار در ساعت است و کار دستیار اداری 15 تا 20 دلار در ساعت است. می خواستی وقت بیشتری را با پسرت بگذرانی.
من یک فرصت را آنجا می بینم. آیا پسرتان میتواند برای آن چیزها قرار ملاقات بگذارد؟ آیا می توانید ساعتی 15، 20 دلار به او بپردازید تا به شما در تمام این موارد کمک کند؟ شاید نتواند بازاریابی کند. به نظر می رسد که این یک چالش بسیار دشوار برای یک پسر 13 ساله در تجارت شما باشد، اما شاید او بتواند قرار ملاقات ها را تعیین کند و این نوع کارها را انجام دهد و شما را به آن 25 بیمار در هفته نزدیک کند.
امی:
ممکن است همین باشد. تنها چیزی که فکر می کنم این است که برای رزرو بیماران جدید برای صحبت با آنها در مورد نشت اطلاعات و...
اسکات:
به اندازه کافی نمایش داده می شود
امی:
… یبوست.
میندی:
بله، این چیزی است که قرار بود وارد شوم. فکر نمیکنم این لزوماً بهترین استفاده از وقت او باشد، اما شرط میبندم که فرصتهای دیگری برای او وجود داشته باشد تا کمک کند.
اسکات:
موافقم. حالا فکر می کنم خیلی احمق بودم. متاسف.
امی:
نه، خوب است.
میندی:
حالا شوهرت چی؟ من می توانم زنان زیادی را ببینم که بسیار خجالت زده هستند.
امی:
این یک چیز دیگر است این است که ما حتی به این فکر کردیم که شاید شوهرم بتواند وارد عمل شود و سعی کند با برخی از این موارد مدیریت بیشتر کمک کند و شاید اگر بتواند شغل فعلی خود را حفظ کند و راه هایی برای کمک به من پیدا کند، ارزش بیشتری از او داشته باشد. . منطقی است، ما میتوانیم این کار را انجام دهیم. من بیشتر با زنان کار می کنم، اما مطمئن نیستم که آنها با صحبت کردن مشکلی ندارند یا خیر... شوهرم بسیار خوش برخورد و بسیار خوب است، بنابراین شاید این کار به نتیجه برسد، اما من فکر کردم که ممکن است-
میندی:
من می خواهم بگویم که شما تعصب دارید زیرا او شوهر شما است. اگر من مشتری شما بودم و تماس می گرفتم یا یک مشتری احتمالی و مردی به تلفن پاسخ می داد، ممکن است به تماس ادامه ندهم یا به صحبت کردن با او ادامه دهم. ممکن است شماره را اشتباه بگویم یا فقط تلفن را قطع کنم. در رشته شما، من پیش متخصص زنان و زایمان مرد نمی روم. نه رحم، نه نظر. من فقط سراغ خانم ها می روم. ببخشید اسکات من از شما می خواهم که یک مسئول پذیرش خانم برای انجام رزرو داشته باشید.
اسکات:
من فکر می کنم که در تجارت او کاملاً با آن موافق هستم.
میندی:
این بدان معنا نیست که مشاغل دیگری وجود دارد که آنها نمی توانند انجام دهند. من کاملا با صحبت های اسکات موافقم. اگر بتوانید ساعتی 165 دلار درآمد داشته باشید، نباید وقت خود را صرف کارهای ساعتی 15 دلار کنید. حتی دانشآموزان دبیرستانی بعد از مدرسه میآیند و سه ساعت کار میکنند و با بیماران تماس میگیرند و قرار ملاقات میگذارند یا از خانه کار میکنند و با مردم تماس میگیرند. ممکن است فرصت های زیادی برای انجام کارهایی از این دست وجود داشته باشد، جایی که پول بسیار کمتری خرج می کنید. حتی با وجود اینکه پول در حال بیرون رفتن است، اکنون می توانید کارهای بیشتری را با 165 دلار در ساعت انجام دهید.
امی:
در حال حاضر، من یکی از دختران دوستم را دارم که سال آخر دبیرستان است و او دارد لباس های من را می شویید. بنابراین، این واقعاً خوب است که هر دو روز پنج کیسه لباسشویی را به خانه نبریم. بنابراین، این واقعاً خوب بود و من به استفاده از او فکر می کردم. بنابراین، شاید بتوانم در مورد آن با او صحبت کنم. او مانند ژنرال Z است که از صحبت کردن با تلفن یک شخص میترسد، اما شاید بتوانم او را آموزش دهم. خواهیم دید. می توانستیم نقش بازی کنیم.
اسکات:
این ممکن است یک فرصت عالی برای یک بازنشسته یا چیزی شبیه به آن باشد که میخواهد درآمد جانبی در آن کسب کند. بله، اکنون موافقم، بدیهی است که با این تجارت، فکر میکنم داشتن یک مسئول پذیرش زن منطقی است، شاید کسی که بتواند تا حدودی با بیماران همدلی کند، ممکن است شرایط خوبی برای این کار باشد. بله، من فکر می کنم شما باید بنشینید و بگویید ... مدت زمان یک جلسه در تجارت شما چقدر است؟
امی:
من جلسات یک ساعته و جلسات دو ساعته دارم، اکثراً افرادی از خارج از شهر می آیند که ممکن است یک جلسه دو ساعته داشته باشند.
میندی:
من به طور بالقوه پیشنهاد می کنم و فیزیوتراپ های زیادی را دیده ام، زیرا بارها در راگبی با این کار آسیب دیدم، اما به طور بالقوه یک زمان 50 دقیقه ای را پیشنهاد می کنم، که فکر می کنم احتمالاً با آنچه می بینید مطابقت دارد. بسیاری از مردم این به شما 10 دقیقه زمان بین جلسات یا حتی 55 دقیقه می دهد. من فکر می کنم این می تواند یک بازی تتریس از زمان بندی باشد. شما باید اینطور باشید که تا پایان امسال، من 25 ساعت در هفته یا 30 ساعت در هفته یا 35 ساعت یا هر چه که باشد کار خواهم کرد. 90 درصد آن دیدن بیماران است، بوم، بوم، بوم، بوم، بوم، بوم، بوم. قراره وارد بشم
در این بین، میخواهم دستهایم را بشویم، جرعهای آب بنوشم، 20 دقیقه ناهار استراحت کنم و مثلاً وقتی پسرم در مدرسه است، این چیزها را کنار بگذارم. این تمام روز من را پر می کند و من برای آن بهینه سازی می کنم. هر چیزی که حداقل در ابتدا ندیدن بیمار یا گرفتن بیمار جدید باشد حذف می شود. باید کسی در جلو باشد که بیماران مرا رزرو کند. باید کسی باشد که در بازاریابی ایده آل باشد.
