اگر از اکثر افراد در کریپتو بپرسید که دارایی دیجیتال چیست، معمولاً پاسخ میدهند که همه چیز در کریپتو را پوشش میدهد. بیش از یک سال است که صرافیها و پروژههای بزرگ همین سوال را از رگولاتورها میپرسند و مکرراً از ناتوانی در پاسخگویی واضح ناامید شدهاند. دلیل آن این است که اصطلاح «دارایی دیجیتال» یکی از مواردی است که احتمالاً در ماههای آینده اغلب درباره آن بشنوید یا بخوانید.
بر اساس منابع معتبر در روزنامهنگاری مالی، تنظیمکنندهها و لابیگرانی که توسط مؤسسات مالی قدیمی حمایت میشوند، آماده میشوند تا هر ارز دیجیتال و NFT را با بنیانگذاران زنده به عنوان دارایی دیجیتال برچسبگذاری کنند. بیت کوین شاید تنها استثنای این قانون باشد که به زودی وضع خواهد شد زیرا بنیانگذار آن ناشناس باقی مانده و به احتمال زیاد فوت کرده است.
دلیل دستهبندی عملاً همه چیز به عنوان دارایی دیجیتال این است که تنظیمکنندهها را قادر میسازد تا به طور مؤثر هر پروژهای را که تهدیدی سیستماتیک برای سیستم مالی جهانی کنونی است تعطیل کنند. اگر آنها از خواسته های رگولاتور پیروی نکنند، منحرف خواهند شد و هر صرافی متمرکز، کیف پول و کاربر به دلیل تعامل با آنها جریمه می شود.
اخیراً شاهد این بودیم که MetaMask و OpenSea دسترسی هر کسی را از آدرسهای IP در داخل ایران یا ونزوئلا مسدود کردند. شگفتانگیزترین جنبه این حادثه این بود که بسیاری از افراد متامسک را کاملاً غیرمتمرکز و خارج از کنترل یا نفوذ تنظیمکنندهها فرض میکردند.
همین چند هفته پیش، بر اساس خواسته های وزارت خزانه داری ایالات متحده، تورنادو کش به یکی دیگر از افراد طرد شده تبدیل شد. این امر هر شرکت آمریکایی مانند Coinbase و Binance را مجبور کرد تا تعامل با آن را متوقف کنند. گیت هاب حساب های توسعه دهنده خود را تعلیق کرد و مخزن کد خود را حذف کرد و در نهایت در 13 سپتامبر زمانی که وزارت خزانه داری ایالات متحده به آنها اجازه داد آن را بازیابی کرد.
کلید توانایی اعمال کنترل نظارتی کاملتر بر ارزهای دیجیتال، طبقه بندی آنها در قانون به عنوان دارایی است. طبق گفتههای خودی آشنا با توصیههایی که در حال حاضر به تنظیمکنندهها داده میشود، ما 6 تا 24 ماه تا تحقق این امر در بریتانیا، اروپا و ایالات متحده فاصله داریم.
دارایی توسط Investopedia به این صورت تعریف می شود: «منبعی با ارزش اقتصادی که یک فرد، شرکت یا کشور مالک یا کنترل می کند با این انتظار که منافع آتی را به همراه داشته باشد». این بدان معناست که تمام NFTها و ارزهای دیجیتال به جز بیت کوین، آزمون هاوی را پشت سر گذاشته و تحت اختیار نظارتی کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) در ایالات متحده و سازمان های مشابه در جاهای دیگر قرار می گیرند.
در حالی که SEC نمی خواهد ارزهای دیجیتال را غیرقانونی کند، این حرکت با افزایش موانع ورود، توسعه این فضا را بسیار دشوارتر می کند. به عنوان مثال، تمام صرافی هایی که در ایالات متحده مستقر هستند باید در SEC به عنوان پلت فرم های معاملات اوراق بهادار ثبت نام کنند. علاوه بر هزینه های بالای انجام این کار، این بدان معناست که SEC می تواند توکن های خاصی را برای سرمایه گذاران فاقد صلاحیت، مانند سرمایه گذارانی که دارایی خالص آنها کمتر از 1 میلیون دلار است، ممنوع تلقی کند.
هنگامی که پروژه های جدید شروع می شوند، ممکن است مجبور شوند در SEC ثبت نام کنند و اسناد مالی دقیق را ثبت کنند. این امر احتمالاً مستلزم مقدار قابل توجهی از منابع مالی و قانونی برای مطابقت خواهد بود و در واقع پروژههای کوچکتر را از فضا خارج میکند، که این هدف دقیق لابیگرانی است که از این پیشنهادات حمایت میکنند.
