فیات اعتقاد را تحقیر می کند، اما بیت کوین ما را انسان می کند

فیات اعتقاد را تحقیر می کند، اما بیت کوین ما را انسان می کند

گره منبع: 1927016

این یک سرمقاله نظری توسط جیمی سانگ، توسعه دهنده، مدرس و کارآفرین و برنامه نویس بیت کوین با بیش از 20 سال تجربه است.

ما به باورها نیاز داریم. باور چیزی است که ما برای آن زندگی می کنیم، چیزی است که اخلاق ما را آگاه می کند، چیزی است که وجود متافیزیکی ما را مشخص می کند. ما به باور نیاز داریم زیرا به هدف نیاز داریم. اعتقاد بخشی ضروری از یک زندگی رضایت بخش است و به طور سنتی، مردم برای باورهای خود بیش از هر چیز دیگری ارزش قائل بودند. متأسفانه، همان پولی که نیکل بک موسیقی را تحقیر می کند و جوئل اوستین مسیحیت را تحقیر می کند، باورهای ما را تحقیر می کند.

نتیجه نهایی پول فیات این است که کسانی که برنده می شوند به هیچ چیز، حداقل به هیچ معنای سنتی اعتقاد ندارند. و اگر به چیزی اعتقاد ندارید، یک پوچ گرا هستید. احتمالاً با سر تکان می‌دهید، زیرا به نظر می‌رسد که افراد صاحب قدرت بسیار شبیه رهبران حزب داخلی در فیلم «1984» جورج اورول هستند. آنها باورهای خود را به هر آنچه مقامات به آنها می گویند تغییر می دهند و آن را به دستور انجام می دهند. هک، ما آن را در زمان واقعی در طول همه گیری COVID-19 دیدیم.

موضوع این مقاله این است: چه اتفاقی افتاده است؟ و چگونه است که بسیاری از مردم به این سرعت مایلند باورهای خود را تحت فرمان دولت تغییر دهند؟ چگونه بسیاری از مردم، به‌ویژه اعضای رسانه، دانشگاهیان و بوروکرات‌های مختلف، نسبت به آنچه دولت به ما گفته باور کنیم، متعصب شدند؟

وسواس فیات

پول فیات ما را به پول وسواس می‌اندازد. این کار را با وادار کردن ما به توجه بیش از حد به آن انجام می دهد.

از آنجایی که پول های فیات به طور مداوم تحقیر می شوند، افراد با هر ثروتی مجبورند پول خود را سرمایه گذاری کنند تا از این تحقیر عقب نمانند. هر چه ثروت شما بیشتر باشد، باید وسواس بیشتری داشته باشید. تحقیق در مورد سهام و املاک و مستغلات نسبتاً ثروتمند. ثروتمندان واقعاً باید در مورد صندوق های سرمایه گذاری، سهام خصوصی و شرکت های خرید با هدف ویژه (SPAC) تحقیق کنند. با هر فرد ثروتمندی صحبت کنید و آنها به احتمال زیاد در مورد معاملاتی که در آن شرکت دارند صحبت خواهند کرد زیرا این تقریباً تنها چیزی است که آنها واقعاً به آن اعتقاد دارند. تنها راه برای ثروتمند ماندن در یک اقتصاد واقعی این است که واقعاً وسواس داشته باشید. با پول و درگیر شدن در بازی های Cantillon، فضای کمی برای باورهای واقعی باقی می گذارد. پول فیات به ترسوهایی پاداش می‌دهد که با کسانی که با آن همسو هستند همخوانی دارند و آن‌ها واقعاً ثروتمند می‌شوند. از تنوع ایدئولوژیک در آن مکان ها به اندازه بری سیلبرت در دفاتر جمینی استقبال می شود.