یک ایده نیز این است که دوباره، این همان کایروپراکتیکی است که من به سراغش می روم، بنابراین نمی دانم شبیه است یا نه، اما آنها سه کایروپرکتیک در کار خود دارند. همه آنها صاحب این عمل هستند و این به آنها امکان می دهد که بازاریابی و هزینه های سربار را با این نوع چیزها به اشتراک بگذارند. بنابراین، شما گفتید که رقابت دارید. شاید آن افراد دیگر نیز با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند، اما با هم، میتوانید اساساً کل برنامههای خود را رزرو کنید، زیرا در واقع میزان ساعات کاری شما برابر با نرخ و به حداکثر رساندن آن است. اگر فقط سربار را به اشتراک بگذارید، حتی می توانید یک دفتر یا چیزی شبیه به آن را برای انجام چنین کاری با دو یا سه شریک تهیه کنید. آنها برای ایده ها چگونه هستند؟
امی:
بله، من این هدف را دوست دارم فقط می گویم تا پایان امسال، فقط برای دیدن بیماران، 25 ساعت کار خواهم کرد. این شگفت انگیز به نظر می رسد. از همه چیزهای ادمین متنفرم یکی از چیزهایی که من در نظر داشتم این بود که در نهایت، زمانی که من پر شدم، استخدام مانند یک PT دیگر است. بنابراین، من نمیدانم که در مقابل شراکت با چند PT دیگر و به اشتراک گذاشتن هزینههای سربار چگونه پیش میرود یا شاید استخدام فردی برای دیدن بیماران با این نرخ سودمندتر باشد؟
اسکات:
غریزه من این است که مقیاس کردن و فروش آن یک تجارت بسیار دشوار خواهد بود زیرا یک خدمت است. چرا نقشتان را رها کردید و خودتان بیرون رفتید؟ چگونه می خواهید آن مشکل را برای PT های عالی بعدی با آن حل کنید؟ می توان آن را انجام داد، اما من فکر می کنم که یک چالش بزرگ در این مسیر کار خواهد بود.
میندی:
بله، من فکر می کنم که شراکت در مقابل استخدام کسی، چقدر سخت است که کسی را در این زمینه آموزش دهیم؟ آیا این یک تخصص است مانند پزشکان تخصص دارند یا این چیزی است که شما آنها را در حین کار آموزش می دهید؟
امی:
بنابراین، این یک تخصص است. برای انجام این کار لازم نیست مانند MD ها اقامتی انجام دهید. این چیزی است که معمولاً به چند دوره آموزش مداوم نیاز دارد تا در آن خوب شوید و سپس فقط تجربه کنید. سپس علاوه بر آن، آموزش نیز انجام میدهم، زیرا اگر کسی را استخدام میکردم، میخواهم مراقبتهای مشابه و بسیار با کیفیتی را ارائه دهد. بنابراین، آموزش های زیادی وجود خواهد داشت.
میندی:
با چنین چیزی که بسیار شخصی و تخصصی است، تقریباً می خواهم برای شریک استخدام کنم. شما مرا استخدام می کنید تا بیایم و کار کنم و متوجه می شوید وای، میندی رفتار مشابهی در کنار تخت ندارد و همه افرادی که به اینجا می آیند و او را می بینند دیگر برنمی گردند. او مناسب نیست یا میندی شگفت انگیز است. او دقیقاً همان کسی است که من هستم. او بسیار مناسب است. من می خواهم برای یک شراکت به او مراجعه کنم، اما با استخدام شروع می کنم زیرا اخراج یک کارمند راحت تر از جدا کردن یک شراکت است.
من حتی به جای مشارکت با افراد دیگری که در زمینه مشابه هستند، به اشتراک گذاری فضای اداری فکر می کنم تا همه را در یک مکان جمع کنم. سپس اگر شما در دسترس نیستید اما بارب در دسترس است، میتوانید بگویید: "اوه، من در حال حاضر در دسترس نیستم، اما بارب فرصتی دارد تا امروز شما را ببیند"، زیرا شما باید وارد شوید یا هر چیز دیگری برخلاف شراکت واقعی. زیرا ممکن است بارب شیوه ای بسیار متفاوت در کنار تخت داشته باشد که برای مشتریانش عالی عمل می کند اما برای شما نه. من فکر می کنم برای ورود به شراکت باید خیلی کند باشید.
امی:
آره، این منطقی است.
میندی:
اما منظورم این است که همه اینها تکالیف و چیزهایی است که باید به آنها فکر کرد. یک شراکت ایده آل از نظر شما چگونه به نظر می رسد و یک کارمند ایده آل برای شما چگونه است؟ واقعاً به این فکر کنید، زیرا فکر نمیکنم در حال حاضر زمان آن باشد که شما وارد یک شراکت شوید، اما شاید تا پایان سال. بنابراین، شروع کنید به این فکر کنید که از این چه چیزی می خواهید. من افراد زیادی را می بینم، به خصوص در انجمن های BiggerPockets، که اصلاً به این موضوع مربوط نمی شود، اما آنها در مورد شراکت خود صحبت می کنند و می گویند: "هی، من این شراکت وحشتناک را دارم."
کمی بیشتر بخوانید و میگویید: «خب، چون با هر دو پا پریدی و دیروز با این مرد در یک بار ملاقات کردی. تو با این شخص وارد شراکت شدی و چیزی از او نمی دانستی.» بنابراین، من فکر می کنم یک شریک تجاری باید کاملاً شبیه شریک رابطه شما باشد. بعد از پنج دقیقه ملاقات با کسی ازدواج نمی کنید. شما نباید بعد از ملاقات با کسی به مدت پنج دقیقه در شراکت باشید، بلکه فکر کنید از یک شریک چه می خواهید و از آنجا بروید.
امی:
این کلی معنی داشت.
