بیت کوین ونیز است: سرمایه داری بدون سرمایه داران

گره منبع: 1259586

بیت کوین‌داران نه به سرمایه‌داری حمله می‌کنند و نه از آن دفاع می‌کنند، اما مقدمات آن را زیر سوال می‌برند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا سیستمی را که در حال حاضر در آن زندگی می‌کنیم روشن کنند.

کتاب کامل را هم اکنون در فروشگاه مجله بیت کوین دریافت کنید.

این مقاله بخشی از مجموعه ای از گزیده های اقتباس شده از "Bitcoin Is Venice" توسط آلن فارینگتون و ساشا مایرز است. که برای خرید در دسترس است مجله بیت کوین الان ذخیره کن.

سایر مقالات این مجموعه را می توانید در اینجا بیابید.

اگر بخواهیم لحظه‌ای را انتخاب کنیم که در آن وارد مراحل پایانی «سرمایه‌داری فیات» منحط شده‌ایم، احتمالاً مارس 2020 را انتخاب می‌کنیم، زمانی که به نظر می‌رسید حباب همه چیز ترکیده است.

در پایان، نسبت‌های قیمت به درآمد (P/E) تحت اوج‌های فوق‌العاده خود فروکش نکردند، و همچنین جنون مفهومی نرخ‌های منفی باعث فرار بانک‌ها نشد. یورو (هنوز) از هم نپاشد و هیچ تورم شدیدی (هنوز) وجود نداشت. این یک "شوک اگزوژن" بود آن را انجام دادو یک چهارم کل پول موجود را جادویی می کرد وات دور شد فاجعه ای که از آن زمان بیش از پیش اجتناب ناپذیر شد.

ما خوانندگان را تشویق می‌کنیم که عبارت «شوک برون‌زا» را با حداکثر صدایی که می‌چرخاند بخوانند و زمانی که درباره نوع نظریه‌پردازی اقتصادی بی‌معنی بحث می‌کنیم که ما را وارد آن آشفتگی کرد، به یاد بیاورند، که در هر شرایط قابل تصوری غیر از تماس با جهان واقعی.

این ما را در موقعیت تراژیکومیک قرار داد. برای مقابله با این «برون زایی»، ظاهراً مجبور بودیم دقیقاً همان اقداماتی را که در وهله اول ما را آسیب‌پذیر می‌کرد، زیاده‌روی کنیم: باید پولی را طوری چاپ کنیم که انگار فردایی وجود ندارد و آن را به سمت هر چیزی که حرکت می‌کند پرتاب کنیم. این به معنای واقعی کلمه برنامه بود. اکنون ما با شرایط اضطراری اینگونه برخورد می کنیم.

این عصاره در مورد واکنش عجیبی است که ما از اکثریت قاطع تفسیرهای حرفه ای متوجه شدیم که این نتیجه اجتناب ناپذیر سرمایه داری است. ما مطمئن نیستیم که منظور این افراد از "سرمایه داری" چیست، یا حتی فکر می کنیم منظورشان چیست. اگر منظور آنها «رژیم اقتصاد سیاسی حاکم بر غرب از سال 1971 و به ویژه از سال 2009 حاد» است، در این صورت از نظر فنی درست می‌گویند، اما از این کلمه سوء استفاده می‌کنند.

اگر «سرمایه داری» به معنایی باشد، این معنا باید حداقل شامل مفهوم حفظ و رشد سرمایه باشد. مطمئناً می‌تواند شامل موارد و باب‌های بد دیگری نیز باشد، اما حداقل باید شامل این موارد باشد. ما به اظهارات پایانی الی هکشر در "درخواستی برای نظریه در تاریخ اقتصادی"

«به نظر من هشداری ویژه در برابر استفاده بی‌رویه از مفهوم «سرمایه‌داری» ضروری است. Das Wort das sich immer zur rechten zeit einstellt, wo volkwirtschaftliche Begriffe fehlen [کلمه ای که همیشه در زمان مناسب می آید، جایی که اصطلاحات اقتصادی وجود ندارد]، برای اقتباس از عبارت معروف فاوست گوته. البته هدف از این کار این نیست که استنباط کنیم که برخی از معنای عقلانی و متمایز را نمی توان از طریق کلمه «سرمایه داری» بیان کرد، بلکه صرفاً این است که اغلب بهانه ای برای تفکر درهم ریخته می شود.