در آن سوی مقیاس، کسانی که پس‌اندازی ندارند، توسط پیشنهادات بدهی بمباران می‌شوند. وام و اعتبار به راحتی در دسترس است، بنابراین کسانی که پس انداز ندارند، این گزینه را دارند که مصرف را به جلو ببرند. وقتی با تبلیغات، تبلیغات و کمبود وسایل پس انداز همراه شود، مصرف آشکار می شود. متأسفانه، این افراد را برای سال‌های طولانی، احتمالاً تمام زندگی‌شان، به بردگی می‌کشد، زیرا بدهی‌ها می‌توانند از بین بروند و مصرف عموماً فقط افزایش می‌یابد. اصول و اعتقادات و تقریباً همه چیز فدای خدمت به بدهی می شود. مانند یک فرد دارای اضافه وزن که همیشه منتظر است تا فردا رژیم غذایی خود را شروع کند، چرخه بدهی باور واقعی را متوقف می کند.

در هر صورت، تحت یک سیستم فیات، تنها اعتقادی که اکثر مردم در نهایت به آن خدمت می کنند، تقدم پول است. متأسفانه، پول خدای وحشتناک و همه گیر است که نیازمند قربانی کردن هر چیزی است که زندگی را معنادار می کند.

هر چیزی برای پول

تقدم پول به این معنی است که سایر باورها در پشت سر گذاشته می شوند، کمتر اهمیت دارند و به طور کلی تحقیر می شوند. در زمان‌های کتاب مقدس، مالیات‌گیران و روسپی‌ها اغلب بیشتر از سایر افراد در اقتصاد درآمد کسب می‌کردند. با این حال آنها را پایین تر از زباله ها می دانستند. چرا؟ زیرا آنها چیزی را نقض کردند که مقدس تر از پول بود: اخلاق جامعه و اعتقاد جامعه. تجاوز به آن‌ها به معنای نقض آن چیزی بود که شما بودید.

این یک اتفاق مجزا نیست. در بیشتر زمان ها و مکان ها، پول درآوردن به قیمت جامعه کاملاً بی شرف تلقی می شد. اگر از طریق پول درآوردن، ممکن است پول داشته باشید، اما شهرت شما به هم می‌ریزد و بسیاری از مردم با شما معامله نمی‌کنند. گرفتن اموال دیگران از طریق فریب یا آسیب رساندن به جامعه کاملاً غیرقابل قبول تلقی می شد. امروزه فقط به آن بازاریابی می گویند. پس چه چیزی تغییر کرد؟

تحقیر سیاست

پول فیات جوامع را تحقیر می کند زیرا جوامع را کاملاً به کنترل مرکزی خود و در نتیجه خیرخواهی آن متکی می کند. حتی ظالم ترین پادشاه گذشته نیز نتوانست پول را به اندازه ای که بانک های مرکزی امروز می توانند کنترل کند. بانک مرکزی بود تخته پنجم از "مانیفست کمونیست" به دلایلی. کارل مارکس عملکرد جدایی ناپذیر پول را در هر جامعه ای تشخیص داد و می خواست آن را کنترل کند. این تصادفی نیست که پست ترین جوامع، آنهایی که فرهنگ آنها کاملاً جایگزین شده است، جوامع توتالیتر در قرن بیستم بودند. همه ما زامبی‌هایی هستیم که بانک مرکزی را درگیر می‌کند.

مردم به چیزها اعتقاد داشتند و حاضر بودند برای آنها بجنگند، به ویژه در برابر ظلم. این همان چیزی بود که به روح سال 1776 منجر شد. باور چیزی بود که آن جامعه را متحد کرد.

با این حال، با نگاهی به وضعیت سیاست امروز، کاملاً واضح است که بیشتر دعواها بر سر پول و قدرت است، نه بر سر اعتقاد. پول فیات آنقدر قدرتمند است که تنها چیزی است که باید برایش جنگید. باور، قدرت چاپ پول را پشت سر گذاشته است. به طور طبیعی، این بدان معنی است که باورها انعطاف پذیر هستند و شما رفتار روانی بیشتری از رهبران دریافت می کنید.