اسکات:
فکر می کنم اگر بخواهید به مسیر تجاری بروید، غیرممکن نیست. نمیخواهم شما را کاملاً از این ایده منصرف کند. فقط باید این مشکل را حل کنید، "در حال حاضر به چه چیزی بپیوندم؟" اگر کسی این پیشنهاد را به من بدهد، چه چیزی مشکلات من را حل می کند و چرا باید 5، 10 سال پیش او بمانم؟ زیرا از فیزیوتراپیست های خود درآمد کسب خواهید کرد. بنابراین، شما باید آن را از حاشیه آنها خارج کنید.
بنابراین، شما باید آن را بسازید. اگر بتوانید سیستمی ایجاد کنید که آنها را به طور کامل در تمام طول روز رزرو نگه دارد و هزینههای سربار وجود داشته باشد و آنها بتوانند 80، 90 درصد از آنچه را که با آن شارژ میکنند یا درصدی به اندازه کافی بالا که ارزشش را داشته باشد، بسازند، آنها ندارند. نگران هر چیزی غیر از درمان بیماران و بازگشت آنها و دوست داشتن آنها باشد. شاید بتوانید به آنجا برسید و این کار انجام شده است و می تواند توسط شما تکرار شود، اما من فکر می کنم شما باید ابتدا آن را برای خودتان حل کنید. اگر بتوانید آن را برای خودتان حل کنید، شاید بتوانید آن را برای نفر بعدی حل کنید و سپس مقیاس گذاری را در آنجا شروع کنید.
این در مورد این است که اگر بتوانید بیماران را دریافت کنید و بتوانید از شخص دیگری بخواهید سرپرست را مدیریت کند، بنابراین شما فقط مردم را درمان می کنید، اگر بتوانید تا پایان امسال به آنجا برسید، 150,000 دلار، 160,000 دلار در هر خانه خواهید آورد. سال این یک دستور بلند است. این یک پروژه عالی برای امسال است و شما چندان دور از آن نیستید. این کمتر از دو برابر کردن بار بیمار فعلی شما است. من فکر می کنم اگر ارتباطات درستی ایجاد کنید و بازاریابی درستی انجام دهید، بسیار قابل دستیابی است. آخرین موردی که در اینجا مطرح می کنم، این است که آیا رسانه های اجتماعی قرار است ابزار بازاریابی موثری در این زمینه باشند. شاید داشتن یک رسانه اجتماعی و وب سایتی که حرفه ای به نظر می رسد مفید باشد تا مردم بتوانند آن را بررسی کنند، اما مشتریان شما منطقه ای خواهند بود.
آنها مجموعه بسیار خاصی از مسائل را خواهند داشت که با آنها سروکار دارند که احتمالاً از ارجاعاتی که من فکر می کنم از بیمارستان محلی یا دوستان و خانواده یا شبکه ای که به آنجا وارد می شود ناشی می شود. بنابراین، نمیدانم که آیا از منظر بازاریابی، این مکانها مکانهایی هستند که میتوان آنها را امتحان کرد؟ چگونه با پرستاران دوست شوم؟ چون اینها کسانی هستند که شما تمام وقت را با آنها می گذرانید که شاید بتواند در این مورد به من کمک کند.
آیا هزینه ارجاعی وجود دارد که بتوانم پرداخت کنم؟ آیا می توانم خوب باشم و رابطه داشته باشم؟ چه راه هایی وجود دارد که می توانم به شبکه های مناسب دسترسی پیدا کنم که به جای هر چیز دیگری، جریانی از مشتریان به من بدهد؟ بنابراین، کیتلین، تهیه کننده ما، هر بار که کسی را به دندانپزشک خود معرفی می کند، 100 دلار دریافت می کند. آیا این چیزی است که می تواند برای بیماران شما اتفاق بیفتد؟ آره
امی:
من یک متخصص زنان و زایمان دارم که من را از شغل قدیمی سیستم بیمارستانی ام می شناسد و مقدار زیادی ارجاع برای من ارسال می کند. تنها مشکل این است که بسیاری از اوقات، من متوجه می شوم که آن ارجاع دهنده ها می خواهند با بیمه خود یک شبکه باشند. بنابراین، سعی کردهام کمی بیشتر با سایر پزشکان در شهر که با افرادی کار میکنند که میخواهم با آنها کار کنم و مدل کسبوکار مشابهی با من دارند، ارتباط برقرار کنم. بنابراین، این چیزی است که من سعی کرده ام انجام دهم. منظورم این است که ایالتی که در آن زندگی می کنم، ایالت فوق العاده ثروتمند نیست. در واقع وضعیت بسیار ضعیفی است. بنابراین، میدانم که میتوان این کار را انجام داد، اما این یکی از شهرهای بزرگتر نیست که مردم عادت داشته باشند کمی پول بیشتری داشته باشند و برای چنین چیزهایی جیب بپردازند.
اسکات:
این یک رای دیگر برای مشارکت است. اگر شراکتی دارید، پس هر هزینهای که از منظر مدیریت با شرکت بیمه مرتبط است، میتواند توسط یک نفر در میز پذیرش که میتواند تماسها را قبول کند، تقسیم میشود و سپس زمانی که آنها به همه مسائل رسیدگی نمیکنند. با پذیرش مشتریان بیمه شده همراه باشید. آیا این مفید بوده است؟
امی:
آره واقعا داره من یک سوال دیگر دارم این اتفاق همین دو هفته پیش افتاد. قبلا همین بود بنابراین، متأسفانه مجبور شدیم وام ماشین بگیریم زیرا شوهرم در یک تصادف رانندگی جزئی بود که ماشینش دور است. بنابراین، حالا او با این بهانه یک تویوتا تاکوما قدیمی تهیه کرد. بنابراین، در حال حاضر، ما یک وام ماشین 13,000 دلاری داریم، که من واقعاً از آن ناراحتم، زیرا ما در کنار این وام های دانشجویی برای مدت طولانی، تقریباً بدون بدهی بوده ایم. بنابراین، من فکر می کنم حدود 350 دلار در ماه است. بنابراین، من نمی دانم. آیا واقعاً باید آن را در اسرع وقت پرداخت کنیم؟
میندی:
نرخ بهره آن چقدر است؟
امی:
13,000 در 6 درصد است.
میندی:
6٪ آن منطقه مرکب است که اسکات در آن مطمئن نیست. آیا از داشتن بدهی متنفرید یا از این موضوع ناراحت نیستید؟ به نظر می رسد که شما واقعاً عاشق داشتن بدهی نیستید. اگر پول اضافی دارید، ممکن است این کار را انجام دهید یا شاید آن را به یک حساب بانکی وارد کنید و آن را در آنجا داشته باشید تا آن را پرداخت کنید، اما همچنین، در صورت نیاز در دسترس است.