فشار فعلی برای افزایش مقررات عمدتاً از سوی مؤسسات مالی قدیمی است که اثربخشی فناوری بلاک چین برای بهبود سرعت و کارایی تراکنشهای مالی را تشخیص میدهند. سیستم بانکداری جهانی کنونی مبتنی بر زیرساخت های قدیمی است که به میزان زیادی به هزینه های عملیاتی آن می افزاید. با خفه کردن دسترسی به فضا، آنها امیدوارند که از فناوری سرمایه گذاری کنند و مدتی برای انتقال سیستم های خود خریداری کنند.
این رویکرد مشابه روشی است که شرکت های بزرگ فناوری در اوایل دهه 2000 نسبت به موج جدیدی از فناوری که قفل اینترنت را باز کرد، اتخاذ کردند. به عنوان مثال، یوتیوب به شدت درگیر ادعاهای نقض حق نسخه برداری از سوی شرکت های رسانه ای بزرگ بود که به آنها کمک کرد تا پیشنهاد گوگل برای خرید این پلتفرم را بپذیرند.
در همان زمان، Napster با رویکرد نوآورانه خود برای پخش موسیقی همتا به همتا بازار را تحت کنترل خود درآورد. آنها توسط برچسب های موسیقی بزرگ مورد هدف قرار گرفتند و مجبور به ورشکستگی شدند در حالی که لیبل ها موفق به کپی و توسعه فناوری برای راه اندازی سرویس های پخش مبتنی بر اشتراک خود شدند. رویکرد فعلی لابیگران شباهت قابل توجهی دارد.
به نظر می رسد که بازار ارزهای دیجیتال اثباتی بر مفهومی است که بازیگران اصلی فناوری مالی (FinTec) می خواهند بر روی آن سرمایه گذاری کنند. چالش های پیش رو این است که چگونه می توان اطمینان حاصل کرد که پروژه های رمزنگاری و کاربران صدایی دارند که می تواند به طور مؤثر بر تنظیم کننده ها تأثیر بگذارد.
حداکثر گرایی و درگیری درونی بین پروژه ها و بلاک چین ها موسیقی به گوش لابیست های فین تک است. در حالی که مردم در مورد اینکه کدام زنجیره برتر است بحث می کنند، لابی ها می توانند از این ناهماهنگی برای تفرقه و تسخیر استفاده کنند. تنها امید این است که زنجیرهها، پروژهها و کاربران دور هم جمع شوند تا از سیاستمداران دوستدار رمزنگاری حمایت کنند و اختلافات شخصی خود را کنار بگذارند.
برای کمک به این Coinbase یک ویژگی را در برنامه خود ادغام کرده است تا به کاربران ایالات متحده کمک کند تا تشخیص دهند سیاستمداران محلی آنها تا چه حد در آستانه انتخابات میان دوره ای نوامبر چقدر دوستدار رمزگذاری هستند. همانطور که مدیر ارشد سیاستگذاری آنها، فریار شیرزاد، نوشت: «رهبرانی که ما در نوامبر امسال انتخاب میکنیم، کسانی هستند که در مورد آینده کریپتو، بلاک چین، و وب 3 - و در مورد آزادی اقتصادی شما تصمیمهای حیاتی میگیرند. از آنجایی که ایالات متحده ابرقدرت مالی پیشرو در جهان است، آنچه در آنجا اتفاق میافتد احتمالاً توسط قانونگذاران در جاهای دیگر تکرار میشود، که این انتخابات را برای آینده ارزهای دیجیتال بسیار مهم میکند.
کسانی که فکر میکنند این طوفانی در فنجان چای است و بعید است که بر روی کریپتو تأثیر منفی بگذارد، ممکن است تعجب کنند که چرا یکی از لابیهای اصلی، گروه ویژه اقدام مالی (FATF) اینقدر تلاش میکند تا ارزهای دیجیتال، بهویژه استیبل کوینها، به عنوان طبقهبندی شوند. دارایی های دیجیتال به خصوص زمانی که آنها همچنین ادعا می کنند که ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) نباید به عنوان دارایی های دیجیتال طبقه بندی شوند.
به Paribus بپیوندید-
سایت اینترنتی | توییتر | تلگرام | متوسط | اختلاف
- Coinsmart. بهترین صرافی بیت کوین و کریپتو اروپا. اینجا کلیک کنید
- پلاتوبلاک چین. Web3 Metaverse Intelligence. دانش تقویت شده دسترسی به اینجا.
- منبع: افلاطون داده هوش: Platodata.ai