چرا چیزی که ما باید به آن باور داشته باشیم مدام در حال تغییر است؟ چگونه است که حمام های تراجنسیتی به این سرعت به یک موضوع تبدیل شده است؟ یا اوکراین؟ یا تروریسم؟ باورهایی که آنها به ما می گویند باور کنیم نسبت به اظهارات CSW به دادگاه ها ناسازگارتر است. پاسخ کوتاه این است که آنها این کار را انجام می دهند زیرا می توانند.

تحقیر کار

همانطور که در بالا ذکر شد، قبلاً کار محدودیت هایی داشت، اما اکنون بیش از هر زمان دیگری رانت جویی پذیرفته شده است، حتی به عنوان شغل نجیب شناخته می شود. بنابراین، شخصیت بانکداری سرمایه‌گذاری روانی که هر کاری را برای پول انجام می‌دهد، چیزی است که مردم برای آن تلاش می‌کنند. نیهیلیسم اخلاقی شخصیت چیزی است که آنها نگران آن نیستند.

البته این فقط بانکداری سرمایه گذاری نیست، بلکه بسیاری از مشاغل دیگر. هدف همیشه بالا رفتن از نردبان قدرت به هر قیمتی است. موقعیت دیگر بر اساس شخصیت اعطا نمی شود، بر اساس پول و قدرت پاداش داده می شود. پول فیات کار را به مکانی تبدیل کرده است که باورها در آن جا می‌میرند. هدف به دست آوردن پول بیشتر همه چیز مصرف کننده شده است و باورها را به طور کامل در پشت سر گذاشته است.

ماکسیمالیسم سمی

یکی از چیزهایی که من در مورد جامعه بیت کوین متوجه شده ام این است که چقدر می تواند نسبت به افرادی که در غیر این صورت با آغوش باز در هر جامعه دیگری مورد استقبال قرار می گیرند، شرورانه باشد. سرمایه داران خطرپذیر مانند رائول پال و مارک کوبان به دلیل نفوذ و پول خود در هر جای دیگری به تعویق افتاده و مورد احترام قرار می گیرند. با این حال، در بیت‌کوین، ما به آن‌ها اهمیتی نمی‌دهیم و در زیر سوال بردن درک آن‌ها یا حتی مسخره کردن حماقت‌شان مشکلی نداریم. هیچ راهی برای نفوذ در بیت کوین وجود ندارد. جلوی رژه پریدن وجود ندارد زیرا شما تشخیص نام دارید.

بیت کوین غیرمتمرکز است و ما آن را دوست داریم، متشکرم. هر کسی که بخواهد برای بیت کوین صحبت کند و سعی در تغییر آن داشته باشد، به درستی به عنوان یک آسیب برای جامعه مورد تمسخر قرار می گیرد. اگر سعی کنید این جامعه را برای اهداف خود انتخاب کنید، مانند زالو ایدئولوژیکی که هستید از شما دوری می‌کنند.

آلت کوین ها این را «بیشینه گرایی سمی بیت کوین» می نامند، اما این محافظت از جامعه چیز خوبی است. حداکثر گرایی سمی فقط یک سیستم ایمنی نیست که باورها را خالص نگه دارد. این رد کردن مدل فیات انجام کارها است. موسسات فیات بر اساس موقعیت، نفوذ و پول معامله می کنند و باورهای آنها را می توان با قیمتی تغییر داد. بیت کوین کنندگان اصولی هستند و هیچ کس نمی تواند به ما بگوید که چگونه است. این ویژگی اصلی تمرکززدایی است. گرهی که اجرا می کنم مال من است و نمی توانید آن را تغییر دهید. هیچ نقطه ضعفی برای رشوه دادن وجود ندارد.