امی:
خوب، بله، و این چیز دیگر است، زیرا صندوق اضطراری ما در حال حاضر حدود 10,000 دلار است و من سعی کرده ام آن را افزایش دهم که در نهایت فکر می کنم در این چند ماه گذشته پول نقد مثبت تری داشته باشیم. بنابراین، من دوست دارم این ایده قرار دادن آن در یک حساب بانکی باشد.
میندی:
منظورم این است که حساب های بانکی الان 4، 4.5 درصد پرداخت می کنند. بنابراین، شما همچنان بیشتر از آنچه در حساب بانکی به دست می آورید، بابت وام پرداخت می کنید، اما در صورت نیاز می توانید به آن بانک دسترسی داشته باشید، آن پول. اگر بدهی شما را در شب بیدار نگه می دارد، پس آن را بپردازید.
امی:
باشه.
اسکات:
بله، من فکر می کنم هیچ پاسخ درستی وجود ندارد. شما در سرزمینی هستید که به اندازه کافی بلند است، جایی که مثل اوف است، این مایه تاسف است. 6% حداقل به خصوص در شرایطی که ما در 10 سال گذشته به دیدن آن عادت داشتیم سخت است، اما آنقدر بالا نیست که اگر بخواهید برای مثال حتی در صندوق های شاخص بلندمدت سرمایه گذاری کنید، نتوانید آن را شکست دهید. . چه کسی می داند که آنها برای چند سال آینده چه خواهند کرد؟ اما از نظر تاریخی، اغلب می توانید 7 تا 10 درصد بازده را در آنجا دریافت کنید. آره، من فکر می کنم همانطور که مامانم می گفت، شش می شود یک نیم دوجین یا آن دیگری.
میندی:
باشه. خب، امی، من فکر می کنم ما به شما چیزهای زیادی برای فکر کردن دادیم. دوست دارم دوباره تماس بگیرید و با ما تماس بگیرید.
امی:
آره حتما بچه ها خیلی ممنونم امیدوارم ۲۵ بیمار شوم. می دانم که آنقدرها هم به نظر نمی رسد، اما برای من یک مقدار دیوانه کننده به نظر می رسد، حتی اگر در واقع آنقدر هم نیست.
اسکات:
اگر بتوانید آن را به حداکثر برسانید و سیستمها را راهاندازی کنید و آن را بیشتر دوست داشته باشید، زندگی فوقالعادهای است، شرط میبندم، اگر فقط کاری را انجام میدهید که در آن فوقالعاده هستید.
امی:
آره.
میندی:
آخرین مورد، لازم نیست از انجام همه کارها به تنهایی به انجام مشتریان بیمار یا دیدن بیماران بپردازید. می توانید به آرامی چیزها را از بشقاب خود خارج کنید. وقتی شلوغ تر می شوید، همه چیز را بردارید و یک پذیرش واقعا عالی پیدا کنید. به مسئول پذیرش خوب بپردازید تا مجبور نباشید دائماً به آنها آموزش دهید. شما یک دلار در حقوق سالانه آنها پس انداز می کنید، اما بعد از آن هر شش ماه یک بار به آنها آموزش می دهید زیرا آنها به ترک ادامه می دهند.
امی:
این واقعاً نکته خوبی است.
اسکات:
من می خواهم چیزی را تغییر دهم. من مطمئناً با دستیار اداری، یک مسئول پذیرش که می تواند قبل از پرداخت وام ماشین شما در این زمینه به شما کمک کند، آزمایش خواهم کرد. این احتمالاً راه بهتری برای کسب و کار شما خواهد بود. شما مجبور نیستید آنها را استخدام کنید زیرا هنوز به آنها به صورت تمام وقت نیاز ندارید. اما اگر میتوانید چند روز در هفته وقتی همه قرارهایتان را رزرو میکنید، یک نفر پاره وقت بیاید و آنها را جمع کند، اگر فقط میتوانید به دوشنبهها برسید، برای ساعاتی که میخواهید با مشتریان کار کنید، کاملاً پر است. پشت به پشت و شما می توانید این کار را تا پایان سه ماهه انجام دهید، این کاملاً فوق العاده خواهد بود.
سپس می توانید سه شنبه را پر کنید، سپس چهارشنبه را پر کنید، و سپس می توانید این فرد را تمام آن روزها استخدام کنید. وقتی این کار پیش میرود، میتوانند همه آن چیزها را شروع کنند زیرا زمان خواهند داشت. به نظر من این سرمایه گذاری بسیار بهتری نسبت به پرداخت زودهنگام وام خودرو خواهد بود.
میندی:
بله کاملا موافقم
امی:
آره حتما من آن را بسیار دوست دارم زیرا احساس می کنم مزایای بسیار بیشتری وجود خواهد داشت. آره فقط ترسناکه نمیدانم چرا استخدام یک نفر من را کمی عصبانی میکند.
میندی:
گام های کودک.
امی:
آره قدم های عزیزم
اسکات:
در ابتدا آن را یک قرارداد ببندید و در مورد آنچه که می خواهید آنها از نقطه نظر وظیفه انجام دهند، کاملاً روشن باشید. ببینید چگونه برای چند روز یا شاید یک یا دو ماه پیش می رود و سپس آن را به یک کارمند پاره وقت یا یک قرارداد استخدام تمام وقت تبدیل کنید، اما من اینگونه شروع می کنم و خطر آن در آنجا کم است. اگر درست نشد، فقط قرارداد را تمدید نکنید.
امی:
بنابراین، میتوانم قراردادی را برای چهار هفته ببندم.
اسکات:
مطمئناً، می توانید قراردادی را به صورت ساعتی انجام دهید. من قصد دارم ساعتی 30 دلار به شما بپردازم و شما ممکن است کمی بیشتر از نرخ تمام وقت بپردازید، اما می توانید به عنوان مثال 30 دلار در ساعت برای یک روز هشت ساعته بپردازید. یعنی 240 دلار این دو بیمار است. بنابراین، ببینید چطور پیش میرود و سپس آن را امتحان کنید و بفهمید که آیا میخواهید به این کار ادامه دهید یا خیر.