هدف «بیت‌کوین ونیز است» و این مجموعه را می‌توان به‌طور خلاصه به این صورت توصیف کرد ارائه چنین معنای منطقی و متمایز و تجزیه و تحلیل چگونگی تأثیر مفهومی که به این شکل تحت تأثیر ظهور بیت کوین قرار می گیرد.

اما قبل از اینکه به پول جهانی، دیجیتالی، صوتی، رایگان، منبع باز و قابل برنامه ریزی برسیم، اساس نظری خود را حول این تلاش می سازیم دقیقاً به این دلیل که چنین معنای منطقی و متمایزی در گفتمان عمومی بسیار غایب به نظر می رسد. به خصوص، حفظ و رشد سرمایه نه اتفاق می افتد و نه از قبل از تسلط رژیمی که اکنون به طور گمراه کننده ای این نام را یدک می کشد. اندرو ردلیف و ریچارد ویجیلانته با تأمل در مورد چگونگی به وجود آمدن این رژیم می نویسند:وحشت: خیانت سرمایه داری توسط وال استریت و واشنگتن"

ایدئولوژی مالی مدرن، قدردانی سرمایه دار از بازارهای آزاد را به عنوان زمینه ای برای خلاقیت انسانی با پرستش بازارهای کارآمد به عنوان جایگزینی برای آن خلاقیت جایگزین کرد. نتیجه جدایی دانش کارآفرینی از قدرت اقتصادی بود.»

جورج گیلدر به طور مشابه در مورد این پدیده در "دانش و قدرت," با این استدلال که بحران بزرگ مالی، «دلیلی روشن و قابل شناسایی دارد. این علت مجموعه‌ای از ایده‌های اقتصادی غالب است که می‌توان آن‌ها را سرمایه‌داری بدون سرمایه‌داران خلاصه کرد - سرمایه‌داری تحت سلطه هیپرتروفی مالی به جای بینش و نوآوری تکنولوژیک.

این برای ما تا حدودی نگران کننده است که به نظر می رسید، و هنوز هم به نظر می رسد، برای دفاع و حمله به «سرمایه داری» صف آرایی می کنند، در حالی که موضوع بحث به سختی می تواند از معنای ارزشمند کلمه دورتر باشد، اما بهتر است این گونه توصیف شود: برای تقویت مصرف بی هدف، در درجه اول با بدهی های بدون وثیقه، با از بین بردن سیگنال های قیمتی برای سرمایه و تخلیه موجودی آن.

ما با فروتنی طرح زیر را برای دسته بندی حملات و دفاع ها پیشنهاد می کنیم. برای وام گرفتن عبارتی از جیمز سی اسکات "دیدن مثل یک حالت" که ما در سرتاسر "Bitcoin Is Venice" استفاده می کنیم: و در این سریال، مهاجمان تمایل دارند "مدرنیست های بالا" باشند، که به دانش زیبایی شناختی و اقناع احساسی توجه دارند: آنها از آنچه فکر می کنند سرمایه داری است بدشان می آید زیرا احساس اشتباه می کند، و می خواهند آن را از بالا به پایین دوباره طراحی کنند. اسکات «مدرنیسم بالا» را چنین معرفی می کند:

بهتر است این را به عنوان نسخه ای قوی، حتی می توان گفت عضلانی، از اعتماد به نفس در مورد پیشرفت علمی و فنی، گسترش تولید، ارضای فزاینده نیازهای انسان، تسلط بر طبیعت (از جمله طبیعت انسان) تصور کرد. و بالاتر از همه، طراحی منطقی نظم اجتماعی متناسب با درک علمی قوانین طبیعی. البته در غرب به عنوان محصول جانبی پیشرفت بی‌سابقه در علم و صنعت سرچشمه گرفت.