این را با چه چیزی مقایسه کنید Greenpeace USA شروع به کار کرد یک بار صندلی اجرایی ریپل 5 میلیون دلار به آن داد. شروع به FUDing بیت کوین کرد زیرا باورهایش برای فروش است. این یک موسسه فیات است که می توان آن را خریداری کرد. میلیاردرها نمی توانند بیت کوینرها را درک کنند، زیرا آنها عادت کرده اند با دلارهای چاپ شده خود، همه چیز را خریداری کنند. بردگان فیات نمی توانند بیت کوینرها را درک کنند، زیرا آنها به تغییر باورهای خود عادت دارند زمانی که مشاغل فیات آنها به تغییر آنها بستگی دارد. بیت کوین‌کنندگان به اشتباه درک می‌شوند زیرا ما باورهایی داریم که برای فروش نیستند. ما ذلیل نیستیم.

باورهای آلتکوین ها کاهش می یابد

با این حال، آلت کوینینگ به سرعت باورهای شما را تحقیر می کند. برای دیدن این موضوع لازم نیست خیلی بیشتر از اریک وورهیس، تریس مایر و اودی ورتایمر نگاه کنید. به محض اینکه باورهای خود را فروختید و آلتکوین ها را در آغوش کشیدید، مجبور می شوید برای توجیه حقوق خود به ژیمناستیک ذهنی زیادی بپردازید. شما باید مواضع غیرقابل دفاعی بگیرید و در نهایت از پروژه های احمقانه تر و احمقانه تر حمایت کنید تا از برخی متحدان اطمینان حاصل کنید.

خوشبختانه، وقتی این پروژه ها منفجر می شوند، شهرت آنها نیز همراه با آنها منفجر می شود. آلت کوین ها بر اساس همان سیستم فیات رشوه با استفاده از پول چاپی، اما با نوسانات بسیار بیشتر و بدون انحصار خشونت عمل می کنند. از این رو، بسیار آسان است که آلتکوینرها هر باوری را بپذیرند. به همین دلیل است که برنامه های آنها می تواند بسیار احمقانه باشد و همچنان مخاطب پیدا کند. شما می توانید راه نفوذ خود را بخرید. اما البته این بدون خشونت قابل دوام نیست. بنابراین، به یک معنا، سقوط آنها به همان اندازه اجتناب ناپذیر است که سام بنکمن-فرید در یک بیانیه عمومی احمقانه.

در مقابل، چیزی که برای VCها، بنیانگذاران آلت کوین و کلاهبرداران وابسته به بیت کوین به شدت ناامیدکننده است این است که تحقیر باورهای غیرمتمرکز بیت کوینرها غیرممکن است. این در تضاد کامل با دنیای فیات است. فقط مقداری پول برای نفوذ بپردازید و خوب هستید. شما نمی توانید این کار را در بیت کوین انجام دهید. هیچ مقدار پولی نمی تواند باعث شود که ماکسی سمی شما را دوست داشته باشد. جلوی این رژه پریدن نیست. بیت کوین داران هیچ تردیدی در رد شما ندارند و کمیته مرکزی برای رشوه دادن وجود ندارد. قوانین در اینجا متفاوت است زیرا بیت کوین واقعاً غیرمتمرکز است.

بیت کوین و اصول اولیه

بیت کوین کنندگان باورهای خود را غنی کرده اند. ما یاد گرفته ایم که از طریق تجزیه و تحلیل از طریق اصول اولیه برای خود فکر کنیم. به جای قورت دادن چیزی که کسی به ما می‌فروشد، یاد گرفته‌ایم مسائل را تجزیه و تحلیل کنیم و به نتیجه‌گیری خودمان برسیم. به همین دلیل است که می بینید بسیاری از بیت کوین ها به گوشتخواری یا روزه یا مسیحیت فرصت می دهند. اینها در حال حاضر در جریان اصلی محبوب نیستند، اما از نظر تاریخی به دلیلی محبوب بوده اند. این واقعیت که بیگ آگ غذا را تحقیر کرده است یا بیگ فود روزه را مضحک جلوه داده است یا اینکه مارکسیسم انواع مختلف الحاد را القا کرده است، برای بیت کوینی ها گم نشده است. آنها با چشمانی تازه به این چیزها نگاه می کنند زیرا چشم بند پول های فیات را برداشته اند.