امی:
باشه عالی
میندی:
من روشی را دوست دارم که اسکات گفت که هشت ساعت کار برای یک نفر و دو بیمار برای شما است. بنابراین، شروع به بررسی آن کنید که باید چند بیمار را ببینم تا این هزینه را پوشش دهم؟ اوه، یک بیمار دیگر. الان چهار ساعت کار دارم و تمام مدارکم برای امروز انجام شده یا تمام صورتحساب من برای این هفته انجام شده است یا تمام رزروهای من برای این هفته انجام شده است.
امی:
آره، عالی به نظر می رسد. این یک ایده واقعا خوب است. چون گاهی اوقات به اندازه کافی سریع با مردم تماس نمیگیرم، زیرا تمام روز را با بیماران ملاقات کردهام و سپس آنها میگویند: "اوه، من جای دیگری رزرو کردم." بنابراین، احساس میکنم حتی ممکن است برنامهام پرتر شود، زیرا مردم آنقدر منتظر نیستند که از من پاسخی بدهند.
میندی:
بله دقیقا.
اسکات:
اگر سعی میکنید با افرادی که برای مدت طولانی در منطقه شما کار کردهاند رزرو کنید، این نیز تحقیقات بسیار خوبی برای مشتری خواهد بود و میگویید: «از شما میخواهم دقیقاً به این شکل به تلفن پاسخ دهید.» اگر میخواهید حتی به شهر دیگری نگاه کنید، زیرا نمیخواهید احساس کنید که آنها میدانند، فقط با آنها تماس بگیرید و بگویید: «هی، من سعی میکنم اینجا رزرو کنم. چطور کار میکند؟" شرط می بندم که شخصی را پیدا کنید که سیستم واقعاً خوبی را تنظیم کرده باشد، نرم افزار تقویم، پذیرایی داشته باشد که در اولین زنگ تلفن را برمی دارد یا صدای واقعاً دوستانه ای دارد، به خصوص در ساعات کاری.
این واقعاً راهی آسان و خوب برای یادگیری خواهد بود. اکنون می توانید قرارداد یک یا دو صفحه ای و شرح شغل خود را به گونه ای بنویسید که دستوری تر باشد. این بخش سخت برای شما این است که یاد بگیرید چگونه دقیقاً آنچه را که می خواهید توصیف کنید و آن را با استخدام قراردادی و سپس در نهایت یک کارمند پاره وقت یا تمام وقت اجرا کنید.
امی:
آره حتما فکر میکنم باید فیلمنامهای بیاورم، زیرا به راحتی نمیتوان مردم را وادار به کتاب کرد.
میندی:
تمام کارهایی که شما انجام می دهید کار آنها را آسان تر می کند. کمتر ناامید خواهید شد. وقتی در کار خود ناامید نیستید، به فکر ترک شغل خود نیستید.
امی:
آره.
میندی:
باشه، عالی خب، امی، خیلی ممنون از وقتی که گذاشتی. این خیلی سرگرم کننده بود و من جدی می گویم، می خواهم شش ماه دیگر با شما تماس بگیرم و ببینم چه اتفاقی افتاده است.
امی:
بله حتما خواهم کرد. خیلی ممنون، میندی و اسکات.
میندی:
متشکرم، امی. به زودی با شما صحبت خواهیم کرد.
امی:
بله، به زودی با شما صحبت خواهم کرد. خدا حافظ.
میندی:
خیلی خوب. اون امی بود اسکات، من فکر می کنم تو توصیه های بسیار خوبی برای او داشتی. من فکر میکنم کارآفرینان یا خیلی سریع استخدام میشوند یا خیلی کند هستند و فکر میکنم او در موقعیت بسیار خوبی در حال حاضر است که میتواند به فکر استخدام باشد و من فکر میکنم توصیههای بسیار خوبی برای او داشتیم که چه چیزی را دنبال کند. بیرون رفت و به او تکلیف داد تا در نظر بگیرد.
اسکات:
آره، فکر میکردم تو هم توصیه خوبی داشتی، میندی. فکر می کنم اینجا بحث خوبی بود. اصطلاحی را که دوست دارم مردم از بحث حذف کنند، ابزاری که برای صحبت در مورد برخی از آن نکات استفاده کردم اقتصاد واحد نامیده می شود، درست است؟ بنابراین، یک بیمار 165 دلار دریافت می کند، هزینه ای در ارتباط با آن وجود دارد. برخی از آن اداری است، برخی از آن مراقبت های تخصصی است که فقط امی می تواند انجام دهد. بخشی از آن اجاره ای است که او می پردازد یا برای خانه اش یا فضای اداری که اجاره می کند، همه این چیزها.
اقتصاد واحد در آنجا چیست و چگونه آنها را به حداکثر می رسانید؟ برخی از آنها مانند اجارهای که باید هر ماه پرداخت کنید، ثابت هستند. هر چه تعداد بیماران بیشتری را ببینید، در هر واحد کمتر است. برخی از آنها مانند زمان او با آن متغیر هستند. کلید کسب و کار مبتنی بر خدمات این است که حجم را به حداکثر برسانید و سربار را به حداقل برسانید و تا حد امکان زمان خود را صرف مراقبت از بیمار کنید.
میندی:
بله، قطعا منظورم این است که تمام هدف جمعه مالی این است که به مهمانانمان نگاه متفاوتی به مسائل بدهیم. فکر میکنم چشمانش را با آن باز کردی و حالا او به این فکر میکند: «اوه، این ظرف چند ساعتی است که بشقاب من را برمیدارد؟ بنابراین اکنون می توانم مشتریان بیشتری ببینم.»
اسکات:
صدها نفر در بازار محلی او وجود دارند، من به شما تضمین میدهم که از داشتن یک کار ساعتی 30، 25، 22.50 دلاری که در چنین محیطی بود، کاملاً هیجانزده و خوشحال خواهند شد، که به مردم کمک میکند به نتایج خوبی برسند. من مطمئن هستم که او فقط با انجام کارهایی که دوست دارد و برای انجام آن آموزش دیده است، از درآمد بسیار بیشتر خوشحال می شود.