«مدرنیسم بالا را نباید با عمل علمی اشتباه گرفت. اساساً، همانطور که اصطلاح «ایدئولوژی» برمی‌آید، ایمانی بود که مشروعیت علم و فناوری را به عاریت گرفته بود. بر این اساس، غیرانتقادی، بی شک و در نتیجه به طور غیرعلمی نسبت به امکانات برنامه ریزی جامع اسکان و تولید انسانی خوش بین بود. حاملان مدرنیسم بالا تمایل داشتند تا نظم عقلانی را در قالب‌های زیبایی‌شناختی بصری ببینند. از نظر آنها، یک شهر، روستا یا مزرعه کارآمد و سازمان یافته منطقی، شهری بود که از نظر هندسی منظم و منظم به نظر می رسید…

«مدرنیسم عالی در کنار «منافع» و همچنین ایمان بود. حاملان آن، حتی زمانی که آنها کارآفرینان سرمایه دار بودند، برای تحقق برنامه های خود نیاز به اقدام دولت داشتند.

متأسفانه کسانی که به «سرمایه داری» حمله می کنند، به شدت مدرنیست هستند. آنها بدون شک نیاز به اقدام دولت برای تحقق برنامه های خود دارند و در بسیاری از موارد، این همان چیزی است که آشکارا برای آن تبلیغ می کنند. و آنها تا حدودی درست می گویند: "سرمایه داری فیات" منحط is اشتباه. با این حال، در حالی که تشخیص آنها ممکن است درست باشد، نسخه آنها هیچ کمکی به بیماری نمی کند و علاوه بر این باعث مرگ بیمار می شود.

مدافعان سرمایه‌داران منحط فیات هستند که به دانش مدون و متقاعدسازی معتبر توجه دارند. آن ها هستند به هیچ وجه درست نیست: آنها ناخواسته غیرانسانی ترین و مخرب ترین افراد زنده هستند - وسوسه می شود که بگوید آنها هستند. بد به معنای آرنتی پیش پا افتاده بودن غیرانسانی بودن و تخریب آنها. آن‌ها بی‌خبر همان دگم دقیقی را تکرار می‌کنند که تا امروز همه مشکلات را ایجاد کرده است و در جریان لابی‌گری برای قدرت بیشتر برای رفع مشکلاتی که قدرت آنها ایجاد کرده است.

از سوی دیگر، ما و به‌طور کلی بیت‌کوین‌ها، نه به «سرمایه‌داری» حمله می‌کنیم و نه از آن دفاع می‌کنیم - در نقل قول‌های ترسناک به‌منظور تشخیص «سرمایه‌داری فیات» منحط از سرمایه‌داری واقعی - بلکه مقدمات را زیر سؤال می‌بریم و تمام تلاش خود را می‌کنیم تا روشن کنیم که چه هستیم. صحبت کردن در وهله اول ما با دانش عملی و اقناع منطقی سروکار داریم. ما برای آزمایش ارزش قائل هستیم، به طوری که ممکن است ما را به کشف بخشی از سیگنال اطلاعاتی سوق دهد که در اصل، می‌تواند به طور مستقل تأیید شود، مشروط بر اینکه فرآیند پویا در حال تجزیه و تحلیل در این مدت خیلی تغییر نکرده باشد، اگرچه احتمالاً تغییر کرده است. اما این برای اوایل سریال بسیار معقول است. ما در زمان مناسب به این موضوع خواهیم رسید.

این مغز شما در مورد بانکداری مرکزی، کنترل نظارتی و مالی سازی است. این سرمایه داری نیست.

این یک پست مهمان توسط آلن فرینگتون و ساشا مایرز است. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به خود آنها است و لزوماً نظرات BTC Inc یا را منعکس نمی کند مجله Bitcoin.

تمبر زمان:

بیشتر از مجله Bitcoin