به عبارت دیگر، باورهای ما که زمانی تحقیر شده بودند، از طریق تحلیل های اصول اولی دوباره پدید آمده اند. باورها با جستجوی روح و تحلیل منطقی واقعی تر و شخصی تر شده اند. این برخلاف عقاید تحت سیستم فیات است که جعلی و فریبنده هستند زیرا از طریق تبلیغات جذب می شوند. با هر بیت کوینر صحبت کنید و احتمالاً خواهید دید که آنها نظرات قوی تری نسبت به برده های فیات معمولی شما دارند. این یک تصادف نیست. تحت یک سیستم فیات شما هر چیزی را می گویید تا کنار بیایید و جلو بروید. تحت بیت کوین شما آنچه را که باور دارید می گویید.

رانت جویان چیزی را باور نمی کنند

اعتقاد به سیستم فیات یک وسیله است نه یک هدف. اکثر مردم سیستم های اعتقادی انعطاف پذیری دارند تا بتوانند در حرفه خود پیشرفت کنند. این امر به ویژه در مؤسساتی که بیشتر توسط فیات آلوده شده اند، صادق است: دانشگاه، رسانه، دولت، هالیوود و سرمایه های مخاطره آمیز. موفق‌ترین‌ها در این مؤسسات کسانی هستند که معتقدند هر چیزی که برای پیشبرد راحت‌تر است. از آنجایی که این اغلب بهای پذیرش است، باورهای آنها به سادگی مورد توجه قرار می گیرد، برای ناسازگاری ها مورد تجزیه و تحلیل قرار نمی گیرد و واقعاً بدون فکر زیاد بلعیده می شود.

اینها همچنین مؤسسات بسیار سیاسی هستند و توانایی اندازه گیری دمای همکاران و روسای خود و تنظیم باورهای شما کلید موفقیت در آن مکان ها است. اینها مردمی پست هستند، در هسته پوچ گرا و فقط به قدرت اعتقاد دارند. برای من اینها واقعاً آدم نیستند. و این تصادفی نیست که اخلاق مردم در این مکان ها اغلب کاملاً فاسد است. مبادا به من شک کنی، من به شما یادآوری می کنم که جفری اپستین خود را نکشته است.

برای انسان بودن به باور نیاز است

باور جزء ضروری انسان بودن است. متأسفانه، پول فیات باورهای ما را تحقیر می‌کند و هر چه بیشتر با پول فیات ادغام می‌شویم، پوچ‌گراتر می‌شویم. هر چه نیهیلیست تر شویم، کمتر انسان هستیم.

بیت کوین ما را دوباره به باورها برمی گرداند زیرا پول دیگر ارباب ما نیست، بلکه خدمتکار ماست. پول در حال حاضر برای ما کار می کند که یک فناوری پس انداز است. این دیگر ارباب ما نیست که ما را از طریق بدهی یا سرمایه گذاری اجباری به بردگی می کشد.

باور پیش نیاز هر چیزی است که در زندگی معنادار است. اخلاق و هدف. غم انگیز است که می بینیم این چیزهای حیاتی با پول های بی پول نابود می شوند. خدا را شکر برای بیت کوین. و اینجاست که سفر شما به عنوان یک انسان آزاد شده می تواند از نو آغاز شود.

حالا برو جلو و یاد بگیر

این یک پست مهمان توسط جیمی سانگ است. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به خود آنها است و لزوماً نظرات BTC Inc یا مجله Bitcoin را منعکس نمی کند.

تمبر زمان:

بیشتر از مجله Bitcoin