میندی:
بله، قطعا وقتی برای اولین بار شروع به کار می کنید، باید همه این کارها را خودتان انجام دهید، اما می توانید به سرعت مسئولیت ها را کنار بگذارید، آن مشاغل ساعتی 10 دلار، مشاغل ساعتی 15 دلار، بنابراین می توانید روی مشاغل با دلار بالا تمرکز کنید. باشه، اسکات، باید از اینجا برویم؟
امی:
اجازه دهید آن را انجام دهد
میندی:
این قسمت از پادکست پول BiggerPockets را به پایان می رساند. او اسکات ترنچ است و من میندی جنسن هستم که میگوید آب نبات چوبی خرد کن.
اسکات:
اگر از قسمت امروز لذت بردید، لطفاً یک بررسی پنج ستاره در Spotify یا Apple به ما بدهید. اگر به دنبال محتوای پول بیشتری هستید، از کانال YouTube ما در youtube.com/biggerpocketsmoney دیدن کنید.
میندی:
BiggerPockets Money توسط Mindy Jensen و Scott Trench، تولید شده توسط Caitlin Bennett، ویرایش توسط Exodus Media، کپی رایت توسط Nate Weintraub ساخته شده است. در آخر، یک تشکر بزرگ از تیم BiggerPockets برای امکان پذیر ساختن این نمایش.
پادکست را اینجا تماشا کنید
[محتوای جاسازی شده]
به ما کمک کنید تا به شنوندگان جدید دسترسی پیدا کنیم آیتونز با گذاشتن امتیاز و بررسی برای ما! فقط 30 ثانیه طول می کشد. با تشکر! ما واقعا از آن قدردانی می کنیم!
در این قسمت ما پوشش می دهیم
- مسیر آهسته به آزادی مالی و چرا برای بازنشستگی زودهنگام نیازی به مسابقه ندارید
- مشاغل کوچک، شلوغی های جانبی و وقتی ارزش ترک شغل را دارد برای دنبال کردن علاقه خود
- برون سپاری و چگونه ساده ترین کارهای خود را کنار بگذارید تا بتوانید روی کسب درآمد بیشتر تمرکز کنید
- وب سایت ها، ارجاع ها و موارد دیگر تاکتیک های بازاریابی برای ایجاد کسب و کار جدید
- وام خودرو و "منطقه خاکستری" نرخ بهره که هر شنونده ای باید مراقب آن باشد
- اقتصاد واحد 101 و کاری که همه افراد انفرادی برای رشد یک کسب و کار کامل باید انجام دهند
- و So خیلی بیشتر!
پیوندهایی از نمایش
آیا میخواهید در مورد حامیان مالی امروز بیشتر بدانید یا خودتان شریک BiggerPockets شوید؟ ما را بررسی کنید صفحه حامی!
یادداشت توسط BiggerPockets: اینها نظرات نوشته شده توسط نویسنده هستند و لزوماً نظرات BiggerPockets را نشان نمی دهند.
- محتوای مبتنی بر SEO و توزیع روابط عمومی. امروز تقویت شوید.
- پلاتوبلاک چین. Web3 Metaverse Intelligence. دانش تقویت شده دسترسی به اینجا.
- منبع: https://www.biggerpockets.com/blog/money-391
- :است
- $3
- $UP
- 000
- 10
- 100
- ٪۱۰۰
- 2021
- 3d
- 401K
- 7
- a
- توانایی
- قادر
- درباره ما
- در مورد IT
- مطلق
- کاملا
- پذیرفتن
- دسترسی
- تصادف
- حساب
- حساب ها
- انباشتن
- رسیدن
- اذعان
- در میان
- فعال
- فعالیت ها
- فعالیت
- واقعا
- اضافی
- مدیر سایت
- حکومت
- اداری
- آگهی
- نصیحت
- پس از
- معرفی
- اجازه می دهد تا
- قبلا
- همیشه
- شگفت انگیز
- آمازون
- مقدار
- و
- سالیانه
- دیگر
- پاسخ
- هر کس
- هر جا
- جدا
- اپل
- قرار ملاقات ها
- قدردانی
- روش
- تقریبا
- هستند
- محدوده
- مناطق
- دور و بر
- AS
- دارایی
- دستیار
- مرتبط است
- At
- قابل دستیابی است
- اوت
- نویسنده
- در دسترس
- میانگین
- عزیزم
- به عقب
- کیسه های
- برج میزان
- بانک
- حساب بانکی
- حساب های بانکی
- بار
- پایه
- مستقر
- اساسی
- BE
- خرس
- خوشگل
- زیرا
- شدن
- تبدیل شدن به
- قبل از
- شروع
- پشت سر
- بودن
- باور
- مفید
- سود
- مزایای
- بهترین
- شرط
- بهتر
- میان
- بزرگ
- بزرگتر
- لایحه
- صدور صورت حساب
- بیت
- بلاگ
- پست های وبلاگ
- بدن
- کتاب
- رزرو
- رونق
- مرز
- BOSS
- فکر بکر وناگهانی
- شکستن
- به ارمغان بیاورد
- آوردن
- به ارمغان می آورد
- آورده
- بودجه
- بافر
- اشکال
- ساختن
- ساخته
- کسب و کار
- مدل کسب و کار
- صاحبان کسب و کار
- کسب و کار
- by
- تقویم
- صدا
- نام
- فراخوانی
- تماس ها
- دوربین
- CAN
- می توانید دریافت کنید
- ماشین
- کارت ها
- اهميت دادن
- دقیق
- اتومبیل
- پول دادن و سكس - پول دادن و كس كردن
- سقف
- مرکز
- مراکز
- قطعا
- گواهی
- گواهینامه ها
- به چالش
- تغییر دادن
- تبادل
- متغیر
- کانال
- بار
- بار
- ارزان تر
- ارزان ترین
- بررسی
- کودک
- شهرستانها
- شهر:
- کلاس ها
- واضح
- مشتری
- مشتریان
- نزدیک
- نزدیک
- تن پوش
- میزبان مشترک
- دانا
- COM
- بیا
- راحت
- آینده
- مشترک
- شرکت
- شرکت
- جبران
- رقابت
- رقابتی
- به طور کامل
- شرایط
- اتصال
- اتصال
- اتصالات
- در نظر بگیرید
- با توجه به
- استوار
- به طور مداوم
- محتوا
- زمینه
- ادامه دادن
- مداوم
- قرارداد
- کمک
- copywriting است
- هزینه
- هزینه
- میتوانست
- زن و شوهر
- دوره
- دوره
- پوشش
- پوشش
- کاوید
- سادگی
- صنایع دستی
- ایجاد
- ایجاد شده
- خالق
- علاج
- جاری
- مشتری
- برش
- پدر
- روز
- روز
- مقدار
- معامله
- بدهی
- تصمیم گیری
- قطعا
- درجه
- خوشحالم
- دلتا
- تقاضا
- توصیف
- شرح
- پول
- DID
- مختلف
- مشکل
- غوطه
- كشف كردن
- گفتگو
- تقسیم شده
- DIY
- پزشکان
- مستندات
- نمی کند
- عمل
- دلار
- آیا
- دو برابر
- دو برابر
- پایین
- دوجین
- رویاها
- رانندگی
- در طی
- در اوایل
- سود
- آسان تر
- به آسانی
- اقتصاد (Economics)
- چاپ
- تعلیم دادن
- آموزش
- آموزش
- موثر
- هر دو
- برقی
- خودرو الکتریکی
- واجد شرایط
- حذف شد
- پست الکترونیک
- ایمیل
- جاسازی شده
- اورژانس
- کارمند
- استخدام
- تشویق
- کافی
- وارد
- سرگرمی
- تمام
- کارآفرینان
- کارآفرینی
- محیط
- به خصوص
- اساسا
- املاک
- ارزیابی
- حتی
- در نهایت
- تا کنون
- هر
- هر کس
- همه چیز
- کاملا
- مثال
- عالی
- برانگیخته
- وجود دارد
- مهاجرت
- انتظار
- مخارج
- گران
- تجربه
- تجربه
- تجربه
- اکتشاف
- اضافی
- چشم ها
- فیس بوک
- تبلیغات فیس بوک
- نتواند
- خانواده
- خارق العاده
- FAST
- فوریه
- پرداخت
- پا
- زن
- کمی از
- رشته
- شکل
- آمار و ارقام
- پر کردن
- سرانجام
- سرمایه گذاری
- مالی
- استقلال مالی
- به لحاظ مالی
- پیدا کردن
- پیدا کردن
- پایان
- آتش
- نام خانوادگی
- مناسب
- ثابت
- انعطاف پذیری
- طبقه
- جریان
- نوسان می کند
- تمرکز
- تمرکز
- برای
- انجمن
- به جلو
- یافت
- رایگان
- آزادی
- غالبا
- جمعه
- دوستانه
- دوستان
- از جانب
- جلو
- نا امید
- کامل
- کاملا
- سرگرمی
- صندوق
- بودجه
- آینده
- بازی
- گازوئیل
- ژنرال
- جنرال Z
- عموما
- دریافت کنید
- گرفتن
- هدیه
- دختران
- دادن
- Go
- هدف
- اهداف
- می رود
- رفتن
- خوب
- گوگل
- بزرگ
- بیشتر
- مواد غذایی
- شدن
- تولید کنندگان
- در حال رشد
- ضمانت
- مهمان
- مهمان
- مرد
- باشگاه بدنسازی
- هک
- نیم
- دست
- دسته
- دست ها
- آویزان کردن
- رخ دادن
- اتفاق افتاده است
- خوشحال
- سخت
- آیا
- داشتن
- سلامتی
- بیمه خدمات درمانی
- سالم
- شنیدن
- ارتفاع
- کمک
- کمک کرد
- مفید
- کمک
- کمک می کند
- اینجا کلیک نمایید
- hi
- پنهان
- زیاد
- استخدام
- استخدام
- به لحاظ تاریخی
- اصابت
- ضربه زدن
- نگه داشتن
- برگزاری
- روز تعطیل
- صفحه اصلی
- مشق شب
- امید
- خوشبختانه
- بیمارستان
- میزبان
- ساعت ها
- خانه
- خانواده
- چگونه
- چگونه
- HTTPS
- بزرگ
- صدها نفر
- i
- من می خواهم
- اندیشه
- دلخواه
- ایده ها
- غیر ممکن
- بهبود
- in
- از جمله
- درآمد
- افزایش
- استقلال
- مستقل
- شاخص
- اینسان
- اینستگرام
- در عوض
- بیمه
- علاقه
- نرخ بهره
- علاقه مند
- جالب
- معرفی
- معرفی
- فهرست
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذاری
- سرمایه گذار
- گرفتار
- IRA
- موضوع
- مسائل
- IT
- اقلام
- کار
- شغل ها
- پیوستن
- پیوستن
- پیوستن به ما
- سفر
- JPG
- پرش
- نگاه داشتن
- نگهداری
- کلید
- نوع
- دانستن
- زمین
- بزرگتر
- لیزر
- نام
- پارسال
- راه اندازی
- قانون
- یاد گرفتن
- یادگیری
- دروغ گویی
- ترک کردن
- ترک
- طول
- LG
- زندگی
- پسندیدن
- احتمالا
- لاین
- خطوط
- فهرست
- کوچک
- زنده
- زندگی
- بار
- وام
- وام
- محلی
- محل
- قفل شده
- طولانی
- مدت زمان طولانی
- دراز مدت
- نگاه کنيد
- شبیه
- به دنبال
- مطالب
- خیلی
- عشق
- کم
- ناهار
- ماشین آلات
- ساخته
- نگهداری
- ساخت
- پول را
- سازنده
- سازندگان
- باعث می شود
- ساخت
- مرد
- مدیریت
- اجباری
- روش
- بسیاری
- مارس
- حاشیه
- بازار
- بازار یابی (Marketing)
- بازارها
- مسابقه
- ریاضی
- ماده
- حداکثر
- بیشینه ساختن
- بیشترین
- به معنی
- رسانه ها
- دیدار
- نشست
- ذکر شده
- پیام
- پیام
- متوسط
- قدرت
- ذهن
- ذهنیت
- خردسال
- دقیقه
- مخلوط
- مدل
- مادر
- لحظه
- پول
- پول سازی
- ماه
- ماهیانه
- ماه
- بیش
- رهن
- اکثر
- دهان
- حرکت
- متحرک
- نام
- نزدیک
- لزوما
- نیاز
- شبکه
- شبکه
- شبکه
- جدید
- بعد
- شب
- طبیعی
- عدد
- تعداد
- of
- ارائه شده
- دفتر
- رسمی
- خوب
- قدیمی
- on
- ONE
- آنلاین
- باز کن
- باز
- نظر
- دیدگاه ها
- فرصت ها
- فرصت
- مخالف
- بهینه سازی
- سفارش
- سفارشات
- دیگر
- توسعه
- خارج از
- برون سپاری
- خود
- صاحبان
- بسته
- درد
- بخش
- ویژه
- شریک
- شرکای
- همکاری
- مشارکت
- مسیر
- بیمار
- مراقبت از بیمار
- pacientes
- پرداخت
- پرداخت
- مبلغ پرداختی
- مردم
- در صد
- درصد
- کامل
- شاید
- شخص
- شخصی
- چشم انداز
- حیوانات خانگی
- تلفن
- تماس های تلفنی
- فیزیکی
- انتخاب کنید
- تصویر
- قطعه
- محل
- اماکن
- برنامه ریزی
- افلاطون
- هوش داده افلاطون
- PlatoData
- بازی
- بازیکن
- لطفا
- به علاوه
- بعد از ظهر
- پادکست
- نقطه
- نقطه
- فقیر
- موقعیت
- موقعیت
- مثبت
- ممکن
- پست ها
- پتانسیل
- بالقوه
- قوی
- تمرین
- حضور
- زیبا
- شاید
- مشکل
- مشکلات
- روند
- ساخته
- تهيه كننده
- محصول
- بهره وری
- حرفه ای
- پروژه
- محفوظ
- مغرور
- ارائه
- دنبال کردن
- هل دادن
- قرار دادن
- قرار دادن
- کیفیت
- یک چهارم
- سوال
- سوالات
- سریع
- به سرعت
- نژاد
- بالا بردن
- بالا بردن
- نرخ
- نسبتا
- رتبه
- رسیدن به
- خواندن
- اماده
- واقعی
- املاک و مستغلات
- زندگی واقعی
- تازه
- توصیه
- مراجعه
- معارفه ها
- اشاره دارد
- منطقهای
- منظم
- مربوط
- ارتباط
- روابط
- به یاد داشته باشید
- برداشتن
- اجاره
- مکرر
- نشان دادن
- مورد نیاز
- تحقیق
- مسئولیت
- REST
- رستوران ها
- بازنشستگی
- برگشت
- بازده
- درامد
- این فایل نقد می نویسید:
- حلقه
- خطر
- نقش
- اتاق
- روث ایرا
- دور
- مسیر
- رگبی
- دویدن
- در حال اجرا
- سعید
- حقوق
- حراجی
- همان
- ذخیره
- صرفه جویی کردن
- پس انداز
- حساب پس انداز
- می گوید:
- مقیاس پذیر
- مقیاس
- مقیاس گذاری
- می ترسم
- برنامه
- مدرسه
- دوم
- ثانیه
- مشاهده
- به نظر می رسد
- بخش
- فروش
- فروش
- فروش
- ارشد
- حس
- جستجوگرها
- جداگانه
- سپتامبر
- جدی
- سرویس
- خدمات
- جلسه
- جلسات
- تنظیم
- اشتراک گذاری
- به اشتراک گذاشته شده
- اشتراک
- حمل
- تیراندازی کردن
- باید
- نشان
- خستگی جانبی
- مشابه
- ساده
- پس از
- سایت
- وضعیت
- شش
- شش ماه
- ماهر
- کند
- به آرامی
- کوچک
- کسب و کار کوچک
- صاحبان مشاغل کوچک
- کوچکتر
- هوشمند
- So
- آگاهی
- رسانه های اجتماعی
- نرم افزار
- حل
- برخی از
- کسی
- چیزی
- یک جایی
- آن
- بزودی
- منابع
- فضا
- سخن گفتن
- تخصصی
- تخصص
- تخصص
- خاص
- خرج کردن
- هزینه
- صرف
- حامیان
- Spot
- Spotify
- گسترش
- پایدار
- پشته
- می ایستد
- شروع
- آغاز شده
- راه افتادن
- دولت
- ماندن
- ستارگان
- گام
- مراحل
- چوب
- هنوز
- موجودی
- متوقف شد
- داستان
- جریان
- جریان
- تلاش
- دانشجو
- دانشجویان
- استودیو
- استودیو
- اشتراک
- چنین
- تابستان
- فوق العاده
- مفروض
- نشانه ها
- سیستم
- سیستم های
- تاکوما
- تاکتیک
- گرفتن
- طول می کشد
- مصرف
- صحبت
- سخنگو
- شنود گذاشته
- وظایف
- مالیات
- تیم
- فنی
- ده
- که
- La
- دولت
- جهان
- شان
- آنها
- درمانی
- درمانگر
- درمان
- آنجا.
- اینها
- چیز
- اشیاء
- تفکر
- این هفته
- در این سال
- فکر
- هزاران نفر
- سه
- هیجان زده
- از طریق
- زمان
- بار
- نوک
- به
- امروز
- امروز
- با هم
- تن
- هم
- ابزار
- بالا
- جمع
- کاملا
- طرف
- تویوتا
- مسیر
- قطار
- آموزش دیده
- آموزش
- رونوشت
- انتقال
- سفر
- درمان
- درمان
- درست
- سه شنبه
- دور زدن
- دو برابر
- انواع
- به طور معمول
- در نهایت
- فهمیدن
- مایه تاسف
- واحد
- دانشگاه
- به روز شده
- بالا
- us
- استفاده کنید
- معمولا
- آب و برق
- مرخصی
- تنوع
- وسیله نقلیه
- در مقابل
- تصویری
- فیلم های
- ویرجینیا
- بازدید
- بازدیدکننده داشته است
- صدا
- حجم
- رای
- منتظر
- خواسته
- میخواهم
- آب
- موج
- مسیر..
- راه
- سایت اینترنتی
- چهار شنبه
- هفته
- هفته
- وزن کن
- خوش آمد
- خوب
- چی
- چه شده است
- چه
- که
- در حین
- WHO
- زن
- وحشی
- اراده
- مایل
- با
- زنان
- شگفت انگیز
- تعجب کردم
- چوبی
- کلمه
- مهاجرت کاری
- از خانه کار کن
- کار کردن
- کارگر
- با این نسخهها کار
- کارگاه های آموزشی
- جهان
- با ارزش
- ارزشمند
- خواهد بود
- وای
- نوشتن
- نویسنده
- نوشته
- کتبی
- اشتباه
- سال
- سال
- بازده
- ریاضت
- شما
- خودت
- یوتیوب
- زفیرنت
- زوم